مراحل توبه...
…روايتي در نهج البلاغه است كه علي (ع) در آن توبه كامل را معرفي مي كند. ماجرا از اين قرار است كه مردي خدمت علي (ع) رسيد و نشست پيش حضرت و گفت « أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ » حضرت فرمود: « ثَكِلَتْكَ أُمُّك » “مادرت به عزايت بنشيند". يعني بميري اين چه حرفيست كه مي زني؟! « أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ » كه توبه نيست، توبه شرايط دارد؛ گفت: “يا علي! شرايطش چيست، توبه حقيقي چگونه است؟”
فرمود: اگر بخواهي از گناه توبه حقيقي كني ۶ كار بايد انجام دهي: «عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِيوَ الثَّالِثُ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْم الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى يَلْصَقَ الْجِلْدُ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ :
۱- النَّدَمُ: اول نسبت به آن گناهي كه انجام دادي واقعاً پشيمان شده باشي. فرض كنيد بعد از اين كه انسان تير از دستش خارج شد و كسي را كشت، وقتي كه اين منظره هر وقت به خاطرش بيايد ناراحت و پشيمان مي شود، چرا من چنين كاري كرده ام، براي شوخي يا براي تربيت سيلي زد و بچه مرد، به عنوان شوخي كاري كرد خطاي بزرگي صادر شد، هر وقت اين منظره را فكر مي كني ناراحت مي شوي. توبه حقيقي معنايش اين است كه وقتي آن كار زشت را فكر كني ندم و ناراحتي پيدا كني .
۲- الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً: تصميم بگيري كه پروردگارا! ديگر من سراغ اين كار نخواهم رفت نسبت به آن كار پشيماني و تصميم داري بعد از اين ديگر آن كار را انجام ندهي .
۳- أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ: اگر كار زشتت به مردم ضرري رسانده است، اگر كار زشتت و گناهت گناه حق الناس بوده نه حق الله، اگر مال كسي را خورده اي، جان كسي را تلف كرده اي،
حق كسي را ضايع كرده اي، توبه در اين جا فقط اظهار استغفار نيست، بلكه بايد دنبالش بروي و بهاي جان و مال او را بپردازي، ديه او را بدهي، از او استحلال بطلبي، اين هم بعد سوم توبه است.
۴- اَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا: اگر چنانچه توبه تو كاري است كه واجبي را ترك كردي و قضا دارد، مدت ها نماز نخواندي، روزه را خوردي و امثال اين ها، اگر توبه ات قضا آور بوده، اگر گناهت قضا آور بوده، بايد قضاي آن عمل را انجام بدهي و براي قضاي نماز و روزه ات اقدام كني.
۵- أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْم: اگر گناهت گناهي بوده كه از انجام آن گناه نيروي بدني پيدا كردي گناهت گناهي بوده كه ۵۰ كيلو بوده اي به وسيله آن گناه ۵۵ كيلو شدي، ۶۰ كيلو شدي، يعني لباس مردم مرفه را پوشيدي، غذاهاي سرقت شده و غصبي خوردي، در مسكن هاي مرتب و عالي نشستي، مثل بعضي ها كه تمام شئون زندگيشان از راه اختلاس مال مردم انجام گرفته و مدت ها و سال ها اين بدن با مال حرام تربيت شده و بدن از راه لقمه حرام ۵۰ كيلو و ۱۰۰ كيلو شده است، اگر گناهت يك چنين گناهي است كه در بدنت نيرو گذاشته و در تربيت بدن تو دخالت داشته، اين جا توبه حقيقي اين است همان گونه كه لذت گناهان، بدن تو را تربيت كرد، آنقدر بايد بر اين بدن ناراحتي بچشاني كه تمام آن گوشت ها كه از راه حرام پيدا كردي همه آب شود و به حالت اول باز برگردي. اين بُعد پنجم توبه است.
۶- أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ:
هر چه خوشي ديدي بايد به اين بدن ناخوشي وارد كني، هر چه لذت ديدي در مقابل او بر بدن زحمت و مشقت بدهي و زير شكنجه قرارش بدهي تا از آن لذت هاي حرامي كه انجام دادي توبه كرده باشي. وقتي كه چنين شدي تو يك توبه صحيح انجام دادي.
نسبت به گذشته پشيمان، نسبت به آينده تصميم جدّي، نسبت به حقوق مردم سراغ حقوق مردم رفتن، نسبت به قضا و كفاره، آن ها را انجام دادن، نسبت به گوشت زيادي، گوشت ها را آب كردن، نسبت به لذت، زحمت دادن، علي (ع) مي فرمايد: اگر اين ها را انجام دادي مي تواني بگويي كه من يك توبه حقيقي كردم.
احسان به والدین
در كافى به سند خود از عبد الله بن سنان روايت كرده كه گفت از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود:
يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى ديگر نوميدى ازرحمت خدا،و يكى ايمنى از مكر اوست، و روايت شده كه از هر گناهى بزرگتر شرك به خدا است. (اصول كافى، ج 2، ص 278، ح 4) و در كتاب فقيه درحقوقى كه از امام زين العابدين (ع) روايت كرده فرموده: بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه اورا بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر اينكار رابه اخلاص كردى خداوند حقى براى تو برخود واجب مى كند، و آن اين است كه امور دنيا وآخرتت را كفايت مى كند. و نيز فرمود: و اما حق مادرت اين است كه بدانى او تورا طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور حمل نمى كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، واز ميوه قلبش چيزى به تو داد، كه احدى به احدى نمى دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت نمود، و باك نداشت ازاينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باك نداشت ازاينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى نداشت از گرما، ولى سعيش اين بود كه بر سر تو سايه بيفكند،او به خاطر تو از خواب خوش صرفنظر كرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه اين تلاشها براى اين است كه تو مال اوباشى، و تو نمى توانى از عهده شكر او برآيى، مگر با يارى و توفيق خدا. (صفحه 328) و اما حق پدرت اين است كه بدانى او ريشه تو است، چون اگر او نبود تو نبودى، پس هر وقت از خودت چيزى ديدى كه خوشت آمد، بدان كه اصل آن نعمت پدرتو است، پس حمدخدا گوى ، و شكر پدر بجاى آر ، آن قدر كه با اين نعمت برابرى كند، و هيچ نيرويى نيست جزبه وسيله خدا. (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 376) و در كافى به سند خود از هشام بن سالم، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : مردى نزد رسول اكرم(ص) رفت و گفت: يا رسول الله به چه كس نيكى كنم؟فرمودبه مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت : سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟ فرمودبه پدرت.(كافى، ج 2، ص 159، ح 9) و در مناقب آمده كه روزى حسين بن على (ع) به عبدالرحمان بن عمرو بن عاص گذشت ، پس عبد الرحمان گفت : هر كه مى خواهد به مردى نظر كند كه محبوبترين اهل زمين است نزد اهل آسمان، به اين شخص نظر كند، كه دارد مى گذرد، هر چند كه من بعد ازجنگ صفين تاكنون با او هم كلام نشده ام.پس ابوسعيد خدرى او را نزد آن جناب آورد ، حسين (ع) به او فرمود : آيا مى دانستى كه من محبوبترين اهل زمين نزد اهل آسمانم و با اين حال در صفين شمشير به روى من و پدرم كشيدى ؟ به خدا سوگند پدر من بهتر از من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهى كرد و گفت : آخر چه كنم رسول خدا (ص) به خود من سفارش فرمود كه پدرت را اطاعت كن ، حضرت فرمود : مگر كلام خداى را نشنيدى كه فرمود :و انجا هداكعلى ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و نيز مگر از رسول خدا (ص) نشنيده اى كه فرمود : اطاعت (پدر و مادر و يا هر كس كه اطاعتش واجب است) بايد كه معروف باشد و اطاعتى كه نافرمانى خدا است معروف و پسنديده نيست و نيزمگر نشنيده اى كه هيچ مخلوقى در نافرمانى خدا نبايد اطاعت شود. (مناقب، ج 4، ص 73 - طبع قم) علامه سيد محمد حسين طباطبايى قدس سره ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 327 به نظر من اون چیزی که بیشتر تو این پرسش مد نظر این دوستمون بوده فلسفه احترام هست ،نه اهمیت احترام.همه ما میدونیم که باید احترام به پدر ومادرمون بزاریم اما این که فلسفه ودلیل این احترام چیه ممکنه برای خیلی هاسوال باشه.اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند.شکرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید ،در ردیف شکرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانکه میخوانیم: «ا ن اشکرلی ولوالدیک الی المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و، پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوی من استدر روايتي از امام سجاد ـ عليه السلام ـ حقّ مادر اين چنين بيان شده است: «و اما حق مادرت بر تو، اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس، ديگري را حمل نمي كند ،و از ميوة دلش به تو داد ،كه احدي به ديگري نمي دهد، و تو را با تمام أعضايش حفظ كرد ،و اهميتي نمي داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشي ،و خودتشنه باشد ،اما تو را سيراب كند و خود برهنه باشد ،اما تو را بپوشاند، و خود زير آفتاب باشد، امّا تو را سايه افكند، و به خاطر تو خواب را بر خود حرام كند ،و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنابراين تو جز با كمك و توفيق الهي، از پس قدرداني او بر نمي آيي.»(ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، ترجمة حميدرضا شيخي، ناشر دارالحديث، چاپ اول، 1377، جلد 14)پس اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهي کنند و چه بسا ظلمي انجام دهند، اين سبب نمي شود که فرزند هم درباره آنان به وظيفه اش عمل نکند. از اين رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چيز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نيکي به پدر و مادر؛ چه خوب باشند آن دو و چه بد» (اصول کافي، ج 2، ص 129، ح 15). هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید.در جاى جاى قرآن ،ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول ،به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند.اسلام از نظر حقوقى حساب ويژهاى براى پدر و مادر بازكرده ،همان گونه كه در جنبههاى عاطفى نيز حساب جداگانهاى براى آنها در نظر گرفته است .عقل و شرع احترام به پدر و مادر را به صورت مطلق،خوب، اخلاقي و لازم مي داند. در اين هيچ استثنايي وجود ندارد.پدر و مادر و فرزندان از نظر اسلام هر كدام حقوقي نسبت به يكديگر دارند كه اگر رعايت نكنند ،شرعاً مسؤول هستند.پس پدر و مادر براي فرزند آنقدر زحمت مي كشند كه شايستگي بيشترين خدمات و نيكي ها از طرف فرزندان را داشته باشند.
تربیت فرزندان مهدوی
یکی از راهای زمینه سازی برای فرج آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) تربیت فرزندان شایسته ، و آماده کردن آنها برای یاری حضرت است.
یکی از بزرگترین و ظایف پدران و مادران تربیت صحیح کودکان است که در روایات به آن تأکید فراوان شده است. و این یکی از حقوق فرزندان بر پدر ومادر است که آنها را خوب تربیت کنند تا به کمال برسند . برای همین یکی از دغدغه های ذهنی انسانها این است که چگونه فرزندانشون رو تربیت کنند؟؟؟
و همه ما آرزو داریم که فرزندانمان از یاران امام زمان (عجل الله فرجه) باشند.
راهکار اول: هدف
اولین نکته ای که قبل از فرزند دارشدن بسیار مهم است، نیت و هدف پدر و مادر می باشد که به چه دلیل فرزند می آورند؟؟
وقتی از یک خانم می پرسیم به چه دلیل فرزند میاری؟؟ در جواب می گوید: چون که بچه هارا خیلی دوست دارم!
یا می گوید: عصای دوران پیریه!
یا می گوید: زندگیم تکراری و کسل کننده شده نیاز به تنوع دارم و می خوام زندگیم زیبا تر بشه !!
یا می گوید ……….
به نظر شما اینها اهداف خوبی برای آوردن فرزند است ؟؟!!
حالا عکس این مطلب نیز وجود داردوقتی از یک خانم میپرسیم چرا فرزند نداری یا چرا فرزندان کمی داری؟؟؟
در جواب می گوید: فرزند کمتر زندگی بهتر!!
یا می گوید: اعصاب و حوصله ندارم!!
یا می گوید: تو این جامعه آشفته تربیت خیلی سخته برا همین میترسم فرزند بیارم!!
یا می گوید: تو این گرونی و اوضاع خراب خرجش رو از کجا بیارم!!
باید دانست که اینگونه نگریستن مخالف فرمایشات وروایت اهل بیت (علیهم السلام) میباشد. به این روایت توجه کنید:
عن عده من اصحابنا احمد بن محمد بن خالد عن بکر بن صالح قال: کتبت الی ابی الحسن(علیه السلام): انی اجتنبت طلب الولد من ذ خمس سنین وذلک ان اهلی کرهت ذلک وقالت: انه یشتد علی تربیتهم لقله الشی ء فماتری؟ فکتب(علیه السلام) الی: اطلب الولد فان اللّه یرزقهم
از امام کاظم(ع) درنامه ای پرسیدم:پنج سال است که از بچه دار شدن اجتناب می کنم زیرا همسرم از این کار ناخشنود است و میگوید: برای من تربیت و نگه داری فرزند با کمبود مالی مشکل است. شما چه می فرمایید؟ امام در پاسخ نوشت: در پی فرزنددار شدن باش زیرا روزی او را خدا می دهد.
در مرحله اول باید تمام این نیتهای اشتباه را دور ریخت و یک نیت و هدف والا وعالی داشته باشیم به چه دلیل فرزنددار می شوید ؟
برای اینکه :یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را زیاد کرده ، وقتی حضرت تشریف میارن فرزندم را به امامم تقدیم کنم.
(اتفاقا خیلی جالبه جزء اعمالی که باید در دوران بارداری انجام بدهیم آمده که در قنوت نماز بخوان : رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا للاسلام و خادما للاسلام و لامیر المومنین والحجة ابن الحسن صلوات الله علیهم اجمعین)
برای اینکه : شیعیان و محبین و مدافعین اهل بیت اطهار (علیهم السلام) را زیاد کنم.
برای اینکه : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) افتخار می کنند به کسانی که فرزندان زیاد دارند.
پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمودند : برتعداد فرزندان بیفزایید زیرا من در روز قیامت به فزونی شما بر امت ها تفاخر می کنم.
مادر و پدری که این نیت خالص و این اهداف بسیار والا را داشته باشن از همان ابتدا قبل از تشکیل نطفه فرزندشون رو در پناه اهل بیت اطهار (علیهم السلام) قرار داده اند و امام زمان از همان ابتدا به این کودک نظر دارند و برایش دعا می کنند.
بازم میگم نیت خیلی مهمه پس مواظب نیتهایمان باشیم
هر کاری که می خواهیم انجام بدیم اگه نیتمون رو خالص برای خدا قرار بدیم. حتما حتما حتما موفق میشیم
نگاه پیر عشق به بیت المال
امام و بیت المال
آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) نقل می كند: یك روز برای یك طلبه، خدمت حضرت امام وساطت كردم و می خواستم پولی از ایشان بگیرم و به او بدهم. حضرت امام به وساطت من ترتیب اثر ندادند، مایه تعجبم شده بود.
مرتبه سوم كه وساطت كردم، حضرت امام در جواب فرمودند: «مصطفی این پول در این كمد و گنجه ای كه می بینی وجود دارد. این هم كلید این گنجه است. من این كلید را در اختیار تو می گذارم. هر چه پول می خواهی برداری و به طلبه بدهی مانعی ندارد لكن به یك شرط و آن شرط این است كه جهنمش را باید خود بروی! من دیگر حاضر نیستم به این طلبه روی عدم لیاقتی كه در او وجود دارد سهم امام بدهم. اگر حاضری جهنم را تحمل كنی این پول و این گنجه و این كلید در اختیار تو!»
كاغذهای كوچك
یك بار آقای رضوانی كه مسئول مالی و دیگر كارهای حضرت امام بود، پشت یك پاكت چیزی نوشته و برای حضرت امام فرستاده بود. حضرت امام در یك كاغذ كوچك جواب داده و زیر آن نوشته بودند: «شما در این كاغذ كوچك هم می توانستید بنویسید.»
لذا آقای رضوانی، خرده كاغذها را جمع و جور می كرد و در یك كیسه ای می گذاشت، و وقتی می خواست برای حضرت امام چیزی بنویسید بر روی آن كاغذها می نوشت و برای ایشان می فرستاد و حضرت امام هم زیرش جواب می نوشتند.
اخطار شدید
یكی از اعضای دفتر امام (ره) می گوید: بارها امام به افراد دفتر اخطار شدید فرموده اند كه راضی نیستم از تلفن های دفتر برای كارهای شخصی استفاده شود و حتی در منزل یك چراغ نمی بینید كه بیهوده مصرف شود، هنگام وضو گرفتن، یك قطره آب اضافی مصرف نمی كند و مرتب سفارش می فرماید كه در مصارف دقت شود
بهترین ذکر سجده
عارف واصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی می فرماید:
مرا شیخی بود بزرگوار عامل عارف کامل که مانند او را در مراتبی که گفته شد ندیده ام، از او پرسیدیم که در اصلاح و جلب معارف چه عملی را به تجربه رسانده است؟
او گفت: من عملی را در این که گفتی مؤثر ندیدم مگر اینکه در هر شبانه روز یک بار بر سجده طولانی مداومت شود و در آن سجده بگوید«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و به هنگام گفتن ذکر خود را در زندان طبیعت، زندانی و به زنجیرهای اخلاق رذیله بسته ببیند، آنگاه اقرار کند که پروردگار اینکار را تو بر من نکردی و تو بر من ستم روا نداشتی، بلکه این من بودم که بر خود ستم کردم و خود را به اینجا انداختم.
از آداب سجده این است که وقتی که بخواهیم به سجده برویم اول با زانوها به طرف زمین خم شویم و بعد دستها را پیش از زانوها بر زمین بگذاریم این عملی است که مرحوم علامه طباطبائی (ره)از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند.
نظر همسر رهبرانقلاب درباره حجاب، خانهداری
لطفا کمی از دوران مدرسه تان برای ما بگوئید:
من خاطرات روشنی از دوران مدرسه ام از جمله معلم فرزانه قرآنم،خانم پور رنجبر دارم که گویا اخیراً به رحمت ایزدی پیوسته اند این خانم محترم و متین معلم قرآن ما بود.آن روزها لباس او منحصر به فرد بود.گرچه چادر سرش نمیکرد اما حجاب کامل اسلامی داشت.مقنعه بلند او تا کمرش می رسید این خانم شیوه ابداعی ویژه ای در تدریس قرآن داشت.چهره اش که مملو از متانت و وقار بود هنوز جلوی چشمانم هست و هرگز نمیتوانم فراموشش کنم.
شما چطور با همسرتان آشنا شدید؟
من در سال 1343با ایشان ازدواج کردم، البته این ازواج همانطور که در خانواده مذهبی آن زمان مرسوم بود، صورت گرفت به این ترتیب که مادر ایشان برای خواستگاری به منزل ما آمدند و بعد از مباحثات معمول مراسم ازدواج انجام شد.
شما چند فرزند دارید؟
ما چهار پسر و دو دختر داریم.همه پسرانمان قبل از انقلاب و دختران مان بعد از انقلاب(انقلاب اسلامی ایران) به دنیا آمدند.
لطفا کمی در مورد زندگیتان، طی دوران قیام اسلامی علیه شاه صحبت بفرمایید:
آن زمان دوران مشقت باری بود و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم. یادم می آید که طی اولین ماههای بعد از ازدواجمان،یک روز همسرم از من پرسید:اگر من دستگیر شوم تو چه احساسی خواهی داشت؟این سوال غیر منتظره ای بود و من ابتدا خیلی ناراحت و آزرده خاطر شدم،اما ایشان آنقدر درباره درگیری،خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملا مرا قانع کردند.
ایشان این مطلب را درست همان روزی که امام خمینی(ره) دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند،مطرح نمود.درآن روز آقای خامنه ای و دیگران در مشهد برای نشان دادن مخالفتشان با این امر آماده شده بودند و در همین زمان بود که از من دربرخورد با مساله دستگیریشان سوال کردند.از همان روز من خودم را از لحاظ فکری آماده رویارویی با خطراتی که در راه مبارزات همسرم پیش خواهد آمد،نمودم.بنابراین،هر وقت ایشان زندانی یا تبعید میشدند یا هنگامی که مجبور بودند پنهانی و مخفی فعالیت نمایند،تمامی مشکلات را با راحتی تحمل میکردم.بعد ها که ما فرزندان بیشتری داشتیم و زندگی گاهی اوقات مشکل تر می شد که البته خداوند همیشه ما را یاری می نمود و هرگز نا امید نشدم.
شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری نمودید؟
فکر می کنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود.طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند.من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگهدارم.گاهی اوقات که برای ملاقات ایشان به زندان می رفتم از مشکلاتی که داشتیم چیزی به ایشان نمی گفتم و در پاسخ به سوالاتشان درباره وضعیت خودم و فرزندان صرفا خبرهای خوب می دادم.برای مثال،طی ملاقاتهایی که با ایشان در زندان داشتم یا در نامه هایی که در دوران تبعید برای ایشان می نوشتم هرگز چیزی در مورد بیماری فرزندان نمی گفتم و نمی نوشتم.
البته من نیز در زمینه های مختلف نظیر پخش اعلامیه ها،حمل پیام ها،اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم.ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند.در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیام های تلفنی امام خمینی(ره) از پاریس کار میکرد من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهر ها ارسال می نمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمع آوری نموده و به پاریس مخابره می کردم.اما فکر می کنم مهمترین کار زنان مبارز و آزاده آن زمان ،پشتیبانی معنوی،همدردی و راز داری و تحمل مشقات بود.
آیا همسرتان در خانه به شما کمک میکنند؟
در حال حاظر نه ایشان چنین فرصتی دارند و نه از ایشان چنین انتظاری داریم.اما یک خصیصه بسیار پسندیده ای که ایشان دارند و می تواند نمونه و سر مشقی برای دیگران باشد این است که زمانی که ایشان در منزل هستند، اگرچه معمولا خسته از کار روزانه می باشند اما سعی دارند تا جو خانه را از مشکلات محیط کارشان به دور نگهدارند.
آیا شما کارمند دولت هستید؟
به عنوان یک زن مسلمان در جمهوری اسلامی ایران، نظیر تمامی خواهران مسلمان دیگر، وظایفی بر عهده دارم و با تمام توانم آنها را انجام می دهم، اما هیچ مسوولیت رسمی بخصوصی ندارم.
همسر شما چه انتظاری از شما دارند؟
ایشان بیش از هر چیزی دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام و شاد و سالم باشد.
لطفا نظراتتان را در مورد حجاب اسلامی برای خوانندگان ما بفرمایید:
به نظر من ((بهترین پوشش برای خارج از منزل،چادر،میباشد)). البته شرعا پوشیدن انواع دیگر پوشش در صورتی که بدن را کامل بپوشاند و جذب و تنگ نباشد اشکالی ندارد.اما به طور کلی چادر ترجیح دارد.برای درون خانه کاملا متفاوت است.البته پوشش در هر شرایطی باید مطابق عفت اسلامی باشد.
سیره زندگانی شما چگونه است؟
سالهاست که ما اشیای تجملاتی را به خانه مان راه نداده ایم.زیبایی خوب است اما نباید خودمان را درگیرزندگی تجملاتی بکنیم.ما در خانه مان دکوراسیون به معنای متداول آن،فرشها و پرده های قیمتی،مبلمان و غیره نداریم. سالها پیش خودمان را از این چیزها رها کرده ایم،والدین آقای خامنه ای در این رابطه سر مشق ما بوده اند و مادر ایشان چنین تجملاتی را مورد انتقاد قرار میدادند و من نیز همین عقیده را دارم. همیشه به فرزندانمان توصیه میکنم که آنها هم باید در رفتار شخصی شان این گونه باشند.زیرا اشیای لوکس غیر ضروری میباشد.
خنده فرشتگان...
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از حضرت جبرئیل (علیه السلام) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟ جبرئیل (علیه السلام) عرض كرد: بله!
) یکی از آنجاهائی که فرشتگان می خندند ) زمانی است که زن بی حجاب و بد حجابی می میرد ، و بستگان او را در قبر می گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود . فرشتگان می خندند و می گویند : تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت ( پدر و مادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .
منبع : مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 . از مرحوم شیخ عباس قمی
حرف دل با ارباب...
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست.
سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران
می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام.
آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان:
مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.
خسته ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می دانی چند نوجوان هم سن و سال من آواره اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش.
چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته بودی می آیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و به درد دل من گوش می دهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن شب به بعد دیگر نمی خوابم. راستش می ترسم. می ترسم بیائی و من خواب باشم. می ترسم بیائی، همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم. هنوز هم می ترسم…
حس می کنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در خواب غفلتم. بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن. بیا و همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کن. همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و دل شکستگان را نمی شنوند. خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده. ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست مسافر من !
نیستی و ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه می کنند؟ چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار می کشند. منتظرند تا کی بیاید و جهان را از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد بیا تا بعد از این در کوچه های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابان های تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت چه می کنند؟
روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینه ی زخمی ام را مرهمی باشم. می دانی چه آمد؟ یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور….
نه غم می خورم، نه غم می خورم بخاطر روزهایی که نبوده ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. نبوده ای تا ندای مظلوم را بشنوی و ظالم را نابود سازی.
غم می خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده ام و با گناه شب شده اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره هها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده ام.«بهترین روز» اما براستی جز جهل نبود بهترین روز تنها روز ظهور توست. کی می آید؟ کی می شود که با قلم عقل و راستی بر صفحه دل حک کنم و با صدای بلند فریاد بزنم و به گوش جهانیان برسانم.
«بهترین روز ، روز ظهور مولاست»
با تمام جهل و مستی تصمیم گرفته ام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم. هنوز در نخستین صفحات آن مانده ام و مطلبی برای نوشتن ندارم. تا پایان نوشتن انتظارت می کشم.
دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگی اش ایمان می آورد….
راه زیاد شدن رزق و روزی در زندگی چیست؟
از آیات قرآن کریم استفاده میشود که توسعه و تنگی روزی به دست خداست; چنان که میفرماید: “إنّ ربّک یَبسط الرّزقَ لِمَن یَشأ و یَقدر إنّه کان بِعبادِه خبیراً بصیراً” (اسرأ،30); بنابراین هر چند اراده و کوشش انسان در زیاد شدن رزق و روزی مؤثر است; “لیسَ للانسـَنَ الاّ ما سَعیَ” (نجم، 39) ولی اینها “جزءالعلة” و یا از آن هم کمتر به حساب میآیند; زیرا اراده و عمل انسان در به دست آمدن رزق و روزی یکی از صدها شرایط است که تمامی اسباب و شرایط به او منتهی میشود، و اوست که بر اساس علم و حکمتش روزی را بین بندگان تقسیم میکند; چنانکه میفرماید: “أهم یقسمون رحمت ربّک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوَة الدّنیا; (زخرف، 32) آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما معیشت آنها را در حیات زندگی در میانشان تقسیم کردیم.” همان گونه که بیان کردیم، خواست خداوند متعال “یرزق من یشأ” جزافی نیست; بلکه گشایش و تنگی روزی نیز، روی عللی است که خدا به بندگان دانا و به صلاح آنان آگاهتر است. به بعضی افراد به جهت برخی اعمالشان روزی فراوان و به بعضی به سبب عملهایشان (مانند تنبلی، قطع رحم و…) روزی کمتر میدهد. برخی را جهت آزمایش، روزی فراوان عطا میکند و در کار و زندگیشان گشایش میدهد و برخی را جهت آزمایش، روزی کم میدهد و… .(اقتباس از: قاموس قرآن، سید علیاکبر قرشی، ج 3، ص 82ـ86، دارالکتبالاسلامیة، با اندکی اضافات.) برخی از سورههایی که در روایات اسلامی برای زیاد شدن رزق و روزی توصیه شده عبارتند از: 1. سورة واقعه; امام صادق7 میفرماید: “کسی که هر شب سوره واقعه را بخواند….در دنیا سختی، فقر، نیازمندی و آفتی از آفت دنیا را نمیبیند و از دوستان حضرت علی7 میشود…"(ر.ک: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 6، ص 112، مؤسسه آل البیت، قم.) 2. سوره همزه; امام صادق7 میفرماید: “هر کس سوره همزه را در نمازی واجب بخواند فقر از او دور میشود و روزی بر او روی میآورد…"(ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ص 150.) 3. لیل; پیامبر اکرم9 میفرماید: هر کس سوره لیل را بخواند خداوند آن قدر به او عطا میکند تا راضی شود و او را به سختی نیندازد و برایش آسان میگیرد"(ر.ک: مصباح الکفعمی، عاملی کفعمی، ص 444، انتشارات رضی، قم.) 4. مزمل; رسول اکرم9 میفرماید: “هر کس سوره مزمل را بخواند در دنیا و آخرت سختی از او برداشته یم شود".(ر.ک: مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 4، ص 354، مؤسسه آل البیت، قم.) 5. ذاریات; امام صادق7 میفرماید: “هر کس سوره ذاریات را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح میکند و روزی فراوانی برایش میدهد…"(ر.ک: اعلام الدین، دیلمی، ص 377، مؤسسه آل البیت، قم.) 6. ممتحنه; امام سجاد7 میفرماید: “هر کس سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبی بخواند خداوند….فقر و دیوانگی را بر او و فرزندانش دور میکند". و همچنین سورههای نجم، ابراهیم و… برای توسعه در رزق توصیه شده است. البته باید توجه داشت که برای به دست آوردن روزی و مال و ثروت مشروع انسان نباید از تلاش و کوشش غافل شود و عوامل مختلف دیگر مانند علم و آگاهی نسبت به تجارت و امور مربوط به آن، مشورت و تدبیر و… در امر به دست آوردن روزی و بهبود وضع معیشتی و مادی بسیار مؤثر است.(ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ص 143; ثواب قرائت سورههای قرآن، رضا بزاز بنایی، انتشارات حضرت معصومه3.)
کجای قرآن آمده روابط دختر وپسر ممنوع؟!
خداوندی که انسان را خلق نموده و راههای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه میفرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار دادهام.
اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایدهی او شود عمل کند، از تعقل و ارادهی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهرهای نمیبرد و لذا چون حیوانات و بلکه پستتر میگردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترینها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصلها را حلال و بدلهای تقلبی را حرام نمود.
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) تأکید میفرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید: هر کس کافر شود، یعنی ایمان و قوانین اسلامی را بپوشاند، یا به تعبیر عمل نکند، «حَبِطَ عَمَلُه» - عملش تباه میشود. یعنی تلاشش به جایی نمیرسد و فایدهای نمیبرد و در نتیجه در آخرت نیز «مِنَ الْخاسِرین» - یعنی از زیانکاران خواهد بود. و ما امروز در سرتاسر عالم و در جامعهی خودمان نیز شاهدیم که روابط زن و مرد به شکل دوست، هیچگاه سرانجام نیکویی برای طرفین نداشته است.
چه عواملی منجر به رابطه نادرست در ارتباط دختر و پسر می شود؟
در زمینه چگونگی روابط دختر و پسر از دیدگاه قرآن و روایات این است که در ایجاد و شکل گیری رابطه ای نادرست مجموعه عواملی موثر است که می توان از میان آنها به نگاه نا مناسب و خود آرایی اشاره کرد .
زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند و بالژس زنان پاکیزه لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند. پس دمی باید به خودش بنگرد که گذشته و جوانی خود را چگونه سپری کرده؛ یا مصداق پاکان برای پاکان است یا خدای نکرده…
1- طنازی در سخن
یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد . منظور از بیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد. (المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 16، ص. 461)
قرآن کریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید: “نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید."(احزاب. 32) تاثیر کلام به قدری است که مولای متقیان از سلام کردن به زنان جوان خودداری می کند و می فرماید: “می ترسم از این که صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود."( شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ص. 67)
سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی که شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنید .
2- تأخیر در ازدواج
زن و مرد، مکمل نیازهای روحی و روانی یکدیگرند و هر یک بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست. (ویل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141) و مرد نیازمند کسی است که قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد و خلاصه اینکه “هر یک از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است"تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است.” (میزان الحکمه، ج 4، ص 272، حدیث. 7807)
3- بستر اجتماعی
یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداکردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد یکی از راهکار های آن را می توان در دقت در انتخاب همنشین جستجو کرد .
باید راه های صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: “دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.” (میزان الحکمه ، ج 5، ص 297، حدیث. 10221)
4- عدم تقید خانواده به مسائل دینی
جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می کنند.فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان می آموزد.
لذا قرآن کریم می فرماید: “ای مومنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید."(تحریم. 6) یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید. (الدر المنثور، ج 6، ص. 244) و در نگهداری خانواده همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهی کنید از آنچه خدا نهی کرده است. (کافی، ج 5، ص. 62)
اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت .
5- بی توجهی به نیازهای جوانان در خانه
جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، نیازمند هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود آنان دست به کار می شوند و از آنجا که معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است.
خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) توصیه می فرماید: “هنگامی که از کار مهمی فارغ شدی خود را به کار دیگری مشغول کن"(انشراح. 7) والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند.
فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هرگونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطاف ناپذیر خودداری کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهای آنان، شخصیت و حریم خصوصی آنان راحفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتی نداشته باشد، هیچ امید خیری در او نیست. (شرح غرر و درر، آمدی، ج 1، ص. 394) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر می کند. (میزان الحکمه ، ج 8، ص 485، حدیث. 17831)
در اینجا این سۆال پیش می آید که کسی که قصد انتخاب همسر دارد از کجا بفهمد که قبلا آن شخص ارتباط نامشروع داشته یا نه؟ یا شایسته همسری هست یا نه؟
قرآن در جواب می گوید:(ألخبیثاتُ للخبیثین والخبیثونَ للخبیثات والطّیباتُ للطیبین والطیبونَ للطیبات)سوره نور آیه 26
زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند و بالعکس زنان پاکیزه لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند.
پس آدمی باید به خودش بنگرد که گذشته و جوانی خود را چگونه سپری کرده؛ آیا مصداق پاکان برای پاکان است یا خدای نکرده…
سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی که شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنید
دوست دختر نگیرید
سوره 5: المائدة - جزء 6
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ .
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است.
دوست پسر نداشته باشید
سوره 4: النساء - جزء 5
وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُۆْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
و هر کس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوستگیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
حجاب برتر...
در قرآن مجيد بيش از ده آيه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد و يکي از اين آيات ، آيه 59 سوره احزاب است که برخي مفسران از آن ، معناي پوشش در چادر را برداشت کرده اند
يا ايها النبي قل لازواجک و بناتک و النساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک ادني ان يعرفن فلا يوذين و کان الله غفورا رحيما
اي پيامبر ، به زنان و دخترانت و نيز به زنان مومنين بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذيت قرار نگيرند ، و خداوند بخشنده مهربان است
بعضي از مفسران ، جلباب را پوششي فراگير معنا کرده اند که از بالاي سر تا پايين را مي پوشاند و چيزي در حد و اندازه چادر است
در سوره نور آيه 31 نيز مفسلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به ميان آمده است
بر اين اساس مي توان گفت : قرآن از چادر يا چيزي مانند آنکه تمام بدن را بپوشاند سخن گفته است
علاوه بر مستندات شرع ، عقل نيز بر برتر بودن چادر حکم مي کند چون اندام بدن با چادر بهتر محفوظ مي ماند
به همين خاطر فقها به برتر بودن چادر براي حفظ حجاب حکم کرده اند ، نه اينکه حجاب منحصر در چادر باشد
پوشش کامل با مانتو و روسري نيز مي تواند مورد استفاده قرار بگيرد ، ولي حجاب برتر نيست ، زيرا هر چند با مانتو و روسري پوشش صورت مي گيرد ، ولي باز حجم بدن مشخص است . با مقايسه با چادر ، قطعا چادر برتري دارد
چرا کعبه مکعبی است؟
حضرت ابراهیم(ع) به دستور خداوند خانه کعبه را ساخته است؛ از اینرو نمیتوان علت خاصّی برای ساختن آن به شکل مکعب پیدا کرد. اما در روایتی به شرح زیر حکمتی معنوی برای آن بیان شده است.
از امام صادق(ع) سؤال شد: براى چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ آنحضرت فرمود: «زیرا چهارگوش میباشد». سؤال کننده پرسید: براى چه چهارگوش میباشد؟ امام(ع) فرمود: «زیرا محاذى و برابر بیت المعمور[1] است و آن چهار گوش میباشد». سائل پرسید: براى چه بیت المعمور چهار گوش است؟ امام(ع): «زیرا محاذى عرش است و آن چهار گوش میباشد». محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش مربّع است؟ آنحضرت فرمود: «زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر».[2]
علامه محمد تقی مجلسی(ره) در شرح این روایت و ارتباط این چهار کلمه شریف با چهار گوش خانه کعبه، چنین میگوید:
بیت المعمور مربّع است؛ زیرا برابر عرش است که مربّع میباشد و چرا عرش مربّع است؛ زیرا کلماتى که بناى اسلام بر آن نهاده شده، چهار کلمه است که به آن «تسبیحات اربعه» گویند.
ممکن است مراد از عرش در این روایت؛ علم باشد و بناى علوم و معارف حقیقی الهی بر این چهار کلمه بناگذاری شده است؛ به این بیان:
«سبحان اللَّه»؛ یعنی اینکه ذات مقدس الهى منزّه از آن است که جسم باشد، یا از قبیل جواهر ممکن الوجود باشد، یا در جهت و یا مکان باشد، یا دیدنى باشد، یا حلول کند در غیر خود، یا متحد با غیر شود. صفات او بزرگتر از صفات ممکنات است و صفات او جدای از ذات نیست، بلکه صفات او عین ذات او است. و منزّه است از ظلم و از هر چه لایق ذات اقدس او نیست.
«الحمد للّه»؛ به معناى این است که جمیع ستایشها و سپاسها مخصوص ذات او است. پس لازم است که جمیع کمالات نیز مخصوص ذات او باشد و چنین ذاتى شایسته پرستش است.
«لا اله الا اللَّه»؛ یعنی خدا، واجب الوجودی است که مستجمع جمیع کمالات و در ذات و صفات یگانه است و او را شبیهى و نظیرى از مادّیات و مجرّدات نیست.
و به «اللَّه أکبر» معارف الهی و خداشناسی تمام و کامل میشود؛ زیرا بیان عظمت او است به مرتبهای که عقلهای عقلا از معرفت ذات و صفات او عاجزند و نهایت معرفت آن است که بدانند ممکن نیست به ذات اقدس واجب او برسند. و هر رکنى از ارکان کعبه حقیقى که ذات اقدس او است، مشتمل است بر کلمهای از این کلمات. پس وقتی بنده روى دل خود را در عبادات متوجه آن کعبه کند، بداند که معرفت کامل آن ذات ممتنع است و رو به این ارکان اعتقادی نموده او را عبادت کند که اگر به این نحو نداند، عبادت او نکرده است، بلکه ساخته خیالى خود را بندگى کرده است.[3]
******************************************************
منابع:
[1]. بر طبق روایات؛ «بیت معمور» خانهاى است در آسمان، که محل زیارت ملائکه است و فرشتگان آن را به عبادت آباد دارند. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 6، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 187، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش.
[2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 398، کتاب فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385ش.
[3]. مجلسى، محمدتقى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه، ج 7، ص 9 - 10، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، 1414ق؛ و ر.ک: مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوى کرمانى، حسین، اشتهاردى، علی پناه، ج 4، ص 3، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق.
پشیمانی ابوبکر از آتش زدن خانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به نقل از منابع معتبر اهل سنت
ابوبکر در لحظات آخر عمر خود تاسف می خورد که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را آتش بزنند و به زور وارد خانه او شوند،حتی اگر سنگر جنگی می بود
معمولاً هر شخصی در آخرین روزهای زندگیش و هنگامی که احساس میکند مرگ به او نزدیک شده است ، مهمترین سخنان خود را گفته و اساسیترین سفارشها را میکند .جناب ابوبکر خلیفه اول اهل سنت،در لحظات آخر عمر خود می گفت: سه کار را انجام دادم که ای کاش هرگز آنها را انجام نداده بودم که یکی از آنان این هست که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را آتش بزنند و به زور وارد خانه شوند،حتی اگر خانه فاطمه س سنگر جنگی می بود. دقت کنید:
فأما الثلاث اللاتی وددت أنی لم أفعلهن فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وترکته وأن أغلق علی الحرب سه کار را انجام دادم که ای کاش هرگز آنها را انجام نداده بودم که یکی از آنان این هست که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را هتک حرمت کنند و به زور وارد خانه او شوند،حتی اگر خانه فاطمه س سنگر جنگی می بود.
تاریخ الإسلام للذهبی، ج 3، ص 118
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر
حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر با صدور پيامی برای خسارت ديدگان و بازماندگان اين حادثه صبر و اجر مسالت كردند.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری؛ حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر با صدور پيامی برای خسارت ديدگان و بازماندگان اين حادثه صبر و اجر مسالت كردند.
متن پيام به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تاسف و اندوه خبر زلزله در استان بوشهر و تلفات و خسارتهای انسانی آن را دریافت كردم.
با دعا و درخواست رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و شفای آسیب دیدگان و صبر و اجر برای بازماندگان، از نماینده محترم ولی فقیه و مسئولان محترم در استان و نیز مسئولان ذیربط در مركز و غیره میخواهم كه همه كوشش خود را برای نجات آسیب دیدگان و پشتیبانی خسارت یافتگان بكار برند و امیدوارم مردم عزیز از همه جای كشور نیز مانند همیشه نقش درخشان خود را در كاستن از رنج مصیبت دیدگان ایفا كنند.
والسلام علیكم و رحمه الله
سید علی خامنه ای
20/فروردین ماه/
جلوگيرى شديد على از نبش قبرحضرت زهرا(س)
روايت شده: شبى كه جنازه ى فاطمه (س) را دفن كردند، در قبرستان بقيع صورت چهل قبر تازه احداث كردند. و وقتى كه مسلمانان از وفات فاطمه (س) آگاه شدند به قبرستان بقيع رفتند، در آنجا چهل قبر تازه يافتند، قبر فاطمه (س) را پيدا نكردند، صداى ضجّه و گريه از آنها برخاست، همديگر را سرزنش مى كردند، و مى گفتند: پيامبر شما جز يك دختر در ميان شما نگذاشت، ولى او از دنيا رفت و به خاك سپرده شد و در مراسم نماز و دفن او حاضر نشديد، و قبر او را نمى شناسيد.
سران قوم گفتند: برويد عدّه اى از زنان با ايمان را بياوريد تا اين قبرها را نبش كنند، تا جنازه ى فاطمه (س) را پيدا كنيم و بر او نماز بخوانيم، و قبرش را زيارت كنيم.
على (ع) از اين تصميم، با خبر شد، خشمگين از خانه بيرون آمد، آنچنان خشمگين بود كه چشمهايش سرخ شده بود و رگهاى گردنش پر از خون گشته بود، و قباى زردى كه هنگام ناگواريها مى پوشيد، پوشيده بود، و بر شمشير ذوالفقارش تكيه نموده بود تا به قبرستان بقيع آمد، و مردم را از نبش قبرها ترسانيد.
مردم گفتند: اين على بن ابيطالب (ع) است كه مى آيد در حالى كه سوگند ياد كرده كه اگر يك سنگ از اين قبرها جابجا شود، تمام شما را خواهد گشت.
در اين هنگام، عمر با جمعى از اصحابش با على (ع) ملاقات كردند، عمر گفت:
«اى ابوالحسن! اين چه كارى است كه انجام داده اى، سوگند به خدا قطعاً قبر زهرا (س) را نبش مى كنيم، و بر او نماز مى خوانيم».
حضرت على (ع) دست بر دامن او زد و آن را پيچيد و به زمين كشيد، عمر به زمين افتاد، على (ع) به او فرمود:
«اى پسر سوداى حبشيّه! من از حق خودم گذشتم از بيم آنكه مردم از دين خارج نگردند، امّا در مورد نبش قبر فاطمه (س)، سوگند به خدائى كه جانم در اختيار او است، اگر چنين كنيد، زمين را از خون شما سيراب مى كنم، چنين نكنيد تا جان سالمى از ميان بدر بريد».
ابوبكر به حضور على (ع) آمد و عرض كرد: ترا به حق رسول خدا (ص) و به حق آن كسى كه بالاى عرش است (يعنى خدا) سوگند مى دهم، عمر را رها كن، ما چيزى را كه شما نپسنديد، انجام نمى دهيم.
آنگاه على (ع)، عمر را رها كرد، و مردم متفرّق شدند و از فكر نبش قبر منصرف گرديدند.
لحظه ى غم انگيز شهادت زهرا (س)
روايان سنّى و شيعه از «سَلْمى» همسر ابورافع نقل كرده اند كه گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستارى مى كردم، يك روز حال او خوب شد و بيماريش آرام گرديد، امير مؤمنان على (ع) براى بعضى كارها از خانه بيرون رفت، فاطمه (س) به من فرمود: مقدارى آب بياور تا غسل كنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و كمك كردم، فاطمه (س) برخاست و غسل نيكوئى انجام داد، لباسش را عوض كرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن كن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابيد، و به من فرمود: من امروز از دنيا مى روم، من خودم را شسته ام، هيچكس روى مرا باز نكند سپس دستش را زير سرش گذاشت و از دنيا رفت.
روايت شده: آن هنگام كه فاطمه (س) جان سپرد، ساعت بين مغرب و عشا بود، وقتى كه زمان احتضار فرارسيد، نگاه تندى كرد و سپس گفت:
اَلسَّلامُ عَلى جِبْرَئيل، اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِكَ، اَللَّهُمَّ فِى رِضْوانِكَ وَ جَوارِكَ وَ دارِكَ دار السَّلامِ. :
«سلام بر جبرئيل، سلام بر رسول خدا (ص)، خدايا با رسول خدا (ص) هستم، خدايا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانه ى سلام، هستم».
سپس به حاضران فرمود: آيا آنچه مى بينم شما هم مى بينيد؟
بعضى از حاضران گفتند: اى دختر رسول خدا! چه مى بينى؟
فرمود: اكنون اهل آسمان را با موكبها و هيئتهاى خود مى نگرم و جبرئيل را مى بينم و رسول خدا (ص) را مى نگرم كه مى فرمايد: «اى دخترم! نزد ما بيا كه آنچه (از نعمتها و رضوان الهى) در پيش دارى، براى تو بهتر است».
زيد بن على (ع) نقل مى كند: فاطمه (س) به جبرئيل و به پيامبر (ص) و همچنين به عزرائيل سلام كرد، حاضران صداى ظريف فرشتگان را شنيدند، و بوى خوشى كه خوشبوترين بوها بود استشمام كردند.
گزارش اسماء بنت عُمَيْس از لحظات شهادت زهرا
اسماء بنت عُمَيْس مى گويد: هنگامى كه فاطمه (س) به حال احتضار افتاد، به من فرمود: «هنگامى كه جبرئيل در ساعت رحلت پيامبر (ص) نزد پيامبر (ص) آمد مقدارى كافور از بهشت آورد، پيامبر (ص) آن را سه قسم كرد، يك قسم آن را براى خود برداشت و يك قسم آن را براى على (ع)، و يك قسم آن را براى من گذاشت كه وزن آن چهل درهم بود»، آنگاه به من فرمود: اى اسماء آن كافور باقيمانده را در فلان جا است بياور و كنار سرم بگذار، اين را گفت و جامه اش را به سر كشيد، و فرمود: اندكى صبر كن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه به پدرم ملحق شده ام:
اسماء اندكى صبر كرد، سپس فاطمه (س) را صدا زد، جوابى نشنيد، صدا زد:
يا بِنْتَ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفى، يا بِنْتَ اَكْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساء، يا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطَأَ الْحِصى يا بِنْتَ مَنْ كانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوَْسَيْنِ اَوْ اَدْنى. :
«اى دختر محمد مصطفى! اى دختر بهترين انسانها، اى دختر برترين كسى كه بر روى زمين راه رفت، اى دختر كسى كه در شب معراج به جايگاه خاصّ قرب الهى رسيد».
باز جواب نشنيد، اسماء روپوش را كنار زد، ناگاه دريافت كه فاطمه (س) به لقاءِاللَّه پيوسته است، خود را به روى فاطمه (س) انداخت و او را مى بوسيد و عرض كرد: «اى فاطمه! وقتى كه بحضور پدرت رسول خدا (ص) رسيدى، سلام مرا به او برسان».
فرعون مرا مسلمان کرد!!!
هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.
هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب، نتایج نهایی ظاهر شد؛ بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کردهاند. اما مسئلهی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده، درحالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثهی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال میکرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸میلادیکشفشده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن میگوید در حالیکه کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که حضرت محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند. پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم گرفت به کشورهای اسلامی سفر کند تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل نماید.
یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود :
{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:۹۲] ما امروز پیکرت را [از آب] نجات میدهیم تا عبرت آیندگان شوى، و همانا بسیارى از مردم از آیتهاى ما بى خبرند
این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: “من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.” موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید). حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتاب “قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید” بود.
یکی از بهترین روش های تبلیغی معرفی و ارائه ی چهره ی واقعی اسلام در تمامی عرصه ها و مجالات علمی، تحقیقاتی و … می باشد؛ همین روش باعث شده تا بسیاری از غیر مسلمانان خارجی به دین مبین اسلام رهنمون گردند.
باز هم زلزله!!!
هموطنان عزیز بوشهری تسلیت!!!
صیاد دلها...
شهيد علي صيادشيرازي روز شنبه 21 فروردين ماه 1378 در حوالي خانه اش مورد سوء قصد عوامل تروريست قرار گرفت و به شهادت رسيد.
ساعت 6 و 45 دقيقه صبح اين روز كه تيمسار صيادشيرازي با اتومبيل خود به قصد عزيمت به محل كارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسي قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
اهالي محل كه از اين حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بيمارستان فرهنگ انتقال دادند كه متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشكان براي نجات وي بي نتيجه بود و او در بيمارستان به شهادت رسيد.
به گفته شاهدان مرد تروريست با پوشش لباس رفتگر در حوالي خانه شهيد به كمين نشست و تيمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست. در اينحال شهيد صياد كه سوار بر خودرو تويوتاي سفيد رنگ خود بود مورد اصابت سه گلوله تروريست واقع شد.
در پي اين حادثه يك سخنگوي گروهك تروريستي منافقين در تماس با خبرگزاري فرانسه در نيكوزيا مسؤوليت اين جنايت را بر عهده گرفت.
وصیت نامه شهید صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.
انالله و انا الیه راجعون
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.
اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛
خدایا! تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آن چه را كه تو خود به من دادی در راه عشقی كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.
پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین - من الله التوفیق
علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 - 15 رجب 1413
روحش شاد راهش پر رهروباد
سخنی با خدا...
الهی تو بخشنده ترین و زیباترینی ، گوهر اشک میخری
دل شکسته میخواهی ، و عمل بی ریا میپذیری .
ما را از گناه سبکبار کن ، و دیدگانمان را اشکبار و قلبمان را به عشق خودت گرفتار . . .
آمین
ده حدیث از بانوی دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
1. کسي که عبادتهاي خالصانه خود را به سوي خدا فرستد ، پروردگار بزرگ بهترين
مصلحت او را به سويش فرو خواهد فرستاد . (1)
2 . پاداش خوشرويي در برابر مؤمن بهشت است ، و خوشرويي با دشمن ستيزه جو ، انسان
را از عذاب آتش باز مي دارد . (2)
3 . ما اهل بيت رسول خدا ، وسيله ارتباطخدا با مخلوقات و برگزيدگان خداييم ، ما
جايگاه پاک خدا و دليلهاي روشن او و وارثان پيامبران الهي مي باشيم . (3)
4. خداوند اطاعت و پيروي از ما اهل بيت (ع ) را سبب برقراري نظم اجتماعي در
امت اسلامي ، و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها
قرار داده است . (4)
5 . پيامبر (ص ) و علي (ع ) دو پدر امت اسلام مي باشند ، که اگر مردم از آنان پيروي
کنند ، کجي ها و انحرافاتشان را اصلاح نموده و آنها را از عذاب جاويدان نجات
مي دهند ، و اگر همراه و ياورشان باشند نعمتهاي هميشگي خداوندي را ارزانيشان
مي دارند . (5)
6 . از حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) روايت شده که رسول خدا فرمودند : امام
همچون کعبه است که بايد به سويش روند ، نه آنکه ( منتظر باشند تا ) او به
سوي آنها بيايد .(6)
7 .همانا خوشبت حقيقي کسي است که علي ( عليه السلام ) را دوست بدارد . (7)
8. کسي که پس از خوردن غذا ، با دستي آلوده و چرب بخوابد ، هيچ کس جز خودش را
سرزنش ننمايد . (8)
9. اما حقانيت من در مالکيت فدک ، همانا خداوند بزرگ آيه ” آت ذاالقربي
حقه ” را وقتي در قرآن کريم بر رسول خدا نازل فرمود ، من و فرزندانم نزديکترين
مردم به پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) بوديم ، پس رسول خدا فدک را به من و
فرزندانم هديه فرمود . (9)
10. براي مؤمن ، خرما هديه خوبي است . (10)
پي نوشت :
1. بحار الانوار ، ج 70، ص 249 .
2. بحار الانوار ، ج 75، ص 401 .
3. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد ، ج 16، ص 211 .
4. احتجاج طبرسي ، ايران : انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258 .
5. بحار الانوار ، ج 23، ص 259 .
6. بحار الانوار ، ج 36، ص 353 .
7. مجمع الزوائد علامه هيثمي ، ج 9 ، ص 132.
8. کنز العمال ، ج 15، ص 242، ح 40759 .
9. مستدرک الوسايل ، ج 7 ، ص 291 .
10. کنز العمال ، ج 12، ص 339، ح 35305 .
چه کنم که گناه نکنم؟؟؟
علّت اصلی گرایش انسان به گناه این است که از آثار شوم و مخرّب گناه اطلاعی ندارد، برخی از مردم از غذاهای غیر بهداشتی پرهیز میکنند تا بدنشان سالم بماند امّا وقتی با گناه روبهرو میشوند کمترین پرهیز و اجتنابی ندارند در حالی که گناه مانند سمّی است که جسم و روح را آلوده و بیمار میکند.
امام باقر(ع) میفرماید: هربدبختی که بر سر انسان میآید از رهگذر گناه است. گناه موجب محرومیّت انسان از رحمت الهی میشود.
دعاها در اثر گناه به اجابت نمیرسد، گناه موجب کوتاهی عمر میشود چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: کسانی که بر اثر گناه میمیرند بیشترند نسبت به کسانی که به واسطة رسیدن اجل میمیرند.
آیا میدانید که گناه نوعی اعلام جنگ با خواستههای پروردگار و انبیاء الهی است، آیا میدانید گناه یعنی اجازه به دشمن سرسخت و قسم خورده انسان به حریم انسانیت است چون خداوند متعال در قرآن شیطان را به عنوان دشمن قسم خوردة انسان معرفی نموده است.
چه بسیار کسانی که خود را گرفتار لجن معصیت و گناه کردند و رسوای دنیا و آخرت شدند.
بنابراین تلقین این نکته که من اراده قوی برای ترک گناه ندارم از وسوسههای شیطان و نفس سرکش اماره است که به چیزی جز تباهی انسان نمیاندیشند.
در این فصل از عمر خود که بهار زندگی شماست، باغ وجودتان رادر معرض خزان گناه قرار ندهید بلکه بکوشید نهال فضیلت، اخلاق، شخصیت و کرامت را در گلستان وجود غرس کنید تا پایان عمر از عطر دلانگیز آن بهرهمند گردید.
اگر شما تصمیم بر ترک گناه داشته باشید خداوند متعال نیز به شما کمک میکند و شما را از گرفتاری گناه نجات میدهد چنانکه قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ کسانی که در راه ما تلاش میکنند ما آنها را به سوی خود هدایت میکنیم.»
کرامتی ازشیخ اسماعیل دولابی(رحمه الله علیه)
دو تن از اولیاء خدا (خوبان روزگار)بالای قبر آشیخ اسمائیل دولابی(رحمه الله علیه) نشسته بودند و برای روح ایشون در حال خواندن یاسین و الرحمن بودند پیر زنی وارد شد و رفت در کنج اون حجره ای که قبر آشیخ آن توست و شروع کرد به خواندن فاتحه و گریه کردن یکی از این دو خوب فرمودند:
این زن فکر می کند ان قبری که برایش فاتحه میخواند قبر آشیخ اسمائیل دولابی است در حالی که سواد ندارد که بخواند قبر آشیخ کجاست
همین الان روح آشیخ اسمائیل دولابی را دیدم که فرمودند:
این زن برای پسرش فرزند پسر میخواهد به او بگویید سال بعد میلاد آقا ابوالفضل العباس(علیه السلام) انشاء الله به فرزند او خداوند فرزندی عطا خواهد کرد
رفتم و به ان زن گفتم که قبر شیخ اسمائیل انجا نیست وسط اتاقه و اگه برای پسرت پسر میخواهی سال بعد میلاد آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام)بهت میدن حرف من اینجاست:
انهایی که میگویند بی واسطه میخواهیم با خدای خود در رابطه باشیم ببینند
و از طرفی ان عزیز واقعا چه کرده چه ها نشنیده که گوشش قابلیت شنوایی ان صدای خوب دیگری را از دار دیگری را دارد
چشم و چه ها ندیده که خداوند قابلیت دیدن به او عطا کرده؟
نمونه ای از دست خط مرحوم استاد آشیخ اسمائیل دولابی
دستنوشته مرحوم میرزا اسماعیل دولابی
دوستان از گفتار گرانبهای شیخ دولابی (علیه الرحمه)4 جلد کتاب بیرون امده با نام های طوبای محبت 1؛2؛3؛4که توصیه می کنم حتما و حتما بخونید خیلی راهها توی این کتاب هست که با زبان خالص و ساده شیخ گفته شده
صدق و کذب این حرف را کسی می فهمه که روز میلاد آقا ابوالفضل العباس(علیه السلام)بیاد در حرم کریمه اهل البیت (سلام الله علیها)پیش قبر آشیخ اسمائیل دولابی بشینه و ببینه اون پیر زن و پسرش و نوه 4 یا 5 ساله اش میان و شیرینی و شکلات پخش می کنند._سوم و چهارم شعبان
رزقنا الله و ایاهم انشاء الله
مطالبات رهبری برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲
اما «عدم ورود زودهنگام به فعالیت های انتخاباتی» یکی دیگر از محورهای مورد تاکید رهبری نظام بود که در دیدار با بسیجیان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
ایشان در این زمینه خاطرنشان کردند: «انتخابات در پیش است؛ البته نزدیک نیست. بعضى از حالا وارد عرصهى انتخابات میشوند. نه، ما این را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ هر چیزى در وقت خود، در جاى خود. لیکن آن چیزى که در مورد انتخابات خواستهى ماست، فکر ماست، آرزوى ماست، این چند چیز است:
اول اینکه شرکت مردم در انتخابات، یک مشارکت عظیمى باشد؛ این مصونکننده است. همهى تلاش دستاندرکاران، امروز و فردا و روز انتخابات و در اثناى مقدمات و مؤخرات، باید این باشد: حضور مردم، حضور گستردهاى باشد.
دیگر اینکه از خدا بخواهیم و خودمان هم چشممان را باز کنیم؛ کارى کنیم که نتیجهى انتخابات، یک گزینش خوب و همراه با صلاح و صرفهى انقلاب و کشور باشد. این معنایش این نیست که اگر ما کسى را نپسندیدیم، با او بداخلاقى کنیم، برخورد تند و سخت و غلط بکنیم؛ نه. آن کسانى که خودشان را صالح میدانند، براى خودشان اهلیت قائلند، وارد میدان شوند. ما هم که میخواهیم انتخاب کنیم، نگاه کنیم، حقیقتاً با معیارهائى که معتقدیم و بین همهى ماها مشترک است، بسنجیم. شاید بشود گفت که بین همهى ایرانىها - معتقدین به انقلاب - این معیارها تقریباً مشترک است. در هر کسى که این معیارها را مشاهده کردیم، کوشش کنیم، تلاش کنیم، کار کنیم - کار سالم - که انتخابات به سمت انتخاب یک چنین کسى برود.
** مبادا مثل سال ۸۸ انتخابات مایهى بىآبروئى کشور شود
نکتهى اساسى سوم - که امروز من به همین اندازه اکتفاء میکنم؛ البته بعدها ممکن است حرفهاى زیادى در مورد انتخابات داشته باشیم - این است که انتخابات براى کشور مایهى آبروست، مایهى افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهى بىآبروئى براى کشور نشود؛ آنطورى که در سال ۸۸ یک عدهاى سعى کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسىِ طبیعىِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه؛ که البته ملت ایران در مقابلش ایستاد و هر وقت هم شبیه آن اتفاق بیفتد، ملت در مقابل آن خواهد ایستاد. البته سلامت انتخابات هم مسئلهى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر این است که مسئولین کشور با وجدان اسلامى و الهى وارد میشوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم که در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است - چه انتخابات ریاست جمهورى، چه انتخابات مجلس، چه دیگر انتخابها - فرض ما بر این بوده است که انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبتهاى گوناگون از جهات مختلف لازم است انجام بگیرد. از خداوند متعال میخواهیم که این آزمایش را هم براى ملت عزیز ما مبارک فرماید»
به مناسبت سالروز ملی فناوری هسته ای
اگر در گذشته بحران غذا و يا بحران آب آشاميدني حيات بشر را به خطر ميانداخت، امروزه كارشناسان بر اين اعتقادند كه بحرانآينده كه حيات بشريت را تهديد ميكند، بحران انرژي است. حيات بشر امروزي به طور مستقيم و غيرمستقيم بهمنابع مختلف انرژي مانند نفت و گاز و زغال سنگ و … وابسته است و تصور زندگي بدون دسترسي به اين منابع، دشوار و حتي غيرممكن است.
از طرفي، گذشت سريع زمان، اين زنگ خطر را بلندتر و واضح تر به گوش ميرساند كه منابع انرژي تجديدناپذير در حال پايان است، بنابر اين ضرورت كشف و استفاده از منابع انرژي نو بيش از پيش اهميت مييابد.
انرژي هستهاي از جمله مطمئنترين و پاكترين انرژيهايي است كه ميتواند كمبود و حتي خلاء انرژيهاي فسيلي را جبران كند.
جمهوري اسلامي ايران نيز با درك ضرورت استفاده از اين انرژي مدرن، در جهت دستيابي به آن براي توليد برق كوششي بيوقفه و خستگي ناپذير را آغاز كرده است.
براي توليدبرق، روشهاي مختلفي وجود دارد كه ازآن جمله ميتوان نيروگاههاي آبي، بادي، خورشيدي، جزر و مد، ژئوترمال ( زمين گرمايي ) حرارتي و هستهاي را نام برد.
در نيروگاه حرارتي از سوزاندن منابع اوليه انرژي مانند زغال سنگ،نفت يا گاز، حرارت توليد ميشود و حرارت توليد شده در ديگ بخار، آب را تبخير ميكند. بخارحاصله بعد از به چرخش در آوردن توربين در چكالنده، به آب تبديل ميشود و دوباره به ديگ بخار بر ميگردد. چرخش توربين منجر بهچرخش محور مولد برق شده و نيروي برق توليد ميشود.
چگونگي توليد برق در نيروگاه هستهاي
در نيروگاههاي هستهاي پس از شكاف هسته، انرژي هستهاي به صورت حرارت آزاد ميشود. از حرارت حاصله همانند نيروگاههاي حرارتي ميتوان براي توليد برق استفاده كرد.
يك نيروگاه هستهاي در اصل مانند يك نيروگاه فسيلي (حرارتي) كارميكند، با اين تفاوت كه در نيروگاه اتمي، حرارت از سوزاندن زغال سنگ، نفت و يا گاز ايجاد نميشود، بلكه از راه شكاف هسته اتم توليد ميشود.
جريان آب، اين حرارت را به مولد بخار كه درآن آب بهبخار تبديل ميشود، از مدار اول منتقل ميكند و بخار حاصله، توربين و در نتيجه مولد برق را به گردش در ميآورد و سپس در چگالنده به آب تبديل ميشود. اين آب در مدار دوم دوباره به مولد بخار برگردانده ميشود و حرارت پس داده شده ، هنگام تبديل بخار به آب در چگالنده، به وسيله آب خنككننده در مدار سوم جذب و خارج ميشود.
نيروگاههاي اتمي انواع مختلفي دارند. يكي از پيشرفتهترين آنها نيروگاه اتمي با راكتور آب تحت فشار است.
برق توليدشده در نيروگاه اتمي پس ازافزايش ولتاژ، درترانسهاي افزاينده، توسط خطوط انتقال فشار قوي به محلهاي مصرف منتقل ميشود، در آنجا به وسيله ترانسهاي كاهنده، ولتاژ تا حد لازم كاهش مييابد و در اختيار مصرفكننده قرار ميگيرد.اين افزايش و كاهش ولتاژ به علت كم كردن تلفات در خطوط انتقال برق است.
نيروگاه هستهاي و شيرينسازي آب شور
نيروگاه اتمي علاوه بر توليد برق ، فوايد و كاربردهاي ديگري نيز دارد كه از جمله شيرينسازي آب شور دريا است. مي توان به هر واحد نيروگاه اتمي هزار مگاواتي، يك واحد شيرينسازي آب شور به ظرفيت ۱۰۰هزار متر مكعب در روز متصل كرد و آب شور از دريا به وسيله پمپ به واحد شيرين-سازي آب شور هدايت كرد.
در اين واحد، از حرارت توليد شده به وسيله راكتور براي تقطير كردن آب استفاده ميشود. آب تقطيرشده پس از طي مراحلي بهآب آشاميدني تبديل ميشود.
مايعات زايد دوباره به دريا برگردانده شده، آب آشاميدني وارد شبكه توزيع ميشود. آب شيرين حاصله براي مصارف كشاورزي، شهري و صنعتي قابل استفاده است.
«فاطمه، فاطمه است»
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، كه فاطمه دختر محمد است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه همسر علی است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر حسین است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم كه فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
یادی از مظلومه شهیده «آمنه صدر» (بنت الهدی)
شهیده بنت الهدی صدر در سال 1357 هجری قمری دیده به جهان گشود و پس از 6 ماه، پدر بزرگوارش را از دست داد. وی در یازده سالگی به همراه دو برادرش بزرگوارش آقا سید اسمعیل و آقا سید محمدباقر جهت کسب علم به نجف اشرف هجرت کرد و تحصیلات خود را در زمینه ی فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره نزد برادرش دنبال کرد و جهت احیاء فرهنگ غنی اسلامی به تربیت دختران و زنان مسلمان پرداخت و مدارسی به نام الزهرا را در شهرهای بغداد و کاظمین تحت نظر گرفت و با تأسیس یک مرکز فرهنگی در شهر کاظمین و برگزاری جلسات فکری و مذهبی تهیه مقالات و ایراد سخنرانی های مختلف در زمینه های گوناگون اسلامی به ارشاد پرداخت. از این شهیده، آثاری از جمله کتب زیر به یادگار باقی مانده است:
1- المباحث عن الحقیقة 2- صراع 3- لقاء فی المستشفی 4- امرأتان و رجل 5- مذاکرات الحج 6- لیتنی کنت اعلم 7- نساء العقیده 8- کلمه و دعوه
پیام تسلیت امام خمینی قدس سره به مناسبت شهادت شهید صدر
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با کمال تاسف، حسب گزارش جناب آقای وزیرامورخارجه، که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است، و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد، مرحوم آیة الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او - که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود - به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده اند. شهادت، ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده اند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشه خود می برند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند، به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستم پیشگی گذرانده اند، عجیب نیست. عجیب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آن ها آغشته نکنند. عجیب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه اش به شهادت نایل شدند، عجیب آن است که ملت های اسلامی و خصوصا ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصیبت بزرگ، که به اسلام و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله وارد می شود، بی تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجیب تر آن که ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم با آن کمک کنند.
من از رده بالای قوای انتظامی عراق مایوس هستم، لیکن از افسران و درجه داران و سربازان مایوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند، همان سان که در ایران واقع شد، و یا از پادگان ها و سربازخانه ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مایوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدانید. من امیدوارم که خداوند متعال، بساط ستمگری این جنایتکاران را درهم پیچد.
این جانب برای بزرگ داشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از مفاخر حوزه های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام می کنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام می نمایم. و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین می باشم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
1359/2/3
حقاً که مساجد نجف بهتر از دانشگاه های اروپاست...
حقا که مساجد نجف بهتر از دانشگاه های اروپاست. دکتر شوقی پس از بازگشت به قاهره به دکتر “زکی نجیف محمود” پیشنهاد ترجمه کتاب های مبانی الاستقراء را به انگلیسی داد و کتاب های “فلسفتنا” و “اقتصادنا” را برای “روژه گارودی” فرستاد.
شهید صدر چهار بار توسط حزب بعث عراق بازداشت و دستگیر شد. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به دستور صدام حسین به همراه خواهرش بنت الهدی شهید شد.
شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر در ۲۵ ذیقعده سال ۱۳۵۳ هجری قمری مصادف با ۱۹۳۴ میلادی و ۱۳۱۳ هجری شمسی در شهر کاظمین به دنیا آمد. پدرش “سید حیدر صدر” از دانشمندان بزرگ شیعه عراق و مادرش دختر “عبدالحسین آل یاسین” از مردان برجسته علمی و مذهبی عراق بود.
شهید صدر در سه سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی برادر بزرگ آیت الله “سیداسماعیل صدر” و دایی خود پرورش یافت. دروس ابتدایی خود را در مدرسه (منتدی النشر) فرا گرفت و در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمین قرار داشت به ایراد خطبه میپرداخت. او در ۱۲ سالگی برای گذراندن دوره عالی حوزه به نجف اشرف رفت و در محضر شیخ محمدرضا آل یاسین ، آیت اله سید اسماعیل خوئی شاگردی نمود. او در سن ۱۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید و در سن ۲۵ سالگی تدریس خود را در دروس عالی برای دانش پژوهان حوزه آغاز کرد و از عالی ترین کرسی تدریس برخوردار گشت.
از شاگردان شهید صدر می توان از شهید “سیدمحمد باقر حکیم” ، “نورالدین اشکوری"، “سید محمود هاشمی شاهرودی"،"شیخ محمدرضا نعمانی، “سیدکاظم حسینی حائری"، “محمدعلی تسخیری"، شیخ “محمدباقر ایروانی” و بسیاری نام برد.
وی در سال ۱۳۷۷ هـ ق حزب الدعوه الاسلامیه را تأسیس کرد. شهید صدر بیش از ۲۴ کتاب در زمینه های مختلف علوم دینی و اجتماعی به رشته تحریر در آورد که برخی از آنها عبارتند از: ۱- اقتصادنا ۲- الاسس المنطقیه لااستقراء ۳- الاسلام یقودالحیاه ۴- الابنک الربوی فی الاسلام ۵- یحوث حول الولایه ۶- فلسفتنا ۷- العالم الجدید الاصول ۸- فدک فی التاریخ ۹- بحوت حول المهدی (ع) ۱۰- الفتاوی الواضحه مطالعات و پژوهشهای شگرف و عمیق او در مسائل کلان مثل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، فلسفه تاریخ، ولایت، پاسخگوی بسیاری از شبهات پژوهشگران است.
نبوغ و استعداد درخشان شهید صدر همراه با مبارزات سیاسی اش در صحنه اجتماعی باعث شدکه دیدگاههای او که حاصل درک عمیق از مفاهیم دینی بود هنوز از تازگی و طراوت خاصی برخوردارد باشد.
کتاب “اقتصاد ما” حاوی نظرات اقتصادی او بر مبانی فقهی اسلام بوده و این کتاب نخستین تلاش علمی برای استخراج و تدوین نظام اقتصادی اسلام از احکام شریعت است.
زمانی که دکتر “محمد شوقی الفنجری” استاد اقتصاد دانشگاه قاهره به دیدار سیدمحمدباقر صدر در منزلش در نجف اشرف رفت از او پرسیدکه دانش آموخته درکدام یک ازدانشگاه های جهان است؟ سیدمحمدباقر پاسخ داد که در هیچ دانشگاهی تحصیل نکرده و تنها در مساجد نجف تحصیل کرده است. دکتر شوقی به وی گفت: حقا که مساجد نجف بهتر از دانشگاه های اروپاست. دکتر شوقی پس از بازگشت به قاهره به دکتر “زکی نجیف محمود” پیشنهاد ترجمه کتاب های مبانی الاستقراء را به انگلیسی داد و کتاب های “فلسفتنا” و “اقتصادنا” را برای “روژه گارودی” فرستاد.
شهید صدر چهار بار توسط حزب بعث عراق بازداشت و دستگیر شد. در سال ۱۳۹۲ هجری قمری در حالی که در بیمارستان بستری بود و در سال ۱۳۹۷ بعد از مراسم اربعین حسینی و در سال ۱۳۹۹ به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بار چهارم در سال ۱۴۰۰ هجری قمری مطابـق با ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ هجری شمسی به دستور صدام حسین بود که این بار او را پس از دستگیری به همراه خواهرش بنت الهدی در تاریخ ۲۲ جمادی الاول به شهادت رساندند.
زندگینامه شهید محمد باقر صدر (1313- 1359)
محمد باقر صدر در 25 ذیقعده 1353 قمری در خانوادهای اهل علم و تقوا در شهر کاظمین به دنیا آمد.
وی در کودکی پدر خود را از دست داد و در نوجوانی همراه برادرش عازم نجف اشرف شد و در حوزه این شهر به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. آنگاه به تربیت شاگردان و عرضه تحقیقات علمی خود پرداخت.
محمدباقر صدر، علوم اسلامی را با سبکی نو و با تحقیقات انجام یافته لازم مطرح کرد و به مسائل روز و مبتلابه جامعه اسلامی میپرداخت و سیستم آموزشی جدیدی را در جهت اصلاح و پویایی حوزه بینان نهاد.
وی تالیفاتی در علوم و زمینههای مختلف از جمله اقتصاد، فلسفه، تاریخ، بانکداری و … دارد.
[از نظریهپردازی تا نظامسازی] [آگاه مسئول] [مالکیت امانتی است از جانب خدا]
آیت الله محمدباقر صدر با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال 1342 شمسی با موضعگیری قاطع به حمایت از حضرت امام (ره) پرداخت و پس از تبعید امام به نجف رفت.
بدنبال پیروزی نهضت اسلامی در ایران در 22 بهمن 1357، رژیم بعث عراق فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کرد اما شهید صدر با اعلام تبعیت از امام خمینی (ره ) در برابر همه شداید مقاومت کرد.
مردم عراق به منظور اعلام همبستگی با ایشان به سوی نجف حرکت کردند اما رژیم بعث که از این قیام به وحشت افتاده بود با حمله به مردم حدود 20 هزار زن و مرد را دستگیر و روانه زندانها کرد.
آیت الله صدر روز 16 رجب سال 1399 را اعتصاب عمومی اعلام کرد و به دنبال آن مردم عراق دست از کار کشیده و مغازهها را تعطیل کردند.
فردای آن روز عوامل رژیم بعث، آیت الله صدر را دستگیر کرده و در پی این دستگیری، خواهر ایشان شهید بنت الهدی صدر نقش رهبری را بر عهده گرفت.
با اوجگیری اعتراضات، رژیم بعث وی را موقتا آزاد کرد اما پس از مدتی در 16 فروردین سال 1359 با حمله به منزل ایشان مجددا ایشان و خواهر گرامیشان را دستگیر و به بغداد منتقل کرد و پس از 3 روز، این دو بزرگوار در زیر شدیدترین شکنجههای رژیم جنایتکار بعث به شهادت رسیدند.
راه تو را می خواند ...
بر اساس آموزه های قرآن کریم و فرموده های اهل بیت (ع)، رمز رستگاری پس از مرگ، در «اسلام» است و آن چیزی جز تسلیم محض در برابر اراده الهی و دستورات انسان ساز قرآن کریم نیست. ادامه ی راه تمامی انبیاء از آدم (ع) تا خاتم (ص) سلسله جلیله ای است از امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) تا امام مهدی (ع)؛ که او قائم آل محمد (ص) است و عصاره تمامی تلاشهای نیک مردان عالم در طول تاریخ بشریت برای احقاق راستی و درستی؛ و انشاالله به زودی با حضور جهانی ایشان، عدالت به معنای واقعی در تمام عالم گسترده می شود و عالی ترین نوع مدیریت جامعه بشری به منصـه ی ظهور می رسد؛ آنگاه که تمامی مکاتب به بن بست رسیده اند و دیگر پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی جامعه خود نمی باشند.
اکنون خدا را شکر، که هنوز زنده ایم و این بدین معناست که برای انتخاب راه درست هنوز دیر نشده است. برای هر انسان راهی است از دوستی با دشمنان خداوند برای لذت دو سه روزه ی دنیا، تا همنشینی با دوستان خداوند و گفتگو با بهترین های عالم هستی؛ و به واقع حق انتخاب با خود ماست.
اگر تابحال برای بدرقه جسم بی جان عزیزی تا گورستان رفته اید، باید بدانید که روزی دیگران، برای بدرقه ما نیز خواهند آمد و آن تابوت روزی حامل ما هم خواهد بود و این پایان راه است؛ راهی بدون بازگشت و توبه ناپذیر. پس هنوز هم می توانیم تصمیم بگیریم و درست ترین راه را برگزینیم.
اکنون جای این سؤال است که بهترین راه چیست؟
پيامبر اكرم (ص) می فرمايد:«اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اللَّه عَزّوَجَلّ»
بهترين اعمال امت من انتظار فرج از خداوند عزوجل است.
امام على (ع) می فرمايد:«اِنْتَظِرُوا الفَرَجَ وَ لاتَيأَسُوا مِنْ رَوحِ اللَّه فَاِنَّ اَحَبَّ الْاَعْمالِ اِلى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ»
منتظر فرج باشيد و از روح خدا مأيوس نشويد. پس همانا بهترين اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است.
حال که بهترین عمل در نزد خداوند عزیز، انتظار برای ظهور امام زمان (ع) است، پس باید اولاً چگونه منتظر بودن را بیاموزیم و ثانیاً به این باور برسیم که ما هم می توانیم سربازی از خیل سربازان مهدی فاطمه (س) باشیم؛ اگر خودمان با پشتکار و همت عالی این را بخواهیم و عزم خود را برای رسیدن به این هدف جزم کنیم.
آری ! راه تو را می خواند؛ راهی که آغازش تو ایستاده ای و در نیمه ی راه یوسف زهرا (س)، و در پایان خداوند هستی. تو بخواه و بکوش و خود را به آن امام عزیز برسان و تسلیم او باش؛ او خود، تو را به مقصد نهایی، یعنی مقام وصل الهی خواهد رساند.
او بیش از آنکه تو منتظرش باشی، همیشه منتظر تو بوده است …
مطالبات رهبری برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲
اما «عدم ورود زودهنگام به فعالیت های انتخاباتی» یکی دیگر از محورهای مورد تاکید رهبری نظام بود که در دیدار با بسیجیان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
ایشان در این زمینه خاطرنشان کردند: «انتخابات در پیش است؛ البته نزدیک نیست. بعضى از حالا وارد عرصهى انتخابات میشوند. نه، ما این را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ هر چیزى در وقت خود، در جاى خود. لیکن آن چیزى که در مورد انتخابات خواستهى ماست، فکر ماست، آرزوى ماست، این چند چیز است:
اول اینکه شرکت مردم در انتخابات، یک مشارکت عظیمى باشد؛ این مصونکننده است. همهى تلاش دستاندرکاران، امروز و فردا و روز انتخابات و در اثناى مقدمات و مؤخرات، باید این باشد: حضور مردم، حضور گستردهاى باشد.
دیگر اینکه از خدا بخواهیم و خودمان هم چشممان را باز کنیم؛ کارى کنیم که نتیجهى انتخابات، یک گزینش خوب و همراه با صلاح و صرفهى انقلاب و کشور باشد. این معنایش این نیست که اگر ما کسى را نپسندیدیم، با او بداخلاقى کنیم، برخورد تند و سخت و غلط بکنیم؛ نه. آن کسانى که خودشان را صالح میدانند، براى خودشان اهلیت قائلند، وارد میدان شوند. ما هم که میخواهیم انتخاب کنیم، نگاه کنیم، حقیقتاً با معیارهائى که معتقدیم و بین همهى ماها مشترک است، بسنجیم. شاید بشود گفت که بین همهى ایرانىها - معتقدین به انقلاب - این معیارها تقریباً مشترک است. در هر کسى که این معیارها را مشاهده کردیم، کوشش کنیم، تلاش کنیم، کار کنیم - کار سالم - که انتخابات به سمت انتخاب یک چنین کسى برود.
** مبادا مثل سال ۸۸ انتخابات مایهى بىآبروئى کشور شود
نکتهى اساسى سوم - که امروز من به همین اندازه اکتفاء میکنم؛ البته بعدها ممکن است حرفهاى زیادى در مورد انتخابات داشته باشیم - این است که انتخابات براى کشور مایهى آبروست، مایهى افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهى بىآبروئى براى کشور نشود؛ آنطورى که در سال ۸۸ یک عدهاى سعى کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسىِ طبیعىِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه؛ که البته ملت ایران در مقابلش ایستاد و هر وقت هم شبیه آن اتفاق بیفتد، ملت در مقابل آن خواهد ایستاد. البته سلامت انتخابات هم مسئلهى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر این است که مسئولین کشور با وجدان اسلامى و الهى وارد میشوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم که در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است - چه انتخابات ریاست جمهورى، چه انتخابات مجلس، چه دیگر انتخابها - فرض ما بر این بوده است که انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبتهاى گوناگون از جهات مختلف لازم است انجام بگیرد. از خداوند متعال میخواهیم که این آزمایش را هم براى ملت عزیز ما مبارک فرماید».
حدود اسلام و کفر
چون وجوب نماز از احکام بدیهی و ضروری اسلام است پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلام خارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار رسالت پیامبر و قبول نداشتن قرآن است.
امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) میفرماید:
«مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْکَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُکَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا»
«بین مسلمان و کافر فاصلهاى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بىاهمیت بداند و نخواند.»
کفر مطرح شده در روایات، کفر از دیدگاه فقهی نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمیشود، [یکی دیگر از دلایلی که ] به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ البته اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر میگویند، زیرا منکر ضروری دین است.
از حضرت صادق (ع) سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمىگذارد کافر مىباشد، امام (ع) فرمود:
«چون زناکار براى شهوت این کار را مىکند ولى آن کس که نماز را ترک مىکند براى این است که به آن اهمیت نمىدهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مىگیرد و از او کامجوئى مىکند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمىدهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بىاهمیت شمردن آن مىباشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد کافر مىگردد.»
اقسام ترک نماز:
1. ترک نماز به طور کلی از روی انکار، چون منکر ضروری دین شده کافر می شود؛
2. ترک نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به شهوات و امور دنیوی که موجب فسق است؛
3. ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایی به امر آخرت، یا اهمیت ندادن به اوقات نماز؛ این شخص جزء ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن میباشد؛
4. ترک واجبی از واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بی اهمیتی، با لباس نجس و…)این شخص نیز جزء ضایع کنندگان و خوار کنندگان نماز است.
به هر حال تارک نماز جزء هر قسمی که باشد در قرآن شدیداً نکوهش شده است:
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ »
«پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.»
یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز نداشته، و از فوت شدنش باکى ندارند.«ساهون» به معنى خطایى که از روى غفلت سرزند، و در این آیه با معانی مختلفی تفسیر شده است:
1. سهو توأم با تقصیر است (این تفسیر مناسبتر به نظر مىرسد)؛
2. تاخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است؛
3. منافقانى هستند که نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترک آن عقاب؛
4. کسانى که در نمازهاى خود ریا مىکنند (در حالیکه این معنى در آیه بعد مىآید).
باید توجه داشت که نمىفرماید «در نمازشان سهو مىکنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مىشود، بلکه مىفرماید «از اصل نماز سهو مىکنند» و کل آن را به دست فراموشى مىسپرند. وقتى فراموش کنندگان نماز شایسته «ویل» هستند آنها که به کلى ترک نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت.
علل ترک نماز:
1. نا آشنایی به فلسفه نماز و آثار و فواید آن در زندگی
2. احساس تحجر و عقب ماندگی
3. تنبلی و تن پروری
4. مسامحه کاری و سهل انگاری (علی رغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)
5. احساس خود نمایی و ریا کاری
6. محیط و اجتماع فاسد
15 نکته ناب اخلاقی از زبان شیخ رجبعلی خیاط
1. زنده باش و زندگي کن و بدان که حيات در حرکت و ممات در سکون است.
2. ميداند شما و دنياي شما از مجموع ذراتي خلق شدهاند و خالق براي هر ذره جهان به اين عظمت وظيفه خاصي قرار داده تا اين نظم و شکوه را بيان کند و انسان از آن و گاهي در اثر غرور جزيي از آن است.
3. هستي به سرعت غير قابل باوري در حرکت است و همين حرکت در اندام شما وجود دارد و کل عالم با اين شتاب به سوي خدا روانند، در نتيجه چنان بيانديشيد و حرکت کنيد که از ميدان وسيع اين مغناطيس خارج نشويد که خالق را بشناسيد و به عظمت خود پي ببريد و اين خلقت حيرت انگيز نامش انسان است، را از دست ندهيد.
4. انسان الهي در وجود خويش خوي حيواني را دربند ميکند تا نيروي وجودي او پاک و سالم به کمال برسد، از نظر جهانبيني شيخ خشم و غضب و تندي و سرکشي انسانها را غافلگير ميکند، از تغيير اين راه که ره سنان بيشماري در آن خفتهاند، آن است که نيکي و محبت را در وجود خود بيدار نگهداريد که اساس خوشبختي در همين عمل و اجراي آن است.
5. نيکي و احسان سختترين دشمن را دوست و دوستان را به سوي خداوند رهبري ميکند.
6. نداي غيبي در درون دل مشتاق؛ مسير الهي ميافکند و به آرامش ابدي ميرساند، لذا لطف و احسان به ديگر بندگان خدا در درجه اول به خود عامل باز ميگردد که انسان بنده احسان است.
7. از خداوند جز کرامت و احسان و خير و رحمت و محبت و بندهپروري و امور سازنده عملي صادر نميشود.
8. خداوند خداي خير و رحمت است، آن که شر ميسازد، شيطان است.
9. انسان به توفيق خالق و خير خداوند معني زنده بودن و رحمانيت و ترحم و هر نوعي از دشمني را درک و با آن مقابله ميکند.
10. راهيان راه الهي با عشق و محبتي که در اعماق وجود دارد، ميدانند که هر چه غير خدا بخواهند موجب شکست و ناکامي آنان ميشود.
11. شما خيال نکنيد خالق کائنات را بايد بيرون از دلتان پيدا کنيد، بلکه او در وجود شما جلوه و مکان دارد، لذا خدا را در اعماق وجود خويش بيابيد، از يکي از سالکان اهل عرفان و سير و سلوک را پرسيدند: «خدا را در کجا بيابيم؟»، آن عارف بدو پاسخ داد: «در کجا گشتي که او را نيافتي؟!»
12. شيخ ميگفت: «بر ميخيزيد و خود را براي نماز آماده ميکنيد، حمد و سوره را درست ميخوانيد، بدون اينکه متوجه مفاهيم و معاني کلمات شويد، پس معلوم است اين نماز، نماز وظيفهاي است و فقط کلمات را ادا ميکنيد».
13. فراموش نکنيد که به قول سعدي هر نفسي که فرو ميرود، ممد حيات است و چون باز ميگردد مفرح ذات! در واقع سعدي مفهوم رحمت خداوند و راه رسم شکرگزاري را براي ما گفته است، ولي ما خوانده و نخوانده به راحتي از اين جمله معرفتي و سلوکي گذشتهايم و کسي آن را برايمان معني و تفسير نکرده است.
14. به نظر ميرسد از اين پس غير از شما شاگردان شخص ديگري با اين مباحث معرفت شناسي و خداجويي به اين نحو آشنا نشود، شما از رحمت و لطفي که در حقتان شده از جان و دل شاکر باشيد، سعادت را به اين آساني به کسي نميدهند، ايمان، خلوص، عاشقي و دنياي محبت لازم است تا خود را سالک اين راه ببينيد و ارزش خود را بدانيد، بنگريد که مبدا خلقت چه عظمتهايي در وجود شما نهاده و شما از آن بيخبريد.
15. ايشان مطالبشان را يک بار ميگفتند، آنها که اهل دل بودند، به خوبي درک ميکردند و در پايان گفتند: براي شما نگفته و نديدهاي باقي نگذاشتم، ان شاءالله خدا ياري و راهنماييتان کند، مطمئن باشيد هر چه از واجبالوجود طلب کنيد، به شما با شرايط فوق خواهد رسيد.
شاه کلید!!!
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در
زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل
دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود نماز اول وقت شاه کلید است!
خون بهای شهیدان...
چشمانت را ببند ای شهید!
مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی.
مادرم ببخش که با هر تیری که به قلب فرزندت می زنیم
یاد سیلی را روی گونه ات زنده می کنیم.
ایا اهل قبور متوجه حضور ما در کنار قبورشان می شوند؟
امام جعفر صادق علیه السلام در پاسخ به سوالی درباره اینکه ایا اهل قبور متوجه حضور ما در کنار قبورشان می شوند فرموده اند: اری به خدا قسم می دانند و شاد می شوند.
از محمد بن مسلم روایت شده که گفت:خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: آیا مردگان را زیارت کنیم؟ فرمود: آرى، گفتم: آیا آنها مى دانند که ما به زیارتشان رفته ایم؟ فرمود: آرى به خدا قسم مى دانند، و شاد مى شوند، و به شما انس مى گیرند.
عرض کردم وقتى به زیارتشان مى رویم چه بگوییم؟ فرمود بگو:
خدایا زمین را از پهلوهایشان خالى گذار و ارواحشان را به سوى خود بالا ببر و از خشنودى خود به آنها عنایت کن، و از رحمتت به آنان آرامش ده به طورى که با آنان تنهایى ایشان را برطرف کنى و به وسیله آن ترسشان را همدم شوى به درستى که تو بر هر کار توانایى.
اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صَاعِدْ إِلَیْکَ أَرْوَاحَهُمْ وَ لَقِّهِمْ مِنْکَ رِضْوَانا وَ أَسْکِنْ إِلَیْهِمْ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
شیعه واقعی از منظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
مردی همسرش را به نزد حضرت فاطمه(س) فرستاد تا از ایشان سوال کند که آیا او از پیروان و شیعیان آن حضرت محسوب می شود یا نه که حضرت فاطمه(س) در پاسخ فرمودند: به شوهرت بگو اگر به آنچه خواسته و هدف ماست عمل می کنی و از آنچه ما نهی می کنیم، بیزاری می جویی، بدان که از شیعیان ما خواهی بود. در غیر این صورت از شیعیان ما نخواهی بود.
زن جواب را به اطلاع شوهر خود رساند. مرد از این پیام بسیار ناراحت شد و فهمید که مسوولیت شیعه بسیار حساس و سنگین است.
مرد سپس با خود گفت: وای بر من! در امان ماندن از گناه بسیار مشکل است. پس من اهل جهنم هستم و همیشه در آن خواهم ماند.
آن زن جریان اندوه شوهر خود را برای فاطمه زهرا(س) تعریف کرد و آن حضرت فرمودند: به او بگو آن طور که تو فکر می کنی نیست. زیرا پیروان ما بهترین اهل بهشت هستند اما هر کسی که ما و دوستان ما را دوست داشته و با دشمنان ما دشمن باشد و قلب و زبانش نیز با ما همراه باشد، ولی امر ما را اطاعت نکند و از آنچه نهی نموده ایم پرهیز نکند، جزو رهروان ما محسوب نمی شود.
حضرت فاطمه زهرا(س) در ادامه فرمودند: با این وجود، شیعیان ما در بهشت هستند اما پس از آنکه گناهان و آلودگی های آنان بواسطه زحمت و رنج فراوان در دنیا یا در قیامت پاک شود. پس به وسیله محبتی که به ما دارند، در بهشت به حضور ما می رسند.
عوامل نابودی اعمال
در نهج البلاغه می خوانیم: از موضوعاتی که در قرآن کریم واجب گردیده و خدای متعال برای آن ثواب و کیفر می دهد و به خاطر آن راضی یا غضبناک می شود، این مطلب است که هر چند در دنیا کوشش کند و برای خدا کار انجام دهد در صورتی که یکی از این خصلتها را داشته باشد و توبه نکند و بمیرد تمام اعمالیکه انجام داده است بدون نتیجه است:
- در عبادت خدا شرک قائل شود.
- برای فرونشاندن غضب خود کسی را به قتل برساند.
- دیگری را به خاطر کاری که خودش انجام داده، سرزنش کند.
- برای بهره برداری از مردم در دین خدا بدعت بگذارد.
- با مردم دو رو باشد چه از نظر سخن گفتن و چه از نظر کار.۱
منبع:
۱- نهج البلاغه،خ۱۵۲.
۲- انسان و شخصیت،ص۵۵.
احکام عقد و عروسی در ایام فاطمیه
به گزارش افکار نیوز، آیتالله مکارم شیرازی به سوالهایی درباره برگزاری مراسم عقد و عروسی، حدود ایام فاطمیه و همچنین تعبیر سیدهالنساء العالمین برای حضرت زهرا (س) ، پاسخ گفته است.
متن این پرسشها و پاسخها را بخوانید.
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع
سوال: اینکه سه دهه فاطمیه داریم آیا بر اساس سندهای شیعی است یا خیر؟ آیا اینکه میگویند دهه فاطمیه ۴۵ روزهای نداریم چقدر صحت دارد؟ معیار شروع دهه فاطمیه چه زمانی است؟ قبل از شهادت یا بعد از روز شهادت شروع میشود؟
پاسخ: در مورد سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است. یکی اینکه ایشان ۷۵ روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که میشود ۱۳ جمادی الاول و دیگری اینکه ۹۵ روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود ۳ جمادی الثانی و طول این ۲۰ روز را ایام فاطمیه نامیدهاند.
حدود ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سوال: احتراماً محدوده دو دهه فاطمیه را بیان فرمایید و همچنین برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی و امثال آن در این مدت چگونه است؟
پاسخ: سه روز ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ جمادی الاول و سه روز ۱و ۲ و ۳ جمادیالثانی بنا بر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.
تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س)
سوال: چرا ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سیده النساء العالمین میدانیم؟ چرا که در قرآن از او نامی نیامده است در حالیکه در قرآن از حضرت مریم به این عنوان یاد شده است و ما او را منحصر به زمان خودش میدانیم؟
پاسخ: این تعبیر در برخی روایات آمده است و سوره هلأتی و کوثر در واقع در شأن آن بزرگوار است و همچنین آیه تطهیر و مباهله.
ولایت علوی
راوی می گوید: روزی با حسن بصری و انس بن مالک به در خانه ام سلمه(همسر رسول گرامی) رفتیم. انس کنار در خانه نشست. من با حسن بصری وارد منزل شدیم. حسن بصری سلام کرد و ام سلمه پاسخ داد. بعد پرسید: تو کیستی فرزندم؟
گفت: من حسن بصری هستم.
فرمود: برای چه آمده ای؟
گفت: آمده ام حدیثی از رسول خدا(ص) درباره علی بن ابی طالب(ع) برایم بگویی.
ام سلمه فرمود: به خدا قسم حدیثی به تو خواهم گفت که آن را با این دو گوشم از پیامبر خدا شنیدم، کر شوم اگر دروغ بگویم! و با این دو چشمم دیدم، کور شوم اگر ندیده باشم! و قلبم آن را به خاطر سپرد، خداوند مهرش بزند اگر گواهی ندهد! و زبانم لال شود اگر از رسول خدا(ص) نشنیده باشم که ایشان به علی بن ابی طالب(ع) فرمود:
یا علی! هر کس روز قیامت در پیشگاه خداوند حاضر شود و ولایت تو را انکار کند، در صف مشرکان و بت پرستان قرار می گیرد.
در این حال حسن بصری گفت: الله اکبر! شهادت می دهم که حقا علی بن ابی طالب (ع) سرور من و سرور همه مومنان است.
هنگامی که از منزل ام سلمه بیرون آمدیم، انس بن مالک به او گفت: چرا تکبیر گفتی؟
حسن بصری حدیث ام سلمه را نقل کرد سپس گفت:
من از عظمت مقام علی(ع) تعجب کردم و تکبیر گفتم. در این وقت انس بن مالک خادم پیغمبر (ص) خدا اظهار داشت:
این حدیث را رسول خدا(ص) سه یا چهار بار فرموده است.
کیفیت حجاب وپوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها)
می خواهیم با نگاهی بر کیفیت حجاب و پوشش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به تبیین هر چه بیشتر چگونگی حجاب بپردازیم.
اگر چه عمر شریفه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هجده سال تجاوز نکرد، اما در ابعاد مختلف زندگی می تواند الگوی مناسبی برای بانوان باشد. از جمله موارد می توان در مورد حجاب ایشان الگو پذیری داشت. با توجه به منابع تاریخی، پیرامون حجاب حضرت می توان مواردی را به شرح ذیل نام برد:
حضرت در امر حجاب بسیار مواظبت می نمودند، تا آنجا که در مقابل افراد نابینا هم بی مبالاتی نداشتند، مرد نابینایی وارد منزل ایشان شد. حضرت برخاستند و به اتاق دیگر رفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دخترم! این مرد نابیناست.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: پدر اگر چه او مرا نمی بیند، ولی من که او را می بینم و او بوی من را استشمام می کند….
همچنین تا آنجایی که ضرورت نداشت، حضرت از خانه خارج نمی شدند. حتی زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل سخن رانی کردند در عین حفظ حریم و عفت بودند. حضرت امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند:
مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید … در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود.) … او در میان زنان انصار از خانه خارج شد… همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود …
وجود این حالات بیان از اهتمام حضرت به مساله حجاب دارد. حضرت در توصیه ای به زنان می فرماید: آنچه برای زنان نیکو است، آن است که مردان را نبینند و مردان هم ایشان را نبینند. (به این معنی که تا موقعی که لزوم ندارد حضور در جمع مردان معنی ندارد.)
لذا در جایی دیگر می فرمایند: نزدیکترین حالت زن به خدا، موقعی است که در خانه بماند.خلاصه این که توجه حضرت به حجاب تا لحظه مرگ هم ادامه داشت، لذا از کیفیت حمل بدن محترمشان به صورتی که آن موقع مرسوم بود ـ حمل بر تابوت بدون پوشش ـ ابراز نگرانی کردند. لذا به همسر خود وصیت نمودند که تابوتی آماده کند، همان گونه که ملائکه شکل آن را به حضرت نشان داده بودند.
در قضیه فدک نیز شکل خاص حجاب حضرت زهرا را هنگام خروج از منزل این گونه توصیف نموده است :حضرت زهرا(س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بستند و جلباب (چادر) را به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت کردند. (طبرسی الاحتجاج ج ۱ ص ۹۸)
قضیه فوق گویای آن است که حجاب و پوشش بیرون از منزل حضرت در مواجهه با نامحرمان دقیقا همان دو پوشش معروف بانوان در قرآن یعنی خمار(مقنعه ) و جلباب (چادر) بوده است . بنابراین می توان این دو نوع حجاب و پوشش را حجاب و پوشش قرآنی و فاطمی دانست .
اتمام حجت با خبائث
مقام معظم رهبری در نوروز امسال در جمع زائرین رضوی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران قرار بگیرد در پاسخ به تهدیدات سران این رژیم فرمودند: البته دشمنهای ديگری هم هستند كه ما اينها را در درجهی اول و در رديف اول به حساب نمیآوريم: دشمن صهيونيستی هم هست، منتها رژيم صهيونيستی در قواره و اندازهای نيست كه در صف دشمنان ملت ايران به چشم بيايد. گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد. دولت انگليسِ خبيث هم با ملت ايران دشمنی ميكند؛ اين هم يكی از دشمنان سنتی و قديمی ملت ايران است؛ منتها دولت انگليس نقش مكمل آمريكا را در اين ميدان بازی ميكند. خود دولت انگليس استقلالی ندارد كه انسان او را يك دشمن مستقلی به حساب بياورد؛ دنبالهروِ آمريكا است.
نرم افزار دانستنیهای فاطمی
کتابخانه دیجیتالی شامل:
حدیث زندگی : شامل : نسب عالى حضرت زهرا (س) ، سيرى ديگر در اخلاق پيامبر (ص) ، حضرت خديجه (س) ، ازدواج با پيامبر اكرم (ص) ، ايثار و فداكارى خديجه (س) ، بانوى دانشمند و صاحب كمال ، خلقت حضرت زهرا (س) ،
اسامی القاب و کنیه ها: شامل : نام گذارى حضرت زهرا (س) ، اسامى حضرت زهرا (س)، فاطمه از جهل و پليدى جدا شده است ، خلايق از معرفت فاطمه (س)عاجزند ، نام فاطمه (س)برگرفته از نام خداوند ، فاطمهى زهرا (س) زن راستگو و شهيده ، توصيف فاطمه زهرا (س) در انجيل ، طاهره يعنى زن پاكيزه از نجاست و نقص
دوران کودکی : شامل : دوران شيرخوارگى حضرت زهرا (س) ، دوران رشد و بالندگى حضرت زهرا (س) ، اُنس و اُلفت با پدر ، ُنس و اُلفت با مادر ، رحلت عمو و مادر بزرگوارشان در سال عامالحزن ،
ازدواج : شامل : خواستگاران حضرت زهرا (س) ، پيشنهاد خواستگارى حضرت زهرا (س)به اميرالمؤمنين (ع)، خواستگارى اميرالمؤمنين (ع) از حضرت زهرا (س) ، كفويت و همشأنى حضرت زهرا (س) با اميرالمؤمنين (ع)، آزادى در انتخاب همسر و مشورت رسول اكرم (ص)با دخترشان ، سند آسمانى يا مهريه حقيقى حضرت زهرا (س)، خطبه خداوند متعال در عقد حضرت زهرا (س) ، عروسي حضرت زهرا (س) ، شروع زندگى در خانهى اجارهاى ، فرزندان حضرت زهرا (س)،
جلوه های رفتاری و اخلاقی: شامل : ادب حضرت زهرا (س)نسبت به پدر، حضرت زهرا (س)شبيهترين كس به پيامبر در نشستن و برخاستن، ايثار نسبت به پدر و ساير اعضاى خانواده، همدردى با پدر، حضرت فاطمه (س)در جنگ احد و يارى نمودن پدر، به ياد پدر بعد از رحلت رسول اكرم (ص)
نقش فاطمه زهرا(س) در ولایت امیرالمومنین(ع): شامل : خطبه حضرت زهرا (س)در جمع زنان مهاجر و انصار ، نقش حضرت زهرا (س) در نبردهاى صدر اسلام
فدک: شامل : پيشينهى تاريخى و موقعيت جغرافيايى فدك، فتح فدك و اعطاى آن به حضرت زهرا (س)، اسرار غصب فدك، خطبه فدكيه حضرت زهرا (س) در مسجد، خطبه آن حضرت بعد از غصب فدك، رحلت رسول اكرم (ص)، سقيفه و غصب خلافت
سیری در فضائل و مناقب: شامل : عصمت حضرت زهرا (س)، شهادت قرآن بر عصمت فاطمه (س)، استدلال اميرالمؤمنين (ع) در عصمت حضرت زهرا (س)، روايت فريقين و عصمت فاطمه زهرا (س)، گواهى ملائكه بر عصمت فاطمه (س)، فاطمه زهرا (س)در قيامت، كيفر ستمگران و دشمنان فاطمه زهرا (س)، رجعت حضرت زهرا (س) به دنيا
یاد و ذکر: شامل : بهترين موقع دعا از ديدگاه حضرت زهرا (س) ، استغاثههائى به حضرت زهرا (س) ، حديث شريف كساء
شهادت: شامل : اسناد شهادت حضرت زهرا (س)، هتك حرمت اميرالمؤمنين (ع)،
شعر و کتابشناسی : شامل : حضرت زهرا سلام الله علیها در آئینه شعر ، سروده ها واشعار، در فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، در مناقب حضرت زهرا (س)، کتابشناسی حضرت زهرا (س)، کتابنامه و غیره ..
دریافت نرم افزار تلفن همراه حجم: 956 kB
توصیه اخلاقی حضرت زهرا(س) در روابط زنان با مردان نامحرم
پیامبر صلی الله علیه و آله روزی از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند که: «چه روش و سیره ای برای زندگانی بانوان بهتر است؟» هرکس به فراخور معرفت خویش جوابی می داد؛ اما هیچ جوابی پیامبر را قانع نمی کرد. در این هنگام سلمان فارسی که در آن روزگار پیرمردی باوقار و پرذکاوت و در میان آن جمع، به لحاظ ایمان و معرفت بالاتر بود، با خود اندیشید که پاسخ این سؤال دقیق از سطح عمومی اندیشه مردان فراتر است. از این روی، در بحبوحه اظهار نظرهای گوناگون، خود را به خانه زهرا سلام الله علیها که متصل به مسجد پیامبر بود، رسانید و پاسخ پرسش پیامبر را از یگانه دخترش جویا شد. حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ سؤال پدر فرمودند: برای زنان بهترین خیر آنست که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند.
سلمان به جمع حاضر در مسجد بازگشت و پاسخ را مطرح نمود. پیامبر دانستند که این پاسخ از خود سلمان نیست؛ از این روی پرسیدند: «این جواب را از که آموختی؟» سلمان عرضه داشت: پرسش شما را از دخترتان زهرا(س) پرسیدم و چنین پاسخ شنیدم. پیامبر در این هنگام فرمودند: پدرش به فدایش باد. …به راستی که فاطمه پاره ای از وجود من است.
این روایت معروف با عبارت های مختلفی، در منابع پرشماری از کتاب های حدیثی، اخلاقی و تاریخی شیعه و سنی موجود است.
استفاده حضرت زهرا سلام الله علیها از کلمه «خیر»، خود گویای این حقیقت است که سیره مذکور یک رُجحان و مزیت است؛ به دیگر سخن، حضرت فاطمه سلام الله علیها در مقام بیان یک امر ایده آلی و ترجیحی است؛ امری که رعایت آن رجحان و برتری دارد و مادامی که ضرورتی پیش نیامده است، عمل به آن بهتر و مطلوب تر است. در شرایطی که نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست، بهتر آن است که بانوان با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشند و «خانهمحور» باشند. اما این امر، رجحانی است و هرگز به معنای ممنوعیت قانونی حضور بانوان در جامعه نیست. از دیدگاه اسلامی زنان می توانند در صورت نیاز، با رعایت ارزشهای اسلامی و اخلاقی به عرصه های اجتماعی وارد شوند و هیچ منعی از آن نمی باشد؛ به عبارت دیگر، حکم بیان شده در روایت، یک توصیه اخلاقی ترجیحی است؛ نه یک حکم قانونی تکلیفی
حضرت زهرا (س) در کلام مقام معظم رهبری
1)زندگی زهرا(س) بخاطر عظمت و شگفتی های فراوان که در آن هست،شبیه اسطوره های تاریخ است
2)آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و اورا دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه ای برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند ،منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا(س) ذوب میشود و از بین میرود
3)اسلام فاطمه_ آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی_را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی میکند.
آن زندگی ظاهری و جهاد ومبارزه و دانش و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور درهمه ی میدان ها ی سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی و همه جانبه ی او که مرد های بزرگ را در مقابلش به خضوع و خشوع وادار میکرد ،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا وصحیفه و تضرع و ذات ملکوتی ودرخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمومنین و پیامبر بودن اوست.زن،این است.
4)مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او ،باز به مراتب بالاتر است
فاطمه ی زهرا(س) به صورت،یک بشر و یک زن،آن هم زن جوانی است.اما در معنا، یک حقیقت عظیم ویک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
5)زن، آن هم در سنین جوانی از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه در بعضی از روایات است فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند.محدثه است،یعنی کسی که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.این مقام معنوی و میدان وسیع و قله ی رفیع ، درمقابل همه ی زنها ی آفرینش و عالم است.
6)این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثرم مژده ی آن را به پیامبر اکرم(ص)داد و فرمود"انااعطیناک الکوثر” که تاویل آن،فاطمه ی زهرا(س) است_درحقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از سرچشمه ی دین نبوی،بر همه ی بشریت و بر همه ی خلایق فرو میریزد.
خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند،اما نتوانستند((والله متم نوره ولو کره الکافرون)
7)باید هر حرف و کلمه و هر اشاره یی در زندگی این بزرگوار برای ما یک سرمشق باشد.به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم،این احساس را در زندگی پیاده نماییم.اگر محبت نباشد ، این رابطه ی عملی به وجود نمی آید.
8)زبان معصومین (ع) نسبت به این بزرگوار ، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که برای کسی که مقام والای فاطمه ی زهرا(س) را ندانسته ممکن است مایه ی تعجب شود.
درد فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
“لَما مرَضَت فاطمه(س) الّتی تُوفّیت فیها إجتَمعَت إلَیها نِساء المُهاجرینَ و الأنصار لِیعدنَها”
زمانی که حضرت فاطمه(س) بیمار شدند و در بستر بودند، زنان مهاجر و انصار بر گرد ایشان جمع شدند تا از آن حضرت عیادت کنند.
“فَقُلنَ لَها: کَیف أصبَحتِ مِن عِلّتکِ، یا بِنتَ رسول الله”
چگونه صبح کردید از بیماری که دارید، ای دختر رسول خدا؟
“فَحَمدتِ الله و صّلت عَلی أبیها…”
حضرت(س) در پاسخ این سؤال، به جای گله و شِکوه از درد و رنج جسمانی، حمد خدا را میگویند و بر واسطهی فیض وجود -حضرت رسول(ص)- درود میفرستند تا واسطهگری خود را به اینان و مردمی که در آخرالزمان این خطبه را خواهند شنید, نشان دهند و به آنان بفهمانند که چه ظلمی در حق واسطهی فیض وجودشان روا داشتند.
در این خطبه, مخاطب زهرا(س), زنها هستند، زیرا ایشان میخواستند نشان دهند که اگر مردان راه خطا رفتند، اگر به ولایت پشت کردند و علی(ع) را تنها گذاشتند، اگر اعتقادشان سقیفهای شد، همه و همه به زنانشان برمیگردد.
اگر زنها دنیا را نمیخواستند، اگر درست حرکت میکردند و جایگاه خود را در زن بودن مییافتند و اگر حضرت زهرا(س) را الگوی خویش میساختند، همسرانشان هرگز با ظلم بیعت نمیکردند. در این خطبه, ایشان محوریت و نقش زن را در زندگی، صعود و سقوط مردان نشان میدهد و بیان میدارد که چگونه زن میتواند با اِعمال عاطفهی صحیح به مرد، عقل مرد را در کنار حضرت علی(ع) قرار دهد، به طوریکه ذرهای از آنچه مولا فرموده تخطی نکند.
فاطمه در بستر بيماري
امام صادق(ع) فرمود : در اثر ضرباتي که قنفذ بر پيکر نازنين زهرا وارد ساخت سقط جنين کرد و بدان علت يوسته رنجور و ضعيف مي گشت تا اينکه رسما” بستري شد و در خانه خوابيد و اميرالمؤمنين و اسماء بنت عميس از آن حضرت پرستاري مي نمودند .
يک روز گروهي از زنان مهاجر و انصار به عيادتش رفتند عرض کردند : اي دختر رسول خدا حال شما چطور است ؟ فرمود : به خدا سوگند ! به دنياي شما علاقه ندارم ، از مردانتان دلگيرم ، بعد از اينکهامتحانشان کردم بدورشان افکندم و از دستشان ملول و مکدر هستم . اف بر عقيده سست و رأي متزلزل و سستي و بي حالي آنها .
اندوه فراوان
علت رنجوري و ناتواني روز افزون زهرا تنها بيماري نبود ، بلکه افکار و غم و غصه هاي فراوان ، مغز و اعصاب آن بانوي عزيز را فشار مي داد . گاهي که در اطاق کوچک خويش بر پوستي آرميده و بالشي که از علف پر شده بود به زير در سر داشت ، افکار گوناگون بر آن حضرت حجوم مي آورد . آري امثال اين افکار ناراحت کننده بود که زهراي عزيز را رنج مي داد و روز به روز رنجورتر و ضعيف تر مي شد
روزهایت بهاری و بهارت جاودانه
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم
سال نو مبارک...
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون
کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
سال نو مبارک
اسطوره صبر...
امروز، روز آمدن توست ای زینب کبری. آمدن تو ای اسطوره صبر و بردباری، ای تجسم صبر خداگونه. بیا که درد ضربت بر بازو و پهلوی مادر به دست های نوازشگر و کودکانه تو آرام می گیرد. بیا که پدر را تو باید با چشم گریان تا خدا بدرقه کنی. بیا که جگر شرحه شرحه برادرت حسن(ع) را در واپسین لحظات تو باید به اشک چشم مرهم گذاری. بیا که تو باید در کربلای حسین(ع)، هم کوه صبر باشی و هم زلال جاری عاطفه؛ هم ستون استقامت باشی و هم پیام رسان کربلا.
خوش آمدی
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی، در لفافه ای از نور پیچیده شده است. زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است. هاله ای از نور خدا را در برگرفته است. فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان تا زمین جاده ای از نور کشیده است. غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس. بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید. زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد. خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)، ای زینب حسن و حسین(ع).
بیا زینب، ای دختر آسمانی من، بیا ای روح ملکوتی، بیا که مادر سخت چشم به راه تو است. بیا که فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو سخن هاست. تو را در کودکی تنها خواهم گذاشت و تو در کودکی پرستارم خواهی شد. زینبم، به نگاه های کودکانه، اما مهربان و پرمعنایت سخت محتاجم. بیا مهربانِ مادر که در این نبود یار و مددکار، تو برایم گوهری خواهی بود.
بشارت تولد زينب و گريه على (علیه السلام)
هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده
اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))
گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)
روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟))پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))
تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن
زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).
مهریه در جوامع اسلامی...بطلان مهریه ی زیاد
بسمه تعالی
(درابتدای کلام باید عرض کنم دوستان جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتابهایی چون: فاطمه(س) الگوی همه_ مصائب و کرامات فاطمه(س) _ خصائص فاطمیه_بهشت جوانان_وسائل الشیعه_مکارم الاخلاق_بحارالانوار .. ویا نشریات حوزه ی علمیه مراجعه بفرمایند…)
1)رسول مکرم اسلام (ص)فرمود:
“ای حولا قسم به آن خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت ،هرزنی که مهریه اش را زیاد کند و باعث فشار بر شوهرش شود،خداوند بزرگ درروز قیامت در روز قیامت زنجیرهای آتشین جهنم را براو سنگین میگرداند”
2)حضرت علی(ع) فرمود:"مهریه ی زنان را زیاد نکنید زیرا این کار باعث دشمنی میان شما و از بین رفتن نظام خانواده خواهد شد”
3)امام جعفرصادق(ع):"از برکت و سعادت زن،کم بودن مخارج،به کم قانع بودن و راحت بچه دار شدنش است.”
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله) :
“با اهدای سلام و تحیت،اخیرا در رسانه ها خبر شگفت آوری منتشر شد که خانمی یکصد و بیست و چهار هزار سکه ی بهار آزادی (بزن به افتخارش!)مهر خود قرار داده است.
سپس براثر ناسازگاری آن را به اجرا گذاشته و چون شوهرش به طور یقین نمیتوانسته آن را بپردازد،دادگاه آن را تقسیط کرده که هرماه یک سکه بپردازد که مدت آن بیش از ده هزار سال میشود..(بنده ی خدا..!)
حالا بماند که در اینجور مواقع تبدیل به مهرالمثل و..میشه..و اونطور که آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند:زیرا هیچ کس دراین موارد قصد جدی ندارد و به فرض که قصد جدی داشته باشد جنبه ی سفهی دارد و باطل است..
رضایت داماد درمهریه :
به طور کامل برگرفته از کتاب"فاطمه الگوی همه” : ص135 و 136
درست است که اسلام عزیز مهریه را برای زن به عنوان هدیه تعیین نموده است،اما این مهریه همانطوری که بنا شد نبایداز حد متعارفی که اسلام و سیره و روش صالحان است تجاوز کند،به طوری که به جوانان فشار آید و آنان را از ازدواج منصرف سازد.لذا باید دید پیامبر اسلام(ص) در این مورد چگونه با داماد عزیزش برخورد نمود.
درحدیث آمده است:
(حضرت علی(ع) به محضر مبارک رسول خدا مشرف شد،پیامبر اسلام(ص) با چهره ی خندان و متبسم با ایشان روبرو شد،سپس فرمود:ای علی!خداوند به من دستور داده که فاطمه را به عقد تو درآورم و من اورا با مهریه ی 400 مثقال نقره به همسری تو درآوردم،آیا شما نیز به این مقدار مهریه برای همسرت راضی هستی؟(خواهش میکنم به تفاوت ها دقت کنید..! امروزه بابای عروس خانم میگن:یا راضی میشی یا دور دخترمنو خط بکش!! بعد ادعای مذهبی بودن و…)
حضرت علی(ع در پاسخ فرمود:یا رسول الله!من هم به دادن این مقدار مهریه راضی هستم ،سپس به سجده رفت و خدارا سپاس گفت.
پیام حدیث:با توجه به اینکه الگوی ما حضرت زهرا(س) است،سعی نماییم در مهریه ها رضایت داماد را نیز در نظر بگیریم.نه اینکه مهریه هارا بالا در نظر بگیریم چه داماد راضی باشد چه راضی نباشد.به طوری که داماد اگر تمام عمرش کار کند توان پرداخت آن را ندارد!
انشالله که دیدگاه همه ی ما به زندگی یک دیدگاه زهرایی و الهی و متناسب با سیره ی اهل بیت باشه….
زهرا (س) در کلام مقام معظم رهبری
1)زندگی زهرا(س) بخاطر عظمت و شگفتی های فراوان که در آن هست،شبیه اسطوره های تاریخ است
2)آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و اورا دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه ای برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند ،منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا(س) ذوب میشود و از بین میرود
3)اسلام فاطمه_ آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی_را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی میکند.
آن زندگی ظاهری و جهاد ومبارزه و دانش و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور درهمه ی میدان ها ی سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی و همه جانبه ی او که مرد های بزرگ را در مقابلش به خضوع و خشوع وادار میکرد ،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا وصحیفه و تضرع و ذات ملکوتی ودرخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمومنین و پیامبر بودن اوست.زن،این است.
4)مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او ،باز به مراتب بالاتر است
فاطمه ی زهرا(س) به صورت،یک بشر و یک زن،آن هم زن جوانی است.اما در معنا، یک حقیقت عظیم ویک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
5)زن، آن هم در سنین جوانی از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه در بعضی از روایات است فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند.محدثه است،یعنی کسی که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.این مقام معنوی و میدان وسیع و قله ی رفیع ، درمقابل همه ی زنها ی آفرینش و عالم است.
6)این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثرم مژده ی آن را به پیامبر اکرم(ص)داد و فرمود"انااعطیناک الکوثر” که تاویل آن،فاطمه ی زهرا(س) است_درحقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از سرچشمه ی دین نبوی،بر همه ی بشریت و بر همه ی خلایق فرو میریزد.
خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند،اما نتوانستند((والله متم نوره ولو کره الکافرون)
7)باید هر حرف و کلمه و هر اشاره یی در زندگی این بزرگوار برای ما یک سرمشق باشد.به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم،این احساس را در زندگی پیاده نماییم.اگر محبت نباشد ، این رابطه ی عملی به وجود نمی آید.
8)زبان معصومین (ع) نسبت به این بزرگوار ، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که برای کسی که مقام والای فاطمه ی زهرا(س) را ندانسته ممکن است مایه ی تعجب شود.
خاطره ایی از یکی از برادران بسیجی:ميروم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم...
ميروم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم…
كار پيدا كردن پيكرهاي مطهر شهدايي كه در زمان جنگ مفقود شده بودند بلافاصله پس از پايان جنگ آغاز شد.
گروهي از همان بسيجي هاي مخلص به سمت سرزمين هاي نور رفتند و در سرما و گرما مشغول فعاليت شدند.
یكي از نيرهاي تفحض ميگفت((در كميته جستجوي مفقودان نيز مانند عمليات هاي دوران جنگ هرجا مشكلي پيدا ميشد با توسل به اهل بيت(عليه السلام)مشكلات را حل ميكرديم.
در تفحص شهدا مشغول بوديم.مدت زيادي بود كه شهيد پيدا نميكرديم.شكستن اين قفل و پيدا كردن شهيد فقط يك راه داشت..اعتقاد اشتيم هرجا كه كار شديدا به مشكل برمي خورد توسل به نام مقدس زهرا(سلام الله علیها) كارساز است.
يك روز صبح با اعتقاد گفتم امروز حتما شهيد پيدا ميكنيم!بعد به بچه ها گفتم اين ذكر را زمزمه كنيد
((دست من و عنايت و لطف و عطاي فاطمه،منم گداي فاطمه،منم گداي فاطمه))
بعد گفتم يا حضرت زهرا عليه السلام ما امروز گداي شماييم.امده ايم زائران امام حسين عليه السلام را پيدا كنيم اعتقاد داريم كه هيچ گدايي را از در خانه ات رد نميكني….اين را در دل گفتم حركت كرديم.
در راه به يك تپه رسيديم.همين طور كه از تپه بالا مي رفتيم يك برامدگي ديدم.بي اختيار توجهم به ان جلب شد.كلنگ را برداشتم اولين ضربه را زدم.
باوركردني نبود..پيراهن و بعد هم كارت شناسايي شهيد پيدا شد..خيلي خوشحال بوديم…
چند دقيقه بعد شهيد ديگري در همان اطراف پيدا كرديم.
اين شهيد گمنام بود..هرچه گشتيم اثري از پلاك او نبود…شلوار و كتاني او مشخص ميكرد كه ايراني است….
تمام خاك اطراف اورا غربال كرديم..اما هرچه گشتيم اثري از پلاك يا مدارك شناسايي او نبود
چند دقيقه اي كنار پيكرش نشستم و با او صحبت كردم
گفتم:خودت كمك كن تا نشاني از تو پيدا كنم.باز هم ساعتي گشتم ولي چيزي پدا نشد….
نميدانستم چه كنم..رو كردم به پيكر شهيد گفتم:اگر نشاني از تو پيدا كنم چهارده هزار صلوات براي حضرت زهرا عليه السلام مي فرستم.
مگر تو نميخواهي به حضرت خير برسد….
ساعتي گشت اما خبري نشد.ظهر بود و هوا خيلي گرم بود.بچه ها همه برگشتند..من و ان شهيد تنها بوديم…
گفتم: اگر كمك كني نشاني از تو پيدا كنيم،همينجا برايت زيارت عاشورا ميخوانم.روضه ي حضرت زهرا عليه السلام ميخوانم.
لحظه اي مكث كردم..با تعجب گفتم: من شنيده بودم شما با شنيدن نام مادرتان غوغا ميكنيد.اعتقاد دارم با شنيدن اين نام واكنش نشان ميدهيد!…يازهرا
به استخوان هاي شهيد خيره شدم.در همين حال و هوا احساس كردم كتاني شهيد را دست گرفته ام
همين طور كه با شهيد حرف ميزدم ناخوداگاه چشمم به زبانه ي سفيد كتاني افتاد!چشمانم از تعجب گرد شده بود.
روي زبانه ي كتاني نوشته بود: حسين سعيدي اعزامي از اردكان يزد……
حال عجيبي پيدا كردم.عشق به حضرت زهرا عليه السلام نتيجه داد..ديگر او گمنام نبود.
همانجا برايش يك زيارت عاشورا و يك روضه ي حضرت زهرا عليه السلام خواندم.
تا مدتي مشغول بودم..چهارده هزار ضلوات به نيت حضرت زهرا عليه السلام فرستادم.
بار ديگر اين مشكل پيش امدتلاش بچه ها زياد بود اما شهيدي پيدا نميشد.
يكي از دوستان نوار مرثيه ي ايام فاطميه را گذاشت.ناخوداگاه اشك همه جاري شد.
بعد از آن حركت كرديم..آن روز هم رمز حركت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود.روبه روي پاسگاه مرزي مشغول جست و جو وكندن زمين بوديم.يك دفعه استخوان يك بند انشگت نظرم را جلب كرد!
با سرنيزه مشغول كندن شدم.يك تكه پيراهن از زير خاك نمايان شد
مطمئن شدم شهيدي در اينجاست
با فریاد بچه هارا صدا زدم.با ذكر يا زهرا عليه السلام خاك هارا كنار زديم
پيكر شهيد كاملا نمايان شد
لحظاتي بعد متوجه شدم شهيد ديگري درست كنار او قرار دارد.به طوري كه صورتهايشان رو به همديگر بود.
با فرستادن صلوات پيكر شهيد را از خاك خارج كرديم..در كمال تعجب مشاهده كرديم كه پشت پيراهن هردوشهيد نوشته شده
(ميرم تا انتقام سيلی زهرا(س) بگيرم…
اللهم الرقنا الشهاده
يازهرا(س)
نوروزتان پیروز
نوروز بهانه ای است برای نو شدن دل ها یعنی پاک شدن همه سیاهی های دل
نوروزتان پیروز
سرداب سامرّا
سرداب مقدس، زير زميني است در سامرّا، كنار مزار امام هادي و امام عسكري (ع). اين سرداب محل زندگي و عبادت امام هادي و امام حسن عسكري و حضرت مهدي (ع) بوده و تمام ديدارها با حضرت مهدي (ع) در زمان پدرش و در همين منزل و سرداب انجام ميگرفته است. خانه امام عسكري (ع) همانند ديگر خانههاي عراق، شامل غرفهاي براي مردان، غرفهاي براي زنان و سرداب بوده كه سرداب نيز شامل غرفهايي براي مردان و زنان بوده است و د رتابستان از شدّت گرما به اين سرداب پناه ميبردهاند. مقدس شمردن آن سرداب از سوي شيعيان موجب شد كه دشمنان اهل بيت، شيعيان را متهم ميكنند بر اينكه آنها ميگويند امام زمان در اين سرداب مخفي شده است؛ اما شيعيان از چنين اعتقادي منزّه هستند. شيعيان سرداب را به اين دليل مقدس ميشمارند كه محل زندگي و نيايش سه معصوم، همچنين محل زندگي حضرت حكيمه خاتون و نرجس خاتون بوده است.
و امّا موقعيت كنوني سرداب سامرّا؛ امروزه هر كس از هر نقطه شهر سامرا به مركز شهر نگاه كند، دو گنبد باشكوه ميبيند كه يكي از آنها با كاشيهاي طلايي برّاق و ديگري با كاشيهاي رنگي زيبايي پوشيده شده است. هر يك از گنبدها به ساختمان مستقلي تعلق دارند. گنبد بزرگ طلايي بر بالاي ضريح مطهّر كه مرقدهاي امام دهم (ع) و امام يازدهم (ع)در آن جاي دارد، قرار گرفته است. ولي گنبدهاي كوچك بر بالاي ساختمان مسجد جامع شهر ساخته شده است. ساختمان حرم مطهر به شكل مستطيل و ساختمان مسجد جامع به صورت مستقل از ساختمان حرم،ولي متصل به صحن حرم است و سرداب غيبت درست در زير ساختمان مسجد قرار گرفته و در طول تاريخ بارها در بنا و بخشهاي مختلف آن تعميرات و تغييراتي انجام شده است.
مهدی(عج)طاووس اهل بهشت
روایت شده ازحضرت صادق علیه السلام که هرکس در هرشب جمعه سوره بنی اسرائیل (اسرا) بخواند نمی میرد تا به خدمت حضرت مهدی (عج) برسد واز اصحاب آن حضرت باشد
وفرمودند :هرکس سوره کهف را درهر شب جمعه بخواند نمی میرد مگر شهید وحق تعالی اورا درروز قیامت با شهدا محشور میگرداند.
ايرانيان در صف اول ياران مهدي (عج الله فرجه الشریف)
ايرانيان شيعه منتظر ( انشالله ) در صف اول ياران و ياوران مهدي (عج) قرار دارند در روايت است كه نزد پيامبر سخن از فارس به ميان آمد آن حضرت فرمودند فارس ( ايرانيان ) طرفداران و دوستداران اهل بيتند ايرانيان زمينه سازان ظهور حضرت بقية الله هستند نقل است در روزگاران گذشته ايرانيان هر صبح آدينه اسباب رزم خود را مهيا كرده و سوار بر اسب هاي خود به سمت دروازه هاي شهر مي رفتند تا اگر ظهور آن حضرت واقع شد به ياري آن حضرت بشتابند.
گزیده سخنان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
گزیده سخنان حضرت فاطمه زهرا (س):
1ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان
پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221)
2ـ على (ع) رهبر و پیشوا
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285. )
3ـ على (ع) بهترین داور
گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306 )
4ـ داناترین و نخستین مسلمان
رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302)
5ـ کمک به ذرارى ( فرزندان ) پیامبر
پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225)
6 ـ على و شیعیان
پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند. ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)
7 ـ شیعه على در قیامت
پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)
8 ـ پیامبر در جمع اهل بیت
بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ، فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد . فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)
9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)
رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )
10 ـ حجاب فاطمه
پیامبـر اکـرم (ص) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)
11 ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء
پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)
12 ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا
فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:
همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)
13 ـ خوشبخت واقعى
فاطمه (س) از پیامبراکرم(ص) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل (ع) است که مرا خبر مى دهد: همانا خـوشبخت واقعى کسـى است که على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد. ( بهجه، ج 1،ص 271)
14 ـ بخشى از خطبه زهرا (س)
حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:
خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،
و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،
و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،
و روزه را براى تثبیت اخلاص،
و حج را براى قوت بخشیدن دین ،
و عدل را براى پیراستن دلها،
و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،
و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،
و جهاد را براى عزت اسلام،
و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،
و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،
و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،
و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،
و قصاص را وسیله حفظ خون ها،
و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،
و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،
و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،
و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،
و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،
و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،
بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،
و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،
زیرا که “از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ) (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید.)
15 ـ موقعیت اهل بیت در نزد خدا
خـدایـى را حمـد و سپاس گـوییـد که به خاطـر عظمت و نـورش هر که در آسمان ها و زمیـن است به سوى او وسیله مى جـوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتـش و خاصان درگـاه و جـایگـاه قـدس او و حجت غیبـى و وارث پیـامبـرانـش هستیـم. ( فـاطمه الزهـراء بهجه قلب المصطفـى، ج 1، ص 265)
16 ـ دستورالعملى جامع
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود:
اى فـاطمه نخـواب مگـر آن که چهار کار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم کنـى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى کنى، و حج وعمره اى را به جا آورى. ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمى کرد و فرمود:
چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود، و چون براى مؤمنیـن استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)
17 - زیان بخل
پیامبراکرم (ص) فرمـود:از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگـوار نیست. از بخل بپـرهیز، زیـرا که آن درختـى است در آتـش دوزخ که شاخه هایـش در دنیاست و هـر که به شاخه اى از شـاخه هـایـش درآویزد داخل جهنمـش گرداند. ( همان، ج 1، ص 266)
18 ـ نتیجه سخاوت
پیامبراکـرم (ص) به مـن گفت: بـرتـو باد سخاوت ورزیدن، زیرا کـه سخاوت درختـى از درختـان بهشت است که شاخه هایـش به زمیـن آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را بگیـرد او را به سـوى بهشت مـى کشـانـد. ( بهجه، ج 1، ص 266)
19 ـ سحر خیزى
رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تکان داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا که خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى کند. (مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )
20 ـ زمان استحابت دعا
رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است که نیمه خـورشید به سوى مغرب نزدیک گردد. ( مسند فاطمه الزهراء ، ص 221)
حجاب در علم روانشناسی
توی علم روانشناسی میگن که"سیاه نشون دهنده ی مرز مطلقه"یعنی کسی که سیاه می پوشه میخواد نشون بده یه مرزی رو برا خودش ایجاد کرده.اما این مرز تو مکان های مختلف فرق می کنه.مثلا یه نفر لباس سیاه رو تو مجلس ماتم و عزا می پوشه برا این که نشون بده بین خودش و عزیزاش فاصله افتاده و مرز زندگی،اونا رو از هم جدا کرده.اما گاهی یه نفر سیاه می پوشه نه برای ماتم و عزا بلکه برای مشخص کردن مرزهای اجتماعی و حجاب یه خانم مسلمون باچادر سیاه از این دسته است.
وقتی خانمی چادر مشکی سرش می کنه و ……….
با وقار و متانت وارد اجتماع میشه و رفتار می کنه میخواد نشون بده که هیچ کس حق نداره به این حریم پاک وارد بشه.این حریم جای حیا و احترامه نه جای هرزگی و آلودگی.در واقع این خانم با چادر مشکی بین خودش و نامحرم حد و مرزی ایجاد کرده و نمیذاره یه مرد نامحرم بهش نگاه ناپاک بندازه و حرمتش رو از بین ببره.
از نظر روانشناسی وقتی آدم پارچه ی سیاهی رو می بینه دیگه علاقه ای به نگاه کردن به اون پیدا نمیکنه و خود به خود نگاهش رو از بین می بره ولی نگاه به رنگ های روشن چشم رو باز می کنه و آدم علاقه پیدا می کنه اون رو ببینه.
در نتیجه زنی که چادر مشکی سرش می کنه،دیگه خیالش راحته که نگاه آلوده ای از طرف نامحرم بهش نمیشه و برای نامحرم جلب توجه نمی کنه.بنابراین باید به زنانی که چادر مشکی به سر می کنن احسنت گفت که مناسب ترین و بهترین حجاب یعنی"چادر” رو انتخاب کردن
نامه یک دختر چادری به رؤسای محترم صدا و سیما
باسلام.
میدانم آنقدر سرتان شلوغ است که وقت خواندن نامه های پر درد من یا دختران هم درد مرا ندارید. برای همین حرف آخرم را اول میزنم: آقایان رئیس، تقاضا دارم دیگر در فکر ساختن فیلم و سریال جهت پاسداشت مقام چادر نباشید. ارزش چادر را به اندازه کافی در “تا ثریا” و “راستش را بگو” نمایش دادید.
سینما به اندازه کافی چادر را تخریب میکند. اگر نمیتوانید جلوی این تخریب را بگیرید، لااقل یاری شان نکنید و هیزم در آتششان نریزید.
چادر یعنی دینداری. چادر یعنی حیا. چادر یعنی سادگی. چادر یعنی پوشش. چادر یعنی “چادر".
چادر نه مثل “چادر بر سر ثریا” عامل بدبختی و عقب ماندگی زن است و نه مثل “چادر بر سر راستگوها” مجوزی برای آرایش و بگو بخند با نامحرم! آخر خودتان قضاوت کنید، آیا این چادر است که بازیگران راستش را بگو بر سر نهاده اند یا به قول بعضیها شنل زورو!!
نماد یک خانم چادری، خانمی است متدین، دیندار و با حیا نه ثریای نزول خور و نه چادریهای آرایش کرده راستگو با آن روابط بیجای گسترده شان!!
راستش را بگو چه چیز را میخواست نشان دهد؟ میخواست بگوید، دختران چادری هم میتوانند اُمّل نباشند! میتوانند درعین چادری بودن آرایش کنند و با پسران روابط صمیمی داشته باشند؟؟!
اُمّل بودن این است که قدر گوهری مثل چادر را ندانی… ندانی که چادر عامل سرفرازی توست… ندانی که اگر چادر بر سرگذاشتی باید محکمتر از قبل با نامحرم برخورد کنی… ندانی که چادر را برای چه برسر گذاشته ای…
آری، چادر تاج بندگی ما و نمادی از دینداری ماست. اینها شعار نیست… اینها حقیقت چادر در ذهن چادریهای واقعی است.
درمورد سریال “کلاه پهلوی” که در این چند قسمت اول سوهان روح من و هم دردان من شده نیز درددل بسیار است. شاید برای آن باید، طوماری بنویسیم! این همه بدلباسی، آرایش، روابط و… را در یک سریال جمع کرده اید که چه چیز را نشان مردم دهید؟! مجوز این همه بدحجابی و بی اخلاقی، نشان دادن کشف حجاب در زمان رضاشاه است؟!!
أین تذهبون؟؟؟
با احترام
یک دختر چادری
معرفي كتاب سیر زمان تا صاحب الزمان
سیر زمان تا صاحب الزمان (عج)
بی شک همیشه میان حق و باطل، کشمکش و درگیری وجود خواهد داشت و اگر دو طرف به حال خود رها شوند و عوامل خارجی دخالت نکنند، باطل، طبق روال عادی و بر اساس علت و معلول می تواند بر حق چیره شود و آن را از میان ببرد؛ زیرا عموماً شمار اهل باطل، بسیار زیادتر است در حالی که پیروان حق معمولاً اندک اند و طبیعتاً اگر اکثریت از نظر تعداد و ادوات و امکانات و توانایی های دیگر، برتری داشته باشد، نتیجه ی درگیری در تمامی مراحل تاریخی، فروپاشی تدریجی حق و در پایان نابود شدن آن است.
امّا خداوند پاک و بلند مرتبه، عنصری دیگر را در معادلات درگیری ها گنجانده است و آن «رویارویی و درگیری مشغول کننده» میان خود اهل باطل و وجود تضاد در منافع و اهداف و املاک و ریاست و قدرت و … میان آنهاست. این امر، اهل حق را یاری می دهد تا اندکی آرامش و راحتی داشته باشند و این گونه خود را برای رویارویی و جنگ با باطل آماده کنند. نه اینکه در طول تاریخ و بر اساس معادله ی تفاوت بسیار در امکانات حق و باطل، حق سرکوب شده و شکست بخورد.
بنابراین، این تناقض، عنصری برای یاوری و کمک در بقای حق و پایداری آن است.
«سیر زمان تا صاحب الزمان» کتابی است منطقی که با استفاده از استدلالهای عقلی، روال طبیعی جهان و سنتهای حاکم خداوند بر جریان هستی به یک نتیجه گیری مهم دست می یابد. محقق و نویسنده ی این کتاب، «بلال نعیم»، از آغاز زندگی آدمیان در زمین شروع به بررسی نحوه ی رفتار و عملکرد انسانها کرده است و نقطه ی آغاز شر را قتل هابیل به دست قابیل می داند. پس از آن، به بررسی منازعات واقع شده در جهان تا عصر حاضر می پردازد و در پایان این بخش، نتیجه ای را می گیرد که در ابتدای معرفی کتاب آوردیم.
در فصل بعدی، نویسنده به سنتهای خداوند درباره ی انسانها و اقوام می پردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نه تنها یک نیاز بشری است بلکه وسیله ای برای اجرای سنتهای خداوند بر روی زمین است.
در بخش پایانی این کتاب، با برنامه های حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در دوران حکومت آشنا می شویم.
این کتاب که ترجمه ی کتاب «مسیرة الزمان الی صاحب الزمان (علیه السلام)» است، با بیانی ساده و همه فهم، به بیان لزوم و ضرورت ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می پردازد. این کتاب را به همه، علی الخصوص به جوانان که با بهره گیری از قدرت اندیشه ی خود، جویای حقیقت اند، پیشنهاد می کنیم.
نام کتاب: سیر زمان تا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه)
نویسنده: بلال نعیم
مترجم: شاهپور حسینی
نشر: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
قیمت: 1350 تومان
انتـــظاریعنی...
انتظار شناسنامه شيعه است، هويت و اعتبار اوست. شيعه با انتظار زنده است و با انتظار معنا مي يابد. هر کس خود را شيعه مي داند بايد منتظر باشد. انتظار روايت عشقست. رمز پايداري و استقامت و حبل المتين همه آناني که مي خواهند با عشق زندگي کنند. پرشکوه ترين و سترگ ترين مفهوم بودن و رمز جاودانگي آناني که نمي خواهند جاهلانه بميرند. داستان انتظار داستان هستي است. سبزترين و با طراوت ترين فصل هستي، انتظار است.
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
وظايف منتظران...
«مرحوم حاج ميرزا محمدتقي موسوي اصفهاني»، در كتاب شريف «مكيال المكارم» كه در آن براساس احاديث گوناگون وظايف منتظران را برشمرده است، موردي دارد كه واقعاً تكان دهنده است. ايشان مي نويسد ازجمله وظايف منتظران،
توبه واقعي و بازگرداندن حقوق مردم به آنان است.
يعني حتي آن توبه اي كه بدون پس دادن حقوق ضايع شده مردم به آنها باشد، مورد پذيرش نيست
و نمي تواند ما را در زمره منتظران قرار دهد.
درهاي رحمت الهي، هيچگاه به روي كساني كه از روي غفلت، به راه ناصواب رفته اند بسته نيست.
كساني كه مي خواهند برگردند، مي توانند با اداكردن حقوق مردم و باتوبه واقعي، خود را در صف منتظران حقيقي آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دهند.
من خود را مكلف مي دانم كه صداي حضرتش را به همگان برسانم كه اي مردم بياييد و در صف منتظران من قرار گيريد، بياييد و با احقاق حقوق ضايع شده ديگران،
با تأسي به پرهيزگاري و ورع،
با دوري از گناهان،
با صرف مال در راه هايي كه سود آن به مسلمانان برسد،
باكوشش در اداي حقوق برادران ديني،
با قرائت قرآن
و نماز،
با شاد كردن دل شيعيان،
با خدمت به مردم مرا ياري كنيد
تا من از شما راضي شوم.
خدا را گواه مي گيرم كه من راه هاي تقرب به آن حضرت را آشكارا بيان كردم و از هركس كه اين مطالب را بخواند، پيمان مي گيرم كه آن را به ديگران منتقل كند.»
وظايف منتظران حقيقي امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سنگين است و از عهده هر كسي ساخته نيست. به همين دليل است كه گفته شده عدد منتظران حقيقي حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجخ الشریف) از عدد آنان كه داعيه انتظار و ياوري حضرتش را دارند، بسيار كمتر است.
در دفتر امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) جزو چه کسانی هستیم؟!؟!؟!
*هرچند حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف از ما غایب و از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف در دفتر و راه و رسم آنحضرت را میدانیم؛ و اینکه آیا آن بزرگوار را با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی«هرچند ضعیف» خدمتش میفرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت میکنیم!
*علایمی حتمیّه و غیرحتمیّه برای ظهور آنحضرت ذکر کردهاند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد! لازمه اینمطلب آن است که در بعضی علایم، بداء صورت میگیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آنحضرت اتفاق میافتد.
* انتظار ظهور و فرج امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، با اذیّت دوستان آنحضرت، سازگار نیست!
*چهقدر حضرت [امام زمان علیهالسلام] مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است.
* خداوند کام همه شیعیان را با فَرج حضرت غایب عجلاللهتعالیفرجهالشریف شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.
*مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او میباشد.
* افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند، و نمیدانند که خود آنحضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
* امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف در هر کجا باشد، آنجا خضراء است. قلب مؤمن جزیره خضراء است؛ هرجا باشد، حضرت در آنجا پا میگذارد.
*قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف آنجا هست.
*اشخاصی را میخواهند که تنها برای آنحضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آنحضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
*بهطور یقین، دعا در امر تعجیل فرج آنحضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه!
*آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت میدهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمیدهد، با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی میکند؟!
*ائمه علیهمالسلام فرمودهاند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما میآییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!
* تا رابطه ما با ولیامر، امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطه ما با ولیامر عجلاللهتعالیفرجهالشریف هم در اصلاح نفس است.
*چه قدر بگوییم که حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف در دل هر شیعهای یک مسجد دارد!
* هرکس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران میرود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرجِ خود آنحضرت را از خدا بخواهد.
*خدا میداند در دفتر امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه میشود. همینقدر میدانیم که آنطوری که باید باشیم، نیستیم!
*آیا میشود رئیس و مولای ما حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!
*اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟!
*با اینکه به ما نه وحی میشود نه الهام، به آن واسطهای که به او وحی و الهام میشود توجه نمیکنیم؛ درحالیکه در تمام گرفتاریها- اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی- میتوان به آن واسطه فیض؛ حضرت حجّت علیهالسلام، رجوع کرد.
* حضرت غایب عجلاللهتعالیفرجهالشریف دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیشاز همه، در نزد خود آنحضرت است. با اینهمه، به هرکس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!
*راه خلاص از گرفتاریها، منحصر است به دعاکردن در خلوات برای فرج ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان…، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.
*ما در دریای زندگی در معرض غرقشدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
*دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ما است.
* با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُاللهالناظره است، آیا میتوانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
دعای فرج
خیانت در امانت خدا!!!
کتابت را به دوستت می دهی ومی گویی:
مواظب باش چای رویش نریزد،جلوی دست خواهرزاده ات نگذاری رویش خط خطی کند…
تو به عنوان مالک آن کتاب آخرین توصیه ها را به دوستت می کنی
وچقدر ناراحت می شوی از ان روزی که در امانت خیانت کند!
……………………
خدا تو را می آفریند وبه عنوان مالک وجودت توصیه می کند که:
مواظب تار مویت باش که نگاه نامحرم روی آن ننشیند،
مراقب جسمت باش مبادا چشمان هرزه رویش خط خطی کند،
هوای نگاهت را داشته باش نکند نظر بازی کنی و…
هفت سین فاطمیه
…رسیده عید ودلها شاد وخرم..
…..همه در فکر دیدارند با هم……
…..همه اماده اند سفره بچینند….
….به فکر سفره های هفت سینند…..
……منم در سفره دارم هفت سین را……
……ولی توام شده با داغ زهرا(س)……
…..بود سین نخستین سیلی کین…..
….به روی مادرم با دست سنگین….
…..ببین بر سفره سین دومم را…..
…که سویی نیست در چشمان زهرا….
……بگویم سین سوم تا بسوزی……
……که مادر سوخت بین کینه دوزی……
…….از این ماتم دل حیدر غمگین است….
…….که سین چهارمم سقط جنین است……
….به روی سفره سین پنجم این است…..
….سر سجاده اش زینب حزین است….
…شده سفره پر از اشــــک شبانه…….
…ششم سین مانده سوت و کور خانه….
…….چه گویم عزیز از سین اخر……..
….بود ان سینه ی مجروح مادر…..
..التماس دعا..
پاداش مصیبت بر امام حسین(علیه السلام)
امام باقر علیه السلام فرمودند: … وقتی شیعیان به هم می رسند در مصیبت ابا عبدالله علیه السلام این جمله را تکرار نمایند :
اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین(ع) وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهمُ السَلامُ
خداوند پاداش ما را در مصیبت حسین بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی اش امام مهدی عج از آل محمد ص به خونخواهی او بر می خیزیم.
(مصباح شیخ طوسی ص 772)
شعر:آقا اجازه!
آقا اجازه!
دست خودم نیست خستهام!
در درس عشق
من صف آخر نشستهام!
یعنی نمیشود كه ببینم سحر رسید؟
درس غریبِ غیبت كبرا به سر رسید.
آقا اجازه!
بغض، گرفته گلویمان؛
آنقدر رد شدیم كه رفت آبرویمان
استاد عشق!
صاحب علم!
گل بهشت!
باید كه مشق نام تو را تا ابد نوشت!
زیبایی یک لبخند را در این تصویر(متحرک)ببنید!
زیبایی یک لبخند را در این تصویر(متحرک)ببنید!
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ :سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنِ الطِّفْلِ يَضْحَكُمِنْ غَيْرِ عَجَبٍ وَ يَبْكِي مِنْ غَيْرِ أَلَمٍ فَقَالَ يَا مُفَضَّلُ مَا مِنْ طِفْلٍ إِلَّا وَ هُوَ يَرَى الْإِمَامَ وَ يُنَاجِيهِ فَبُكَاؤُهُ لِغَيْبَةِ الْإِمَامِ عَنْهُ وَ ضَحِكُهُ إِذَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ حَتَّى إِذَا أُطْلِقَ لِسَانُهُ أُغْلِقَ ذَلِكَ الْبَابُ عَنْهُ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالنِّسْيَان
(علل الشرایع ج2 ص584)
مفضل میگوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد طفل پرسیدم که چرا بدون علت میخندد یا بدون درد میگرید؟
فرمودند: ای مفضل! هیچ طفلی نیست مگر اینکه امام را میبیند و با ایشان نجوا میکند. علت گریهاش غایب شدن امام از اوست و علت خندهاش رو آوردن امام به اوست. وقتی زبانش به سخن باز شد این باب بر او بسته میشود و بر قلبش مُهر فراموشی زده میشود.
(یعنی این ماجرا را از یاد می برد)
سپاه امام مهدى عليه السلام
از امـام بـاقر عليه السلام آورده اند كه ضمن يك روايت طولانى در مورد امام مهدى عليه السلام فرمود:
(( … ثـم لا يـخـرج مـن مـكـة حـتـى يـكـون فـى مثل الحلقة .))
قال الراوى : ((فما الحلقة ؟))
قال : ((عشرة الآف . ))
يعنى : … سپس از مكه خارج نمى شود جز اينكه در حلقه و دايره اى بسيار پرشكوه .
پرسيدند: ((حلقه چيست ؟))
فـرمـود: ((دايـره اى از يـك جـمـعـيـت ده هـزار نـفـرى كـه از ايـمـان تزلزل ناپذير و آگاهى و شهامت بسيارى برخوردارند.))
2ـ از امام صادق عليه السلام پرسيدند:
(( كـم يـخـرج مـع القـائم ؟ فـانـهـم يـقـولون : انـه يـخـرج مـعـه مثل عدة اءهل بدر، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا.))
فـقـال عـليـه السـلام : ((مـا يـخـرج الا فـى اولى قـوة و مـا يـكـون اءولو قـوة اءقل من عشرة الآف . )) يـعـنـى : ((به هنگام ظهور امام مهدى عليه السلام چند نفر با او همراه خواهند بود؟ برخى مى گويند: با 313 نفر به شمار ياران پيامبر در بدر ظهور مى كند.))
حضرت فرمود: ((او از مكه با نيروى بسيارى خارج مى شود و نيروى بسيار، كمتر از ده هزار نفر نخواهد بود.))
در مـورد واژه ((حـلقـه ))، در مـنابعى كه نزد ما موجود است تنها اين موضوع آمده است كه عـبارت است از: ده هزار نفر. اما به نظر مى رسد كه منظور از ((حلقه )) و ((عقد)) ـ كه به مفهوم آن است و در برخى ديگر از روايات آمده است ـ لشكر گران و جمعيت بسيارى است كه از ايمان كامل و تزلزل ناپذير و آگاهى بسيارى بهره ورند. آنان از ارتش امام عصر عليه السلام محسوب مى شوند، اما امتيازات و ويژگيهاى 313 نفر ياران اصلى امام عليه السلام را ندارند جز اينكه در مكه به آن پيشواى نجاتبخش مى پيوندند و زير پرچم او قرار مى گيرند.
آرى ! امـام مـهـدى عـليـه السلام از مكه با اين شمار از فداكاران آگاه و باايمان خارج مى گـردد امـا روشـن اسـت كـه در مـسـير كوفه و در مدت اقامت آن حضرت در كوفه ، ميليونها انسان شيفته حق و عدالت به او مى پيوندند و دست بيعت به آن گرامى مى دهند.
بـنـابراين ما نمى توانيم آمار عظيم ارتش گران و ياران بى شمار و آگاه و باايمان آن حـضـرت را در نـظـر بـگيريم ، اما همين مقدار مى توانيم بگوييم كه هر انسانى كه بدان پـيـشـواى بـزرگ هـدايـت و نـجـات ، ايـمـان آورد و توان به دوش كشيدن سلاح را داشته بـاشـد، او از افـراد ارتـش مـهـدى عـليـه السـلام اسـت و هـنـگـامـى كـه فـرمـانـدهـى كـل ، فـرمـان قـيـام و بـسـيـج عـمـومـى دهـد، تـمـامـى قـشـرهـا و توده هاى مردم در هر سن و سـال و هـر سـطـح و شـرايـطـى ، در پـاسـخـگويى به نداى ملكوتى آن حضرت و انجام دسـتـورات او بـر يـكديگر سبقت مى گيرند و آن را مسابقه در نيكيها مى شمارند كه ما در اين مورد در آينده نيز بحث خواهيم داشت .
راز عدد ۳۱۳ و ظهور
در روایات آمده که ولی عصر(عج) زمانی ظهور میکند که زمین پر از ستم شود، اما معنای این روایتها چنین نیست که پر شدن جهان از ظلم و ستم، علت ظهور است، بلکه میفرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود.
معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسانهاست، اعتقاد به بشارتهای پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه میتواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتیهاست و از جنبه اجتماعی باعث همدلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان میشود، کارکرد وسیع و عمیق آموزههای مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان میدهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسشهای بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آنها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.
پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسشها و پاسخها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ میدهد:
***در چه شرایطی میتوان انتظار ظهور داشت؟
-امام زمان(عج) آمدنی است یا آوردنی؟ چرا امام زمان(عج) ظهور نمیکند؟
باید توجه داشت که اصل ظهور و آمدن امام مهدی(عج) و پر کردن زمین از عدل و داد، از وعدههای الهی است و خداوند هرگز بر خلاف وعدهاش عمل نمیکند،
بنابراین ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد، چیزی نمیتواند مانع شود؛ پس تا این حد را نمیتوان آمدنی دانست و کسی نمیتواند آن را تغییر دهد.
اما اینکه امام زمان(عج) چه وقت ظهور میکند، زود یا دیر، این به دست مردم و بسته به شرایط است، هر چه شرایط زودتر فراهم شود، امام سریعتر ظهور میکند.
همین طور با تأخیر شرایط، ظهور نیز به تأخیر میافتد، از این لحاظ میتوان گفت حضرت آوردنی است و برای تعجیل ظهورش باید تلاش کرد.
اما کی و چه وقت مردم به این عقیده و بینش میرسند؟ وقتی به این نتیجه میرسند که تمام حکومتها و گرایشها را تجربه کنند و همه مدعیان با انواع تفکر، به مرور زمان بر سر کار آیند و نارسایی و ناتوانی همگی آنها برای مردم آشکار شود.
از این رو در روایات آمده است: «دولت مهدی آخرین دولت است» تا عدهای نگویند اگر قدرت دست ما بود ما هم میتوانستیم، وقتی مردم از تمام مکتبها و حکومتها قطع امید کردند (چنان که این اتفاق در غرب در حال وقوع است)، خواهان منجی الهی میشوند و این ظرفیت را در خود ایجاد میکنند که هر چه منجی الهی گوید، با جان و دل بپذیرند و به جا آوردند، چنین جامعهای، جامعه منتظر است و با چنین شرایطی میتوان توقع ظهور داشت.
*راز ۳۱۳ و نقش آن در تحقق ظهور
-آیا امام زمان(عج) هنگامی که ۳۱۳ یار داشته باشد ظهور میکند؟
در روایتی جناب عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) نقل میفرمایند: «۳۱۳ نفر از اصحاب امام مهدی(عج) به تعداد اهل بدر، از طرف زمین به سوی حضرت میآیند و اطرافش جمع میشوند… وقتی این عده از اهل اخلاص جمع شوند، خداوند امرش را آشکار میکند».
برخی براساس این روایت معتقدند: اگر امام زمان(عج) فقط ۳۱۳ یار مخلص داشته باشد، ظهور میکند، اما حقیقت آن است که تکمیل شدن این تعداد یار برای امام مهدی(عج) تنها شرط و علت تامه برای ظهور نیست، بلکه یکی از شرایط ظهور، وجود یاران است.
ظهور امام مهدی(عج) شرایط دیگری مانند آمادگی و استقبال جهانی نیز دارد بنابراین زمینه ظهور و حکومت جهانی فقط وجود یاران نیست.
*رابطه ظلم و ظهور/ظلم و ستم باعث ظهور میشود؟
-با وجود این همه ستم و فسادی که در دنیا رایج شده و خود امام زمان(عج) هم شاهد آن هستند، چرا ظهور نمیکنند؟ امام عصر وقتی بیاید ظالمان و مستکبران را نابود میکند؛ اما چرا این کار وقتی صورت میگیرد که جهان پر از ظلم شود؟ مگر پیشگیری بهتر از درمان نیست؟
باید توجه داشت که آنچه موجب ظهور امام زمان(عج) میشود، آمادگی مردم برای پذیرش حکومت امام و همچنین وجود یاران مخلص و فداکاری است که دستورهای امام را دقیقاً اجرا کنند و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نکنند.
بنابراین وجود ستم و پر شدن عالم از آن، باعث ظهور نمیشود، آری، در روایات آمده که حضرت زمانی ظهور میکند که زمین پر از ستم شود، اما معنای این روایتها این نیست که پر شدن جهان از ظلم و ستم، علت ظهور است، بلکه میفرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود و حضرت در اوج بیداد و ستم ظهور خواهد کرد، به عبارت دیگر، این احادیث گویای اوضاع جهان در زمان ظهور است، نه بیان کننده علت ظهور.
پس اگر بخواهیم ظهور هر چه سریعتر اتفاق بیفتد، باید زمینه پذیرش حکومت عدل امام مهدی(عج) را در خود و جامعه به وجود آوریم و به جایی برسیم که بدانیم به جز امام زمان(عج) کسی نمیتواند ما را به نیکبختی برساند و هر چه امام امر کند، به سود ماست؛ گرچه این عدالت مهدوی، گاه به ضررمان نیز تمام شود، البته پر شدن جهان از ستم نیز انسان را برای هر چه زودتر به نتیجه رسیدن، یاری میرساند.
نکته بعد این که باید دریابیم پیشرفت صنعت و علم، بدون معنویت و انسانیت، به تنهایی نمیتواند برای مردم عدالت و سعادت بیاورد؛ بلکه انسانی الهی لازم است تا به کمک علم و هدایت او، نیازهای واقعی بشر پاسخ گفته شود و او راه سعادت را به همه نشان دهد، بنابراین برای ظهور حضرت مهدی(عج) آمادگی عمومی جامعه برای حقپذیری و ظلم ستیزی آنان و فراهم شدن یاران مخلص و فداکار، ضروریترین شرط ظهور است و در غیر این صورت، امام به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد؛ چنان که ائمه گذشته نتوانستند جامعه را اصلاح کنند.
پس مهم، فراهم شدن زمینه ظهور است که در رأس آنها، آمادگی جامعه انسانی برای پذیرش دولتی کاملاً حقگرا و ظلم ستیز، بر اساس فرمانهای الهی قرار دارد؛ و گرنه هر اندازه هم بیداد زیاد باشد، امام ظهور نخواهد کرد؛ چون زمینه ظهور فراهم نشده است و ایشان نمیتواند برنامه الهی خود را اجرا کند.
با توجه به مطالب یاد شده، روشن شد که برای تسریع در ظهور امام زمان باید یاوران مخلص و توانمندی تربیت شوند و در فضای جامعه و در سطح بینالملل، نام و یاد حضرت گسترش یابد و فرهنگ مهدویت تبلیغ شود تا مردم مشتاق و آماده پذیرش حکومت عدل جهانی امام مهدی(عج) شوند.
ظهور نزدیک تر می شود اگر ...
3روایت:
1- امام حسن (ع) در مورد خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: پدرم ابتدا دست به بیعت با آنها (غاصبان) دراز نکرد؛ بلکه آنها را قسم داد (که آیا آنچه رسول خدا در مورد من گفته را فراموش کرده اید) و از یارانش نیز کمک خواست؛ اما فریادش اجابت نگردید و او یاری نشد؛ در حالی که اگر بر ضد غاصبان، یاران کافی می داشت هرگز به خواسته آنان تن نمی داد. (بحارالأنوار (چاپ بیروت)، ج 10، ص 142)
2- تنها امامی که هرگز بیعت ظالمی را بر گردن نخواهد داشت, حضرت مهدی (عج) است. (الإحتجاج على أهل اللجاج (طبرسی)، ج 2، ص 290)
3- امام مهدی (ع) می فرماید: اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند, سعادت دیدار (ظهور) ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند. (کمال الدین و اتمام النعمه (شیخ صدوق) ج 2)
3 نتیجه:
1- اگر یک امام معصوم به اندازه انگشتان دست یار وفادار و فهمیده نداشته باشد, برای حفظ دین مجبور به صلح با ظالم خواهد شد (مانند امام علی ع و امام حسن ع)
2- اگر یک امام معصوم کمتر از 100 یار وفادار و فهمیده داشته باشد, حماسه ای جاودانه خلق خواهد شد (مانند امام حسین ع)
3- اگر امام معصوم تنها 313 یار وفادار و اصیل داشته باشد, زمین را از شر ظالمان و مستکبران نجات خواهد داد (مانند امام مهدی ع)
پس یکی از علت های غیبت حضرت مهدی (عج) سستی مردم دوران ایشان است. اگر حضرت ظهور نماید و یاران کافی نداشته باشد، باید با ظالمان سازش کند؛ اما خداوند نخواسته که آخرین حجتش به دلیل سستی یاران، مجبور به سازش با ظالمان شود. پس
تا زمانی که مردم آماده یاری امام زمان (ع) نباشند، ایشان ظاهر نخواهند شد.
درد دلی با خدا...
الهی ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای
الهی وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم
الهی دست با ادب دراز است و پای بی ادب ، یا باسط الیدین بالرحمه خذ بیدی
الهی بسیار کسانی دعوی بندگی کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند،تا دنیا بدیشان روی آورد جز وی همه را پشت پا زدند .این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است
بحق خودت ثبت قلبی علی دینک
الهی از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جان شرمنده ام حتی از روی شیطلن شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار
الهی عاقبت چه خواهد شد وبا ابد چه باید کرد
الهی آزمودم تا شکم دائر است دل بائر است یا من یحیی الارض المیته دل دائرم ده
الهی همه گویند خدا کو حسن گوید جز خدا کو
الهی ما را یارای دیدن خورشید نیست ، دم از دیدار خورشیدآفرین چون زنیم
الهی از نماز و روزه ام توبه کردم بحق اهل نماز و روزه ات توبه این نااهل را بپذیر
الهی عقل گوید الحذر الحذر،عشق گوید العجل العجل آن گوید دور باش و این گوید زود باش
الهی اگرچه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو درائی منی.
الهی در ذات خو متحیرم تا چه رسد در ذات تو
خاطرهاي از شهيد مهدي باكري
داخل كانال پناه گرفته بوديم. آتش دشمن روي خط مقدم ما در “خرمشهر” فوق العاده شديد بود. هركس براي تيراندازي سرش را بالا مي برد، بلافاصله شهيد مي شد. كل نفرات زنده و مجروح ما بيست نفر بود. بقيه جام شهادت را عاشقانه سر كشيده بودند. صداي رگبار لحظه اي قطع نمي شد. مي ديدم زندگي در يك لحظه مثل پرنده اي مي سوزد. در آن لحظه نمي توانستم نام آن پرنده را كه در پايان عمر خويش مي سوزد و بعد از خاكستر خود دوباره زنده مي شود، به ياد بياورم. تنها حرف “ق” به ذهنم مي آمد. راستش تكان نمي توانستيم بخوريم. راستي كه فرمانده بودن چقدر سخت است. وقتي فرمانده نيستي، اضطراب كمتري داري. تلاش مي كني پيش بروي يا جان سالم خويش را در ببري. اما هنگامي كه مسئوليت عده اي را به عهده گرفتي به جاي تك تك آنها دلشوره داري. به جاي هريك از آنها زخمي مي شوي و بار اندوه شهادت شان را بر دوش مي كشي. ناگهان بي سيم چي را ديدم كه با زحمت خودش را به من رساند. ـ “آقا مهدي يه!” ” آقا مهدي باكري” وضعيت گردان را از من پرسيد. گفتم كه بچه ها زير آتش شديد دشمن يكي بعد از ديگري دارند شهيد مي شوند. “آقا مهدي” گفت كه يك جوري تحمل كنيد تا نيروي كمكي برسد. تماس ما قطع شد. بچه ها گاهي تفنگ هايشان را بي آن كه سرشان را بالا بياورند، روي سرشان مي بردند و شليك مي كردند. يك دفعه ديدم زمزمه اي در حال اوج گرفتن است. ” اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن….” لب هايم تكان خورد و من نيز به موج دعا پيوستم. هنوز دعاي بچه ها براي چندمين بار ادامه داشت كه ديدم آتش دشمن قطع شد. سرم را كمي بالا آوردم و نگاه كردم. ديدم تمامي نيروهاي دشمن در حال عقب نشيني هستند. ـ “آقا مهدي با شما كار دارند!” ـ “آقا مهدي! تمامي بعثي ها پا به فرار گذاشتند….!” آقا مهدي با تعجب پرسيد: “جريان چيه!؟” گفتيم: بچه ها فرمانده و شفا دهنده اصلي را صدا زدند. آقا امام زمان (عج) همه ما را نجات داد…!” شنيدم كه آقا مهدي پشت بي سيم گريه كنان گفت: ـ “خوشا به سعادت و لياقت تان كه سرباز فرمانده اصلي بوديد!”
آثار وبرکات صلوات
یکی از آثار و برکات صلوات این هست که کم بودها را جبران می کند. زمین خورده ها را بلند می کند. جبرائیل خدمت پیامبرخدا سلام الله علیه وآله آمد. عرض کرد: آقا امروز چیز عجیب دیدم. امروز که داشتم می آمدم به کوه قاف که رسیدم، دیدم یک فرشته ای در آنجا مورد غضب قرار گرفته است و پر و بالش سوخته است. جبرئیل عرض می کند: این فرشته را در شب معراج تو آسمان ها دیده بودم. فرشته ای بود که هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او بودند. جایگاه مهمی داشت. ولی دیدم که تو این محل افتاده و پرو بالش سوخت است. وقتی من را دید به من استغاثه کرد. جبرئیل به داد من برس. جبرئیل می گوید: پرسیدم چه طور شد این طور شدی؟ گفت: شبی که پیامبر به معراج تشریف آوردند، من دیر احترام کردم. خیلی احترام پیامبر نگرفتم. خدا هم به من غضب کرد. من به اینجا افتادم. جبرئیل عرض می کند: یا رسول الله من دلم برایش سوخت. در خانه خدا استغاثه کردم، خدایا تو به دادش برس، بال هایش را برگردان. از طرف خدای متعال به من خطاب شد: ای جبرئیل به این فرشته بگو اگر می خواهد پر و بال در بیارود، و گذشته هایش را هم ببخشم و به جای اول برگردانم، صلوات بر محمد و ال محمد بفرستد. من به این فرشته گفتم، مشغول صلوات شد. وقتی که مشغول شد پر و بالش شروع به رشد کرد و به جای اولش برگشت. حالا این ذکر مفتی و ارزان به دست ما رسیده ما نباید ناشکر بکنیم
مهدی برای تشییع جنازه برادرش هم نیامد!
25 بهمن، سالروز شهادت سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشوراست؛ سرداری که به بسیجی بودنش افتخار میکرد. او علمدار سپاه اسلام بود که همانند علمدار قهرمان کربلا، حضرت اباالفضل العباس (ع) داغ برادر دید و سپس خود به شهادت رسید.
مهدی، افتخار خداوند شد
از سی ام فروردین 1339 تا 25 بهمن سال 1363 دوران مقدس و شگفتی بود که بار دیگر خداوند به یکی از بهترین بندگان خویش مباهات کند و برای چندمین بار، فرشتگان خویش را مورد خطاب قرار دهد که «انی اعلم ما لا تعلمون».
مهدی افتخار خداوند شد؛ بندهای که فرشتگان را به حیرت واداشت.
او در یکی از نوشتههایش آورده بود: خدایا تو چقدر دوستداشتنی و پرستیدنی هستی، هیهات كه نفهمیدم. خون باید میشدی و در رگهایم جریان مییافتی تا همه سلولهایم هم یارب یارب میگفت.
مهدی پاک بود همچون آب و مهربان همانند نسیم. در هوای کمال میرویید. در فضای مسجد وقرآن قد میکشید.
روزی که مهدی کوچک اشک ریخت
به درمان درد مستمندان میاندیشید. ستم را طاقت نمیآورد. روزی از مدرسه به خانه میآید، در حالی كه گونهها و دستهای سرخ و كبودش، حكایت از عمق سرمایی میكند كه در جانش رسوخ كرده است. پدرش همان شب تصمیم میگیرد كه پالتویی برایش تهیه كند. دو روز بعد با پالتویی نو و زیبا به مدرسه میرود. غروب كه از مدرسه برمیگردد با شدت ناراحتی، پالتو را به گوشه اطاق میافكند. همه اعضای خانواده با حالت متعجب به او مینگرند، و مهدی در حالی كه اشك از دیدگانش جاری است، میگوید: چگونه راضی میشوید من پالتو بپوشم در حالیكه دوست بغلدستی من در كنارم از سرما بلرزد؟
من هم با مهدی به جنوب رفتم
در برابر ظلم ایستاد. در دوره سربازی با پیروی از اعلامیه حضرت امام خمینی(ره) ـ در حالی كه در تهران افسر وظیفه بود ـ از پادگان فرار و مخفیانه زندگی كرد. از راه نورانی امام و رهبرش دست نکشید و تا صبح پیروزی نهضت از پای ننشست. با هجوم دشمن متجاوز همانند کوه ایستاد و دیگران را به ایستادن فراخواند و حتی مهر همسر و فرزند و خانواده او را از فداکاری باز نداشت.
همسرش میگوید: ازدواج ما مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود؛ یعنی سال 1359 که جنگ در شهریور ماه تازه شروع شده بود. شهید باکری بلافاصله پس از عقدمان، فردایش به جبهه تشریف بردند تا سه ماه و پس از سه ماه که تشریف آوردند، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.
هر چه به عنوان هدیه عروسی به ما دادند، جمع کردیم کنار هم. گفت: «ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم: «مثلا چی؟» گفت: «کمک کنیم به جبهه». گفتم: «قبول» بردمشان در مغازه لوازم منزل فروشی. همهشان را دادم و ده، پانزده تا کلمن گرفتم برای جبهه.
شهید باکری پیشنهاد کردند که من به اهواز میروم. آیا تو با من میآیی؟ پس از موافقت با هم راهی اهواز شدیم.
چند ماه پیش از آغاز عملیات فتحالمبین به اهواز رفتیم و نخستین عملیات که ما در اهواز بودیم عملیات فتحالمبین بود. از عملیات فتحالمبین تا عملیات بدر که آن عزیز شهید شد، من در همه مناطقی که لشکر عاشورا عملیات داشت، از این شهر به آن شهر، اسلامآباد، اهواز، یا دزفول همواره همراه این شهید بودم.
مهدی، حماسه میسازد
در عملیات فتحالمبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در كسب پیروزیها موثر باشد. در این عملیات یكی از گردانها در محاصره قرار گرفته بود كه ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بینظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از یك ماه در عملیات بیتالمقدس (با همان عنوان) شركت كرد و شاهد پیروزی لشكریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس از ناحیه كمر زخمی شد و با وجود جراحتهایی كه داشت در مرحله سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بیسیم هدایت كند.
در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بیامان در درون خاك عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصممتر از پیش در جبههها حضور مییافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانهروز تلاش میكرد.
در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشكر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش گستردهای از خاك گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیك آزاد شد.
شهید باكری در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یك، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشكر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداكار، در انجام تكلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همهجانبهای را از خود نشان داد.
من کاری نمیکنم
او از خودش هیچ نمیگفت. نمونه خلوص بود. یک روز همسرش از او پرسید: این همه افراد جبهه میروند و میآیند و کلی درباره آن حرف میزنند، ولی شما اصلاً صحبت نمیکنید؛ با این همه مسئولیت سنگینی که داری، چرا حرف نمیزنی؟ ایشان گفتند: من که آنجا کاری نمیکنم. کارها را بسیجیها میکنند.
مهدی میگفت: وقتی با بسیجیها راه میروم، حال و هوای دیگری پیدا میكنم. هر گاه خسته میشوم، پیش بسیجیها میروم تا از آنها روحیه بگیرم و خستگیام برطرف شود.
همه ما در برابر جان این بسیجیها مسئولیم، برای حفظ جان آنها اگر متحمل یك میلیون تومان هزینه ـ برای ساختن یك سنگر كه حافظ جان آنها باشد ـ بشویم، یك موی بسیجی، صد برابرش ارزش دارد.
همسرش تعریف میکند: او آنقدر به این بسیجیها علاقه داشت که همواره از آنها به عنوان فرزند یاد میکردند و میگفتند اینها بچههای من هستند و هرکس که از بچههای لشکر شهید میشد، عکسش را به خانه میآورد و به دیوار اتاق نصب میکرد. اتاقش شده بود یک نمایشگاه عکس. وقتی که من مثلاً از بیرون میآمدم خانه. میدیدم که به این عکس شهدا خیره شده است و زیر لبش اشعاری را زمزمه میکند و چشمهایش پر از اشک است. میخواست گریه کند، ولی من که وارد اتاق میشدم صحنه عوض میشد.
در جبهه میمانم
در عملیات خیبر زمانی كه برادرش حمید، به درجه رفیع شهات رسید، با وجود علاقه خاصی كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید، یكی از الطاف الهی است كه شامل حال خانواده ما شده است.
او در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت: من به وصیت و آرزوی حمید كه باز كردن راه كربلا است، همچنان در جبههها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود.
تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبههها، او را از حضور در تشییع پیكر پاك برادر و همرزمش كه سالها در كنارش بود بازداشت؛ برادری كه واقعا برادر بود؛ چه در روزهای سراسر خطر پیش از انقلاب و چه در جبهههای جنگ.
نمازهایش دیدنی بود
دوستان و همسنگرانش نقل میكنند: به همان میزان كه به انجام فرایض دینی مقید بود، نسبت به مستحبات هم تقید داشت. نیمههای شب از خواب بیدار میشد، با خدای خود خلوت میكرد و نماز شب را با سوز و گداز و گریه میخواند. خواندن قرآن از كارهای واجب روزمرهاش بود و دیگران را نیز به این كار سفارش مینمود.
برای شهادتم دعا کنید
بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در كالبد نا آرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودی به جمع آنان خواهد پیوست.
پانزده روز پیش از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلیبن موسیالرضا(ع) خواسته بود كه خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست كرد كه برای شهادتش دعا كنند.
فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عج) است
بیانات شهید مهدی باکری ساعاتی در آستانه عملیات بدر خواندنی است. همان سخنرانی که او برای نیروهای لشکر ایراد کرد.
او گفت: هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما میگرداند. اگر از یك دسته بیست و دو نفری، یك نفر بماند باید همان یك نفر مقاومت كند و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم كه این وسوسه شیطان است.
فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ. وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی است.
خدا را از یاد نبرید
مهدی در شب عملیات وضو میگیرد و همه گردانها را یك یك از زیر قرآن عبور میدهد. مداوم توصیه میكند: برادران! خدا را از یاد نبرید. نام امام زمان(عج) را زمزمه كنید. دعا كنید كه كار ما برای خدا باشد. از پشت بیسیم نیز همه را به ذكر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشویق میكند.
سرانجام… پرواز...
این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25/11/63، به خاطر شرایط حساس عملیات، مثل همیشه، به خطرناكترین صحنههای كارزار وارد شد و در حالی كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزدیك هدایت میكرد، تلاش مینمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهای دشمن تثبیت نماید، كه در نبردی دلیرانه، بر اثر برخورد تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل شد.
هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپیجی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
شهید باكری در مقابل نعمات الهی خود را شرمنده میدانست و تنها به لطف و كرم عمیم خداوند تبارك و تعالی امیدوار بود. در وصیتنامهاش اشاره كرده است كه: چه كنم كه تهیدستم، خدایا قبولم كن.
بخشهایی از وصیتنامه سردار سرلشکر شهید مهدی باکری: عزیزانم! اگر شبانهروز شكرگزار خدا باشیم كه نعمت اسلام و امام را به بما عنایت فرموده، باز هم كم است. آگاه باشیم كه صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چارهساز ماست… بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست.
همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل كنید. پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید. اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله ـ علیه السلام ـ و شهدا بدهید كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همان گونه تربیت كنید كه سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح و وارث حضرت ابوالفضل ـ علیه السلام ـ برای اسلام بار بیایند.
حجاب در وصیت نامه شهدا
«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.» (شهید محمد کریم غفرانی)
«خواهرم: از بیحجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گلباش.» (شهید حمید رضا نظام)
«از تمامی خواهرانم میخواهم که حجاب این لباس رزم را حافظباشند.» (شهید سید محمد تقی میرغفوریان )
«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابتبه اسلام خدمت کن.» (طلبه شهید محمد جواد نوبختی )
«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.» (شهید صادق مهدی پور)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلاممیزند.»(شهید بهرام یادگاری)
«تو ای خواهرم… حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است.» (شهیدابوالفضل سنگتراشان)
«به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(سلام الله علیها) قسمتان میدهم که، حجاب را حجابرا، حجاب را، رعایت کنید.» (شهید حمید رستمی)
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بیاعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سویمعنویت و صفا میکشاند.» (شهید علی رضائیان)
«از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا کهحجاب خونبهای شهیدان است.» (شهید علی روحی نجفی)
مادرم… من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.» (شهید غلامرضا عسگری)
«ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو میترسد تاسرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)
«خواهرم: زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من استحفظ کن.» (شهید محمد علی فرزانه)
« خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ میکنند… هدفدار در جامعه حاضرشده اند.» (رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)
توصیه آیتالله گرامی مداومت در قرائت «دعای فرج» برای رفع مشکلات شیعیان
(بسم الله الرحمن الرحیم)
ظلمهایی که به مسلمانان جهان، به ویژه شیعیان پاراچنار پاکستان و بحرین و عربستان و سوریه میگذرد پشت انسان را میلرزاند و از وقاحت و بیشرمی دشمنان به تعجب و شگفتی وا میدارد. کجاست غیرت انسانهای آزاد؟!
آیتالله محمدعلی گرامی به مناسبت یادواره شهداء شیعه در شهرهای کویته و کراچی و پاراچنار کشور پاکستان بیانیهای را صادر کرده است.
«هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا» احزاب/ 11
آنجا [بود که] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند.
«اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم» تنها مکتب الهی محفوظ از تحریف، مکتب اسلامی تشیع است که از طریق امام معصوم و پیامبر معصوم رسیده است. و درست به همین دلیل مورد هجوم دشمنان دین و آئین و بشریت قرار دارد، هیچ فرقهای به اندازه شیعه، در طول تاریخ شهید نداشته است. چنان که در هیچ مکتبی رهبران فکری شهید به قدر شیعه نداشته است.
شیعه در طول تاریخ در برابر حوادث سهمگین استقامت به خرج داده اینک هم در زمان ما حوادث سهگمین بسیاری بر ما هجوم آورده است ظلمهایی که به خصوص بر شیعیان پاراچنار پاکستان و بحرین و عربستان و سوریه میگذرد پشت انسان را میلرزاند و از وقاحت و بیشرمی دشمنان به تعجب و شگفتی وا میدارد. کجاست غیرت انسانهای آزاد؟!
هر گروهی هنگام حوادث به رهبر خود پناه میبرد، ما رهبر معصومی جز ولی امرمان، امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف نداریم، به او پناه میبریم البته احیانا مشکلات را خودمان با اشتباه کاریهای سیاسی و غیره به وجود میآوریم و آنگاه رفع مشکل را از خدا و اهل بیت علیهمالسلام میخواهیم، به هر حال: الی الله الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ.
از همگان تقاضامندیم با خواندن دعای فرج و درخواست سلامت ولی امر از درگاه الهی، و با خواندن مکرر شبانه روز دعای «اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،» خدایا همان طور که پیامبرت را با رعب و القاء وحشت یاریش نمودی ما را یاری کن، به زمامداران راه صحیح و عاقلانه سیاست، و به مردم استقامت و پاکی و به بزرگسالان درایت عطا فرما آمین رب العالمین.
سال نو مبارک...
بدون شرح...
مسابقه* * * *مسابقه(بگو من چه نمازی هستم؟)
1-از اول آفتاب تا ظهر وقت به جا آوردن مرا داری،9 قنوت دارم و دو رکعتی ام.فعلا واجب نیستم و مستحبم ،اما وقتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف آوردند واجب می شوم .
۲-الف)برای آشنایی بیشتر با من به این آیه دقت کنید :واقیموا الصلوه و اتو الزکاه و ارکعوا مع الراکعین
-من مصداقی برای بیت شعری معروف هستم :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
ب)جبرئیل آرزوی به جا آوردن مرا داشت
۳- الف)مرا به انواع مختلفی می شود خواند .
ب)خدا نکند که من بر شما واجب شوم
ج)دارای 10 رکوع و 2 رکعت هستم
د)مرا باید فورا به جا آورد و گرنه معصیت کرده اید و تا آخر عمر بر شما واجب می باشم.
۴-نماز های پر فضیلت مستحبی هستم که باعث ،بر آوردن حاجات و آمرزش گناهان می شوم .بین دو نماز مغرب و عشاءخوانده میشود.
۵-باید مرا آهسته خواند
نیتم را بر زبان نیاورید
قنوت و سوره هم ندارم
بعد از سلام نماز مرا فورا بجا آورید
حتی بسم الله الرحمن الرحیم مرا آهسته بگویید
پاسخ های خود را در بخش نظرات ارسال نمایید.جایزه آن 14صلوات برای سلامتی شما از طرف کارکنان مدیریت استان کردستان می باشد.
موفق باشید
داستان واره هايي از زندگاني امام رضا (ع)- کوه و دیگ
راوی: ابا صلت هروی
همراه امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «دهِ سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهی به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است».
امام پیاده شدند و آب خواستند. نگاهی به صحرا کردیم. اثری از آب نبود. نگران برگشتیم. امّا از تعجّب زبانمان بند آمد. امام با دست شان مقداری از خاک را گود کرده بود و چشمه ای ظاهر شده بود.
وارد «سناباد» شدیم. کوهی نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگ های سنگی می ساختند. امام به تخته سنگی از کوه تکیه دادند و رو به آسمان گفتند:
«خدایا!… غذاهایی را که مردم با دیگ های این کوه می پزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!»
فکر می کنم خدا به برکت دعای امام، به کوه، نظر خاصی کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگ هایی بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد.
روز بعد، پس از کمی استراحت، امام به طرف محلی که «هارون» پدر مأمون در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتی جار زدند که امام می خواهد قبر هارون را زیارت کند، امّا امام با یک حرکت ساده، نقشه های مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطی در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند:
این جا قبر من خواهد شد… شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد… و هرکس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد.
بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجده ای طولانی، چیزهایی را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود.
برکات نماز اول وقت
امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند: “خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم.” حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.
مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد.
برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:
پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.”
ورود به بهشت و دوری از جهنم:
امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.
در امان بودن از بلاهای آسمانی:
قطب راوندی گوید: پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی كه خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت كنندگان خورشید یعنی كسانی كه وقت های نماز را محافظت می كنند و كسانی كه مساجد را آباد می نمایند.
هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.
خشنودی خداوند:
امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه.” و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا كه پیامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: “نماز را با وضوی كامل و شاداب در وقتش به جای آور كه تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است.”
استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:
در حدیث است كه به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال كسی كه در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود. در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است كه فرمودند:"… بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است.” سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می كند. هر آینه من بسیار دوست دارم كه در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود.” آنگاه فرمودند:” برشما باد به دعا كردن بعد از نمازها، چرا كه آن مستجاب می شود.”
دوری شیطان و تلقین شهادتین:
پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد.” امام صادق(ع) می فرمایند:"ملك الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می كند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نكیر و منكر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه كردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط و… از دیگر آثار و بركات نماز اول وقت است كه در روایات به آن اشاره شده است.
حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.
چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز كردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟
تذکر مقام عظمای ولایت به وبلاگ نویسان
تذکر اول
«واقعاً یكى از چیزهایى كه ما همهمان [باید توجه كنیم]،به مردم هم باید بگوییم، یاد بدهیم كه توجه بكنند این است كه: به صرف توهّم این كه حالا این كار مصلحت دارد،دستشان را، یا قلمشان را، یاوبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسایل مدرن امروزهمه مشمول همین حكم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن كاغذ است، كتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است.استماع غیبت شامل همهى اینها میشود؛ یعنى ملاك استماع در اینها وجود دارد مسلماً.»
تذکر دوم
«فضاى اهانت و هتك حرمت در جامعه، یكى از آن چیزهایى است كه اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضاى هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است.
انتقاد، مخالفت، بیان عقاید با جرأت، هیچ اشكالى ندارد؛اما دور از هتك حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها.همه هم در این زمینه مسئولند. این كار علاوه بر اینكه:فضا را آشفته میكند،
و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد،كه امروز احتیاج به این آرامش هست “خداى متعال را هم از ما خشمگین میكند.»
من میخواهم این پیامى باشد به همهى آن كسانى كه یا حرف میزنند، یا مینویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگها
اثری از آیت الله موسوی لاری که به 16 زبان ترجمه شد
ماجرای تالیف اثر ‘اسلام و سیمای تمدن غرب’ توسط آیت الله موسوی لاری و ترجمه آن توسط ‘فرانسیس گوردین’ در انگلستان شنیدنی است. کتابی که 16 زبان دنیا ترجمه شده است و موجب تحولات فراوانی در مکاتبات یک چهره حوزه علمیه و اندیشمندان غرب شد.
به گزارش شفقنا به نقل از خبرآنلاین حجتالاسلام والمسلمین سید علیاصغر موسوی لاری فرزند مرحوم آیتالله موسوی لاری از اقدامات پدرش درباره تاسیس مرکز نشر معارف اسلامی در جهان می گوید: “پدرم مجموعه دستاورد سفر خود در سال 1341 شمسی به آلمان و انگلستان را در قالب اثر تالیفی “اسلام و سیمای تمدن غرب” ارایه کرد که این اثر مورد توجه مترجم فرهیخته، مرحوم فرانسیس گوردین در انگلستان قرار گرفت. او شخصاً پیشنهاد ترجمه این کتاب به انگلیسی را داد و برای نخستین بار این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه و سه بار در انگلستان و سه بار در آمریکا به چاپ رسید. نشانی مولف برای مکاتبه و تبادل افکار محققان پشت کتاب درج شده است همین مکاتبات اولیه به عنوان نقطه عطفی برای پیدایش مرکز نشر معارف اسلامی در جهان بود. به طوری که وقتی حجم مکاتبات بالا رفت و تبادل فکری ادامه یافت، به این فکر افتاد تا مرکز را تاسیس و شریعت الهی و اندیشه اسلامی را با ترجمه آثار به زبان روز به دنیا معرفی نماید.”
وی ادامه می دهد : ” ترجمه انگلیسی این اثر مورد توجه جدی قرار گرفت به طوری که رادیوی رسمی انگلستان مصاحبه ای را با مترجم آن ترتیب و موضوع این کتاب را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. مطبوعات وقت انگلستان هم مطالب، مقالات و تحلیل هایی را ارایه دادند. یکی از رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان پس از ترجمه و انتشار این کتاب به زبان آلمانی، در نامه ای نوشت: با مطالعه این کتاب دیدگاهم نسبت به اسلام دگرگون شد و تاثیر عمیقی در من گذاشت. هم چنین گروهی از اندیشمندان ایتالیایی در سال 1380 برای بازدید از مرکز به ایران آمده بودند و اظهار داشتند که تعدادی از شهروندان ایتالیایی به واسطه مقالات اتخاذ شده از این کتاب به اسلام گرویده اند. پس از آن در سال 1375 یک ایتالیایی مباحث کتاب اسلام و سیمای تمدن غرب را به صورت سلسله مقالات به زبان ایتالیایی در یکی از نشریات این کشور به چاپ رساند و پس از اتمام، مدیر این نشریه متقبل شد تا با هزینه شخصی، کتاب را به زبان ایتالیایی چاپ و منتشر کند.
زندگینامه آیتالله سید مجتبی موسوی لاری / مردی که بسیاری را مسلمان کرد
ولادت در خاندان علم و جهاد
«سیدمجتبی موسوی لاری» در سال 1314 شمسی در شهر لار و در آغوش خاندان علم و دیانت وجهاد به دنیا آمد. وی فرزند «آیتالله سیدعلی اصغر آیتاللهی» و نوه «آیتالله العظمی سید عبدالحسین موسوی نجفی لاری» رهبر قیام بزرگ جنوب ایران علیه استعمار انگلستان بود.
آیت الله سید عبدالحسین لاری کسی بود که در مبارزه با یهودیان مسلح، مبلغان مسیحی انگلیس و دولت مزدور قاجار، ابهت استعمار خارجی و استبداد داخلی را در هم شكست، حكومت اسلامی مستقل را در لارستان و جنوب ایران برپا نموده و احكام الهی را در آن به مورد اجرا گذاشت. آموزش نیروهای نظامی، احداث كارخانه اسلحه سازی، چاپ تمبر، مقابله با نظامیان روس و انگلیس، تحریم خوراک و پوشاک خارجی و بازداشتن مردم از غربگرایی و غربزدگی از جمله دستاوردهای آیت الله عبدالحسین لاری در قیام جنوب بود.
تحصیلات در لار و قم
سید مجتبای نوجوان، با این عقیه دینی و اجتماعی، تحصیلات ابتدایی و مقدمات علوم اسلامی را در لار فرا گرفت. وی سپس در سال 1332 و در آغاز جوانی، برای تحصیلات عالی اسلامی راهی قم گشت و از محضر بزرگان و علمای حوزه علمیه قم حوزه استفاده ها کرد.
مجله مکتب اسلام؛ آغاز قلم زدن
وی از سال 1341 با نوشتن یک سلسله مقالات اخلاقی ـ اسلامی با مجله دینی و علمی “درسهایی از مکتب اسلام” قلم زدن را آغاز کرد. مجموعه این مقالات بعدها به صورت کتابی تحت عنوان “مشکلات اخلاقی و روانی” چاپ و منتشر شد؛ کتابی که تاکنون به 10 زبان ترجمه شده و متن فارسی آن نیز برای چهاردهمین بار تجدید چاپ گردیده است.
وی به تهیه و تنظیم مقالات اخلاق اسلامی در مجله مکتب اسلام ادامه داد و در سال 1353 مجموعه آن مقالات با تجدیدنظر و اضافات بهصورت کتابی تحت عنوان “رسالت اخلاق در تکامل انسان” انتشار یافت؛ که شش بار در ایران تجدید چاپ شده است.
آغاز نشر اسلام در جهان
آیت الله موسوی لاری در سال 1357 به دعوت یکی از سازمانهای اسلامی آمریکا سفری به آن دیار کرد و با صاحبنظران در زمینه ضرورت نشر مسائل اعتقادی اسلام به زبانهای خارجی به مشاوره و گفتوگو پرداخت. وی سپس به انگلستان و فرانسه رفت و پس از بازگشت به نوشتن یک سلسله مقالات درباره ایدئولوژی اسلامی در مجله سروش پرداخت؛ این مجموعه مقالات که اصول عقاید اسلامی را در بر میگرفت، تحت عنوان مبانی اعتقادات در اسلام در چند جلد کتاب که شامل توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد بود انتشار یافت.
کتابها و رساله های آیت الله موسوی لاری
ــ بررسی مشکلات اخلاقی و روانی
ــ اسلام و سیمای تمدن غرب
ــ رسالت اخلاق در تکامل انسان
ــ خداشناسی
ــ مبانی اعتقادات در اسلام ـ جلد اول: توحید و عدل
ــ مبانی اعتقادات در اسلام ـ جلد دوم: نبوت
ــ مبانی اعتقادات در اسلام ـ جلد سوم: امامت
ــ مبانی اعتقادات در اسلام ـ جلد چهارم: معاد
ــ نگرشى كوتاه بر عملكرد 22 ساله
ــ نیاز آدمیان به پیامبر و امام
ــ حقایق پنهان در آیات قرآن
تأسیس مرکز نشر معارف اسلامی در جهان
مرحوم آیتالله موسویلاری در قم دفتری به نام «دفتر گسترش فرهنگ اسلامی خارج از کشور» تأسیس کرد که بعداً بهعنوان «مرکز نشر معارف اسلامی در جهان» تغییر نام یافت.
این مرکز به نشر آثار اسلامی بهخصوص آثار ترجمه شده ایشان پرداخت؛ اقدامی با هدف گسترش تعالیم اسلامی و مفاهیم قرآنی در اقصی نقاط دنیا.
کتب منتشر شده از سوی این مرکز تبلیغاتی برای درخواست کنندگان مشتاق و تشنگان حقایق اسلامی اعم از افراد و یا هزاران مؤسسه و مدرسه و گروهها و جمعیتهای اسلامی از سراسر جهان بهصورت اهدایی ارسال میشود که ثمرات و نتایج خدمات اسلامی و فرهنگی این مرکز در روشن ساختن اذهان انبوه عظیمی از مردم جهان نسبت به حقایق نورانی اسلام و جذب افراد بسیاری از غیرمسلمانان به سوی اسلام ضمن هزاران نامه دریافتی از ملیتهای مختلف مردم انعکاس یافته و میلیونها نفر را تغذیه فکری و معنوی کرده است.
انتشار معارف اسلام به 30 زبان
کتابهای آیت الله موسوی لاری تاکنون به حدود 30 زبان منتشر شده است؛ از جمله زبانهای انگلیسی، عربی، فارسی، اردو، بنگلا، ژاپنی، چینی، ترکی آذری، ترکی استانبولی، آلمانی، آلبانیایی، پرتغالي، لهستانی، رومانیایی، بوسنیایی، روسی، فرانسوی، اسپانیولی، بلغاری، سواحیلي، هوسا، هندي، مالايو، تايلندي و سينهالي ترجمه شده است.
همچنین مرکز تحت اشراف آیت الله فقید، اقدام به چاپ قرآن کریم با ترجمه انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و روسی کرد که به متقاضیان از کشورهای مختلف اهدا میشود.
بسیاری از افرادی که در غرب، به دین اسلام یا مذهب تشیع گرویده اند تحت تأثیر کتابها و تبلیغات ایشان بوده اند؛ بویژه تحت تأثیر کتاب “اسلام و سیمای تمدن غرب” که به صورت خودجوش تقریباً به 30 زبان زنده دنیا ترجمه و چاپ شده است.
«حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در پیام تسلیتی که به مناسبت درگذشت این عالم فرزانه صادر کردند به همین مسأله اشاره کردند و نوشتند: “خدمات این عالِم فرزانه و بزرگوار و ارزشمند به گسترش معارف اسلامی و مکتب اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان، در چند دهه اخیر حقاً کم نظیر است و هزاران انسان منصف و مشتاق، با هدایت نوشتههای وی که با چیرگی علمی و تبیین منطقی نوشته و در پنج قاره منتشر میشد، به سرچشمه حقیقت دست یافته و اسلام را شناخته و بدان ایمان آوردهاند".
تبلیغ آنلاین
با ظهور فناوریهای جدید، آیت الله موسوی لاری از این ابزار تبلیغی نیز غافل نشد و کتابها و آثار ایشان در تمام 28 زبان ترجمه شده، بر روی یک سایت جامع با آدرس www.musavilari.org قرار داد. در این سایت، کتابهای مذکور در فرمت های “متن"، “PDF” و “زیپ” قرار دارد.
امور اجتماعی و سیاسی
این دانشمند سترگ تنها به تألیف و تحقیق نپرداخت؛ بلکه در سال 1343 دفتر خیریهای در شهر لارستان تأسیس کرد و برای تبلیغات اسلامی و آشنا ساختن نوجوانان روستایی با مبانی اسلام و کمک به قشر مستمند، خدماتی از سوی دفتر آغاز شد.
ایشان همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده امام خمینی(ره) در لارستان و امام جمعه لار منصوب شد و تا روزهای پایانی حیات، در این سمت فعالیت کرد.
تجلیل در داخل و خارج
در مهرماه سال 1389 همایشی در تجلیل از این دانشمند بزرگ به همت نهادهای دینی و تبلیغی جمهوری اسلامی ایران ـ از جمله مجمع جهانی اهل بیت(ع) ـ برگزار شد.
همچنین در سال 1372 شمسی بهلحاظ تأثیری که نشر کتب روسی ایشان در جمهوری آذربایجان به جای گذاشت، “آکادمی علوم جمهوری آذربایجان” دکترای افتخاری به ایشان اهداء کرد و به همین مناسبت مراسمی در دانشگاه باکو برگزار کرد.
وفات
آیتالله سید مجتبی موسوی لاری سرانجام پس از گذراندن یک دوره طولانی بیماری بامداد روز شنبه 19 اسفندماه 1391 در سن 77 سالگی در مولد خود ـ لار ـ به دیدار حق شتافت.
پشیمانی ابوبکر از آتش زدن خانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به نقل از منابع معتبر اهل سنت
ابوبکر در لحظات آخر عمر خود تاسف می خورد که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را آتش بزنند و به زور وارد خانه او شوند،حتی اگر سنگر جنگی می بود
معمولاً هر شخصی در آخرین روزهای زندگیش و هنگامی که احساس میکند مرگ به او نزدیک شده است ، مهمترین سخنان خود را گفته و اساسیترین سفارشها را میکند .جناب ابوبکر خلیفه اول اهل سنت،در لحظات آخر عمر خود می گفت: سه کار را انجام دادم که ای کاش هرگز آنها را انجام نداده بودم که یکی از آنان این هست که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را آتش بزنند و به زور وارد خانه شوند،حتی اگر خانه فاطمه س سنگر جنگی می بود. دقت کنید:
فأما الثلاث اللاتی وددت أنی لم أفعلهن فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وترکته وأن أغلق علی الحرب سه کار را انجام دادم که ای کاش هرگز آنها را انجام نداده بودم که یکی از آنان این هست که: ای کاش دستور نمی دادم که خانه فاطمه زهرا س را هتک حرمت کنند و به زور وارد خانه او شوند،حتی اگر خانه فاطمه س سنگر جنگی می بود.
تاریخ الإسلام للذهبی، ج 3، ص 118
پند امام به عالمان...
حضرت ابی عبداللّه الحسين(عليه السلام): خطاب به عالمان بی عمل و تاركان امر به معروف و نهی از منكر فرموده اند: گروه نيرومندی كه به دانش مشهور و به نيكی مذكور و به خيرخواهی معروف و با نام خدا و مذهب در نفوس مردم، با مهابت جلوه گريد! شريف از شما حساب می برد و ضعيف شما را گرامی می دارد، و كسانی كه بر آنها برتری و حقّی نداريد، شما را بر خود ترجيح می دهند. شما وسيله حوائجی هستيد كه بر خواستارانش ممتنع است، و به هيبت پادشاهان و كرامت بزرگان در راه گام برمی داريد…! و امّا حق ضعيفان را ضايع كرديد! و حقّ خود را كه به گمانتان شايسته آنيد طلب كرديد…! و با اين حال آرزوی بهشت الهی را داريد و همجواری پيامبران و امان از عذابش را در سر می پرورانيد!
سفارش مولی امیرالمؤمنین علی(ع)
حضرت علي (ع) : اي كميل: در مواجه با هر مشكلي بگو: «لا حول و لا قوه الا بالله» خداوند كفايت آن مشكل را ميكند و هرگاه نعمتي به تو رسيد بگو: «الحمدالله» تا سبب فزوني نعمت شود و هر گاه روزي تو به تأخير افتاد، «استغفار كن» كه باعث گشايش روزي است.!»
برکات صله رحم
وسعت در روزی
قال ابو جعفر عليه السلام : صلة الارحام تزكى الاعمال و تدفع البلوى و تنمى الاموال و تنسى له فى عمره و توسع فى رزقه و تحبب فى اهل بيته فليتق اللّه و ليصل رحمه .
امام باقر عليه السلام فرمودند؛ پيوند برقرار كردن با خويشاوندان اعمال انسان را پاك ، و بلا را از انسان دور، و به اموال انسان بركت ، و عمر انسان را به تاخير مى افكند و روزيش را وسعت مى بخشد و در ميان خانواده محبوبش مى سازد پس بايد از خداوند پروا كرد و پيوند با خويشاوند را انجام داد. اصول كافى ج 2 ص 152
آسانی حساب در روز قیامت
قال ابو عبداللّه عليه السلام : صلة الرحم تهون الحساب يوم القيامه و هى منساه العمر و تقى مصارع السوء و صدقه الليل تطفى ء غضب الرب .
امام صادق عليه السلام فرمودند، پيوند برقرار كردن با خويشاوند، حساب روز قيامت را آسان ، عمر را طولانى ، و از مرگ بد حفظ مى نمايد و صدقه شب، خشم خداوند را خاموش مى سازد. اصول كافى ج 2 ص 157
مقامی رفیع در بهشت
عن ابى بصير عن ابى عبداللّه عليه السلام قال : قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله: ان فى الجنه درجه لا يبلغها الا امام عادل ، او ذو رحم وصول ، او ذو عيال صبور.
امام صادق عليه السلام فرمود رسول خدا فرمودند در بهشت درجه اى كه به آن درجه نمى رسد مگر رهبر عادل يا کسی که بسیار صله میکند يا عيالمندى كه براى خرج آنها صبر و پايدارى كند، امام در اين روايت مى فرمايند، پيوند برقرار كردن با خويشاوندان موجب رسيدن به عالى ترين درجه بهشت خواهد بود . وسائل الشيعه ج 15 ص 245
ضمانت پیامبر اسلام
و قال رسول اللّه ، من ضمن لى واحده ، ضمنت له اربعه يصل رحمة فيحبه اللّه تعالى و يوسع عليه رزقه و يزيد فى عمره و يدخله الجنه التى وعده.
رسول خدا فرمودند: هر كدام از شما براى من يك چيز را ضمانت كند من براى او چهار چيز را ضامن مى شوم ، هركس از شما صله رحم كند خداوند او را دوست مى دارد. خداوند روزى او را افزون مى كند، عمر او را مى افزايد و او را داخل بهشتى كه وعده داده است مینمايد.
مسابقه * * * *مسابقه(نظر شما می تواند بهترین راهکار باشد؟!؟!)
فراخوان مسابقه:
از سوی مدیریت استان کردستان برگزار می شود:
به نظر شما راهکارهای افزایش جذب طلبه چیست؟
حجت الاسلام والمسلمین محمد صالحی مدیر حوزه های علمیه خواهران اظهار داشت :با توجه به ایام پذیرش وجذب طلبه برای سال تحصیلی جدید ما باید به دنبال راهکارهای افزایش جذب طلبه وبالا بردن سطح پذیرش طلاب باشیم.
حال شما نیز تا (پایان مهلت ثبت نام حوزه های علمیه خواهران) فرصت دارید در این فراخوان مسابقه شرکت نمائید ونظرات ارزشمند خود را بر روی بخش نظرات همین مسابقه برای ما ارسال نمائید.
از بین راهکارهای شما بهترین راهکار انتخاب شده وبر روی وبلاگ مدیریت استان کردستان بارگزاری می شود .امید است که مانیز با قلم خود بتوانیم گامی هر چند کوچک در این مسیر وافزایش جوانان در مسیر طلبگی برداریم واز اجر دینی ودنیوی آن بهره مند گردیم.
بیانیه مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه درارتباط باکشتارشیعیان درپاکستان
بسم الله الرحمن الرحیم
مَن قَتَل َنَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَو فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَل َالنَّاسَ جَمِیعًا
هر کسی که انسانی را بکشد بدون اینکه او کسی را کشته باشد یا فسادی در زمین کرده باشد مثل این است که همه مردم را کشته است. (مائده 32)
مرکز مدیریت حوزه های علمیه اعلام کرد: در اعتراض به جنایات اخیر و کشتار شیعیان مظلوم پاکستان به دست گروههای افراطی وهابی دروس حوزه های علمیه سراسر کشور شنبه، نوزدهم اسفند تعطیل است .حضرات آیات، وحید خراسانی ، مکارم شیرازی ، سبحانی ، نوری همدانی ، جوادی آملی و علوی گرگانی هم در بیانیه های جداگانه ، با محکوم کردن کشتار شیعیان در پاکستان از همه شیعیان جهان خواستند در برابر این جنایات واکنش نشان دهند و فریاد اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند .
براساس نص صريح قرآن کريم هر کس بدون حق ، دست به خشونت ببرد و یک نفر را به صورت غیر مجاز از نعمت زندگی محروم کند مثل این است که تمام افراد بشر را از ابتدا تا انتها کشته است. اسلام به ما آموخته که حرمت و کرامت یک انسان به اندازه حرمت و کرامت تمام بشریت است.کشتن انسانهای بیگناه، از هر گروه و مذهب و در هر جای عالم و با هر توجیه و بهانهای که باشد، در تمام مذاهب و ادیان الهی حرام و مذموم شمرده شده است.
شهادت جمعی از شیعیان در شهر کراچی پاکستان به دست گروهک تروریستی ، فضای فکری و اجتماعی جهان اسلام را تنشآلود و آکنده از حزن و اندوه نموده است.
سالهاست که شاهد خبرهای گوناگون از اقدامات افراطی بر ضد شیعیان در کشور پاکستان هستیم. سالهاست که میشنویم برخی گروههای افراطی در پاکستان اقدام به ترور و قتل و غارت کرده و از چنگال عدالت گریختهاند یا اصلاً نهادهای متولی اجرای عدالت به سراغ تروریستها و حامیان آنها نرفتهاند و در جلوگیری از ریختن خون انسانهای بیگناهی که تنها جرمشان داشتن ولایت حضرت علی(ع) و محبت به اهلبیت پیامبر(ص) است، اقدامی صورت نگرفته است.
امروز مهمترین نیاز مسلمانان جهان اتحاد و یکپارچگی و وحدت کلمه در مقابل دشمنان است و بیتردید این اقدامات تروریستی و امثال آن در راستای اعمال و تطبیق انگیزههای شیطانی و ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی توسط کسانی به وقوع میپیوندد که بازیچه نقشههای شوم دشمن شده و با تکفیر، ایجاد اختلاف و تهدید و ترور و ارعاب، آب به آسیاب دشمن می ریزند و بر طبل تفرقه میکوبند.
مدیریت، اساتید و طلاب حوزه علمیه الزهرا(س) شهرستان قروه حوادث خونین پاکستان را محکوم کرده و این ضایعه اسفناک و کشتار خونین شیعیان پاکستان را اولا به ساحت مقدس ولی عصر ارواحنا فداه، مقام مظم رهبری، مراجع عظام تقلید و به خصوص به شیعیان مظلوم پاکستان و بازماندگان شهدای این حادثه تروریستی تسلیت عرض می نماید.
بیانیه مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س)سقز درابطه با کشتار شیعیان پاکستان
بسم الله الرحمان الرحیم
براساس نص صریح قرآن کریم هرکس بدون حق ،دست به خشونت ببرد ویک نفر را به صورت غیر مجاز از نعمت زندگی محروم کند مثل این است که تمام افراد بشررا از ابتدا تا انتها کشته است. (سوره نساء آیه 94)
اسلام به ما آموخته که حرمت وکرامت یک انسان به اندازه حرمت وکرامت تمام بشریت است .کشتن انسانهای بی گناه از هر گروه ومذهب ودر هر جای دنیا وباهر توجیه وبهانه ای که باشد درتمام مذاهب وادیان الهی حرام ومذموم شمرده شده است.
طلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س)شهرستان سقز وحشی گری های به وقوع پیوسته در پاکستان وکشتار شیعیان را محکوم کرده وبه گروههای افراطی و تروریست ها که با انواع دیدگاههای نادرست وتعصب آمیز که هدفشان فقط تفرقه بین مسلمانان است هشدار داده واعلام می دارد چه ساده لوح اند آنان که خام نقشه های شوم دشمن اند وبا تکفیر وایجاد اختلاف وتهدیدوترور وارعاب در عراق ،سوریه وپاکستان ،آب به آسیاب دشمن می ریزند وبر طبل تفرقه می کوبند .
این خونها باید در رویارویی با دشمن تمام جهان یعنی صهیونیست جنایتکار ریخته شود تا تمام بشریت در زیر سایه حکومت مهدوی با صلح وآرامش زندگی کنند.
مدیریت ،اساتیدوطلاب این مدرسه علمیه،کشتار خونین بار شیعیان پاکستان را به ساحت مقدس امام زمان (عج) ،مقام معظم رهبری وبه خصوص شیعیان پاکستان وبازماندگان این ضایعه اسفناک را تسلیت عرض می نماید.