15 نکته ناب اخلاقی از زبان شیخ رجبعلی خیاط
1. زنده باش و زندگي کن و بدان که حيات در حرکت و ممات در سکون است.
2. ميداند شما و دنياي شما از مجموع ذراتي خلق شدهاند و خالق براي هر ذره جهان به اين عظمت وظيفه خاصي قرار داده تا اين نظم و شکوه را بيان کند و انسان از آن و گاهي در اثر غرور جزيي از آن است.
3. هستي به سرعت غير قابل باوري در حرکت است و همين حرکت در اندام شما وجود دارد و کل عالم با اين شتاب به سوي خدا روانند، در نتيجه چنان بيانديشيد و حرکت کنيد که از ميدان وسيع اين مغناطيس خارج نشويد که خالق را بشناسيد و به عظمت خود پي ببريد و اين خلقت حيرت انگيز نامش انسان است، را از دست ندهيد.
4. انسان الهي در وجود خويش خوي حيواني را دربند ميکند تا نيروي وجودي او پاک و سالم به کمال برسد، از نظر جهانبيني شيخ خشم و غضب و تندي و سرکشي انسانها را غافلگير ميکند، از تغيير اين راه که ره سنان بيشماري در آن خفتهاند، آن است که نيکي و محبت را در وجود خود بيدار نگهداريد که اساس خوشبختي در همين عمل و اجراي آن است.
5. نيکي و احسان سختترين دشمن را دوست و دوستان را به سوي خداوند رهبري ميکند.
6. نداي غيبي در درون دل مشتاق؛ مسير الهي ميافکند و به آرامش ابدي ميرساند، لذا لطف و احسان به ديگر بندگان خدا در درجه اول به خود عامل باز ميگردد که انسان بنده احسان است.
7. از خداوند جز کرامت و احسان و خير و رحمت و محبت و بندهپروري و امور سازنده عملي صادر نميشود.
8. خداوند خداي خير و رحمت است، آن که شر ميسازد، شيطان است.
9. انسان به توفيق خالق و خير خداوند معني زنده بودن و رحمانيت و ترحم و هر نوعي از دشمني را درک و با آن مقابله ميکند.
10. راهيان راه الهي با عشق و محبتي که در اعماق وجود دارد، ميدانند که هر چه غير خدا بخواهند موجب شکست و ناکامي آنان ميشود.
11. شما خيال نکنيد خالق کائنات را بايد بيرون از دلتان پيدا کنيد، بلکه او در وجود شما جلوه و مکان دارد، لذا خدا را در اعماق وجود خويش بيابيد، از يکي از سالکان اهل عرفان و سير و سلوک را پرسيدند: «خدا را در کجا بيابيم؟»، آن عارف بدو پاسخ داد: «در کجا گشتي که او را نيافتي؟!»
12. شيخ ميگفت: «بر ميخيزيد و خود را براي نماز آماده ميکنيد، حمد و سوره را درست ميخوانيد، بدون اينکه متوجه مفاهيم و معاني کلمات شويد، پس معلوم است اين نماز، نماز وظيفهاي است و فقط کلمات را ادا ميکنيد».
13. فراموش نکنيد که به قول سعدي هر نفسي که فرو ميرود، ممد حيات است و چون باز ميگردد مفرح ذات! در واقع سعدي مفهوم رحمت خداوند و راه رسم شکرگزاري را براي ما گفته است، ولي ما خوانده و نخوانده به راحتي از اين جمله معرفتي و سلوکي گذشتهايم و کسي آن را برايمان معني و تفسير نکرده است.
14. به نظر ميرسد از اين پس غير از شما شاگردان شخص ديگري با اين مباحث معرفت شناسي و خداجويي به اين نحو آشنا نشود، شما از رحمت و لطفي که در حقتان شده از جان و دل شاکر باشيد، سعادت را به اين آساني به کسي نميدهند، ايمان، خلوص، عاشقي و دنياي محبت لازم است تا خود را سالک اين راه ببينيد و ارزش خود را بدانيد، بنگريد که مبدا خلقت چه عظمتهايي در وجود شما نهاده و شما از آن بيخبريد.
15. ايشان مطالبشان را يک بار ميگفتند، آنها که اهل دل بودند، به خوبي درک ميکردند و در پايان گفتند: براي شما نگفته و نديدهاي باقي نگذاشتم، ان شاءالله خدا ياري و راهنماييتان کند، مطمئن باشيد هر چه از واجبالوجود طلب کنيد، به شما با شرايط فوق خواهد رسيد.