احسان به والدین
در كافى به سند خود از عبد الله بن سنان روايت كرده كه گفت از امام صادق (ع) شنيدم مى فرمود:
يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى ديگر نوميدى ازرحمت خدا،و يكى ايمنى از مكر اوست، و روايت شده كه از هر گناهى بزرگتر شرك به خدا است. (اصول كافى، ج 2، ص 278، ح 4) و در كتاب فقيه درحقوقى كه از امام زين العابدين (ع) روايت كرده فرموده: بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه اورا بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر اينكار رابه اخلاص كردى خداوند حقى براى تو برخود واجب مى كند، و آن اين است كه امور دنيا وآخرتت را كفايت مى كند. و نيز فرمود: و اما حق مادرت اين است كه بدانى او تورا طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور حمل نمى كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، واز ميوه قلبش چيزى به تو داد، كه احدى به احدى نمى دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت نمود، و باك نداشت ازاينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باك نداشت ازاينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى نداشت از گرما، ولى سعيش اين بود كه بر سر تو سايه بيفكند،او به خاطر تو از خواب خوش صرفنظر كرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه اين تلاشها براى اين است كه تو مال اوباشى، و تو نمى توانى از عهده شكر او برآيى، مگر با يارى و توفيق خدا. (صفحه 328) و اما حق پدرت اين است كه بدانى او ريشه تو است، چون اگر او نبود تو نبودى، پس هر وقت از خودت چيزى ديدى كه خوشت آمد، بدان كه اصل آن نعمت پدرتو است، پس حمدخدا گوى ، و شكر پدر بجاى آر ، آن قدر كه با اين نعمت برابرى كند، و هيچ نيرويى نيست جزبه وسيله خدا. (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 376) و در كافى به سند خود از هشام بن سالم، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود : مردى نزد رسول اكرم(ص) رفت و گفت: يا رسول الله به چه كس نيكى كنم؟فرمودبه مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت : سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟ فرمودبه پدرت.(كافى، ج 2، ص 159، ح 9) و در مناقب آمده كه روزى حسين بن على (ع) به عبدالرحمان بن عمرو بن عاص گذشت ، پس عبد الرحمان گفت : هر كه مى خواهد به مردى نظر كند كه محبوبترين اهل زمين است نزد اهل آسمان، به اين شخص نظر كند، كه دارد مى گذرد، هر چند كه من بعد ازجنگ صفين تاكنون با او هم كلام نشده ام.پس ابوسعيد خدرى او را نزد آن جناب آورد ، حسين (ع) به او فرمود : آيا مى دانستى كه من محبوبترين اهل زمين نزد اهل آسمانم و با اين حال در صفين شمشير به روى من و پدرم كشيدى ؟ به خدا سوگند پدر من بهتر از من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهى كرد و گفت : آخر چه كنم رسول خدا (ص) به خود من سفارش فرمود كه پدرت را اطاعت كن ، حضرت فرمود : مگر كلام خداى را نشنيدى كه فرمود :و انجا هداكعلى ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و نيز مگر از رسول خدا (ص) نشنيده اى كه فرمود : اطاعت (پدر و مادر و يا هر كس كه اطاعتش واجب است) بايد كه معروف باشد و اطاعتى كه نافرمانى خدا است معروف و پسنديده نيست و نيزمگر نشنيده اى كه هيچ مخلوقى در نافرمانى خدا نبايد اطاعت شود. (مناقب، ج 4، ص 73 - طبع قم) علامه سيد محمد حسين طباطبايى قدس سره ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 327 به نظر من اون چیزی که بیشتر تو این پرسش مد نظر این دوستمون بوده فلسفه احترام هست ،نه اهمیت احترام.همه ما میدونیم که باید احترام به پدر ومادرمون بزاریم اما این که فلسفه ودلیل این احترام چیه ممکنه برای خیلی هاسوال باشه.اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند.شکرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید ،در ردیف شکرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانکه میخوانیم: «ا ن اشکرلی ولوالدیک الی المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و، پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوی من استدر روايتي از امام سجاد ـ عليه السلام ـ حقّ مادر اين چنين بيان شده است: «و اما حق مادرت بر تو، اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس، ديگري را حمل نمي كند ،و از ميوة دلش به تو داد ،كه احدي به ديگري نمي دهد، و تو را با تمام أعضايش حفظ كرد ،و اهميتي نمي داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشي ،و خودتشنه باشد ،اما تو را سيراب كند و خود برهنه باشد ،اما تو را بپوشاند، و خود زير آفتاب باشد، امّا تو را سايه افكند، و به خاطر تو خواب را بر خود حرام كند ،و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنابراين تو جز با كمك و توفيق الهي، از پس قدرداني او بر نمي آيي.»(ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، ترجمة حميدرضا شيخي، ناشر دارالحديث، چاپ اول، 1377، جلد 14)پس اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهي کنند و چه بسا ظلمي انجام دهند، اين سبب نمي شود که فرزند هم درباره آنان به وظيفه اش عمل نکند. از اين رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چيز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نيکي به پدر و مادر؛ چه خوب باشند آن دو و چه بد» (اصول کافي، ج 2، ص 129، ح 15). هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید.در جاى جاى قرآن ،ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول ،به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند.اسلام از نظر حقوقى حساب ويژهاى براى پدر و مادر بازكرده ،همان گونه كه در جنبههاى عاطفى نيز حساب جداگانهاى براى آنها در نظر گرفته است .عقل و شرع احترام به پدر و مادر را به صورت مطلق،خوب، اخلاقي و لازم مي داند. در اين هيچ استثنايي وجود ندارد.پدر و مادر و فرزندان از نظر اسلام هر كدام حقوقي نسبت به يكديگر دارند كه اگر رعايت نكنند ،شرعاً مسؤول هستند.پس پدر و مادر براي فرزند آنقدر زحمت مي كشند كه شايستگي بيشترين خدمات و نيكي ها از طرف فرزندان را داشته باشند.