کرامتی ازشیخ اسماعیل دولابی(رحمه الله علیه)
دو تن از اولیاء خدا (خوبان روزگار)بالای قبر آشیخ اسمائیل دولابی(رحمه الله علیه) نشسته بودند و برای روح ایشون در حال خواندن یاسین و الرحمن بودند پیر زنی وارد شد و رفت در کنج اون حجره ای که قبر آشیخ آن توست و شروع کرد به خواندن فاتحه و گریه کردن یکی از این دو خوب فرمودند:
این زن فکر می کند ان قبری که برایش فاتحه میخواند قبر آشیخ اسمائیل دولابی است در حالی که سواد ندارد که بخواند قبر آشیخ کجاست
همین الان روح آشیخ اسمائیل دولابی را دیدم که فرمودند:
این زن برای پسرش فرزند پسر میخواهد به او بگویید سال بعد میلاد آقا ابوالفضل العباس(علیه السلام) انشاء الله به فرزند او خداوند فرزندی عطا خواهد کرد
رفتم و به ان زن گفتم که قبر شیخ اسمائیل انجا نیست وسط اتاقه و اگه برای پسرت پسر میخواهی سال بعد میلاد آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام)بهت میدن حرف من اینجاست:
انهایی که میگویند بی واسطه میخواهیم با خدای خود در رابطه باشیم ببینند
و از طرفی ان عزیز واقعا چه کرده چه ها نشنیده که گوشش قابلیت شنوایی ان صدای خوب دیگری را از دار دیگری را دارد
چشم و چه ها ندیده که خداوند قابلیت دیدن به او عطا کرده؟
نمونه ای از دست خط مرحوم استاد آشیخ اسمائیل دولابی
دستنوشته مرحوم میرزا اسماعیل دولابی
دوستان از گفتار گرانبهای شیخ دولابی (علیه الرحمه)4 جلد کتاب بیرون امده با نام های طوبای محبت 1؛2؛3؛4که توصیه می کنم حتما و حتما بخونید خیلی راهها توی این کتاب هست که با زبان خالص و ساده شیخ گفته شده
صدق و کذب این حرف را کسی می فهمه که روز میلاد آقا ابوالفضل العباس(علیه السلام)بیاد در حرم کریمه اهل البیت (سلام الله علیها)پیش قبر آشیخ اسمائیل دولابی بشینه و ببینه اون پیر زن و پسرش و نوه 4 یا 5 ساله اش میان و شیرینی و شکلات پخش می کنند._سوم و چهارم شعبان
رزقنا الله و ایاهم انشاء الله