اِنّ رَبّکَ لَبِالمَرصاد
متن زير قسمتي از خاطرات اين امير سرافراز سپاه اسلام (صیاد شیرازی)در مورد عمليات مرصاد است:
«شبانه خودم را با يك فروند هواپيماي فالكون به كرمانشاه رساندم و صحنه پيشروي دشمن را از نزديك مشاهده كردم و متوجه اوضاع شدم.
چنان جو پريشاني و اضطراب در مردم ايجاد شده بود كه سراسيمه از خانه بيرون آمده بودند. از طرفي جاده كرمانشاه به بيستون از خوردوهايي كه در انتظار جابه جايي بودند، مملو بود و ترافيك سنگيني ايجاد شده بود.
بر اين اساس با يك فروند هلي كوپتر از فرودگاه به سمت يكي از قرارگاههاي تاكتيكي سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حركت كرديم.
نيمه شب چهارم تير ماه بود و تا ساعت يك ونيم نتوانستيم ماهيت دشمن را به دست آوريم كه چه كسي است كه همين طور در حال پيشروي است. ساعت 5 به پايگاه رفتم. همه را آماده و مهيا براي توجيه ديدم. پس از توجيه خلبانان تاكيد كردم وضعيت خيلي اضطراري است. چارهاي نداريم هليكوپترهاي كبري بايد آماده باشند. يك تيم آتش آماده شد ابتدا خودم با يك هلي كوپتر 214 براي شناسايي دقيق و هماهنگي به سمت مواضع حركت كردم و به اين ترتيب اولين عمليات را عليه نيروهاي مهاجم و منافق آغاز كرديم.
صبح روزپنج مرداد عمليات با رمز يا علي (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمي براي ياران صدام برپا شد كه زماني براي پشيماني نمانده بود.
جاده به زودي انباشته از ادوات سوخته شد.
همزمان با عمليات هوانيروز علاوه بر گروههاي مردمي، تعدادي از لشكرهاي سپاه نيز كه از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عمليات شدند. راه از هر سو به روي بازماندگان كاروان بسته شده بود و آنان به سختي ميتوانستند به عقب برگردند. بعضي از آنها به روستاها پناه بردند و بعضي هايشان با خوردن قرص سيانور به زندگي خود خاتمه داده بودند.
عمليات كه تمام شد در جاده كرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران كشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دختراني كه با ملت خود بسيار ناجوانمردانه رفتاركرده بودند. كساني كه روز تنهايي ميهن به ياري اردوي خصم شتافته بودند.
حالا من از اين عمليات نتيجه مي گيرم كه چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد كه در هرزمان طوري مقدر مي كند كه بسياري از مشكلات ما بايد با حالت سرافرازانه حل شود.
خداوند مي فرمايد: بجنگيد تا آن كفار كه من مي خواهم به دست شما عذابشان بدهم و به ما قول و وعده مي دهد تا آنها را خوار كند و به شما پيروزي وعده مي دهد و قلبهاي شما را شفا بخشد. كدام قلب ها؟ قلبهايي كه قبل از اين عمليات گرفته و غم زده بود.
رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امامشان براي هميشه گره خورده بود. امام اشارهاي دارند كه پذيرش قطعنامه مثل نوشيدن زهر بود براي رزمندگان اسلام كه سالها فداكاري كرده بودند. در حالي كه هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان مي خواست به صورتي ديگر نبرد تمام مي شد. دلمان گرفته بود. اما خداوند با اين پيروزي بزرگ ، موجب رضايت خاطر رزمندگان اسلام شد و پايان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با اين عمليات درخشان مرصاد انجام گرفت.
ياد و خاطره شهداي سرافراز هشت سال دفاع مقدس زنده و راهشان پررهرو باد.