خوش آمدی
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی، در لفافه ای از نور پیچیده شده است. زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است. هاله ای از نور خدا را در برگرفته است. فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان تا زمین جاده ای از نور کشیده است. غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس. بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید. زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد. خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)، ای زینب حسن و حسین(ع).
بیا زینب، ای دختر آسمانی من، بیا ای روح ملکوتی، بیا که مادر سخت چشم به راه تو است. بیا که فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو سخن هاست. تو را در کودکی تنها خواهم گذاشت و تو در کودکی پرستارم خواهی شد. زینبم، به نگاه های کودکانه، اما مهربان و پرمعنایت سخت محتاجم. بیا مهربانِ مادر که در این نبود یار و مددکار، تو برایم گوهری خواهی بود.