بیانیه مدیریت استان کردستان دررابطه باکشتارشیعیان درپاکستان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا … ﴿النساء - 94﴾
بار دیگر همچون گذشته دست استکبار جهانی آمریکا و اسرائیل از آستین کوته فکران و جاهلان منتسب به دین بیرون آمد و مسلمانان بی گناه را به خاک و خون کشید. کشتن مردم بی گناه و بی دفاع مسلمان اولین و تنها حربه ی اسلام ستیزان نیست بلکه همواره از راههای مختلف قصد تخریب و نابودی اسلام و تشیع را داشته و دارند؛ دشمنان اسلام و مسلمین برای دست یافتن به اهداف شوم خود تئوری خشونت اسلام و تروریست بودن مسلمانان را مطرح می کنند و این در حالی است که خود مصادیق بارز تروریسم و خشونت می باشند و در جای جای جهان دست به قتل و کشتار مردم بی گناه می زنند؛ فجایع به بار آمده در فلسطین ،عراق ، افغانستان بحرین ، سوریه و پاکستان بخشی از کارنامه ی خونین آنها می باشد.
اسلام به ما آموخته که حرمت و کرامت یک انسان به اندازه حرمت و کرامت تمام بشریت است.کشتن انسانهای بیگناه، از هر گروه و مذهب و در هر جای عالم و با هر توجیه و بهانهای که باشد، در تمام مذاهب و ادیان الهی حرام و مذموم شمرده شده است.
فلذا ما کارکنان مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان ضمن محکومیت این جنایت هول انگیز و نابخشودنی، همبستگی خود را با شیعیان مظلوم پاکستان اعلام کرده و از همه دولت های اسلامی، علمای متعهد و آزاداندیشان و وجدان های بیدار می خواهیم که به هر طریق ممکن با این گونه فجایع خونبار برخورد عملی و جدی نمایند.
مدیریت حوزه علمیه خوهران استان کردستان
جلسه دانش آموختگان با حضور مدیر حوزه های علمیه خواهران استان در مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه برگزارشد.
در مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه جلسه ويژه فارغ التحصيلان و دانش آموختگان برگزار گرديد
در این جلسه که علاوه بر مدیر مدرسه ومعاونین وکادر دفتری حضور داشتند حجت الاسلام والمسلمین صالحی مدیر حوزه های علمیه خواهران استان به همراه معاونین فرهنگی واموزش نیز در این جلسه حاضر بودند.
این جلسه با استقبال گسترده ای از طرف دانش آموختگان مواجه شد .
در اين جلسه حجت الاسلام صالحي ضمن تقدير و تشكر از حضور فارغ التحصيلان در جلسه از آنان خواستند که حضور خود را باحوزه به صورت مستمر وهمیشگی نمایند وبا حوزه در ارتباط باشند.
ایشان همچنین عنوان نمودند:حال که بحمدلله زمینه ای فراهم شده تا امکان تحصیل برای طلاب در مقطع تحصیلی سطح3 در این شهرستان وجود داشته باشد،انتظار می رود دانش آموختگان از این مسئله استقبال نمایندو در آزمون سطح 3 حوزه علميه خواهران شركت نمايند كه باعث ارتقاي سطح علمي آنان خواهد شد.
ایشان هديه نقدي مديريت محترم استاني به فارغ التحصيلان حاضر در جلسه كه با خوشحالي و استقبال بي نظير آنان مواجه شد.
بیانیه مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار درابطه با کشتار شیعیان پاکستان
مدیر،اساتید،کادر وطلاب مدسه علمیه فاطمه الزهرا(س) اعتراض خود را نسبت به کشتارشیعیان پاکستان اعلام کردند.و تاکید نمودند که ما از دولت پاکستان انتظار داریم نسبت به تامین امنیت همه مذاهب الهی خود را مسئول بداند و نسبت به مجازات عاملان هر گونه جنایت غیرانسانی اقدام عاجل نماید؛وبیان داشتند:
ما طلاب،کادرواساتیدمدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار، کشتاروحشیانه شیعیان مظلوم پاکستان رامحکوم اعلام نموده وضمن حضوردرتحصن ،ازاین عمل شنیع وزشت ابرازانزجارمی نماییم.
بیانیه مدرسه علمیه ریحانة النبی(س)سنندج درارتباط باکشتارشیعیان درپاکستان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،
وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿النساء - 93﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا … ﴿النساء - 94﴾
براساس نص صريح قرآن کريم هر کس بدون حق ، دست به خشونت ببرد و یک نفر را به صورت غیر مجاز از نعمت زندگی محروم کند مثل این است که تمام افراد بشر را از ابتدا تا انتها کشته است. اسلام به ما آموخته که حرمت و کرامت یک انسان به اندازه حرمت و کرامت تمام بشریت است.کشتن انسانهای بیگناه، از هر گروه و مذهب و در هر جای عالم و با هر توجیه و بهانهای که باشد، در تمام مذاهب و ادیان الهی حرام و مذموم شمرده شده است.
امروزه لفظ تروریسم هم مانند بسیاری دیگر از الفاظ و مفاهیم مورد سوء استفاده قرار گرفته و کسانی که امروزه بیشترین و مهمترین ترورها را انجام میدهند آشکارا دیگران را متهم به تروریسم میکنند. پس شايسته است با بازخوانی اسناد بینالمللی ، تعریف جدیدی از تروریسم ارائه شده و مرز بین تروریسم و دفاع مشروع را که یک حق انسانی است ، شناسایی کنند ،چراکه تروریسم به هر شکلی زشت و منفور است. اما منفورترین شکل آن تروریسم سازمان یافته ی دولتی است و دولتهای بزرگی که خود را سردمدار مبارزه با تروریسم میدانند در اولین قدم باید دست از تروریسم دولتی بردارند. چه جنایتی بالاتر از قتل های گروهی که دیروز در سرزمینهای اشغالی و امروز در عراق ، افغانستان ، پاکستان و جاهای دیگر اتفاق می افتد؟! کدام ترور قبیح تر از جوخه های اعدامی است که اشغالگران قدس با حمایتهای مادی و رسانه ای آمریکا به راه انداخته اند؟! مدعیان حقوق بشر و مبارزه با خشونت و ترور ابتدا از خود شروع کنند تا ببینند که چگونه دیگر نشانی از ظلم و وحشت باقی نمی ماند.
فلذاما طلاب،کادرواساتیدحوزه علمیه ریحانة النبی(س)سنندج، کشتاروحشیانه شیعیان مظلوم پاکستان رامحکوم اعلام نموده وضمن حضوردرتحصن ،ازاین عمل شنیع وزشت ابرازانزجارمی نماییم.
بیانیه مدرسه علمیه حضرت زینب(س)سریش آباد دررابطه باکشتارشیعیان درپاکستان
بسم الله الرحمن الرحیم
« و من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنّم خالداً فیها و غَضِبَ اللهُ علیه و لعنَه وَ اَعَدَّ له عذاباً عظیماً» (نساء93)
بار دیگر همچون گذشته دست استکبار جهانی آمریکا و اسرائیل از آستین کوته فکران و جاهلان منتسب به دین بیرون آمد و مسلمانان بی گناه را به خاک و خون کشید. کشتن مردم بی گناه و بی دفاع مسلمان اولین و تنها حربه ی اسلام ستیزان نیست بلکه همواره از راههای مختلف قصد تخریب و نابودی اسلام و تشیع را داشته و دارند؛ دشمنان اسلام و مسلمین برای دست یافتن به اهداف شوم خود تئوری خشونت اسلام و تروریست بودن مسلمانان را مطرح می کنند و این در حالی است که خود مصادیق بارز تروریسم و خشونت می باشند و در جای جای جهان دست به قتل و کشتار مردم بی گناه می زنند؛ فجایع به بار آمده در فلسطین ،عراق ، افغانستان بحرین ، سوریه و پاکستان بخشی از کارنامه ی خونین آنها می باشد. در حالی که اسلام همواره کرامت انسانی را مد نظر داشته و به پیروانش گوشزد نموده و آنها را از خشونت و قتل یکدیگر برحذر داشته است؛ اما ابرقدرت های عالم امروز هم چون گذشته در کشور پاکستان و بحرین فجایع خونباری به واسطه ی وهابیون و سلفی ها به بار آوردند که منجر به یتیمی کودکان بسیار و داغدار شدن پدر و مادران فراوان شده است که دل هر آزاده ای را به درد می آورد و حال آنکه مدعیان حقوق بشر ، این مرد نمایان نامرد، تکیه زده به میزهای قدرتشان در برابر این اقدامات ناجوانمردانه سکوت کرده و دم بر نمی آورند.
شیعه بر خود می بالد که به واسطه ی دو عاطفه ی بارز و قوی خویش _ عاطفه ی خشم و عاطفه ی حزن _ که مرجع ادبیات حماسی شیعه هستند، توانسته است رعب و وحشتی فراگیر در دل دشمنانش ایجاد کند و وجودشان را همواره در تلاطم و اضطراب بیافکند. چراکه این همه تلاش آنها در جهت نابود ساختن اسلام و تشیع نشان از ترس و وحشت عمیق دشمنان دارد و روزی همه خواهند دید که بیرق اسلام و تشیع همه ی آرزوهای پوشالی آنها را به باد خواهد داد و آن روزی است که منتقم خون سید الشهداء از پرده ی غیبت به در آمده و انتقام خونهای به ناحق ریخته را خواهد ستاند و دشمنان اسلام و تشیع را نابود خواهد ساخت و بیرق اسلام را در جای جای جهان به اهتزار در خواهد آورد. انشاالله
طلاب حوزه ی حضرت زینب (س) سریش آباد نیز همگام با تمام حوزه های علمیه سراسرکشور در اعتراض به کشتار مسلمانان جهان خصوصاً پاکستان ، دروس روز شنبه مورخ19-12-91 را تعطیل کرده و تحصن خواهد کرد. امید است این گامها در جهت یاری مسلمانان مؤثر افتد. انشاالله
وهابی ها در ایران چه می کنند ؟؟!!!
اگر چه اهل سنت ایران ، صدها سال است در کنار اهل تشیع تعامل متقابل احترام آمیزی دارند اما طی چند سال اخیر تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شده که اخیرا” این تحرکات رشد فزاینده ای گرفته است. نکته جالب اینکه همزمان با این حرکت های افراطی گرایانه به نام اهل سنت ، هر از چند گاهی ، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا” با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.
تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا” متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.دانش آموزانی که دوره راهنمایی را پشت سر می گذارند، با مدرک سیکل وارد این مدارس که دوره ای 4 ساله دارند، می شوند. این مدارس بصورت شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی اداره می شوند. دانش آموزان از صبح تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند، در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند. در این 4 سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت را به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق می شود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند. چون دراین مدارس بنیه دروس عربی دانش آموزان قوی می شود، عده ای پس از 4 سال به مدارس تربیت معلم و رشته دبیری می روند، اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس بالاتر وهابیت - بعضا” در خارج ایران- اعزام می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند.
در کنار مدارس دینی وهابی ها، این گروه توانسته اند دبیرستان هایی غیرانتفاعی نیز ایجاد کنند تا بهتر بتوانند دانش آموزان را کنترل کنند.
نتیجه فعالیت این مدارس وهابی طی چند سال اخیر این بوده که توانسته اند در دانش آموزان و طلاب استحاله و دگرگونی ایجاد کرده و سنی های اشعری و شافعی را به وهابی های دو آتشه تبدیل کنند.
مدارس وهابی ازکجا تامین می شوند؟
وهابی ها داخل ایران از نظر مالی پیوند محکمی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خصوصا” عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند. آنها احساسات مردم این کشورها را نیز را نسبت به شرایط اهل تسنن در جمهوری اسلامی ایران تحریک می کنند و با مظلوم نمایی عنوان می کنند که ما تحت فشار هستیم و عقاید اهل سنت ایران درتنگنا قرار دارد. یکی از بزرگ ترین کشورهای حامی این تفکر، عربستان سعودی است.
یکی از بزرگترین پشتوانه های مالی وهابیون ایران در کشور امارات متحده عربی، فردی است که تمام دارایی هایش از طریق خرید و فروش سیگار«وینستون لایت» کسب کرده است. جالب است که برخی روحانیون وهابی اصولا” کشیدن سیگار را حرام می دانند.
تفاوت اهل سنت با وهابیون
بی انصافی است اگر فرقه افراطی و تکفیری وهابیت را به اهل سنت نسبت دهیم. وهابیت یک مرام عقیدتی است و هیچ ارتباطی به مذاهب شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی ندارد. اینها مذاهبی فقهی هستند در حالی که وهابیت، یک مرام تکفیری عقیدتی است.
اغلب اهل سنت ایران در استان های کردستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان شافعی و اشعری بوده و شدیدا” از فعالیت وهابی ها نگرانند. حتی اهالی برخی از مناطق اهل سنت از نظام جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند که با وهابی ها برخورد کند.برهمین مبنا، عده ای ازعلمای اهل سنت نیز نگرانی خود را از تحرکات این گروه اعلام کرده اند و گفته اند که عقاید خود را از جانب آموزه های افراطی آنها در خطر می بینند.
مسائل فراروی جمهوری اسلامی ایران
متاسفانه برخی مسئولین کشور هنوز شناخت دقیقی از فرقه وهابی ندارند و فرق یک روحانی سنی و وهابی را تشخیص نمی دهند. نکته دیگر اینکه هنوز خط مشی مشخصی در برخورد با این گروه تندرو دیده نمی شود. گاهی اوقات میان امام جمعه شهرستان و مقامات کشوری نظیر فرماندار در برخورد با فعالان این گروه ، رفتار دوگانه ای را شاهد هستیم.
به طورکلی درعقیده وهابی ، شیعه کافر و مشرک است و مال و جانش حرمت ندارد . در همین راستاست که فردی مثل عبدالمالک ریگی ده نفر را می کشد و عین خیالش هم نیست. با این روند انتظار فاجعه های بزرگ تری در آینده دور از ذهن نیست . یا اینکه چند سال پیش، وهابی ها وارد قبرستان اهل سنت بندرعباس شدند و تمام سنگ قبرها را خراب کردند و بهانه اشان این بود که سنگ قبر مظهر بت پرستی است و در مسلک ما حرام است. این در حالی است که در عقیده تشیع ، حتی وهابی هم مشرک تلقی نمی شود و مسلمان قلمداد می گردند.
اعتقاد به حضرت مهدی ( علیه السلام ) منحصر به شیعه نیست
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت( مالکی ، حنفی ، شافعی و حنبلی و … ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( صلی الله ) را درباره مهدی ( علیه السلام ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند .
ضرورت غیبت آخرین امام(عج الله تعالی فرجه الشریف)
بیرون آمدن حضرت مهدی ( علیه السلام ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (علیه السلام ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن ” خلیفه خدا درزمین ” نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم :” به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد … تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت راکه همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقیقتی است زنده که هرگز نظ ر علمی نمی تواند او ر ا از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست ” یعنی با اعتقاد به امام حی غایب
واقعیتی غیر قابل انکار!!!!
شمشیر حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)
شمشیر مهدی ، سیف الله و سیف الله المنتقم است . شمشیری است خدائی ،شمشیری است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران . شمشیر مهدی شمشیر انتقام از همه جانیان در طول تاریخ است . درندگان متمدن آدمکش را می کشد ، اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت می بارد و آنها را می نوازد .
روزگار موعظه و نصیحت در زمان او دیگر نیست . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسیاری از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدی باید از آنها انتقام گرفته شود . مهدی ع آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضی گویند : این مرد از آل محمد ص نیست . اما او از آل محمد ( ص ) است یعنی از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانیت است . از روایات شگفت انگیزی که در مورد حضرت مهدی ع آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در این روایت
حضرت باقر ع می گویند : ” مهدی ، بر مرکبهای پر صدایی ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار می شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر می کند ” . و نیز در روایت امام محمد باقر ع گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرین ع استفاده می شود ، ربطی به آسمان شناسی یونانی و هیئت بطلمیوسی ندارد … و هر چه در آسمان شناسی یونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنین مطالبی از طرف پیامبر اکرم ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائی امکان نداشته است
صورت و سیرت حضرت مهدی (ارواحنا له الفداء)
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر ” .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند …برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد … .مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .
یورش به خانه وحی
افسانه يا واقعيّت؟
اخيراً يك فرد ناآگاه از تاريخ صحيح اسلام در منطقه سيستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(عليها السلام)» گذارده است. در اين مقاله پس از ذكر مناقب و فضايل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را كه درباره آن حضرت انجام گرفته، منكر شود و بعضى ديگر، در سخنرانى هاى خود بر آن تأكيد دارند.
از آنجا كه بخشى از اين مقاله، تحريف روشن تاريخ اسلام است، ما را بر آن داشت كه به گوشه اى از اين تحريف و بيان بخشى از اين حقايق بپردازيم تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام يك واقعيّت انكارناپذير تاريخى است
در اين نوشتار امور ذيل را پى مى گيريم:
1. حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت.
3. هتك حرمت خانه آن حضرت.
به اميد آنكه با تشريح اين نقاط سه گانه، نويسنده مقاله، در برابر حقيقت سر تسليم فرود آورد. و از نوشته خود نادم و پشيمان گردد و به جبران كار خود بپردازد.
اين نكته حائز اهميت است كه تمام مطالب اين نوشتار از منابع معروف اهل سنّت گرفته شده است.
1. حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان رسول گرامى(صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاكى از عصمت و پيراستگى او از گناه است، آنجا كه درباره او مى فرمايد:
حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني(1); فاطمه پاره تن من است، هر كس او را به خشم آورد مرا خشمگين كرده است». ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مايه اذيت و ناراحتى اوست و
سزاى چنان شخصى در قرآن كريم چنين بيان شده است:
«(وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ)(2); آنان كه رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناكى است».
چه دليلى استوارتر بر فضيلت و عصمت او كه در حديث ديگرى رضاى وى در گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله)مايه رضاى خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد:
«يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضى لِرِضاكِ(3); دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگين،وبا خشنودى تو، خشنود مى شود».
به سبب داشتن چنين مقامى والا، او سرور زنان جهان است، و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حق او چنين فرموده:
«يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ(4); دخترم فاطمه! آيا به اين كرامتى كه خدا به تو داده راضى نمى شوى كه تو، سرور زنان جهان و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى».
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنّت
محدّثان يادآور مى شوند، هنگامى كه آيه مباركه (فِى بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ)(5) بر پيامبر نازل شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) اين آيه را در مسجد تلاوت كرد،دراين هنگام شخصى برخاست و گفت:
اى رسول گرامى! مقصود از اين بيوت با اين اهميّت كدام است؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: خانه هاى پيامبران!
ابوبكر برخاست، درحالى كه به خانه على و فاطمه(عليهما السلام)اشاره مى كرد، گفت:
آيا اين خانه از همان خانه هاست؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پاسخ فرمود:
بلى از برجسته ترين آنهاست.(6)
هتك حرمت خانه آن حضرت
پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى كرد(7) و اين آيه را مى خواند: (إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً).(8) خانه اى كه مركز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.
آرى! خانه اى كه اصحاب كسا را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.
اكنون بايد ديد پس از درگذشت پيامبر(صلى الله عليه وآله) تا چه اندازه حرمت اين خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شكستند، و خودشان صريحاً به آن اعتراف دارند؟ اين حرمت شكنان چه كسانى بودند، و هدفشان چه بود؟
3. هتك حرمت خانه آن حضرت!
با اين همه سفارشهاى مؤكّد، متأسفانه برخى حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتك آن پرداختند، و اين مسئله اى نيست كه بتوان آن را پرده پوشى كرد.
بهترین خانه تکانی
یك برنامه ریزی صحیح برای خانه تكانی از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا اضطراب ناشی از انبوه كارها باعث فشار عصبی زیادی می شود كه شاید بازدارنده بوده و كار را همانند غولی عظیم جلوه گر كند.
اگر شما بدانید چه كارهایی را باید انجام دهید و بدانید ترتیب انجام آنها كدام است مطمئن باشید نیمی از كار را انجام داده اید.
حالا قلم و كاغذ به دست بگیرید و تمام كارهایی كه باید انجام شود، بنویسید. سپس روی ورقه ای دیگر كارها را به ترتیبی كه باید انجام داده شود ردیف كنید.
آشپزخانه؛ شامل نظافت كاشیها (اگر كاشیهای آشپزخانه بیش از حد چرب و كثیف بود از یك دستمال آغشته به نفت برای پاك كردن چربیها استفاده كنید. سپس با آب و پودر بشویید)، كابینتها، پنجره، شستن پرده و تمیز كردن هواكش و لامپ.
اتاق خواب؛ نظافت دیوار و سقف، پنجره. شستن پرده و ملافه ها. تمیز و مرتب كردن كمدها.
پذیرایی؛ نظافت دیوار و سقف، پنجره، شستن پرده. گردگیری كامل مبلمان و دیگر وسایل آن.
حمام و دستشویی؛ شستن كاشیها و لوازم بهداشتی
برای انجام هر قسمت كار روز خاصی را در نظر بگیرید.
دیوار و سقف
ابتدا تمام وسایل اتاق را جمع كنید تابلوها را بردارید و پنجره ها را باز كنید بعد با برس دسته بلند سقف و دیوارها را گردگیری كنید. اگر رنگ دیوارها قابل شستشو است محلول آب ولرم و صابون و مقدار كمی مایع سفید كننده را با اسفنج روی دیوار بكشید و با دستمال تمیز پاك كنید. هر بار قسمت كوچكی از دیوار را تمیز كنید (حداكثر نیم متر مربع). مرز بین دو قسمت تمیز شده را نیز هر بار تمیز كنید تا لكه به جا نماند.
تمیز كردن رادیاتور شوفاژ
برای این كار زیر و رو و اطراف رادیاتور روزنامه ی خیس قرار دهید. سپس با قسمت دمیدن هوای جاری برقی آنها را تمیز كنید و یا یك دستمال نمدار را با یك برس دسته بلند كه بین پره های رادیاتور برود پاك كنید.
پرده ها
بعد از شستن دیوارها، درها و كف منزل نوبت پرده ها می رسد. پرده های نخی در اثر تابش نور آفتاب و تأثیر آب و هوا بر آنها الیافش ضعیف می شود ولی پارچه های الیاف مصنوعی كمتر دچار چنین زیانهایی می شوند.
پرده های نخی را قبل از شستن به مدت 15-10 دقیقه در آب سرد یا ولرم خیس كنید تا گرد و غبار جمع شده بر روی آن جدا شود. پرده را به آرامی بلند كنید. آب كثیف را خالی نمایید. سپس پرده را در محلول كف صابون ولرم و غلیظ بشویید. البته با ملایمت سعی كنید كه آن را به هیچ وجه نچلانید. سه بار پرده را با آب ولرم آبكشی كنید.
اگر از ماشین لباسشویی استفاده می كنید. برای شستشوی اول دستگاه را روی درجه كم مقدماتی بشویید و شستشوی بعد را هم 2 دقیقه با درجه كم تنظیم كرده و بشویید.
پرده را قبل از اینكه كاملاً خشك شود، وقتی كمی نمدار است اتو بزنید. اتو را از پشت به موازات الیاف طولی آن بكشید.
پرده حمام
پرده ی حمام را روی سطحی صاف پهن كنید و با محلول غلیظ كف صابون و آب ولرم بشویید و به همین ترتیب بعد آبكشی كنید. سپس با پارچه ای تمیز آن خشك كنید.
در تنظیم برنامه توجه داشته باشید كه برای انجام كارهایی كه نیاز به كمك دیگران دارید. روزهای تعطیل را در نظر بگیرید و كارهایی كه دیگران باید انجام دهند به ترتیب اهمیت لیست كرده با نام هر فرد به او بدهید. به این ترتیب مطمئن باشید كه بدون فشارهای جسمی طی چند روز كارها تمام می شود. در این شماره نكاتی درباره نظافت دیوارها، رادیاتور و پرده ها داده شده است.
این اولین مرحله كار است. در مرحله ی دوم باید برنامه ی غذایی خاصی برای این چند روز پر كار داشته باشید. برنامه ای كه وقت زیادی برای آشپزی صرف نشود و در عین حال از انرژی خوبی برخوردار باشید.
معنای ولایت...
آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت مانده اند…
حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است،پایمردی می خواهد و وفاداری
«شهید آوینی»
آنهايي كه ولايت فقيه را قبول ندارند در هر مقامي كه باشند سرنگون خواهند شد
«شهید بهشتی»
پس چه در خانه نشستیم؟ علی تنها ماند
منتظر بهر چه هستیم؟ علی تنها ماند
باولی باش مگو راه ولایت سخت است
آنکه هم پای ولایت نرود بدبخت است
احسان و نیکوکاری در کلام وحی
از منظر عقل و دین برای رسیدن به مقامهای عالی انسانی، احسان به نیازمندان بهترین روش به شمار می رود و تمام ادیان و مذاهب این شیوه را در شمار ارزشها و اصول خود گنجانده اند. اساساً کسانی که از این ویژگی برخوردار نباشند، نه تنها نمی توانند پایگاه معنوی و درجات عالیه آن را کسب کنند، بلکه جایگاه اجتماعی خود را نیز از دست می دهند و مطرود انسان های محیط اطراف خود می شوند. به همین دلیل نیکوکاری و احسان در کنار سایر ارزشهای مهم در آیات وحی مطرح شده است. در سوره نحل آیه 90 آمده است: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد. در متون دینی ما بویژه در قرآن کریم، این عمل معنوی در قالب واژه های خیرات ، انفاق ، احسان ، قضای حوایج نیازمندان و … بیان شده است.
● نشانه اهل ایمان
خداوند متعال در آیات خود یکی از نشانه های اهل ایمان را احسان و نیکی در بذل اموال اعلام کرده و در کنار ایمان به غیب و اقامه نماز، می فرماید: پارسایان هدایت یافته، غیب را باور کرده و نماز را به پا می دارند و از نعمتهایی که برایشان ارزانی داشته ایم، در راه خدا احسان و انفاق می کنند. (بقره/3)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ان ا… یأمر بِالعدل والاحسان می نویسد: احسان، خیر و نیکی رساندن به دیگری است، بدون اینکه عوض آن را از طرف مقابل توقع داشته باشد.
احسان و نیکوکاری علاوه بر اینکه مشکلات فقرا و درماندگان را برطرف می کند و محبت و رحمت را در جامعه توسعه می دهد، آثار مهمترش به خود نیکوکار برمی گردد؛ چون باعث می شود ثروت در اجتماع به گردش درآید و امنیت و رفاه عمومی پدید آید و نگرانی و اضطراب به مودت و اعتماد و اطمینان تبدیل گردد. (تفسیرالمیزان، ج 12، ص 332) و در مقابل به ثروتمندان بی درد و کسانی که از داراییهای خود به شدت مواظبت کرده و از احسان و نیکوکاری خودداری می کنند، به عذاب دردناک وعده داده و فرموده است: کسانی را که سرمایه ها و اموال بی شمار خود از طلا و نقره را ذخیره می کنند و در راه خدا احسان و انفاق نمی کنند، به مجازات دردناک و سختی بشارت بده! ( توبه/ 34) در ادامه آیه به وضعیت اسفبار آنان در روز قیامت اشاره کرده و چگونگی مجازات آنان را بیان می کند. از منظر وحیانی قرآن، شاخص ترین ویژگی اهل ایمان سبقت در انجام کارهای خیر و احسان و انفاق است. در سوره مؤمنین، اهل ایمان را این گونه توصیف می کند: آنان در کارهای نیک شتاب می ورزند و در انجام آن سبقت می جویند. (مؤمنون/ 61)
انفاق و احسان یک قانون عمومی در جهان آفرینش است و اساساً زندگی اجتماعی بدون نیکوکاری معنا و مفهوم ندارد. انفاق فقط در محدوده بذل اموال نیست، بلکه در حوزه تمام مواهب مادی و معنوی است و خداوند هم می فرماید که از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق و احسان می کنند، اعم از مال و علم و نفوذ اجتماعی و… این خصلت نیکو یکی از ویژگیهای اهل ایمان به شمار می آید.
(تفسیر نمونه، ج 1، ص 74) در هر صورت، احسان و انفاق از مصادیق نیکوکاری به شمار می روند و در قرآن بارها از آنها یاد شده است. در کلام امام صادق (ع) هم این دو لفظ مترادف و با هم به کار رفته است. وقتی ابی وداد حناط از امام صادق (ع) پرسید: احسان به پدر و مادر که در قرآن آمده یعنی چه؟ حضرت فرمود: یعنی با پدر و مادر نیک رفتاری کنید و نگذارید که آنان نیازهای خود را از شما در خواست کنند. مگر خداوند نمی فرماید که شما به مقام ابرار نمی رسید، مگر اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید. (الکافی، ج 2، ص 157)
وای بر ما...
دفترچه يادداشت شهيد16 ساله كه گناهان هر روزش رامىنوشته: گناهان يك هفته او به قرار زیر میباشد؛
شنبه،بدون وضو خوابيدم:
1شنبه،خنده بلند در جمع:
2شنبه،وقتی در بازی گل زدم احساس غرور كردم:
3شنبه،نماز شب را سريع خواندم:
4شنبه،فرمانده در سلام ازمن پيشی گرفت:
5شنبه،ذكر روز رافراموش كردم:
جمعه،تكميل نكردن 1000 صلوات و بسنده كردن به 700صلوات
چند روایت در باب فضائل توکل
برای اینکه شیرینی توکل بر خدا را حس کنیم و سعی کنیم این صفت را سرمشق زندگیمان قرار دهیم گوشه اى از روایاتی که نشان دهنده فضائل توکل بر خداوند متعال است را بیان میکنیم :
1- بی حساب وارد بهشت شدن
طبق آنچه ابن مسعود روایت کرده پیامبر خدا فرموده است : «در موسم (حجّ) امّتها را به من نشان دادند دیدم امّتم کوه و دشت را پر کرده است، از کثرت و هیأت آنها مرا خوش آمد. به من گفته شد: آیا راضى شدى؟
گفتم: آرى گفت: با اینها هفتاد هزار کس است که بىحساب وارد بهشت مىشوند.» از آن حضرت پرسیدند: اى پیامبر خدا! آنها چه کسانى هستند؟ فرمود: «آنهایى که در بدن خود داغ نمىگذارند، و فال بد نمىزنند، و افسون نمىکنند، و بر پروردگارشان توکّل مىکنند.» عکاشة بن محصن برخاست و عرض کرد: اى پیامبر خدا! دعا کن خداوند مرا از آنان قرار دهد.
«پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : بار الها او را از آنان قرار ده»، و دیگرى برخاست و عرض کرد دعا کن خداوند مرا از آنان قرار دهد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «عکاشه بر تو سبقت جست.»
2- وفای کامل به خداوند متعال
هنگامى که حضرت ابراهیم علیه السلام که از منجنیق در آتش انداخته شده بود جبرئیل (علیه السلام) به او گفت: هیچ حاجتى دارى؟ پاسخ داد: امّا به تو نه! این پاسخ براى وفاى به قولش بود که گفته بود: حسبی الله و نعم الوکیل، چه زمانى که او را گرفتند تا در آتش اندازند این را گفت، و خداوند در سوره نجم آیه 37 دربارهاش فرمود : وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى و(یا از آنچه در صحیفههاى) ابراهیم (است) همان کسى که (در اطاعت حق و ابلاغ توحید و صبر در مبارزه و انجام امتحان) به نحو کامل وفا نمود .
3- رهایی از مشکلات و رنج ها
از طریق شیعه از امام صادق علیه السلام روایت شده که: «خداوند به داوود وحى فرمود: هر بندهاى از بندگانم بى آن که به آفریدگانم رو آورد به من پناه جوید و این را از نیّت او بشناسم، سپس هر گاه آسمانها و زمین و هر که در آنهاست درباره او مکر کنند من از میان آنها راهى براى رهایى او قرار مىدهم. و هر بندهاى از بندگانم به یکى از آفریدگانم پناه برد و این را از نیّت او بشناسم همه اسباب آسمانها و زمین را از دسترس او قطع مىکنم و زمین را از زیر پاى او فرو مىبرم و باک ندارم که در چه وادى هلاک شود.
و نیز از امام صادق روایت است که «خداوند مىفرماید : به عزّت و جلال و بزرگوارى و بلندى پایگاهم سوگند که آرزوى هر آرزومند به غیر خودم را با نومیدى قطع مىکنم ، و جامه ذلّت در نزد مردم بر او مىپوشانم ، و او را از قرب خود مىرانم و از دیدار خود دور مىگردانم . وقتی که در سختیها به غیر از من امید دارد و غیر از مرا آرزو می کند آیا نمی داند که سختیها در دست من است ، آیا نمی داند که کلید همه درها در دست من است اما در خانه دیگرى را مىکوبد در حالی که به درِ بسته می خورد با اینکه درگاهم به روى همه کسانى که مرا بخوانند باز است . پس کیست که در مشکلات خود ، مرا بخواند و من به او جواب نداده باشم ، و کیست که در امر مهمّى به من امید داشته باشد و من او را ناامید کرده باشم . در حالی که آسمانهایم را پر از کسانى کردم که از تنزیه و ستایش من خسته نمىشوند ، و به آنها دستور دادم که درها را میان من و بندگانم نبندند ، اما بندگانم به قول من اعتماد نکردند ، آیا بنده من نمىداند که اگر حادثهاى بر او رخ داد کسى جز من و یا به اذن من نمىتواند آن را از او برطرف کند ، پس چرا او را از خودم غافل مىبینم .
چیزى را که از من نخواسته است به جود و بخشش خود به او مىدهم ، اما وقتى که آن را از او مىگیرم دوباره از من نمىخواهد که آن را به او برگردانم و افسوس که از غیر من ، این درخواست را مىکند ، آیا گمان نمىکند من که پیش از درخواستش بخشش مىکنم اگر از من درخواست شود اجابت می شود ، آیا من بخیلم که بندهام مرا بخیل می داند . آیا جود و بخشش روش من نیست ، و یا عفو و رحمت در دست من نیست . آیا من مرجع آرزوها نیستم ، و چه کسى غیر از من آنها را قطع مىکند ، آیا آرزومندان از این که از غیر او آرزو می کنند نمىترسند . اگر همه اهل آسمانها و زمین از من آرزو کنند ، و همه آنچه را که آرزو دارند بدهم به اندازه عضو مورچهاى از ملک و دارایى من کم نمىشود ، و چگونه ممکن است ملک و ثروتى که من قیّم و نگهبان آنم کم و دچار نقصان شود . سختى و بدبختى باد بر کسی که از رحمتم ناامیداند ، و سختى و بدبختى باد بر کسی که نافرمانى من را مىکند و از من پروا ندارد.»
4- رسیدن به عزت
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که میفرماید إِنَّ الْغَنَاءَ وَ الْعِزَّ یَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَکُّلِ أَوْطَنَا
عزّت و توانگرى در حال حرکت مىباشند، و هر جا به توکل رسیدند در آنجا وطن مىکنند.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هر بندهاى که به طرف خداوند برود و به آنچه مورد علاقه خدا مىباشد، روى آورد، خداوند هم به او توجه مىکند و به کارهاى مورد علاقه او مىرسد ، و هر کس به خداوند چنگ بزند خداوند هم او را نگه مىدارد . هر کس مورد نظر خدا قرار گرفت و در حصار او در آمد باکى ندارد که اگر آسمان بر زمین فرود آید، و یا حادثهاى در زمین پدید آید و همه را فرا گیرد او در حزب خدا قرار دارد و از هر بلائى مصون است، مگر خداوند در سوره دخان آیه 51 نفرموده است إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ همانا پرهیزکاران در جایگاه امنى (از مرض و اندوه و پیرى و مرگ) خواهند بود.
5- مومن واقعی
حضرت صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ فرمود: ملائکه به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله درود مىفرستند و بر او سلام مىکنند. راوى گوید: پرسیدم رسول خدا از کجا مىداند که ملائکه بر او سلام کردند، فرمود حجابها برداشته مىشود پرسید، مؤمن از کجا بداند که مؤمن است فرمود: اگر در برابر قضاء خداوند تسلیم است و آنچه به او مىرسد خوشحال مىباشد و بىتابى نمىکند او مؤمن است.
امام محمد باقر علیه السّلام فرمود : رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله در یکى از سفرها به کاروانى رسیدند اهل کاروان به عنوان رسالت بر آن حضرت سلام کردند . رسول اکرم فرمود شما که هستید ؟ عرض کردند : یا رسول اللَّه ما مؤمن هستیم فرمود : حقیقت ایمان شما چیست ؟ عرض کردند : ما به قضاء خداوند راضى هستیم و کارهاى خود را به او واگذار مىکنیم و در برابر فرمانش تسلیم مىباشیم. رسول گرامى فرمود : شما اهل حکمت و فضیلت هستید اکنون چنین است و در ایمان خود راست گو مىباشید پس خانههائى که در آن سکونت نمىکنید نسازید و آنچه را که نمىخورید جمع نکنید و از خداوندى که برگشت همه به طرف او هست بترسید .
6- اجابت از طرف خداوند متعال
امام رضا علیه السّلام از پدرانش روایت مىکند که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله مىفرمود: خداوند فرموده : هر مخلوقى که به مخلوق دیگرى متوسل شود و مرا فراموش کند ، اسباب و وسائل آسمانها و زمین را از او خواهم گرفت . اگر از من چیزى بخواهد به او نخواهم داد، اگر دعا کند اجابت نمىکنم و اگر مخلوقى در خانه من بیاید و به من توسل پیدا کند آسمان و زمین را ضامن روزى او مىگردانم، از من هر چه بخواهد مىدهم، و هر دعائى بکند اجابت مىنمایم، و اگر توبه کند قبول مىکنم.
کدام رژیم غذایی برای کاهش وزن مطلوب تر است؟
امروزه در سطح جامعه توجه زیادی به انواع رژیم های غذایی کم کربوهیدرات یا کم چرب در جهت کاهش وزن می شود.
رژیم های غذایی کم کربوهیدرات از جمله رژيم های غذايي هستند که توسط بسياري از افراد در جهت کاهش وزن سریع استفاده ميشوند. در واقع در رژيم غذايي کم کربوهیدرات، مصرف مواد نشاستهاي مثل نان، برنج، ماكاروني، غلات، حبوبات و هر آنچه كه منبع كربوهيدراتي دارند به مقدار کمی استفاده می شود، به این امید که وزن بدن به سرعت کاهش یابد. البته در این رژیم غذایی به جای کربوهیدرات، مصرف مواد غذايي پروتیيني و تا حدي چرب براي احساس سيري افزایش می یابد. پس همانطور که ملاحظه می شود، اصل مهم در اين رژيم غذايي استفاده ی بيشتر از ميوه ها و سبزي ها است، چرا که اين دو گروه از مواد غذايي به خاطر دارا بودن فيبر بيشتر و کربوهیدرات نسبتا کمتر، تاحدی احساس سيري را سريع تر تامين مي كنند. البته با وجود این که این رژیم غذایی باعث كاهش وزن سريع می شود اما احساس ضعف و بي حالي، سردردهاي روزانه، احساس خستگي شديد(حتي با انجام فعاليتهای سبك)، تاري ديد در هنگام ايستادن، گيج رفتن سر، از جمله عوارض شایع آن است که توصیه متخصصان تغذیه را در پی دارد که مصرف این رژیم های غذایی برای طولانی مدت باعث آسیب رسیدن به سلامت بدن میشود.
رزیم غذایی دیگری که به طور وسیع در سطح جامعه از آن استفاده می شود، رژیم غذایی کم چرب است. این رژیم غذایی از جمله رژيمهاي غذايي است كه در رديف رژيمهاي غذايي مطلوب براي لاغري افراد قرار داد. در اين رژيم غذايي دريافت کل چربي از راه مواد غذایی به زير 20 درصد کل انرژي دريافتي مورد نیاز از راه مواد غذایی ميرسد و سعي مي شود، مصرف چربي ها و روغن ها و غذاهاي حاوي چربي محدود شوند. به طوركلي اين رژيمهاي غذايي در طولاني مدت براي كاهش وزن بسيار مطلوب هستند، البته مشروط بر آن که در مصرف مواد غذایی در این رژیم غذایی به تنوع و تعادل توجه ویژه شود و فقط دریافت چربی و روغن از راه رژیم غذایی محدود شود.
به طورکلی همانطور که مشاهده شد، برای کاهش وزن، رژیم غذایی کم چرب تا حدود بسیار زیادی از رژیم غذایی کم کربوهیدرات مطلوب تر است. البته نباید فراموش شود که در پیروی از هر نوع رژیم غذابی توجه به تعادل و میانهروی و استفاده متنوع از مواد غذایی در جهت تداوم و ارتقای سلامت نقش بسیار مهمی را ایفا مینماید.
کلام عشق از امام عشق
حضرت علي(عليه السلام) به کميل فرمود:
«يا کميل لاتأخذ إلاّ عنّا تکن منا؛
اي کميل! جز از ما نگير تا از ما باشي».
دو گونه دعا كه به هدف اجابت نمى رسد !!!
اول اين است كه دعا دعاى واقعى نيست ، و امر بر دعا كننده مشتبه شده ، مثل كسى كه اطلاع ندارد خواسته اش نشدنى است ، و از روى جهل همان را درخواست مى كند، يا كسى كه حقيقت امر را نمى داند و اگر بداند هرگز آنچه را مى خواست در خواست نمى كرد، مثلا اگر مى دانست كه فلان مريض مردنى است و درخواست شفاى او در خواست مرده زنده شدن است هرگز در خواست شفا نمى كند، و اگر مانند انبيا اين امكان را در دعاى خود احساس كند، البته دعا مى كند و مرده زنده مى شود، ولى يك شخص عادى كه دعا مى كند از استجابت مايوس است ، و يا اگر مى دانست كه بهبودى فرزندش چه خطرهائى براى او در پى دارد دعا نمى كرد، حالا هم كه از جهل به حقيقت حال دعا كرده مستجاب نمى شود.
دوم اين است كه دعا، دعاى واقعى هست ، ليكن در دعا خدا را نمى خواند، به اين معنا كه به زبان از خدا مسئلت مى كند، ولى در دل همه اميدش به اسباب عادى يا امور وهمى است ، امورى كه توهم كرده در زندگى او مؤ ثرند.
پس در چنين دعائى شرط دوم (اذا دعان ، در صورتى كه مرا بخواند) وجود ندارد، چون دعاى خالص براى خداى سبحان نيست، و در حقيقت خدا را نخوانده چون آن خدائى دعا را مستجاب مى كند كه شريك ندارد، و خدائى كه كارها را با شركت اسباب و اوهام انجام مى دهد، او خداى پاسخگوى دعا نيست ، پس اين دو طايفه از دعا كنندگان و صاحبان سوال دعاشان مستجاب نيست ، زيرا دعايشان دعا نيست ، و يا از خدا مسئلت ندارند چون خالص نيستند.
علامه طباطبایی رضوان اله علیه
سلام بر شاهدون...
داشت نزدیک می شد به حرم شهدای گمنام محله اشان،
دوباره مثل همیشه دستش را برسینه ی خود نهاد تا بگوید:
السلام علیکم یا ایهـــــــ ـــا الشــــهداء المومنون…
نشد،
زبانش خوب جا نگرفت و
گفت:
السلام علیکم یا ایهــــــا الشاهدون…
یکــــــــ دفعه،
یادِ گناهانــــش
افتــــــ ـــــاد…
رزق وروزی
معنای تضمین روزی
روزی هر جنبنده ای دست خداست.
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رزقها وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا غڑ کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه رزق او بر خداست ، و [او] قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را میداند ؛ همه [این امور]در کتابی روشن ثبت است(هود/6)
در بسیاری از آیات و روایات این نکته آمده که رزق هر جنبنده ای بر عهده خداست و او آن را تکفل فرموده است .اکنون این سؤال پیش میآید که اگر چنین باشد ،تلاش و کوشش برای تحصیل معاش و روزی و برنامه ریزی برای بهبود وضع اقتصادی یک جامعه چه مفهومی دارد .
با کنار هم قرار دادن آیات و روایات ،منظور از تضمین روزی از سوی خداوند ،فراهم آوردن زمینههاست . زمینههایی خارج از وجود انسان و زمینههایی در درون وجود اوست که هر گاه دست به دست هم دهند،انسان سهم خود را از روزی دریافت میکند . این نکته را نیز نباید فراموش کرد که خدا برای این که مردم در عالم اسباب گم نشوند و روزی را نتیجه منحصر تلاش و کوششهای خود ندانند.
گاه به اشخاص روزی میرساند که تلاش چندانی نکردهاند و گاه روزی را از کسانی میگیرد که پرتلاش اند تا روشن کند که پشت این دستگاه،قدرت دیگری حاکم است .تضمین روزی به این معناست که آن را برای انسان عاقل و باشعور فراهم کنند و به در خانهاش بفرستند یا لقمه کنند و در دهانش بگذارند .بلکه زمینهها فراهم شده و تلاش و کوشش انسان شرط و به فعلیت رسیدن این زمینههاست.
موانع رزق و روزی
بسیاری از فروشگاههای لباس جهت جلوگیری از سرقت ،وسیله دزد یابی در جلوی در ورودی قرار دادهاند که با خارج کردن لباس صدای بوق ممتد از دستگاه شنیده میشود و این مسئله امکان خروج وسیله سرقتی را محال میسازد .گناه انسان حکم همان دستگاه را دارد که با فعل حرام روزی انسان را کم میکند . گناه کردن روزی را کم میکند و انسان به سختی زندگی میکند .
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَیٰ
میگوید: ای پروردگار من برای چه مرا نابینا محشور کردی ، در حالی که [در دنیا] بینا بودم(طه/124)
شاید شما بگویید بسیاری از پولدارها گناهان و معاصی فراوانی انجام میدهند اما ذره ای طعم فقر و نداری را نمیچشند . بیان ساده این که شاید پول دار باشند اما از بسیاری نعمت دیگر محرومند بسیار دیده شده از سلامتی دین ،جسم،روح و از نعمت فرزند صالح و خوب ،همسر خوب،آرامش و رضایت بی بهره هستند.
خداوند برای هر کس که بخواهد روزی را زیاد میکند و بر بعضیها روزی را تنگ میکند و همه چیز به دست اوست اما نه به این معنا که بی حساب و کتاب برای هر کس بخواهد و برای دیگری نخواهد بلکه عواملی در این دنیا باعث گشایش و یا مضیق روزی میشود و این به دست خود انسان است روزی مقدر است اما عواملی باعث وسعت آن و موانعی باعث ضیق آن میشود
آری ترک نماز ، بی احترامی به پدر و مادر نیز از موانع روزی ،خوردن مال حرام روزی را کم میکند ، کافیست با ادای نماز سر وقت ، افزایش روزی را در زندگی ببینید .
اسباب گشایش روزی
امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: خدای عزوجل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و چون برکت دهم برکت من بی پایان است. هر کسی که نفسش را در مقابل گناهان حفظ کند سرمایه جوانی خود را با معاصی آلوده نکند. چشمان خود را فرو بندد، زبانش را کنترل کند و از آزار دیگران پرهیز کند خداوند روزی بی حد و حساب به او میدهد.
شاید پول کمی داشته باشد اما خداوند برکت زیادی در آن قرار میدهد مثلاً استاد خوبی برای او قرار میدهد تا راهنمای اش کند ، راه های هدایت و تربیت او را فراهم میکند و همسر خوب و وفاداری را روزیش میکند تا در این دنیا و آخرت سعادتمند باشد.همه اینها روزی است آری هر کس خویشتن داری کند خداوند راه های گشایش را برای او قرار میدهد.
آری خداوند برای هر کس که بخواهد روزی را زیاد میکند و بر بعضیها روزی را تنگ میکند و همه چیز به دست اوست اما نه به این معنا که بی حساب و کتاب برای هر کس بخواهد و برای دیگری نخواهد بلکه عواملی در این دنیا باعث گشایش و یا مضیق روزی میشود و این به دست خود انسان است روزی مقدر است اما عواملی باعث وسعت آن و موانعی باعث ضیق آن میشود .
نماز سر وقت ، نماز شب ، خواندن قرآن روزانه و خواندن سوره ذاریات از جمله مواردی است که روزی را بسیار زیاد میکند
محبت و دوستی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه و اساس اسلام است.
اسلام دارای ارکان و پایه های گوناگونی استکه بقا و ماندگاری آن بستگی به آنها دارد و هر مسلمان وظیفه دارد که در جهت تعظیم و بزرگداشت اساس دین و ارکان اسلام نهایت تلاش و جهاد فکری و عملی را در دوران عمر انجام دهد،زیرا بی تفاوتی و سهل انگاری در احیاء اصول مکتب و ابقاء اساس و ارکان دین موجب فساد در دین می شود.
حالا با توجه به اهمیت این موضوع به سراغ اساس اسلام و اشنایی با ان می رویم.
امامـ جعفر صادقــ (علیه السلام) در معرفی اساس اسلام فرمود: « بنی اسلام علی خمس: علی الصلوه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه » (1)
«اسلام بر پنج پایه استوار شده که عبارتند از : نماز ،زکات ، روزه ، حج و ولایت و چندان که درباره ولایت سفارش و تاکید شده ،درباره هیچ یک از ارکان دیگر اسلام سفارش نشده است.»
در کلام روشن و هدایت بخش امامـ صادق (علیه السلام) تاکید و توصیه و تکیه بر اصل ولایت شایان توجه و دقت فراوان است. چرا که فرمود: به اندازه ای که درباره ولایت سفارش و تاکید شده ،درباره هیچ یک از ارکان دیگر اسلام سفارش نشده است. واین یک حقیقت انکار ناپذیر و قطعی است زیرا نماز ،زکات ف روزه و حج منهای ولایت مانند پیکر بدون سر و کالبد بی روح است.
در منطق قران و بیان چهارده معصوم (علیهم السلام)حقیقت ایمان و روح عبادات ، ولایت و امامت عترت مطهر پیامبر خداست. و نیایشگران و روزه داران و زکات پردازان بی ولایت، که امامت اهل بیت و رسول الله رو نپذیرفته اند ، فرجامی تلخ و زشت چونان ناکثین ،قاسطین و مارقین بدکار و منافق خواهند داشت.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) درباره محبت و مودت خاندان عصمت و طهارت فرمودند: « اساس الاسلام حبی و حب اهل بیتی» (2)
«بنیاد اسلام، دوست داشتن من و محبت به اهل بیت من استــ »
امامـ جعفر صـــادق (علیه السلام) در رابطه با تعظیم ولایت و اهل بیتــــــ (علیهم السلامـ) ومحبت و مودت عترت معصوم رسول الله (صلیــ الله علیه و اله و سلمـ ) فرمود: «لکل شیءاساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت (علیهمـ السلامـ) » (3)
«برای هر پدیده ای بنیاد و پایه ای است و بنیاد و اساس اسلام مودت و دوستی اهل بیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) می باشد»
در ارتباط با عظمت و قداست ولایت و محبت خاندان عصمت و طهارت، واینکه دوستی و محبت عترت رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم) نشانه ایمان حقیقی و بغض و کینه نسبت به انها علامت کفر و عدم ایمان به خداست ، امامـ محمد باقـــــر(علیه السلام) فرمودند: « حبنـــــا ایمانـــــ و بغضــنا الکفــــــــــــــــر» (4)
«دوستی و محبت ما خاندان پیامبر نشانه ایمان، وکینه و دشمنی با ما علامت کفر است.»
او خواهد آمد...
خنده گل زیباست...
ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه (س)
حضرت معصومه(س) در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والا داشت که امام هشتم برادر آن حضرت او را که نامش فاطمه بود «معصومه» خواند و فرمود: مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى»؛ کسی که حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است.
مرحوم علامه مجلسى از شیخ صدوق(ره) روایتى ارزشمند درباره ارزش زیارت فاطمه معصومه (س) نقل میکند:
قَالَ سَألْتُ اَبَا الْحَسَن ِالر ِّضَا(ع) عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت ِمُوسَى بْن ِجَعْفَر (ع)، فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةَ؛
راوى گوید: از امام رضا(ع) درباره حضرت فاطمه معصومه(س) پرسیدم. آن حضرت فرمود: هرکس قبرش را با معنویت زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود.
همچنین حضرت معصومه(س) از نظر کمالات علمی و عملی بی نظیر است از این رو اگرچه مرقد مطهرش آشکار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی نیست ولی مطابق مکاشفهای که برای بعضی از اولیای خدا روى داده امام باقر یا امام صادق علیهم السلام فرمودند: کسی که مرقد حضرت معصومه علیها سلام را زیارت کند به همان مقصودی نایل خواهد شد که از زیارت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها نایل میشود
قرآن و قانون جاذبه
على بن موسى الرضا(عليه السلام) به يكى از دوستان خود فرمود:
اَلَيْسَ اللهُ يَقُولُ بِغَيْرِ عَمَد تَرَوْنَها؟
فَقُلْتُ: بَلَى
قالَ: ثُمَّ عَمَدٌ، لكِنْ، لا تَرَوْنَها!(1)
ترجمه
آيا خدا نمى فرمايد كه آسمان بدون ستونى كه ديده شود برپاست؟
گفتم: آرى
فرمود: بنابراين ستونى وجود دارد كه نامرئى است و شما آن را نمى بينيد!
شرح كوتاه
امروز مسلّم است كه كرات آسمانى در مدارهاى خود به بركت تعادل نيروى جاذبه و دافعه برپا هستند، جاذبه همچون زنجير عظيمى آنها را به سوى هم مى كشاند و نيروى گريز از مركز آنها را از هم فرار مى دهد و تعادل كامل آنها سبب شده كه ميليون ها سال بدون كمترين تغييرى در مدار خود بگردند و در فضاى بيكران روى اين ستون نامرئى تكيه كنند و معلق بمانند. آيا در آن زمان كه هنوز پرده اى از روى اين اسرار برداشته نشده بود تعبيرى رساتر از تعبير فوق براى بيان اين حقيقت وجود داشت؟ و آيا اين از معجزات علمى پيشوايان بزرگ ما نيست؟!
1. تفسير برهان، جلد 3، صفحه 278.
منبع : صدو پنجاه درس زندگي آيت الله مکارم شيرازي
راز كارها!
اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد:
وَوَتَّدُ بِالصُّخُورِ مَيَدانَ اَرْضِهِ(1)
ترجمه
به وسيله كوه ها از لرزش و تكان خوردن زمين جلوگيرى نمود.
شرح كوتاه
امروز ثابت شده همان طور كه جاذبه ماه در جزر و مد درياها مؤثر است و آب آنها را دوبار، در شبانه روز، به تفاوت، يك متر و بيشتر و حتى در بعضى از نقاط پانزده متر! بالا و پايين مى برد، روى پوسته جامد زمين مؤثر است و آن را به مقدار 30 سانتى متر بالا مى كشد سپس به پايين برمى گردد، ولى استحكام پوسته زمين به خاطر وجود كوه ها كه ريشه هاى آن به هم متصل شده و شبكه زره مانندى دور زمين ايجاد كرده مانع از تأثير بيشتر آن مى گردد.
راستى اگر كوه ها وجود نداشتند و پوسته زمين نرم بود و شب و روز در جزر و مد بودند آيا آرامشى براى ما وجود داشت؟ اين حقيقت را پيشوايان اسلام از 14 قرن پيش بيان كردند.
1. نهج البلاغه خطبه 1.
منبع : صدو پنجاه درس زندگي آيت الله مکارم شيرازي
پاسخ به پرسش دوستی که نماز نمی خواند؟!؟!
سئوال:نميتوانم نماز بخوانم چه كنم تا بتوانم نماز خوان شوم؟
جواب:با اين كه فعلاً نماز نميخوانيد، ولي در فكر نماز خوان شدن هستيد نشان ميدهد كه روحتان سالم استو از كمبود نماز كه غذاي روح است در رنج و عذاب هستيد. اميدواريم همين فكر شما را از تارك الصلاهْْ (ترككننده نماز) بودن به يك بنده نماز خوان و بنده شايسته خدا مبدل نمايد.
شما هيچ فكر كردهايد چرا عذا ميخوريد؟ چرا ميوهجات و شيريني و ساير خوردنيها را ميخوريد؟ چراآب ميآشاميد؟ چرا لباس ميپوشيد؟ چرا به مدرسه ميرويد و در راه درس خواندن زحمت ميكشيد، بي خوابيميكشيد؟ ناگزير خواهيد گفت: اينها كه فكر كردن لازم ندارد خوب معلوم است اگر غذا نخورم و آب نياشاممنميتوانم زنده بمانم و چنان چه لباس نپوشيم بس با چه وسيلهاي خودم را از سرما و گرما حفظ نمايم و آبرويخودم را در مقابل چشم ديگران محفوظ بدارم. و اگر درس نخوانم بي سواد ميمانم و در جامعه با مشكلات زيادمواجه ميشوم. و بالاخره از همه اينها كه گفتيد استفاده ميكنم، چون كه تمام آنها به نفع من است و زندگي وخوشي آن به بهرهگيري از اين نعمتهاي خدادادي بستگي كامل دارد و بدون استفاده از اين مواهب الهي ادامهزندگي امكان ندارد.
و اگر از شما سؤال شود چرا دستتان را روي اجاق گاز نميسوزانيد؟ چرا با چاقو انگشتتان را قطع نميكنيد؟چرا سرتان را محكم به ديوار نميكوبيد؟ چرا ضربه محكم به چشمتان نميزنيد؟ چرا خود را از بلندي به پايينپرت نميكنيد؟ چرا غذاهاي فاسد را نميخوريد؟ و… فوراً پاسخ ميدهيد: عجب سوالهاي ميكنيد! چيزي كهعيان است چه حاجت به بيان است؟ بسيار روشن است از همه مواردي كه پرسش نموديد همه انسانهاي عاقلاجتناب ميكنند، مگر ديوانه شدم تا سرم را به ديوار بكوبم، آدم ديوانه از اين كارها ميكند، اما آدم عاقل كه دست بهاين كار نميزند، زيرا همه اين كارها ضرر به انسان دارد و انسان فهميده به ضرر خود اقدام نميكند.
وقتي شما اين جوابها را به ما داديد كه جواب درستي هم هست، ما هم به شما عرض ميكنيم: همان گونه اگربخواهيد زنده بمانيد و از زندگي خود سود ببريد هم بايد از خوردنيها و آشاميدنيها استفاده كنيد و هم ازچيزهايي كه ضرر به جسم دارد و زندگي را با خطر جدي مواجه ميكند بايد اجتناب كنيد، همينطور هم اگربخواهيد پس از مرگ، زندگي خوب و خوش داشته باشيد و خود را از مار و عقرب نجات بدهيد بايد كارهايي كهخداوند مهربان واجب كرده به حا بياوريد و كارهايي را كه خداوند حرام نموده ترك كنيد. واجبات مانند نماز،روزه، و… شبيه غذا و آب براي روح است و محرمات مانند دروغ، غيبت و… مثل سم براي روح است.
عبادت همچنين كارهاي خلاف ما ضرري براي خداوند ندارد هر عبادتي را انجام بدهيم به نفع خود ما است وهر گناهي را مرتكب شويم به ضرر خود ما است نماز در بين تمام عبادتها به عنوان ستون دين و نقش كليدي واساسي را دارد. انسان ممكن است گرسنگي و تشنگي و سرما و گرما را مدتي تحمل كند، ولي نميتواند بيش ازچند دقيقه از تنفس هوا خودداري كند، لذا هواي سالم از حياتيترين ضروريات زندگي انسان است. نماز همبراي انسان چنين نقشي را دارد و خدايي كه از همه نيازهاي انسان آگاه است در هيچ شرايطي راضي نيست تا نمازترك شود و دستور ميدهد حتي در حال بيماري هم بايد نماز خوانده شود.([1]) نماز از چنان اهميتي برخورداراست كه محور همه اعمال قرار گرفته است، يعني اگر نماز قبول شود عبادتهاي ديگر هم قبول ميشود، و اگرپذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نميشود.([2]) خوب فكر كنيد كه نماز ميزان سنجش ساير عملها است حالااگر كسي نماز نخواند چه بهرهاي از سعادت دارد؟ چه ذخيرهاي براي خود تهيه ديده است؟ اهميت قضيه آنوقت روشن ميشود كه انسان درست فكر كند در اين كه اگر جزاي ترك كننده نماز فقط اين بود كه چيزي به آدمنميدادند و به بهشت نميبردند باز خوب بود، ولي اين طور نيست، نه تنها تارك نماز را به بهشت راه نميدهند،بلكه جايگاهش را در جهنم قرار ميدهند، قرآن ميفرمايد: از جهنميان سؤال ميشود: چه چيز شما را به جهنم وارد ساخت؟ جواب ميدهند: ما از نماز گزاران نبوديم.([3]) بدني خاطر است كه رسول خدا(ص) فرمود: نمازستون دين است و نماز كليد بهشت است.([4]) پس اي عزيز براي خوش بختي و سعادت خود حتماً نماز بخوان وهرگز آن را ترك نكن. نماز ارتباط با خداي مهربان است و ترك آن قطع ارتباط با خدا است، آيا نميخواهي باخداي مهربان كه اين هم نعمتهاي فراوان براي تو و ديگران داده است ارتباط برقرا كني و براي خودت سعادتكسب كني.
منبع:
[1]. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله 917.
[2]. همان، بعد از مسئله 727.
[3]. مدّثر (74) آيه 42-43.
[4]. محسن قرائتي، پرتوي از اسرار نماز، ص 80-81.
تفسیر عاشقانه آیات 8 تا 13 بقره
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ (8)يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ (9)فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (10)وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11)أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ(12) وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُون(13)
خدایا مرا از فریبکاران پرمدعایی که از ایمان، دهانشان پر است و قلبشان خالی، قرار مده
همان کذابهایی که قلبی که حرم تو بوده[1] را خانه غیر تو کرده اند،
بیمار دلانی که توهم ایمان میکنند و خود مفسدان روی زمینند.
ابلهان سیه دلی که صفا و سپیدی مومنانات را به سخره میگیرند. همانهایی که تو و بندگانات را نیز به خیال خود به بازی گرفته اند غافل از اینکه خود بازیچه گمراهی خود شدهاند و به دور خویش دیوانهوار میگردند و میچرخند.
[1] القلب حرم الله
دعاي امام زمان (عج) از زبان امام رضا (ع)
« بسم الله الرَّحمن الرَّحيم »
«دعاي امام زمان (عج) از زبان امام رضا(ع) »
این دعا در مورد فرج امام عصر (عج) است و دعا کردن برای آن بزرگوار بدين دليل است که خداوند زودتر امر فرج آن حضرت (عج) را اصلاح کند
و فرج حضرت را تقدیر کند و دولت کریمه ی آن بزرگوار را بر پا کند.
امام رضا (ع) فرموده است که این دعا را در قنوت نماز در روزهای جمعه بخوانید.
متن این دعا اینگونه است:
اللهُمَ اَصلِح عَبدَكَ وَ خَليفَتَكَ بِما اَصلَحتَ بِه اَنبِيائكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ وَ اَيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِكَ
وَ اَسلُكهُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِه رَصَداً يَحفَظُونَهُ مِن كُلِّ سُوءٍ وَ اَبدِلهَُ مِن بَعدِ خَوفِهِ اَمناً يَعبُدُكَ لا يُشرِكُ
بِكَ شَيئاً وَلا تَجعَل لأَحَدٍ مِن خَلقِكَ عَلي وَلِيِّكَ سُلطاناً وَ اَئذَن لَهُ في جِهادِ عَدُوِّكَ
وَ عَدُوِّه وَاجعَلني مِن اَنصارِه اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيئٍ قَديرٌ.
بارالها، كار ظهور بنده شايسته و خليفه راستينت (امام مهدي) را اصلاح فرما همانگونه كه كار پيامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودي
و از فرشتگانت نگاهباناني بر او بگمار و از سوي خويش با” روح القدس” او را ياري و پشتيباني فرما و ديده باناني از پيش رو
و پشت سر همراه وي گردان تا از هر بدي نگاهش دارند و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز كه او ترا
مي پرستد هيچ چيز را همتا و همانند تو نمي داند پس براي هيچيك از آفريدگانت برتري و چيرگي
نسبت به ” ولي” خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما
فضيلت زيارت امام رضا (عليه السلام)
* امام باقر عليه السلام، از جدّش، از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: پارهاى از پيكر من در خراسان دفن خواهد شد، هر گرفتارى كه او را زيارت كند، خدا ناراحتى او را برطرف سازد، و هر گنهكارى كه به زيارت او رود، خداوند گناه او را ببخشد.
* ابوهاشم جعفرى گويد: از امام جواد عليه السلام شنيدم كه فرمود: ميان دو كوه طوس، پارهاى است كه آن را از بهشت ستاندهاند، هر كه بدان جا درآيد، روز رستاخيز از آتش ايمن خواهد ماند.
آشنایی با خواهران و برادران امام رضا (علیه السلام )
درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) که برادران و خواهران حضرت رضا(ع) هستند اختلافات زیادی وجود دارد. عدهای تعداد آنها را 60 نفر و گروهی 30 نفر و جمعی 38 نفر دانسته اند. شیخ مفید و شیخ طبرسی تعداد آنها را 37 نفر ذکر کرده اند که عبارتند از: 18 پسر و 19 دختر به نامهای: علی الرضا(ع)، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدا…، اسحاق، عبیدا…، زید، حسن، فضل و سلیمان و دختران عبارتند از: فاطمه کبری، فاطمه صغری، رقیه، حلیمه، ام ابیها، رقیه صغری، کلثوم، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم، بسیاری از خواهران و برادران حضرت رضا(ع) دارای مزار و بارگاه هستند مانند حضرت فاطمه معصومه(س) که در قم مدفون است و قبر مطهرش ملجأ و پناهگاه شیعیان و دوستداران اهل بیت می باشد و احمدبن موسی مشهور به شاهچراغ که در شیراز دارای حرم و بارگاه مجللی میباشد. بنابراین به قول شیخ مفید و شیخ طبرسی تعداد برادران و خواهران حضرت رضا(ع) 37 نفر می باشند.
بروشور مدرسه علمیه حضرت زینب(س)برای پذیرش سال تحصیلی93-92
به گزارش روابط عمومی مدرسه علمیه حضرت زینب(س)سریش آباد همزمان با آغاز فرآیند پذیرش در سراسر کشور این مدرسه مبارکه نیز اقدام به تهیه وتنظیم بروشوری در راستای پذیرش نموده است
سرکار خانم ملاولی مدیر محترم این مدرسه علمیه ضمن توضیحاتی در خصوص اقدامات انجام شده این مدرسه در خصوص پذیرش طلاب برای سال تحصیلی 92/93تصریح کرد:در این بروشور در ابتدا توضیحاتی در خصوص بانو مجتهده امین آمده است که این بانوی بزرگوار تربیت شده حوزه های علمیه هستند سپس به توضیح اجمالی درباره حوزه های علمیه ونحوه ثبت نام پرداخته شد
وی هدف از تهیه این بروشور را جذب بیشتر طلبه وآشنایی هر چه بیشتر داوطلبین وخانواده های ایشان از این مدرسه علمیه تاره تأسیس عنوان نموده است.
وی د رادامه افزود این بروشور در سطح شهرستان در مراسم های مختلف از جمله نمازهای جمعه و… توزیع گردیده است.
توقع مقام معظم رهبری از مسئولین
وقتى ما همه با هم برادريم، وقتى دشمن مشترك جلوى روى ما هست، وقتى توطئه را مىبينيم، چه كار بايد بكنيم؟ تا امروز مسئولين در مقابل توطئههاى دشمن هميشه كنار هم ايستادهاند، حالا هم بايد همين جور باشد، هميشه هم بايد همين جور باشد.
من از مسئولان قوا و مسئولان كشور هميشه حمايت كردم؛ باز هم هر كسى كه مسئوليتى بر دوش دارد، بنده از او حمايت ميكنم، به او كمك ميكنم؛ اما اين كارها را نمىپسنديم؛ اين كارها متناسب با تعهدها نيست؛ با سوگندهائى كه خورده شده، مناسب نيست.
اين ملت عظيم را ببينند؛ شايستهى اين ملت، رفتار ديگرى است.
امروز مسئولان بايد همهى تلاششان را بكنند براى اينكه گرههاى اقتصادى را باز كنند، مشكلات را برطرف كنند.
بنده سه چهار سال قبل از اين، در صحبت اول سال صريحاً به مردم و به مسئولين گفتم كه نقشهى دشمنان ملت ايران از حالا به بعد، بيش از همه، نقشهى اقتصادى است. خب، مىبينيد كه همين جور شد. هم دولت، هم مجلس، همهى نيرويشان را، همهى فكر و ذكرشان را متمركز كنند بر روى سياستهاى درست اقتصادى. چند سال قبل از اين، بنده دربارهى فساد اقتصادى، به رؤساى قوا نامه دادم. خب، با فساد اقتصادى مبارزه كنيد. به زبان گفتن كه مطلب تمام نميشود؛ عملاً با فساد مبارزه كنيد. هى بگوئيم مبارزه با فساد اقتصادى. خب، كو؟ در عمل چه كار شد؟ چه كار كرديد؟ اينهاست كه انسان را متأثر ميكند.
توقع بنده از مسئولين اين است كه حالا كه رفتار دشمن شدت پيدا كرده است، شما هم رفاقتهاتان را با هم شدت بدهيد و بيشتر با هم باشيد. تقوا، تقوا، تقوا، صبر، ميدان ندادن به احساسات سركش، ملاحظهى مصالح كشور، متمركز كردن همهى توان و نيرو براى حل مشكلات مردم و مشكلات كشور؛ اين توقع ماست. اميدواريم انشاءاللّه اين نصيحتِ خيرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولين محترم، بخصوص مسئولين بالا قرار بگيرد؛ به اين مسئله پايبند باشند.
بخشی از بیانات امام خامنه ای در دیدار مردم آذربایجان 28 / 11 / 1391
عکس هایی از داخل ضریح مطهر امام حسین(ع)پس از تعویض
صحبتی با خانواده دخترخانم های دم بخت!
خوب می گویید چگونه به این آقا پسر اعتماد کنم؟؟؟؟ در اصل طور به ظاهر مذهبی و معتقد ایشان اعتماد کنم و بدانم اخلاق و اعتقادات ظاهری و باطنی او یکی است؟؟ می گویید فلانی هم مذهبی بود ولی ما از او چنین و چنان دیدیم…
این روزها اطرافم و در بین دوستان و همکارانم می بینم که وقتی پسری با ظاهری مذهبی برای خواستگاری به خانه دیگران می روند، با سختگیری های بسیاری روبرو می شوند.
اکثر سخت گیری هایی که به امور مالی برمیگردد، از شغل و درآمد کافی گرفته تا خانه و ماشین…
و معمولا این داستان در موضوع مهریه سرباز میکند، مستقیم یا غیرمستقیم. البته با بهانه ای بسیار جالب و قابل توجه، که دوست دارم در این مطلب خیلی ساده و حدیث محور آن را پاسخ دهم.
* بهانه به زبان های مختلف:
- دختر نیاز به پشتوانه دارد و مهریه پشتوانه دختر خانم هاست
- در این جامعه که نمی شود به هرکسی اعتماد کرد دختر باید پشتوانه ای قوی داشته باشد
- عروس یا دختر قبلی یا دخترخاله دایی عموی دخترمان مهرش این میزان است و مگر ارزش دختر ما از او کمتر است….. و بسیار بهانه های دیگر
اما در این مطلب به دوتا موضوع بالا بپردازم: آیا پسری که قرار است تمام جوانی و عمر و حتی سلامتی خویش را برای کار و جهاد برای آسایش خانواده اش صرف کند نیاز به چنین دستبندهایی دارد که نکند خطا کند؟
آهان! دقیقا همان سوالی را می خواهم جواب دهم که در ذهن شما بعد از خواندن جمله بالا به ذهن تان رسید! اینکه همه ی پسرها که اینطور نیستند، این همه تجربه تلخ در اطراف ما به شکل های مختلف هست!
جواب به راحتی در این سه حدیث نهفته است، حدیث ها را با توضیحی خیلی کم، ذکر می کنم تا شما خواننده گرامی آنرا جمع بندی کنید، مطمئن هستم جمع بندی شما می شود دقیقا همان پاسخی که من میخواهم بدهم.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) : وقتی کسی که به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید که اگر چنین نکنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد کرد (نهج الفصاحه ، ح۲۴۷)
پیامبراکرم( َص )می فرمایند:
«هرگاه خواستگاری آمد که در مورد دین و اخلاقش ، او را می پسندید، جواب رد به او ندهید.»
خوب می گویید چگونه به این آقا پسر اعتماد کنم؟ در اصل طور به ظاهر مذهبی و معتقد ایشان اعتماد کنم و بدانم اخلاق و اعتقادات ظاهری و باطنی او یکی است؟ می گویید فلانی هم مذهبی بود ولی ما از او چنین و چنان دیدیم…
در پاسخ امام علی(ع) در این باره میفرماید: «إِنَّ الْحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجالِ، اِعرفِ الْحقَّ تَعرِف أهلَهُ؛ حق به شخصیتها شناخته نمیشود. خودِ حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی» («مجمع البیان»، ج ۱، ص ۲۱۱)
دقت کنیم که در این حدیث، سنگ محک، حق است و نه دیگرانی که شاید ظاهری مذهبی داشته اند و حتی شاید فقط دعای مذهبی بودن. چه خوب است معیار حق واقعی باشد و افراد را با خودشان و حق محک بزنیم.
مطمئنا اگر روزی خانواده هایی که دختران دم بخت دارند، اینگونه و با چنین معیاری و با چنین شناختی از حق تصمیم بگیرند دختر خود را همسر دهند، بسیار از سخت گیری های حال حاظر، چه در خانواده های بسیار مذهبی و چه در خانواده های کمتر مذهبی؛ کاسته خواهد شد. چون بهانه دقیقا یکی است، همان که قبلا ذکر شد.
صحبت از همان معیاری می کنم که در آن از قول خداوند کریم وعده رزق و روزی برای زوج های جوان و فرزندان شان داده شده است، همان معیاری که در آن از پسندیده ترین کارها فراهم کردن وسایل ازدواج جوانان است.
در پایان هم حدیثی برای آرامش قلب آن پدر و مادرهای دلسوز عرض کنم تا انشاءالله خوب بر قلب و جانشان احساس آرامش کنند:
امام حسن (ع) می فرمایند: زوجّها من رجل تقی، فانّه إن أحبها اکرمها و إن أبغضها لم یظلمها. دختر خود را به ازدواج جوان متقی و پرهیزگار در آور؛ زیرا چنین شوهری اگر همسر خود را دوست بدارد، او را مورد اکرام و احترام قرار میدهد و اگر هم احیانًا بر او خشمناک شود زن را مورد ظلم و اذیت قرار نمیدهد.
و چه چیزی بهتر از چنین پشوانه های قوی و معتبری که خداوند کرم و معصمومین علیهما السلام آن را ضمانت کرده اند…
صفتی که برای زن کفر است و برای مرد ایمان!
غیرت و حمیت صفتی است که در مرتبه بسیار بالا قرار دارد؛ انسان غیور مورد علاقه و محبت پروردگار است زیرا که در برابر فحشاء و بی بندباری زن و فرزند و جامعه بی تفاوت نمی باشد.
غیرت یکی از صفات و ویژگیهای طبیعی انسان است. هر کس به صورت غریزی و فطری از آن برخوردار است.
غیرت عبارت است از تنفر طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب او است.(۱) وجود این صفت باعث آن میشود که آدمی از آنچه که دوست میدارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است، نگاهبانی نماید.
غیرت
قال علی علیه السلام : غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ.(۲) غیرت زن كفر است، و غیرت مرد ایمان.
شاید در نگاه اول، نتوان دریافت که مراد آن حضرت از بیان این کلمات چه بوده و تصور نمود که چنین کلامی، نشانگر دیدگاه تبعیض آمیز اسلام و پیشوایان دینی نسبت به زنان می باشد، اما با کمی دقت، چنین تصوری از بین خواهد رفت.
با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه “غیرت” را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل شدیدی نسبت به موضوعی پدید آید.ضمناً باید توجه کرد که ایمان و كفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می شود ، ممكن است فردی به لحاظ اعتقادی ، مطلبی را پذیرفته باشد اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار كفر عملی خواهد شد كه این كفر به معنی كفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است كه میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد كند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می باشد.
در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است . انسانهای غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است.«قال الصادق(علیه السلام): ان الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها».(۳)
قال علی علیه السلام :”وَإِیَّاكَ وَالتَّغایُرَفِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِكَ یَدْعُوالصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ“(۴) بر حذر باش از اینكه در غیر جائیكه باید غیرت بهخرج داد اظهار غیرت كنى،(كه نشانه سوء ظن تو نسبتبه او باشد)زیرا اظهار بى اعتمادى و سوء ظن،زنان را به ناپاكى،و بی گناهان را به آلودگى سوق مى دهد.
غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می نهد
امام علی (علیه السلام) در این سخنان، به نکته روان شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت های بی مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می دارند، مورد انتقاد قرار داده است.
وقال علی علیه السلام : ” قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ،عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ“(۵) اندازه هر كس به اندازه همت او است.و صداقت هر كس به اندازهشخصیت او است.و شجاعت هر كس به اندازه زهد و بىاعتنائى او(بارزشهاىمادى)است.و عفت هر كس به اندازه غیرت او است.
غیرت دینی خود نعمت ارزشمندی است که نصیب همه کس نشود، بسیاری از اشخاص هستند که اگر به ناموس و مقدسات مذهبشان هتاکی شود کوچکترین عکس العملی از خود نشان نمی دهند و مانند مردگان بی حرکت و بدون احساس از کنار آن می گذرند.
انواع غیرت
غیرت بر دو قسم است:
۱-غیرت در مورد دین و دینداری؛ ۲- غیرت نسبت به ناموس.
غیرت درباره دینداری این است که انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی کند. نسبت به آن بی اعتنا نباشد. برای حفظ ارزشهای اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعه بشری کوشش نماید. امر به معروف و نهی از منکر را که از وظایف مهم اسلامی است، ترک نکند.در تاریخ گذشته خاصه در زندگانی شیعیان و دوستداران مکتب اهل بیت علیهم السلام غیرت دینی را به خوبی می توان مشاهده کرد که اکثراً به جرم غیرت نسبت به معتقدات و مقدسات خود در حبس ها و شکنجه ها به سر می بردند و یاسر به دار می شدند.
غیرت در مورد ناموس به این است که بر محافظت زن و دختر و خواهران خود بکوشد؛ از بیرون رفتن بی جهت آنان جلوگیری کند؛ از مناظر شهوت آلود منع کند؛ از پوشیدن لباس نازک و تن نما آنان را بر حذر دارد؛ آنان را از گفتگو با نامحرمان منع کند. همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی آنان محفوظ بماند.
کلام آخر:
غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می نهد.
پی نوشت ها:
۱-مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۶.
۲-نهج البلاغه ،حکمت ۱۲۴
۳- میزان الحکمه ح۱۵۲۶۳.
۴-نهج البلاغه،نامه ۳۱
۵-همان،حکمت
نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)
*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟
قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».
آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».
از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».
بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت
چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد???
*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟
دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.
دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.
مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.
احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».
جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».
بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است
دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت
*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟
زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.
در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.
البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.
در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد
پاسخ آیتالله بهجت درباره دیدار امام زمان (عج)
مرحوم آیتالله بهجت در جواب اینکه چرا به صاحب الزمان(عج) دسترسی نداریم، فرمود: ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
راز سنگ قبر آیت الله بهجت
پس از عروج ملکوتی آیت الله بهجت و خاکسپاری ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا حدود دو ماه نشان خاص و ثابتی روی مزار ایشان موجود نبود و پس از آن هم یک صندوق چوبی با پوششی سیاه و پارچهای روی قبر این عالم دینی قرار گرفت. بعد از مدتی نیز آن پارچه، با بنری که نقش محراب داشت و متنی توصیفی و عربی روی آن نوشته شده بود جایگزین شد.
اما سرانجام از طرف بیت آیت الله بهجت سنگی به ابعاد ۸۰ × ۱۸۰ پیشنهاد میشود اما در بازار سنگ این نوع سنگ بسیار کمیاب بود و نیاز به پیگیریهای مداوم داشت؛ از سوی دیگر برداشت از وجوهات شرعی، برای تهیه سنگ مزار به هیچ عنوان مورد نظر بیت معظم له نبود و برخی دوستداران و شاگردان آیت الله بهجت، داوطلب پرداختی به میزان توانایی خود و چند نفری نیز داوطلب پرداخت کل وجه شدند.
با گذشت بیش از یکسال نه تنها جستجوی سنگ بلکه متن، نوع خط، نوع ترکیب بندی و … مشخص نبود! گویا هیچ متنی رسا نبود تا آن شخصیت والا را توصیف و معرفی کند تا اینکه هنرمندی متعهد و از ارادتمندان خود آیت الله بهجت پیشنهاد میکند: «رساترین کلام در تعریف آقا امضای ایشان بود؛ العبد». این پیشنهاد مورد تأیید قرار میگیرد.
با پیگیری و همراهی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، کارگاهی در اطراف تهران که سنگی با ابعاد مورد نظر را دارد معرفی میشود. اما بدلیل عدم آماده بودن وجه خرید سنگ، مدتی طول میکشد تا سرانجام بانی سنگ مشخص و سنگ خریداری میشود.
برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی میشوند و تقسیم کار صورت میگیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بیوضو دست به کار نبردند.
به این ترتیب در وسعتی از سادگی و خلوتی سنگ، اصالت و هویتی برجسته، رخ مینماید: «العبد محمد تقی بهجت بن محمود». «العبد» در قطعهای میناکاری نقش میگیرد و در هنری زیبا و کاری بسیار بدیع، روی سنگ قبر متصل میشود.
چهار کاری که قلب انسان را میمیراند!
قلب بهترین عضو از اعضاء و جوارح انسان است و در حدیث قدسی داریم که خانه و حرم خدا، قلب انسان مومن است بنابراین باید مواظب باشیم آن را به لرزه نیاندازیم.
رسول اعظم (ص)فرمودند:” چهار چیز است که دل را میمیرانند۱- گناه روی گناه
۲- بگو مگوی زیادی با زنان نامحرم
۳- بگو مگو با احمق که تو میگی و او میگوید (در حالیکه )بازگشت (سخنانتان) به خیر نیست و
۴- همنشینی با مردگان.
عرضه داشتند یا رسول الله مردگان کیانند؟ حضرت فرمودند: انسان متمول بی دین و بیتقواست۱".
همچنین در وصایای حضرت رسول به امیرالمومنین(ع) آمده است که فرمودند: ” یا علی مجالست و هم نشینی با سه شخص دل را میمیراند: همنشینی با انسانهای پست. هم نشینی با اغنیا و ثروتمندان و سخن گفتن با زنان نامحرم۲".
در کتاب شریف کافی نیز حدیثی نقل شده که خداوند متعال در مناجات موسی به او فرمود: ” ای موسی مرا در هیچ حال فراموش نکن که همانا فراموش کردن من دل را میمیراند۳".
۱- مجموعة ورام؛ ج۲ ؛ ص۱۱۸
۲- الوافی؛ ج۲۶؛ ص۱۷۳
۳- الکافی؛ ج۲؛ ص۴۹۸
و الخصال؛ ج۲؛ ص۵۲۳ الکافی؛ ج۴؛ ص
خون شهید، جاذبهی خاک را خواهد شکست؛
خون شهید، جاذبهی خاک را خواهد شکست؛
و ظلمت را خواهد درید؛
و معبری از نور خواهد گشود؛
و روحش را از آن، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن،
هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد.
(شهید مرتضی آوینی)
اعتراف های یک طلبه
اعتراف های یک طلبه
وقتی دلم می گیرد می زنم به سیم آخر …
اما یادم می اید یک طلبه نباید بزند به سیم آخر….
عصبانی که می شوم دلم میخواهد فریاد بزنم…اما باز هم یادم میآید که من طلبه ام
دلم میخواهد گریه کنم و آه و ناله سر دهم و شکایت کنم…اما یادم می آید ..
احساس تنهایی که به سراغم می آید… باز هم یادم می آید
غصه که در دلم می نشیند….
وقتی این همه دروغ و خودنمایی جامعه را می بینم ….دلم از مردم که میگیرد
وقتی میبینم یک آدم با دوتاچشمش نگاه می کند و مثل آب خوردن خالی می بندد
وقتی میبینم زنان و مردان دیگری فرقی با هم نمی کنند!
دلم میخواهد … ولی یادم میآید…
همه ی اینها که گفتم سزنی بود در انبار کاه ..یکی بود از هزارتا…
طلبه هم که نبودم باز هم یاد می امد
که من بنده ام… بنده ی خدایی بزرگ…
یادم می آمد که من دین دارم
و یک مسلمانم…
راستی این روزها همه مسلمانند اما چرا این همه …
و حرف های من هنوز نا تمام ..
الهی نامه
الهی نامه
الهی، دلم را مرتع و چراگاه شیطان قرار مده و مرا بر تزویلاتش چیره گردان و با ذکر و یادت دلم را از یاد ما سِوا فارغ گردان و مرغ ملکوتی اطمینان را در منزلگاه درونم جای دِه.
الهی از من بگیر هر آنچه را که ت را از من می گیرد.
الهی مرا در نفسم ذلیل و خوار و کوچک و در پیشگاه با عظمتت، عزیز و عظیم گردان.
الهی، از خواستن شرمسار و از نخواستن عاجز و ناتوانم!
الهی تلاوت آیات آفاقی و انفسی را روزیم گردان.
الهی در شناخت خویشتنِ خویش درمانده ام، پس تو را چون بشناسم؟!
الهی دلم گاهی در پیچ و تاب غفلت آشفته و گاهی در حصن حصین یاد و حضورت آرام می گیرد، با ادراک و شهور حضورت دلم را از آشفتگی بِرَهان.
الهی احساسم را زلال و باورهایم را صاف و رفتار و گفتار و کردارم را پاکیزه گردان.
الهی، تا با خودیم از تو بیگانه ایم، خودم را از خودم بیگانه و با خود آشنا ساز.
الهی، دهان و زبانم را با تلاوت کلامت شیرین و خوشبو نمودی، روح و جانم را با شراب طهور قرآن طاهر گردان.
الهی، استماع و ادراک معارف عقلی و ذوقی و آسمانی که چنان ابتهاج آور و لذات بخش است، چشیدن و یافتن و شهودشان چون است؟!
الهی تو را می خوانم و تو را می خواهم و از غیر تو بیزارم.
تهذيب نفس طلبه
تهذيب نفس
• • همه میدانند كه اگر طلبگی و درآمدن در سلك روحانیت تنها دو ركن اساسی داشته باشد بی شك یك ركن آن تهذیب اخلاق و تطهیر روح و اتصاف به مكارم اخلاقی و سلوك انسانی و ارزشهای عملی اسلامی است. و آن همه سخن كه در بیان ارزش و جایگاه «عالم» رفته است شرط آن وارستگی عملی و روحی و اخلاقی است.
«علم» به رغم آن كه از مقوله «نور» است و روشنایی اما اگر ظرف آن آراسته به شرایطی نباشد كه لازم است آفت آن از «جهل» نیز فزونتر خواهد بود حتی اگر علم دین باشد. اینكه قرآن كریم بارها از رسالت پیامبراكرم (ص) در «تعلیم» و «تزكیه» همزمان یاد كرده یادآور این نكته است كه پیامبران در پی جامعهای نبودهاند كه به قول قرآن «كمثل الحمار یحمل اسفارا» یا «مثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یلهث او تتركه یلهث».
طلبهای جامع الشرایط است كه همزمان با كسب علم و بیش از آن در اندیشه و اهتمام تهذیب اخلاق فردی خود و تصحیح سلوك اجتماعی و زی طلبگی خود باشد. مكارم اخلاقی و مراتب وارستگی علمی ارزشهایی نیستند كه با ادعا و بستن عناوین پرطمطراق به خود و یا حتی لزوما از میان صفحات و خطوط كتابهای به دست آید. برخورداری از راهنمایان تربیتی و الگوهای اخلاقی و مجاهدتهای نفسانی و پا گذاشتن بر هواهای جوانی و خواستههای نفسانی شرط قطعی راه است.
آنچه اینك و در سالهای پس از پیروزی انقلاب مبارك اسلامی ضرورت خودسازی و تهذیب را دو چندان كرده فرصتهای بسیار گستردهای است كه برای ظهور و بروز طلاب در سطح جامعه و نظام پیش آمده است. نعمتها و «فرصت»های وسیعی كه اگر همراه با وارستگی نباشد چیزی جز نقمت و «تهدید» نخواهد بود. شرط بهره مندی از این فرصت وارستگی اخلاقی و مسلط شدن برخواستهها و وساوس نفسانی و آسیب ناپذیری از حب ریاست و جاذبههای مادی و دنیاست و این جز به توفیق خداوند تعالی و به مدد استاد اخلاق و درس تزكیه مقدور نخواهد بود. مدیران و اساتید و اولیای امور در حوزهها اگر بخواهند طلبهها را جامع الشرایط بار آورند راهی جز این ندارند. چنان كه حضرت امام خمینی «قده» فرمودهاند:
«اگر حوزهها همین طور از داشتن مربی اخلاقی و جلسات پند و اندرز خالی باشد محكوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به «مدرس» نیاز دارد درس و بحث میخواهد برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است كسی خودرو و خودسر در رشتهای «متخصص» نمیگردد فقیه و عالم نمیشود لیكن علوم معنوی و اخلاقی كه هدف بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است به «تعلیم و تعلم» نیازی ندارد و خودرو و بدون «معلم» حاصل میگردد!»
و نیز فرمودهاند:
«خوب است فقها عظام و مدرسین عالی مقام كه مورد توجه جامعه علمیه میباشند در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوی و اخلاقی بیشتر بپردازند. محصلین حوزهها نیز لازم است در كسب ملكات فاضله و تهذیب نفس كوشش كرده به وظایف مهم و مسئولیتهای خطیری كه بر دوش آنان است اهمیت دهند.»
متن پیام تسلیت حضرت آیتالله العظمی خامنهای به مناسبت رحلت آیت الله خوشوقت
به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت استان کردستان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در پی ارتحال آیتالله آقای حاج شیخ عزیزالله خوشوقت، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی، رحلت آن عالم ربانی و سالک الیالله را مصیبتی اندوهبار برای آشنایانِ رتبه معنوی آن بزرگوار و ثلمهای بزرگ برای شاگردان و مستفیذان محضر پرفیض آن عارف بالله خواندند و این مصیبت را به خانواده مکرّم و فرزندان محترم و وابستگان و ارادتمندان ایشان تسلیت گفتند.
متن پیام حضرت آیتالله العظمی خامنهای به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر رحلت عالم ربانی، سالک الیالله و عارف بالله مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ عزیزالله خوشوقت رضوانالله علیه را دریافت کردم. عمری بابرکت، سرشار از معنویت و تهذیب، و گامهای پیوسته در سلوک الیالله، همراه با مجاهدتی کمنظیر در تربیت نفوس مستعد و دلهای مشتاق، خلاصهای از زندگینامه این روحانی مهذّب و این معلّم اخلاق و معرفت است. بیشک فقدان این شخصیت ممتاز، برای آشنایانِ رتبه معنوی آن بزرگوار مصیبتی اندوهبار و برای شاگردان و مستفیدان محضر پرفیض او ثلمهای بزرگ است. اینجانب تسلیت صمیمانه خود را به خانواده مکرّم و فرزندان محترم و دیگر وابستگان و به همه ارادتمندان ایشان معروض میدارم و علوّ درجات و شمول رحمت حق و حشر با اولیاءالله را برای روح مطهرشان از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۲ اسفند ۹۱
آشنایی با وظایف شیعیان ومنتظران امام زمان (ع)
از وظایف ومسئولیت های شیعیان ومنتظران امام زمان در دوران غیبت مداومت نمودن بر دعای توفیق شناخت حضرت حجت (عج)که عبارت است از:
«اُللّهُمَّ عَرَّفْنی نَفْسَک فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی نَفْسَک لَم اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اُللّهُمَّ عَرَّفْنی رَسُولَکَ، فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی رَسُولَکَ لَم اَعْرِفْحُجَّتَکَ، اُللّهُمَّ عَرَّفْنیحُجَّتَکَ فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَنْ دینی؛»
«بار خدایا تومرا به خود بشناسان که اگر خودت رابه من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت ،با رخدایا تورسولت رابه من بشناسان که اگر رسول خود رابه من نشناسانی،حجت را نخواهم شناخت ،پروردگارا حجت خودت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.»
وهمچنین مداومت نمودن بر خواندن دعای غریق که عبارت است از:
«یا الَلّهُ یا رَحمانُ یا رَحیمُ یا مُقَلَّبَ القُلُوبُ ثَبَّت قَلبی عَلی دیِنک؛»
ومداومت نمودن بر دعا در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج)مخصوصاً دعایی که مرحوم ابن طاووس نقل نموده است که به صورت زیر است:
« اَللّهُمَّ اَنتَ عَرَّفْتَنی نَفْسَک وَ عَرَّفْتَنی رَسُولَکَ وَ عَرَّفْتَنی مَلائِکتَک وَ عَرَّفْتَنی وُلاَۀ اَمرِک، اَللّهُمَّ لا آخُذُ اِلّا مااَعطَیتَ ولا اَقی اِلّا ما وَقَیتَ اَللّهُمَّ لا تُغَیَّبَنی عَن مَنازِلَ اُولِیائِک ولا تُزِغ قَلبی بَعدِاِذ هَدَیتَنی اَللّهُمَّ اهدِنی لِوِلایَۀِ مَن اِفتَرَضتَ طاعَتَه…؛»
«بار خدایا توخودت وفرستاده ات وپیغمبرت ووالیان امرت رابه من شناساندی.بارخدایا!من نگیرم جز ان چه تو عطا کنی وهیچ نگهدارنده ای جزتوبرایم نیست.بار خدایا مرا ازمنازل دوستانت دور مگردان ودلم پس از آن که هدایت کرده ای منحرف منمای.بار خدایا مرا به ولایت کسی که اطاعتش رابر من واجب ساخته ای ،هدایت کن.»
ودر آخر یکی از وظایف مادردوران غیبت قرائت قرآن واهدای ثواب آن به امام زمان (ع) است.
وصف حضرت محمد(ص)
خداوندپيامبرش رابانوري درخشان، وبرهاني آشكار وراهي روشن وكتابي هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيكوترين خانواده ودرخت وجودش ازبهترين درختان است كه شاخه هاي آن راست وميوه هاي آن سربه زير ودر دسترس همگان است،زادگاه اومكه وهجرت اوبه مدينه پاك وپاكيزه است،كه درآنجا نام اوبلند شدودعوتش به همه جارسيد.خدااورابا برهاني كامل وكافي (قرآن)وپندهاي شفابخش،ودعوتي جبران كننده فرستاد.بافرستادن پيامبر(ص)شريعت هاي ناشناخته راشناساندوريشه بدعت هاي راه يافته دراديان آسماني راقطع كردواحكام ومقررات الهي رابيان فرمود.پس هركس جزاسلام ديني راانتخاب كندبه يقين شقاوت اوثانت وپيونداوباخداقطع وسقوطش سهمگين خواهدبود،وسرانجامش رنج واندوهي بي پايان وشكنجه اي پردردمي باشد.برخداتوكل مي كنم توكلي كه بازگشت به سوي اوباشد،وازاو راه مي جويم راهي كه به بهشت رسد وبه آبجا كو خواست اوست بينجامد. خطبه-١٦١
آیا آماده ظهور هستی؟
عزیزان! به ما دستور دادهاند مهيّای ظهور باشيد؛ چون ظهور ناگهانی واقع ميشود، اصحاب امام زمان (ع) به علت آمادگی، به محض شنيدن ندای حضرت، همگی در مكّه جمع میشوند. اينها كه بيكار نيستند ولی طوری آمادهاند كه اگر آب دستشان باشد، زمين گذاشته، میروند.
حبيب بن مظاهر در ميان راه حمام با مسلم بن عوسجه برخورد كرد و گفت: كجا میروی؟ گفت: میروم حمام، گفت: وقت اين كارها نيست از امام حسین (ع) نامه رسيده، بايد رفت. از وسط راه، خانه نرفته به طرف كربلا رفتند. اين آمادگي خيلي فرق میكند با آن كسي كه در زمان رسيدن سيّدالشّهدا (ع) به كربلا، تازه برای زن و بچهاش آذوقه میبرد. خيلي هم دوست دارد به حضرت كمک كند ولی از قبل فرصتها را تخمين نزده، خودش را مهيّا نكرده، اهل سرعت و سبقت نبوده، پيدا است چنين آدمی عقب میافتد.
وقتی اشتغال انسان به كار خويش باشد و دلمشغولی انسان، ولیّ خدا نباشد، يا اينكه صبح كه بلند میشود فكرش اين نباشد كه، امروز در كار امام زمان (عج) چه وظيفهای دارم، مشكل ساز است. به هر حال بايد ديد كجای اردوگاه امام خالی است، همانجا را پر كرد.
دنبال كار خودمان نباشيم؛ اگر هر کسی به دنبال کار خودش باشد حتماً اين تعلقات، ما را از ولیّ خدا دور میكند. اگر آمادگی و حالت انتظار وجود داشته باشد، انسان به نصرت ولیّ خدا موفق میشود. همينكه حضرت پرچم [اَلبَیعتُ ِلله] را برداشت چنين شخصی آماده است. همه كارهايش را كرده، نه اينكه وقتی جنگ شروع شد تازه به فكر نماز و روزههای قضا و به فكر قرضهايش باشد. حالا كه امام زمان (ع) به ميدان آمده، وقت نماز قضا خواندن نيست اينها را بايد قبلاً میخواند؛ دیگر وقت خودسازی نیست بايد خود را به هر قيمتی شده به امام زمان (ع) برسانی؛ ولو اينكه اين دو ركعت نماز را نخوانی؛ ولو همه قرض عالم روی دوش تو باشد، تا بروی قرضت را بدهی كار تمام شده است.
آیا دعای عهد فقط خواندنی است؟
از دعاهای مشهوری که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) فراوان مورد سفارش قرار گرفته «دعای عهد» است.
این دعای شریف مشتمل بر درود خاصّ از طرف خواننده دعا و نیز از سوی تمامی مردان و زنان مؤمن-در شرق و غرب عالم- به پیشگاه حضرت ولی عصر (ع) است و سپس تجدید عهد و پیمان و بیعت با آن حضرت و پایداری بر این پیمان را تا روز قیامت اظهار می دارد. آن گاه از خداوند درخواست می کند که اگر مرگ من فرا برسد، در حالی که امام زمان (ع) ظهور نکرده باشد؛ پس از ظهور او مرا از قبرم درآورد و به یاری آن حضرت سعادتمند کند. بعد از این, درخواست دیدار امام (ع) با عباراتی ظریف بیان شده و دعا برای تعجیل ظهور و فرج و برپایی حکومت حقه و سامان یافتن جهان و زنده شدن حقایق دین و اهل ایمان پایان بخش این دعای شریف است.
امام صادق علیه السلام درباره این دعا فرمودند:
«هر کس چهل صبحگاه این دعا را بخواند، از یاوران حضرت قائم خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکاب آن حضرت جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می شود، و هزار کار بد از او محو می گردد». [بحارالانوار، ج 83، ص 284، ح 47.] .
اما حتما برای یک بار هم شده از خودمان بپرسیم که آیا اینهمه تأکید و تشویق صرفاً برای خواندن دعای عهد است و بس؟!
حضرت فاطمه (س) چهل شب (با آن حال و روزش!) دست حسنین (ع) را می گیرد و درب تک تک خانه های انصار و مهاجر را می کوبد، تا برای امام زمانش یار جمع کند؛ دعای عهد یعنی این!! یعنی عهد فاطمه (س) با امام زمانش در لحظه لحظه زندگیش جریان دارد! در هر لحظه … نه اینکه صرف تکرار چند جمله و عبارت!! آری این عهد واقعی است که در عمل فاطمه (س) نمایان می شود.
نمیدانم چه باید گفت و از سر شرم تا چه اندازه باید سر در گریبان فرو بریم؟
ما هم دلمان خوش است به دعای عهد خواندن؛ یعنی واقعاً اینطور می شود سرباز و منتظر و شیعه حضرت حجت ابن الحسن (عج) شد؟!
اصلا فلسفه چهل بار خواندن این دعا چیست؟
تا به حال فکر کرده اید پشت این دعا چه چیزی نهفته است؟ چرا اینقدر تکرار؟ آیا این مهم نیست که ما هر صبح که این عبارت ها را تکرار می کنیم به آنچه می گوییم فکر کنیم؟ و یا شاید عمل کنیم؟
آیا فکر کرده ایم که چرا اینهمه خداوند را قسم می دهیم؟ بوجهک الکریم، بنور وجهک، باسمک؛ آنهم برای آمدن کسی (بلغ مولانا)؛ و فکر کرده ایم که آن کس کیست؟
در راز این «اجدد»ها فکر کرده ایم؟ عهد و عهد و باز تجدید عهد، چرا اینقدر این تجدید عهد مهم است که هر صبح باید تکرار شود؟ حتما باید قرار مهمی داشته باشیم که اینهمه باید تجدید شود؛ حالا که این قرار اینقدر اهمیت دارد آیا ما به اندازه وسع و توانمان خودمان را آماده کرده ایم؟
فکر کرده ایم که این چه عهد مهمی است که حتی از خداوند می خواهیم اگر عمرمان کفاف نداد, دوباره ما را زنده کند تا ما سر قرار حاضر شویم!!!
این چه قرار مهمی است که فقط باید گفت العجل العجل العجل…
این چه قرار مهمی است که من روزم را باید با یادآوری آن شروع کنم؟!
ای کاش دعایمان فقط خواندن و مرور کردن نباشد؛ کاش لحظه ای مکث کنیم و در وجودمان جستجو کنیم که: خدایا! من چقدر ظرف وجودم را برای بیکرانه ای چون او آماده کرده ام؛ نکند ظرف دلم هنوز پاک نشده باشد و با دل پر گناهم آرزوی همنشینی و سربازی مولایم را داشته باشم …
اصلا آیا تابحال خودت با پایین رتبه ها نشسته ای؟ چه حسی دارد؟ خب , اگر برایم ناخوشایند است, چطور هر روز از خداوند می خواهم که مرا شبانه روز همنشین آن خلیفه الله الاعظم کند؟ دو حالت دارد: یا با این حال پریشانم نزد حضرت می روم که مایه شرمساری است, و یا از همین حالا خودم را برای یک همنشینی و همکلامی متعالی آماده می کنم.
شما هم یک لحظه بیندیش و دلت را آسمانی کن؛ پاک کن از هر آنچه که احیاناً روشنایی دلت را به سیاهی مبدل کرده؛ پاک شو و آماده حضورش شو؛ همانند یک سرباز واقعی گوش به فرمان ندای حق باش و امروز با شیطان درونت بجنگ, تا فردا تو را برای جنگ با شیطان برون فراخوانند.
امام زمان امام حی ماست و تنها ناجی ما در این زمین است و ما با خواندن این دعا با آن امام همام عهد و پیمان می بندیم و به ایشان عرض می کنیم که ما را هم جزو یاران و دوستان خویش قرار دهد.
نقطه اوج این پیمان زمانی است که ما بعد از یک مرگ نسبی و کوتاه مدت, و بدون هیچ وابستگی دنیایی (یعنی خواب) آن را می خوانیم. نمی دانم شما صبح تان را چگونه آغاز می کنید؟ با نام که؟ با یاد که و چگونه؟ بعضی ها بهترین عشق دنیا نصیب شان شده و هر روز را با یاد و نام او شروع می کنند. این شروع نوعی نیایش و سرود صبحگاهی برای عاشقان امام مهدی (عج) است.
مشتاق مولا ! بیایید با هم عهد ببندیم از این پس که دعای عهد می خوانیم جور دیگر بخوانیم؛ نه اینکه دعا را بخوانیم؛ بلکه با ذره ذره وجودمان مولایمان را بخوانیم و بدانیم که در محضر خداوند با امام زمان مان عهد می بندیم… هر روز با دل و جان, با تمام ایمان واعتقادمان, نه در حرف بلکه در عمل با مولایمان عهد ببندیم.
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
حضرت زهرا (س) در کلام مقام معظم رهبری
1)زندگی زهرا(س) بخاطر عظمت و شگفتی های فراوان که در آن هست،شبیه اسطوره های تاریخ است
2)آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و اورا دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه ای برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند ،منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا(س) ذوب میشود و از بین میرود
3)اسلام فاطمه_ آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی_را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی میکند.
آن زندگی ظاهری و جهاد ومبارزه و دانش و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور درهمه ی میدان ها ی سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی و همه جانبه ی او که مرد های بزرگ را در مقابلش به خضوع و خشوع وادار میکرد ،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا وصحیفه و تضرع و ذات ملکوتی ودرخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمومنین و پیامبر بودن اوست.زن،این است.
4)مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او ،باز به مراتب بالاتر است
فاطمه ی زهرا(س) به صورت،یک بشر و یک زن،آن هم زن جوانی است.اما در معنا، یک حقیقت عظیم ویک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
5)زن، آن هم در سنین جوانی از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه در بعضی از روایات است فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند.محدثه است،یعنی کسی که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.این مقام معنوی و میدان وسیع و قله ی رفیع ، درمقابل همه ی زنها ی آفرینش و عالم است.
6)این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثرم مژده ی آن را به پیامبر اکرم(ص)داد و فرمود"انااعطیناک الکوثر” که تاویل آن،فاطمه ی زهرا(س) است_درحقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از سرچشمه ی دین نبوی،بر همه ی بشریت و بر همه ی خلایق فرو میریزد.
خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند،اما نتوانستند((والله متم نوره ولو کره الکافرون)
7)باید هر حرف و کلمه و هر اشاره یی در زندگی این بزرگوار برای ما یک سرمشق باشد.به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم،این احساس را در زندگی پیاده نماییم.اگر محبت نباشد ، این رابطه ی عملی به وجود نمی آید.
8)زبان معصومین (ع) نسبت به این بزرگوار ، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که برای کسی که مقام والای فاطمه ی زهرا(س) را ندانسته ممکن است مایه ی تعجب شود.
وصیت نامه ی زهرا(س)...
((بسم الله الرحمن الرحیم))
این ان چیزی است که فاطمه دختر پیامبر خدا وصیت میکند.او شهادت به وحدانیت خداوند میدهد و شهادت میدهد که پیغمبر اکرم بنده و فرستاده ی او است و این که بهشت حق است و جهنم حق است و قیامت که شکی در آن نیست خواهد آمد و خدای تعالی مردم را از قبرها در روز قیامت زنده میکند.
ای علی! من فاطمه دختر محمدم، خدای تعالی مرا با تو همسر قرار داد تا در دنیا و آخرت مال تو باشم ، تو به من از دیگران سزاوار تری که امور مرا عهده دار باشی.مرا در شب حنوط کن و در شب غسلم بده و کفن کن ونماز بخوان ومرا در شب دفن کن و به احدی جریان را نگو وبا تو وداع میکنم و تورا به خدا میسپارم و به فرزندان من تا روز قیامت سلام مرا برسان”
خدایا!خیلی دوستت دارم!!!
گفتم :خسته ام وناامید!!!
گفتی :لاتقنطوامن رحمه الله (زمر/53)از رحمت خدا ناامید نشوید.
گفتم :همیشه كه نمی دونی تودلم چی میگذره؟؟
گفتی ان الله یحول بین المرء وفلبه (انفال/24) خدا حایل است بین انسان وقلبش .
گفتم غیر از تو كسی را ندارم !!!
گفتی نحن اقرب الیه من حبل الورید (ق/16)ما از رگ گردن به شما نزدیكتریم .
گفتم :ولی انگار اصلا منو فراموش كردی ؟؟
گفتی :فاذكرونی اذكركم (بقره/152)مرا یاد كنید تا یاد شما باشم.
گفتم :تا كی صبر كنم؟؟
گفتی :ومایدریك نعل الساعه تكون قریبا (احزاب/63)تو چه میدانی شاید موعدش نزدیك باشد.
گفتم : توبزرگی ونزدیكیت برای من كوچیك خیلی دوره !تا اون موقع چی كاركنم؟
گفتی :واتبع ما یوحی الیك واصبر حتی یحكم ا…(یونس/109) اطاعت كن آنچه را وحی كردیم وصبر كن تا خدا حكم كند
گفتم :خیلی خونسردی ! تو خدایی وصبور ومن بنده ات ،هستم وظرف صبرم كوچیك….یه اشاره كنی تمومه!!!
گفتی: عسی ان تحبوا شیء اوهو شر لكم(بقره/216) شاید چیزی كه تودوست داری به صلاحت نباشد .
گفتم: انا عبدك الضعیف الذلیل…..اصلا چطوری دلت میاد؟؟
گفتی : ان الله باالناس لرئوف الرحیم(بقره/143)خدا نسبت به همه مردم مهربان است.
گفتم دلم گرفته !!!
گفتی :بفضل الله وبرحمته فبذالك خلیفه حوا(یونس/58)مردم به چی دلخوش كردن؟!!!باید به فضل ورحمت خدا شاد باشند
گفتم اصلا بیخیال توكلت علی ا…
گفتی: ان الله یحب المتوكلین(آل عمران/159)خدا توكل كنندگان را دوست دارد
گفتم : خیلی دوستت دارم!!
خدایا!مراببخش!!!
خدایا!
مرا ببخش !به خاطر لحظه هایی كه به یاد تو نبوده ام
به خاطر سجده هایی كه زود سر از مهر برداشتم
به خاطر همه ی درهایی كه كوبیده ام وخانه تو نبوده اند .
به خاطر همه حاجاتی كه از غیر تو خواسته ام .
به خاطر همه وعده هایی كه تو به من دادی و من باور نكردم
به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من ازمن خواستی ومن اعتماد نداشتم
به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی ومن نفهمیدم
به خاطر همه نعمت هایت كه شكر نكرده ام
به خاطر همه مهربانی هایت كه با گناه پاسخ داده ام
به خاطر همه چشم پوشی هایت كه سوء استفاده كرده ام وگستاخ تر شده ام
به خاطر همه آنچه در راه من خرج كرده ای ومن هیچ در راه توخرج نكرده ام.
به خاطر….
ریاضت واقعی...
- چه مسیری میتواند جویندگان سلوک الهی را به مقصد برساند؟
واجبی ترک نشود و حرامی را مرتکب نشویم. این است که ایمان را بالا میبرد. ایمان که بالا رفت، بصیرت پیدا میشود.
- یعنی ما ریاضتی فراتر از واجبات و محرمات شناخته شده در اسلام نداریم؟
نه. ریاضت سالم همین انجام واجب و ترک حرام از سن بلوغ تا آخر عمر است. این ریاضت اسلام است. ادامه این ریاضت ایمان را بالا میبرد و ایمان که بالا رفت انسان بصیرت پیدا میکند و حجابها برطرف میشود.
- پس این دستورات ریاضتی که بعضی به دیگران میدهند مشروع نیست؟
باید منشأ آن همین دو آیه باشد: “یا اَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوالله” َواجبات و محرمات را مراعات کنید تا ایمان بالا برود و “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا” برای درجات بعد هم ذکر کثیر لازم است؛ این دو آیه اساس اخلاق و رشد است.
اگر کسی بگوید که مثلا وقتی شما یک چله میگیرید و در یک محیط آرام تمرکز دارید، حالت ذکر شما تقویت میشود و قدرت ذکر و تذکر شما قوت پیدا میکند؛ این در همان مسیر است، البته منوط به اینکه خلاف شرع نباشد.
فقط با اطاعت فرمان است که میتوان به طرف خدا رفت؛ بنابراین در تمام مراحل، چه در قسمت اول باشیم و چه در قسمت دوم که واجب نیست ولی برای حرکت به طرف هدف الزامی است- این مساله لازم است، یعنی اطاعت فرمان باید آنجا باشد.
من از این بیان حضرتعالی این جور برداشت میکنم که گویی ما چیزی به نام سلوک عرفانی نداریم و هرچه هست، همان دستورات شرعی واجب و حرام و مستحب و مکروهی است که در فقه بیان شده و دستورهایی که در قالب اخلاق ذکر شده است.
بله همان آیه است. منتها مردم میخوانند ولی عمل نمیکنند. کم هستند افرادی که در طول عمر تقوا را رعایت کنند. کار خیر زیاد میکنند و کنار آن هم مرتکب گناه میشوند و همین گناهان حجاب میآورد. اینها افراد نادری هستند که کار حرام انجام نمیدهند و این میشود که ایمان مرتب در تزاید باشد و ایمان که در تزاید باشد، حرکت در مرحله دوم آسانتر میشود.
دین و دنیا در کلام امیرالمومنین(ع)
هنگامی که عثمان جناب ابوذر رضوان الله تعالی علیه را به ربذه تبعید کرد و آن جناب قصد سفر نمود، در میان راه حضرت علی علیه السلام را دید و حضرت به ایشان فرمودند: ابوذر تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی، این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی ( دین) رو به گریز آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی چه بسیار نیاز دارند و چه بی نیازی تو بدانچه از تو باز می دارند. بزودی می دانی فردا سود برنده کیست و آنکه بیشتر بر او حسد ورزند چه کسی است.
از کتاب علی از زبان علی / دکتر سید جعفر شهیدی
نماز بر پیکر آیت الله خوشوقت
رهبر معظم انقلاب بر پیکر آیت الله عزیزالله خوشوقت از علمای بزرگ تهران که صبح چهارشنبه دوم اسفند در مکه مکرمه رحلت کردند در دانشگاه تهران با حضور خیل عظیم مردم اقامه نماز کردند.
در این مراسم عده زیادی از مردم و مشتاقان این عالم ربانی و همچنین تعدادی از مقامات و مسئولان کشوری و لشکری از جمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری، علی لاریجانی رئیس مجلس، آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه، آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان ، آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران، آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان، محمد گلپایگانی رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام و السلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، سید محمدرضا میرتاج الدینی معاون پارلمانی رئیس جمهور، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش حضور داشتند.
مقام معظم رهبری در ادامه با این یار دیرین خود و عالم ربانی وداع کردند و بر پیکر ایشان فاتحه خواندند.
پیکر آیت الله خوشوقت پس از تشییع در جوار حرم عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
آيت الله خوشوقت كه براي انجام عمره مفرده به عربستان عزيمت كرده بود، يكشنبه 29 بهمن ماه بعد از انجام اعمال عمره به دليل عارضه نارسايي كليوي و مشكلات تنفسي ناشي از ديابت در بيمارستان ملك فيصل مكه مكرمه بستري شد و صبح روز چهارشنبه 2 اسفند در بیمارستانی در عربستان سعودی درگذشت.
(روحش شاد ویادش گرامی)
نامه ای به امام زمان (عج)
سلام؛ مهدی جان سلام، سلامی به بلندای سال های پر محنت دوری ات، سلامی به گرمی خورشید روز ظهورت، آقایم سلام مرا از قلب تاریک اما عاشقم پذیرا باش.
مولایم دوست دارم هر جمعه کنار چاه مسجدت بنشینم و گریه کنم و ضجه بزنم و بگویم:مهدی جان بیا تو را به قبر مخفی شده مادرت،تو را به مظلومیت جدت امام علی قسم می دهم که بیایی…
محبوبم آیا هنوز وقت آن نرسیده که شمشیر عدالتت را برداری و عدل و عدالت را حاکم بر زمین گردانی؟
آری این اتفاق می افتد او می آید در حالی که عمامه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)بر سر، پیراهن محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) در بر، پای افزار محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)بر پا،قرآن مجید محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در سینه و شمیر علی(ع) در دست دارد با مهر زهرا، صبر حسن، شجاعت حسین، عبادت سجاد، علم باقر، صدق صادق ،بردباری کاظم، رضای رضا، جود جواد ، هدایت هادی و هیبت عسکری…
مثلِ باران است بسم الله الرّحمن الرّحیم
اسمِ رحمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
مُهرِ یزدان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
حکمِ آغاز است و ختمِ اوجِ پروازِ بشر
رمزِ ایمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
حامی هر دو سرا وُ زینّت عرشِ خدا
سرِّ قرآن است بسم الله الرّحمن الرّحیم
خوان نعمت را خدا گسترده است اندر زمین
هر که مهمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
نورباران می شود عالم به ذکرِ این کلام
دل چراغان است، بسم الله الرّحمن الرّحیم
در ضمیر سینه ما گل کند ایمان و عشق
مثلِ باران است بسم الله الرّحمن الرّحیم
دولت دنیای ما است مژده “لا تقنطو”
مونس جان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
چشم بگشا ای برادر عالم از الطاف حق
نورباران است، بسم الله الرّحمن الرّحیم
خاطره ای از ماجرای برخورد مقام معظم رهبری با دختر و پسری در کوه
یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.(منبع: نشریه ماه تمام ،شماره 3،ص17).
آیت الله بهجت فرمودند : " اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست.
حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم :
یکی از رفقا ما به نام آقای رجالی ، که خیلی رفت و آمد داشت از قدیم با حضرت آیت الله بهجت و درس ایشان را خیلی شرکت می کرد و خیلی آدم با صفا و سالم و خوبی است، ایشان چند مورد از ایشان را برای ما نقل می کرد .
یکی اینکه می گفت ، آیت الله بهجت ، به این راحتی هر کسی را راه نمی دادند برای ملاقات ، آن هم برای ملاقات های طولانی و این حرف ها .
ولی آیت الله خامنه ای مرتب خدمت آیت الله بهجت می رسیدند و این ها یک رابطه صمیمی داشتند . زیاد و به طور مخفیانه آقا می آمدند قم و می رفتند خدمت آیت الله بهجت .
یکی از زمان هایی که ایشان می گفت زمان ملاقات این دو بزرگوار بوده است ، سحر بود دو ساعت مانده به اذان صبح . ایشان می گفت که آیت الله خامنه ای گاهی سحر می آمدند . در آن موقعیت حساس می آمدند خدمت آیت الله بهجت و می رفتند . خوب این نشانه علاقه شدید آیت الله بهجت به مقام معظم رهبری است که در این موقع شب و سحر آقا را می خواستند و با هم بودند و صحبت می کردند .
بعد باز ایشان می گفتند چند سال پیش که آیت الله خامنه ای یک هفته ای تشریف آوردند قم ، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ها .
آیت الله بهجت هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان . حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال ! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان آیت الله خامنه ای . ایشان می گفت که یک شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟
آیت الله بهجت فرمودند : ” اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست ” .
این تعبیر خیلی زیباست که اگر مردم می دانستند استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس تو خانه نمی نشست .
حاج آقا صدیقی هم که خوب تو مراسم آیت الله بهجت نقل کردند که چقدر آقا برای سلامتی آیت الله خامنه ای نذر می کردند و گوسفند نذر می کردند و کارهایی انجام می دادند . خوب این باز نشانه شدت علاقه بود به آقا .
بعد چیزی که نقل کردند این که شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که : ” آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم ” .
آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند : ” خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام (حالا نذر باشد یا هر چیز دیگر) ” .
و فرموده بودند : ” خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید ” .
البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند .
ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند .
گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که : ” آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم ” . حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت .
آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: ” که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم . خودتان هم یک کاری انجام بدهید ” . برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند .
آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه ای تشریف آوردند قم ، بعد آیت الله بهجت فرمودند : ” همه از اطاق بروند بیرون ” . حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت ، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند .
بعد می گفت : یک موقعی آیت الله خامنه ای که آمدند ، آیت الله بهجت فرمودند : ” هیچ کسی نماند ، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم ” و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق ، این قدر با هم صمیمی بودند .
درمان غفلت زدگی ها ...(نهج البلاغه - خطبه153)
بسم الله الرحمن الرحیم
نهج البلاغه - خطبه 153
هر كس بايد از كار خويش بهره گيرد، و انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد، پس به درستى نگريست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت، سپس راه روشنى را پيمود و از افتادن در پرتگاه ها و گم شدن در كوره راه ها دورى كرد و كوشيد تا عدالت را پاس دارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد كه در حق سختگيرى كند يا در سخن حق تحريف روا دارد يا در گفتن سخن راست بترسد. پس بهوش باش اى شنونده و از خواب غفلت بيدار شو و از شتاب خود كم كن و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشه كن كه ناچار به انجام آن مى باشى و راه فرارى وجود ندارد و با كسى كه رهنموده هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به كار نمى بندد و به جانب ديگرى تمايل دارد مخالفت كن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها كن. فخر فروشى را واگذار و از مركب تكبّر فرود آى. به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است، كه همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى دهند و آن گونه كه كاشتى درو مى كنى. آنچه امروز پيش مى فرستى، فردا بر آن وارد مى شوى، پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده كن و چيزى پيش فرست. اى شنونده! هشدار، هشدار، اى غفلت زده بكوش، بكوش. هيچ كس جز خداى آگاه تو را با خبر نمى سازد
اینکه زن باشی..
اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد!!!
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی!!!
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی!!!
اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی!!!
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی!!!
اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد
و برای ارزش های تو در پوشش بودن های تو ارزشی قائل نباشند!!!
اینکه جوری حرف بزنی ، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت ، استادت ، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد ؛
اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی به پایت گران هم تمام شود !!!
همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا
« دختران امت پدرم ، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن !
طوری که هیچ چشم و ابرویی
ناز و کرشمه ای
پول و مکنتی نتواند جایگزین آن شود ! »
خواهرم میان نگاه پر مهر امام زمان و نگاه شهوت آلود مردان هوس باز کدام را انتخاب میکنید؟
(دریای چشمان مردان هوس باز ساحل ندارد)
فواید نمک دریا
رسول خدا (ص): یا علی ! غذا خوردن را با نمک شروع کن و با نمک تمام کن. چرا که هر کس این کار را بکند ، خداوند بسیاری از بلاها و مریضی ها را از او دفع می کند که کمترین آن ها جذام است. الکافی؛ ج۶ ؛ ص۳۲۵
امام باقر (ع): نمک شفای هفتاد (بی نهایت) بیماری است و اگر مردم خواص نمک را می دانستند برای درمان مریضی ها فقط از آن استفاده می کردند. الکافی؛ ج۶ ؛ ص۳۲۶
نمک طعام کامل (حاوی ید طبیعی مصطلح به نمک دریا)
1- برخی رودخانه ها، درياچه ها و دریاها حاوی نمک طبیعی طعام می باشند، یعنی همان نمکی که در احادیث متعدد استفاده از آن سفارش شده است و مورد نیاز بدن بوده و در طول قرن ها مردم استفاده می کردند و برای هم هدیه می بردند و از تجمیع نمک ها یک نمک کامل به دست می آمد که تمام ریز مغزی ها را دارا و بسیار پر ارزش بوده و به عنوان جایگزین پول نیز کاربرد داشته و در معاملات بکار برده می شده است.
2- نمک، غذا را سالم و گند زدايی می کند. خوردن مقدار کمی نمک قبل از غذا، باعث می شود میکروب های معده که در حفره دهان افراد تجمع کرده اند به سرعت از بین بروند و خوردن نمک بعد از غذا باعث می شود که شوری به بقیه مزه ها غلبه کند تا دندانها در کنار شوری سالم بمانند.
3-ما مخالف نمک تصفیه شده حاوی یُد طبیعی نیستیم ولی متاسفانه چیزی که در بازار وجود دارد نمک تجزیه شده به همراه یُد شیمیایی است نه نمک تصفیه شده و یُد طبیعی.
4- منظور از تصفیه نمک، شستشوی نمک در چند مرحله برای گرفتن خاک، فلزات سنگین و مواد ناسالم می باشد و نمک طعام کامل بعد از حذف مواد زائد عرضه می شود.
5- نمک طعام کامل به صورت طبیعی حاوی منیزیم، کلسیم، پتاسیم، یُد، منگنز، روی(zinc) و … می باشد و برطرف کننده کک و مک، ضد چاقی، ضد ورم و … است.
فواید نمک دریا
نمک دریا احتمال ابتلا به عفونت را کم می کند.
بیمارانی که از این نمک استفاده کرده اند با کاهش درد مواجه بوده اند.
علاوه بر این نمک دریا باعث جوانی سلولها شده تبادل مواد معدنی و سمی بین خون و آب را ممکن می سازد. نمک دریا را باید گرم کرده و سپس با آن ماساژ داد.
نمک دریا ظاهری شبیه به نمک معمولی دارد اما برخلاف نمک معمولی باعث افزایش فشار خون نشده و حاوی موادی است که برای بدن مفید است این نمک به دلیل طبیعی بودن باعث بروز بیماریهای قلبی نمی شود و احساس تورم ناشی از نگهداری آب در بدن را نیز به همراه ندارد. بنابراین افزایش وزن به همراه نداشته و مواد معدنی و مغذی برای حفظ سلول های خونی بدن را نیز تامین می کند.
نمک طعام کامل بهترین داروی خوراکی برای کمبودهایی است که در اثر عدم تعادل هورمونی و اعصاب ایجاد شده است.
آبگوشت این غذای سنتی...
همه دایره المعارف هایی که درباره ایران تالیف شده اند، مدخل آبگوشت دارند. شاید باور نکنید اما آبگوشت در کنار همه نام ها و نامداران فرهنگ ایرانی، در دایره المعارف های تخصصی بدل به مدخلی مفصل شده اما در منوی هیچ یک از رستوران های تهران آبگوشت نیست! برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوه خانه یا دیزی سرایی رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکان هایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمی پزند؛ حلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کله پزی و بریانی. اما باز هیچ یک از این خوراک های اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکباب ها، در منوی رستوران های ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچه های راهنمای ایرانگردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کباب ها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبه ای سیاحتی می کردند و دست کم در منوهای وطنی جایی به آن میدادند
آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراک های کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، بر پایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یکجا نشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق می کردند. این جا به جایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانواده های متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت ۲۰۰ ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.
آش كشك سنندج
مواد لازم براي تهيه آش:
گوشت گوسفند 500 گرم
برنج 3 فنجان
نخود 1 فنجان
شويد 100 گرم
جعفري ساطوري شده 100 گرم
گشنيز 100 گرم
مرزه 100 گرم
سبزي كوهي يا كاشمه قدري
كشك 1 فنجان
گردو براي تزئين
پياز داغ 3 قاشق سوپخوري
نعناع داغ 2 قاشق سوپخوري
طرز تهيه آش:
نخود را خيس كرده و با گوشت مي پزيم.
بعد برنج و نمك را به آن اضافه كرده تا برنج مثل كته نرم و له شود.
سپس سبزي ها و سبزي كاشمه خشك شده را از قبل خيس و صاف مي كنيم و با برنج و گوشت مخلوط مي كنيم. در هنگام پختن، آب آش برچيده مي شود. هربار مقداري آب جوش اضافه كرده و هم مي زنيم. اين آش مثل بقيه آشها بايد مقداري شل و روان باشد.
كشك ساييده را آرام آرام در چند مرحله اضافه مي كنيم و هم مي زنيم (با حرارت كم) وقتي خوب مخلوط شد نصف كوفته ها را داخل آن مي ريزيم و به هم مي زنيم، حرارت را خاموش مي كنيم ؛آش را در ظرف مورد نظر مي كشيم و روي آن را با كشك 4 قسمت مي كنيم و در هر قسمت تعدادي كوفته ريزه، نعناع داغ، پياز داغ و مقداري گردو براي تزئين مي ريزيم
آخرین امید...
«کیست که از رحمت پروردگارش ناامید شود، مگر آنکه از گمراهان باشد1»
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ2
مىخواهند نور خدا را به دهان هایشان خاموش كنند ولى خدا كامل كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را به آخر می رساند به دلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا3 كه مقصود از نور همان امام است.
همچنین «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» در آیه ی 33 سوره توبه یعنى خداوند به هنگام ظهور قائم، دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز میگرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ 2» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام می كند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند4.
– – – –
1. حجر: 56.
2. صف: 8.
3. تغابن: 8.
4. التفسیر، علی بن ابراهیم قمی.
– – – –
چرا بار اول نزدی؟؟
تک تیر انداز خودی را صدا زدم،
گفتم: اوناهاش،اونجاست،بزنش.
اسلحه اش را برداشت،نشانه گرفت،نفسش را حبس کرد
ولی ناگهان اسلحه اش را پایین آورد!
لحظه ای بعد دوباره نشانه گرفت و شلیک کرد.
گفتم: چرا بار اول نزدی؟؟
.
.
.
.
.
به آرامی گفت: «داشت آب می خورد»
عشق یعنی...
عشق یعنی یه پـــدر / که شبا بیداره تا سحر
عشق یعنی یه خبـر / خبر یه مفقود الاثر
اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند...
می خواست برگرده جبهه بهش گفتم: پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…
… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد…
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت: این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند
دیگه حرفی برا گفتن نداشتم خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.
روشی برای نگهداری موز به مدت طولانی
نگهداری موز برای مدت طولانی امکان پذیر نیست و این میوه در مدت زمان کوتاهی از بین می رود . برای اینکه مدت زمان بیشتری بتوانید این میوه را نگهداری کنید باید آن را درون کاغذ آلومینیومی بپیچید و در یخچال بگذارید . به این ترتیب آن را برای زمان بیشتری حفظ خواهید کرد
زرده و سفیده تخم مرغ را با هم بخورید
افراد بسیاری از مصرف تخم مرغ به صورت کامل، پرهیز می کنند. کلسترول موجود در زرده تخم مرغ بزرگترین عامل پرهیز غذایی افراد در مصرف آن است. اما عدم مصرف کامل تخم مرغ و حذف آن از وعده های غذایی خصوصاً صبحانه، الزاماً امر صحیحی نیست. در این مطلب، به دلایلی که مصرف کامل تخم مرغ (سفیده و زرده) را توجیه می کند، پرداخته شده است.
۱ - میزان کلسترول موجود در تخم مرغ
همانطور که می دانید میزان کلسترول موجود در یک تخم مرغ با اندازه متوسط، حدود ۱۸۶ میلی گرم است. ( سفیده تخم مرغ فاقد کلسترول است. ) همچنین بد نیست بدانید، میزان کلسترول مورد نیاز بدن در هر روز نزدیک به ۳۰۰ میلی گرم است. اما افرادی که سطح کلسترول LDL شان در حد نرمال قرار دارد، نباید نگرانی ای از بابت مصرف زرده تخم مرغ داشته باشند. البته لازم است میزان مصرف موادی مانند گوشت و فرآورده های لبنی که حاوی کلسترول هستند نیز تحت کنترل قرار گیرد.
۲ - مواد تشکیل دهنده زرده و سفیده زرده و سفیده
بیشتر حجم سفیده تخم مرغ از پروتئین تشکیل شده است و در مقابل زرده از مواد مغذی بیشتری برخوردار است. یک زرده تخم مرغ حدود ۲۱٫۹ میلی گرم کلسیم، ۲۴۵ واحد ویتامین آ، ۱۸ واحد ویتامین د، ۶۶٫۳ میلی گرم فسفر و ۲۴٫۸ میکروگرم فولات در خود دارد که تقریباً همه آنها مورد نیاز بدن هستند.
۳ - فواید مصرف تخم مرغ در وعده صبحانه
بر خلاف تصور، مصرف تخم مرغ کامل به عنوان صبحانه، به کاهش وزن کمک می کند. هر تخم مرغ ۸۲ تا ۹۲ کالری انرژی دارد. همچنین میزان پروتئین موجود در تخم مرغ، می تواند پایداری بدن شما را افزایش دهد و نیاز بدن به مصرف مواد غذایی را در فاصله صبحانه و نهار کاهش می دهد.
۴ - چربی های موجود در تخم مرغ
چربی های سالمی هستند که بدن ما به آنها نیازمند است. با مصرف تخم مرغ های غنی شده با اسیدهای چرب امگا ۳ ، می توانید به راحتی نیاز بدن به این چربی های مفید را تامین کنید.
طلبگی شغل رهبر جهان است
از آفات طلبگی [خوب درس نخواندن]
یکی از مواردی که به طلبگی آسیب و زیان می رساند و جزء آفات طلبگی می باشد، خوب درس نخواندن است، زیرا گر در درس خواندن جدی نباشی، کم کم از درس خواندن دلسرد می شوی، و به خودت می گویی، ای بابا چند وقت است که به مدرسه می آئیم ولی چیزی نمی فهمیم، مثل اینکه ما به درد این کار نمی خوریم، پس بهتر است کار دیگری را انتخاب کنیم و از این قبیل جرفها و البته شیطان هم در این زمینه هم فکر تو و هم عقیده با توست و نظر تو را تأیید می کند. (1)
مرحوم ملاصدرای شیرازی در رابطه با پذیرش طلاب علوم دینی چهار اصل را شرط دانسته اند:
1- طلبه درصدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه معاش
2- درصدد تحصیل مقام نباشد.
3- گناه نکند.
4- به درجه اجتهاد برسد (بطوری که از تقلید کردن بی نیاز باشد). (2)
زیرا او دوست ندارد که در دین باسواد شوی، پیامبر اسلام صلی الله و علیه وآله وسلم فرمودند:
((قسم به کسی که جان محمد صلی الله علیه وآله وسلم در دست اوست، وجود یک عالم، برای شیطان، سخت تر از هزار عابد است، زیرا عابد در فکر (اصلاح) خودش است و عالم در اندیشه (اصلاح) دیگران)). (3)
امیرالمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:
((او را از علم بی بهره سازد))هرگاه خداوند بخواهد بنده ای را پست و خوار گرداند،
راههای ایجاد عشق و محبت میان زوجین
وسایل دهگانه برای ایجاد محبت دائمی پایدار بین زوجین
وسیلهی اول: خود را به استفاده از کلمات محبت آمیز و مثبت مانند دعاهای خوب و کلمات حاوی تعریف و تمجید عادت بده، به همسرت بگو اگر بار دیگر زمان به عقب بر میگشت باز هم با کسی غیر از تو ازدواج نمی کردم.
صحبت عاشقانه زن را تحریک میکند، همان چیزی که بسیاری از دزدان با آن توانستهاند، قلعهها و حصارهای بلند را به تصرّف خویش در آورند و محتویات آنها را بدزدند. کلمات زیبا قلب زن را تکان میدهد، پس تو گویندهی چنین کلماتی باش قبل از اینکه آنها را از دیگران بشنود.
وسیلهی دوّم: رفتارهای کوچک و ساده امّا پرمعنا
مثلاً: وقتی دیدی همسرت خوابش برده ، پتویی رویش بینداز یا از سر کار با او فقط به خاطر سلام و احوالپرسی تماس بگیر و بگو که فقط به خاطر همین کار با او تماس گرفتهای.
مگر ندیدهای که پیامبر صلی الله علیه وسلم چه فرموده اند: “حَتَّى اللُّقْمَةَ تَجْعَلُهَا فِی فِیِّ امْرَأَتِکَ” (حتی لقمهای را که در دهان همسرت میگذاری برایت صدقه به حساب میآید.)صحیح بخاری (۵۳۵۴)، و صحیح مسلم (۱۶۲۸).
این کار هم یک کار عاطفی است و اگر همسر به آن عادت داشته باشد، نیازی به تمرین و ممارست ندارد. اما کسی که به چنین کاری عادت ندارد، شاید از شنیدن این فرموده خجالت زده شود، و بخواهد به جای ورود در این ماجرای مشکل(!) روند کارها همانطور که قبلاً بوده باقی بماند. تو نیاز به این داری که عادات و رفتارهای جدیدی را وارد زندگیت کنی، در غیر این صورت، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوی.
وسیلهی سوم: اختصاص وقتی به گفتگو با همسرتان
ـ گفتگو در باره گذشته و خاطرات زیبایش، زیرا این کار گذشته را تازه میکند و انگار همین دیروز همه آن اتفاقات افتاده است.
ـ گفتگو درباره حال و نکات مثبت و منفی آن و اینکه چگونه میتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم.
ـ گفتگو از آینده و از برنامهها و وعدهها و فواید خوب آن
وسیلهی چهارم: نزدیکی بدنی
نزدیکی جسمی فقط از طریق معاشرت و با هم بودن به وجود نمیآید، بلکه باید به نزدیک هم بودن عادت پیدا شود، حتی در نشستن و راه رفتن. و بعضی هنوز هم از راه رفتن در کنار همسرشان یا حتی پشت سر او، جلوی مردم خجالت میکشند.
وسیلهی پنجم: در صورت نیاز عاطفی همسرتان، حتماً آن را برآورده کنید، چون گاهی زن خانه، حامله میشود یا در دوره ماهانه (قاعدگی) قرار می گیرد، و نیاز به کسی دارد که از نظر معنوی در کنار او باشد، و حالات روحی او را در نظر داشته باشد؛ زیرا دانشمندان پزشکی گفتهاند: بیشتر زنان در دوران حاملگی یا قاعدگی از اضطراب و نگرانی روحی رنج میبرند، که در اثر آن بعضی از رفتارهایشان نیز ناپایدار و آشفته میگردد از این روست که زن خانواده نیاز به دلگرمی و پشتوانهی عاطفی پیدا میکند و (بیش از پیش) متوجه نیازخویش به شوهر میگردد و میداند که در چنین شرایطی به او احتیاج دارد.
وسیلهی ششم: نشان دادن مادی و ظاهری عشق و محبت از طریق تقدیم هدیه در مناسبتهای خاص و یا خارج از مناسبتها و غافلگیر کردن همسر با چنین اتفاقی زیبا.
هدیهای برایش بخر که نشان دهندهی عشق تو به همسرت باشد، پیش همسر قیمت مادّی هدیه زیاد مهم نیست، بلکه این برایش مهم است که شما به مناسبت و احساس او و چیزی که دوست دارد اهمیت میدهید، و نشان میدهید که به یادش هستید و سعی میکنید او را فراموش نکنید.
وسیلهی هفتم: ترویج روح گذشت و تسامح در خانواده و چشم پوشی از نکانت منفی همدیگر.
همیشه از خطاها و اشتباهات به خصوص در مواردی که انسانهای نجیب از آن نباید سؤال کنند، صرف نظر کن.
وسیلهی هشتم: داشتن تفاهم در مسائل مشترک.
وسیلهی نهم: تجدید عشق و ذوب کردن یخها (از روابط زناشویی)
هر انسانی ـ چه زن، چه مرد ـ میتواند کتابی را مطالعه کند یا به نواری گوش کند تا با استفاده از اطلاعات جدیدش بتواند زندگی زناشویی خود را تازه نماید! یا معنای بیشتری به آن ببخشد، و در روشهای لباس پوشیدن، خوراک، رفتار و معاشرت تنوعی ایجاد نماید. و با این کار زندگی خود را روانتر و پویاتر نموده از راه یافتن دلزدگی و خستگی در آن جلوگیری کند.
وسیلهی دهم: جلوگیری از تأثیر پذیرفتن رابطه زن و شوهری از عوامل منفی؛ مانند مقایسه همسر خود با همسر دیگران.
جمله ای که جهنمی شدنمان را قطعی می کند!
جمله ای که جهنمی شدنمان را قطعی می کند!
مدتی است که اصطلاحی بین مردم رایج شده است که : “اعصاب نداریم” و این جمله گویی کلید توجیه هر بد اخلاقی و بدرفتاری شده است…
اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناشایستی که انجام می دهیم مبرا می کند .
مثلا راننده ای که در خیابان در انظار عمومی زبان به فحاشی گشوده و رانندگان دیگر همه را با هم یک جا بهرمند می کند، آیا با یک کلمه گفتن “اعصاب ندارم” حق همه را به جا آورده و رضایتشان را جلب کرده است؟
یا وقتی بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان دوست و همکارمان فریاد می کشیم و در نهایت با هزار منت گذاشتن می گوییم “اعصاب نداریم” و انتظار دلجویی هم داریم، آیا همین جا ختم موضوع است؟ تمام شد و رفت؟
پس کی می خواهیم رفتار زشت “پرخاشگری” خودمان را درمان کنیم ،کی میخواهیم حق الناس های زاییده این رذیله را از گردنمان برداریم؟
• نهی از پرخاشگری در روایات
“پرخاشگری” رذیله ای است سمی که دنیا و آخرت ما را به باد می دهد ، رذیله ای که ائمه معصومین علیهم السلام به شدت از آن نهی کرده اند :
* رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: بد اخلاقى و درشت خوئى اعمال را فاسد مىکند هم چنان که سرکه شیرینى عسل را.( عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفارى و مستفید ج2/38/باب 31)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بد اخلاقى.( مشکاه الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 489)
در روایت آمده است که: «گناهانى که پردهها را پاره مىکند: قرض بدون نیت ادا و اسراف در خرج و بخل بر خانواده و فامیل و بد اخلاقى و کم صبرى و تنگدلى و کسالت و سبک شمردن دینداران است.» (آداب راز و نیاز به درگاه بى نیاز (ترجمه عده الداعی) 175)
* از رسول خدا پرسیدند که شومى چیست؟ فرمود بد اخلاقى.( إرشاد القلوب / ترجمه رضایى،ج1، 324)
*امام صادق علیه السلام فرمود : پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند از توبه شخصى که داراى اخلاق بد است کراهت دارد. عرض شد که: اى رسول خدا! این چگونه است؟ فرمود: [زیرا] هنگامى که از گناهى توبه مىکند در گناهى بزرگتر از گناه گذشته واقع مىشود. (جهاد النفس وسائل الشیعه / ترجمه افراسیابى 281/ 69)
در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) میخوانیم که فرمودند: «بیشترین چیزی که امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خلق است.»
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل مىکند که فرمود: شما را سفارش مىکنم به حسن خلق زیرا خوش اخلاق بدون شک در بهشت است و از بد اخلاقى بپرهیزید که بد اخلاق بدون شک در جهنم است.( احتجاجات ( ترجمه بحار الأنوار)،ج2،350)
این هشدار پیامبر صلی الله علیه و آله را جدی بگیریم می فرمایند: بد اخلاق بدون شک در جهنم است… اگر ما دست از این کج خلقی ها و ناسازگاری هایمان که مصداق کامل بداخلاقی است برنداریم شک نکنیم که جایمان جهنم است.
• چگونه از جهنم به بهشت برویم؟
در مقابل رذیله بد اخلاقی فضیلت حسن خلق و خوش رویی را داریم که در روایات ائمه علیهم السلام بسیار به آن سفارش شده است، اگر می خواهیم از جهنمی که با بدخلقی هایمان تدارک دیده ایم رهایی یابیم راهش خاموش کردن و گلستان کردن آن با باران خوش اخلاقی و حسن خلق است.
در حدیث جامع و جالبی از امام صادق (علیه السلام) در تعریف حسن خلق چنین آمده است، یکی از یاران امام پرسید: «تعریف حسن خلق چیست؟» امام (علیه السلام) فرمودند: «با نرمش و مدارا با مردم رفتار کنی و سخن خویش را پاکیزه گردانی، و برادرت را با خوش رویی ملاقات کنی».
در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) میخوانیم که فرمودند: «بیشترین چیزی که امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوا و حسن خلق است».
در حدیث دیگری حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «کامل ترین شما از نظر ایمان کسی است که اخلاقش نیکوتر باشد».
و در حدیث دیگری از مولای متقیان علی (علیه السلام) است که فرمودند: «حسن خلق روزیها را فراوان میکند و بر محبت دوستان میافزاید».
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) آمده که فرمود: «از سوء خلق پرهیز کنید که این عمل سرانجام صاحب خود را به آتش دوزخ گرفتار میکند».
شاید بگویید: “ای بابا ولمان کنید در این شرایط خراب کی می تواند خوش رو و خوش اخلاق باشد؟مگر برای ما اعصاب گذاشته اند ؟”
بله حق با شماست برخی شرایط محیطی روح و روان ما را آزار می دهد و جایی برای آرامش نمی گذارد، با این حال باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که تحمل این ناملایمات برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد. و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی است مستقیم به جهنم و سوختن و رنج کشیدن تا ابد.
امام صادق علیه السلام فرمود : «پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند از توبه شخصى که داراى اخلاق بد است کراهت دارد. عرض شد که: اى رسول خدا! این چگونه است؟ فرمود: [زیرا] هنگامى که از گناهى توبه مىکند در گناهى بزرگتر از گناه گذشته واقع مىشود.»
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند: «اى على، سفارشى به تو مى کنم و آن را حفظ کن؛ زیرا اگر این سفارشم را حفظ کنى پیوسته در خیر و نیکى هستى. اى على، کسى که خشمش را ـ که بتواند آن را انجام دهد ـ فرو ببرد، خداوند در روز قیامت امنیت و ایمانى مى دهد که مزه اش را مى چشد».
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «إذا غضبْت فاسْکتْ؛ هرگاه خشمگین شدى سکوت کن».
اگر ما همین یک سفارش از پیامبر عزیزمان را رعایت کنیم شاهد این همه حرمت شکنی و فحاشی و قتل و …در جامعه نخواهیم بود.
ما باید بیاموزیم به جای کج خلقی و بد اخلاقی و جدال با همدیگر ،به خاطر رضای خداوند متعال شایسته ترین رفتار را به عنوان یک انسان داشته باشیم نه چون حیوانات وحشی فقط در فکر دریدن همدیگر باشیم.
از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «منْ کف غضبه عن الناس، کف الله عنْه غضبه یوْم الْقیامه؛ هر کس خشمش را از مردم باز دارد، خداوند نیز در روز قیامت خشمش را از او باز خواهد داشت».
پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «إذا غضب أحدکمْ، فلیت وضأْ بالْماء الْبارد، فان الْغضب من النار؛ هرگاه یکى از شما خشمگین شد، با آب سرد وضو بگیرید، زیرا خشم از آتش است».
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شر الناس من لایعفوا عن الزله و لا یستر العوره؛ بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران عفو و گذشت نکند و عیب پوشی ننماید».
السلام علیک یا فاطمه المعصومه(س)
حضرت فاطمه معصومه(س)،زینب ثانی است در جستجوی حسین زمانه اش
خاک قم به وجود مطهرت متبرک است ای دختر بتول(س)...
میدانی که این امانت پر برکت او...تمام زندگی من است...
و من عاشقانه به دیدار تو میشتابم..
.بهترینِِ من!بگذار بالهایم را بردارم و به سویت بی پروا پرواز کنم..
.آن سان که فاطمه بود…بانوی آب و نور…
میدانی که این امانت پر برکت او…تمام زندگی من است…
برو مادر!!! پسرت منتظر است.
از نگاه خسته و پر از دردش …..
از چین و چروک های بسته به پیشانی اش …..
و از صدای بغض آلودش …..
می شد یقین کرد که مادر شهید است.
زل زده بود به زن بد حجابی که کمی آن ورتر دست در دست شوهر بی غیرتش داشت و مغرورانه قدم می زد. مرد بی غیرت وقتی متوجه نگاه سوزناک مادر شهید شد، با تبسمی که بوی حماقت می داد خطاب به مادر شهید گفت: چیه مادر ؟ قشنگه ؟
مادر شهید با تبسمی که بوی درد می داد گفت : ” آره مادر، قشنگه! ولی حیف که قشنگیش برا دیگرانه و عذاب و بدبختیش برا تو !!! مادر شهید اینو گفت و آهی کشید و رفت.
انگار زیر لب ذکری داشت. نمی دانم چه. شاید زیر لب می گفت:
” یا بُنیَّ عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا “
برو مادر!!! پسرت منتظر است. برو و سنگ مزارش را با اشک هایت معطر کن.
برو ……
سنگر من...
چـــــ♥ـــــادرم ! سنگــــــــر من است و من ،
سنگــــــــرم را عاشــــ♥ــــقانـــ ه دوستـــــــــ دارم…
عاشـــــــ♥ــــقانـــ ه..!!
یا مـــــــــهدی !
میشود نام ِ مـرا در بین مشتاقان ِ دیدارتـــــــ
به عنوان ِ کنیــــــز ِ حضــــرت ِ مــــــ♥ــــادر نگـــــــ ه داری ؟!..
الا بذکر الله تطمئن القلوب...
انَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ …
خدا حائل هست بین انسان و قلبش!. (انفال/24)
اگر که دلشکسته ای … بخـــــوان : الا بذکر الله تطمئن القلوب…
نماز در هر شرايط...
لذت لمس لطافت ایمان را از دلت دریغ نکن ...
اگر ممانعت نکنی
فرشته های مهربان با دستهای لطیفشان
این لباس های کثیف دنیا را از تن روحت در می آورند …
آنجاست که لطافت عشق را لمس می کنی
آنجاست که می فهمی خدا مهربان تر از آن است که قصد اذیت کردن مارا داشته باشد !
لذت لمس لطافت ایمان را از دلت دریغ نکن …
آهسته عاشق می شوم.
به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک
چرا باید به دور تو بگردم؟؟؟
ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی
برو با دل بیا تا من بگردم …
شگفتیهای ریاضی قرآن
كتاب عبدالرزاق نوفل اعجاز عددى در قرآن كریم نام دارد و به قلم قرآن پژوه و قرآن شناس دانشور معاصر، آقاى مصطفى حسینى طباطبائى به فارسى ترجمه شده است.
ذیلاً تعدادى از آمار و ارقام شگفت آور عبدالرزاق نوفل نقل مىشود:
- واژه دنیا در قرآن كریم 115 بار به كار رفته است، و واژه آخرت هم همین تعداد.
- شیاطین 68 مرتبه، ملائكه هم همین تعداد.
- حیات 71 بار، موت هم همین تعداد.
- علم و معرفت ومشتقات آنها 811 بار، ایمان و مشتقات آنهم همین تعداد.
- ابلیس یازده بار، و استعاذه از او هم بههمین تعداد.
- كلمه یوم به معناى روز(به صورت مفرد) 365بار به تعداد روزهاىسال (شمسى) در قرآن به كار رفته است. و به صورت تثنیه و جمع سى بار، به تعداد روزهاى ماه.
- كلمه شهر به معناى ماه، 12 مرتبه در قرآن دیده مىشود به تعداد ماههاى سال.
اما كتاب دكتر ابوزهراء النجدى قرآن پژوه شیعه من الاعجاز البلاغى و العددى للقرآن الكریم نام دارد و چنانكه از نامش برمىآید به عربى است و هنوز به فارسى ترجمه نشده است و از نظر شگفتىهاى ریاضى به پاى كار رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل نمىرسد.
ذیلاً چند تناسب و ظرافت عددى قرآنى را كه او پیدا كرده و در كتاب پیش گفته آورده است، نقل مىكنیم:
- ساعت/ الساعة در قرآن كریم 24 بار به كار رفته است به تعداد ساعات شبانه روز.
- سماوات السبع یا سبع سماوات، هفت بار به كار رفته است.
- «سجد» و مشتقات آن 34مرتبه بهكار رفته است كه برابر مجموع سجده هاى هفده ركعت نماز شبانه روزى است، از قرار هر ركعتى دو سجده، جمعاً 34 سجده.
- لفظ صلاة و قیام و اقیموا و مشتقات آن 51 بار به كار رفته است كه برابر با هفده ركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب شبانه روزى است.
- مشتقات وصى/ توصیه به عداد اوصیاى الهى دوازده بار به كار رفته است.
- لفظ شیعه و مشتقاتش دوازده بار در قرآن به كار رفته است.
- مشتقات فرقه، 72 بار به كار رفته است و این به تعداد 72 فرقه اسلامى است.
برگرفته از:
درسنامه علوم قرانی سطح 2، حسین جوان آراسته
غرولند سارا كوچولو
همه بزرگترای خونه سر سفره صبحونه جمع شده بودن ،
سارا در حالی كه دستاش روی چشاش بود و چشاش رو می مالید اومد سرسفر نشست ولی انگاری خیلی دلخوره!
با اخم گفت مامان : مگه نگفتی بیدارم می كنی ؟ آخه چرا بدقولی كردی!چرابرا نماز بیدارم نكردی ؟
مریم خانوم كه فكر نمی كرد بیدار شدن برای سارا انیقده مهم باشه گفت:
آخه دختر گلم شما خواب بودی ، دلم نیومد بیدارت كنم.حالا زودی بیا صبحونه تو بخور .
اما سارا بازم حرف خودشو زد!
مامان ! من كه به شما گفته بودم بیداركنی. نخیر مرغ یه پا داشت و دس بردار نبود .
مادر بیچاره دیگه مونده بود چی بگه!
سارا با ناراحتی ازاتاق بیرون رفت.
یه میز گرد خونوادگی تمام عیار شروع شد . موضوع میزگرد رو گفتگوی مامان وسارا تعیین كرده بود !
حالا واقعا مادر باید سارای 7 ساله رو برای نماز بیدار می كرد ؟!!
پدر بزرگ صحبتو شروع كرد و گفت :
خب ،حق با دخترمه. چون گفته بیدارش كنی بایدصداش می زدی.اگه نگفته بوداشكالی نداشت.
پدربزرگ برای حرفش دلیل هم آورد . حضرت امام خمینی (ره) هم همین كارومیكردن، اگه بچه ها خواب بودن صداشون نمی كرد اگه بیدار بودن مرتب از شون می پرسید :نماز خوندین یا نه؟
مریم خانم با قیافه حق به جانب گفت :
اقا جون !آخه سارا هنوز كوچیكه ، حالاكوتا وقت نماز خوندنش، این بچه كه تكلیفی نداره .گناه داره بچم!
تازه بدخوابم میشه .وقتی بد خواب میشه به درسش لطمه میخوره !……………..
کاش نوکر واقعی ات بودم
به امید روزی که چندین عکس و پوستر زیبا از ساحت
مقدس امام عصر عج در وبلاگمون بذاریم.یا بقیة الله
اللهم عجل لولیک الفرج
وقتی امام عاشقان غائب است...
بدون شرح!!!!
نشانه هائی برای افراد با ایمان
وره الأنعام, آیات ۹۵-۹۹
خداوند شكافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج میسازد و مرده را از زنده، این است خدای شما پس چگونه از حق منحرف میشوید؟ (۹۵)
او شكافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازهگیری خداوند توانای دانا است. (۹۶)
او كسی است كه ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریكیهای خشكی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید، نشانهها(ی خود) را برای كسانی كه میدانند (و اهل فكر و اندیشهاند) بیان داشتیم. (۹۷) او كسی است كه شما را از یك نفس آفرید، در حالی كه بعضی از انسانها پایدارند (از نظر ایمان یا خلقت كامل) و بعضی ناپایدار، ما آیات خود را برای كسانی كه میفهمند بیان نمودیم. (۹۸)
او كسی است كه از آسمان آبی نازل كرد و بوسیله آن گیاهان گوناگون رویانیدیم، از آن ساقهها و شاخههای سبز خارج ساختیم و از آنها دانههای متراكم، و از شكوفه نخل خوشهها با رشتههای باریك بیرون فرستادیم و باغها از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یكدیگر و بیشباهت هنگامی كه میوه میكند به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید كه در آن نشانههائی برای افراد با ایمان (۹۹)
خاطره یکی از دوستان که چادری شده...
سال 86 بود که وارد دانشگاه شدم با اعتقادات خاص خودم. با دخترای چادری رابطه خوبی نداشتم. اصلا به حجاب اعتقاد نداشتم. از چادر که متنفر بودم. خانواده ام خیلی معمولی بودند و اقوام هم مثل خودم به حجاب اعتقادی نداشتند و بعضا پیش می اومد تو مجالس به افراد محجبه می خندیدیم.
اون موقع توی دانشگاه ما چادر اجباری بود البته کاملا مشخص بود چه کسی اهل چادر هست و کی نیست. کی محجبه هست کی نیست.
توی خوابگاه اتاق کناریمون یه فرزند شهید بود. خیلی دختر ماهی بود، همه دوسش داشتن. اخلاق خیلی خوبی داشت. به همه کمک می کرد، همه رو راهنمایی می کرد، خیلی انسان معنوی ای بود. با این حال سعی می کردم تو خیابون باهاش راه نرم، تو دانشگاه پیشش نباشم. واسم اُفت داشت با یه محجبه راه رفتن.
کم کم تو محیط خوابگاه با هم بیشتر آشنا شدیم و من رفته رفته راغب شدم با شهدا آشنا شم. اسفند 88 با همین دوستم که فرزند شهید بود رفتم جنوب. می خواستم ببینم باباش و امثال باباش کجا بودن و چکار می کردن. یعنی فقط برای ارضای حس کنجکاوی خودم بود که رفتم.
تو همین سفر بود که پایین عکس یه شهیدی که یادم نیست کی بود نوشته بود: “خواهرم، سرخی خونم را به خاطر سیاهی چادر تو دادم.”
راوی کاروان هم قسمتی از وصیت نامه یه شهیدی رو خوند که گفته بود: “از زنان و دخترانی که حجابشون رو رعایت نکنند نخواهم گذشت چون امثال من برای حفاظت از دین به اینجا آمدیم.” البته عین جمله یادم نیست.
وقتی این چیزا رو دیدم و شنیدم راستش خیلی ترسیدم. اون موقع حس کردم یه حق الناسی گردنم هست که باید اداش کنم.
تصمیم گرفتم دیگه لباس های کوتاه و تنگ نپوشم و عید 89 با حجاب کامل تو فامیل دیده شدم. ساق دست خریدم. هد خریدم. و عید 89 رو با حجاب شروع کردم البته بدون اینکه بدونم حجابم کامل نبود. از خدا خواستم تو اینکار ثابت قدمم کنه. دخترا و پسرهای فامیل همه مسخرم می کردن، و من شب ها با گریه می خوابیدم، خیلی بهم بد می گذشت. کسی تحویلم نمی گرفت.
اون سال عید تنها مشکلی که داشتم جورابم بود که نازک بود و من نمی دونستم پوشاندن پا از نامحرم واجبه.
همین دوستم که در موردش گفتم، بعد از عید توی خوابگاه که دیدمش گفت: یه خواب عجیبی در موردت دیدم. دیدم جلوی یه میزی ایستادی که پر از میوه های سبز و خوشرنگه، لبخند به لب داری اما یه لحظه نگاهت به پاهات می افته که هیچی پاهاتو نپوشونده و از این قضیه ناراحتی.
حال عجیبی بهم دست داد، و اون روز فهمیدم خدا داره کمکم می کنه.
همونطور که گفتم حجابمو رعایت کردم اما هنوز چادری نشده بودم که یه عصر بهاری با اقوام به پارک رفته بودیم لباس خیلی تنگی پوشیده بودم و خودم از این قضیه خیلی ناراحت بودم و احساس شرم می کردم یه چادر از خونه با خودم برده بودم اما از ترس اینکه کسی مسخرم نکنه چادرم رو از کیفم درنیاوردم.
فرداش به شهر محل تحصیلم رفتم و همان دوستم ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد او شب قبل یعنی همون شبی که اونجور نامناسب به پارک رفته بودم خواب دیده بود که “مرد سیاه پوشی قصد داشت آبروی من رو ببره و دوستم من رو زیر چادر خودش پنهان کرده بود تا نتونه منو پیدا کنه.”
وقتی شنیدم، از خودم بدم اومد که خدا این همه نشونه واسم فرستاده بود و من هنوز… .
از همون روز چادری شدم. و به تحقیق احکام حجاب، فلسفه و نظر افراد مختلف حتی غربی ها در مورد حجاب و حیا پرداختم. کتاب های زیادی خریدم. قرآن خوندم و باز هم به خدا توکل کردم.
چادری شدنم توی دانشگاه خیلی مشخص نبود چون چادر تو دانشگاهمون اجباری بود فقط از وقتی با مانتو با آستین های بلند و یا ساق دست و یا جلو کشیدن مقتعه به دانشگاه رفتم طبیعتا از طرف دو سه نفری از بچه های دانشگاه و هم کلاسی ها مورد تمسخر قرار گرفتم ولی اصولا تو محیط دانشگاه اذیت نشدم. با اینکه مانتویی بودم پوششم در بیرون از خونه جوری نبود که بخواد جلب توجه کنه، کمی از موهام بیرون بود اما آرایش خاصی نداشت. اما خوب تو محیط خونه و اقوام و فامیل همیشه راحت بودم.
از طرف خانواده هم مشکلی نبود، چون گفتم خانوادم معمولی هستن. فقط برادرم گاهی به خاطر طرز روسری سر کردن سر به سرم می ذاشت اما مسخره نمی کرد حتی با اینکه از لحاظ اعتقادی کاملا با هم متفاوت بودیم و هستیم اما همیشه به اعتقاداتم احترام گذاشت. پدرم هم دوست داشت همیشه که اگه حجاب ندارم لباس های گشاد بپوشم و وقتی دید دارم این کارو می کنم حرفی نمی زد اما لبخندشو حس می کردم.
اما فامیلهامون وقتی با چادر منو دیدن خوب یه سری ها موقع احوال پرسی مسخره می کردن، مثلا داییم گفت: حاج خانوم تقبل الله. و این جور حرفا
دخترهای فامیل هم مسخره می کردن همیشه و هنوز هم کمی مسخره می کنند.
تنها کسی که وقتی من رو با حجاب کامل دید تحسینم کرد یکی از دخترهای فامیل بود که خودش هم تنها دختر محجبه ی فامیل بود.( کسی که همیشه نه تنها من، حتی پدرش و همه فامیل مسخرش می کردیم. اما اون هیچ وقت کم نیاورد. یادمه سعی میکردم جایی که اون باشه حضور نداشته باشم.) اون روز بهم اس ام اس داد و خیلی هم ابراز علاقه کرد و از خاطرات مشترک کودکیمون صحبت کرد و این خیلی برام دلنشین بود.
توی خاطره ی محجبه و چادری شدن من دو تا خواب وجود داشت با اینکه برای خودم هم عجیب بود که یک نفر اینقدر دقیق خواب ببینه -شاید به خاطر ایمان ممتازش بود- اما من چادر رو به خاطر اون خوابها انتخاب نکردم.
چادر رو انتخاب کردم چون حس کردم خدا اینجوری بهم نگاه می کنه، حس کردم یه دینی به گردنم هست، یه وظیفه ای دارم که باید انجامش بدم.
یادمه تو قسمت مباحث امر به معروف و نهی از منکر شهید مطهری خوندم که هر انسانی با قرار گرفتن در جامعه به طور ناخودآگاه یک امر به معروف و نهی از منکر به صورت پنهانی انجام میده، از طرز برخورد، اخلاق و پوشش، جامعه رو به چیزهایی دعوت و از چیزهایی باز می داره. پس به نظرم چه خوبه جز اون دسته افرادی باشیم که اگه کسی خواست از ما الگو بگیره الگوی خوبی باشیم نه غضب خدا و امام عصرمون رو در پیش داشته باشیم.
وقتی هم با حجاب تو جامعه میرم و مخصوصا موقع خرید بی اعتنایی فروشنده رو می بینم خیلی ذوق می کنم احساس می کنم آدم بزرگی تو جامعه شدم که بعضی ها نمی تونن وجودم رو تحمل کنن. افرادی هستند که با وجود امثالی مثل من به اهداف نفسانی خودشون نمی رسن. چی از این بالاتر که مهدی فاطمه(عج) رو با سیاهی چادرم شاد کنم؟! وقتی به این راحتی خداوند ازم راضی می شه چرا اسباب ناراحتیش که فقط به خاطر خودمه فراهم کنم؟!
اونایی هم که می گن چادر سخته، حجاب سخته باید بگم شاید تو نگاه اول سخت به نظر برسه اما فرهاد برای رسیدن به شیرین کوه رو از سر راهش برداشت. عشق معجزه می کند.
از اون روز اول وقتی کسی به خاطر حجاب و چادرم مسخرم می کنه ، لبخند می زنم و اشک شادی تو چشمام جمع می شه و سریع سر بلند می کنم و تو دلم می گم: “خدایا می بینی دوسِت دارم دارن به خاطر این حجاب که برای رضای تو هست مسخره ام می کنن. چه شیرینه به خاطر تو شنیدن این چیزها.”
حالا 3 سال می گذره و اکثرا کم و بیش به حجاب من عادت کردن. و حالا موسیقی رو کنار گذاشتم و به این دلیل مورد تمسخر قرار می گیرم. اما هیچی از این بالاتر نیست که هر وقت سرم رو به آسمون می شه، لبخند یه نفرو احساس می کنم و می دونم که هوامو داره.
خدای مهربان من !
تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت !
تو را سپاس برای همه ی موهبت هایت ای بی کران مهربان !
خدای قدرتمند من ! من بی صبرانه در انتظار معجزه ی زندگی ام هستم ! همان معجزه ی عشق و آرامش و خوشبختی !
خدای من ! ای که بر همه احوال من آگاهی ! تو را سپاسی از اعماق وجودم می گویم برای ناب ترین معجزه ی زندگی ام ! که خیلی زود و خیلی خوب به من هدیه می دهی !
سپاس تو را ای خدای قادر متعال و ای خدای رحمت ها و موهبت ها !
عاشقم بر تو ای خدای بزرگ و مهربانم ! بیش از عشق ! و بیش از هر زمان دیگری !
عاشقم بر تو ای ناب تر از هر ناب و ای خدای قدرتمند و رحیم .
خدای من….نیمه ی گمشده ی من….هستی من
تو را چگونه بخوانمت؟
با این همه ضعف
با این همه ناتوانی
با این همه درد
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا
به فکر نمازت باش ...
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت! با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت! از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت! قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت……..
مهدی بیا...
ــــــ۞۞۞___۞۞۞
__۞____۞_۞____۞
__۞______۞_____۞
___۞__ یا مهدی ۞
_____۞______ _۞
_______۞___ ۞
__________ ۞
ببخش!!!
ببخش که صدای گریه هایت را نمیشنویم ،
گوشمان از قیمت دلار و ماشین و ویلا پر شده…
درسي از عاشورا به منتظران امام زمان (عج)
روزی كه یزید لعین بر مسند قدرت تكیه زد، آشكارا خلاف آیین اسلام و سنت پیامبر عمل می كرد. جامعه مسلمان آن روز رفتار دورویه ی معاویه و سلوك علی (ع) را به خاطر داشت و به عدم پایبندی یزید به معتقدات دینی واقف بود و پایمردی فرزندان پیامبر را به دین، و جوانمردی شان را به نیكی می دانست. اما این قضاوت یارای بروز و ظهور نداشت.
مردم مدینه به فرزندان پیامبر ارادت خاصی داشتند. وقتی امام حسین (ع) وارد مكه شدند، خانه امام شب و روز محل آمدوشد مردمی بود كه برای ملاقات با امام (ع) و تبرك جستن خود و فرزندانشان به دیدار حضرتش می آمدند. احكام دینی شان را از امام می پرسیدند و به هنگام نماز به امام اقتدا می كردند. در همين ایام خیل نامه ها بود كه از كوفه و بعضا ً بصره و پیرامون آنان به سوی امام روان می شد؛ تا جایی كه عدد منتظران و امضاء كنندگان ذیل نامه ها برای آمدن امام به كوفه را حدود هشتاد هزار نفر هم ثبت كرده اند. امام با فرستادن نماینده اش مسلم بن عقیل به كوفه از آنان بیعت گرفت. در كوفه و بصره و قبایل اطراف، یكصد هزار شمشیرزن با مسلم برای امام بیعت كردند. اما چه شد كه چنین اوضاعی، با تغییر والی كوفه و بصره، یعنی آمدن ابن زیاد لعین، به آنی به نفع یزید برگشت. مطلب خیلی ساده است. دلبستگی به دنیا و بسنده كردن به اندكی درنگ بیشتر در دنیا … همین و بس. سستی در اعتقاد و كمرنگ بودن شجاعت، تثبیت نشدن ایمان در دل، عدم پایبندی به عهد و پیمان، … و نیازی به ادامه نیست. امروز دلیل آن را همه به خوبی می دانند.
امام (ع) برای لبیك به منتظرانش، حج واجب خویش را با آنكه تنها یك روز به پایان آن باقی مانده بود، ترك كرده و برای انجام فریضه اولی، یعنی پاسخ به ندای منتظران و برپایی حكومت عدل راهی كوفه شدند. در فاصله حركت امام از مكه به كوفه همه چیز تغییر كرد. مسلم را در كوفه به شهادت رساندند. پیمان شكنان بی تعهد از عهدی كه با امام خویش بستند، شانه خالی كردند و سر در آخور زندگی بی معنی خویش فرو بردند و به خود باوراندند كه هیچ اتفاقی نیافتاده و نخواهد افتاد؛ از آن طرف یزید در پی جبران صدمه وارده به خاندان خویش در فتح مكه و جنگ بدر، همه مسیرها را برای محو كردن ندای حق طلبانه فرزندان پیامبر، بررسی و واكاوی كرده بود. او می دانست كه در مقابل سپاه اندك امام حسین (ع) با بستن آب به روی زنان و كودكان، آن سپاه اندك از كار خواهد افتاد و با حدود هزار نفر سپاهی نیز می شود امام و یارانش را به شهادت رساند. اما علت فراخوانی سپاهی بالای 30 هزار تا 50 هزار نفر، كه برخی تا 80 هزار نفر نیز ذكر كرده اند در كربلا چه بود؟ آیا هزینه گردآوری و مالی كه از خزانه صرف این سپاه می گشت، به صرفه و صلاح دستگاه حاكم بود؟ در حالی كه می شد این مأموریت را با یك دهم هزينه یا كمتر از آن نیز به انجام رساند. علت این بود كه یزید و ابن زیاد و عمرسعد و همه همفكران آنان می خواستند تا همه آن افرادی كه با امام عهد بسته بودند در كربلا حاضر باشند و نه تنها عهد خود را بشكنند، بلكه با امام روبرو و در كشتنش سهیم باشند و هیچ كس خود را تبرئه نكند و با این كار عهدشان را با یزید محكم كنند و دیگر اینكه همه را در كشتن خانواده پیامبر سهیم كند تا دیگر نام و یادی از عقبه رسول الله در بین مسلمانان نماند.
اجرتی كه برای كشتن نوه ی پیامبر (ص) و خاندانش به تك تك سپاهیان پیشنهاد داده بودند، از حكومت ری بود تا یك شكم سير خرما. آری گروهی از منتتظران جاهل تنها با یك وعده یا دو وعده خرما فریفته شده بودند و ای خاك بر سر چنین منتظرانی.
آری شیطان این چنین ارزش ها را به ضد ارزشهایش تبدیل می كند.
اما فتح ظاهری و زودهنگام یزید، فرصت جشن گرفتن را نیز از او گرفت و زمزمه این «ذبح عظیم» سراسر جامعه را فرا گرفت و یزید را مجبور كرد تا به جای مانور دادن پیرامون این عمل به نفع خود و حكومت خود، ابن زیاد و عمرسعد را مقصر اصلی جلوه دهد؛ ولی آن نیز دیری نپایید و جنبش های متعددی بنی امیه را تهدید به سرنگونی كردند. همگان، چه علوی و چه زبیری، با تمسك به فجایع كربلا، یزید را تقبیح و در صدد سرنگونی حكومت وی برآمدند.
این خون حسین (ع) بود كه سرآغاز خیزش ها و اعتراضاتی شد كه در نهایت موجبات سرنگونی حكومت بني امیه را فراهم كرد.
جالب است بدانیم كه اكثریت قریب به اتفاق كسانی كه در روز عاشورا در سپاه یزید شركت داشتند، به طرز فجیعی كشته شدند؛
و جالب تر آنكه آنهایی كه امام را باور داشتند، ولی حاضر به یاری اش نشدند و غیرمسئولانه از كنار فتنه یزید و اعوانش گذشتند، فردای عاشورا پیش خدای خود و وجدان خود سرافكنده شدند و راه توبه پیش گرفتند؛ ولی همین توابین نیز توسط عمال یزید كشته شدند. عملی كه اگر در زمان خودش صورت می گرفت، جلوی بروز فاجعه كربلا را می گرفت؛ ولی یاری نكردن امام دو ضرر را متوجه آنان كرد: اولاً از افتخار قرار گرفتن زیر پرچم امام و یاری اش محروم ماندند؛ ثانیاً همه آنان با تیغ حكومت جابر و ظالم یزید در خون خود غلطیدند، بي آنكه ثواب شهدای كربلا را داشته باشند.
و نیز جالب است بدانیم چه آنهایی كه امام را باور داشتند ولی یاری اش نكردند، و چه آنهایی كه برای بهره مندی چند روزی از زندگی دنیوی، اعتقاداتشان را در كناری نهادند و عهد شكستند، و چه آنانی روبروی امام ایستادند، هیچكدام به چشم اندازی كه از آینده داشتند نرسیدند؛ همه كشته شدند؛ چه توابینی كه با حسرت و اندوه یاری نرساندن به امام، با ضجه و درد دنیا را وداع كردند، و چه عهد شكنان، و چه آنهایی كه روبروی امام ایستادند.
حال عاشورای حسین (ع) با شیعیان و منتظران مهدی فاطمه (س) چه درسي می دهد؟
1- هر كس امامش را یاری كند، در دو جهان سرور و سالار مؤمنان است و اگر در این راه كشته شود، برترین شهیدان عالم است.
2- هر كس تعلل ورزد، این بار توبه اش را به پشیزی نمی خرند و تا ابدالدهر، خسران همراه وی خواهد بود.
3- هر كس روبروی امام بایستد، این بار هیچ امیدی به پیروزی اش نیست و به ید سپاهیان حضرت مهدی (ع) ذلت و سرافكندگی هر دو سرا، نصیبش خواهد شد.
پس ای منتظر مهدی (ع)، عاشورایی دیگر در راه است كه مهدی فاطمه (س) به یاری یاورانش برمی خیزد؛ پس منتظر فراخوان و یاری رساندن به امام عزيزت باش.
ما اهل كوفه نيستيم مهدي تنها بماند
ما سربداران مهدي فاطمه ايم
كه خصم را به عزاي تكرار عاشورا خواهيم نشاند.
سخنی کوتاه با بیعت کنندگان با امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا شکر بی حد و عدد, خدایی را که دل های عاشقان مهدی فاطمه (س) را اینگونه در کنار هم گردآورده و آنها را از محبانی منفرد به یارانی نزدیک، در صفی واحد, در زیر پرچم «البیعت لله» و در بیعت با محبوب و مراد وجودشان گردآورده است.
و اما بعد از همه همرزمان (مشتاقان ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)) که با اظهار عمق ارادت و اعتقاد, و اوج عشق شان به حضرت مهدی (ع) آسمانی بودن جنس دست نوشته هاشان در بیعت با حضرتش را به دیدگان هر بیننده ای به منصه ظهور گذاشته اند،سپاسگزاری نموده و به نوبه ی خود اظهار می دارم که احسنت بر شما عزیزان که مایه ی مباهات و شایسته کرامتید.
همرزمان ! اکنون که با امضای بیعت نامه, با حضرتش عهد بسته ایم که تا جان در بدن داریم برای مولایمان بکوشیم؛ بایستی با ایمانی راسخ, آنچنانکه شایسته آن امام عزیز است, گام های بعدی را استوارتر برداریم:
اولاً عاشقی که می خواهد زیر پرچم منجی عالم بشریت, منتقم خون تمامی مظلومان عالم از هابیل گرفته تا کودکان غزه و شام, و خاصه منتقم پهلوی شکسته فاطمه (س) و خون حسین (ع) باشد، باید جانی شایسته سربازی, و نفسی آراسته به صفات پسندیده و دلی بی قرار دیدار حضرتش داشته باشد. عزیزان بپذیریم که در عصر ظهور آن حضرت قرار گرفته ایم, ان شاء الله؛ بسیاری از نشانه های ظهور به وقوع پیوسته و برخی از مهمترین آنان نیز در حال وقوع است؛ از طرف دیگر, بشارت های عارفان معروف و صالحان واصل حاکی از نزدیک شدن ظهور فرس الحجاز, یعنی مهدی موعود (عج) می دهد؛ لذا باید این عصر طلایی را دریابیم و قدر شناسیم؛ و جسم و جانمان را برای سربازی, و شاید هم سرداری آماده کنیم؛ که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل …
ثانیاً وظیفه ی همه ما در این مقطع حساس از تاریخ بشر, تبلیغ و آمادگی تمامی شیعیان, حتی پیروان دیگر مکاتب و مذاهب فکری جهان, برای ظهور حضرت صاحب الامر (عج) است. هنوز بسیاری از شیعیان بر این باورند که اگر حضرت حجت ظهور کند با کمال میل به استقبالش خواهند رفت. در حالی که غافلند از اینکه امام بدون یاری و سربازی شیعیان آماده و جان برکف ظهور نخواهند نمود (آنچنانکه در روایات متعدد به آن اشاره شده است).
آیا وظیفه شیعیان تنها به باور در وجود و حیات حضرت مهدی (عج) خلاصه شده است و اینکه معتقد باشند ایشان روزی ظهور خواهد کرد؟ آیا این برای شیعه دوازده امامی بودن کافی است؟ آیا در روایات و معتقدات شیعه, چیزی فراتر از این موضع صراحتاً بیان نشده است؟ اگر شیعیان به دقت, روایات مربوطه را مطالعه و مطابق سفارشات چهارده معصوم (ع)عمل می کردند, می توانستند تا بحال به رؤیت چهره بی مثال یوسف زهرا (عج) نایل شوند.
مشکل آنجاست که شیعه هنوز فرج خود را در فرج امام زمان نمی داند و به هنگام دعا, شاید آخرین دعایش ظهور امامش باشد و همین …. آیا این یعنی شیعه گری؟ بعنوان مثال اگر کسی در انتظار مسافری, یا دوستی باشد که بسیار برایش عزیز بوده و سالها او را ندیده است, در خانه می نشیند و به انتظار دیدنش در خانه می ماند؟ یا با شوق و اشتیاق به ایستگاهی که مسافرش در آن نقطه پیاده می شود, مراجعه می کند؟ و آمدنش را لحظه به لحظه رصد می کند؛ چشم به راهش است و اگر کمی تأخیر کند زمین و زمان را به هم می دوزد تا علتش را جویا شود. آیا ما شیعیان حقاً برای مهدی فاطمه (س) این چنینیم؟
عزیزان ! اکنون بر ما بیعت کنندگان فرض است که این باور را به عموم شیعیان تسری داده و راه ظهور حضرت را برای ایشان هموار سازیم؛ و این امر میسر نمی شود جز تبلیغ گسترده به هر وسیله ممکن و به هر صورتی که در توان تک تک افراد بیعت کننده می باشد. با انتشار این باور به سایر شیعیان سبب خواهد شد تا افراد بیشتری عاشقانه دیدارش را طلب کنند و ملتمسانه از خداوند ظهورش را تقاضا نمایند.
لذا در این مرحله از همه بیعت کنندگان با آقا امام زمان (عج) درخواست می کنیم که علاوه بر خودسازی بیش از پیش با تبعیت از دستورات قرآن کریم و فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام), کار تبلیغی برای آن حضرت را گسترده تر و عمیق تر از گذشته دنبال کنند و در این مسیر از شما تقاضامندیم هرگونه ایده و نظری که به کمک، مشارکت و همفکری سایر بیعت کنندگان محتاج باشد را به اطلاع سایرین برسانند تا جنبه تبلیغی موضوع اثربخش تر،سهل تر و کاراتر به نتیجه دلخواه برسد.
ما باید به این نتیجه برسیم که همه ما خواهران و برادران ایمانی یک هدف مشترک داریم و آنهم زمینه سازی برای ظهور امام زمان (ع) در عصر ظهور, و سربازی و جانفشانی برای مولامان به هنگام ظهور است که انشاالله خداوند باقیمانده غیبت ایشان را به دل صبور زینب (س) بر ما ببخشد و این امر به زودی زود محقق شود.