درباره ظهور امام زمان علیهالسلام، چه استدلالهای عقلی و چه آیات و روایاتی وجود دارد؟
از جهت عقلی:
باید گفت:محیط، اجتماع و تعامل با دیگران، در حرکت آدمی تأثیرگذار است. تأثیر مطلوب و کامل، زمانی به وجود میآید که در جامعه محیط رشد فراهم آید و این، به اداره درست و بی نقص جامعه وابسته است. <
اداره جامعه به این شکل به مدیری آگاه به نیازهای انسان و دانا به راه رسیدن به تکامل نیازمند است؛ فردی که قانون الهی را ـ که بهترین مقررات برای یک جامعه است ـ بهخوبی دانسته، بهدرستی اجرا کند. این مهم، فقط در توان فردی معصوم از خطا و مؤید به علم الهی است که در همان امام و انسان کامل است. لطف الهی ایجاب میکند که راهبرانی را برگزیند تا جامعه را به نحو مطلوب، آماده رشد افراد کنند. حال اگر شرایط به گونهای شد که مردم، آماده پذیرش و گردننهادن به زعامت حجت حق و خواهان سپردن رهبری جامعه به فردی الهی شدند عقل حکم میکند که خدا به اقتضای لطف خود (که از او جدا نیست)، هرگز این نعمت را از بشر دریغ نکند (زیرا وقتی شرایط برای حاکمیت امام فراهم شد، این لطف خداوند نیز شامل حال بشر خواهد شد). پس عقل، نیاز به ظهور حجت حق را درک میکند.
از سوی دیگر، فطرت و نهاد آدمی، به آرامش و درست زندگی کردن تمایل دارد. عدالتطلبی، میل به خوبی و بیزاری از بدی، در وجود آدمی نهفته است. فطرت آدمی، الهی است و آنچه در درون آن نهادینه شده، مطابق با هدف خلقت و متناسب با وجود او است. میل و نیاز انسان به عدالت و کشش درونی او به سوی خوبیها، ایجاب میکند که برای رسیدن به آن، هرچه مورد نیاز است، بطلبد. طبیعی است اجرای عدالت، مجری عادل لازم دارد؛ پس مجری عادل و دوران عدالت، خواست و آرزوی درونی آدمی است و تمایلات فطری انسان، حتماً پاسخی در خارج و واقع دارد.
از جهت نقلی:
اعتقاد به ظهور منجی و مصلح، امری است که همه ادیان آن را نوید دادهاند. قرآن کریم، و فرمایشهای گهربار وجود مقدس پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام سرشار از وعدهها و بشارتهای ظهور است. به همین علت، ظهور امام مهدی علیهالسلام مورد اجماع مسلمانان بوده و شیعه و اهل سنت کتابهایی در این زمینه نوشتهاند، و حتی عدهای با سوءاستفاده از این عقیده، ادعای مهدویت کرده و مردم را به سوی خود خواندند.
در برخی کتب، بیش از دویست و پنجاه آیه، درباره آن حضرت جمعآوری شده است؛ مانند جلد هفتم از کتاب معجم احادیث امام مهدی علیهالسلام.
معروفترین آیات که بهروشنی به ظهور دولت حق امام زمان علیهالسلام اشاره دارد، عبارت است از:
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصالِحون».[۱]
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ…».[۲]
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ…».[۳]
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ…».[۴]
ظاهر این آیات، بهروشنی دلالت دارد بر اینکه خداوند، خلافت و وراثت زمین را به بندگان مؤمن و صالح خود وعده داده است و او، تخلّف در وعده نمیکند. « إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ؛ به درستی که خدا، خلف وعده نمیکند».[۵]
در اینباره روایات بسیاری نیز به دست ما رسیده است؛ به همین دلیل، شیعه و سنی تواتر روایات درباره امام مهدی علیهالسلام را قبول دارند. معروفترین آنها، فرمایش نبی گرامی، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله است که فرمود: مهدی، از فرزندان من است و جهان را پر از عدل و داد میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.[۶]
پینوشتها
۱. انبیاء: ۱۰۵.
۲. نور: ۵۵.
۳. توبه: ۳۳.
۴. قصص: ۵.
۵. رعد: ۳۱؛ آل عمران: ۹.
۶. ر.ک: منتخب الاثر، لطفالله صافی گلپایگانی، فصل دوم.