دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند.
دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.
زنگ انقلاب در مدرسه سقز
به مناسبت سالروز ورود تاریخی امام خمینی(ره) در 12 بهمن 57 به کشور، امروز گلبانگ انقلاب اسلامی در مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) سقز نیز رأس ساعت 9:33 صبح همزمان با سایر کشور نواخته شد. این مراسم نمادین با حضور کادر، اساتید ، طلاب و نونهالان این مدرسه مبارکه در سالن اجتماعات برگزار شد. پخش سرودهای انقلابی، حاضرین با سر دادن ندای تکبیر الله اکبر، همخوانی دعای فرج و سرود ملی ایران و پخش شیرینی این روز را گرامی داشتند و با آرمان های معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران تجدید عهد و پیمان نمودند.
برگزاری جلسه اخلاق عمومی با موضوع: ارزش علم و قدر دانستن فرصت در مدرسه حضرت زینب(س)سریش آباد
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت زینب(س) شهر سریش آباد نشست اخلاقی با حضور سر کار خانم صغری ملاولی مدیر محترم حوزه علمیه خواهران حضرت زینب(س) در این مدرسه مبارکه برگزار شد.
در ابتدای سخنرانی سر کار خانم ملاولی به بیان حدیثی از پیامبر(ص) که می فرماید: کسی که یک برگه نوشته ای بنویسد و از خود بجا بگذارد و دیگران استفاده کنند آن نوشته پرده ای می شود بین آتش و آن شخص .
ایشان در ادامه افزودند: چرا بعضی از انسانها آنقدر پیشرفت می کنند مانند علامه طباطبائی که کتاب المیزان را نوشته و بعضی ها هم برای نوشتن یک تحقیق مدت زیادی را صرف می کند اما باز هم راه به جایی نمی برد.
حضرت علی(ع) در این رابطه می فرماید: کسی که به امور لهو و بی فایده می پردازد عقلش کمتر می شود.
وی با بیان حدیثی از امام صادق(ع) فرمودند: علم نوری است که خداوند هر کسی را بخواهد به قلب او افاضه می کند. بنابراین کار بی هدف را انجام ندهیم.
در پایان فرمودند: برنامه ریزی مناسب باعث می شود در مدت کوتاهی بسیاری کارها را انجام دهیم. همچنین ارتباط با خدا باعث تقویت بعد عقلانی می شود و این کار موجب می شود کسالت روحی نداشته باشیم و برای همه چیز برنامه و هدف و انگیزه داشته باشیم.
یا ابا صالح المهدی
ای به دستت نظام یا مهدی
دولتت مستدام یا مهدی
به ائمه به انبیاء تبریک
که تو گشتی امام یا مهدی
عید امامت و زعامت مولای منتظران مبارک باد
شهادت امام عسکری (ع) تسلیت باد
آه ای جگرت سـوخته از سـوز نهانی
دادنـد تــو را زهـر در ایـام جـوانی
جان شـد به لبت از ستم دشمن جانی
شد کار محبـان زغمت مرثیهخـوانی
شهادت امام عسکری (ع) تسلیت باد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟
شهادت امام هشتم بر شما عزیزان تسلیت باد
مهارت هاي ارتباطي امام حسن(عليه السلام)
مهارت هاي ارتباطي، نقش اثرگذاري در ايجاد، تسهيل و پايا شدن ارتباطات ميان فردي دارد. اين مهارت ها در فرمايشات امام حسن (عليه السلام) از جنبه هاي مختلفي قابل بررسي است. آثار مثبت ارتباط و همنشيني با علماء نقش هم نشيني و چگونگي دوست يابي، شناخت افراد از طريق حالت هاي روحي و احساسي، از جمله مواردي است که در فرمايشات حضرت تأکيد شده است. جالب اينکه همين موارد، جزو نکات مهم و کليدي است که در مباحث علم روان شناسي و مشاوره مطرح مي شود .
1- تأثير مجالست با علما
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «من اکثر مجالسه العلماء اطلق عقال لسانه، و فتق مراتق ذهنه، و سرّما وجد من الزّياده في نفسه، و کانت له ولايه لما يعلم، و افاده لما علّم؛ هر که با علما بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مي يابد و بر معلوماتش افزوده مي گردد و به سادگي مي تواند ديگران را هدايت نمايد». (1)
2- اهميت مشورت
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «ما تشاور قوم الا هدوا الي رشدهم؛ هيچ گروهي در کارهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و…، با يکديگر مشورت نکرده اند، مگر آنکه به رشد فکري و عملي و…، رسيده اند». (2)
3- نقش هم نشين منتقد در آگاه سازي
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «انّ من خوفک حتي تبلغ الامن، خير ممن يومنک حتي تلتقي الخوف؛ همانا کسي تو را –در برابر عيب ها و کمبودها- هشدار دهد تا آگاه و بيدار شوي، بهتر است از آن کسي که فقط تو را تعريف و تمجيد کند تا بر عيب هايت افزوده گردد. (3)
4- نحوه برخورد با برادر مؤمن
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «اذا لقي احدکم اخاه فليقبل موضع النوّر من جبهته؛ وقتي انسان برادر مؤمن- و دوست خود را ملاقات کرد، بايد پيشاني و سجده گاه او را ببوسد». (4)
5- دوستي يعني دل سوزي و محبت
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «القريب من قربته الموده ان بعد نسبه و البعيد من باعدته الموده و ان قرب نسبه؛ بهترين دوست نزديک به انسان، کسي است که در تمام حالات دل سوز و با محبت، باشد گر چه خويشاوندي نزديکي هم نداشته باشد و بيگانه ترين افراد کسي است که از محبت و دلسوزي بيگانه باشد، گرچه از نزديک ترين خويشاوندان باشد. (5)
6- پرهيز از سبک شمردن دوست
امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: «من استخف باخوانه فسدت مروته؛ کسي که دوستان و برادرانش را سبک شمارد و نسبت به آنها بي اعتنا باشد، مروت و جوان مردي اش فاسد گشته است». (6)
7- دقت در دوست يابي
دوست، عميق ترين تأثير بر زندگي و رفتار انسان مي گذارد، تا آنجا که گفته شده است: «المرء علي دين خليله؛ انسان بر آيين رفيقش است».
به اين علت، در قرآن و روايات، سخت بر آيين دوست يابي تأکيد و سفارش شده است.
حضرت در سفارش به يکي از فرزندان خويش فرمود:
يا بني لاتواخ احدا حتّي تعرفم وارده و مصادره، فاذا استنبطت الخبره و رضيت العشره فآخه علي اقاله العثره و المواساه لي العسره» (7)
پسر! با هيچ کس برادري [ و دوستي] مکن مگر آنکه [اول] بداني کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده اي مي باشد، هرگاه به اين مسئله پي بردي و معاشرت و دوستي او را [طبق معيارها] پسنديدي، پس با او برادري [ و دوستي ] کن، در گذشتن از لغزش ها و همدردي در سختي.
8- شناخت انسان از راه عصبانيت
امام حسن (عليه السلام) فرمود: «لا يعرف الرأي الا عند عند الغضب؛ قدرت انديشه و خصلت هاي دروني انسان هنگام خشم، شناخته و آشکار مي شود. (8)
معمولاً ويژگي هاي دروني افراد از ديد ديگران مخفي است و در مواقع خاصي به طور ناخواسته بروز مي کند. يکي از آن حالات خاص، وقتي است که آدمي به هر دليلي دچار عصبانيت شود. سپس حالت هاي خوب يا ناشايست وي هويدا خواهد شد.
دليل ظهور خصلت هاي دروني انسان، هنگام خشم اين است که شخص در اين حالت نمي داند چه مي گويد و چه مي کند و نيز در روايات آمده است که خشم و غصب نوعي جنون است.
9-چگونگي رابطه با مردم
اي بني تفم وصيتي، و اجعل نفسک ميزانا، فيما بينک و بين غيرک فاحسب لغيرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لنفسک و لا تظلم کما لاتحب ان تظلم، و احسن کما تحب اين يحسن اليک، و استقبح من نفسک ما تستقبح من غيرک و ارض من الناس لک ما ترضي به لهم منک و لا تقل بما لا تعلم، بل لا تقل کلما تعلم، و لا تقل ما لاتحب ان يقال لک.
و قال (عليه السلام) و قل للناس حسنا و اي کلمه حکم جامعه ان تحب للناس ما تحسب لنفسک و تکره لهم ما تکره لها، انک قل ما تسلم ممن تسرعت اليه ان تندم او تتفضل عليه.
اي پسرم سفارش مرا درياب، در رابطه با مردم، خود را معيار و ميزان قرار بده. هرچه را براي خود مي خواهي، براي ديگران بخواه. هرچه را براي خود نپسنديدي براي ديگران نپسندد. به کسي ستم مکن، چنانچه دوست نداري به تو ستم شود. احساس کن چنان که دوستداري احسانت کنند، آنچه از ديگران زشت شماري از خود زشت شمار. راضي باش از برخورد مردم با تو، آنچه که راضي هستي با مردم انجام دهي.
1- إحقاق الحق، ج 11، ص 238، س 2.
2- تحف العقول، ص 233؛ اعيان الشيعه، ج1، ص 577، بحارالانوار: ج75، ص 105، ح4.
3- احقاق الحق، ج 11، ص 242. س 2.
4- تحف العقول، ص 236، س13؛ بحارالانوار، ج 75، ص 105، ح 4.
5- تحف العقول، ص 234، س3؛ بحارالانوار، ج 75، ص 106، ح 4.
6- کلمه الامام الحسن (عليه السلام)، ص 209.
7- تحف العقول، ص 404، ش 3.
8- محمد دشتي، فرهنگ سخنان امام حسن مجتبي (عليه السلام)، ص 15.
سلام، امام غریب من!
سلام، امام غریب من!
آمدهام؛ با تمام دلم، با قدمهای احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتم.
آمدهام؛ تا فانوسهای روشن اشکهایم را، بر مزار بیچراغت، بیاویزم!
آمدهام؛ تا شریک غربت بینهایتت باشم.
آمدهام ـ کبوترانه آمدهام ـ تا از دستان مهربانت، آب و دانه بدهی!
آمدهام؛ با دسته دسته یا کریمهای اخلاص و محبّت، تا شاید لحظهای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.
ای کریم اهل بیت! حالا این من و این وسعت بیحدّ و مرزِ لطف تو.
این دلِ کوچک من و این عنایت بزرگ تو. این گدای غریب و این هم، سلطان غریب؛ بزم غریبانهمان جور است.
تو غریب، من هم غریب.
امّا … نه! غربت من کجا و غریبی تو کجا! آخر شما، غربتت را هم از پدر به ارث بردهای و هم از مادر مولای من! چگونه میشود زینت شانههای پیامبر باشی، خون علی و فاطمه در رگهایت جاری باشد، سید جوانان اهل بهشت باشی و آن وقت، این روزگار نامرد، دل به عشقت نسپارد. امام مظلوم من! چند بار از پشت، خنجر خوردهای؟! چند بار نیش سوزناک خیانت را چشیدهای؟! چند بار …؟ انگار قصّه غربت شما پایان ندارد! آقا! زهری که بر جگرت نشست، تنها زهر جعده نبود؛ زهر بدعتی بود که مسیر عشق را عوض کرد. وقتی که دل به این بدعت بسپرند، عجیب نیست اینکه حتی در کنار همسفر زندگیت، غریب باشی!
یا کریم اهلبیت! تو بزرگتر از آن بودی که در ذهن کوچک بشر بگنجی.
اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
حقیقت همیشه جاری
پیامبر می رود؛ ولی…
نفس های آتشین تو، در کلمه کلمه معجزه جاویدانت تا همیشه زنده است و «کلام» ـ که اعجاز توست ـ هر بار با زبانی دیگر و بیانی دیگر، خوانده می شود و اوج می گیرد.
کلام تو که همان کلام الهی است، همچون چشمه ای لایتناهی است و هنوز بر دشت های دور و کویر خشک جان های مرده نازل می شود.
هنوز صدای «إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذیِ خَلَقَ» است که می آید و در غارهای تفکر مشتاقان، ندای عرش را برمی انگیزد.
هنوز صدای «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ الاْءَکْرَم»، دیدگان حقیقت طلب را به خوانش صحیفه های رحمت فرامی خواند و دست های شکرگزار را به نوشتن کتیبه های تفسیر.
پیامبر یک سرمشق تحریف ناپذیر است که رنگ و بویش کهنه نخواهد شد.
تا انسان انسان است و تا دنیا، دنیا، به تازگی خویش خواهد ماند و در جوشش سیال فهم ها و اندیشه ها، خلوص خویش را حفظ خواهد کرد.
پیامبر، یک صدای نامیراست که سکوت شرمگین دروغ ها و مغالطه ها، ارزش آن را کم نخواهد کرد و پرده ناسپاسی ها، از حقیقت و راستی آن نخواهد کاست.
پیامبر، یک قرآن به تمام معنی است که در جاهلیت جدید، منادی دعوت به آیه های تفکر و اندیشیدن است.
تا همیشه وام دار پیامبری ات هستیم
راهپیمایی عظیم اربعین، دعوت بشریت به اسلام و دعوت مسلمین به اسلام و قرآن است
حسن رحیمپور ازغدی در بخش پایانی همایش ملی اربعین؛ ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی کنگره عظیم اربعین حسینی که لحظاتی قبل در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد، گفت: راهپیمایی میلیونی اربعین یکی از اولین تجربهها در کار هیأتی آکادمیک است که به شیوه محققانه دارای برجستگیهای کمنظیر، بلکه بینظیر است که در فرهنگ اسلامی ـ شیعی حضور دارد.
وی اظهار داشت: نمونهای شبیه راهپیمایی اربعین در هیچ مکتب دیگری وجود ندارد و ما باید قدر این واقعیتهای مملو از حقیقت را بیشتر بدانیم و حوزه و دانشگاه به شیوهای آکادمیک راهپیمایی را مطالعه و بررسی کرده، آن را مبنای نظریهپردازی و سکوی عملگرایی قرار دهند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: مهمترین رویکرد عملگرایانه در این شرایط مسئله تمدنسازی معاصر است. از این رو عنوانی که دوستان برای این همایش انتخاب کردهاند از چند جهت تهدیدکننده است برای کسانی که در ابعاد گوناگون راجع به یک مسئله اجتماعی دین بیندیشند.
وی با بیان اینکه بُعد تمدنسازانه راهپیمایی اربعین به چند ذرهبین با هم نیاز دارد، گفت: در سخنان خود به ۴-۵ بُعدی که در اربعین حسینی وجود دارد و بهنحوی میتواند در حوزه نظریهپردازی تمدنسازانه مورد توجه قرار گیرد، اشاره میکنم.
* حضور ۲ هزار نفری کشورهای اروپایی در پیادهروی اربعین
رحیمپورازغدی ابراز داشت: در سفری که اخیراً به سه کشور اروپایی داشتم، مشاهده کردم که آنها نیز برای حضور در راهپیمایی اربعین ثبتنام میکنند؛ در لاهه هلند جمعیت هزار نفری مسلمانان شیعه و غیرشیعه، در آلمان صدها نفر همچنین در ایتالیا نیز که جمعاً بیش از ۲ هزار نفر برای شرکت در راهپیمایی عظیم اربعین ثبتنام کردند.
وی افزود: اکنون درباره پدیدهای صحبت میکنیم که در درجه اول یک پدیده شیعی تعریف میشود، اما وقتی که با مقیاسهای فراشیعی و فرادینی به آن نگاه میکنیم، راهپیمایی اربعین یک حادثه استثنایی در جهان بهشمار میرود.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به بیان تضادهای اصلی در حوزه تاریخ و حوزه علوم اجتماعی با راهپیمایی اربعین پرداخت و گفت: راهپیمایی اربعین، سیاسیترین راهپیمایی جهان است، اگر سیاسی نبود، بایکوت نمیشد. به طور مثال یک جمع یک میلیونی که یک بیستم جمعیت ۲۰ میلیونی اربعین را در نظر بگیریم که تنها ۲۰ کیلومتر در هر جای دنیا راه بیفتد، تمام رسانههای دنیا ۲۴ ساعته حرکت این جمعیت اندک را پوشش میدهند، اما در خصوص راهپیمایی اربعین سکوت کرده و گزارشی را اعلام نمیکنند.
وی عدالت و اختیار، عدالت و آزادی، جنسیت و عفت، عزا و بهجت، ریسکپذیری، رقابت بر سر ایثار، برنامهریزی عاشقانه، ریاضت و سازندگی، فایدهگرایی و عقلانیت را از جمله تضادهای مکاتب جهان برشمرد که تمامی این ویژگیها در پیادهروی اربعین وجود دارد.
رحیمپور ازغدی تصریح کرد: وقتی از بُعد مادی و علمی به راهپیمایی اربعین مینگریم، این حرکت یک امت است و یک امت از حالت سکون به حرکت درمیآید که مفاهیم بسیاری به لحاظ انسانی در آن تغییر میکنند، مانند مفهوم مالکیت و ایثار؛ در این جمع ۲۰ میلیونی هیچکس خودش را مالک چیزی نمیداند.
وی ادامه داد: در راهپیمایی اربعین قطع همه وابستگیهای اعتباری و حقیقی اتفاق میافتد و مفهوم ریسکپذیری، خطرپذیری در ابعاد ۲۰ میلیونی در جهان سابقه ندارد و رقابت بر سر ایثار را مشاهده میکنیم، بهطوریکه حتی افراد فقیری که در طول سال بیش از ۲-۳ مرتبه توان تهیه یک غذا را ندارند، اما همه داروندار خود را به زائران حسینی میبخشند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه التماس معکوس در این راهپیمایی مشاهده میشود، اظهار داشت: همه جای دنیا گدایی میکنند تا چیزی بهدست آورند، اما در راهپیمایی اربعین التماس میکنند تا همه چیز خود را به زائران حسینی بدهند و این میتواند مبنای تمدن جدیدی باشد.
وی ابراز داشت: یکی از ویژگیهای کسانی که در پیادهروی اربعین شرکت میکنند، داشتن برنامهریزی عاشقانه است و با وجود اینکه جنسیتهای مختلف در این راهپیمایی شرکت میکنند، اما عفت در جای جای این تجمع موج میزند، بهطوریکه انسانهای مختلف صدها کیلومتر پا به پای هم، همراه هم حرکت میکنند، به دور از یک نگاه غیرانسانی و جنسیتی.
* راهپیمایی اربعین، نوعی پلورالیزم حسینی از نوع تسامح و برادری
رحیمپور ازغدی تأکید کرد: جمع شرکتکننده در راهپیمایی میلیونی اربعین با وجود اینکه عزادارند و در عزای حسین(ع) حرکت میکنند، اما غم و غصهای که انسان را خُرد کند، نمیبینیم. عزاداران مسرور و مبتهج دارای انرژی، اراده، انسجام بوده و آماده انجام کاری سخت و خطرپذیر هستند و ما اقسام این دوگانهها را در میان عزاداران حسینی مشاهده میکنیم.
وی خاطرنشان کرد: مذاهب و ادیان مختلف اما در عین وحدت در پیادهروی اربعین حضور دارند و فقط شیعه اثنی عشری نیست بلکه افرادی از اهل تسنن از مذاهب گوناگون، سلفیها(کسانی که با شیعه مشکل دارند) از باب اینکه امام حسین(ع) را به عنوان محبوب پیامبر اکرم(ص) قبول دارند به راهپیمایی میآیند و در واقع راهپیمایی اربعین، نوعی پلورالیزم حسینی از نوع تسامح و برادری و به رسمیت شناختن تفاهم و برادری است.
وی با اشاره به جریان اجازه یکی از افراد در ظهر عاشورا از امام حسین(ع) برای ترک کربلا، گفت: یکی از افراد دقیقاً هنگام ظهر عاشورا نزد حضرت سیدالشهدا(ع) آمده و گفت: آیا اگر به جای ۷۲ نفر، ۷۳ نفر شهید شوند، تفاوتی میکند یا خیر و آیا میارزد که بنده در کنار اصحاب شما به شهادت برسم؟ امام حسین(ع) فرمودند: میتوانی بروی و او به شهر خویش بازگشت.
* تفاوت عقلانیت در حوزه نظر و عقلانیت در حوزه عمل
رحیمپور ازغدی ابراز داشت: باید در سنجیدن چیزی چرتکه انداخت و ببینیم با کدام مقیاس میسنجیم. ارزیدن و ارزش، ملاکاش چیست. با ملاکهای مادی، خیر نمیارزد. سؤال آن فرد در ظهر عاشورا یک سؤال زیباست که هماکنون هم قابل طرح است.
وی به بیان تفاوت عقلانیت در حوزه نظر و عقلانیت در حوزه عمل پرداخت و گفت: عقلانیت در حوزه نظر، یعنی معیار برای مطابقت با واقع، کشف حقیقت و عقلانی دیدن جهان، یعنی توصیف غلط نداشتن از جهان، اما در حوزه عمل، عقلانیت همان عقل عملی است. اینکه ما درست محاسبه کنیم چه چیزی به چه میارزد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: برخی نفسانیت را با عقلانیت اشتباه میگیرند. آیا کسی که میگوید دنیا را بر آخرت ترجیح بده، عاقل است؟ ما تعریف مادی عقلانیت را قبول داریم، اما سنگ ترازوی ما فرق میکند، با این تفاوت که سود و ضرر انسان را در چه لحاظ کنیم.
وی یادآور شد: حرکت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا عین عقلانیت است، کسی که در کربلا ماند، سود کرد و عاقل است و کسی که فرار کرد، سفیه است؛ چراکه خداوند متعال میفرماید: کسی که خدا را از محاسباتش کنار میگذارد، عاقل نیست.
* چه نوع تمدن و تمدنسازیای عاقلانه و مفید است
رحیمپور ازغدی در پایان در بخشی از سخنان خود به این سؤال پاسخ داد که «چه نوع تمدن و تمدنسازیای عاقلانه و مفید است» و ادامه داد: یک منطقی است که هدف را مطلق فرض میکند؛ در منطق مادی، هدف منطق ندارد و اهداف بهطور کلی نفسانیاند و عقل فقط در حوزه ابزار به کار میرود.
وی اظهار داشت: بزرگترین فیلسوفان جهان معتقدند اینکه عقل حاکم است بر غریزه، دروغ است و عقل را خادم غریزه میدانند و اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا وسایل و ابزاری که برای رسیدن به هدف تعریف میکنیم، عقلانی است؟ آنها معتقدند ابزار باید عقلانی باشد و خیلی هم دقیق به آن مینگرند، اما عقلانیتی برای هدف قائل نیستند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: در منطق اسلامی، اهداف و ابزار قابل عقلانی و واجد عقلانی شدن هستند و ما در مسائل مختلف باید حداقل برای خود، حجت داشته باشیم.
وی در پاسخ به این سؤال که بعضی از افراد معتقدند، حرکت امام حسین(ع) و هدف ایشان عقلانی نبود و البته ابزارش هم عقلانی نبود، گفت: وقتی هدف غیرعقلانی فرض شد، فاقد اطلاعات مفید و لازم حق برای رفتار خود در ریسکپذیری خواهد بود و هرچه درجه ریسکپذیری بالا و پایین رود، میتوان گفت که چرا میارزد یا نمیارزد، بنابراین حرکت امام حسین(ع) و هدفش هر دو عقلانی هستند.
رحیمپور ازغدی ابراز داشت: راهپیمایی عظیم اربعین، دعوت بشریت به اسلام و دعوت مسلمین به اسلام و قرآن است، همچنین تفکیک حق و باطل و نه حتی تحمیل حق که امام حسین(ع) نیز حق انتخاب را به همه افراد در ماندن یا رفتن داد.
بسیج چیست و بسیجی كیست؟
اگر بخواهیم مفهوم بسیج و بسیجی را در ادبیات انقلاب اسلامی جستجو كنیم، چاره ای جز بیان مراد حضرت امام (ره) از بسیج و بسیجی نداریم. در اندیشه امام(ره) بسیج نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست كه فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شكل گرفته باشد، بلكه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوند دارد كه انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامی متصور نیست.
بسیج در صورتی می تواند نهادی جامع و شامل جهات متعدد و پایدار شناخته شود كه نیازهای دایمی و باورها و ارزش های فرهنگی پدید آورنده آن به روشنی تعریف شوند، این نیازها ممكن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا نظامی باشند.
به فرموده امام(ره) « بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است كه شكوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامی است كه پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاك اسلامی است كه تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.»
از دیدگاه امام بسیجی كسی است كه در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاكی است كه بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود.
سلام بر بسیج
سلام بر بسیج ،
این كوچك های بزرگ !…
و این بزرگ های كوچك!
بسیج ، فقط كلمه ای بود، ساده وسطحی،بسیج,هفته بسیج,نیروی مقاومت بسیج,نیروی مقاومت,5 آذر,بسیج مستضعفین,عشق,مدرسه عشق,سلام بر بسیج,بسیجی
نوشته در قاموس ها و فرهنگنامه ها،
خفته درخاطره ها و زاویه ذهن ها .
ناگهان،
” بسیج ” ، معنایی یافت، عمیق و ژرف،
مفهومی به خود گرفت، زنده و درمتن زندگی .
بسیج ، مدرسه عشق شد، دانشگاه شهادت گشت، معبد “عارفان مسلح ” شد. و… بسیجی ، شیر روز و زاهد شب و دیده بیدار، در شبهای خوف و خطر، در شهرها ، و جبهه ها .
می خواستیم بسیج را درك كنیم و بسیجی را بشناسیم . سراغ آدرس مدرسه ای را می گرفتیم كه اینان، در كلاسهایشان عشق را آموخته اند، عشق را تفسیر و معنی كرده اند.
گفتند:
- بروید جبهه!
پرسیدیم : كجای جبهه ؟ جبهه وسیع است ، به كدام نشانی ؟
گفتند : نشانی نمی خواهد. جبهه، خودش نشانی است. آدرسی روشن تر از ” جبهه ” نمی توان داد. و اصلاً آدرسهای دیگر را هم با نشانی جبهه پیدا می كنند. اگر بروید جبهه ، بسیجیان همه جا هستند. حضوری سرخ و حماسی ، حضوری سرشار ازایمان و عرفان ، بالای هر ارتفاع ، در شیار هر كوه، در سینه هر صحرا، در پنهه هر دشت ، دركناره هر رود خانه، در موج های ملایم هر جزیره و ساحل، حول و حوش هر میدان مین، پشت هر خاكریز، درون هر سنگر، … از غرب تا جنوب، در خشكی و آب ،
كوچك و بزرگ ،
پیر و جوان ،
شهری و روستایی ، و … چه می دانیم ، خودتان بروید از نزدیك ببیینید و بشناسید.
بیشترشان اهل كاغذ و قلم و كتاب و دفتر و كلاس و امتحان اند … ولی نه همه .
ازجاهای دیگر هم آمده اند:
از روستاها ، زراعت را رها كرده و آمده اند،
از پشت نیمكت های كلاس درس،
از لابلای دستگاههای تولیدی كارخانجات،
از اطاق های ادارت و نهادها،
از پشت ترازو و پیشخوان كسب و كار،
از حجره های مدارس علمیه و حوزه های دینی،
از پادگان ها، كلانتری ها، مراكز ژاندارمری ،
خلاصه… همه هستند، از هرجا، از هر صنف ، از هرقشر، از هر شهر، …
گفتیم :
مگر اینها كار و زندگی و زن و بچه و پدر و مادر ندارند؟
گفتند: چرا … چرا … ولی ، خوب، جهاد در راه خدا هم كار است ، بلكه بالاترین كارها. زندگی واقعی هم درجبهه است. زن و بچه هم فدای اسلام .
پدرو مادر هم كه … چرا، دارند ، ولی خود آنان بچه هایشان را برای همین تربیت كرده اند. خودشان می فرستند، افتخارهم می كنند.
پرسیدیم : بسیجی ها توی جبهه چه می كنند؟
گفتند : همه كار،… از رانندگی و آبرسانی گرفته تا خط شكنی در شب حمله ، از آشپزی گرفته تا سنگر كنی،
از دژبانی گرفته تا شناسایی،
از كارهای مربوط به اورژانس گرفته ، تا كار درستاد معراج – تخلیه شهدا – از خیاطی و تعمیر كاری و بنایی ونجاری گرفته، تا دیده بانی وآرپی جی زنی ،
از كارهای آموزشی و تبلیغی گرفته تا تخلیه اسرا، به پشت جبهه،
گفتیم : مهمترین كارشان چیست؟
گفتند : حرف حساب دوكلمه بیشتر نیست . كار مهمشان ” جهاد ” است و ” شهادت “.
پرسیدیم : اینهمه بسیجی ، با این خصوصیات، با این آمادگی ، با این شوق ، كجا درس خوانده اند؟ كجا تربیت شده اند؟
گفتند : اینها محصول تربیت های پاك مادرانند . اینان، نمك خورده سفره امام حسین (ع) اند. اینان، عمری داستان كربلا را شنیده اند و بر قهرمانان كربلا درود فرستاده اند و برمظلومیت شهدای عاشورا گریه كرده اند . اینها همه از بركت آن مجالس و جلسات و برنامه هاست. از…
برگزاری راهپیمایی 13 آبان درقروه
حضور طلاب در راهپیمایی 13 آبان همچون سیلی خروشان در میان دریای جمعیت مردم شهرستان می نمایاند در این راهپیمایی طلاب حضور پرشور و حداکثری داشتند و فرماندار جناب آقای سپهر به ایراد سخن پرداختند و فرمودند: که ملت ایران در هیچ عرصه ای کوتاه نخواهد آمد ومیدان را برای دشمنان خالی نمی گذارد و در تمام زمینه ها به ایفای نقش سیاسی و اجتماعی و جهانی خود می اندیشد ..
آقای دکتر سپهر فرماندار شهرستان قروه مردم را به حضور در انتخابات اسفند ماه سال جاری دعوت نمودند و بیان داشتند و نمایندگان فعالیت هاو کار های خود را به نمایش بگذارند نه فقط در قالب شعار و حرف زدن باشد.
در پایان قطعنامه توسط مجری برنامه قرائت گردید و در ادامه مردم و طلاب با مشت های گره کرده شعار های ضد استکباری (مرگ بر آمریگا- مرگ اسرائیل و مرگ بر آل سعود کافر) سر دادند که لرزه بر تن دشمنان می افکند.
برگزاری راهپیمایی 13 آبان درسریش آباد
به گزارش معاون فرهنگی مدرسه حضرت زینب(س)شهر سریش آباد مراسم راهپیمایی 13 آبان «روز ملی مبارزه با استکبار» همزمان با سراسر کشور از صبح روز 13/08/94 با حضور جمع کثیری از طلاب، دانشجویان، دانشآموزان و آحاد مردم از مرکز شهر سریش آباد آغاز شد و بعد از پیمودن مسیر مشخص شده در میدان شهداء شهر بیانیه 13 آبان قرائت گردید.
برگزاری راهپیمایی 13 آبان درسقز
امروز 13 آبان روز ملی استکبار ستیزی، شهرستان سقز طنین فریادهای«هیهات مناالذله»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر انگلیس» و دهها شعار انقلابی دیگر بود که پایه های ظلم و جور را بار دیگر به لرزه درآورد.
طلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) سقز نیز همزمان با سراسر کشور در راهپیمایی 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی همگام با دانشجویان، مسئولین، دانش آموزان، روحانیون و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران این شهرستان حضوری پر رنگ در صحنه داشتند. سخنران این مراسم آقای علی اکبر ورمقانی فرماندار سقز و عضو هیأت امنای مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) افزود: روز 13 آبان به فرمایش مقام معظم رهبری روز استواری ملت ایران در مقابل ترفند استکبار است. وی با اشاره به حوادث 13 آبان سال های 43، 57 و 58 اضافه کرد: تبعید امام خمینی(ره) در سال 43 به ترکیه، شهادت دانش آموزان و دانشجویان در بهمن 57 در مقابل دانشگاه تهران و تسخیر سفارت آمریکا که تبدیل به لانه جاسوسی دشمنان انقلاب شده بود و به تعبیر امام(ره) انقلاب دوم نام گرفت از جمله این حادثه ها بود.
ورمقانی عنوان کرد: در سال 1343 حضرت امام(ره) اعلام فرمودند که سربازان من کودکان و شیرخوارگانی هستند که هم اکنون در گهواره اند و فرمایش امام (ره) 15 سال بعد از آن زمان به اثبات رسید و همان کودکان، رژیم سفاک پهلوی را سرنگون کردند. سخنران 13 آبان بیان کرد: مردم ایران اسلامی همواره در مقابل توطئه های استکبار جهانی هوشیار بوده اند و باید این هوشیاری را حفظ کنند.
در ادامه راهپیمایی روز 13 آبان در سقز، قطعنامه ای سراسری قرائت و با شعارهای الله اکبر و مرگ بر آمریکا مورد تأیید شرکت کنندگان قرار گرفت.
برگزاری راهپیمایی 13 آبان درکامیاران
در تاریخ 13/8/94طلاب حوزه ی علمیه ی فاطمه الزهرا (س) شهرستان کامیاران به همراه دیگر هم وطنان خود برای زنده نگه داشتن حماسه ی سیزده آبان به خیابان ها آمدند و بار دیگرانزجار خود را به دشمنان اسلام و ایران نشان دادند و ثابت کردند که ما هم مانند جوانان گذشته تا پای جان از دین ، ملت و مظلومین دفاع می کنیم و تا ظالم را نابود نکنیم از دفاع دست بر نخواهیم داشت
برگزاری راهپیمایی 13 آبان در بیجار
مردم بیجار در راهپیمایی 13ابان با سردادن شعارهای ˈمرگ برآمریکاˈ، ˈمرگ بر اسرائیلˈ، ˈماهمه سرباز توایم خامنه ای گوش به فرمان توایم خامنه ایˈ و ˈهیهات من الذلهˈ بر آرمان های اصیل انقلاب اسلامی تاکید کردند.
مردم ولایتمدار و شهید پرور بیجار به خیابان ها آمده بودند تا شعار استکبار ستیزی سر دهند و ایستادگی بر باورهای دینی و اسلامی خود را به نمایش بگذارند
طلاب حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) نیز همراه با سایر اقشار مردم در این راهپیمایی حضور یافتند .در این راهپیمایی جناب آقای لطف اللهی رییس آموزش و پرورش شهرستان سخنرانی نمودند.
ایشان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید دانشآموز حسین فهمیده و گرامیداشت بسیج دانش آموزی و یاد و خاطره 56 دانش آموز و دانشجوی در خون غلتیده در دانشگاه تهران، گفت: 13 آبان برگ زرینی در تاریخ انقلاب جمهوری اسلامی ایران است و در اهمیت 13 آبان 57 همین بس که زمینه ساز سرنگونی رژیم منحوس طاغوت و استقرار انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شد.
وی با بیان اینکه 13 آبان یادآور 3 واقعه مهم، تأثیرگذار و ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی یعنی تبعید امام راحل، روز دانش آموز، تسخیر لانه جاسوسی است گفت: امام خمینی (ره) از این واقعه “یعنی تسخیر لانه فساد جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام” را انقلاب دو یاد کردند.
به گفته لطفاللهی امروز به مناسبت این یادآوریهای بسیار بزرگ روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نام گرفته است که کشورمان هر ساله در این تاریخ پر از شور و حرارت برای مبارزه با استکبار به خیابان ها آمده و شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر میدهند.
مدیر آموزش و پرورش بیجار عنوان کرد: تظاهرات دانش آموزان ایران اسلامی علیه رژیم شاهنشاهی در 13 آبان 57 به تمام دنیا ثابت کرد که تمام دانش آموزان ایرانی و مسلمان همچون سایر اقشار ملت ایران ظلم ستیز است و هرگز با ستمگران و طاغوت سازش نخواهد کرد.
لطف الهی ادامه داد: امروز بعد از گذشت 51 سال از تبعید امام راحل، 37 سال بعد از شهادت دانش آموزان در سال 57 در دانشگاه تهران و 36 سال بعد از گذشت تسخیر لانه جاسوسی، 13 آبان به تدبیر رهبر معظم انقلاب و هوشیاری ملت به یک فرهنگ تبدیل شده است و همچنان ملت ایران اسلامی با همان شور در مقابل دشمن هوشیارانه و آگاهانه ایستاده اند.
وی ادامه داد: مردم با ایستادگی در برابر دشمنان و استکبار فرهنگ مبارزه با استکبار را به عنوان یک استراتژی و فرهنگ ماندگار ملت ایران به دانش آموازن دانشجویان و تمام مردم انتقال می دهند.
به گفته این مسئول، فرهنگ استکبار ستیزی فرهنگ انسجام و اتحاد ملی را در پی خواهد داشت و ما این پیام ناب را همواره پاس خواهیم داشت.
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه فاطمه الزهراء (س)کامیاران
به مناسبت آغاز ماه محرم الحرام هم زمان با سیه پوشی محبان اهل بیت (علیهم السلام ) طلاب حوزه ی علمیه فاطمه الزهرا (س) خود را برای عزاداری سید الشهدا و دیگرشهدای کربلا آماده کرده و برگزاری برنامه هایی که ذیلا بیان می شود خود را در این امر معنوی که هدف اصلی ما همه زنده نگه داشتن اسلام و امر به معروف و نهی از منکر است سهیم دانسته اند انشا الله مورد عنایت و قبولی صاحب این مدرسه مبارکه حضرت صاحب الزمان امام مهدی (عج) واقع گردد.
*برگزاری جلسه ی معاون و معین فرهنگی با مدیریت محترم مدرسه برای هرچه با شکوه تر برگزار شدن برنامه های دهه ی محرم
*سیه پوشی فضای حوزه توسط طلاب
*قرائت زیارت پر فیض عاشورا به همراه روضه خوانی در ساعت 7:30 – 8:10 صبح تا اربعین امام حسین (ع)
*اقامه نماز جماعت ظهر و عصر و بیان مسئله ی فقهی و بحث در مورد قیام عاشورا توسط حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا مرادی
*تلات نیم جزءاز کلام الله مجید توسط کادر،اساتید و طلاب در ساعت 13:30 – 14:30
*برگزاری نشستهای اخلاقی در طول ده روز محرم در ساعت 17 -18
*برگزاری نماز جماعت مغرب و عشا به امامت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی
*برگزاری مراسم عزاداری محرم الحرام در حوزه ی امام باقر (ع) با حضور طلاب برادر ،خواهر و عموم مردم به مدت ده روز
*تدارک پذیرایی توسط حوزه ی خواهران در این ایام الله که با همکاری اساتید و طلاب طبخ می شود
*شرکت در عزاداری عمومی شیرخوارگان ابا عبدالله الحسین
*شرکت در عزاداری عمومی روز تاسوعا و عاشورا
*شرکت در عزاداری شام غریبان برای هم دردی با حضرت زینب(س)
*اعزام سخنران و مداح به هیئت های مختلف سطح شهر و روستاهای اطراف
*اعزام سخنران و مداح در طرح فلاح کمیته امداد امام خمینی (ره) با موضوع محرم شناسی
*همکاری با ارگانهای مختلف از جمله سپاه ، مسجد امام حسین (ع) ، کمیته امداد امام خمینی (ره) درده ی اول محرم الحرام
*پخش بروشور امر به معروف و نهی از منکر در روز عاشورای امام حسین (ع) در بینعموم مردم و اداره های سطح شهر
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه ریحانه النبی(س)سنندج
به مناسبت دهه اول ماه محرم مراسم سوگواری باسخنرانی ومداحی باحضور طلاب واساتید درحوزه مبارکه برگزار می گردد.
سخنران روز سوم سرکار خانم کبودی در باره تربیت اخلاقی امام حسین (ع)بحث نمودند.وتربیت امام حسین(ع) را از دوجهت فردی وجمعی مورد بحث قراردادند ایشان از لحاظ فردیدرباره خاستگاه وویژگی خانوادگی وتربیت اخلاقی امام حسین(ع) رامورد برسی قرار دادند.
سخنران روزپنجم ماه محرم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صفی زاده رئیس هیئت امناءبودند.
ایشان طی سخنانی فرمودند:در عاشوراء سه عنصر مهم وجود دارد که باعث گردیده عاشورا به عنوان یک نماد باشد.
1- مهمترین عنصر علم ،آگاهی وعقلانیت است
2- شورو عزت که منشاءآن حماسه است
3- احساس وعاطفه واوج محبت
ذکتر صفی زاده با تصریح بر این که امام در هرزمان می داند برای حفظ دین چکاری باید انجام در ،گاهی برای حفظ دین25 سال سکوت مکنندگاهی با معاویه بیعت میکنند وگاهی تنها راه برای حفظ دین جان فشانی می کنند.
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای صفی زاده در ادامه علت همراهی خانواده(زن وبچه) امام حسین (ع)را با وجود علم به تمامی وقایع عاشوراءچنین بیان کردند:وفرمودند:هر قیام شامل دو مرحله می باشد:1-قیام وجان فشانی وکشته شدن که امام حسین (ع) ویارانش اولین مرحله را درعصر عاشوراء انجام دادندومرحله دوم :بیان علت این خون فشانی ها وقیام که حضرت زینب (س) این نقش را به خوبی ایفا ءنمود ایشان در عراق وشام یزیدیان را رسواء نمود.
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار
با آغاز ماه محرم حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) با سیاه پوش نمودن سالن و با پرچم های عزای به استقبال عزاداری برای امام حسین ( علیها لسلام) رفتند .
در شب اول ماه محرم با قرائت زیارت عاشورا و با مداحی و روضه خوانی نمودن مراسم سیاه پوشان را در این حوزه مبارکه اجرا نمودند.در این شب حجت الاسلام و المسلمینقزانقره ای سخنرانی نمودند.
در دهه اول ماه محرم هروز صبح برنامه با سخنرانی طلاب و گفتن مناقب و فضائل اهل بیت و برکات عزاداری برای امام حسین علیه السلام و قرائت زیارت عاشورا و روضه خوانی و مداحی برگزار می شد و در پایان نیز با چای و صبحانه از طلاب پذیرایی به عمل می آمد.با هماهنگی های صورت گرفته طلاب در دهه ی محرم به حسینیه شهر رفته و عزاداری نمودند.
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س)سقز
مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم الحرام؛ ماه پیروزی خون بر شمشیر ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران خالص و باوفایشان را به سوگ نشستند.
به همین منظور دهه اول برنامه های فرهنگی این مدرسه مبارکه برپایی خیمه عاشورایی و نمایشگاه کوچکی توسط طلاب پایه اول، برگزاری روزانه نماز جماعت،قرائت قرآن، زیارت عاشورا، دعای توسل، حدیث کساء، پخش نذری توسط طلاب، شرکت کادر و اساتید و طلاب مدرسه همراه خانواده هایشان در مراسم عزاداری شبانه حسینیه شهر.
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه حضرت زینب(س)سریش آباد
بار دیگر سالگرد خونین شدن پرنده های عاشق اباعبدالله الحسین (ع) در دشت پربلای نینوا از راه رسید و تمامی دلهایی که آغشته به محبت سید و سالار شهیدان است از غم مصیبت آن حضرت و یارانش محزون گشته و اشک ماتم ریختند …
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت زینب(س) طلاب این مدرسه مبارکه نیز همچون دیگر عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) روح و روان خویش را با سوگواری و اشک بر سید و سالار شهیدان و یاران باوفایش مزین نمودند و دهه اول محرم را خیمه ماتم بنا کرده و به عزاداری پرداختند؛ دراین مراسم که برای عموم خواهران شهر سریش آباد بود سخنرانان مختلف به ذکر فضایل امام حسین(ع) و عبرتهای عاشورا پرداختند و مداحان اهل بیت(ع) به بیان مصیبتهای کربلا پرداختند . امید است این سوگواریها مقبول درگاه حضرت حق بوده و باعث شادی دل حضرت زهرا(س) شود.
مچنین نماز جماعت ظهر عاشورا در این مکان مقدس به امامت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای ملاولی با حضور عزاداران حسینی اقامه شد .
همزمان با هیأتهای سراسر کشور حوزه علمیه حضرت زینب (س) سریش آباد مراسم باشکوه شیرخوارگان را در سطح شهر برگزار نمود که با استقبال بی نظیر بانوان شهر مواجه گردید. سخنران این مراسم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای کریمی مقدم بودند که با بیان ارزش محبت اهل بیت(ع)، گوشه ای از مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام را ذکر نمودند و مداحان عصمت و طهارت به مرثیه خوانی پرداختند.
برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام (ده اول محرم)مدرسه علمیه الزهراء (س) قروه
مراسم عزاداری طبق معمول هر سال در ده اول محرم با حضور بانوان سطح شهر،طلاب واساتید شهرستان قروه و خانواده های ایشان برگزار می گردد که هر ساله بر شور ان افزوده می شود. اقداماتی که در جهت برگزاری مراسمات این دهه صورت گرفته به شرح ذیل می باشد.
- اطلاع رسانی از طریق توزیع دعوتنامه عمومی
- اطلاع رسانی به مبلغین ودانش آموختگان از طریق سامانه پیامکی
- برنامه ریزی زمانبندی شده توسط معاون فرهنگی مدرسه برای سخنرانان و مداحان محترم
- تقسیم وظایف و نظارت بر اجرا توسط مدیر و معاونین مدرسه
- دعوت از اساتید سخنران و برنامه ریزی جهت ارائه مباحث مربوط به عاشورا با موضوعات مکتوبات عاشورا و خودباوری دینی و اخلاص و….
-
- دعوت از مداحان خواهر جهت شور بخشیدن به مجلس عزای امام حسین علیه السلام
- پذیرایی هر روز از حاضرین در مراسم با همکاری طلاب و کادر
- شروع برنامه از ساعت 15 الی 17 عصر هر روز
- تهیه و توزیع غذای حسینی به تعداد 270 نفر در روز عاشورا
- برپایی نماز جماعت ظهر عاشورا
- برگزاری مراسم خطبه خوانی حضرت زینب در حسینیه سپاه قروه در روز سوم شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان که همراه با اجرای نمایش مدرسه الزهرا(س) قروه و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مهدی شفیع خانی نماینده ولی فقیه در سپاه قروه که در این جمع عموم بانوان سطح شهر حضور داشتند وبا استقبال پرشور مدعوین همراه بود و بسیار مطلوب ارزیابی شد.
در این نشست جناب آقای شفیع خانی به اهمیت اخلاص در اعمال و زندگی اشاره نمودند وافزودند که اخلاص در مقابل ریاست همانگونه که اخلاص رتبه و ارزش کار را افزایش می دهد ریا سبب احباط اعمال می گردد. ایشان در ادامه به اهمیت تربیت فرزند با توجه به جامعه کنونی اشاره نمودند وافزودند: در این برهه زمانی که مقام معظم رهبری از آن به عنوان شبیخوان و ناتوی فرهنگی یاد می کنند حضور بانوان در همه عرصه ها خصوصا زندگی خانوادگی تاثیر بسیار ارزشمندی دارد از جمله نقش همسر داری و فرزند داری که با تربیت فرزند صالح زمینه ساز ظهور خواهد بود. استاد در ادامه فرمودند : تحمل همسر در برابر بدیهای شوهر اجری مساوی با اجر حضرت آسیه را دارد که جزو زنان برتر بهشتی هستند…
عاشورا
الف – قبل از شهادت امام حسین علیهالسلام:
1 – تنظیم سپاه:
امام حسین علیه السلام پس از نماز صبح ، سپاه خویش را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار داد.
فرماندهى بخش میمنه را به ((زهیر بن قین )) و فرماندهى بخش میسره را به ((حبیب بن مظاهر)) واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بیرق سپاه را به برادرش عباس بن على علیه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد
و خیمه ها را در پشت سر قرار داد. عمر بن سعد نیز سپاهیان جنایت پیشه خود را به چند گروه تقسیم کرد. وى ، فرماندهى بخش میمنه را به عمر بن حجاج ، فرماندهى بخش میسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سواره نظام
را به عروه بن قیس و فرماندهى پیاده نظام را به شبث بن ربعى واگذار کرد. وى بیرق ، ننگین سپاه خود را به غلامش ((درید)) سپرد. دو سپاه در برابر یک دیگر صف آرایى کرده و براى آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شمارى مى کردند.
2 – اندرزهاى پیش از نبرد
امام حسین علیه السلام براى پیش گیرى از نبرد و خون ریزى نیروهاى دو طرف ، تلاش زیادى به عمل آورد و از هر راه ممکن مى خواست از کشتار مسلمانان جلوگیرى نماید و خون کسى بر زمین نریزد. ولى دشمن که مغرور از کثرت سپاه خود و قلت یاران امام علیه السلام بود، به هیچ صراطى مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادى پاسخ مثبت و کار ساز نمى داند و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزى بود. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، برخى از یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو کرده و با بیان حقایق و واقعیت ها، آنان را از شرارت و جنایت منصرف کنند. آن حضرت ، خود نیز بارها براى اندرز سپاه کفر پیشه دشمن ، پا پیش نهاد و با بیان خطبه هایى روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ریزى دعوت کرد و از جنگ و مبارزه بازداشت . ولى جز تعدادى اندک که از خواب غفلت بیدار شده و حقیقت را دریافتند و به سپاه آن حضرت پیوستند، بقیه آنان در ضلالت و گمراهى خویش باقى مانده و بر آغاز جنگ اصرار مى کردند.
3 - پشیمانى حر بن یزید
حر بن یزید تمیمى که از فرماندهان جنگاور و دلیر عمر بن سعد بود و همو بود که در وهله نخست ، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و او را به اجبار و اکراه به کربلا رهسپار گردانید گردانید: وقتى بزرگوارى امام حسین علیه السلام و حقیقت خواهى وى را ملاحظه کرد و از سوى دیگر شاهد نیت هاى پلید عمر بن سعد و لشکریان عبیدالله بن زیاد و جنایت ها و ستم کارى هاى آنان بود، از خواب غفلت و دنیاطلبى بیدار شد و در خود احساس نگرانى و ندامت نمود و در وى دگرگونى شگفتى به وجود آمد.
به طورى که یکباره سپاه کفر پیشه عمر بن سعد را ترک و به سوى خیمه گاه امام حسین علیه السلام رهسپار شد. حر به نزد امام حسین علیه السلام رفت و از آن حضرت در خواست عفو و بخشش نمود و از کردار و رفتارهاى پیشین خود اظهار پشیمانى کرد. امام حسین علیه السلام با مهربانى تمام حر بن یزید را پذیرفت و از وى استقبال کرد و با رفتار خود موجب تقویت ایمان حر گردید.حر براى روشن گرى سپاه دشمن به سوى آنان برگشت و با معرفى خود و چگونگى هدایت یافتنش ، آنان را به راه خیر و سعادت و پیوستن به سپاه حقیقت جوى امام حسین علیه السلام دعوت کرد. دشمنان که از ملحق شدن حر به امام حسین علیه السلام بسیار نگران و ملتهب شده بودند، وى را سنگباران و تیر باران کرده و از نزدیک شدنش به نیروهاى خود بازداشتند. حر به ناچار به سوى خیمه گاه امام حسین علیه السلام برگشت . پیوستن حر به سپاه امام حسین علیه السلام و سخنرانى وى براى سپاه عمر بن سعد در دفاع از امام حسین علیه السلام ، براى عمر بن سعد و دیگر جنگ افروزان دشمن بسیار گران و نگران کننده بود و تاثیر زیادى در نیروهاى دشمن به وجود آورد.
4 – هجوم سراسرى
سپاه دشمن که از پیوستن حر و چند نفر دیگر به سپاه امام حسین علیه السلام احساس خطر و ریزش نیرو کرده و ادامه این وضعیت را به زیان خود مى دید، فرمان حمله را صادر کرد. عمر بن سعد با رها کردن تیرى به سوى سپاهیان امام حسین علیه السلام جنگ را به طور رسمى آغاز و سپاهیان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغیب و تشویق کرد.در اندک مدتى دو سپاه به یکدیگر نزدیک شده و با ابزارهاى جنگى آن روز به نبرد پرداختند. در این نبرد، شگفتى تاریخ به وقوع پیوست و معادلات نظامى در هم ریخت ، و آن ، دفاع یک سپاه کمتر از صد نفر که برخى از آنان را نوجوانان و یا کهن سالان و سالخوردگان تشکیل مى دادند، در برابر یک سپاه چند ده هزار نفرى بود. این سپاه اندک ، با دلاورى و دلیرى تمام از حیثیت و موجودیت خویش و اعتقادات و اصول مذهبى و سیاسى خود دفاع و پاسدارى نموده و مغلوب دشمن نشدند. هر یک از یاران امام حسین علیه السلام با ده ها تن از نیروهاى دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولى هیچ گونه سستى و تردیدى در وى ملاحظه نمى شد و این روحیه بالاى رزمى اعتقادى براى دشمن ، سنگین و کمر شکن بود. یاران امام حسین علیه السلام با سرافرازى ، به شرف شهادت نایل شده و یا با ادامه دلاورى ، دشمن را مستاصل و زمین گیر نمودند.تصور دشمن در آغاز بر این بود که سپاه کم عده امام حسین علیه السلام در لحظات نخستین هجوم سراسرى ، نابود شده و از هستى ساقط مى شوند و غائله کربلا به راحتى پایان مى پذیرد، ولى پس از درگیر شدن با آنان ، تازه فهمیدند که با کوهى استوار از ایمان و عقیده روبرو شدند و از میان بردن آنان ، کار آسانى نیست .یاران امام حسین علیه السلام از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرین قطره هاى خون خود از قیام امام حسین علیه السلام پاسدارى کردند.محدث قمى از محمد بن ابى طالب موسوى روایت کرده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند.
5 - نبرد انفرادى
دشمن که از نبرد سراسرى و تهاجمى ، نتیجه اى نگرفته بود، به تدریج به سوى نبرد انفرادى روى آورد. زیرا اگر چه سپاه عمر بن سعد جملگى براى نبرد با امام حسین علیه السلام آمده بودند، ولى در میان آنان مردان زیادى بودند که جنگ با فرزند زاده رسول خدا صلى الله علیه و آله را روا نداشته و به اکراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته و بودند. بدین جهت در کار نبرد عمومى و هجوم سراسرى تعلل نمى ورزیدند و عمر بن سعد را در رسیدن به مقاصد پلیدش ناکام گذاشته بودند.گفتنى است که روى کرد به نبرد انفرادى ، براى سپاه کم تعداد امام حسین علیه السلام نیز خوش آیند و پسندیده تر بود. زیرا در این صورت هر یک از یاران امام علیه السلام مى توانست با چندین نفر از سپاه بى انگیزه دشمن نبرد کند و دشمن را در موضع انفعالى قرار دهد. همین امر باعث طولانى تر شدن مبارزات گردید. یاران امام حسین علیه السلام یکى از دیگرى با انگیزه ایمان و اعتقاد، از آن حضرت اجازه رزم گرفته و وارد صحنه مى شدند و سرانجام شرافتمندانه جام شهادت را سر مى کشیدند. تعدادى از یاران امام علیه السلام تا پیش از ظهر عاشورا به همین نحو به شهادت رسیدند.
6 - نماز ظهر عاشورا
به هنگام ظهر، یکى از یاران امام علیه السلام به نام ابوثمامه صیداوى ، آن حضرت را متوجه وقت نماز ظهر کرد. امام حسین علیه السلام که به نماز اهمیت ویژه اى مى داد، دستور داد که جنگ را متوقف کرده و همگى به نماز پردازند.پیشنهاد امام حسین علیه السلام مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه مى دادند. امام حسین به ناچار، یکطرفه جنگ را متوقف کرد و با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ ) به جاى آورد. یاران آن حضرت دو دسته شده ، دسته اى به نماز امام علیه السلام اقتدا کرده و دسته اى دفاع مى نمودند. اما دشمنان هیچ گونه ترحمى به امام علیه السلام و نمازگزاران نکرده و با رها کردن تیر، آنان را هدف قرار مى دادند. برخى از مدافعان امام حسین علیه السلام ، دشمن را از اطراف نماز گزاران پراکنده کرده و برخى دیگر خود را سپر تیرها قرار داده و مانع رسیدن آنها به وجود امام حسین علیه السلام مى شدند. سعید بن عبدالله حنفى ، از جمله آنانى بود که خود را سپر امام علیه السلام قرار داد. وى هر تیرى که به جانب امام حسین علیه السلام مى آمد، خود را سپر آن مى کرد و آن قدر در این راه ایستادگى کرد تا نماز امام علیه السلام به پایان رسید. در آن هنگام به زمین افتاد و به شرف شهادت نایل آمد. علاوه بر زخم شمشیر و نیزه ، از بدن این شهید دلاور، تعداد سیزده چوبه تیر یافتند.
7 – شهادت سایر یاران
پس از نماز، یاران امام حسین علیه السلام روحیه رزمى تازه اى یافته و به سوى دشمن هجوم آوردند. تمام یاران امام علیه السلام ، از جمله جوانان برومند بنى هاشم و فرزندان ، برادران ، برادرزادگان ، خواهر زادگان و عموزادگان آن حضرت به جهاد و دفاع پرداخته و به شهادت رسیدند.نبرد دلاور مردانى چون زهیر بن قین ، نافع بن هلال ، مسلم بن عوسجه ، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید و بریر بن خضیر از میان یاران امام حسین علیه السلام و شیرمردانى چون على اکبر علیه السلام ، عباس بن على علیه السلام ، قاسم بن حسین علیه السلام و عبدالله بن مسلم علیه السلام از جوانان بنى هاشم به یاد ماندنى و فراموش نشدنى است .نبرد هر یک از آنان ، لرزه اى در ارکان سپاه کفر به وجود آورد و شهادت آنان تاثیر شکننده اى در وجود مبارک امام حسین علیه السلام پدید آورد.به طورى که آن حضرت هنگامى که تنها شد و یک تنه با دشمن نبرد مى کرد، به یاد یاران شهید خود مى افتاد و گاهى به سوى آنان نظرى مى افکند و آنان را یارى مى طلبید و مى فرمود: اى عباس ، اى على اکبر، اى قاسم ، اى زهیر، اى حر کجایید؟
8 – مبارزه و شهادت امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام پس از آن که همه یاران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خیمه اى گرد آورد و آنان را تسلى و دلدارى داد و به صبر و شکیبایى سفارش نمود و با قلبى شکسته از آنان خداحافظى کرد.آن حضرت ، فرزندش امام زین العابدین علیه السلام را که در بیمارى سختى به سر مى برد، جانشین خویش قرار داد و با او نیز وداع کرد و آماده نبرد با دشمن گردید. امام حسین علیه السلام به تنهایى ، ساعاتى چند با دشمن مبارزه کرد و به هر طرف حمله مى کرد گروهى را به هلاکت مى رسانید.هرگاه براى آن حضرت فرصتى به دست مى آمد، به خیمه ها بر مى گشت و با حضور خود، کودکان و زنان بى پناه را تسلى مى داد و بار دیگر با آنان خداحافظى مى کرد. شاید مقصود آن حضرت از تردد میان خیمه و میدان نبرد، براى آمادگى بیشتر بازماندگانش براى پذیرش شهادت آن حضرت بود. در یکى از خداحافظى ها، فرزند شیرخوار خود را جهت سیراب کردنش به سوى دشمن آورد و از آنها تقاضاى آب براى فرزند شیرخوار خود کرد، ولى سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرزند شش ماهه او رحم نکرد و با هدف تیر قرار دادنش ، وى را در آغوش پدر غرقه به خون کرد.امام حسین علیه السلام بدن غرقه به خون على اصغر علیه السلام را به خیمه برگرداند و بار دیگر به مبارزه پرداخت . آن حضرت ، زخم هاى فراوانى را در میدان مبارزه متحمل شد، تا آن که بر اثر کثرت جراحات به زمین افتاد.در آن حال نیز دشمنان رهایش نکرده و با ابزارهاى گوناگون ، از جمله تیر، نیزه ، شمشیر و سنگ بر بدنش ضرباتى وارد آوردند.سرانجام ، آن حضرت تاب و توان از کف داد و بر خاک گرم کربلا بر زمین افتاد و آماده مهمانى خدا گردید.شمر بن ذى الجوشن ، با قساوت تمام به سوى بدن خونین آن حضرت رفت ، در حالى که رمقى در بدن شریفش بود، سر مبارکش را از قفا جدا کرد و سر بریده را به خولى اصبحى تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
ب – پس از شهادت امام حسین علیه السلام:
دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ، دست از جنایات خویش برنداشتند، بلکه در این روز غم آلود جنایت هاى دیگرى مرتکب شدند که به اختصار بیان مى کنیم :
1 - غارت خیمه ها
سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند. از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.
2 – آتش زدن خیمه ها
شمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند.
3 - تاختن اسب بر پیکر شهیدان
عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند. این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى (در سال 66 ه .ق در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد.
4 - ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه
عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند.
روز تاسوعا
روز نهم ماه محرم كه معروف به تاسوعا است، آخرين روزى بود كه امام حسين(ع) و يارانش شبانگاه آن را درك كرده بودند و اين روز به شب عاشورا پيوند خورد. بدين جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بيت(ع) از اهميت بالایى برخوردار است. مسلمانان تاريخساز ايران اسلامى همچون بسياری از مسلمانان سراسر گيتی، اين روز را منتسب به غيرتالله و ساقی دشت كربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) میدانند، بسان روز عاشورا گرامى داشته و به سوگوارى مىپردازند.
تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ايثار و ادب و دلاوری و وفا و حقگذاری عباس بن علی(ع) است و با گذشت بيش از هزار و سيصد سال، هنوز تاريخ، روشن از كرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.
آن سردار فداكار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردی و وفايش نگذاشت كه او آب بنوشد و امام و اهل بيت(ع) و كودكان تشنه كام باشند. لب تشنه از فرات بيرون آمد تا آب را به كودكان برساند.
خود از آب ننوشيد و فرات را تشنه لبهای خويش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، ديگر هرگز به دامن وفای عباس نرسيد. اين ايثار را كجا میتوان يافت و اين همه فداكاری مگر در واژه میگنجد و با كلام قابل بيان است؟
دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و اين دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بیبديل فتوّت و مردانگی در تاريخ شد و چه به حق او را غيرتالله العظميم ناميدهاند.
در اين روز مهم، چند رويداد سرنوشتساز در سرزمين كربلا واقع شد كه به آنها اشاره مىكنيم:
1- ورود شمر به كربلا
شمر بن ذى الجوشن كه در دشمنى به اهل بيت(ع) پيش قدمتر از ديگران بود و با حرارت ويژهاى در واقعه كربلا حضور به هم رسانيد، نامه شديد اللحن عبيدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رسانيد و او را از منظور عبيدالله باخبر گردانيد.
پسر سعد كه نسبت به صلح با امام حسين(ع) خوشبين بود و در اين راه تلاش زيادى به عمل آورده بود، يك باره در برابر نامه عبيدالله قرار گرفت و راه گريزى براى خود نيافت. او على رغم ميلش يا با امام حسين عليه السلام بايد نبرد مىكرد و يا فرماندهى را از دست مىداد و براى هميشه از دستيابى به حكومت رى محروم میشد.
پذيرفتن هر يك از اين دو راه براى او دشوار بود، ولى حب رياست و هواى نفس، چنان بر وى غلبه يافته بود كه بدون در نظر گرفتن قيامت و موقعيت دينى و اجتماعى امام حسين(ع) و قرابت وى با پيامبر(ص)، راه نخست را انتخاب كرد و با اين نيت كه مىتوان امام حسين(ع) را به شهادت رسانيد ولى پس از آن، توبه كرد و در پيشگاه جدش محمد مصطفى(ص) درخواست بخشش نمود؛ ولى اگر حكومت رى را از دست بدهد، هرگز به آن نخواهد رسيد، تصميم گرفت كه فرمان عبيدالله را اجرا كند و با امام حسين(ع) به نبرد بپردازد. به همين جهت سپاهيانش را آرايش داد و آنان را آماده حمله نمود.
2 – امان نامه براى ابوالفضل العباس عليه السلام
شمر، كه فرمانده پيادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر كليدى و پليد واقعه كربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشيد و دلاور ام البنين عليهاالسلام يعنى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسين (ع) آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقيقت طلب امام حسين(ع) جدا سازد.
ام البنين، همسر حضرت على(ع) داراى چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگى در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در كربلا حاضر بودند.
حضرت عباس(ع) كه بزرگترين آنان است، از شهرت به سزایى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زيبا، قامت موزون، دلاورى، غيرت و شجاعت بىمانندش، به «قمر بنى هاشم» معروف شده بود.
ام البنين از قبيله بنى كلاب بود كه شمر بن ذى الجوشن نيز به همين تبار انتساب پيدا مى كرد. بدين جهت در عصر تاسوعا به نزديكى خيمه گاه امام حسين(ع) آمد و با صداى بلند فرياد زد: خواهرزادگانم كجايند؟
امام حسين(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهيد. اگر چه او فاسق است و ليكن با شما قرابت و خويشى دارد.
حضرت عباس عليه السلام به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسيدند: حاجت تو چيست؟ شمر گفت : شما خواهرزادگان منيد. بدانيد تا ساعتى ديگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از ياران حسين بن على عليه السلام زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان هستيد، مشروط بر اين كه دست از يارى برادرتان حسين عليه السلام برداريد و سپاهيانش را ترك كنيد.
حضرت عباس عليه السلام كه كانون وفادارى و معدن غيرت بود، بر او بانگ زد: بريده باد دستهاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مىدهى كه از ياران برادر و مولايمان حسين عليه السلام دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوريم. آيا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله امانى نيست؟
شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنين، خشمناك شد و به خيمه گاه خويش برگشت. همچنين روايت شده است: در ميان سپاه عمر بن سعد، فردى بود به نام ((عبدالله بن ابى محل بن حزام )) كه برادرزاده ام البنين عليهاالسلام بود. وى هنگامى كه با خبر شد عمه زادگانش (عباس ، عبدالله ، جعفر، عثمان ) در ميان سپاهيان امام حسين عليه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه غلامش ((كزمان)) براى آنان ارسال كرد. او، فرزندان ام البنين عليهاالسلام را صدا زد و آنان را امان نامه پسر دایى شان باخبر گردانيد. حضرت عباس(ع) و برادرانشان به وى گفتند: به پسر دایى ما سلام برسان و بگو كه ما نيازى به امان نامه شما نيست. امان خدا، بهتر است از امان شما.
3- فرمان حمله عمومى
عمر بن سعد، پس از دريافت نامه عبيدالله بن زياد، احساس كرد، اگر در مبارزه با امام حسين(ع) تعلل بورزد، موقعيت خويش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسيد. بدين جهت در عصر تاسوعا بدون هيچ گونه اخطار قبلى و با دست پاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خيمه هاى امام حسين عليه السلام را صادر كرد.
وى با گفتن «يا خيل الله اركبى و بالجنة ابشرى» تلاش نمود تا كردار خويش را بايسته جلوه دهد و روحيات متزلزل سپاهيان خويش را تقويت كند، تا مبادا در نبرد با فرزند زاده رسول خدا صلى الله عليه و آله دچار سردرگمى و سستى و پراكندگى گردند. سپاه كفر پيشه عمر بن سعد، يك پارچه به حركت درآمده و به سوى خيمه هاى امام حسين عليه السلام هجوم آوردند.
امام حسين عليه السلام در اين هنگام خيل عظيم سپاهيان دشمن را در روبروى خيمه هاى خود مشاهده نمود.
آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس ين على عليه السلام را طلبيد و وى را به همراه بيست تن از ياران فداكارش چون زهير بن قين و حبيب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات كرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جويا گردند. حضرت عباس عليه السلام به همراه ياران امام حسين عليه السلام به سپاهيان دشمن نزديك شد و از سركردگان آنان پرسيد:
منظور شما از اين حركت بى جا و غوغاها چيست؟ آنان پاسخ دادند: از امير عبيدالله بن زياد فرمان آمده است كه بايد بر شما عرضه كنيم و آن اين است كه يا در طاعت او درآييد و با وى بيعت كنيد و يا آماده نبرد سرنوشت ساز باشيد!
حضرت عباس عليه السلام فرمود: پس قدرى تامل كنيد تا من اين گزارش را به سرورم حسين عليه السلام برسانم.
حضرت عباس عليه السلام، پيام دشمن را به امام عليه السلام رسانيد. امام حسين عليه السلام به وى فرمود: به سوى ايشان برو و از آنان مهلت بخواه كه امشب را صبر كنند و كار نبرد را به فردا واگذار كنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بيشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مىداند كه من به راز و نياز با وى و نيايش در درگاهش چه قدر علاقهمندم.
حضرت عباس عليه السلام مجددا پيام امام حسين عليه السلام را به دشمن رسانيد. عمر بن سعد كه مظنون به مسامحه كارى شده بود و شمر را رقيب خود مىديد، از درخواست امام حسين عليه السلام سرباز زد و گفت: براى حسين، ديگر مهلتى نيست!
ليكن برخى از فرماندهان سپاه، از جمله قيس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض كرده و گفتند: اگر سپاهيان كفر و شرك از ما مهلت مىخواستند، ما دريغ نمىكرديم ولى مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا صلى الله عليه و آله دريغ مىورزيم؟ لازم است او را مهلت دهيد. عمر بن سعد، ناگزير درخواست امام حسين عليه السلام را پذيرفت و پيام داد كه يك شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امير، سر طاعت فرود نياوريد، فيصله كار را به شمشير مىسپاريم. در اين هنگام، آرامش نسبى حاكم شد و هر دو سپاه به خيمهگاه خويش برگشته و منتظر فرارسيدن روز بعد شدند.
هشتم محرم الحرام
“خوارزمی” در مقتل الحسین و “خیابانی” در وقایع الایام نوشتهاند كه در روز هشتم محرم امام حسین علیهالسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیهالسلام كلنگی برداشت و در پشت خیمهها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشك ها را پر كردند سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه میكَند و آب به دست میآورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیهالسلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.
در این روز “یزید بن حصین همدانی” از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنها مضایقه میكنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من میدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه میدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند.
امام علیهالسلام مردی از یاران خود بنام “عمرو بن قرظهٔ” را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین علیهالسلام با ۲۰ نفر و عمر بن سعد با ۲۰ نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود “عباس” و فرزندش “علیاكبر” را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش “حفص” و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیهالسلام كه فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: میترسم خانهام را خراب كنند! امام علیهالسلام فرمود: من خانهات را میسازم. ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی كه میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من میدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد!
ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.
پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامهای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیهالسلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برمیگردم یا به مملكت دیگری میروم. عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، “شمر بن ذی الجوشن” سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.
شب هفتم محرم: یادآور حضرت علی اصغر
در شب هفتم محرم امام حسین علیه السلام با ابن سعد ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام حسین علیه السلام داشت ماجرا را به عبید اللّه بن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.
روز هفتم ماه محرّم الحرام:
1- در روز هفتم محرم عمر بن سعد با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها نداد.
زمانیکه نامه ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمر بن سعد نیز بدون فاصله “عمرو بن حجاج زبیدی” را با چهار هزار تیرانداز مامور منع آب فرات کرد، که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برده نشود.
بدین ترتیب در این روز آب را بر اهل بیت سید الشهداء علیه السلام بستند.
2- در این روز مردی به نام “عبداللّه بن حصین ازدی” که از قبیله “بجیله” بود فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام علیهالسلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبداللّه بن حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد: العطش! باز آب می خورد، ولی سیراب نمی شد. چنین بود تا به هلاکت رسید.
حضرت علی اصغر:
این شب یادآور کوچکترین کودک واقعه کربلا است، شیرخوار دلبندی که جان خود را با بی رحمی لشکریان عمر بن سعد از دست داد
حسین بن علی در روز عاشورا علی اصغر را که از تشنگی بی تاب شده بود به میدان جنگ برد و او را بر دو دستان خود قرار داد و فرمود:
” از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نماندهاست. نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر مرا رحم نمیکنید حداقل به این کودک رحم کنید “
در این حال در بین سپاهیان عمر سعد تشکیک ایجاد شد که ما برای جنگیدن با کودکان نیامدهایم در این حال عمر سعد به حرمله دستور داد که با تیر سه شعبه کودک را بکشد و در این حین که حسین بن علی در حال گفتگو بود تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید. حسین بن علی خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.
برگزاری مرایم شیر خوارگان حسینی در مدرسه حضرت فاطمه (س)سقز
بچه ها ی کوچک با دست ها و قلب هایی کوچک همه آمدند، کودکان آمدند مادر علی اصغر(ع) را دلداری دهند و بگویند اگر علی اصغر تشنه شهید شد، ما شیرخوارگان حسینی فدایی شما هستیم.
مادران طلبه مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) سقز نیز به رسم هر سال، در اولین جمعه محرم الحرام 37-36 14هجری قمری همراه فرزندان شیرخوار خود در روز جهانی علی اصغر(ع) در همایش عظیم شیرخوارگان حسینی که با همکاری ستاد ایام مذهبی شهرستان سقز و مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) در حسینیه سطح شهربرگزار شد شرکت نمودند. در این مراسم مادران شیرخوارگان خود را با لباس سبز و سربندهای یازهرا(س) و یاحسین(ع) به همراه آورده بودند تا به یاد شهادت حضرت علی اصغر(ع) طفل شش ماهه امام حسین(ع) به سوگ بنشینند.سخنران مراسم حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فلسفی ابتدای فرمایشات خود را با حمد و ثنای الهی آغاز نمود و ضمن تسلیت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان عالم و یاران باوفای ایشان با اشاره به این همایش بزرگ و جهانی ابراز داشت: حضرت علی اصغر(ع) کوچکترین و سومین باب الحوائج در بین اهل بیت(علیهم السلام) است که نه تنها شیعیان بلکه اهل سنت نیز در گرفتن حوائج خود به ایشان متوسل شده و زودتر به مقصد می رسند. و تنها شهید در میان شهدای کربلا می باشد که خود خداوند به امام حسین(ع) تسلیت گفت و تنها شهید کربلا بود که خون مبارکش به زمین ریخته نشد و به آسمان رفت
حاج آقا فلسفی در ادامه گفت: امروز مادران فرزندان شیرخوار خود را آورده اند به در خانه این سرباز کوچک لشکر اباعبدالله
الحسین(ع) تا هم از نظر جسمی آنها را متبرک و بیمه و تضمین کنند و هم از لحاظ روحی. پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: فرزندانتان را به سه صفت و خصلت بزرگ کنید: 1- در قلب فرزندانتان محبت مرا قرار دهید( قبل از انتخاب همسر در این امر مواظبت کنید که چه کسی را به همسری و به مادری فرزندانتان در آینده بر می گزینید) 2- محبت خاندان پیامبر اکرم(ص) 3-فرزندانتان را قاری قرآن قرار دهید و این یکی از وظایف پدرو مادر در قبال تربیت فرزند ؛ تربیت دینی و قرآنی اوست.ایشان خطاب به مادران بیان داشت: امروز که به این مجلس آمده اید نه تنها سلامت جسمی فرزند شیرخوارتان را بیمه شش ماهه امام حسین(ع) نمایید که بیمه تربیت دینی هم قرارش دهید و با محبت اهل بیت و تربیت قرآنی متبرکش کنید.همانگونه که والدین حقوقی به گردن فرزند دارند که اگر رعایت نشود دچار عاق والدین می شوند، فرزند نیز حقی بر عهده پدر مادر دارد که مراعات نشود والدین نیز دچار عاق فرزند می شوند. از جمله این حقوق:
اول انتخاب اسم اسلامی برای فرزند است. دوم تربیت قرآنی فرزند. سوم فراهم نمودن زمینه ازدواج سالم و اسلامی فرزند با انتخاب همسر شایسته و مناسب برای او بر اساس معیارهای دینی اسلامی می باشد.
وی گفت: فرزند انسان به آن اندازه که به مادر وابسته است چه از نظر جسمی و چه عاطفی و روانی؛ به پدر خیلی این وابستگی نمود ندارد پس وظیفه مادران بیشتر و خطیرتر است در راستای تربیت صحیح و سالم و دینی فرزندانشان.در روایات دینی نیز داریم هنگامی که مادر تورا صدازد اگر در حال نماز بودی نمازت را بشکن و دعوتش را اجابت کن اما اگر پدر از تو درخواستی داشت و مشغول نماز بودینمازت را مختصر کن و به سوی او برو و این نشانه جایگاه ویژه مادر است در روایات اسلامی وآن عاطفه و محبت مادر و فرزندی.امیدواریم مادران این امت آنگونه که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند در حق تربیت فرزندانشان کوتاهی نکنند.
در ادامه مراسم مداحی توسط مداح اهل بیت عصمت و طهارت و اجرای دکلمه توسط یکی از خواهران طلبه در وصف شهادت حضرت علی اصغر(ع) بود.
تاملی بر واژه ثارالله
السلام عَلیک یا ثاراللّه وابْنَ ثاره
امروزه بحمدالله هر کوى و برزن حسینیه دلها و کعبه جانها شده است، ترنم الهى و قدسى زیارت عاشورا از منزلها و مسجدها به گوش می رسد و بزمهاى عاشورا وعدهگاه عاشقان پاکباخته است.
عاشقان حسین ـ علیهالسلام ـ هر بامداد و شامگاه همچون امام غایبشان[۱] اشک خون از دیدگان جارى می کنند. مگر نه که او ثاراللّه است و این گریه، گریه بر خون جارى در رگهاى دین و جوشیده از صحراى یقین نینواى حسینى ـ علیهالسلام ـ است؟!
ثاراللّه، پرچم سربداران یالثارات الحسین ـ علیهالسلام ـ[۲] از طلوع شهادت آن حضرت تا پهنه ظهور دولت یار است.
معرفت ثاراللهىِ حسینى ـ علیهالسلام ـ بالاترین معرفت و شناخت از آن حضرت است، و این از امتیازها و ویژگی هاى آن حضرت و پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ است. گرچه از لحاظ باطنى ائمه ـ علیهمالسلام ـ به تعبیر روایات، همگى یک نور و یک حقیقتاند.
«اَشْهَدُ اَنَّ اَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طینَتَکُمْ واحِدَهٌ.»[۳]
«شهادت می دهم که روح شما و نور وجود شما و طینت شما معصومان ـ سلام الله علیهم ـ یکى است.»
به تعبیرى همگى مظهر همه اسماء حسناء و صفات عُلیاى الهی اند،[۴] اما به خاطر شرایط زمانى خاصى که هر یک از آنان ]معصومان ـ علیهمالسلام ـ[ داشتند.
زمینه ظهور و بروز یک یا چند اسم از اسماى حسناى الهى و صفات عُلیاى رحمانى، براى هر یک محقق شد. در این بین حضرت ابا عبدالله الحسین، سید الشهدا ـ علیهالسلام ـ به سبب شرایط زمانى و مکانى ویژهاى که داشت و به اقتضاى وظیفه، زمینه ظهور صفات خاص و ممتازى در او فراهم آمد.
مقامات و درجاتى که پروردگار به انبیا و اولیا ـ علیهمالسلام ـ و تابعین واقعى آنها در قیامت عطا می فرماید، تنها به لحاظ حفظ کمالات و عنایات معنوى و فطرى الهى نیست، بلکه حفظ و اظهار آثارى که در عالم عنصرى و مادى از لوازم آن کمالات است، خود نقش جداگانهاى در رسیدن به درجات عالی تر معنوى و آثار بهشتى دارد. مثلاً کسى که قوه شجاعت و سخاوت و ایثار و سایر صفات حسنه را داشته، ولى موقعیت براى پیاده کردن آنها را نیافته باشد با فردِ دیگرى که علاوه بر داشتن آن صفات، آنها را بروز داده باشد، داراى درجه یکسان نیستند و دومى ارزشى فوق اولى دارد.
اکنون با توجه به این مقدمات می گوییم: اگرچه هر کدام از انبیا و اولیا به اقتضاى امر الهى و نسبت به شرایط زمانى و مکانى و غیره که داشتند، گوشهاى از فضایل و کمالات ذاتى خود را آشکار کردهاند، ولى گویا شرایط در زمان حضرت سیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ به گونهاى بوده که موقعیت بیشترى براى اظهار کمالات روحى ایشان فراهم گردیده و خواسته الهى نیز تأکید بیشترى در پیاده شدن آن کمالات (به حسب اقتضاى زمان) داشته و حضرتش به عنایت الهى به آن اقتضا و خواست، پاسخ مثبت داده و به این ترتیب (به حسب روایات) در هر دو عالم واجد خصیصه هایى نسبت به سایر اولیاى دین گردیده است.[۵]
جمله «الْوِتر الْمَوْتُور» در زیارت عاشورا بنابر یک معنى، اشاره به همین امتیاز خاص آن حضرت دارد; زیرا وِتْر به معنى تک و تنهاست و مَوْتور به معنى کسى که تنها و بىبدیل است (وِتر ـ به کسر واو ـ بنابر لغت اهل نجد و وَتر ـ به فتح واو ـ به لغت اهل حجاز).[۶]
بنابر یک معنى، این جمله، تأکید جمله اول (ثاراللّه) است که در این صورت به معنى خون است. یکى از استادان در این باره نوشته است:
«جمله اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور، اگرچه ممکن است به معنى جمله گذشته باشد، یعنى کسى که انتقام و خونخواهى از او نشده و تنها خدا می تواند انتقام خون او را بگیرد، ولى ظاهراً اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور به معنى فرد و تنهاى بی همتا و به زبان فارسى خودمانى دُردانه است، و به خصیصه خاص سیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ … اشاره دارد.[۷] اما از لحاظ ظاهرى و به حسب امتیاز خاص صفت ثارالله فقط به حضرت سیدالشهداء و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهمالسلام ـ اطلاق شده است، آن هم در غالب زیارتنامههاى امام حسین ـ علیهالسلام ـ که در یازده موضع از زیارتنامه ها،[۸] این صفت با اندکى اختلاف[۹] ذکر شده است.»
لفظ ثارَ با مشتقاتش، حدود ۷۰ بار در روایات آمده است.
لغت شناسى ثاراللّه
المنجد، ثَأَرَ و ثَأْر را به معنى انتقام گرفتن دانسته و لفظ ثار را ذکر نکرده است. طریحى در مجمع البحرین، ثَأَرَ را به معنى انتقام گرفتن معنى کرده و ثاراللّه را تصحیف ثَأْراللّه دانسته است.
ابن اثیر در نهایه; ثَأر را به معنى خونبها دانسته و لفظ ثار را ذکر نکرده است. زبیدى در تاج العروس; ثَأر و ثار را به یک معنى دانسته و نوشته است: ثار به معنى خون است و گفته شده به معنى انتقام خون کسى را گرفتن نیز به کار می رود.
علامه مجلسى ـ رحمه الله علیه ـ ثَأَرَاللّه تلفظ کرده و براى تصحیح معنى مضافى در تقدیر گرفته و نوشته است:
«ثَأَرَ اللّه به معنى خونخواهى است، ثاراللّه و ابن ثاره یعنى تو اهل ثاراللّه هستى، و کسى هستى که خداوند انتقام خونش را از قاتلانش خواهد گرفت.»[۱۰]
در حالى که به نظر می رسد، با توجه به کاربرد این لفظ در کتابهاى لغت و زیارتنامهها و روایات و عدم ضرورت و خلاف اصل بودنِ تقدیر گرفتن مضاف، همان سخن زبیدى در تاج العروس متعین بلکه صحیح است که: ثَأْر و ثار، به یک معناست و هر دو به معنى خون است.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در زیارتنامه حضرت ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«اَنَّکَ ثارُاللّهِ فِى الاَْرْضِ مِنَ الدَّمِ الَّذِى لا یُدْرِکُ ثِرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهْلِ الاَْرْضِ.»[۱۱]
«اى سید الشهداء ـ علیهالسلام ـ تو خونِ خدا در زمینى، همان خونى که هیچ کس جز خداوند انتقام آن را نمی تواند بگیرد.»
البته خونى که این ویژگى را دارد که هیچ کس جز خداوند متعال آن هم به دست اولیایش نمی تواند انتقامش را بگیرد; چون شخص ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ از آن چنان جایگاه رفیعى برخوردار است که جز خداوند متعال و اولیایش نمی دانند. در زیارت عرشى عاشورا می خوانیم:
«أنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ.»
«از خداوند متعال می خواهم به من توفیق دهد، انتقام خون شما را بگیرم.»
همان طور که ملاحظه می کنید، ترکیب طَلَبَ ثارِک، فقط به همین معنى که ثار به معنى خون باشد قابل تبیین است، وگرنه اگر ثار به معنى ـ خونخواهى (طلب الدم) باشد، جمله این چنین خواهد شد; طَلَبَ طَلَبَ ثارِکَ، که در سخافت نیاز به توضیحى ندارد. همین طور است، جمله «طَلَبَ ثارِکُمْ» یا «طَلَبَ ثارِى» که در جملههاى بعدى زیارت عاشورا آمده است، یا جمله: «اَشْهَدُ اَنَّ اللّه تَعالى الطّالِبُ بِثارِکَ»[۱۲] و جملاتى شبیه این در سایر زیارتنامه هاى آن حضرت.[۱۳]
معنى ثاراللّه
با توجه به آنچه در معنى لغوى ثاراللّه گفته شد، معانى مختلفى در تفسیر ثاراللّه بیان شده است.
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى کسى که انتقام خونش را خداوند می گیرد، می دانند[۱۴] و ثار را مخفف ثائِر دانستهاند، مثل شاک مخفف شائک[۱۵] یا ثار را مخفف ثَأْر انگاشتهاند.[۱۶]
ـ بعضى لفظ «أهل» در تقدیر گرفتهاند و گفتهاند: ثاراللّه یعنى اهل ثاراللّه، اهل خونخواهى الهى که خداوند انتقام خونش را می گیرد.[۱۷]
ـ برخى گفتهاند: ثاراللّه یعنى کسى که خودش در دوران رجعت مىآید و انتقام خونش را می گیرد.[۱۸]
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى خون خدا دانستهاند.[۱۹]
ظاهر بسیارى از ادله همان طور که در معنى لغوى آن گفته شد مؤید این مطلب است که: ثار به معنى خون است و امام حسین ـ علیهالسلام ـ ثاراللّه و خون خداست. ۲ ۳ ۴ ۱
پى نوشت
[۱]- امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: فَلاََنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لاََبْکِیَّنَ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
کنون هر صبح و شامى در عزایت
بریزم اشک و می نالم برایت
به جاى اشک خون از دیده بارم
همیشه دیدهاى خونبار دارم
امام مهدى(عج) در عزاى امام حسین(ع)، زیارت ناحیه مقدسه، ص ۳۰ ـ ۳۱
[۲]- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶ و ج ۵۲، ص ۳۰۸ و ج ۱۰۱، ص ۱۰۳.
[۳]- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص ۹۸۷.
[۴]- نهجالولایه، ص ۵۸.
[۵]- فروغ شهادت، على سعادت پرور، ص ۴۰.
[۶]- تاج العروس، ذیل لغت وتر.
[۷]- فروغ شهادت، ص ۳۸۹.
[۸]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۹۴، ۲۹۱، ۲۶۰، ۲۰۰، ۱۹۹، ۱۸۱، ۱۸۰، ۱۶۹، ۱۶۸، ۱۵۲ و ۱۴۸.
[۹]- در بعضى از زیارتنامهها این چنین آمده است: السلام علیک یا ثاراللّه وابن ثاره … و در بعضى دیگر، این چنین: السلام علیک یا ثاراللّه فى الأرض … و در برخى این چنین: اشهد انک ثاراللّه فى الأرض وابن ثاره.
[۱۰]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[۱۱]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۶۸.
[۱۲]- بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۷۵.
[۱۳]- همان، ج ۱۰۱، ص ۲۹۲، ۲۹۰; ج ۴۴، ص ۲۱۸; ج ۴۵، ص ۳۴۳، ۳۵۱.
[۱۴]- فروغ شهادت، بیشتر مترجمان زیارت عاشورا، ص ۳۸۹.
[۱۵]- شرح زیارت عاشورا، آیتالله سید احمد میرخانى، ص ۳۰۵.
[۱۶]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[۱۷]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[۱۸]- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[۱۹]- تعداد اندکى از مترجمان زیارت عاشورا، آیتالله سید احمد میرخانى در شرح زیارت عاشورا، ص ۳۰۸; زیارت در پرتو ولایت،
کربلا قویترین جی پی اس هدایت
بهشت و نعمت های فراوانش را همه دوست دارند و می خواهند که روزی در این شهر پر نعمت جای گیرند. اما بر خلاف آنچه که برخی تصور می کنند جاده بهشت یک جاده اتوبانی و صاف و ساده و بی خطر نیست بلکه جاده منتهی به بهشت بسیار پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب و پرخطر است.
برخی از مسافران این جاده پرخطر به قعر دره های گمراهی سقوط می کنند و برخی دیگر خود را به بلندای قله سعادت می رسانند و در بهشت برین جای می گیرند.
آغاز این جاده خطرناک، زندگی دنیایی انسان و نهایتش سرای آخرت است. آری، این جاده که از میان همین دنیا می گذرد، گردنه های فراوانی دارد و غارتگران بسیاری را در خود جای داده است. دزدان سرگردنه در پس هر گردنه ای به کمین مسافران این جاده نشسته اند و دارایی های معنویشان را به تاراج می برند.
اما سخن این است که چگونه می توان از این جاده پر فراز و نشیب و خطرناک، عبور کرد و خود را به بلندای سعادت رساند؟
مسلما بدون یک «نقشه راه» مطمئن، عبور از چنین مسیری امکان پذیر نخواهد بود. نقشه ای که بتواند تمامی پستی و بلندی ها، گردنه ها و پیچ و خم ها، استراحت گاه ها و معبرها و خلاصه همه مکانهای پراهمیت سفر را در اختیار مسافر قرار دهد. نقشه ای که بتواند در هر لحظه جایگاه ما را نسبت به هدف و مقصد نشان دهد و راه را از بی راهه روشن سازد.
اما سوال این است که در مسیر پر پیچ و خم زندگی چه چیز می تواند «نقشه راهی» هوشمند برای انسان باشد؟ امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید:
«ای بندگان خدا! براى شما در تاریخ روزگاران گذشته درس هاى عبرت فراوان وجود دارد. … روزگار بر آیندگان چنان مى گذرد که بر گذشتگان گذشت. ماجراها و رویدادهاى آن همانند یکدیگرند و نشانههاى آن آشکار است.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲ و ۱۵۷)
بنابراین تاریخ گذشتگان و توجه به زندگی نسل های گذشته می تواند بهترین «نقشه راه» برای زندگی انسان باشد. چرا که تاریخ تکرار می شود و می تواند به عنوان یک «نقشه راه» مسیر آینده را برای ما روشن سازد.
خواندن تاریخ, همانند بالا رفتن به قله کوه است که هر چه بالاتر می روی دید وسیع تری نسبت به زندگی پیدا می کنی و هر چه به قله نزدیک تر می شوی احاطه بیشتری نسبت به حوادث می یابی.
پس چه نیکو است که به گوشه های مختلف تاریخ سرکی بکشیم و از احوالات شخصیت های آن عبرت بگیریم.
چه خوب بود اگر ما هم می توانستیم یک «جی پی اس» هوشمند برای جاده پر فراز و نشیب بهشت پیدا کنیم. اما نگران نباشید که خداوند این نقشه هوشمند را در گوشه کوچکی از تاریخ، سامان دهی کرده است. یک نقشه کوچک اما پر کاربد ماهواره ای که گویا برای همه قرن ها و برای همه زمانها و مکانها پاسخ گو است
نقشه هوشمند هدایت
اگرچه نقشه های کاغذی کارایی فراوانی در مسیریابی دارند اما مسلما نقشه های هوشمند امروزی که در یک دستگاه کوچک جاگرفته است، کارگشاتر است. دستگاه های مکان یابی که با ارتباط ماهواره ای خود، اطلاعات وسیعی را در اختیار انسان می گذارد، مسافرت در جاده های پر فراز و نشیب و صعب العبور را آسان تر از گذشته کرده است.
چه خوب بود اگر ما هم می توانستیم یک «جی پی اس» هوشمند برای جاده پر فراز و نشیب بهشت پیدا کنیم. اما نگران نباشید که خداوند این نقشه هوشمند را در گوشه کوچکی از تاریخ، سامان دهی کرده است. یک نقشه کوچک اما پر کاربد ماهواره ای که گویا برای همه قرن ها و برای همه زمانها و مکانها پاسخ گو است. یک نقشه هوشمند تاریخی که پیشرفت تکنولوژی هم نمی تواند او را کهنه کند و به باد فراموشی بسپارد. نقشه ای جامع و سرشار از اطلاعات پر کاربرد. نقشه ای که همه نیازهای مسیر را در خود جای داده است و جایگاه انسان را در مسیر کمال نشان می دهد.
خوب که به عاشورای حسینی می نگریم، درمی یابیم که یک روز کوتاه پرفراز و نشیب، عجب «نقشه» ای برای مسیر زندگی انسانها است. نقشه ای کوچک و نُقلی که انبوهی از اطلاعات لازم برای جاده زندگی را در اختیار مسافران قرار می دهد. نقشه ای که تنها به بلندای یک روز کوتاه در محرم سال ۶۱ هجری است و پهنایش به اندازه سرزمین کوچکی چون کربلا است.
نقشه ای که با مراجعه به آن می توان جایگاه خود را نسبت به مقصد دریافت و فاصله خود را با جاده اصلی پیدا کرد.
نکند غارتگران گردنه بی عفتی, غیرت شما را همچون پسر مرجانه دزدیده باشند. نکند در سبزه زار علفهای هرز و سمی، مشغول نوش جان کردن میوه های خوش رنگ و لعاب مال حرام باشید. نکند مسیر را تا نزدیکی های بهشت همراه با سلیمان بن صُرَدها رفته باشید و خواب غفلت شما را به دره های توجیه برده باشد. نکند …. نکند … .
کارکرد «جی پی اس» کربلا
خوب که به این مکان یاب کوچک و جمع و جور نگاه کنیم، تمامی گذرگاه ها و دره های زندگی را در آن خواهیم دید و خود را در گوشه ای از این نقشه پر فراز و نشیب خواهیم یافت.
حالا چشم دلتان را به نقشه بدوزید و گردنه ها را یکی پس از دیگری وارسی کنید که خدایی ناکرده در پس وسوسه هایش زمین گیر نشده باشید. نکند در پس گردنه طمع، کنار عمر سعد نشسته اید و به امید گندم ری سماق می مکید. نکند گردنه پول پرستی و دنیا طلبی، شما را در ترافیک لشکر عمر سعد زمین گیر کرده باشد. نکند سرازیری بی خیالی و سکوت شما را با مردم کوفه به دره های بی وفایی کشانده است.
نکند غارتگران گردنه بی عفتی, غیرت شما را همچون پسر مرجانه دزدیده باشند. نکند در سبزه زار علفهای هرز و سمی، مشغول نوش جان کردن میوه های خوش رنگ و لعاب مال حرام باشید. نکند مسیر را تا نزدیکی های بهشت همراه با سلیمان بن صُرَدها رفته باشید و خواب غفلت شما را به دره های توجیه برده باشد. نکند …. نکند … .
نه، شما که خوبید و ان شاء الله چند قدمی با قله ۶ گوشه نقشه ما فاصله ندارید. اما اگر به بی راهه هم رفته بودید دستگاه هوشمند ما مسیر برون رفت را به راحتی به شما نشان می داد.
نقشه هوشمند کربلا، بن بست ندارد و در پس هر شکستی راه حلی را نمایش خواهد داد. حتی اگر در پس یکی از این گردنه ها زمین گیر شده باشید این نقشه جامع، مسیر پیشنهادی دارد. حتی اگر در قعر یکی از دره های گمراهی هم سقوط کرده باشید باز نقشه هوشمند ما راه نجاتی را نمایان خواهد کرد. عجب نقشه کارایی است این کربلا.
اگر پایتان لغزیده است و سابقه خوبی ندارید آسانسور توبه ای که به نام «حر بن یزید» نامگذاری شده شما را به جاده خوشبختی باز خواهد گرداند. اگر با چراغ خاموش به بی راهه رفته اید و راه را گم کرده اید، امداد و نجات «زهیر بن قین» راه را به شما نشان خواهد داد. حتی اگر همین الان از خواب غفلت بیدار شده اید، می توانید با کاروان «توابین» همراه شوید و گذشته را جبران نمایید. خلاصه خیالتان راحت که در این نقشه هیچوقت به در بسته برنخواهید خورد.
اینها تنها گوشه ای از کارایی های اعجاب انگیز این نقشه هوشمند است. حالا اگر خریدارید به چهار گوشه دلتان دو گوشه دیگر بیافزایید
برگزاری مراسم شیرخوارگان در سریش آباد
به گزارش معاونت فرهنگی حوزه حضرت زینب امروز جمعه مورخ ۹۴/۰۷/۲۴ همزمان با هیأتهای سراسر کشور حوزه علمیه حضرت زینب (س) سریش آباد مراسم باشکوه شیرخوارگان را در سطح شهر برگزار نمود که با استقبال بی نظیر بانوان شهر مواجه گردید. سخنران این مراسم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای کریمی مقدم بودند که با بیان ارزش محبت اهل بیت(ع)، گوشه ای از مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام را ذکر نمودند و مداحان عصمت و طهارت به مرثیه خوانی پرداختند.
حرمله خیر نبینی گل من نورس بود
چیدنش تیغ نمی خواست نسیمی بس بود
ششم ماه محرّم الحرام
1.یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی سعد
در شب ششم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور وکمک ، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند وحرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده ای را فرستاد تا مانع آنها شوند.لذا درگیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی وبقیه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد.(1)
2.اولین محاصره فرات در کربلا
به نقلی عمر سعد ،شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند.(2)
3.تراکم لشکر یزید در کربلا
در این روز لشکرزیادی برای جنگ با حضرت اباعبدالله علیه السلام جمع شدند.(3)
1.الوقایع الحوادث:ج2 ص149.از مدینه تا مدینه:ص368-370.
2.از مدینه تا مدینه:ص360.
3.الوقایع الحوادث:ج2 ص153.
شب پنجم محرم: یاد آور حبیب بن مظاهر ، زهیر و عبدالله بن حسن
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حضرت حبیب بن مظاهر ، حضرت زهیر و حضرت عبدالله بن حسن (کودک هشت یا یازده ساله امام مجتبی ع) نیز منسوب است. عبدالله (ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
روز پنجم:
1- در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام “شبث بن ربعی را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
2- عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام “زجر بن قیس” بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.
3- در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیهالسلام صورت گرفت، مردی به نام “عامر بن ابی سلامه” خود را به امام علیهالسلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.
شب چهارم محرم: یادآور حضرت حرّ
چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.
حرّ بن یزیدبن ناجیه بن سعدبن بنی ریاح:
حرّ از بزرگان قبیله بنی تمیم و شاخه بنی ریاح بود. او همواره از بزرگان و شجاعان قوم خود به شمار می رفت.
هنگامی که خبر آمدن امام حسین(علیه السلام) در کوفه منتشر شد، حرّبن یزید به سمت فرماندهی 1000 نفر از سربازان برگزیده شد و عبیدالله به او دستور داد، از ورود امام به کوفه جلوگیری و او را وادارد که با یزید بیعت کند. هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به منزل «ذی حِسم» رسیدند.
امام دستور داد در آنجا اتراق کرده و خیمه ها را برافراشتند. لشکر هزار نفری حرّ در شدت گرمای ظهر، در برابر امام حسین(علیه السلام) با شمشیرهای آویزان، صف کشیدند. امام احساس کرد که آنها تشنه اند، به اصحاب و یارانش امر کرد: «این قوم را سیراب و لب اسبهایشان را تر کنید.»
علی بن طعان محاربی نقل می کند: در آن روز من در سپاه حر آخرین نفر بودم که نزد امام حسین(علیه السلام) و یارانش رسیدم. چون امام تشنگی مرا دید، فرمود: فرزند برادر! آن شتر را که مشک آب بر آن قرار دارد بخوابان، خواباندم. فرمود: لبه مشک را برگردان و آب بیاشام. از شدت تشنگی نتوانستم لبه مشک را برگردانم و آب بخورم در این لحظه امام بلند شد و این کار را انجام داد. پس از اینکه لشکر حرّ سیراب شدند، امام به آنها گفت: ای مردم شما کیستید؟ جواب دادند: یاران عبیدالله هستیم. امام فرمود: فرمانده شما کیست؟ گفتند: حرّبن یزید ریاحی. امام به حرّ گفت: ای فرزند یزید، وای بر تو، با مایی یا بر ما؟ حرّ در جواب گفت: بر تو ای ابا عبدالله. در این لحظه امام فرمود:
«وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
حر با لشکر عظیمی که همراه خود داشت در روز عاشور در برابر امام (ع) ایستاده بود ، در آن روز امام حسین(علیه السلام) با صدای بلند از مردم یاری خواست و گفت:
«أَما مِنْ مُغِیث یُغِیثُنا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ؟»
حر ریاحی با شنیدن سخنان جانسوز امام، مضطرب و پریشان شد، با ناراحتی نزد عمربن سعد آمد و به او گفت: آیا می خواهی با حسین(علیه السلام) بجنگی؟ عمربن سعد با کمال بی شرمی گفت: آری، چنان نبردی کنم که کمترین آن بریده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد. حرّ که دوست نداشت با امام روبه رو شود، به او گفت: بهتر نیست او را به حال خود واگذاری تا اهل بیت خود را از اینجا دور کند؟ عمر سعد که جیره خوار عبیدالله بود، در جواب گفت: اگر کار دست من بود، پیشنهاد تو را عملی می کردم، ولی امیر اجازه نمی دهد.
حرّ نگران و آشفته در گوشه ای ایستاد و به فکر فرو رفت. به دنبال بهانه ای می گشت که از لشکر عمر سعد جدا شود، لذا نزد «قرّه بن قیس» آمد و گفت: اسبت را آب داده ای؟ گفت: نه، حر گفت: نمی خواهی آبش دهی؟ من می روم و او را سیراب می کنم و با این بهانه از لشکر عمر سعد فاصله گرفت و راهش را به طرف خیمه گاه امام، کج کرد.
مهاجربن اوس که همراهش بود، به حُر گفت: از کارهایت متحیّر شده ام، به خدا قسم هرگز تو را این گونه ندیده ام، اگر از دلیران کوفه سؤال می کردند، نام تو را می بردم. حرّ ریاحی در جواب گفت:
«به خدا قسم، خود را در میان بهشت و جهنم می بینم، ولی چیزی را بر بهشت ترجیح نخواهم داد. اگر چه مرا بکشند و پاره پاره کرده و بسوزانند.»
وقایع روز چهارم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
محرم الحرام سال 61 هجری قمری است.
در روز چهارم محرم الحرام سال61 هجری قمری، عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود.
سخنرانی «عبیداللّه بن زیاد» علیه امام حسین علیه السلام در مسجد کوفه
در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و خود به منبر رفت و گفت: اى مردم! شما خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنان را چنان شناختید، که میخواهید! و یزید را مىشناسید که خوش رفتار و پسندیده روش است! و به زیر دستان احسان مىکند! و عطایاى او بجاست! و پدرش معاویه هم در زمان خودش چنین بود و این پسرش یزید هم بعد از او بندگان را گرامی میدارد! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.
سپس از منبر به زیر آمد و عطایای وافری به مردم داد و آن ها را به کمک عمر بن سعد به جنگ حسین (ع) فرستاد و براى مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا دهند که مردم براى حرکت آماده باشند و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند.
لشکر کشی شمر بن ذی الجوشن به سمت کربلا
پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمربن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیهالسلام اعلام آمادگى کرد و بعد یزید بن رکاب کلبى با دو هزار نفر و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند. اما شرورترين نيروهای عبيدالله بن زياد، لشكر شمر بن ذی الجوشن بود كه به استعداد چهار هزار تن به قصد نبرد حتمی با اهل بيت پيامبر(ص) به سمت سرزمين كربلا رفتند. ورود شمر به كربلا، مصادف با روز نهم ماه محرم بود.
برگزاری نشست اعتقادی وسیاسی در مدرسه ریحانه النبی(س)سنندج با حضوراستادشیخ محمددباح الخزامام جمعه مسجد بلعبک لبنان
به گزارش معاونت فرهنگی نشست اعتقادی وسیاسی مورخ20/7/97 با حضور طلاب حوزه علمیه ریحانه النبی(س)وحوزه برادران سفیران هدایت باسخنرانی استادشیخ محمددباح الخزامام جمعه مسجد بلعبک لبنان در حوزه مبارکه برگزارگردید.
ایشان با اشاره به رخدادهای لبنان بیان کردنددرحمله اسرائیل به لبنان که طی آن اشغالگران توانستنه بودند تابیروت مسلط شوند تااین با حمایت های رهبری از مقاومت حزب الله پیروز شد این بزرگترین پیروزی در مبارزات بود وبعدازآن کشور به سوی امنیت رهسپارگردید.
ایشان با تصریح براینکه بیشترین فضای فتنه درگیری بین شیعه وسنی است بیان کردند:تروریست های مسلط درمناطق شرقی دراواخر حملات تروریستی متفاوتی درکشور داشتند والان موضوع مسایل دینی راهدف قرار داده اند.
امام جمعه بلعبک با تاکید براینکه دانشگاه شریعت ازمدینه مذهب سلفی راآموزش می دهد ونقاط ضعف ومثبتی دارد دراین دانشگاه نسبت به شیعیان تهمت های می زنند ازجمله:مذهب شیعه بر4مبنا است 1-شیعیان صحابه پیامبر رادوست ندارند 2-آنها رالعنت می کنند 3-کافر می دانند وهمه راتکفیر می گویند4-انها اعتقاددارند که شیعیان براین باورند که وحی به جای اینکه برپیامبر نازل شده برحضرت علی وحی نازل شده است.
ایشان فرمودند شایان ذکر است که مادرلبنان بابرقراری رابطه با شیعیان وبا سفرهای متعددی که به ایران داشتیم متوجه شدیم که این ها همه تهمت هستند نادرست وناروااست وهمچنین درواقعه غدیر پیامبر (ص)به حضرت علی (ع)فرمودند:من کنت مولا فهذا علی مولا این نمونه ای ازجانب شیعه وتسنن است که عامه مردم قبول ندارند که مانع اعتدال می شود
استاد شیخ محمد دباح با اشاره به فعالیت های منافقین فرمودند: ماباید دنبال حق وحقیقت باشیم وجرات این راداشته باشیم که راه سلطه شیطان لعنت الله راببندیم وسعی کنیم تقلید کورکورانه نکنیم خصوصا افرادی که مردم را به تعصب دعوت می کنند که نباید غافل باشیم.
در پایان جلسه پرسش وپاسخ در خصوص وقایع لبنان برگزار گردید.
برگزاری کارگاه مهارتهای زندگی با حضور سرکار خانم غیاثی در مدرسه ریحانه النبی(س)سنندج
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه ریحانه النبی(س) دراین مدرسه کارگاه مهارتهای زندگی با حضور سرکار خانم غیاثی وطلاب برگزار گردید.
سرکار خانم غیاثی با بیان اینکه گام اول برای رسیدن به شادی ونشاط متوجه خود از هدف خلقت واینکه از کجا آمده وقرار است کجابرویم؟
ایشان بااشاره به آیه شریفه56 ذاریات«ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون»فرمودند:بندگی یعنی این که تمام لحظه ها به یادخداباشید وتمامی کارها رابرای خدا انجام دهیم،با تلقین وتوجه به ویژگی بندگی بسیاری از مشکلات زندگی حل خواهد شد،اگرمقصدو مقصود خدا باشد ناراحتی وشکست وپیروزی ها همه تعریف جدیدی پیدا می کند.
ایشان باتصریح براینکه هدف از خلقت بندگی است وهدف بندگی برای رسیدن به خداست بیان داشتند زندگی بدون هدف،بدون بندگی تبدیل به زندگی لهو ولعب می شود که شخص انگیزه ای هیچ کاری ندارد ودیگر آن نشاط لازم جهت انجام امور را نخواهد داشت وبا کوچکترین اتفاق افسرده وناامید خواهد شد.
ایشان در ادامه افزودند: آرامش وشادی همتراز با ایمان فرداست هر چه ایمان فرد بیشتر باشد آرامش او نیز افزایش می یابد پس با برنامه ریزی برروی اعتقادات خودمی توان معنویت را وارد زندگی کرد وباعث آرامش شد.
برگزاری مراسم عزاداری شب سوم محرم درحوزه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه فاطمه الزهرا(س)کامیاران در سومین شب از ایام محرم طلاب این مدرسه در مراسم عزاداری سرور وسالار شهیدان شرکت نمودند.
سخران جلسه حاج آقا محمودی راهکارهایی برای هم رکابی آقا امام زمان (عج) بیان کردند و اینکه ما چه کار کنیم تا افتخار سربازی آقا ولی عصر را داشته باشیم.
یکی از این راهکارها تهیه لقمه ی حلال برای خانواده می باشد چون نان حلال به طور مستقیم بر فرزندان تاثیر می گذارد ما نگاه کنید وقتی نبی مکرم اسلام به دنیا آمدند شیاطین نزد ابلیس جمع شدند اینکه چه کار کنند تا نبی مکرم اسلام را از بین ببرند چون حضور ایشان برای شیاطین بسیار سخت بود
ایشان در ادامه فرمودند کسی که لقمه ی حرام می خورد دعایش مستجاب نمی شود بنابراین کسی هم که به عنوان سرباز امام زمان (عج) شناخته می شود در برابر درس و کار خود مسئول است
یکی دیگر از تاثیرات مال حرام اینکه در شخص قصاوت قلب ایجاد می کند که با عث می شود انسان هر گونه جنایتی را مرتکب شود .
یکی دیگر از راههای هم رکابی امام زمان (عج) دل نبستن به دنیا می باشد ، جابربن عبدالله درباره ی وسوسه از امیر المومنین امام علی (ع) می پرسند ؟ که امام در جواب می فرمایند نزدیکترین و بهترین لذت های دنیا هفت چیز است یا خوردنی است یا نوشیدنی یا پوشیدنی یا ارتباط با جنس مخالف یا سوار کاری یا بوئیدنی و یا شنیدنی و فرمود ای جابر لذیذ ترین غذای ای دنیا عسل است و لذیذ ترین نوشیدنی آب است و بهترین پوشدنی جیبات از جنس ابریشم است و بهترین سواری اسب سواری است و بهترین بوئیدنی مشک که از خون ناب آهو می باشد و بدترین شنیدنی ها غنا و موسیقی می باشد
ایشان در پایان نیز روضه ای برای سوگواری امام حسین (ع) قرائت کردند
شرکت طلاب مدرسه فاطمه الزهرا(س)کامیاران در مراسم شیرخوارگان حسینی
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه فاطمه الزهرا(س)کامیاران طلاب این مدرسه دراولین جمعه محرم در مراسم شیر خوارگان حسینی شرکت نمودند تا با رساندن پیام مظلومیت امام حسین (ع) و طفل شیرخوار ایشان حضرت علیاصغر (ع) جهانیان رابا نهضت عاشورا و پیام امام حسین (ع) - که اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر بود - آشنا کنند.
برگزاری مراسم عزاداری شب دوم محرم درحوزه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
*قرائت دعای نورانی بخش زیارت عاشورا
* تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
*سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی
ایشان به ادامه بحث شب گذشته پرداختند اینکه انسان چه کار کند تا بتواند جزء یاران واقعی حضرت ولی عصر باشد . که به چند راه اشاره کردند . یک انجام اعمال شایسته مثل خواندن نماز شب که از فضیلت بالایی برخوردار است که آیت الله بهجت می فرماید چیزی بالاتر و برتر از نماز شب خواندن و اشک بر سید الشهدا را سراغ ندارم .
دوم دین داری که خود عامل موفقیت انسان در تمام مراحل زندگی می شود یعنی اگر انسان دین دار باشد ناخود آگاه انسان توفیق و سعادتمندی پیدا می کند و در درگاه باری تعالی رو سفید می شود .
سوم دعا کردن در درگاه حق می باشد و این به حدی با ارزش است که در حدیث قدسی آمده که اگر انسان بعد از نمازش دعا کند خداوند آن را برآورده می کند .
ایشان در ادامه داسیتان حضرت موسی را گفتند که از خدا خواسته بود همنشینش را در بهشت به اونشان دهد و خداوند هم آدرس یک قصاب را به او داد ، وقتی حضرت موسی به در مغازه اش رفت دید کار خاصی انجام نمی دهد به او به خانه رفت و آنجا دید که قصاب به مادرپیرش غذا می دهد از وی پرسید ایشان کیستند ؟ در جواب گفت مادرم هست . بعد دوباره از او پرسید چه می گوید ؟ قصاب در جواب گفت مادرم می گوید الهی در بهشت همنشین موسی باشی
*قرائت روضه ی حضرت علی اصغر
*عزاداری و سینه زنی عزاداران ابا عبد الله الحسین علیه السلام
برگزاری نشست اخلاقی با عنوان اضظراب وبا حضورحجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه فاطمه الزهرا(س)کامیاران در روز دوم محرم نشست اخلاقی با عنوان اضظراب وبا حضورحجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی برگزار گردید.
ایشان درابتدای سخنان خود به ادامه ی بحث اضطراب پرادختند و راه های درمان آن را بیان کردند که یکی از راه کارهای مهم آن امید می باشد . شما نگاه کنید انسان هر وقت از جایی بریده می شود و تمام درهای امید را به روی خود بسته می بیند فقط به خداوند متوصل می شود . ایشان در ادامه داستانی از ابو جعرانه نقل کردند که ایشان می فرماید من استقامت و امید را از یک حشره یاد گرفتم ؟ وقتی از ایشان جریان را پرسیدند ، در جواب گفت من یک شب در مسجد نشسته بودم و تا نماز صبح بیدار ماندم و یک حشره را دیدم که می خواست خود را به کنار نور برساند و برای این کار هفتصد بار از رو ستون افتاد و دوباره به تلاش خود ادامه می داد تا بالاخره برای اذان صبح به آن جایی که می خواست رسید . شما نگاه کنید حیوانی مثل مورچه نیز ده برابر وزن خود را می تواند حمل کند
ایشان در ادامه خاطر نشان کردند همیشه کسانی که اداعاهایشون بیشتر است نابود می شوند شما نگاه کنید خداوند متعال سپاه نمرود را با یک پشه نابود کرد . چون نمرود وقتی که دید سپاهش در حال نابودی است برای اینکه زنده بماند داخل یک اتاقک شد که از قبل به عنوان پناهگاه برای خود درست کرده بود اما یک پشه ی زخمی وارد بینی او شد و برای همیشه نمرود را راهی جهنم کرد
ایشان در ادامه روایتی از امام صادق (ع ) نقل کردند که می فرماید : سه چیز فخر مومن است و باعث زینت وی می شود :1 نماز شب 2 ناامیدی از آنچه دست مردم است 3 ولایت مداری اهل بیت در تمام مراحل زندگی
ایشان در پایان اشاره ای به ثواب اشک ریختن برای ابا عبدالله کردند و خاطر نشان کردند به فرموده ای حضرت امام همین محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است
برگزاری مراسم عزاداری شب اول محرم درحوزه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
عزاداری شب اول محرم در حسینیه امام باقر (ع) با حضور سخنران حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی ، اساتید و طلاب حوزه خواهران و برادران و عموم محبان اهل بیت
*قرائت دعای پر فیض زیارت عاشورا
*تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
*سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمودی
ایشان در ابتدای سخنان خود مسئله ی احکامی پیرامون نجس شدن لباس بیان کردند و اینکه انسان در این چنین مواقع باید چه کار کند
ایشان در ادامه فرمودند در دنیای امروز سئوالی که در اذهان عموم هست اینکه در این زمان که امام زمان در پس پرده ی غیبت است آیا می توانیم به درجه و مقام شهدای کربلا برسیم ؟ که باید در جواب گفت طبق حدیث شریفه ی کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا ما نیز می توانیم به این جایگاه و مقام برسیم چون هر انسانی اگر امام زمان خود را یاری کند و سربازی لایق برای ایشان باشد به همان درجه می رسد ، این را هم باید گفت که جهاد فی سبیل الله هیچ وقت تمام نمی شود و در هر زمانی طبق نیازآن دوران باید از دین دفاع کرد
ایشان در ادامه سخنی از علامه طباطبایی نقر کردند که ایشان می فرماید: توفیق یعنی خدا اسباب کار را طوری برنامه ریزی کند که بتواند به یک جایگاه موفق و سربلند برسد
ایشان در پایان روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کردند که می فرماید : مومن به سه خصلت احتیاج دارد یک توفیقی که از جانب خدا قسمت او شود دو موعظه گر خوب سه قبول آن چیزی که تو را نصیحت می کند
*روضه خوانی حضرت مسلم بن عقیل
*مداحی ابا عبد الله الحسین (علیه السلام )
*پذیرایی از عزا داران سید الشهدا
برگزاری نشست اخلاقی با حضور اساتید و طلاب حوزه فاطمه الزهرا ( س) کامیاران با عنوان عوامل اضطراب
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه فاطمه الزهرا(س)کامیاران نشست اخلاقی با حضور استاد حوزه حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا محمودی در این مدرسه برگزار گردید. حجت الاسلام والمسلمین در ابتدای سخنان خود فرمودند:مبلغان گرامی توجه داشته باشید که امروزه هر چقدر پیشرفت در خانواده و جامعه بیشتر می شود آرامش از آنان کمتر می گردد. درست است امکانات برای انسان آسایش می آورد ولیکن موجب آرامش نمی گردد. پول شاید آسایش بیاورد ولی آرامش نمی آورد و هرچه بیشتر باشد اضطراب و نگرانی آن بسیار می گردد.
ایشان در ادامه عوامل اضطراب را برشمرده و هر یک را به صورت کامل شرح نمودند:
1- یادآوری گذشته
یادآوری گذشته فکر را مشغول می کند یا در امور مادی یا در ازدواج که می گویند طرف مقابل به درد شما نمی خورد و شخص مخالف آن را انجام می دهد.
2- احساس تنهایی
یکی از عوامل اضطراب احساس تنهایی است که به شخص دست می دهد. به طور مثال جوانی می گوید من تنها هستم و کسی به من توجهی ندارد.
3- احساس پوچی
احساس پوچی آن است که همه چیز برایش تکراری شده و خسته شده است. به گونه ای شخصی می گوید من در دندانپزشکی کار می کنم ولی از این زندگی خسته ام. چندین سال است که مشغول به کار هستم و چند وقت یکبار وسائل خانه خود را تعویض می کنم ولیکن با این حال بازهم احساس پوچی می کنم.
4- نرسیدن به کارهای متعدد
یکی دیگر از عوامل اضطراب نرسیدن به کارهای متعدد است. به طور مثال نرسیدن به شخص مورد علاقه اش. همچنین موفق نشدن در دانشگاه و رشته ی مورد علاقه اش.
5- نگرانی از آینده و سرنوشت
این مسئله را می توان از دو جنبه مادی و معنوی مورد بررسی قرار داد. از لحاظ جنبه ی مادی این نگرانی پیش می آید که آیا من در آینده شغل خوبی نصیبم می شود یا فرزندان صالحی را تربیت می کنم. آیا ازدواج خوبی خواهم داشت و … . از بعد معنوی نیز نگرانی های دیگری گریبان انسان می شود که آیا من مرگ با عزتی خواهم داشت یا نه؟ و … .
ایشان در ادامه اذعان داشتند که برای این مسئله راه حل های بسیار مهمی وجود دارد که اینک در این جلسه به یکی از آن ها که امید است اشاره می نمائیم.
* امیـد
خداوند متعال در قرآن کریم، سوره زمر آیه 53 می فرماید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى رواداشته اید از رحمت خدا نومید مشوید در حقیقت خداوند بخشنده است.»
از سویی دیگر در این خصوص حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نمودند: «اگر امید نبود هیچ مادری به فرزندش شیر نمی داد.»
ایشان در پایان با آرزوی توفیقات روزافزون برای کلیه طلاب به سرور و سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) سلام عرض نمودند و روضه مسلم بن عقیل را خواندند.
وقایع روز سوم محرم الحرام
ورود عمر سعد به کربلا
سعد بن ابى وقاص با خاندان رسول اکرم(علیهم السلام) رابطه خوشى نداشت حتى در شوراى عمر حق رأى را به عبدالرحمن بن عوف داد و بعد از کشته شدن عثمان با حضرت على(علیه السلام)بیعت نکرد. پسرش عمر بن سعد راه پدر را ادامه داد و با این خاندان که هادى امت بودند رابطه خوبى نداشت، ابن زیاد ملک رى رابه عمر سعد داده بود. چون ابن زیاد از خبر ورود امام حسین(علیه السلام) به عراق مطلع شد، قاصدى نزد عمر فرستاد که اول به جنگ حسین بن على(علیه السلام) برود و او را بکُشد سپس به سمت شهر رى روانه شود.
عمر سعد نزد ابن زیاد آمد و گفت: مرا عفو نما. وى گفت: عفو مى کنم لکن ملک رى را از تو مى گیرم. عمر سعد گفت: یک شب مهلت بده. در نهایت هواى ریاست رى بر او غلبه کرد و تصمیم به جنگ با امام(علیه السلام) گرفت و روز دیگر نزد ابن زیاد آمد و قتل امام حسین(علیه السلام)را عهده دار شد. ابن زیاد با لشکرى عظیم او را به کربلا روانه کرد، تا اینکه که روز سوم محرم وارد کربلا شدند.
ابن قولویه در صفحه ۷۴ از کتاب «کامل» و طبرسى درصفحه ۱۳۴ از کتاب «احتجاج» به سندهاى معتبر از اصبغ بن نباته و غیره نقل کرده اند که روزى حضرت على(علیه السلام) بر منبر کوفه خطبه مى خواند و مى فرمود: آنچه مى خواهید از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. پس به خدا سوگند هر چه سوال کنید از خبرهاى گذشته و آینده به شما خبر مى دهم. سعد بن ابى وقاص پدر عمر سعد برخاست و گفت: یا امیر المؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من، چقدر مو است.
حضرت فرمود: که رسول خدا(علیهم السلام) خبر داده که در بن هر موئى از تو شیطانى است که ترا گمراه مى کند و در خانه تو فرزندى است که فرزند من حسین(علیه السلام) را شهید خواهد نمود و اگر خبر دهم عدد موهاى تو چقدر است باز مرا تصدیق نخواهى کرد، لکن به آن خبرى که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر مى شود.
ناگفته نماند در آن وقت عمربن سعد کودکى بود که تازه راه مى رفت بعضى مى گویند در کربلاء تقریباً ۲۳ سال داشت ولى بعضى قائلند ۳۶ ساله بود، سعد بن وقاص در سال ۷۵ هجرى قمرى در سن ۷۴ سالگى مُرد و در بقیع دفن شد.(۱)
ـــــــــــــــــــ
۱-حوادث الأیام، صفحه ۱۵. نامه امام حسین(علیه السلام) براى اهل کوفه در این روز امام حسین(علیه السلام) براى بزرگان کوفه نامه اى نوشتند و آن را به قیس بن مسهَّر صیداوى دادند که به کوفه برساند. مأمورین در بین راه، قیس را گرفتند، و پس از آنکه او بر ضد یزید و ابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.
توصیههای رهبر انقلاب به هیئات
۱. فضای هیئت
دربارهی فضای جلسات، حضرت آقا معتقدند که باید تلفیقی از عنصر «منطق» و «عاطفه» باشد. ایشان معتقدند اساس حرکت تشیع بر «منطق قوی» و «عواطف» استوار است. یعنی اگر جلسهای باشد که بحثهای استدلالی آن زیاد باشد، اما بحثهای محبتی و عاطفی آن کم باشد، این جلسه معمولاً نمیتواند مخاطب را جذب خودش کند. افراد معمولاً سراغ جلسهای میروند که بخشی از آن استدلال باشد و بخشی هم عاطفه. این امتزاج عاطفه و استدلال همیشه مورد تأکید رهبر انقلاب بوده است. ایشان فرمودهاند: «اولاً اساس حرکت عمومی تشیع علاوه بر منطق قوی بر عواطف بود. از روز اول تا امروز در کنار عقل، عشق حضور جدی داشت؛ برای همین هم حرکت تشیع نابود نشد یعنی از بین نرفت و الا باید صد مرتبه در امواج متلاطم سیاستهای متعرض و عنانآلود نابود شده بود. منطق قوی است. یعنی صرف عواطف نیست، اما منطق تنها هم نیست. عواطف هم با آن درآمیخته است. این از آنجاهایی است که عقل و عشق با هم میسازد.» (۱۳۸۱/۷/۲۰)
۲. منبر
ایشان در جلسهای در جمع فعالان هیئتهای رزمندگان اسلام دربارهی اهمیت و کارکرد منبر در هیئت فرمودند: هیئتهای مذهبی باید کلاس درس باشد. یعنی اینطور میفرمایند که اگر کسی ۱۰ جلسه یا یک دهه رفت پای منبری نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است. مثلاً فهمیده باشد که خواص و عوام عاشورا چه کسانی بودند و چه موضوعاتی موجب شد تا عدهای در برابر امام معصوم علیهالسلام قرار بگیرند و او را به شهادت برسانند. لذا ایشان در مورد بحث منبر میفرمایند که عزاداری را واقعاً به معنای حقیقی کلمه باید به صورت کلاس درس دربیاوریم. این حالت را ما الان کم میبینیم، بهخصوص در هیئتها کم مشاهده میشود. این جزو نقصهای کار کنونی کشور ما است. این همه مجالس عزا و این همه مناسبتهای مربوط به وفات و شهادت و موالید ائمه علیهمالسلام که اجتماعات مردم را به صورت طبیعی به وجود میآورند یک فرصت بسیار بزرگی است و فرمودند از این فرصتها باید شما استفاده کنید. (۱۳۸۶/۸/۲)
3. مداح هیئت
راجع به مداحی بهطورکلی نظر رهبر انقلاب این است که اگر محتوای شعر و نوع خواندن آن مداح هنرمندانه باشد بعضاً تأثیرش از دو یا سه منبر هم بیشتر است. بارها ایشان در صحبتهای خود فرمودهاند که مداح باعث «معرفتافزایی» به افراد میشود. ایشان مداحی را «جوشاندن چشمههای عواطف در دلها» میدانند: «مداحی، معرفتافزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیدهی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمههای عواطف در دلها است؛ با استفادهی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.» (۱۳۹۲/۲/۱۱)ک موقع یک فردی راجع به واقعهی کربلا داستانی میگوید که داستانش، هم خیلی زیبا و هم خیلی حزنانگیز است؛ آن فردی هم که میشنود متأثر میشود؛ اما یک فرد دیگری میآید همین داستان زیبا را تبدیل به فیلم یا تئاتر یا یک اثر هنری میکند و آن وقت خیلی اثر میگذارد بر قلوب انسانها؛ اثری که درازمدت است. کار مداح هم مانند کار یک هنرمند است که یک موضوع را با استفاده از نوا و صدای خوش و هنرمندانه به مخاطب عرضه میکند که موجب اثرگذاری بیشتر آن میشود. رهبر انقلاب در یک جایی فرمودهاند: «در کار مداحىِ شما چند چشمهی هنری وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدایتان هنر است؛ آهنگی که انتخاب میکنید، هنر است؛ اشارات و کارهایی که انجام میدهید، هنر است. » (۱۳۷۷/۷/۱۹) لذا میگویند در مداحی، شعر خوب و هنرمندانه خواندن بسیار مهم است.
4. اشعار مداحی
راجع به بحث شعر، حضرت آقا میگویند شعری را قبول داریم و میگوییم که این شعر برای مجلس امام حسین علیهالسلام خوب است که واجد چند خصوصیت باشد. فرمودهاند شعر باید «محکم»، «قوی»، «خوشمضمون» و «قانعکننده» باشد: «شعر شما باید خوب، محکم، قوی، خوش مضمون و قانعکننده باشد. گاهى قصیدهاى که شما مىخوانید، به اندازهی چند منبرِ یک منبرىِ خوش بیان تأثیر مىگذارد. گاهى یک بیت شعرِ بجا به قدر یک کتاب قیمت دارد. اینها آسان و مجانى بهدست نمىآید. انسان باید زحمت بکشد، کار و تلاش کند، شعر خوب را بیابد، آن را حفظ کند و بخواند.» (۱۳۷۷/۷/۱۹)
دربارهی خصوصیت دیگر شعر فرمودهاند که باید دارای مفاهیم اسلامی باشد و صرف قشنگ و جذاب بودن کفایت نمیکند. مثلاً بعضی از اشعاری را که مداحان میخوانند قشنگ است و آدم خوشش میآید، اما هیچ مفهوم اسلامی همراهش نیست. افراد هم میآیند و همراهش گریه میکنند اما معرفتی در آن نهفته نیست. به همین دلیل ایشان فرمودهاند: «یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از مفاهیم بلند اسلامی - مثلاً در باب توحید یا نبوت - است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمهی دیوانها و مثنویهایشان ذکر کردهاند و گفتهاند.» (۱۳۶۸/۱۰/۲۸)
5. سبک و آهنگ مداحی
دربارهی سبکهایی هم که مداحان برای سرودها و نوحههای خود در ایام ولادت و شهادت انتخاب میکنند نیز ایشان توصیهها و نکاتی دارند. اولین نکتهای که ایشان راجع به سبک روی آن تأکید دارند، «توجه به موسیقی اصیل ایرانی» است؛ ایشان معتقدند بسیاری از گوشههای موسیقی ایرانی برگرفته از مرثیهها و مداحیها است. یعنی بسیاری از موسیقیهایی که الان مرسوم است و آهنگسازان ما در دستگاههای مختلف میسازند، برگرفته از مرثیههای مداحیهای قدیمی در ایران است. بنابراین مداحان میتوانند از این موسیقی اصیل سنتی ایران که اتفاقاً دارای تنوع زیادی هم هست برای ساخت سبکها و آهنگهای خود استفاده کنند: «ما در قدیم از زبان موسیقیدانهای معروف شنیده بودیم که میگفتند موسیقی اصیل ایرانی را نوحهخوان و شبیهخوانها حفظ کردهاند؛ موافقخوان، مخالفخوان، علیاکبرخوان، قاسمخوان. هر کدام یک دستگاهی را به اینها میدادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقی نانوشتهی ایرانی - که نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چیز دیگری داشت - بتواند برسد به دست کسانی که اینها را با نُت و شیوههای جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند.» (۱۳۸۶/۴/۱۴)
نکتهی بعدی «پرهیز از تقلید غلط از سبکهای غربی» است. ایشان معتقدند از سبکهای غربی باید پرهیز شود و در جاهای مختلفی بر این موضوع تأکید کردهاند: «خوانندهی جلسهی مداحی، ناگهان بیاید آهنگهای اروپائی را - آن هم به شکل غلط و نابلد بنا کند خواندن؛ سبکهائی که فرض کنید حالا فلان خوانندهی غربی یا مقلد عربِ آن غربی یکوقتی خوانده، ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن! که قبل از انقلاب هم متأسفانه همین کارها را کردند. موسیقی اصیل ایرانی را که میتوانست نوع حلال هم داشته باشد - البته همان موسیقی اصیل، یک نوعش هم حرام است؛ فرقی بین ایرانی و غیر ایرانی نیست - همان را هم ضایع کردند. البته بعد از انقلاب بهتر شد؛ اما حالا مثلاً مداح یا خوانندهی ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید - آن هم غلط - آهنگ غربی یا آهنگ مجالس لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند، این درست نیست؛ این غلط است.» (۱۳۸۶/۴/۱۴)به همین دلیل هم ایشان به مداحان توصیه میکنند که خودشان آهنگ بسازند: «خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقهمندان به این جریان کسانی هستند که میتوانند آهنگهای خوبِ مخصوص مداحی بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادی.» (۱۳۸۴/۵/۵)
وقايع روز دوم محرم الحرام
ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا.
امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت .
با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه ، مانند محمد حنفیه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض کرد و به آن اقدام نمود.
امام حسین علیه السلام در ماه ذى حجه سال 60 قمرى به قصد کوفه ، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق ، در منزلگاه ((شراف )) با سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس ، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.
حر بن یزید که در پى نامه هاى روزانه عبیدالله ، امام حسین علیه السلام را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت ، بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیر آباد کشانید. تا این که در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، کربلا است ، فرمود :اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است . این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسولخدا (ص ) باینها. پس در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خیمه گاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پدرش امیرمؤمنان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .
وقايع روز دوم محرم الحرام,اتفاقات روز دوم محرم,ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا
وقايع روز دوم محرم الحرام, روز دوم محرم
در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به “قیس بن مسهّر” دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
“اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.”
امام زمانه، قربانی دنیازدگی خواص و بی تفاوتی عوام
هدف قیام امام حسین مبارزه با انحرافی بود که در دین جد بزرگوارشان ایجاد شده بود. دینی که با تلاش های طاقت فرسای پیامبر و یاران اندکش، تازه در ابتدای مسیر خود بود. نمونه های این انحرافات در تاریخ بسیار نقل شده است. انحرافاتی از قبیل دنیازدگی خواص جامعه اسلامی، بی تفاوتی نسبت به حکومت، ظلم بسیار حکومت داران و … . نتیجه این انحرافات این بود که تنها از اسلام اسمی باقی بماند و محتوای حقیقی آن از بین برود. سبط رسول گرامی اسلام، برای مبارزه با این انحرافات چاره ای جز قیام با تمام توان نمی بیند. هرچند شاید سرانجامی تلخ درانتظار این قیام باشد.
امام حسین در جایگاه های متفاوتی هدف خود را از این قیام بیان می کند. از جمله مواردی که ایشان این مطلب را بیان کرده است عباراتی است که در وصیتنامه خود خطاب به برادرش محمد بن حنفیه نوشته است. ایشان در آن وصیت نامه فرمونده اند:
«إِنّی لَم أَخرج أَشِراً ولابَطَراً ولام فسِداً ولام ظلِماً إِنَّما خَرَجت لِطَلَبِ إِصلاحِ فِی أ مةِ جَدّی، من به خاطر غرور و خوشگذرانی و ایجاد فساد و ظلم قیام نکرده ام. بلکه قیام من تنها برای اصلاح در امت جدم است. »1
بنا به گزارش آکاایران : همانطور که مشاهده می شود، امام در این عبارت، هدف خود از قیام را بی پرده و شفاف بیان کرده است. هدفی که عبارت است از اصلاح جامعه از فسادهایی که به همین زودی، اساس اسلام را از بین خواهند برد.
انحرافاتی که امام حسین را بر آن می دارد تا به قیامی این چنین خونین بپردازد، انحرافاتی عمیق است. از جمله این انحرافات دنیا طلبی خواص جامعه است. «در دوران خلیفه ی سوّم، وضعیت این¬گونه شد که برجستگان صحابه ی پیغمبر، جزو بزرگ ترین سرمایه دارهای زمان خودشان شدند! توجه می کنید! یعنی همین صحابه ی عالی مقام که اسم هایشان معروف است طلحه، زبیر، سعدبن ابی وقاص و امثال آنها از بزرگان که هر کدامشان یک کتاب قطور سابقه ی افتخارات در بدر و حنین و جاهای دیگر داشتند، این ها جزو سرمایه دارهای درجه اوّل اسلام شدند. 2» این فساد خواص جامعه منجر به فسادی دامنگیر در جامعه اسلامی گردید. تاجایی که شهر مدینه به عنوان مرکز جهان اسلامی، چهره خود را کاملا عوض کرد. «همان مدینه ای که اوّلین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود بعد از اندک مدتی، به مرکز بهترین موسیقیدان ها و آوازه خوان ها و معروف ترین رقاص ها تبدیل می شود، تاجایی که وقتی در دربار شام می خواستند بهترین مغنیان را خبر بکنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می آوردند3 »
بارزتر از این انحراف، حکومت شخصی چون یزید بر جامعه اسلامی است. جامعه ای که با تلاش نفس گیر رسول خدا از بند مادیات جدا شده بود، اکنون تحت فرمانی شخصی هوس باز و می گسار است که حتی ظواهر اسلامی را رعایت نمی کند قرار گرفت. این واقعه به قدری تاسف برانگیز است که حسین بن علی در کلامی چنین می-فرماید:
«إنّا للهِ و إنّا إِلَیهِ راجِعونَ وَ عَلَی الإِسلامِ السَّلام إّذ قَد بلِیَت الأ مة بِراعٍ مِثلِ یَزید، انا لله و انا الیه راجعون، باید فاتحه ی اسلام را خواند وقتی که جامعه به حاکمی مانند یزید مبتلا شوند » 4
و همین درک است که مانع می شود حسین بن علی با فردی مثل یزید بیعت کند .5
انحراف بزرگتر از این، بی تفاوتی جامعه در مقابل انحرافاتی به این بزرگی است. انحرافی که امام چند سال قبل از قیام خود، بزرگان امت اسلامی را نسبت به آن هشدار می دهد و همه آنان را به سکوت و کم کاری متهم می نماید. ایشان در خطبه ای مفصل بزرگان مهاجرین و انصار را خطاب قرار می دهد و وظایف سنگین آنان را گوشزد می کند. سپس با عباراتی تند ایشان را توبیخ نموده و به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر بازخواست می نماید. 6
اما ظلمی که حاکمان جامعه بر مردم روا داشته اند بسیار زیاد است. بهترین نمونه از این ظلم ها اقداماتی است که معاویه انجام داده است. او که در صلح نامه با حسن بن علی علیهما السلام متعهد شده است به علویان و پیروان علی تعرضی نداشته باشد، بعد از استقرار حکومت خویش خلاف آن عمل کرده است و بسیاری از پیروان علی را کشته است. حسین بن علی علیهماالسلام در نامه ای به معاویه چینین می نویسد:
«ألَستَ قاتِل ح جر بنِ عَدِیّ أخی کِندَة و أصحابِه الصالحینَ … فَقَتَلتَه م ظ لماً و ع دواناً … أوَلَستَ قَاتِلَ عَمرِو بنِ حَمِقِ صاحب رَسولِ اللهِ العَبدِ الصّالِحِ …، آیا تو قاتل حجر بن عدی و یاران صالح او نیستی که آنها را ظالمانه و از سر دشمنی کشتی؟… آیا تو قاتل عمرو بن حمق آن یار پیامبر و بنده صالح خدا نیستی؟» 7
حضرت در این نامه مواردی دیگر از تخلفات معاویه از آیین پیامبر را یاد آور می شود و به شدت او را محکوم کرده و شدیدا توبیخ می نماید.
این انحرافات، از دنیازدگی خواص و بی تفاوتی جامعه نسبت به حکومت تا ظلم های متعددی که به مسلمانان می شود، سبط رسول گرامی اسلام را بر آن می دارد تا برای مبارزه با آن قیام کند. هرچند قیام او در ظاهر شکست بخورد ولی او باز باید اقدامی نماید. چه اینکه حسین در این راخ چه پیروز شده و حکومتی تشکیل دهد و چه کشته شده و به شهادت برسد، در هر حال در راستای هدف خود اقدامی کرده است که موثر خواهد بود. در هر دو صورت او خواهد توانست امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه رواج دهد و مردم را از بی تفاوتی نسبت به فساد در حکومت و جامعه خارج کند. شواهد این پیروزی قیام هایی است که بعد از قیام عاشورا علیه حکومت های فاسد در می گیرد. چه قیام هایی که علیه حکومت امویان است و چه قیام هایی که علیه حکومت عباسیان است. و همین طور تا این زمان، بسیاری از قیام های جوامع اسلامی، الگو گرفته از حرکتی است که حسین بن علی علیهما اسلام در زمان خود انجام داده است.
پی نوشت:
1-عاشور، علی- الصحیح من سیرة الامام الحسین بن علی- جلد19- صفحه 7
2-بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و نیروهای لشکر 27 حضرت رسول، 20/3/75.
3- بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت روز پاسدار، 5/10/74.
4- عسکری، مرتضی- معالم المدرستین- جلد3- صحفه 57
5- ایشان در کلامی می فرماید: «مثلی لایبایع مثله، همچو منی با همچو یزیدی بیعت نخواهد کرد» (معالم المدرستین- جلد3- صفحه46)
6- ابن شعبه، حسن بن علی- تحف العقول عن آل الرسول- صفحه 237
7- طبرسی، احمد بن علی- الاحتجاج- جلد2- صفحه297.
در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشک، غنیمتی است!
از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است.
در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند.
سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود.
ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است.
صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم.
زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد.
توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی!
سر سفره ذکر مصیبت، قندان دهانمان را پر از حبه قندهای «یا حسین » می کنیم و نمکدان چشممان دانه دانه اشک بر صورتمان می پاشد، به دهان که می رسد، قند و نمک در کاممان می آمیزد و این محلول شور و شیرین با درمان عشق ماست و ما نمک گیر سفره حسین می شویم و این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسین بر نمی داریم.
آنگاه، جرعه جرعه زیارت عاشورا می نوشیم و سر سفره توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانمان می گذاریم.
در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشک، غنیمتی است!
خدایا! ما را به چشمه کربلا تشنه تر کن!
و تو ای محرم!
تو آن كیمیاى دگرگونهسازى كه مرگ حیات آفرین را - به نام «شهادت» به اكسیر عشقى كه در التهاب سر انگشت سحرآفرینت نهفته است، چو شهدى مصفا و شیرین به كام پذیرندگان مىچشانى.
تو آن خشم خونین خلق خدایى كه از حنجر سرخ و پاك شهیدان برون زد.
تو بغض گلوى تمام ستمدیدگانى كه در كربلا ، نیمروزى به یكباره تركید و آن خون دل و دیده روزگار كه با خنجر كینه توز ستم، بر زمین ریخت.
الا اى محرم! تو به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان كه همواره بر ضد بیداد، قامت كشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند، تو آن آشناى كهن یاد و دشمنستیزى كه همواره در یادشانى.
بیانات رهبر درباره امر به معروف ونهی از منکر
** گفتن با زبان، بر همه واجب است
“امر به معروف، یک مرحلهى گفتن و یک مرحلهى عمل دارد. مرحلهى عمل، یعنى اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهدهى حکومت است و باید با اجازهى حکومت انجام بگیرد ولاغیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
روزى بود که اگر کسى کار خلافى مرتکب مىشد و دیگرى به او اعتراض مىکرد، نظام حاکم آن اعتراض را مىکوبید. ما دیده بودیم که اگر گناهى انجام مىگرفت، گناهکار تشویق مىگردید؛ اما معترضِ به گناه کوبیده مىشد! امروز، به عکس است. امروز، نه اینکه گناه در جامعه نیست؛ هست. زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم این است که نظام و تشکیلات حاکم بر جامعه - آن کسانى که اداره و مدیریت کشور را بر عهده دارند - میل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.” (دیدار با مردم قم- 68/10/19)
** نهی از منکر و انزوای گناه
“گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایى هم با زبان تند - در مواردى که مفسدهیى به وجود نیاید - گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از این موضوع غافلیم؟ همهى آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلاً در هر جایى که هستند، اگر خلافى را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام مىدهى؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبانهاى گوناگون و نفَسهاى مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید؛ چه این تخلف، تخلف شرعى و چه تخلف از قوانین باشد.” (دیدار با مردم قم- 68/10/19)
** امر به معروف و نهی از منکر در همه زمینه ها
“در مسأله امر به معروف و نهى از منکر، فقط نهى از منکر نیست؛ امر به معروف و کارهاى نیک هم هست. براى جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک، همکارى اجتماعى، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات پسندیده در زندگى، همه جزو اعمال خوب است. براى یک مرد، براى یک زن و براى یک خانواده، وظایف خوب و کارهاى بزرگى وجود دارد. هر کسى را که شما به یکى از این کارهاى خوب امر بکنید - به او بگویید و از او بخواهید - امر به معروف است. نهى از منکر هم فقط نهى از گناهان شخصى نیست. تا مىگوییم نهى از منکر، فوراً در ذهن مجسّم مىشود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکى باید بیاید و او را نهى از منکر کند. فقط این نیست؛ این جزء دهم است.
نهى از منکر در همه زمینههاى مهم وجود دارد؛ مثلاً کارهایى که افراد توانا دستشان مىرسد و انجام مىدهند؛ همین سوء استفاده از منابع عمومى؛ همین رفیقبازى در مسائل عمومى کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدى و غیره؛ همین رعایت رفاقتها از سوى مسؤولان.” (بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران- 79/09/25)
** فراخواندن به راه خدا با حکمت
“قرآن مىفرماید: «ادع الى سبیل ربّک بالحکمة.» حکمت، حکمت، حکمت. اندیشه مستحکم را تعبیر به حکمت مىکنند. حکمت، که انبیا به آن ممتازند و از آنِ بندگان برگزیده و صالح است، همان فکر مستحکمى است که هیچ ابزار عقلانى نمىتواند آن را نفى کند و از بین ببرد. هیچ استدلال و تجربهاى هم نمىتواند آن را خنثى کند. شما در قرآن به آیاتى که حکمت را معیّن مىکند، بنگرید، و ببینید چه چیزهایى است: «ذلک ممّا اوحى الیک ربّک من الحکمة.» چیزهایى است که اگر بشریت تا ابد هم تلاش کند، نمىتواند آنها را رد کند. هیچ منکرى، هیچ مغرضى، هیچ معاندى نمىتواند در ردِّ آنها بکوشد. حکمت یعنى مستحکمترین افکار و اندیشهها. اینکه حکما، حکمت را «صیرورة الانسان عالما مضاهیا للعالم الحسّى» مىگویند، همان است. یعنى چنان افکار برجسته و مستحکم و غیر قابل خدشهاى در روح او - بنده برگزیده و صالح - گسترش پیدا کرده است، که خود تبدیل به یک عالَم شده است و شما مىتوانید کوْن را وجود را، و همه گیتى را در سخن او، در اشاره او و در اقدام او مشاهده کنید.
این، حکمت است. آن وقت «ادع الى سبیل ربّک بالحکمة.» این گونه مردم را به سوى خدا دعوت کنید. «والموعظة الحسنه.» «و جادلهم بالتى هى احسن.» این هم هست. یعنى اینها عوامل بقاست. اینها هست که تفکر اسلامى تا امروز توانست بماند.” (بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان- 75/02/26)
** نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت
“خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.” (بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی- 91/07/19)
** دو تا فحش هم به خاطر خدا بخورید
“من همین امر به معروف و نهى از منکر زبانى را - ولو به شکل خیلى راحت و آرام و بدون هیچ خشونت و دعوایى - واقعاً یکى از معجزات اسلام مىدانم. مثلاً یک نفر کار خلافى مىکند، مىگویند آقا شما این کار را نباید مىکردى. این مطلب را بگو و برو. مىگوید او برمىگردد دو تا فحش به من مىدهد. خیلى خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ براى خاطر امر خدا تحمّل کنید. اگر نفر دوم هم بگوید آقا شما باید این کار را نمىکردى؛ بدانید اگر دعوا هم بکند، دعوایش کمتر از آنى است که با نفر اوّل کرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بیستم هم همینطور. بنابراین، اگر نهى از منکر باب شد و تا نفر بیستم رسید، شما خیال مىکنید آن آدم دیگر آن کار را تکرار خواهد کرد؟ نهى از منکر واقعاً معجزه مىکند. فقط هم زبانى؛ یدیش در اختیار حکومت است؛ یعنى اگر جایى باید با گناهکار به صورت یدى و مجازاتى برخورد کنند، فقط دستگاههایى از حکومت هستند که مسؤول این کارند؛ مردم نباید بکنند. اما زبانى چرا؛ خیلى هم اثر دارد.” (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی- 77/12/04)
مراسم عزای حسینی
باز محرم شد و شور نوای حسینی به پا خواسته است، محرم که می شود در رگ های مرده ما خون می دود، در چشم های خشک شده ما چشمه اشک به جوشش می آید و باران حیات بخش عشق حسینی بر قلب های قفل شدیمان باریدن می گیرد و ما زنده می شویم.
محرم که می شود سرزمین ها، شهر ها و روستاها از سکون و سکوت در می آیند و جانی دوباره می گیرند، شور محرم که به پا می شود عقل ها انگشت حیرت به دهان برده و در عجب می مانند که این چه سودایی است که پس از قرن ها هنوز اینگونه تازه است؟
وقتی شور محرم به پا می شود و شهر سیاه پوش عزا، خیلی ها به این می اندیشند که این عزاداری ها پس از این همه سال چه تأثیری برای این مردمان دارد؟ اصلا چرا ما باید عزا داری کنیم؟
دلایل عزاداری برای امام حسین علیه السلام بسیار زیاد است که آن را می توان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد، ما در اینجا به یکی از آن دلایل اشاره می کنیم که شاید مهم ترین دلیل هم باشد.
عزاداری محرم رمز بقای اسلام
ائمّه اطهار(علیهم السلام) با تأکید بر برگزارى مراسم عزادارى حسینى، برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت مردم قرار دادند. به گونه اى که امروزه در ایام شهادتش میلیونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر کوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینى اجتماع مى کنند.
در واقع ائمّه اطهار(علیهم السلام) با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى به عمل آوردند و توده هاى متفرّق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگى در میان آنها قدرت عظیمى را به وجود آوردند.
حرکت خودجوش میلیونى مردم مسلمان ایران در نهضت شکوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرّم و صفر به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا که لرزه بر اندام طاغوتیان مى انداخت سرّ تأکید ائمّه اطهار(علیهم السلام) بر محور قراردادن عزا داری امام حسین علیه السلام را روشن تر مى کند.
در واقع ائمّه اطهار(علیهم السلام) با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى
«ماربین آلمانى» در اثر خود مى نویسد: «بى اطّلاعى بعضى از تاریخ نویسان ما موجب شد که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند. ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زده اند. ما در میان ملل و اقوام، مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیده ایم، زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزادارى حسینى سیاست هاى عاقلانه اى را انجام داده و نهضت هاى مذهبى ثمر بخشى را بوجود آورده اند».(1)
همین نویسنده آلمانى مى گوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».(2)
مخالفت دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلى کشاندن آن، حتّى اقدام آنان بر انهدام قبر امام حسین علیه السلام و مانع شدن از زیارت قبر آن حضرت(3)، خود شاهد دیگرى است که حکومت ها تا چه اندازه از این نیروى عظیم وحشت داشته و دارند.
مجالس حسینى در طول تاریخ پناهگاه خوبى براى جوامعى که تحت ستم قرار گرفته بودند، محسوب مى شد. امروزه وحشتى که در دل دشمنان دین از برپایى این مجالس افتاده است بر کسى پوشیده نیست، تا جایى که گاه با وارد کردن اتّهامات ناروا بر شیعیان از طریق وابستگان داخلى خویش و گاه با برانگیختن دیکتاتورهاى دست نشانده خویش، امثال رضاخان، و گاه با بى محتوا ساختن چنین مجالسى، براى ریشه کن کردن شعائر حسینى تلاش کرده و مى کنند.
با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مى بینیم این مجالس و پیام هاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیام هاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.
مجالس حسینى در طول تاریخ پناهگاه خوبى براى جوامعى که تحت ستم قرار گرفته بودند، محسوب مى شد، نه تنها در انقلاب اسلامى ایران، مردم حدّاکثر بهره بردارى را از مجالس حسینى کرده و با شور و هیجان این مجالس، پاسخ دندان شکنى به نیروهاى اهریمنى دادند، بلکه در استقلال عراق و پاکستان و… نیز همین مسأله مطرح بود.
در کلام معروفى از گاندى، رهبر استقلال هندوستان، مى خوانیم: من زندگى امام حسین آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده ام و توجّه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند.(4)
ولى این در صورتى است که نیت ها خالص باشد و رقابت هاى مخرّب جاى خود را به همکارى سازنده دهد و این مجالس کانون وحدت گردد و نشانه هاى ایثار و فداکارى در آن ظاهر شود.
از آنجا که مسأله اجراى عدالت و ظلم ستیزى منحصر به جهان اسلام نیست، تعلیماتى را که امام حسین علیه السلام در کربلا به نسل بشر داد، مى تواند راهگشاى تمام امّت ها گردد.
پی نوشت ها:
(1) . به نقل از فلسفه شهادت و عزادارى حسین بن على ـ سید عبدالحسین شرف الدین، ص 109.
(2) . به نقل از سیاسة الحسینیة، ص 44.
(3) . رجوع شود به: تتمّة المنتهى، ص 324-237.
(4). به نقل از: درسى که حسین به انسان ها آموخت، ص 289.
محرم آمد
اینک، ندای: «کیست که یاری کند مرا»
ماه محرم است مبادا که کر شوم
ماه محرم است که بیتاب جستجو
در خود همه فرو روم از خویش بر شوم
وقتش رسیده است بگیرم علم به دوش
تکیه به تکیه سینهزنان نوحهگر شوم
وقتش رسیده است که چون باد روضهخوان
کوچه به کوچه مویه کنان در به در شوم
وقتش رسیده است خرابه خرابه آه
وقتش رسیده لاله کوه و کمر شوم
فرزند من کجاست؟ چه دارد؟ چه میکند؟
ماه محرم است نباید پدر شوم
آیا پدر که خاک بر او خوش _ چه گفت و رفت؟
ماه محرم است، نباید پسر شوم
باید که بیخبر شوم از هرچه هست و نیست
از ماجرای خون خدا باخبر شوم
ماه محرم است نباید هبا روم
ماه محرم است نباید هدر شوم
وقتش رسیده است که خلع جسد کنم
وقتش رسیده است که از خود بدر شوم
مراقبت های لازم جسم و روح قبل از محرم
با توجه به عظمت مصیبتی که هر ساله با طلوع محرم در انتظار دل شیعه است. باید قبل از رؤیت هلال ماه غم ، آمادگی لازم را در خود ایجاد نماییم و با قلب و روح و فکر و جسمی آماده به استقبال ماه حسینی رویم، تا حظ وافر را از ایام اشک ببریم.
برای این آمادگی باید مقدماتی فراهم شود. اولین آن، معرفت به محرم و صاحب محرم است. باید به تفکر و مطالعه بیشتر در این زمینه ها پرداخت، تا به واسطه اندیشیدن در معارف عاشورا و حضرت سید الشهدا (علیه السلام) و شهدای کربلا و نیز بهره مندی از کتب معتبر بزرگان و علما، کسب معرفت نمود. تا وقتی که این معرفت وجود نداشته باشد، آدمی خود را آنچنان که در شأن محرم و صاحب آن است آماده نمی کند.
باید قبل از محرم ، ایامی را مراقب گوش و چشم و دست و زبان و سایر اعضای بدن بود و در مراعات حال آن ها کوشید. باید مراقب آنچه می شنویم باشیم تا در ماه محرم توفیق شنیدن مقتل، مرثیه، فضائل و مناقب اهل بیت ( علیهم السلام ) بالأخص خامس آل عبا ( علیه السلام ) را داشته باشیم.
مراقبت از جسم و روح در ماه محرم
می گویند “باب الحسین” در باز و وسیعی است که همه را به آن راه می دهند. هر کس هم به فراخور حال یک جور وارد می شود و ارادتش را نشان می دهد؛ شروع ماه محرم بهانه خوبی است تا با ایجاد تغییراتی کوچک در زندگیمان، ضمن آمادگی و استفاده بهتر از لحظات نورانی این ماه، یک قدم به سبک زندگی عاشورایی نزدیک تر شویم و این حال خوب را حفظ کنیم.
اکنون نوبت آن است که آنچه در ماه محرم باید مراعات شود و شئون یک عزادار به حساب می آید یادآور شویم:
1. رنگ مصیبت در زندگی روزانه
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود
زندگی دوستان اهل بیت (علیهم السلام) باید در محرم و صفر تغییر چهره دهد تا توفیق عرض ادب و تسلیت به ساحت صاحبان مصیبت پیدا کنند، که همان ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند.از سوی دیگر، کارهای هیئات و حسینیه ها مانند توزیع چای و پخت و پز و شستشو و سیاهپوش کردن معابر و مساجد را بین خود تقسیم کنند تا همه بتوانند فیض سخنرانی و ذکر مصیبت و سینه زنی را درک کنند.
قبل از محرم امور شخصی را به انجام رسانند تا در ایام محرم وقت عزاداری داشته باشند. بهترین اوقات روز را به مجالس اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص دهند، بدین صورت که تا آخر وقت در محل کار یا خانه نمانند و هنگام خستگی را به مجلس اختصاص دهند. یا اگر نخواستند جایی بروند و کسی با آن ها کاری نداشت، به مجلس بروند. این گونه نباشد که اوقات اضافی را به مجالس اختصاص دهند.
2. پیش بودن عزا بر شادی
همان گونه که نباید حزن و اندوه شخصی را بر شادی و فرح اهل بیت (علیهم السلام) مقدم شماریم. شادی و سرور شخصی و عمومی را نیز نباید بر مصائب، حزن، غم و عزاداری آن حضرت (علیه السلام) مقدم شماریم.
چنانچه روایتی از امام رضا (علیه السلام) است که فرمودند همین که ماه محرم فرا می رسید، لبخند از لبان پدرم محو می شد و دیگر کسی ایشان را متبسم نمی دید. بر همین اساس، حزن ظاهری و باطنی از دیگر قدم های آمادگی برای محرم است.
حضرت على (علیه السلام) در روایتى مى فرماید: «شیعیان و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند.» (بحارالانوار، ج 44، ص 287)
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)
3. سیاهپوشی
تهیه ی لباس برای خود و خانواده و فرزندان قبل از ماه محرم یکی از آداب این ماه است. باید به فکر تهیه ی لباس سیاه باشیم تا با این کار بهترین درس را برای آمادگی در عزای امام حسین (علیه السلام) به خانواده و دوستان خود داده باشیم.
بر اساس حدیثى که اکثر محدثان نقل کرده اند، زنان بنى هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین (علیه السلام) جامه سیاه پوشیدند. (بحارالانوار، ج 45، ص 188؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 890)
مرحوم کلینى چنان نقل مى کند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرد: امام سجاد (علیه السلام) را دیدم که جبّه اى جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانى (عبایی) کبود رنگ پوشیده بود. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 361)
این شیوه از سوى دیگر ائمه (علیهم السلام) و بزرگانى چون ام سلمه، مختار ثقفى و سیف بن عمیره نخعى کوفى جریان داشته و در عصر غیبت تاکنون تداوم یافته است. (سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص 129-155)
باید کاری کنیم که حتی کوچک ترین فرد خانواده این پرسش در ذهنش به وجود آید که مگر چه شده است که ناگهان همه چیز متغیر می گردد و رنگ مشکی در زندگی ما حرف اول را می زند؟! فرزندانی که با این فرهنگ بزرگ می شوند، می آموزند که باید قبل از محرم برای گریه، عزا و حزن آماده باشند.
4- گریه برای اباعبدالله الحسین علیه السلام
امام صادق (علیه السلام) به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین (علیه السلام) شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد. (رجال شیخ طوسى، ص289)
حسین بن على (علیه السلام) فرمود: چشمان هر کس که در مصیبت هاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد. (احقاق الحق، ج 5، ص523)
صدای قدم های ماه عزای اشرف اولاد آدم به گوش می رسد، ماه سفره ماتم حضرت اباعبدالله (علیه السلام)؛ پس هر کسی که خود را نوکر و ارادتمند به ایشان می داند، باید روحاً و جسماً مهیای ورود به ماه ماتم آن حضرت کند.
انشاءلله با دلی سوخته، همرنگ مولا صاحب عصر (عجّل الله فرجه الشریف) می شویم و با او در عزای جد مظلومین اشک می ریزیم گر چه تمام قطرات اشک عالم را قیاسی با یک قطره ی خونین اشک صاحب عصر علیه السلام نیست.
برگزاری مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس در مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجار
به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس در تاریخ 8/7/94 حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا( سلام الله علیها) از آقای امیرثقفی همرزم شهید و از غواصان هشت سال دفاع مقدس دعوت نمود .
آقای ثقفی خاطراتی از ایثار و گذشت همرزمانش بیان نمودند.آقای ثقفی از ولایت مداری ورشادت های جوانانی گفت که با وجود عدم ظهور امام زمانشان به حضور نایب برحقش امام خمینی ایمان داشتند و رضایت اورا بر جان خود ترجیح می دادند.ثقفی از شهیدی گفت که برای باز کردن نهری که بر روی آن سیم خاردار کشیده بودند به خودش تی ان تی بست تا راه را باز کند و فقط یک چیز گفت
«به خمینی بگویید ازمن راضی باشد».از ایثار همرزمانی گفت که با وجود کیفیت غذای عالی به خاطر کسانی که کیفیت غذای آن ها پایین بود دست به اعتصاب زدند. از همرزمی گفت که امام حسین (علیه السلام ) را به خواب دید و فردایش جام شیرین شهادت را نوش کرد.
آقای ثقفی با بیان اینکه همه این افراد دارای تفکر بسیجی بودند و این تفکر است که یاران خمینی را ازانسانهای زمان امام علی(علیه السلام) جدا می کند به سخنی از امام خمینی اشاره نمودند: اگر تفکر بسیجی در کشوری طنین انداز شود دست طمع دشمنان و جهان خواران از آن کوتاه خواهد شد و گرنه هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.
فنون تربیت دینی کودک
در تربیت دینی فنون و تکنیک هائی مورد استفاده قرار می گیرد که به مواردی از آن اشاره خواهیم داشت .
۱) در جنبه ابزار :
ـ داستان ها :
غرض داستان های مربوط به حیات و مواضع پیشوایان مذهب است که ذکر آن ضمن بالا بردن سطح فکر و معرفت کودکان موثر است سبب ایجاد تلاش همانندی هم خواهد بود . شما به همراه داستان و شرح حال و زندگی اولیای مذهب می توانید معارف و مباحثی را به کودک القاء کنید .
- محافل و مجامع :
قرار دادن در جو مذهبی مثل مساجد و محافل ، جلسات مذهبی ، اجتماعات سالم دینی در رشد و پرورش دینی آنها بسیار موثر است . کودکان ما از حدود سه سالگی چنین آمادگی را دارند و در ضمن آن به فراگیری آیات و دعا و برنامه ها می پردازند . طفل از همراهی با پدر برای رفتن به مسجد و مجلسی خوشحال می شود و به مسائل مذهبی با علاقه گوش می کند . از حدود ۸ سالگی دوست دارد عضو سازمان مذهبی شود و از آن احساس غرور کند .
ـ رفتارهای مذهبی جمعی :
برگزاری نماز جماعت ، تربیت گروه سرودهای مذهبی و مشارکت دادن کودک در آن خود از مسائل مورد علاقه کودک است . دکلمه ، نمایش ها ، عبادت های جمعی ، آوازهای مذهبی به صورت گروهی و هماهنگی در اقناع عاطفه مذهبی کودکان بسیار موثر است و موجباتی را برای رشد مذهبی ، صفا و اخلاص فراهم می آورد اگر چه برخی از آنها برای خوشایند دیگران صورت گیرد .
ـ منطق و استدلال :
بکار بردن منطقی کودک پسند و بیان مساله به زبانی که کودک را اقناع کند خود در رشد مذهبی او موثر است . برنامه ها باید به صورتی منسجم و هماهنگ باشند . طوری که به کودک نظمی فکری بدهند . برای طفل قابل درک و فهم باشد و او را در حد توان فکری او قانع سازند . و البته فراموش نخواهیم کرد که تفکر منطقی در کودکان از حدود سنین ۷ ظهور کرده و تدریجا رشد خواهد کرد .
ـ فرصت ها :
در جریان زندگی و در مسیر آن ، گاهی فرصت هایی پدید می آیند که دقایق آن برای مربی غنیمت و کل آن به صورت ابزار و وسیله ای در اختیار است .
در جامعه اسلامی مان جشن ها ، اعیاد و مراسم بسیارند . در این فرصت ها می توان بحث هائی را ترتیب داد و ضمن آن از مسائل اسلامی ، از راه و رسم حیات اسلامی ، از اخلاق و عادات مذهبی سخن گفت و بذر رفتار اسلامی را در نهاد کودک کاشت .
۲) در جنبه فنون :
در این جنبه ها نکات و شرایط متعددی مطرحند که ذکر همه آنها در این مختصر میّسر نیست ، آنچه با رعایت اختصار در این رابطه می توان ذکر کرد عبارت است از :
ـ ارائه الگو :
نقش الگوها در رنگ دادن زندگی کودک سرنوشت ساز است . اصولا تربیت و به ویژه تربیت دینی بر اساس دستورات عملی و مدل هائی خواهد بود که والدین و مربیان به کودک عرضه می کنند . طفلی که رفتاری را از والدین خود ببیند از آن تبعیت خواهد کرد. خواه رفتاری سالم باشد و خواه ناسالم .
جنبه پیروی از الگو در همه سنین مهم است و در سنین ۶-۱۲ دارای نقشی قویتر از دیگر سنین است . البته فراموش نخواهیم کرد که تصور کودک چهار ساله از پدرش این است که او قدرت مطلق است ، همه چیز را می داند و هر چه را که انجام می دهد درست است !
به همین منظور است که معمولا توصیه می شود که والدین و مربیان مراقب رفتار و سخنان خود باشند . همه ما باید بدانیم که نصیحت زبانی در پرورش دینی چندان کارساز نیست ، بلکه نقش عملی والدین کار سازتر است . رفتار مذهبی کودک بستگی دارد به میزان علاقه و شایستگی و میزان درک و فهم والدین و نوع رفتار و موضع گیری آنها در برابر حوادث و امور .
ـ عبرت آموزی :
این هم نکته ای مهم و سازنده در تربیت است که هر واقعه و جریانی را به صورت درسی در آوریم که کودک از آن استفاده کند . اینکه فردی دروغ گفته و رسوا شده ، اینکه فردی دیگر خیانت کرده و آبرویش رفته است و آن سومی که تنبلی و تن پروری کرد و گرفتار شده و آن چهارمی که از دنیا رفته و از او نام نیک یا بدی باقی ماند . برای کودک درس است . در اینجاست که وظیفه ماست تا این درس را به کودک القاء و از وقایع به نحوی مفید و شایسته ارزیابی کند .
ـ توجه به رغبت :
کودک هر زمان آماده انجام دادن همه کارها نیست . به عنوان مثال در ساعتی حوصله ندارد با شما نماز بخواند او را تحت فشار قرار ندهند و مجبورش نکنید که حتما برخیزد و نماز بخواند زیرا زیان آن از نفعش بیشتر است . بگذارید خود با رغبت به سوی شما آید تا بر اساس حضور قلب به عبادت بپردازد . هم چنین بکوشید کودک شما با فردی دیگر که پای بند به مذهب است مانوس شود . انس ها الفت انضباط مذهبی را درونی می کنند . طفل در عین آزادی فکر به آزادی عبادت و طاعت هم دست خواهد یافت و این امر اگر از همان آغاز کودکی پیگیری شود در سنین قبل از ده و حتی در هشت سالگی خود را نشان می دهد و به اصطلاح قواعد مذهبی در او ریشه دار می شوند .
سید حسن نصرالله: رفتار عربستان در منا، رفتاری داعشی بود/ اگر اعتراض ایران نبود، حجاج را بی سرو صدا دفن می کردند
دبیرکل حزب الله روز سه شنبه در ادامه سخنان خود در گردهمایی سالانه مبلغان و مرثیه سرایان اهل بیت (ع) در آستانه ماه محرم،بیان داشت:
ریاض مسؤول کشته شدن حجاج در منا به علت مدیریت شکست خورده و درس نگرفتن از اشتباهات گذشته است و آنچه روی داد، رفتاری داعشی و غیر انسانی بود. آنها از روی عمد به مردم یاری نرساندند و ساعاتها آنها را در شرایط دشواری نگه داشتند، و بدون تمایز قائل شدن بین حجاج جان باخته و حجاجی که زنده بودند، آنها را درون کانینرها ریختند.
وی این پرسش را مطرح کرد که چرا آنها یکی از مسیرها را با اینکه می دانستند که حجاج یک کشور خاص از آن استفاده می کند، بستند؟
* اگر ایران اعتراض نکرده بود، حجاج را بی سرو صدا دفن می کردند
دبیرکل حزب الله گفت: اگر ایران صدای خود را در ارتباط با این موضوع بلند نکرده بود؛ سعودیها بر موضوع سرپوش گذشته و قربانیان را بی سر صدا دفن می کردند و هر فردی را می خواستند به زندان می افکندند.
وی تصریح کرد: تکبر حکومت سعودی باعث شد که ایران صدای خود را بلند کرده و فریاد بزند، آن هم پس از آنکه عادل الجبیر درخواست محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، برای برگزاری نشست و بررسی رویداد را رد کرد.
سید حسن نصرالله درباره سوریه گفت: ما در سوریه در برابر فرصتی برای تقویت پیروزیها و درهم شکستن نقشه طراحی شده برای منطقه قرار داریم و برای بهره برداری از آن تلاش خواهیم کرد. خطر موجودیتی همچنان پابرجاست، اما ما برای دور کردن آن تلاش خواهیم کرد. ما با یک فرصت روبرو هستیم و مرحله آینده شاهد پیروزیها خواهد بود.
وی افزود: نباید از دشمن ما که همان اسرائیل است غافل شویم . هرچند که نبرد امروز ما با تکفیری ها است اما النصره و القاعده و داعش همگی به صهیونیستها خدمت کرده اند که سرنگونی نظام سوریه به نفع آن است. لذا همواره برای مقابله با دشمن صهیونیست آماده باشیم
ضرورت برپایی کنگره علمی درباره روز مباهله
حضرت آیتالله جوادی آملی با تأکید بر این نکته که ما باید فریاد بزنیم که علی(ع) در مباهله بود، خاطرنشان کرد: اگر مردم عوام هم روزه بگیرند و طلاب هم روزه بگیرند، پس وظیفه حوزه علمیه چه میشود، ما باید فریاد بزنیم که علی(ع) در مباهله بود که نگویند ایشان در مباهله نبود، ما اگر بخواهیم گفتههای دیگران را بازخوانی بکنیم، سواد نیست، حداقل باید حق اهلبیت(ع) را ادا بکنیم، حداقل این است که ثابت کنیم امام علی(ع) در مباهله بود و به منزله نفس پیامبر(ص) است و پیامبر(ص) که نمیتواند خودش را دعوت بکند.
وی گفت: برای روز مباهله یک کنگره، همایش، جشن و مانند آن لازم است، تا حقانیت امام علی(ع) معلوم شود، ما بدهکار هستیم، باید اجر رسالت را بدهیم، آیا اجر آن حضرت این است که در همان ماه رمضان عزاداری بکنیم؟ ما ابتدا باید اطاعت بکنیم تا به محبت آنان برسیم و بعد بر اساس محبت عمل بکنیم، اگر دیر بجنبیم میگویند که «من یقترف حسنة» ابوبکر است و امام علی(ع) در جریان مباهله نبود.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة ادامه داد: وقتی جریان علنی باشد اما در کتابی همچون کتاب قاضی عبدالجبار بگوید که بزرگان ما میگویند که امام علی(ع) در جریان مباهله نبود، اگر ما فریاد نزنیم و برهان اقامه نکنیم و مباهله را مطرح نکنیم تنها با روزه گرفتن نمیتوان کار را پیش برد، حداقل کارهایی که شیخ طوسی(ره) انجام دادند را مطرح بکنیم و آن را برای مردم بگوییم که راه نجات راه پیروی از علی(ع) و اولاد علی(ع) است.
وی تاکید کرد: باید فریاد بزنیم و بگوئیم که «لم یکن علی فی المباهه» دروغ است.
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذیحجه روزی است كه رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهَلَه كرد و پیش از آنكه خواست مُباهله كند عبا بر دُوش مبارك گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است كه مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ایشان را پاك كردنی پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهله چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده كردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال ركوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.
در كل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:
اوّل : غسل
دوّم : روزه
سوّم : دو ركعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است (دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، یك مرتبه حمد و ده مرتبه توحید ، ده مرتبه آیة الكرسى و ده مرتبه قدر خوانده مى شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود.)
و نیز روایت شده است بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند.
چهارم : خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاء…
شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّی به مولای متقیان امیر المؤ منین علیه السلام و زیارت كردن آن حضرت و بهتر است زیارت جامعه خوانده شود.
ماجرای مباهله
ماجرای مباهله
در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلوات الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند. [1]
گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را مىشناسى؟
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟
گفتند: عیسى بن مریم.
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.
گفتند: به ما نشان بده کسى را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهاى… .
جبرئیل بر پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسى عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» [2] بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهيّت او نیست.
آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند. [3]
آیه ی مباهله نازل شد و خطاب به پیامبر صلوات الله علیه فرمود: به کسانى که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ، شانه خالى مىکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینى که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مىشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
هنگامى که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلوات الله علیه شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. [4] مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(صلوات الله علیه) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کارى از او ساخته نیست. [5]
طبق آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی بن ابی طالب علیه السلام. [6]
فردا صبح پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست حضرت علی علیه السلام را گرفته بود و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام در جلوی ایشان می رفتند و حضرت فاطمه سلام الله علیها در پشت سر ایشان می رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعز الناس علیه و أقربهم إلى قلبه؛ [7] این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على علیه السلام هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.»
سپس پیامبر صلوات الله علیه پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا، هیچ نیرویى براى ما نباشد. چهرههایى مىبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جاى بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
سپس اسقف به پیغمبرصلوات الله علیه گفت: اى اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. پیامبرصلوات الله علیه با آنها به دو هزار حلّه هر حلّهاى به قیمت چهل درهم مصالحه کرد و این که سى زره و سى نیزه و سى اسب عاریه دهند که اگر در یمن آشوبى و جنگى پیش آمد، مسلمین بکار برند و رسول خداصلوات الله علیه ضمانت فرمود که عاریهها را سالم به آنها برگرداند و این قرارداد را مکتوب کردند. نقل است این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند. [8]
1. ↑ . قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص ۷۶.
2. ↑ آل عمران(سوره ۳)،آیه ۵۹.
3. ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.
4. ↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،، ج۲،ص۷۶.
5. ↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۲.
6. ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.
7. ↑ . محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، ج۱، ص ۱۶۸.
8. ↑ .طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۳ تا ۷۶۲.
دستاوردهای مباهله
1 . جلوه ای از عزت اسلام
ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت و حقانیت اسلام بر تمامی مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ادعاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد . این واقعه یکی دیگر از دلائل نبوت و کرامتهای آن حضرت به شمار می آید . بی تردید مباهله، در تقویت ایمان مسلمانان و تضعیف روحیه منافقان و مخالفان تاثیری بسزا داشته است .
2 . دلیلی بر فضیلت اهل بیت علیهم السلام
این آیه محکم ترین دلیل بر عظمت و فضیلت اهل بیت علیهم السلام می باشد . از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جار الله زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف می نویسد:
«وفیه دلیل لاشی ء اقوی منه علی فضل اصحاب الکساء علیهم السلام وفیه برهان واضح علی صحة نبوة النبی صلی الله علیه و آله لانه لم یرو احد من موافق ولا مخالف انهم اجابوا الی ذلک; (1) در این آیه قوی ترین دلیل بر برتری اصحاب کساء علیهم السلام وجود دارد و در آن دلیل روشنی بر صحت پیامبری پیامبر صلی الله علیه و آله است; چون هیچیک از مخالف و موافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله (با پیامبر صلی الله علیه و آله) را پذیرفته باشند .»
مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شان نزول این آیه که فضیلت و منقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهم السلام رقم زده است می گوید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام را دعوت کرد و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی; پروردگارا! اینان اهل [بیت] من هستند .» (2)
شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده: «مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهم السلام می باشد که هیچکس از امت اسلام در این فضیلت با آنان شریک نیست و همانند آنان نمی تواند باشد . (3)
3 . آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
ماجرای مباهله نشان داد که هر کس به هر عنوان با دین اسلام مخالفت نماید، دچار شکست و ذلت ابدی خواهد شد . و سرنوشت انسانهای لجوج و خودخواه که به هر بهانه ای از پذیرش حق و منطق صحیح سرباز می زنند، همانند نصارای نجران با خذلان و خواری توام خواهد شد، که وعده الهی حق است وپیروزی حق بر باطل از سنتهای تغییرناپذیر اوست . آنان آن چنان از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلی الله علیه و آله مرعوب شده بودند که بدون لحظه ای درنگ از مباهله دست کشیده و در کوتاهترین مدت به خواسته های پیامبر صلی الله علیه و آله تن دادند و این مصداق همان آیه شریفه است که می فرماید: «سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب » (4); «به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت می افکنم .» به همین جهت آنان هنگامی که چهره های مصمم و با اراده پیامبر صلی الله علیه و آله و همراهان را مشاهده کردند که چگونه به سوی محل مباهله قدمهای راسخ برمی دارند، اسقف نجران اظهار داشت: «یا معشر النصاری انی لاری وجوها لوسالوا الله ان یزیل جبلا من مکانه لازاله بها فلا تباهلوا فتهلکوا; (5) ای گروه نصارا! من چهره هایی را [که ایمان در سیمایشان موج می زند] مشاهده می کنم که اگر آنان از خداوند بخواهند که کوهی را از مکانش بردارد سریعا اجابت خواهد کرد . هرگز مباهله نکنید که نابود خواهید شد .»
4 . روز خجسته و مبارک
شکوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی را به عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادی وشکرگزاری به درگاه حق و به عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد . به همین جهت در روز 24ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژه ای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از:
. روزه گرفتن . غسل روز مباهله . به جای آوردن نماز مباهله . خواندن دعای آن روز . تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری . قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند .
5 . تثبیت جایگاه اهل بیت علیهم السلام
واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهم السلام را در جامعه بویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانسته اند از ذکر آن خودداری کنند و خداوند متعال به این وسیله حق را در زبان و قلم آنان جاری نموده است .
فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله می رسد حقیقت را چنین اظهار می دارد: رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که به محل مباهله می آمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علی علیهما السلام نیز از پشت سر آن حضرت می آمدند . در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد: «هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید .» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهم السلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند .
فخر رازی بعد از نقل این روایت می گوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد .
او در ادامه می افزاید: همچنین این آیه دلالت می کند که حسن و حسین پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند . (6)
6 . تداوم سنتهای پیامبران پیشین
مباهله همانند بسیاری از احکام و دستورات شریعت اسلام ادامه ادیان توحیدی پیشین می باشد . به همین جهت این سنت آسمانی و حرکت معنوی برای پیروان ادیان گذشته کاملا آشنا بود . همانطوری که ابوحارثه - اسقف بزرگ هیئت اعزامی - هنگام مشاهده پیامبر و همراهان در محل مباهله به دوستانش گفت: به خدا سوگند! او همانند پیامبران الهی به مباهله نشسته است . (7)
7 . شیوه مقابله با مخالفین
مباهله اهل بیت علیهم السلام، به مسلمانان آموخت که هرگاه مخالفین با منطق و دلیل قانع کننده به سوی صراط مستقیم هدایت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذیرش حق امتناع ورزیدند با مباهله به مقابله برخیزند و در برابر دشمنان عنود، خود را عاجز و درمانده نشان ندهند . به همین سبب این شیوه در میان مسلمانان رایج بود .
هنگامی که در بامداد روز عاشورا یکی از دشمنان امام حسین علیه السلام به نام یزید بن مقعل به صحنه نبرد آمد، بریر از سوی امام مامور مقابله با وی شد . او خطاب به بریر گفت: ای بریر بن خضیر، کار خدا را چگونه می بینی؟ بریر گفت: به خدا سوگند برای من خوب است اما برای تو بد!
- چرا دروغ گفتی، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد می گفتی و معاویه را، گمراه و گمراه کننده می دانستی؟! و علی بن ابی طالب را امام برحق می شمردی؟!
- آری شهادت می دهم که عقیده من همان است و گواهی می دهم که تو از گمراهان هستی، آیا حاضری در این زمینه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم و قبل از مبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه و دروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دست به نفرین برداشتند . سپس مبارزه را آغاز کردند، بعد از اندکی زد و خورد بریر بن خضیر که با اراده ای آهنین و ایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا علیه السلام قیام کرده بود با ضربت شمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده و او را به خاک مذلت نشاند .
13) تفسیر کشاف، ج 1، ص 433 .
2) صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه .
3) ارشاد، ج 1، ص 158 .
4) انفال/12 .
5) تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/61) .
6) تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/61) .
7) تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله .
برگزاری مراسم جشن عید سعید غدیر در مدرسه ریحانه النبی (س)سنندج
به مناست ولادت باسعادت امام هادی(ع)وعید غدیر مورخ8/7/94مراسم جشنی با سخنرانی حاج آقاصفی زاده ومولودی خوانی سر کار خانم کریمی با حضورطلاب،اساتید وکادر در حوزه مبارکه برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صفی زاده ابتدا با تبریک گویی به مناسبت عید قربان ومسئول دانستن دولت آل سعوددر فاجعه منا شهادت حجاج را تسلیت گفتند.
ایشان طی سخنانی فرمودند: همواره در طول تاریخ حق وباطل رویاروبوده است،وظیفه ما آن است که مواظب باشیم ودر صحنه های که نمی توانیم باشیم به تناسب شرایط به وظایف خود عمل نماییم.
این استاد حوزه ودانشگاه در اثبات حقانیت ولایت امام علی (ع)فرمودند:ازنظر شیعه کسی که امام جامعه می شود باید اوصافی داشته باشدکه به حکم عقل رهبر جامعه هم باید دارای اوصاف افضل باشد.، این برتر بودن را همه قبول دارند اما دشمنان امام علی (ع)گفتندکسی که بخواهد می توانند اگر هم شایسته نباشد می توانندبر افضل مقدم باشد
ومفضول بر افضل مقدم باشد.
دکتر صفی زاده در ادامه ویژگی های رهبر جامعه را چنین بیان کردند:
1- عدالت: امام علی(ع)عدالتش از همه بیشتر بوده به حدی بعضی می گفتند اگر او می آمد اختلاف ایجاد می شود .اما برعکس اتحاد بیشتر ایجاد می شود کدام حاکم عادل را مردم پس می زنند
2- تقوا :به شهادت زمین وآسمان ومشرکین وکفار،خدا و پیامبرافضل است، وهمه می دانند که علی ابن ابی طالب با تقوا ترین است ومی دانند که اولین کسی است که ایمان آورده است،همچنین پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:اگر ایمان علی(ع)دریک کفه ترازو وایمان آدمها را در یک کفه دیگر بگذارندایمان علی(ع) سنگین تر خواهد بود
3- اعلم:امام علی (ع)ازهمه اعلم تر بودند،باره دست به سینه می زدند ومی فرمودند:این سینه پر است تا زمانی که من در میان شما هستم سوالات خود را بپرسید.
4- شجاعت:علی (ع)از همه مردم شجاع تر بودند به طوری که پیامبراکرم (ص) در جنک خیبر فرمودند:ضربه علی (ع) از عبادت جن وانس با فضیلت تر است.
واگر گفته شود که امام (ع)را کسی نمی شناخت ویااینکه پیامبر علی (ع) را معرفی نکرده سخن بیهوده است چرا که پیامبر اکرم دربین 120هزار جمعیت ایشان را معرفی کرده وهمچنین بارها دربین جمع ها مناسبت های مختلف ایشان را به عنوان جانشین خود معرفی کرده است.
در پایان مراسم از طلاب سادات تجلیل به عمل آمد.
ضرورت نیروی انتظامی در کلام رهبر انقلاب
رهبر فرزانه انقلاب، در بیانی بلند به ضرورت وجود نیروی انتظامی اشاره کرده و می فرمایند: «مسأله نیروی انتظامی، البته یک مسأله اساسی و مهم است. اگر ما بخواهیم ضروریات زندگی بشر را در فصول عمده خلاصه کنیم، یک فصل از این چند فصل، فصل امنیت است. بدون امنیت، نه خوراک لذتی می بخشد، نه خانواده انسی ایجاد می کند و نه شغل و درآمد فایده ای می بخشد. امنیت که نبود، هیچ چیز نیست… نیروی انتظامی باید پناه دل های خائف و ترسان و جان هایی که احساس می کنند از سوی یک انسان یا جمع و مجموعه ای تهدید می شوند، باشند. وجود نیروی انتظامی، باید اساس امنیت را در بیننده به وجود بیاورد. این شأن نیروی انتظامی در جمهوری اسلامی است».
برگزاری مراسم جشن عید سعید غدیر در مدرسه حضرت فاطمه الزهراء(س)کامیاران
در تاریخ 9/7/94 به مناسبت عید بزرگ شیعیان ،عید امامت و ولایت امام علی علیه السلام در حوزه ی علمیه فاطمه الزهرا (س) شهرستان کامیاران مراسمی برگزار شد.
سخنران جلسه سرکار خانم طیبه سادات حجازیدر ابتدای سخنان خود این عید بزرگ ولایت و امامت را به تمام اساتید و طلاب حوزه تبریک گفتند ودر ادامه اشاره ای داشتند به ویژگی های روز غدیر در آیه ی ولایت و کیفیت نزول این آیه ی مبارکه که دلیل محکمی برای اثبات ولایت امام علی علیه السلام می باشد
ایشان همچنین فرمودند آیه ی تبلیغ (آیه 67سوره ی مائده )نیز دلیل محکم دیگری برای اثبات ولایت می باشد
سرکار خانم حجازی در ادامه در مورد فواید برپایی مراسم عید غدیر صحبت نمودند و خاطر نشان کردند ما شیعیان باید در بر پایی این اعیاد مخصوصا این عید بزرگ بیشتر تلاش کنیم تا دین حق را برای تمامی مسلمانان جهان به خصوص جوانان عیز بشناسانیم
ایشان در پایان نیز اشاره ای به مقام سادات کردند و بیان نمودند احترام به سادات وظیفه ی همه گان است البته سادات نیز باید با رفتار و کردار خود این وظیفه ی سنگین را حفظ کنند
برگزاری مراسم جشن عید سعید غدیر درمدرسه حضرت زینب (س)سریش آباد
به گزارش معاونت فرهنگی حوزه علمیه حضرت زینب (س) سریش آباد جشن بزرگ عید غدیر، جمعه مورخ:10/07/94 با حضور بانوان شهر سریش آباد، طلاب و اساتید حوزه علمیه در سالن اجتماعات این مدرسه مبارکه برگزار گردید. سخنران این جلسه سرکار خانم ملاولی، مدیر محترم حوزه حضرت زینب(س) سریش آباد بود که سخنان خود را با تبریک عید غدیر و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای منا آغاز نمود.
ایشان در سخنان خود به آیات مربوط به غدیر و به فضایل امام علی علیه السلام در زبان دوست و بیگانه اشاره نمودند و بیان داشتند که الغدیر علامه امینی مجموعه ای از روایاتی است که در آنها اهل تسنن به فضایل حضرت امیر علیه السلام و واقعه غدیر خم اقرار نموده اند.
ایشان در ادامه به حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله در رابطه با دوستی امام علی (ع) اشاره کردند که فرمود: عنوان صحیفه المومن حب علی بن ابیطالب علیه السلام
سرآغاز طومار و برنامه هر فرد با ایمان، دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام است هر کس خشنود و شادمان باشد به اینکه زندگانی و مرگ او هم آهنگ و همانند زندگی و مرگ من باشد و جایگاه او در بهشت آراسته و جاودانی باشد که نهال آن را پروردگار من به دست قدرت خود نشانده باید پیروی کند و دوست بدارد علی (ع) را پس از من و پیروی کند و دوست بدارد پیرو و دوست او را و به پیشوایان بعد از من اقتدا نماید چه آنان عترت منند و از سرشت من آفریده شده اند و از سرچشمه درک و دانش نصیب کافی گرفته اند وای بر آن گروه که فضیلت و برتری آنها را دروغ پنداشته و رشته پیوسته مرا با آنها بگسلد، خدای شفاعت مرا به آنان نرساند.(برگرفته از کتاب ارزشمند الغدیر)
سرکار خانم ملاولی در خلال بیاناتشان به جرجرداق مسیحی و علاقه ی وافرشان به مولا امیرالمومنین اشاره نمودند و اقرار دوست و بیگانه را اثبات گر فضائل بی نهایت حضرت علی علیه السلام دانستند.
در پایان ایشان با دعا برای موفقیت در پیروی راستین از اهل بیت علیه السلام سخنان خود را به پایان رساندند.
این مراسم با مولودی خوانی و مدح حضرت امیر توسط دو نفر از طلاب این حوزه مبارکه به پایان رسید.
برگزاری مراسم جشن عید سعید غدیر در مدرسه حضرت فاطمه (س)سقز
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) به مناسبت سالروز میلاد فرخنده و با سعادت امام هادی (ع) و همزمان با قرار گرفتن در آستانه عید سعید غدیر خم روز پنجشنبه9/7/94 جشنی در سالن اجتماعات این مدرسه مبارکه با حضور طلاب و اساتید و کادر برگزار نمود. قرائت قرآن، سرود جمعی فاطمی ، شعرخوانی و مولودیاز جمله برنامه های فرهنگی این مراسم بود.
عید سعید غدیر بر تمام مسلمانان جهان مبارک
عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علی
دل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علی
جشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولی
دنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی
گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت عید سعید غدیر خم
* زنده نگهداشتن غدیر، زنده نگهداشتن اسلام است
مسئلهی امامت و مسئلهی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئلهی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحلهی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئلهی غدیر متجلی کرده است.
* غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی جوامع بشری.
* عیداللهالاکبر
غدیر در آثار اسلامی ما به «عیداللهالاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهندهی تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسألهی ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت -چه در مرحلهی قانونگذاری و چه در مرحلهی اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایرهی خانهی خودشان - یا حداکثر ارتباطات محلهای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود!
* نباید طرح مسأله غدیر به جدایی مسلمانها بینجامد
مرحوم آقای مطهری (رضواناللهعلیه) مقالهای به نام «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین میکند که، طرح مسألهی غدیر، چطور میتواند وسیلهای باشد برای نزدیک کردن دلهای مسلمانها به همدیگر. مرحوم علامهی امینی هم عقیدهی شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوهی برخورد او با مسأله، طوری است که همهی مسلمین را جذب میکند.
شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشتهاند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طوری نباشد که به جدایی مسلمانها بینجامد؛ این خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطهای که هستند، مردم آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمانها به وجود اینها افتخار میکنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طوری طرح کنیم که همعقیدههای خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیدهی خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم.
* او عادلترین شما در بین مردم است!
نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!
لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنهی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.
* غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اکثر آن کسانی هم که در ماجرای بیعت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پای فشردند و فداکاری نمودند، واقعهی غدیر و به طریق اولی ظهور اسلام و جنگهای امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط برای کسانی نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه برای همه و برای همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم». انقلاب اسلامی شروع یک راه پرافتخار و سعادتبخش بود. همهی کسانی که از بیعدالتی رنج بردهاند و تشنهی عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و برای آن تلاش میکنند. همهی کسانی که سنگینی و فشار نظام دیکتاتوری و اختناق و زورگویی و قدرت فردی را احساس کرده یا دربارهی آن فکر کردهاند، از انقلاب اسلامی، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزهی فراگیر این ملت استقبال کردهاند و میکنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همینطور خواهد بود.
* بشریت، حکومت پنجسالهی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد کرد
امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب ادارهی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبی انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخهی امامت را به بشریت ارائه میکند؛ یعنی اینکه یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجهی درس و معنا و تفسیر واقعهی غدیر است.
* توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر
همین کتاب الغدیر هم بهنظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است - یعنی ایشان دربارهی موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه دربارهی یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اولِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمی که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و اینگونه مطالب را بیرون بکشد؟! - مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم - آن کاخ عظیمی که مرحوم امینی ساخته - به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.
آمار نهایی جانباختگان ایرانی فاجعه منا 464تن اعلام شد
سازمان حج و زیارت و بعثه مقام معظم رهبری در بیانیه ای آمار جانباختگان فاجعه منا را 464 تن اعلام کرد.
متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:
وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ(النساء – 100)
با عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیة الله الاعظم (عج) و نیز به رهبر دلسوخته و داغدارمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و به پیشگاه ملت شریف و بزرگ ایران و خانوادههای تمامی جان باختگان فاجعه غمبار منا، از آنجا که با گذشت هفت روز از این واقعه تأسف بار و جستجوی بی وقفه و شبانه روزی تمامی بیمارستانها و مراکز درمانی در شهرهای مکه، جده و طائف و مناطق منا و عرفات، وضعیت مصدومین و مجروحین این حادثه دردناک کاملاً مشخص و اعلام شده است، با کمال تأثر و تألمی عمیق بدینوسیله تعداد حجاج عزیز ایرانی که در حال احرام و انجام مناسک حج در منا به آسمان پر کشیده و ملتی را عزادار نمودند 464نفر اعلام می شود.
بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت که خود سخت در ماتم از دست دادن این عزیزانند، به خانواده های داغدار حاجیان عروج کرده به ملکوت مجدداً تسلیت گفته و با همه ی توان تلاش می کنند با بکارگیری تمامی ظرفیت ها نسبت به بازگرداندن اجساد مطهر این عزیزان به آغوش میهن هرچه سریع تر اقدام نمایند.
بیانات رهبرمعظم درباره حادثه منا در مراسم دانشآموختگی دانشگاههای افسری ارتش
حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا صبح روزچهارشنبه در مراسم دانش آموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر حضور یافتند.
در این مراسم، حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به حادثه تأسف بار و خونين منا، آن را بدليل جان باختن هزاران نفر از حجاج بويژه صدها نفر از حجاج ايراني، عزا و مصيبتي واقعي براي ملت ايران خواندند و با اشاره به لزوم تشکيل کميته حقيقت ياب با حضور کشورهاي اسلامي و از جمله ايران، گفتند: دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جان باختگان به وظايف خود عمل نمي کند و جمهوري اسلامي ايران نيز تاکنون با خويشتنداري و ادب اسلامي، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما اين را بدانند که اندک بي احترامي به دهها هزار نفر از حجاج ايراني در مکه و مدينه و عمل نکردن به وظايف براي انتقال ابدان مطهر، عکس العمل سخت و خشن ايران را در پي خواهد داشت.
ضرت آيت الله خامنه اي با تأکيد بر لزوم تشکيل «کميته حقيقت ياب» با حضور کشورهاي اسلامي و از جمله ايران، خاطر نشان کردند: ما فعلاً درباره علت اين حادثه، قضاوت پيش از موعد نمي کنيم اما معتقديم دولت عربستان به وظايف خود در قبال مجروحان حادثه منا عمل نکرده است و آنان را با حالتي مستأصل و تشنه رها کرد.
حضرت آيت الله خامنه اي با تاکيد بر اينکه عکس العمل ايران اسلامي خشن و سخت خواهد بود، خاطر نشان کردند: در دوران هشت سال دفاع مقدس، قدرت هاي شرق و غرب و کشورهاي اطراف از يک عنصر خبيث و فاسد حمايت کردند اما سرانجام همه آنها سيلي خوردند و بر همين اساس، ايران را مي شناسند و اگر هم نمي شناسند، الان بشناسند.
رهبر انقلاب گفتند: جمهوري اسلامي ايران اهل ظلم نیست اما ظلم و ستم هیچکس را نیز قبول نمی کند، بنابراین حقوق هيچيک از انسان ها و ملتها اعم از مسلمان و غير مسلمان دست درازي نمي کند، اما اگر کسي بخواهد به حق ملت و کشور ايران دست درازي کند، با او برخورد محکمي خواهد شد و به لطف خدا توانايي اين برخورد نيز وجود دارد و ملت ایران، مقتدر و پایدار است.
طلوه ستاره تابناک ولایت حضرت امام علی النقی (علیه السلام) مبارکباد
اي گوهر بحر آفرينش/ وي چشم و چراغ اهل بينش
همنام علي مرتضايي/ سرتا به قدم خدانمائي
امروز که دل قرين شاديست/ ميلاد تو اي امام هادي است
ميلاد تو برهمه مبارک/ بر مهدي فاطمه مبارک.
شعری از زبان همسری جامانده در حادثه منا
نفیسه سادات موسوی شعری سروده است در فراق همسرش که یکی از قربانیان فاجعه منا است :
چمدان را که جمع میکردیم،
هرکسی یک نفس دعا میخواست
پسرت عاقبت به خیر شدن
دخترت اذن کربلا میخواست…
اسمها را نوشته بودی تا،
هییچ قولی ز خاطرت نرود
مرد همسایه شیمیایی بود،
همسرش وعدهی شفا میخواست!
من که این سالها قدم به قدم،
پا به پای تو زندگی کردم
در خیالم دمی نمیگنجید،
دل بی طاقتت چهها میخواست…
تو شهادت مقدرت بوده،
گرچه از جنگ زنده برگشتی
ملک الموت از همان اول،
قبض روح تو را مِنا میخواست!
عصر روز گذشته در عرفات،
در مناجات عاشقانهی خود
تو چه گفتی که من عقب ماندم؟؟
که خدا هم فقط تو را میخواست؟!!!
ما دوتن هر دو همقدم بودیم،
لحظه لحظه کنار هم بودیم
کاش با هم عروج میکردیم،
کاش میشد…
اگر
خدا
میخواست…
پیام تسلیت رهبرانقلاب اسلامی به عزاداران حادثه منا
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
فاجعهی مصیبتبار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوفالرحمان و مومنانِ مهاجر الیالله از کشورهای گوناگون، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حجگزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشستهاند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبتدیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحبالزمان (اروحنا فداه) که صاحبعزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض میکنم و رحمت خاصه خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیبدیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت مینمایم و یادآور میشوم:
۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج تلاش طاقتفرسای خود در شناسایی جانباختگان و معالجه مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند همچنان ادامه دهند و همه کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.
۲. هر گونه کمک ممکن را به حجاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حق برادری اسلامی را به انجام رسانند.
۳. دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثهی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعدهی حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.
۴. جانباختگان این حادثه انشاالله مشمول این کلام نورانی قرآناند که: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» این برای بازماندگان، تسلای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافتهاند، و انشاالله مورد لطف و رحمت ویژه احدیتند. اینجانب با تسلیت دوباره به عزادارن، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.
والسلام علی عباد الله الصالحین
سید علی خامنهای
بیانه مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان در پی واقعه مصیبت بار منا
مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان طی بیانیه ای وقوع فاجعه انسانی در منا را محکوم کرد وآن را نتیجه بی برنامگی وسهل انگاری دولت عربستان سعودی دانست.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
درگذشت جمع کثیری از برادران مسلمان در حادثه ی منا که شیرینی این عید بزرگ را بر کاممان تلخ کردنشان از بی برنامگی و سهل انگاری دولت عربستان در اداره امور حج داردوجا داردکه دولت عربستان مسئولیت این حوادث را بر عهده بگیرد.
اعمال شب و روز عرفه
شب نهم از شبهای متبرك و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. براى شب عرفه چند عمل وارد شده است:
1- دعایی که با با این عبارت آغاز میشود، خوانده شود اَللّهُمَّ یا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى وَ عالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ مُنْتَهى كُلِّ حاجَةٍ یا مُبْتَدِئاً كه روایت شده هر كس آن را در شب عرفه یا در شبهاى جمعه بخواند خداوند او را بیامرزد.
2- [به نقل كفعمى ] تسبیحات عشر را كه در اعمال روز عرفه آمده است را هزار مرتبه خوانده شود .
3- دعاء اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَیَّاَ را كه در روز عرفه و شب و روز جمعه نیز وارد است، خوانده شود.
4- زیارت امام حسین علیه السلام .
اعمال روز عرفه
روز نهم روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است . عرفه روزى است كه حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و سفره های جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و راندهتر و خشمناكترین اوقات خواهد داشت و روایت شده كه حضرت امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید كه از مردم تقاضای کمک مىنمود. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىكنى؟ حال آن كه در این روز امید مىرود که بچههاى در شكم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.
براى این روز اعمالی ذکر شده است:
1- غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود .
2- زیارت امام حسین علیه السلام ،
كه از هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد بالاتر است و احادیث، در كثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر كسى توفیق یابد كه در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش كمتر از كسى كه در عرفات است نیست.
3- بعد از نماز عصر پیش از آن كه مشغول به خواندن دعاهاى عرفه شود در زیر آسمان دو ركعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده گردد. پس چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نیكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز اقامه كند. در ركعت اوّل بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْكافِروُنَ خوانده شود. و بعد از آن چهار ركعت نماز گزارد که در هر ركعت بعد از حمد، توحید پنجاه مرتبه بخواند. كه این نماز، همان نماز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است .
4- شیخ كفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى كسى كه ضعف پیدا نكند و مانع دعا خواندن او نشود.
5- مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین علیه السلام در روز و شب عرفه .
6- تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله در روز عرفه
که در ذیل میآید:
سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدایى كه در آسمان است عرش او منزه است خدایى كه در زمین است فرمان و حكمش
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ
منزه است خدایى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى كه در دریا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدایى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ
منزه است خدایى كه در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى كه آسمان را بالا برد منزه است خدایى
الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ پس
كه زمین را گسترد منزه است خدایى كه ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش * *
بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه و بخوان
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است .
7- سوره توحید صد مرتبه و آیة الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه خوانده شود و دعای ذیل خوانده شود:
لااِلهَاِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَ یُمیتُ
معبودى جز خدا نیست یگانه اى كه شریك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بمیراند
وَیُمیتُ وَیُحْیى وَهُوَ حَىُّ لا یَموُتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ َقدیرٌ
و بمیراند و زنده كند و او است زنده اى كه نمیرد هرچه خیر است بدست او است و او بر هر چیز توانا است.
ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَ اَتوُبُ اِلَیْهِ
آمرزش خواهم از خدایى كه معبود بحقى جز او نیست كه زنده و پاینده است و بسویش توبه كنم
ده مرتبه یا اَللّهُ ده مرتبه یا رَحْمنُ ده مرتبه یا رَحیمُ ده مرتبه یا بَدیعَ
اى خدا * اى بخشاینده * اى مهربان * اى پدیدآرنده
السَّمواتِ وَالاْرْضِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه یا حَىُّ یا قَیُّومُ ده
آسمانها و زمین اى صاحب جلالت و بزرگوارى * اى زنده و اى پاینده*
مرتبه یا حَنّانُ یا مَنّانُ ده مرتبه یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه امینَ ده مرتبه
اى پرعطا اى پرنعمت * اى كه معبودى جز تو نیست * اجابت كن *
دعا و نیایش
8- ذكر صلوات از حضرت صادق علیه السلام
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ یا
خدایا از تو خواهم اى كسى كه او نزدیكتر است به من از رگ گردن اى
مَنْ یَحوُلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى وَبِالاُْفُقِ
كه حائل شود میان انسان و دلش اى كه او در دیدگاه اعلى است و در افق
الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى یا مَنْ لَیْسَ كَمِثْلِهِ
آشكارى است اى كه او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد اى كه نیست مانندش
شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ محمد
چیزى و او شنوا و بینا است از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد .
و بخواه حاجت خود را كه برآورده خواهد شد انشاءالله تعالى پس بخوان این صَلَوات را كه از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه هر كه بخواهد مسرور كند محمّد و آل محمّد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:
اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ
خدایا اى بخشنده ترین عطابخشان و اى بهترین
مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى
درخواست شدگان و اى مهربانترین كسى كه از او مهربانى جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در
الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد
و َآلِهِ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ
و آلش در ساكنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین
اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ
خدایا عطا كن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت
وَالدَّرَجَةَ الْكَبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلى الله علیه و آله
وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنى
با اینكه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینى او را روزیم فرما
عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ
و بر كیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض كوثر) نوشاندنى سیراب و جانبخش و گوارا كه
بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى
پس از آن هرگز تشنه نشوم كه براستى تو بر هرچیز توانایى خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلى
اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً
الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد
صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى تَحِیَّةً كَثیرَةً وَ سَلاماً .
صلى الله علیه و آله از جانب من تحیتى بسیار و سلامى .
9- دعای ام داود خوانده شود .
10- این تسبیح را كه ثواب آن بسیار است گفته شود:
سُبْحانَ اللّهِ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ
منزه باد خدا پیش از هر كس و منزه باد خدا پس از هركس و منزه باد خدا با هركس و منزه باد
اللّهِ یَبْقى رَبُّنا ویَفْنى كُلُّ اءَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً یَفْضُلُ تَسْبیحَ
خدا كه باقى ماند پروردگار ما و فانى شود هركس و منزه باد خدا تنزیهى كه فزونى گیرد بر تسبیح
الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً كَثیراً قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً یَفْضُلُ
تسبیح گویان فزونى بسیارى پیش از هركس و منزه باد خدا تنزیهى كه فزونى گیرد بر
تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً كَثیراً بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً
تسبیح تسبیح گویان فزونى بسیارى پس از هركس و منزه باد خدا تنزیهى كه
یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحینَ فَضْلاً كَثیراً مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَ سُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً یَفْضُلُ تَسْبیحَ الْمُسَبِّحِینَ
فزونى گیرد بر تسبیح تسبیح گویان فزونى بسیار با هر كس ، و منزه باد خدا تنزیهى كه فزونى گیرد بر تسبیح تسبیح گویان
فَضْلاً كَثیراً لِرَبِّنَا الْباقى وَیَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً لا یُحْصى وَلا یُدْرى وَلا یُنْسى وَلا
برترى بسیارى براى پروردگار ما كه باقى ماند و جز او فانى شودهر كس و منزه باد خدا تنزیهى كه به شماره در نیاید و دانسته نشود و فراموش نگردد و
یَبْلى وَلا یَفْنى وَلَیْسَ لَهُ مُنْتَهى وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبیحاً یَدوُمُ
كهنه نشود و فنا نپذیرد و انتهایى برایش نباشد و منزه باد خدا تنزیهى كه دوام داشته باشد
بِدَوامِهِ وَیَبْقى بِبَقآئِهِ فى سِنِى الْعالَمینَ وَشُهوُرِ الدُّهوُرِ وَاَیّامِ
به دوام او و باقى ماند به بقاى او در طول سالهاى این جهان و سایر جهانیان و ماههاى این روزگار و هر روزگار و روزهاى
الدُّنْیا وَساعاتِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ وَسُبْحانَ اللّهِ اَبَدَ الاَْبَدِ وَمَعَ الاَْبَدِ مِمّا
دنیا و ساعات شب و روز و منزه باد خدا تا جاویدان است جاوید و همراه با جاوید بدانسان كه
لا یُحْصیهِ الْعَدَدُ وَلا یُفْنیهِ الاَْمَدُ وَلا یَقْطَعُهُ الاَْبَدُ و َتَبارَكَ اللّهُ
شماره اش نتوان كرد و زمان و مدت آنرا به فنا نكشاند و قطعش نكند ((هرگز)) و بزرگ است خدا
اَحْسَنُ الْخالِقینَ پس بگو: وَالْحَمْدُ لِلّهِ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ لِلّهِ بَعْدَ كُلِّ
بهترین آفریدگان * و ستایش خاص خدا است پیش از هركس و ستایش از آن او است پس از هر
اَحَدٍ تا آخر دعا لكن بجاى هر سُبْحانَاللّهِ الْحَمْدُلِلّهِ بگو و چون به اَحْسَنُ
كس * منزه است خدا و ستایش خاص خداست * بهترین
الْخالِقینَ رسیدى بگو: لا اِلهَ اِلا اللّهُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ تا به آخر بجاى سُبْحانَ اللّهِ
آفریدگان * معبودى نیست جز خدا پیش از هركس * منزه است خدا
لا اِلهَ اِلا اللّهُ مى گوئى و بعد از آن بگو: وَاللّهُ اَكْبَرُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ تا به آخر كه بجاى
جز او خدایى نیست * و خدا بزرگتر است از توصیف پیش از هر كس *
سُبْحانَ اللّهِ اَللّهُ اَكْبَرُ مى گوئى پس مى خوانى دعاى : اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاءَ وَتَهَیَّاءَ را كه
منزه است خدا و خدا بزرگتر است از توصیف
11- دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه خوانده شود.
12- در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :
یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبى لا تَضُرُّكَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَكَ لى لا تَنْقُصُكَ فَاَعْطِنى ما لا
پروردگارا همانا گناهان من زیانى به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانى به تو نرساند پس عطا كن به من
یَنْقُصُكَ وَاغْفِرْ لى ما لایَضُرُّكَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنى خَیْرَ ما
آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند * خدایا محرومم مكن از آن خیرى كه
عِنْدَكَ لِشَرِّ ما عِنْدى فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنى بِتَعَبى وَ نَصَبى فَلا
نزد تو است بخاطر آن شرى كه در پیش من است پس اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمى كنى پس
تَحْرِمْنى اَجْرَ الْمُصابِ عَلى مُصیبَتِهِ
محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده اى بر مصیبتش .
13- دعای مشلول خوانده شود.
جاری کنم ز دیده خود سیل اشک را /در ماتمی که فاطمه صاحب عزا بود
امام جوان! درود بر لحظه های شفافی که با تو خواهند بود و مسیری که از عطر کلمات مق
دست سرمست می شود؛ از 195 تا 220 هجری قمری!
درود بر دانایی متجلی در بزرگ و کوچک اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله .
سلام بر این نور واحد که بی تغییر، در کالبد دوازده پیکر مطهر جاری شد!
تکلم کن تا تاریخ، دوباره از شگفتی، مات بماند.
- چگونه کودکی هشت ساله، این چنین تمام ذرات را متبرک می کند و تمام تفسیر کتاب آسمانی در قلب او متلاطم است؟
تکلم کن، تا یحیی بن ذکریا متولد شود؛ با شباهتی بی همتا با جوادالائمه علیه السلام ؛
«یَا یَحیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ و آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاً».
دشمنی با آفتاب
کجا شکسته اند قامت رعنای نهال روشنایی را؟
این بار، بغداد چه دشمنی با آفتاب ولایت داشت که غروب را با انگشتان پلید ام فضل که از اندیشه آلوده معتصم تغذیه می کردند، در برابر خورشید کشید؟!
دانه های سمی انگور رازقی، تمام زندگی ات را به آتش می کشند ام فضل!
اندوه بی نهایت تو را پایانی نیست و این جنایت، راه برگشتی به نام پشیمانی ندارد؛ مگر نشنیدی چه فرمود:
ما بُکائکِ؟
«وَاللّهِ لَیَضرِبَنَّکِ اللّهُ بِفَقرٍ لاینجَبر و…».
فضیلت روزدحو الارض
فضیلت روز دحوالارض
راوی میگوید: «به هنگام جوانى در شب بیست و پنجم ذیقعده به همراه پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم، پس امام(ع) فرمود: شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم و حضرت عیسى بن مریم- که بر آنان درود باد- متولد شدند. و زمین در آن شب از زیر کعبه گسترش پیدا کرد، و نیز فضیلتى در این شب وجود دارد که هیچکس از آن یاد نکرده است و آن این است که هر کس در آن روز روزه بگیرد مانند کسى است که شصت ماه روزه گرفته باشد».[1]
اعمال شب و روز دحوالارض
1. قیام به عبادت و شب زندهداری در این شب که ثواب آن برابر است با ثواب صد سال عبادت و شب زندهداری.[2]
2. روزه گرفتن که در روایات به آن تأکید شده و دارای ثواب زیادی است.[3]
3. در این روز مستحب است خواندن این دعا:
«اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ الْکُرْبَةِ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ قَدَّمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلَاقِ فَاتَّقِ کُلَّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلَاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لَا مَمْنُونٍ تَجْمَعُ لَنَا التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لَا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلَاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِیَنِی النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئاً مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الحطل [الْخَطَلِ] اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ اسْقِنِی مَشْرَباً رَوِیّاً سَائِغاً هَنِیئاً لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لَا أُخَلَّا وِرْدَهُ وَ لَا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لِحُقُوقِ أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ [عَالِمَهُمْ] وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مَسَاهِمَهُمْ [مُسَاهِمَهُمْ] وَ مَشَارِکَهُمْ [مُشَارِکَهُمْ] اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِراً وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِراً اللَّهُمَّ احْفَظْهُ [احففه] بِمَلَائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیداً غَضّاً وَ یُمَحِّصَ الْحَقَّ مَحْصاً وَ یَرْفَضَ الْبَاطِلَ رَفْضاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلَامَهُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».[4]
4. خواندن دو رکعت نماز هنگام ظهر به این کیفیت که در هر رکعت آن یکبار سوره «حمد» و پنج مرتبه سوره «والشمس» خوانده شود و سپس بعد از سلام دادن نماز گفته شود: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ».(5)
[1]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 79، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق. «أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی طَاهِرِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ کُنْتُ مَعَ أَبِی وَ أَنَا غُلَامٌ فَتَعَشَّیْنَا عِنْدَ الرِّضَا ع لَیْلَةَ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ فَقَالَ لَیْلَةُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ وُلِدَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ وَ وُلِدَ فِیهَا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ فِیهَا دُحِیَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْکَعْبَةِ وَ أَیْضاً خَصْلَةٌ لَمْ یَذْکُرْهَا أَحَدٌ فَمَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ کَانَ کَمَنْ صَامَ سِتِّینَ شَهْرا».
[2] . ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج 1، ص 312، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1409 ق.
[3]. همان، ص 310 و 312.
[4]. همان، ص 312 – 313.
[5]. همان، ص 314.
جمعه سیاه
در اولین ساعات جمعه 17 شهریور سال 1357، «غلامعلی اویسی» که به «قصاب ایران» مشهور است، از رادیو اعلام حکومت نظامی کرد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت 6 صبح و پس از ادای فریضه نماز برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون آمده و سیل آسا به خیابانها ریختند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله بود، مردم به محض رسیدن؛ با تانکها و زره پوشهای نظامی و ماموران مسلسل به دست حکومت نظامی مواجه و غافلگیر شدند.
ساعت نزدیک 7:30 صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را به نشستن دعوت کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند.
هیچ چیزی نمیتوانست ذرهای تردید در دلهای مردم ایجاد کند. سیل انبوه جمعیت از خیابانهای اطرف با سردادن شعارهای انقلابی به سمت میدان ژاله در حرکت بودند. ماموران مسلح، پس از چند بار اخطار از زمین و هوا جمعیت را هدف رگبار مسلسل قرار دادند. فریاد الله اکبر و لااله الالله همه جا را پر کرد. مردم وحشت زده و هراسان به هر سمتی می دویدند، گروهی روی زمین دراز کشیده بودند و رگبار مسلسل ها اجازه حرکت به آنها نمیداد.
ناله و فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته بود و بوی خون، دود و باروت همه جا را پر کرده بود. با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله که اینک واقعا به میدان شهدا تبدیل شده بود در هاله ای از سکوت مرگبار فرو رفت. همه خیابان پر بود از پیکر شهدایی که در صحنه نبرد نابرابر کشته شده بودند و خون این شهدا خیابانها را فرش کرده بود.
در مناطق جنوبی تهران برای متفرق کردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامه اروپایی در این رابطه نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند. در میدان ژاله، تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشته یک خبرنگار اروپایی، «این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند».
خاکِ پاکِ حَرَمَت سُرمِه چِشمانِ ما
نخل ها قيام كرده اند. رشته كوه هاي زاگرس برخاسته اند به استقبال. قدم بر فرش بال هاي ملائك بگذار. بر شانه هاي بلند خراسان بنشين تا آنانكه مصطفي(صلی الله علیه و آله وسلم) را نديده اند، به عصمت چشم هايت ايمان بياورند؛تا آنانكه مرتضي(علیه السلام) را نديده اند،اوصاف بلندش را در قامت رضا(علیه السلام) بنگرند. كرم نما و فرود آ تا موج هاي سرخ كارون از زير قدم هايت بجوشد! دست بر سر و روي باغچه ها بكش؛ بلكه درختچه هاي بادام جوانه بزنند، بلكه رودخانه اي آبي از دل سنگ هاي سياه بيرون بتراود!
سخن بگو تا اهالي زمين،كلمه «لا اله الا الله»را از زبان يك مرد آسماني بشنوند!
سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پيامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى كه هر لحظه دل هاى ما به شوق ديدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاك و معصومت.
ولادت با سعادت امام رضا (ع)مبارکباد.
هفته دولت گرامی باد
دولت در نظرگاه امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب
دولت باید با تمام قدرت آن طوری که علی(ع) برای محرومین دل می سوزاند، این [دولت] هم با تمام قدرت دل بسوزاند برای محرومین. مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنها را سیر کند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید این طور باشد.
دولت در نگاه رهبر معظم انقلاب، آیة الله خامنه ای(مد ظله العالی)
… شاید بشود گفت که خود این مناسبت هفته دولت ما، یکی از تصادف های پرمعناست. هفته ی دولت یک کشور، یادبود شهادت دو شخصیت دولتی برجسته است. راه خدمتگزاری به مردم باید با توجه کامل به شاخصه هایی که در وجود شریف امام خمینی(ره)متبلور بود، با قدرت و قوت، امید به آینده و اعتماد به کمک های پروردگار ادامه یابد [و] اگر می خواهید در کارهایتان موفق باشید، سعی کنید انسجام دولت و نظام در سطح عالی حفظ شود [و] من مطمئنم که شما موفق خواهید بود.
تا همتت ای پزشک باقیست دستان تو نعمتی الهیست
پزشک، سزاوار تکریم و قدر است بسی گرانقدر است که
با افتخار ، ارزش علمی و انسانی اش را پاس می داریم
«روز پزشک» مبارک . . .
مَن زارَها وَجَبَت الجَنَّةُ
اِنَّ لِللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ وَ اِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ مَدینَهُ وَ اِنَّ لأمیرَالْمُؤمِنینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ اِنَّ لَنا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَهِ قُمْ وَ سَتُدْفَنُ فیها اِمْرَأهٌ مِنْ اَوْلادى تُسَمَّى فاطِمَهُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهَ. قالَ علیهالسّلام ذلِکَ وَ لَمْ تَحْمِلْ بِمُوسى اُمُّه؛ راستى که براى خدا حرمى است و آن مکّه است و براى رسول خدا حرمى است و آن مدینه است و براى امیرالمؤمنین حرمى است و آن کوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم است و به زودى زنى از اولاد من به نام فاطمه در آن سرزمین دفن مىشود، پس هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شدامام صادق علیه السّلام این را فرمود در حالى که هنوز مادر موسى بن جعفر علیهالسّلام به آن حضرت حمل بر نداشته بود.«علّام? مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 57، باب 36، ص 216، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق.بيروت.»
در عبارت این روایت لطایفى است:
۱- طبق این روایت، حضرت امام رضا علیه السّلام ابتداءً به سعد که قمى بوده فرمودهاند: براى ما در نزد شما قبرى است. عبارت چنانست که گویى این قبر مال همه امامان و براى خاندان عصمت و طهارت است و همگى بدان توجّه و عنایت دارند.
۲- در این روایت نیز وعده بهشت در مقابل زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها داده شده است.
۳- در خصوص این روایت براى فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها قید شده است که: عارِفاً بِحَقِّها؛ اگر با معرفت مقام والا و شناخت عالى نسبت به آن بانوى مکرّمه وى را زیارت کند، بهشت از براى اوست.
و طبق این تعبیر، هنگامى بهشت جزاوپاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است که زائر، عارف به مقام شامخ و مرتبه رفیع و منیع آن بزرگوار باشد.
بنابراین باید کوشش کرد که قبل از زیارت آن حضرت، شناختى نسبت به او پیدانمود و باید زائر، آشناى به جلال تقدر و منزلت رفیع وى در نزد خداى متعال شود تا به چنین فوز عظیم و مرتبه والایى نایل گردد.
مطلب بسیار مهم و چشمگیرى که در این روایات آمده است و قدر مشترک و جامع بین همه آنهاست، وعده بهشت به زائران قبر شریف حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است. وعده صریح و آشکار به بهشت در مقابل زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها در لسان مبارک سه امام معصوم و مفترضالطاعه علیه مالسّلام آمده است:
حضرت امام صادق علیهالسّلام این وعده را دادند، حضرت امام رضا علیه السّلام نیز تصریح به این وعده فرمودند و بالاخره حضرت جواد علیهالسّلام نیز زائران قبر عمه شان را نوید به بهشت دادند.
بر اساس این روایات شریفه و اخبار عدیده، استحباب زیارت مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومه علیه االسّلام جاى اندک تردیدى ندارد و خود مطلبى روشن و واضح است.
دهه کرامت میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام رضا (ع) مبارک
ذیقعده شد و بهار ایران آمد
در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد
در روز یکم کریمه آل رسول (ص)
در یازدهم شاه خراسان آمد . . .
میلاد گلهای حضرت رسول (ص) مبارک باد
یا وَجیها عِنْدَ اللّه، اشفع لنا عند اللّه
اندوهی جانکاه بر تار و پود مدینه چنگ میزند و حُزنی غم انگیز، افلاک را می آشوبد. آسمان سیاهپوش میشود و فوج فوج، فرشته های عزدار، در نقطه ای به نام بقیع، فرود می آیند! و بقیع، با دیده گریان، انتظار ورود عزیزی را به سوگ مینشیند!
در کوچه کوچه یثرب، بوی غربت و یتیمی میوزد! از درها، دیوارها، پنجره ها، ملال و ماتم می بارد! سینه ها، داغ بزرگی را به دفترش میکشند و جانها، در آتش مصیبتی عظیم میگدازند! چشمها به خون مینشینند و دستها، بیتابیشان را به سرها میکوبند! شاید بلایی بزرگ نازل شده؟ شاید خورشید نقاب بر چهره افکنده؟
شاید ماه برای همیشه در محاق افتاده؟ یا عرش ترک برداشته، که این گونه آشوب در ذرّات عالم به پا شده است.
بقیع! ای گنجینه دردها و اندوهها، ای نهان خانه اسرار آسمانی!
لب باز کن! از ناگفتنیها بگو! از دردهای نهانت بگو! امشب میزبان کدام عزیزی؟
امشب، کدام بهشت گمشده در تو پدیدار خواهد شد؟ کدام آفتاب، در خاکت طلوع خواهد کرد؟
لب باز کن، مهبط فرشتگان! زیارتگاه قدسیان! آرام جان افلاکیان!
با من سخن بگو! آن چه را که تو میدانی و ما نمیدانیم! از اندوههای بیشماری که جگرت را به آتش میکشد! از زخمهای فراوانی که بر پیکرت نشسته است! بقیع! ای سرزمین اندوههای آسمانی! امشب، سر به دامان کدام عزیز خواهی گذاشت! در ذهن لحظههایت، حضور افلاکی کدام مهربان جاری است! امشب، گویا میهمان عزیزی داری!
چشم به راهی امشب پایان میگیرد! انتظارت به سر میآید! امشب او حتما خواهد آمد! صدای گریه را نمیشنوی؟ صدا از خانه ششمین خورشید زمین است! صدا از خانه فرزند فاطمه است!
میآید … ، با جگری سوخته از زهر کینه!
ساغر جان امام غریب و بزرگ، لبریز از آتش زهر روزگار شده است!
می ید! معدن رسالت، دریای سخاوت، کوه حلم، اقیانوس معرفت… می آید!…
دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر است، اندک است.
بقیع! آماده باش! بزم پذیرایی بیارای! دیده را فرش راهش کن!
آغوش بگشا! و جسم بیجانِ جان عالم را، در برگیر! آرامتر! که این پیکر مطهر، زخم فراوان دیده است! زخم کینه توزی دنیا! زخمِ نامردمیها! زخم اسلام نمایان بی دین!
زخم نابرابریها! شقاوتها!
صدای گریه می آید!… صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
طلایه داران عفاف وحجاب
به مناسبت هفته عفاف وحجاب اولین همایش بزرگ طلایه داران عفاف در مجتمع فرهنگی نور سنندج به همت مرکز مدیریت حوزه های علمیه استان، اداره کل تبلیغات اسلامی کردستان، بسیج جامعه زنان سپاه بیت المقدس و ستاد احیای امربه معروف و نهی از منکر با سخنرانی سر کار خانم ملاولی مدیر حوزه علمیه خواهران سریش آباد برگزار گردید.
وی به آسیب ها و پیامدهای بی حجابی اشاره کرد و اظهارداشت: افزایش طلاق، کاهش ازدواج و به تبع آنها افزایش روابط نامشروع و کاهش میزان بازدهی کار و تحصیل در جامعه از آسیب هایی بی حجابی و بدحجابی در جامعه است.
ایشان افزایش افسردگی و رسیدن به پوچی و در نتیجه افزایش خودکشی ها را از دیگر پیامدهای بی حجابی ذکر کرد و افزود: افزایش آمار دخترانی که بازیچه دست مردان قرار می گیرند و افزایش خشونت علیه زنان از دیگر آسیب هایی است که در نتیجه بی حجابی در جامعه ایجاد می شود.
مدیرحوزه علمیه خواهران سریش آباد ادامه داد: دشمنان اسلام قصد دارند برای نابودی اسلام جریان اندلس را برای مسلمان ها هم اجرا کنند و برای رسیدن به این هدف خود هم مسابقه رقابتی در دلبری کردن از مردان در میان زنان را رواج می دهند.
سرکار خانم ملاولی بیان کرد: یکی از مخالفان اسلام در فرانسه گفته است برای غلبه بر مسلمانان باید آنها را به فساد کشاند و از راه زور نمی توانیم آنها را شکست دهیم.
ایشان همچنین عنوان کردند: دشمنان دینی مبین اسلام چون به ارزش حجاب و پوشش زنان در جوامع اسلامی و پیامدهای مثبت آن پی بردند اقدام به یافتن راه هایی برای از بین بردن این دین الهی کردند.
ایشان همچنین براین امر تصریح کردند: دشمنان برای نابودی اسلام نقشه برهنه کردن تدریجی زنان و از بین بردن حریم محرم و نامحرم را کشیدند و برای دستیابی به هدف خود اقدام به تولید و پخش برنامه های ضدارزشی از کانال های ماهواره ای کردند.
مدیرحوزه علمیه خواهران سریش آباد با اشاره به اینکه در برهه کنونی دنیای غرب خود متوجه بی ارزش شدن زن با برهنگی اش شده است، اظهارداشت: گرویدن زنان در کشورهای غربی به دین اسلام به دلیل ارزشی که این دین برای زنان قائل است حاکی از این مهم است.
در ادامه این همایش قطعنامه قرائت گردید که دراین قطعنامه اعلام شدبی حجابی وبد پوششی در کردستان به حد هشدار رسیده وآثار وتبعات ضد فرهنگی وآسیب های اجتماعی آن به شدت در حال افزایش بوده وامنیت اخلاقی مردم به خطر افتاده است. .
در پایان این قطعنامه شرکت کنندگان همایش طلایهداران عفاف بیان کردهاند: از مسئولان استان قاطعانه میخواهیم نسبت به عملیاتی کردن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوع حجاب و عفاف بهویژه در عرصه دستگاههای دولتی اقدام جدی و عاجل نموده و گزارش شفاف آن را به مردم ارائه داده و با دستگاهها و نهادهایی که در انجام این وظیفه خطیر و اجرایی کردن سیاستها و برنامههای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در موضوع عفاف و حجاب سهلانگاری و کمکاری میکنند برخورد قاطعانه بهعمل آید.
اِنّ رَبّکَ لَبِالمَرصاد
متن زير قسمتي از خاطرات اين امير سرافراز سپاه اسلام (صیاد شیرازی)در مورد عمليات مرصاد است:
«شبانه خودم را با يك فروند هواپيماي فالكون به كرمانشاه رساندم و صحنه پيشروي دشمن را از نزديك مشاهده كردم و متوجه اوضاع شدم.
چنان جو پريشاني و اضطراب در مردم ايجاد شده بود كه سراسيمه از خانه بيرون آمده بودند. از طرفي جاده كرمانشاه به بيستون از خوردوهايي كه در انتظار جابه جايي بودند، مملو بود و ترافيك سنگيني ايجاد شده بود.
بر اين اساس با يك فروند هلي كوپتر از فرودگاه به سمت يكي از قرارگاههاي تاكتيكي سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حركت كرديم.
نيمه شب چهارم تير ماه بود و تا ساعت يك ونيم نتوانستيم ماهيت دشمن را به دست آوريم كه چه كسي است كه همين طور در حال پيشروي است. ساعت 5 به پايگاه رفتم. همه را آماده و مهيا براي توجيه ديدم. پس از توجيه خلبانان تاكيد كردم وضعيت خيلي اضطراري است. چارهاي نداريم هليكوپترهاي كبري بايد آماده باشند. يك تيم آتش آماده شد ابتدا خودم با يك هلي كوپتر 214 براي شناسايي دقيق و هماهنگي به سمت مواضع حركت كردم و به اين ترتيب اولين عمليات را عليه نيروهاي مهاجم و منافق آغاز كرديم.
صبح روزپنج مرداد عمليات با رمز يا علي (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمي براي ياران صدام برپا شد كه زماني براي پشيماني نمانده بود.
جاده به زودي انباشته از ادوات سوخته شد.
همزمان با عمليات هوانيروز علاوه بر گروههاي مردمي، تعدادي از لشكرهاي سپاه نيز كه از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عمليات شدند. راه از هر سو به روي بازماندگان كاروان بسته شده بود و آنان به سختي ميتوانستند به عقب برگردند. بعضي از آنها به روستاها پناه بردند و بعضي هايشان با خوردن قرص سيانور به زندگي خود خاتمه داده بودند.
عمليات كه تمام شد در جاده كرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران كشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دختراني كه با ملت خود بسيار ناجوانمردانه رفتاركرده بودند. كساني كه روز تنهايي ميهن به ياري اردوي خصم شتافته بودند.
حالا من از اين عمليات نتيجه مي گيرم كه چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد كه در هرزمان طوري مقدر مي كند كه بسياري از مشكلات ما بايد با حالت سرافرازانه حل شود.
خداوند مي فرمايد: بجنگيد تا آن كفار كه من مي خواهم به دست شما عذابشان بدهم و به ما قول و وعده مي دهد تا آنها را خوار كند و به شما پيروزي وعده مي دهد و قلبهاي شما را شفا بخشد. كدام قلب ها؟ قلبهايي كه قبل از اين عمليات گرفته و غم زده بود.
رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امامشان براي هميشه گره خورده بود. امام اشارهاي دارند كه پذيرش قطعنامه مثل نوشيدن زهر بود براي رزمندگان اسلام كه سالها فداكاري كرده بودند. در حالي كه هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان مي خواست به صورتي ديگر نبرد تمام مي شد. دلمان گرفته بود. اما خداوند با اين پيروزي بزرگ ، موجب رضايت خاطر رزمندگان اسلام شد و پايان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با اين عمليات درخشان مرصاد انجام گرفت.
ياد و خاطره شهداي سرافراز هشت سال دفاع مقدس زنده و راهشان پررهرو باد.
غروب غریب
غروب غریب، در لا به لای دقیقه های خاکی بقیع قد میکشد. مدبنه، با التهاب به مدار پرواز کبوتران دست میبرد تا مردم، آیه های زخمی نشناختنتان را به دوش بکشند و عذر نیاورند.
زمین، آبستن اشک میشود. خورشید، قد خم میکند و دست های ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بی قراری را در آغوش میکشند.
داغ در گلوی محبانتان منتشر میشود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.
نبض تاریخ به هم خورده است
نبض تاریخ، به هم خورده است. دشمنان، با زهرشان، قلب شما را نشانه رفته اند تا حوصله خدا را سر ببرند.
اینان، سپاهیان شیطانند که از دهلیزهای پرپیچ و خم جهالت و نکبت سردرآورده اند.
هنوز هم دنیا، از شکوه جاری شما وام میگیرد. هنوز هم خورشید، از چشمان شما تقلید میکند. دانشگاه، به نام شما زنده است؛ حوزه از زلال دانش شما آب میخورد و عطش دانش اندوزی راهیان عشق، با کلام شما سیراب میشود.
عید سعید فطر مبارک
خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود
از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود
درب کلاس درس خدا چون گشوده شد
خوش بر مطلبی که قبول انتها بود
روز عفاف وحجاب برخادمین حضرت زهرا(س)مبارکباد.
آن ها چفیه داشتند…
من چادر دارم!!!
آن ها چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم!!!
آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان آلوه شیمیایی نشود…
من چادر می پوشم تا از نفس های آلوده دور بمانم!!!
آن ها با چفیه زخم هایشان را می بستند…
من وقتی چادری را می بینم یاد زخم های پهلوی مادرم زهرا می افتم!!!
آن ها سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت دادند…
من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی باشم!!!
ایام سوگواری سرور وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)تسلیت باد.
غروب شفق گون نهمین آفتاب ولایت را تسلیت عرض می نمایم
امام جواد عليه السلام مي فرمايد:
کسي که به سخن گوينده اي توجّه کند، خود را بنده ي او ساخته است؛
حال اگر سخن درباره ي خدا باشد، خدا را پرستيده است،
و چنانچه گفتارش شيطاني باشد، ابليس را پرستيده است.(تحف العقول ص 456)
شهادت غريبانه ي امام مسموم،
جواد مظلوم(ع) بر شما تسليت باد
شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت
گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه
كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه
شد ز بيداد، شهر بغداد کربلاي جواد الائمه
يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى دهد جان در ميان حجره ى در بسته مظلوم
روز دختر بر تمام دختران با ایمان مبارک
سالروزولادت باسعادت بنت موسي بن جعفر،اخت الرضا
عمه سادات ، نگين انگشتر ولايت و امامت ،
حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها ،
برتمام دختران با ايماني كه در مكتب
معصومه (س) درس محبت ، ايثار،
عبادت ، ايمان ، ادب ، اخلاق، نجابت ،
عفت ، صلابت و متانت مي آموزند
مبـــارك بــاد
بانو میلادت مبارک....
ميلاد باسعادت كريمه اهل بيت ، شفيعه روز جزا ،
اسوه عشق وايثار ، الگوي جاويد دختران با ايمان
حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها
و گراميداشت روز دختر مبارك باد
شهادت ششمین شمع روشنگر ووصی پیغمبر،تسلیت وتعزیت
جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم میسوزد و شراره اش دنیا را میسوزاند. هقهق گریه، رخصت تسلیت گویی نمی دهد و طاقت شانه ها را می گیرد.
غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت می گوییم.
به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع)...
روایتهایی از امام جعفر صادق(ع)
- لازمه دوست داشتن دین، دوست داشتن برادر دینی است.
- هر که در عملی دیگری را شریک خدا قرار دهد، خدا آن عمل را از او نمی پذیرد.
- کسی که برای مردم عمل کند، پاداش او بر عهده مردم است و کسی که برای خدا کار کند، پاداش او بر عهده خداست.
- هر که حیا ندارد، ایمان ندارد.
- امید مدار جز به خدای خود و مترس مگر از گناه خود.
- کسی که گرفتار عجب و خودپسندی شود، هلاک می شود.
- کسی که گرفتار کبر شود، خداوند روز قیامت او را می شکند و خوار و ذلیل می کند.
- خشم کلید همه بدی هاست.
- خداوند از مؤمن هیچ عملی را نمی پذیرد، اگر کینه برادر ایمانی اش را درون دل داشته باشد.
- بپرهیزد از اینکه بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد بورزید؛ چرا که اصل و ریشه حسد کفر است.
- بر مؤمن واجب است که در حضور و غیبت، خیرخواه مؤمن باشد.
- از شیعیان ما نیست کسی که به مردم ستم کند.
- مبغوض ترین خلق خدا کسی است که مردم از زبان او بیمناک باشند.
- حسن خلق آثار خطاها را از بین می برد، همچنان که آفتاب یخ را؛ بدرفتاری عمل را تباه می سازد، همچنان که سرکه عسل را.
- هرگاه فاسقی آشکارا گناه کند و حیا نکند، احترامی ندارد و غیبت او حرام نیست.
- کامل ترین بی نیاز کسی است که اسیر حرص و آز نباشد.
- بهترین شما بخشندگان شمایند و بدترین شما بخیلان شما.
- اساس و پایه عقل، بعد از ایمان به خدای متعال، مهرورزی و محبّت داشتن نسبت به مردم است.- سخت ترین چیزی که خداوند آن را بر بندگانش واجب فرموده است، انصاف داشتن میان خود و مردم است.
- کسی که اهل جفا است و از بی وفایی دوری نمی کند، ناسپاس هم هست.
- مؤمنان خدمت گزار یکدیگرند.
- کسی که خدا را در به جاآوردن امر به معروف و نهی از منکر اطاعت نمی کند، دین ندارد.
- اگر مردم به آنچه در تحصیل علم و معرفت هست پی می بردند، آن را جستجو می کردند، هر چند به ریختن خونشان و فرو رفتن در اعماق دریاها باشد.
عاشقان عیدتان مبارک.
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .
عید سعید فطر بر شما مبارک
شرح دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان
تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست
سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او میخواهیم روزهمان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آنگونه که تو و رسولت از آن راضی باشند.
دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ عَلى ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالاُْصُولِ بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خوشنودى تو و خوشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن بوسیله اصول به حق آقاى ما محمد و عترت طاهرینش و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.
شرح دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان در کلام حجت الاسلام مجتهدی تهرانی:
خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانى و قبول بر طبق خوشنودى تو و پسند رسول تو باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقاى ما محمد و خاندان پاكش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست
ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است. تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمییابد و بالا نمیرود تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید وعبودیت در برابر خداست.
سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او میخواهیم روزهمان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آنگونه که تو و رسولت از آن راضی باشند.
آری، خداوند روزهای را ارزش مینهد و میپذیرد که آمیزهای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آنهنگام طاعت را قبول میکند که «خداپسند» باشد الگوگیری از سنتهای او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد.
طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته!
شنیده ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر فرمود: برو بخور! دیگر روزه نیستی!
از خدا میطلبیم دل و زبانمان را از گناه دور بدارد و روزه ما را مقبول و مورد رضایت خود پیامبر و اهلبیتش قرار دهد. و مهر «شکر» و «قبول» آنها را بر آن ثبت کند.
دعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان
بیانیه مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران به مناسبت روز قدس
(بسمه تعالی)
بیانیه مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران به مناسبت روز قدس
روز قدس، یادآور بیش از نیمقرن مظلومیت ملتی در برابر رژیمی سفاک و جعلی است. این روز بزرگ که روز همبستگی ملتهای مسلمان برای آزادی قدس شریف و یادگار امام عظیم الشان رحمه الله علیه است، هر سال با شکوهتر از گذشته برگزار میشود.
امام بزرگوار ما فرمود: فلسطین پاره تن اسلام است و از این رو هر ساله مسلمانان جهان در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان یاد مظلومیت ملتی را زنده نگاه میدارند که سالها است که شاهد شهادت عزیزان خود و به تاراج رفتن خانه و اموال خود است.
رژیم نژادپرست صهیونیستی که به واقع مظهر تروریستم دولتی است، جوانان مبارز را به خاک و خون میکشد، پدران را روانه زندان میکند، با کودکان و زنان به وحشیانهترین شکل رفتار میکند، خانهها را خراب میکند و حقوق انسانی را زیر پا میگذارد و این همه در برابر چشمان سازمانهای بینالمللی و مدافعان حقوق بشر صورت میگیرد. اوج این سفاکی در رمضان سال جاری و در ماجرای زنده سوزندان نوجوان فلسطینی، سپس بمباران مناطق مسکونی و به خاک و خون کشاندن مردم بیگناه غزه صورت گرفت و جنایت هولناک دیگری را در پرونده این رژیم جعلی رقم زد.
با این همه، آن چه چشم جهانیان را به خود خیره ساخت، پاسخ کوبنده مقاومت اسلامی در برابر این جنایات بود. موشکهای مقاومت اسلامی و توان بالای مقاومت در این نبرد نابرابر، خواب را از چشم صهیونیستها گرفت و آنان را مجبور به عقبنشینی کرد. سخنان این روزهای سران رژیم صهیونیستی حکایت از غافلگیری آنان و شاهد دیگری بر «اوهن من بیت العنکبوت» بودن آنان دارد.
ایجاد گروههای تروریستی در بلاد اسلامی و برافروختن جنگ بین مسلمین، فرقهگرایی، تکفیر و …، ابزارهای دیگری هستند تا خواب پریشان آمریکا و اسرائیل در تصاحب نیل تا فرات و تحقق سرزمین موعودشان تعبیر گردد. اما به فضل الهی تاریخ شاهد خواهد بود که این حیله آنان نیز چون سایر دسیسههایشان رنگ خواهد باخت و هویت بازیگران پشت پرده که زمینه را برای ارتکاب زشتترین فجایع انسانی به اسم دین فراهم میکنند، عیانتر از گذشته خواهد شد.
از این رو راهپیمایی روز قدس امسال از اهمیت فراوانتری برخوردار است. مسلمانان جهان در راهپیمایی امسال با نه گفتن به تفرقهها و سر دادن ندای اتحاد نشان خواهند داد که با جان و مال خود از آزادگی و آرمان ملت فلسطین دفاع خواهند کرد و در کنار مردم مظلوم غزه خواهند ایستاد.
مدیریت، کارکنان و طلاب حوزههای علمیه خواهران ، ضمن گرامیداشت روز جهانی قدس و اعلام حمایت از ملت مظلوم فلسطین، همگان را به شرکت در راهپیمایی روز جهانی قدس دعوت مینمایند. به امید برپایی نماز جمعه در قدس شریف و آزادی فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی.