مدیریت استانی کردستان

  • خانه 
  • تماس  

بدون شرح

تحقیقی در موردفضيلت ، آثار و فوايد تلاوت قرآن كريم

02 اسفند 1391 توسط صالحی

فضيلت ، آثار و فوايد تلاوت قرآن كريم

درجات بهشت بر اساس تعداد آيات قرآن تقسيم شده است و هر كس هر مقدار كه با قرآن آشنا باشد درجات بهشت را طى مى‌كند.

براى تلاوت قرآن كريم فضايل، آثار و فوايد دنيايى و آخرتى فراوانى بيان شده است: بارورى ايمان، صفاى دل، تخفيف گناهان، عبادت برتر، برخوردارى از ثواب فرشتگان و پيامبران، هم‌نشينى با فرشتگان، پيمودن درجات كمال و ترقى در بهشت، درمان بيمارى‌هاى روحى، رفع غم و اندوه، روشنايى ديدگان، مونس تنهايى، عمر با بركت، استجابت دعا، صفاى خانه، رفع عذاب از پدر و مادر و‌…‌.

شايان توجه است كه پيمودن مراتب كمال قرائت، هم‌چون رسيدن به مرحله تدبّر و عمل، مستوجب كمال ثواب و رضاى الهى و دريافت خيرات بيشتر و بهتر مى‌شود.

اهميت و فضيلت قرائت قرآن تا چه اندازه است؟

براى قرائت قرآن، در كلمات گهربار پيشوايان معصوم(ع) فضايل و آثارى بيان شده كه موجب رشد و پرورش روح و روان آدمى مى‌شود. همين فضايل و آثار باعث‌گرديده كه تلاوت و قرائت قرآن از اهميت بسيارى برخوردار باشد. اكنون به برخى از اين فضايل و آثار اشاره مى‌كنيم:

1. سعادت‌مندى: پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «اگر زندگى سعادت‌مندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنيت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سايبان در روز حرارتِ شديد و سيراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگينى در روز سبكى اعمال را مى‌خواهى، پس قرآن را مطالعه كن، چرا كه قرآن يادآور خداى رحمان و حافظ از شيطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است».[1]

در حديث ديگر مى‌فرمايد: «هر كس قرآن بخواند، گويى به مرتبه پيامبرى رسيده است، جز آن كه بر او وحى نمى‌شود!».[2]

2. بارورى ايمان: اميرمؤمنان على(ع) فرمودند: «بارورى و رشد ايمان با قرآن خواندن به دست مى‌آيد».[3]

3. استجابت دعا: امام حسن مجتبى(ع) فرمود: «هر كس قرآن بخواند ـ بلافاصله يا با كمى تأخير ـ دعايش مستجاب خواهد‌شد».[4]

4. نورانيت و افزودن خير و بركت خانه: پيامبراكرم(ص) فرمود: «خانه‌هايتان را با تلاوت‌قرآن نورانى كنيد و آن‌ها را هم‌چون يهود و نصارا ـ كه نماز و عبادت را در خانه‌ها تعطيل كرده، تنها در كنيسه و كليسا انجام مى‌دهند ـ به گورستان تبديل نكنيد. هنگامى‌كه در خانه‌اى زياد قرآن خوانده شود، خير و بركت آن فزونى يابد و اهل خانه مدت‌ها از آن لذت خواهند برد و همان‌گونه كه ستارگان براى زمينيان مى‌درخشند، [اين خانه] نيز براى آسمانيان مى‌درخشد».[5]

5. غفران گناهانِ پدر و مادر: امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبك مى‌كند، گرچه كافر باشند».[6]

6. افزايش مدّت بينايى: امام صادق(ع) فرمود: «هركس قرآن را از رو [با نگريستن بر آيات] بخواند، از بينايى‌اش براى مدت طولانى لذت خواهد برد».[7]

7. آميخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(ع) فرمود: «هر جوان مؤمنى كه قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته خواهد شد».[8]

8. صفاى دل: پيامبراكرم(ص) فرمود: «بدون شك اين دل‌ها زنگار مى‌گيرند; هم‌چنان كه آهن زنگ مى‌زند. عرض شد: صيقل آن به چيست؟ فرمود: قرائت قرآن».[9]

9. بهترين عبادت: پيامبر(ص) فرمود: «بهترين عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است».[10]

10. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاك شدن گناهان.[11]

چرا در شب‌هاى ماه مبارك رمضان، قرائت سوره‌هاى خاصى از قرآن كريم، تأكيد‌شده است (مثل: خواندن سوره عنكبوت، دخان و‌…) كه خواندن آن ثواب بيشترى دارد؟

تلاوت قرآن كريم، در همه حال ارزشمند است، زيرا همه قرآن، كلام خداست و خواندن همه سوره‌ها فضيلت و ثواب دارد، در عين حال، خواندن بعضى از سوره‌ها در بعضى اوقات ـ به دليل مصالحى كه خداوند و چهارده معصوم(ع) از آن آگاهند‌ـ ثواب بيشترى دارد.

منظور اين روايات، فقط خواندن آيات نيست، بلكه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درك آن نيز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است. به‌طور قطع، اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگيرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنيا و آخرت را از آن خود خواهند كرد.

سفارش پيامبر و امامان معصوم(ع) به خواندن برخى سوره‌ها در اوقات خاص، مسلّماً حكمت‌هايى دارد كه ممكن است عقل بشر به برخى از آن‌ها نرسد، ولى مهربانى و لطف خدا و اوليايش مانع از آن مى‌شود كه بشر از آثار خير مخفى بر خود محروم گردد. ضمن اين‌كه يكى از اسباب تأكيد بر قرائت سوره دخان در شب قدر، مطرح شدن شب قدر در آن سوره است.

بنابراين، همه سوره‌ها و آيات قرآن را بايد خواند و در آن تدبّر كرد، ولى بهتر است به سوره‌اى كه آثار ذكر شده براى آن، متناسب با نياز انسان باشد، متوسل شد.[12]

بهترين مزد و ثواب براى قاريان قرآن، از نظر قرآن چيست؟

قرآن كريم مى‌فرمايد: (اِنَّ الَّذينَ يَتلونَ كِتـبَ اللّهِ واَقاموا الصَّلوةَ واَنفَقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا وعَلانِيَةً يَرجونَ تِجـرَةً لَن تَبور * لِيُوَفِّيَهُم اُجُورَهُم ويَزيدَهُم مِن فَضلِهِ اِنَّهُ غَفورٌ شَكور);[13] كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مى‌كنند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آن‌چه به آنان روزى داده‌ايم، پنهان و آشكار انفاق مى‌كنند، تجارتى[ پر سود] و بى زيان و خالى از كساد را اميد دارند. [آن‌ها اين اعمال‌صالح را انجام مى‌دهند]تا خداوند اجر و پاداش كامل به آن‌ها دهد و از فضلش بر آن‌ها بيفزايد كه او آمرزنده و شكرگزار است.

بديهى است كه منظور از تلاوت در اين‌جا، قرائت سطحى و خالى از تفكر و انديشه نيست، بلكه خواندنى است كه سرچشمه فكر و انديشه و در نتيجه، عمل‌صالح باشد. در روايات اسلامى نيز به برخى از پاداش‌هاى قاريان قرآن اشاره‌شده; از جمله:

خداوند به قارى قرآن پاداش عظيمى خواهد داد. پيامبراكرم(ص) فرمود: «هر كس براى رضاى خدا و آگاهى عميق در دين، قرآن بخواند، ثواب فرشتگان و انبيا و رسولان را خواهد داشت».[14]

امام كاظم(ع) مى‌فرمايد: «درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است. به قارى قرآن گفته مى‌شود: بخوان و[ در مراتب بهشت] بالا برو. سپس مى‌خواند و مقامش بالا‌مى‌رود».[15]

اگر قرآن را با صوت بخوانيم اجرمان چه قدر است؟ و اگر بدون صوت بخوانيم چه‌طور؟

مقدار اجر و ثواب را خدا مى‌داند. پيامبراكرم(ص) مى‌فرمايد: «قرآن را با صوت‌هاى خويش زيبايى بخشيد، زيرا صوت زيبا بر زيبايى قرآن مى‌افزايد.»[16]

با توجه به اين‌كه آيات قرآن سخنان خداوند است و خدا از اول كامل بوده، پس ارزش‌گذارى آيات قرآن براى چيست كه فلان سوره ثواب بيشترى دارد؟ (در مفاتيح اين ارزش‌ها آمده است).

بايد دانست اگر تفاوتى در سوره‌ها از نظر ارزش، وجود داشته باشد، به كامل بودن خدا ارتباطى ندارد، چرا كه ممكن است خداى متعال و حكيم از روى حكمت و به جهت مصلحت، بعضى از سوره‌ها را از نظر فصاحت و بلاغت يا مفهوم و محتوا بر بعضى ديگر و يا بعضى از آيات را بر بعضى ديگر برترى داده باشد; همان‌طور كه در خلقت انسان‌ها، بعضى از آن‌ها را بر برخى ديگر ـ‌مانند انبيا بر مردم عادى‌ـ برترى داده است. هر يك از آيات يا سوره‌هاى قرآن به گل‌هايى مى‌ماند كه بوى دل‌رباى مخصوص خويش دارد.

ممكن است نسبت به يك سوره توجه خاصى شده باشد كه اين مطلب با بررسى اهداف و مقاصد آن سوره تا حدى روشن مى‌شود; مثلا اگر سوره‌اى به مسائل اخلاقى در سطح عمومى مردم و جامعه پرداخته باشد، مانند سوره نور و آيات حجاب، چون عموم مردم درگير اين مسائل‌اند، نسبت به اين سوره توجه خاصى شده است. سوره‌هاى ديگر نيز با توجه به مقتضاى مفاهيم آن و نياز جامعه و عموم مردم مورد توجه خاص قرار گرفته است.

بنابراين شناخت مفاهيم يك سوره و درك نياز جامعه و مشكلات آن مى‌تواند به روشن شدن علل اين ارزش‌گذارى‌ها كمك كند. از طرفى بايد دانست كه برخى از روايات وارده در مورد ارزش و خاصيت سوره‌ها، بى‌پايه و بى‌اعتبار است; چنان‌كه «مير سيدشريف جرجانى» در حواشى كشاف در آخر «تفسير فاتحة الكتاب» و «ابن‌الجوزى» در الموضوعات و «سيوطى» در اللئالى المصنوعه اكثر احاديثى كه از «ابىّ‌بن‌كعب» در فضايل سوره‌ها نقل شده كذب و موضوع (جعلى) مى‌داند.[17]

لطفاً درباره خواندن قرآن و آثار آن در زندگى انسان و اين‌كه انسان با خواندن قرآن چه پيشرفت‌هايى مى‌تواند در زندگى داشته باشد، توضيح دهيد.

قرائت قرآن در زندگى مسلمان، آثار زيادى مى‌تواند داشته باشد; از جمله:

1. قرائت قرآن، ذكر خداوند است. با ذكر خدا دل‌ها آرام مى‌گيرد. آرامش روحى، زندگى روزمره انسان را به سوى خوش‌بختى سوق مى‌دهد.

2. چون قرآن، قانون اساسى اسلام است با خواندن و توجه به معانى قرآن مى‌توان به رفتار و چگونه زيستن خود شكل داد.

3. قرائت قرآن، شعار اسلام است و پيامبر و امامان معصوم به قرائت قرآن با صداى بلند، در مكان‌ها و زمان‌هاى مختلف و آهنگ خوش تأكيد داشته‌اند، لذا قرائت قرآن مى‌تواند موجب تقويت دين و نظام اجتماعى مسلمانان گردد.

4. حفظ و قرائت قرآن، موجب تقويت حافظه مى‌گردد و در نتيجه در زندگى مسلمان تأثير مى‌گذارد و موجب پيشرفت در كارهاى علمى او مى‌گردد.

از ذكر آثار ديگر صرف نظر مى‌كنيم و شما را به خواندن روايت‌هاى نورانى اولياى معصوم(ع) در اين‌باره ارجاع مى‌دهيم.[18]

آيا مطالب كتاب‌هايى كه در آن‌ها نوشته مثلاً اگر فلان آيه را هزار مرتبه بخوانى، به مكه مى‌روى يا اگر فلان آيه را بر روى بازو ببندى موجب قدرت مى‌شود، درست است؟

1. قرآن كريم، مايه هدايت و رحمت است.[19] اين كتاب شريف و كلام لطيف، مربّى و راهنماى انسان در رسيدن به كمال نهايى و نزديك شدن به خداست و او را به‌سوى خير و سعادت سوق مى‌دهد. هدف اصلى و مهم‌ترين فايده آن، انسان‌سازى و تربيت بشر است. فوايد و آثار ديگر، هدفى فرعى به‌حساب مى‌آيند.[20]

2. اصل اين‌كه خواندن سوره‌ها و آيات قرآن، آثار و فوايد خاصى دارد، جاى شك و ترديد نيست و در اين مورد روايات، تواتر معنوى دارند، امّا در هر مورد بايد به روايت معتبر استناد كرد; يعنى اگر بخواهيم بگوييم فلان سوره يا آيه فلان اثر يا فايده را دارد، بايد با استناد به روايت معتبر چنين سخنى را بگوييم.

3. در برخى روايات آمده است كه خواندن و قرائت سوره‌هاى قرآن، فوايد متعددى دارد; از جمله: امام‌صادق(ع) فرمود: «كسى كه همه روزه، قرائت سوره عمّ يتساءلون را ادامه دهد، سال تمام نمى‌شود، مگر اين‌كه خانه خدا را زيارت مى‌كند»[21] و نيز فرمود: «هر كس به خواندن سوره مريم(س) مداومت كند، از دنيا نخواهد رفت، مگر اين‌كه خدا به بركت اين سوره، او را غناى نفس مى‌بخشد و از نظر مال و فرزند بى‌نياز مى‌كند».[22]

منظور اين روايات، فقط خواندن آيات نيست، بلكه خواندن، مقدمه‌اى براى فهم قرآن است و درك آن نيز در جاى خود، مقدمه‌اى براى محقق ساختن دستورهاى آن در زندگى فردى و اجتماعى است و به‌طور قطع اگر مسلمانان از مفاد سوره‌هاى قرآن در زندگى خود الهام بگيرند، همه پاداش‌ها و خواسته‌هاى مشروع دنيا و آخرت را از آنِ خود خواهند كرد.[23]

4. يكى از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، خواندن قرآن و دعا است، امّا خداوند حكيم براى هدايت بشر به كمال، عوامل و اسباب ديگرى نيز مانند: عقل، علم، مشورت، كمك گرفتن از وسائل عادى، دارو و درمان، پرهيز از چيزهايى كه بر جسم‌و‌جان [روح] انسان تأثير منفى دارد و‌… را آفريده و آيات قرآن نيز انسان را به كمك جستن و بهره‌مندى از اين اسباب، سفارش فرموده‌است.[24]

زندگىِ ما چگونه و به چه علت با خواندن قرآن زيبا مى‌شود؟

اگر ما به آثار خواندن قرآن توجه و قرآن را مانند دوستى در زندگى انتخاب كنيم، آياتش را بخوانيم و در معانى آسمانى‌اش تفكر كنيم، پس از مدتى زندگى‌مان سرشار از نور، روشنايى، طراوت و زيبايى خواهد شد.

ما در نيايشى پيش از تلاوت قرآن از خدا مى‌خواهيم: «خدايا! رغبت مرا به قرآن افزون گردان و آن را مايه روشنايى ديده و درمانِ بيمارى‌هاى دل و از بين رفتن غم‌و‌اندوه من قرار ده. خدايا! زبانم را به خواندن قرآن بيارا و چهره‌ام را با آن زيبا، بدنم را با آن قدرتمند و ترازوى اعمالم را سنگين كن».

و در نيايشى كه هنگام ختم قرآن مى‌خوانيم، به خداوند مى‌گوييم: «خدايا! قرآن را در دنيا همراه ما، در گور انيس ما، در قيامت شفاعت كننده ما، بر پُل صراط مايه روشنايى، در بهشت هم‌نشين، در برابر آتش دوزخ پوشش و براى اجراى كارهاى نيك، راهنماى ما قرار ده».[25]

آيا قرآن براى تمامى امور زندگى به درد ما مى‌خورد؟

قرآن براى همه امور زندگى انسان پيام دارد; خود مى‌گويد: (ونَزَّلنا عَلَيكَ الكِتـبَ تِبيـنـًا لِكُلِّ شَىء);[26] ما قرآن را كه براى هر چيز بيانى است بر تو نازل كرديم. در جاى ديگر مى‌گويد: (ما فَرَّطنا فِى الكِتـبِ مِن شَىء);[27] ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم. از آن‌جا كه قرآن، مشعل نور و كتاب هدايت است، پرتو نورش را تا آن‌جا كه مى‌خواهد هدايت كند، مى‌تاباند. البته اين به آن معنا نيست كه ما از قرآن انتظار داشته باشيم راه هواپيماسازى يا كشف بيمارى‌هاى سخت و ساختن موشك‌هاى قاره‌پيما را نيز آموزش دهد، زيرا قرآن، كتابِ آموزش هواپيماسازى يا موشك‌سازى و يا… نيست، امّا در همه اين زمينه‌ها حرف‌هايى براى گفتن دارد. اولين سوره‌اش انسان‌ها را به خواندن دعوت مى‌كند: (اقرأ باسم ربّك).

گرفتارى بزرگ انسانِ امروز، نداشتن و يا ساختن سلاح‌هاى پيشرفته نيست; گرفتارى بزرگ او آن است كه نمى‌داند از اين ابزارها چگونه استفاده كند. قرآن راه درست استفاده كردن از همه امكانات و ابزار زندگى را به انسان مى‌آموزد. به او مى‌آموزد كه با كشف آهن، آن را در راه منافع مردم به كار گيرد: (واَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ ومَنـفِعُ لِلنّاسِ);[28] ما آهن را آفريديم كه در آن نيروى سخت و منافعى براى مردم وجود دارد، نه در راه نابودى و كشتار آنان: (ولا تَقتُلُوا النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّه…);[29] و كسى را كه خداوند كشتن آن را حرام شمرده نكشيد.

اگر از آغاز تا پايان به آيات و سوره‌هاى قرآن نظرى بيفكنيم، خواهيم ديد كه قرآن، بهترين شيوه‌ها را براى زندگى دنيايى همراه با سعادت به انسان‌ها نشان داده است. زندگى همراه با عزت، سربلندى، برادرى و بزرگوارى، نه همراه با ظلم و بيداد و ستم.

مى‌گويند: قرائت قرآن يكى از واجبات است و بايد قرآن را خواند. ما هم مى‌خوانيم، ولى چرا حال ما كه قرآن مى‌خوانيم با آن كسى كه نمى‌خواند فرقى نمى‌كند؟ من كه قرآن مى‌خوانم در امتحانات خود موفق مى‌شوم و آن هم كه قرآن نمى‌خواند، در امتحانات خود موفق مى‌شود، پس چه فايده‌اى دارد؟

خداوند متعال مى‌فرمايد: (فَاقرَءواْ ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرءان);[30] هر چه از قرآن ميسّر مى‌شود بخوانيد.

قرآن، كتاب الهى و وسيله نجاتى است كه از طرف خداوند براى هدايت و تكامل انسان‌ها نازل شده است، تا آن را بخوانند و بفهمند و با عمل به دستورهايش رستگار و سعادت‌مند شوند.

بايد توجه كرد هر عملى اثر خاصى دارد. خواندن و انس با قرآن آثار فراوانى در انسان دارد و باعث رشد معنوى و بركت و موفقيت بيشتر در كارهاى وى مى‌شود و در نهايت، به بهترين راه هدايت مى‌شود، ولى اثر آن قبول شدن در امتحان نيست و اين‌گونه نيست كه هر كس قرآن نخواند در امتحان قبول نشود. قبول شدن در امتحان اثر و ثمره سعى و تلاش و كوشش انسان است. هر كس سعى و تلاش كند، درسش را خوب بخواند، امتحان را خوب پاسخ بدهد، قبول خواهد شد و هر كس تنبلى كند و درسش را نخواند در امتحان موفق نخواهد شد; چنان‌كه خداوند مى‌فرمايد: (واَن لَيسَ لِلاِنسـنِ اِلاّ ما سَعى * واَنَّ سَعيَهُ سَوفَ يُرى);[31] و اين‌كه براى آدمى پاداشى جز آن چه با كوشش خودش انجام داده نخواهد بود * و البته انسان پاداش سعى و عمل خودش را به زودى خواهد ديد.

بنابراين شما كه قرآن مى‌خوانيد، از بركات و آثار خاص آن بهره مى‌بريد كه هزاران‌بار ارزشمندتر از قبولى در امتحان و مانند آن است، در حالى كه آن‌ها كه از قرائت قرآن محرومند از اين آثار و بركات بى‌نصيبند.

آيا با خواندن قرآن مى‌توانم در درس‌هايم موفق بشوم؟

با توجه به اين‌كه داشتن حافظه قوى براى موفقيت در درس‌ها مؤثر است، خواندن قرآن[32] و حفظ آن هم يكى از عوامل تقويت حافظه به شمار مى‌رود. پس خواندن و حفظ قرآن، خود باعث موفقيت در درس‌ها مى‌شود; چنان كه تجربه دانش‌آموزان قارى و حافظ قرآن هم اين مطلب را تأييد مى‌كند.

بايد توجه داشت كه خواندن وحفظ قرآن نبايد فرد را از تلاش و كوشش در درس‌ها باز دارد، بلكه بايد با برنامه‌ريزى منظم، هم به كارهاى قرآنى و هم به كارهاى درسى‌برسد.

الف) چه سوره‌اى را بهتر است براى اموات بخوانيم؟ ب) چگونه نيت كنيم؟ ج) آيا مى‌توان ثواب خواندن قرآن را به روح مقدس يكى از چهارده معصوم(ع) هديه كرد؟

الف) خواندن هر سوره‌اى از قرآن براى مردگان مفيد و داراى ثواب است، ولى امامان معصوم(ع) فرموده‌اند: بهتر است كه سوره‌هاى: «الرحمن»، «يس»، «جمعه»، «قدر»، «معوّذتين» (ناس و فلق)، «اخلاص»، «مُلك» و يا «آية‌الكرسى» و‌… خوانده‌شود.[33]

ب) هنگام خواندن قرآن براى شخصى كه از دنيا رفته، همين كه نيت كنيد براى او مى‌خوانم كافى است. اگر شخصى قرآن را براى ثواب بردن خودش تلاوت مى‌كند، بايد به قصد قربت و نزديك شدن به خداوند باشد و اگر براى كسى ديگر و به نيابت از شخص مرده مى‌خواند و مى‌خواهد ثواب قرائت را به روح اموات هديه كند، باز قصد قربت به خداوند متعال لازم است. به اين ترتيب كه قرآن را به قصد قربت به خداوند‌متعال تلاوت كند و ثواب آن را به روح اموات هديه نمايد.[34]

ج) بله، مى‌توان ثواب قرآن و اعمال خير و نيك را به روح مقدس پيشوايان معصوم(ع) هديه نمود و اين كار موجب مى‌شود ثواب عمل، چند برابر شود.

آيا مى‌شود معناى قرآن را به جاى خود قرآن خواند و آيا ثواب آن دو يكى است؟

اگر بخواهيم از علوم و معارف بى‌كران قرآن بهره ببريم، شايسته است به ترجمه و تفسير آن توجه كنيم، تا در پرتو نور معارف الهى و عمل به آن‌ها اجر و ثواب دنيايى و آخرتى را نصيب خود گردانيم.

بايد بدانيم كه خواندن متن عربى قرآن، ثواب ويژه دارد و خواندن ترجمه قرآن، جاى آن را نمى‌گيرد. يكى از مسائلى كه در قرآن و روايات پيشوايان معصوم، مورد تأكيد فراوان قرار گرفته، خواندن و تلاوت قرآن كريم است و اين عمل، يكى از سنت‌هاى حسنه‌اى است كه علما و اوليا و بزرگان دين در طول تاريخ اسلام، به آن اهميت زيادى داده و بر آن تأكيد كرده‌اند; گو اين‌كه خواندن قرآن، سخن گفتن با پروردگار و شنيدن سخنان حضرت ذوالجلال است كه نه تنها ثواب و اجر دارد، بلكه زنگار را از دل‌ها زدوده، قلب‌ها را احيا و از فحشا و منكر منع مى‌كند. هر چند حقّ تلاوت، منحصر به خواندن نمى‌شود، امّا خواندن و عمل كردن مكمل يك‌ديگرند. و اگر عمل كردن و حتى خواندن معناى آن، همراه با تلاوت نباشد، قلب انسان به تدريج مى‌ميرد و يا مانند آهن زنگ مى‌زند. در آيه‌اى از قرآن (إنّ الّذين يتلون كتـب اللّه و أقاموا الصّلوة…) خواندن كتاب خدا مقدم بر نماز و زكات و انفاق آمده است. اميرمؤمنان(ع) يكى از صفات پرهيزكاران را تلاوت قرآن شمرده است.[35]

پيامبر اكرم(ص) فرموده‌اند: برتو باد به خواندن قرآن، چرا كه خواندن قرآن، كفّاره گناهان و نگهدارى از آتش و امان از عذاب آخرت است».[36]

در خود قرآن، با الفاظ مختلف به خواندن قرآن دستور داده شده; براى مثال: (فاقرءوا ما تيسّر منه); آن چه مى‌توانيد از آيات قرآن را بخوانيد.[37]

هدف از خواندن قرآن و حفظ آن چيست؟

هدف از خواندن قرآن، هدايت شدن و رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى است. خواندن و حفظ قرآن نتايج بسيارى دارد كه ما تنها بخشى از آن را ذكر مى‌كنيم.

الف) تدبر و تفكر در قرآن:

يكى از هدف‌هاى يادگيرى و حفظ قرآن، تدبر در آن است. قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «كتابى مبارك بر تو فرو فرستاديم تا در آياتش تدبر (و‌انديشه) كنند و خردمندان از آن پند گيرند».[38]

ب) تبرك به قرآن و به دست آوردن ثواب:

در اين مورد تشويق‌ها و تأكيدهاى فراوانى از معصومين(ع) رسيده است:

1. امام صادق(ع): «قرآن عهد خداوند و فرمان اوست بر خلقش، پس بر مسلمان شايسته است در اين عهد خداوند نظر كند و روزى پنجاه آيه از آن را بخواند».[39]

2. امام‌صادق(ع): «براى مؤمن سزاوار است قبل از مرگ، قرآن را فرا گيرد يا در كار ياد گرفتنش باشد».[40]

3. امام‌صادق(ع): «هركس قرآن را از روى [متن عربى] آن قرائت كند، نور‌چشمش زياد مى‌شود‌…».[41]

ج) عمل كردن به قرآن:

امام صادق(ع) فرمود: «حافظ قرآن كه به آن عمل كند، در آخرت با فرشتگان پيام‌آور و نيك رفتار خداوند[ هم‌نشين] است».[42]

آيا با توسل به قرآن مجيد مى‌توانيم معنويت را در وجودمان بارور كنيم; به‌نحوى كه بتوانيم به مراحل بالاى كمال و تزكيه نفس برسيم؟

خداوند متعال مى‌فرمايد: (ونُنَزِّلُ مِنَ القُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ ورَحمَةٌ لِلمُؤمِنين); و ما آن‌چه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است، از قرآن نازل مى‌كنيم…‌.[43]

خداوند متعال قرآن را شفاى آن‌چه در دل‌ها و افكار است و نيز شفاى بيمارى‌هاى جسمانى، معرفى فرموده است. ذات قرآن شفاست و هرگز مرضى در آن راه نمى‌يابد. اگر شخصى به قرآن مراجعه كرد، بدون شفا و درمان باز نمى‌گردد; چنان‌كه حضرت‌على(ع) مى‌فرمايد: «از اين كتاب بزرگ الهى و آسمانى براى بيمارى‌هاى خود شفا و براى حل مشكلاتتان يارى بطلبيد، چون در اين كتاب، درمان بزرگ‌ترين دردهاست‌…».[44]

هر كس به محضر قرآن شرفياب شود و آن را بفهمد و بپذيرد و عمل كند، به‌طور قطع مرض‌هاى درونى‌اش از بين مى‌رود. افزون بر اين، قرآن كريم در مقام پيش‌گيرى مرض نيز با بيانى رسا و متين سعى مى‌كند تا انسان‌ها به امراض فكرى و قلبى دچار‌نشوند.

قرآن مجيد، هم ضعف‌ها و مرض‌هايى را كه مربوط به حكمت نظرى است، با برهان شفا مى‌دهد و هم بيمارى‌هايى را كه مربوط به حكمت عملى است، با تهذيب و تصفيه دل، بهبود مى‌بخشد. قرآن كريم تمام بيمارى‌هاى اعتقادى و اخلاقى انسان را درمان مى‌كند: جهل را كه بدترين بيمارى درونى است، با علم و شك را با يقين، اندوه را با آرامش، ترس را با اميد، اضطراب را با عزم و‌… برطرف مى‌سازد; هم‌چنين قرآن‌كريم امراض جسمانى را شفا مى‌دهد; چنان‌كه در روايات امامان معصوم(ع) بدان اشاره شده است.[45]

بنابراين، انسان با تلاوت و اُنس با قرآن و تفكر و تدبر و سپس عمل به دستورهاى آن مى‌تواند شفاى امراض درونى و حتى جسمى خود را بگيرد.[46]

 

 

[1]‌. ميزان الحكمه، ج‌8، ص‌74.

[2]‌. همان، ص‌82.

[3]‌. غررالحكم و دررالكلم، ص‌112.

[4]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌204.

[5]‌. همان، ص‌200.

[6]‌. ر.ك: الكافى، ج‌2، ص‌613.

[7]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌202.

[8]‌. الكافى، ج‌2، ص‌603.

[9]‌. قطب الدين راوندى، الدعوات، ص‌237; متقى هندى، كنز العمال، ج‌1، ص‌545.

[10]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌6، ص‌168.

[11]‌. ر.ك: الكافى، ج‌2، ص‌611.

[12]‌. تفسير نمونه، ج‌1، ص‌60; ر.ك: رضا بزاز بنائى، ثواب قرائت سوره‌هاى قرآن و محمد شب‌زنده‌دار، شفاخانه قرآن.

[13]‌. فاطر، آيات 29‌ـ‌30.

[14]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌6، ص‌184.

[15]‌. همان، ص‌187.

[16]‌. ميزان‌الحكمه، ج‌8، ص‌82.

[17]‌. محمد مظفرى، دانستنى‌هايى از قرآن، ص‌152‌ـ‌153 و عبدالرحمن سيوطى، اللئالى المصنوعة فى الاحاديث الموضوعه، ج‌1، ص‌227‌ـ‌228.

[18]‌. الكافى، ج‌2، ص‌596‌ـ‌634 و ميزان الحكمه، ج‌8، ص‌64‌ـ‌103.

[19]‌. لقمان، آيات 1‌ـ‌2.

[20]‌. تفسير نمونه، ج‌8، ص‌317، 318 و 256.

[21]‌. مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌637.

[22]‌. همان، ج‌6، ص‌772 و شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص‌108.

[23]‌. تفسير نمونه، ج‌1، ص‌60.

[24]‌. الميزان، ج‌2، ص‌251‌ـ‌255 و ج‌4، ص‌71‌ـ‌72.

[25]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌206‌ـ‌209.

[26]‌. نحل، آيه‌89.

[27]‌. انعام، آيه‌38.

[28]‌. حديد، آيه‌25.

[29]‌. اسراء، آيه‌33.

[30]‌. مزمل، آيه‌20.

[31]‌. نجم، آيات 39‌ـ‌40.

[32]‌. ر.ك: بحارالانوار، ج‌63، ص‌290.

[33]‌. ر.ك: مفاتيح‌الجنان، ص‌659‌ـ‌729 و بحارالانوار، ج‌83، ص‌195.

[34]‌. غلامرضا نيشابورى، استفتائات قرآنى، ص‌159.

[35]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 193 (همام).

[36]‌. الكافى، ج‌2، ص‌611.

[37]‌. بحارالانوار، ج‌92، ص‌17.

[38]‌. ص، آيه‌29.

[39]‌. همان.

[40]‌. الكافى، ج‌2، ص‌609،607.

[41]‌. الكافى، ج‌2، ص‌449.

[42]‌. همان، ص‌603.

[43]‌. اسراء، آيه‌82.

[44]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 175، ص‌567.

[45]‌. مفاتيح‌الجنان، ص‌802‌ـ‌811.

[46]‌. تفسير موضوعى، ج‌1، ص‌234‌ـ‌242.

سیده هاجر موسوی ؛طلبه سطح 3

 1 نظر

مقاله ای با موضوع چرا به نامحرم نگاه نکنیم؟

02 اسفند 1391 توسط صالحی


آن گاه كه مرد به زني نگاه مي كند، و دوباره مي نگرد، اين نگاه دوم بيشتر از هر چيز به كشيدن ماشه ي اسلحه اي مي ماند. به دنبال اين نگاه هورمونهاي جنسيي شليك مي شوند كه تمام جاي جاي بدن را در مي نوردد، اين هورمونهاي جنسي ضربان قلب را تند، رگهاي اصلي را گشاد و رگهاي كوچك و متوسط را تنگ مي كند، و فشار خون را نيز بالا مي برد، به پروستات مي رسد و راه ادرار بسته و در عوض راه مسير آب زندگاني باز مي شود، و يك ماده ي پاك، عطرآگين و پربار جاري مي شود، سپس در تركيب شيميايي خون تغييراتي پديد مي آيد تا روند نزديكي جنسي مراحل تكميلي خود را طي كند و نسل بشر همچنان باقي بماند.
اما هنگامي كه انسان در طول روز چشمش را كنترل نمي كند، چه اتفاقي مي افتد؟
هورمونهاي جنسي در نقاط مختلف بدن از طريق رگهاي خوني به گردش مي افتد،
خداوند بزرگ مي فرمايد :
{ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ }[النور:30]
اي پيامبر به ايما نداران بگو چشمشان را كنترل كنند و شرمگاههاي خود را نيز »
.« نگه دارند، اين براي آن ها بس بهتر و پاكتر است . دانشمندان گفته اند :«ازکی» يعنی «اطهر» پاکتر, همچنين می تواند به معنی سود مند تر و پاكيزه تر باشد؛ اما پاكي يا از نظر پاك شدن از گناه، يا دوري از بيماريها است؛ زيرا «النظرة سهمٌ من سهام إبليسَ مسمومة من تركها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إيماناً يجد حلاوته في قلبه»(1)
يعني نگاه به نامحرم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است، هركس از ترس خدا از آن بپرهيزد‘خداوند در پاداش ايماني به او مي دهد كه شيرينيش را در قلبش احساس كند. . در روايت ديگري در حديثي قدسي آمده:«النظرة سهم من مسمومٌ من سهام شيطان من تركها مخافتي أعقبته عليها إيماناً يجدُ حلاوته في قلبه».(2)
يعني نگاه) به نامحرم( تيري زهرآلود از تيرهاي شيطان است، هركس از ترس من از آن دوري كند، به خاطر آن، ايماني به او مي بخشم كه شيرينيش را در دل بچشد. تير هر گاه به بدن فرو رود، زخمي ايجاد مي كند، و چه بسا به يك نقطه ي مشخصي آسيب مي رساند؛ اما اگر زهرآلود باشد، زهر به تمام نقاط بدن سرايت مي كند. پيامبر - درود و سلام خدا بر او باد - چهارده قرن پيش زيان هاي نگاه دوباره به نامحرم را بيان داشته است. پس نگاه مانند وارد آمدن فشار بر ماشه است كه به سبب آن يك سلسله واكنش ها و ترشح هورمونهاي پيچيده ي جنسي شروع مي شود كه تأثيرات زيادي بر تمام اعضا بلكه بر تمام سلولهاي بدن دارد و بدن را براي عمل جنسي آماده مي سازد، تا در روند ادامه ي نسل مأموريت خود را به انجام برساند. تمام اين كنش و واكن شها بايد در يك زمان مشخص صورت مي پذيرد؛ اما اگر رها شدن هورمونها دربدن بدون خالي شدن به درازا بكشد، باعث آسيب ها و خطرهاي دوچنداني براي بدن مي شود. در يك سايت علمي - پژوهشي، تحقيقي پيدا كردم كه بيست سال پيش آغاز شده و به نتايج زير رسيده بود : نخست اين كه اين هورمونها در رگها جريان دارد و در بدن شخصي كه چشمش را از نگاه به نامحرم نگه نمي دارد، به گردش و جريان مي افتد، چه بسا زني دركتابخانه اي كار مي كند، بي حجاب هم باشد، گوشه ي چشمي، عرض هي جاهاي فتنه انگيز بدن و جاي خلوتي هم باشد، صحبت از مسايل جنسي هم پيش مي آيد، مجله اي نيز و … الخ.
پيامبر گرامي كه از سر هوي وهوس سخن نمي راند مسلمانان را از نگاه پشت سرنگاه بر حذر داشته و زنان را از آرايش و عطرزدن هنگام بيرون رفتن از خانه منع فرموده، هم چنان كه از خلوت با اشخاص بيگانه، از دست دادن زن و مرد و از تمرد زن در بستر شوهرش نهي فرموده است. تمام اين نهي كردن ها و هشدار دادن ها به خاطر دوري از بيماريهاي بي شمار و بي پاياني است.

اكنون اندكي به جزئيات بپردازيم : چرا وقتي افعي انسان را مي گزد، گاهي او را از پاي درمي آورد، دليل علمي اين امر آن است كه زهر رگها را تا حد غيرقابل تحملي منبسط مي كند، در نتيجه فشار پايين مي آيد و شخص مي ميرد. امروزه از زهر افعي دارويي بسيار مفيد براي انبساط شاهرگها و مويرگها تهيه مي كنند؛ لذا وقتي مويرگها و شاهرگها بيش از حد انبساط پيدا كند، منجر به مرگ مي شود. پژوهشگر نامبرده نيز اين هورمونها را زهر ناميده؛ انداز ه ي مشخص و محدود از زهر، دوا و اما اندازه اي زياده از حد آن درد است.[ بر اثر گردش اين سمها در بدن]چه روي مي دهد؟ اولين چيزي كه در اثر گردش اين سمها در طول روز مشاهده مي شود، بوي بسيار نامطبوعي از زير بغل و قسمتهايي از بدن است. پس تا زماني كه چشم آزاد و بي قيد گذاشته مي شود، مجله ها، منظره ها و فيلم هايي هم باشد، زناني برهنه ي پوشيده، خلوت با زنان بيگانه، صحبت از اميال جنسي هم در ميان باشد، هورمونها در طول روز همچنان در جريان و گردش خواهد بود، و بر مقدار آن افزوده
مي گردد و همين ادامه ي مدت چرخش و گردش، آن را به سم تبديل مي كند. بنابراين نخستين علايم، پيدا شدن بوي نامطبوع زير بغل و پاها و گشايش روزنه ي غده هاي عرق و چربي در قوزك ها، پاشنه ها و در باسن است. اين خود چندين نوعبيماري بواسير به همراه دارد و گشايش روزنه هاي چربي از طريق گردش هورمونها سبب درآمدن جوشهاي جواني در صورت مي شود. در جريان بودن هورمونهاي جنسي كه چيزي از زهر كم ندارد، و برانگيختن آن تا حد زيادي، سبب ميگرن يا سردرد خفيف مي شود كه پزشكان تا كنون درماني براي آن پيدا نكرده اند.
اما آن چه ترسنا كتر است دردهايي است كه به مفصل ها به ويژ مفصلهاي بزرگ مانند زانو و مفصل ران دست مي دهد. به نظر مي رسد كه اين هورمونها از ميزان لزجي مايع بين استخوانها مي كاهد و اندك اندك سبب خشكيدن اين مايع و سپس به هم ساييدن استخوانها و آن گاه درد مفصل كه غير قابل تحمل است، مي شود.
در جامعه هاي غربي در سنين پايين به خاطر گردش اين سمها در بدن در طول روز، از بيماريهاي اين چنيني بسيار رنج مي برند. دو كارمند سيرك در بريتانيا در سن سي سالگي به دردهاي حاد مفاصل مبتلا شدند، و هيچ دليل قانع كننده اي جز برانگيختن مستمر هورمونهاي جنسي ندارد.
اما در زمينه قلب و رگهاي خوني بايد گفت كه توالي گردش اين هورمونها (يا اين زهرها) سبب پايين آمدن ضربان قلب و كندي گردش خون و خون بستگي احتمالي و گشايش زياد و متوالي سر خرگها مي شود كه نرمي و انعطاف پذيري آن را از بين مي برد، با اين وضع و با تغيير تركيب شيميايي خون، تصلب شرايين پيش مي آيد كه بيشترين بيماري اين دوران است. و اين بيماري در جامعه هاي بي قيد و بند شايع است. علاوه بر آن اين زهرها كه در جاي جاي بدن به گردش مي افتد، باعث گرفتگي چربي مي شود كه اگر در يك جاي مشخصي نفوذ كند موجب نابينايي، راشيتيسم، لنگي، ديوانگي يا بي حافظگي و مانند آن مي شود، و اگر در طول روز در بدن در جريان باشد، سبب لكنت زبان و سختي چرخش زبان در دهان مي شود؛ و نيز باعث پديد آمدن يبوست مي گردد كه خود چيزي حدود پنجاه بيماري از آن ناشي مي شود. پس كسي كه خيره به زيبارويان و زناني كه صبحگاهان و شامگاهان در رفت و آمدند، مي نگرد و سلسل هاي زلفكان مه رويان را مي پايد، مجله ها را مي خواند و در جاهايي كه خدا را خوش نمي آيد، مي نشيند، با تمام اين مشكلات و بيماريها دست به گريبان مي شود. از ديگر آثار منفي استمرار گردش اين سمها، در سنگ صفرا و گاهي ورم زودرس پروستات كه بيش از حد معمول است ديده مي شود، اين نتايج پژوهش يك پزشك در مؤسسه اي علمي در يكي از كشورهاي عربي بود كه من آن را از يك سايت علمي گرفتم؛ اما در حقيقت مصداق اين حديث شريف است:« النظرة سهمٌ من سهام إبليسَ مسمومة من تركها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إيماناً يجد حلاوته في قلبه» (3)

يعني نگاه به نامحرم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است، هركس از ترس خدا از آن بپرهيزد‘خداوند در پاداش ايماني به او مي دهد كه شيرينيش را در دلش مي چشد. راهنمايی پيامبر خود سری نيست.

{ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى} [النجم:3- 4]

“او از روي هوى و هوس حرف نمي زند؛ بلكه در واقع وحي است كه بر او نازل مي شود”

محال است خداوند چيزي را مشروع بدارد يا چيزي را حرام كند مگر اين كه نتايج گران بهايي در پي داشته باشد كه خوشا به حال هر كه آن را دريافت و بدا به حال آن كه به آن پي نبرد. ما ايمان داران دستورهاي خدا را بدون چشم داشتِ كشف حكمتهاي آن اجرا مي كنيم؛ اما در عوض اگر حكمتها نيز برايمان آشكار شود، ايمانمان به عظمت اين دين افزوني مي يابد.

خداوند بلندمرتبه مي فرمايد :

{لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَّعَ إِيمَانِهِمْ} [الفتح:4] “تا ايمانشان همچنان رو به فزوني باشد”

و رحمت بر آن كه فرمود :

يا رامياً بسهام اللحظ مجتهداً أنت القتيل بما ترقى فلاتصب

و باعث الطرف يرتاد الشفاءله احبس رسولك لايأتيك باالعطب

اي كسي كه تلاش مي كني با تير مژگان به هدف بزني، با آن چه مي اندازي خود را به كشتن مي دهي و كشته خود تو هستي، بيهوده نزن؛ و اي آن كه چشم به او دوخت هاي و منتظر شفا هستي، چشمت را فرو هل كه درماني برايت نمي آورد.

ــــــــــ

برگرفته از کتاب, شگفتيهاي خداوند در بدن انسان, نويسنده:دكتر محمد راتب نابلسي،برگردان:يدالله پشابادى، امين سليمانى. ناشر: انتشارات حرمين.

نوبت چاپ:1384, چاپ اول.

ــــــــــــ

پی نوشت ها :

(1) حاكم در المستدرك ( 7875 ) از حذيفه اين حديث را روايت كرده، و گفته است :

حديث مستند ودرست است كه مسلم و بخاري آن را نياورده اند. همچنين طبراني در

المعجم الكبير ( 10362 ) از ابن مسعود روايت كرده است.

(2) قضاعي در مسندالشهاب ( 293 ) از ابن عمر روايت كرده است.

(3) سند حديث ذكر شد.

 1 نظر

شگفتیهای ریاضی قرآن

02 اسفند 1391 توسط صالحی



كتاب عبدالرزاق نوفل اعجاز عددى در قرآن‏ كریم نام دارد و به قلم قرآن پژوه و قرآن‏ شناس دانشور معاصر، آقاى مصطفى حسینى طباطبائى به فارسى ترجمه شده است.

ذیلاً تعدادى از آمار و ارقام شگفت آور عبدالرزاق نوفل نقل مى‏شود:

- واژه دنیا در قرآن كریم 115 بار به‏ كار رفته است، و واژه آخرت هم همین تعداد.

- شیاطین 68 مرتبه، ملائكه هم همین تعداد.

- حیات 71 بار، موت هم همین تعداد.

- علم و معرفت ومشتقات آنها 811 بار، ایمان و مشتقات آن‏هم همین تعداد.

- ابلیس یازده بار، و استعاذه از او هم به‏همین تعداد.

- كلمه یوم به‏ معناى روز(به ‏صورت مفرد) 365بار به ‏تعداد روزهاى‏سال (شمسى) در قرآن به‏ كار رفته است. و به ‏صورت تثنیه و جمع سى بار، به‏ تعداد روزهاى ماه.

- كلمه شهر به ‏معناى ماه، 12 مرتبه در قرآن دیده مى‏شود به‏ تعداد ماه‏هاى سال.

اما كتاب دكتر ابوزهراء النجدى قرآن ‏پژوه شیعه من الاعجاز البلاغى و العددى للقرآن الكریم نام دارد و چنان‏كه از نامش برمى‏آید به‏ عربى است و هنوز به‏ فارسى ترجمه نشده است و از نظر شگفتى‏هاى ریاضى به‏ پاى كار رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل نمى‏رسد.

ذیلاً چند تناسب و ظرافت عددى قرآنى را كه او پیدا كرده و در كتاب پیش گفته آورده است، نقل مى‏كنیم:

- ساعت/ الساعة در قرآن كریم 24 بار به‏ كار رفته است به تعداد ساعات شبانه‏ روز.

- سماوات السبع یا سبع سماوات، هفت بار به ‏كار رفته است.

- «سجد» و مشتقات آن 34مرتبه به‏كار رفته است كه برابر مجموع سجده‏ هاى هفده ركعت نماز شبانه‏ روزى است، از قرار هر ركعتى دو سجده، جمعاً 34 سجده.

- لفظ صلاة و قیام و اقیموا و مشتقات آن 51 بار به‏ كار رفته است كه برابر با هفده‏ ركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب شبانه ‏روزى است.

- مشتقات وصى/ توصیه به‏ عداد اوصیاى الهى دوازده بار به‏ كار رفته است.

- لفظ شیعه و مشتقاتش دوازده بار در قرآن به‏ كار رفته است.

- مشتقات فرقه، 72 بار به كار رفته است و این به‏ تعداد 72 فرقه اسلامى است.

برگرفته از:

درسنامه علوم قرانی سطح 2، حسین جوان آراسته

 2 نظر

غرولند سارا كوچولو

02 اسفند 1391 توسط صالحی

همه بزرگترای خونه سر سفره صبحونه جمع شده بودن ،
سارا در حالی كه دستاش روی چشاش بود و چشاش رو می مالید اومد سرسفر نشست ولی انگاری خیلی دلخوره!
با اخم گفت مامان : مگه نگفتی بیدارم می كنی ؟ آخه چرا بدقولی كردی!چرابرا نماز بیدارم نكردی ؟
مریم خانوم كه فكر نمی كرد بیدار شدن برای سارا انیقده مهم باشه گفت:
آخه دختر گلم شما خواب بودی ، دلم نیومد بیدارت كنم.حالا زودی بیا صبحونه تو بخور .
اما سارا بازم حرف خودشو زد!
مامان ! من كه به شما گفته بودم بیداركنی. نخیر مرغ یه پا داشت و دس بردار نبود .
مادر بیچاره دیگه مونده بود چی بگه!
سارا با ناراحتی ازاتاق بیرون رفت.
یه میز گرد خونوادگی تمام عیار شروع شد . موضوع میزگرد رو گفتگوی مامان وسارا تعیین كرده بود !
حالا واقعا مادر باید سارای 7 ساله رو برای نماز بیدار می كرد ؟!!
پدر بزرگ صحبتو شروع كرد و گفت :
خب ،حق با دخترمه. چون گفته بیدارش كنی بایدصداش می زدی.اگه نگفته بوداشكالی نداشت.
پدربزرگ برای حرفش دلیل هم آورد . حضرت امام خمینی (ره) هم همین كارومیكردن، اگه بچه ها خواب بودن صداشون نمی كرد اگه بیدار بودن مرتب از شون می پرسید :نماز خوندین یا نه؟
مریم خانم با قیافه حق به جانب گفت :
اقا جون !آخه سارا هنوز كوچیكه ، حالاكوتا وقت نماز خوندنش، این بچه كه تكلیفی نداره .گناه داره بچم!
تازه بدخوابم میشه .وقتی بد خواب میشه به درسش لطمه میخوره !……………..

 2 نظر

کاش نوکر واقعی ات بودم

02 اسفند 1391 توسط صالحی


به امید روزی که چندین عکس و پوستر زیبا از ساحت

مقدس امام عصر عج در وبلاگمون بذاریم.یا بقیة الله

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

وقتی امام عاشقان غائب است...

02 اسفند 1391 توسط صالحی

بدون شرح!!!!

 نظر دهید »

نشانه‏ هائی برای افراد با ایمان

02 اسفند 1391 توسط صالحی


وره الأنعام, آیات ۹۵-۹۹

خداوند شكافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج میسازد و مرده را از زنده، این است خدای شما پس چگونه از حق منحرف میشوید؟ (۹۵)


او شكافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازهگیری خداوند توانای دانا است. (۹۶)


او كسی است كه ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریكیهای خشكی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید، نشانه‏ها(ی خود) را برای كسانی كه می‏دانند (و اهل فكر و اندیشه‏اند) بیان داشتیم. (۹۷) او كسی است كه شما را از یك نفس آفرید، در حالی كه بعضی از انسانها پایدارند (از نظر ایمان یا خلقت كامل) و بعضی ناپایدار، ما آیات خود را برای كسانی كه می‏فهمند بیان نمودیم. (۹۸)


او كسی است كه از آسمان آبی نازل كرد و بوسیله آن گیاهان گوناگون رویانیدیم، از آن ساقه‏ها و شاخه‏های سبز خارج ساختیم و از آنها دانه‏های متراكم، و از شكوفه نخل خوشه‏ها با رشته‏های باریك بیرون فرستادیم و باغها از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یكدیگر و بیشباهت هنگامی كه میوه می‏كند به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید كه در آن نشانه‏هائی برای افراد با ایمان (۹۹)


 نظر دهید »

خاطره یکی از دوستان که چادری شده...

02 اسفند 1391 توسط صالحی


سال 86 بود که وارد دانشگاه شدم با اعتقادات خاص خودم. با دخترای چادری رابطه خوبی نداشتم. اصلا به حجاب اعتقاد نداشتم. از چادر که متنفر بودم. خانواده ام خیلی معمولی بودند و اقوام هم مثل خودم به حجاب اعتقادی نداشتند و بعضا پیش می اومد تو مجالس به افراد محجبه می خندیدیم.
اون موقع توی دانشگاه ما چادر اجباری بود البته کاملا مشخص بود چه کسی اهل چادر هست و کی نیست. کی محجبه هست کی نیست.
توی خوابگاه اتاق کناریمون یه فرزند شهید بود. خیلی دختر ماهی بود، همه دوسش داشتن. اخلاق خیلی خوبی داشت. به همه کمک می کرد، همه رو راهنمایی می کرد، خیلی انسان معنوی ای بود. با این حال سعی می کردم تو خیابون باهاش راه نرم، تو دانشگاه پیشش نباشم. واسم اُفت داشت با یه محجبه راه رفتن.
کم کم تو محیط خوابگاه با هم بیشتر آشنا شدیم و من رفته رفته راغب شدم با شهدا آشنا شم. اسفند 88 با همین دوستم که فرزند شهید بود رفتم جنوب. می خواستم ببینم باباش و امثال باباش کجا بودن و چکار می کردن. یعنی فقط برای ارضای حس کنجکاوی خودم بود که رفتم.
تو همین سفر بود که پایین عکس یه شهیدی که یادم نیست کی بود نوشته بود: “خواهرم، سرخی خونم را به خاطر سیاهی چادر تو دادم.”
راوی کاروان هم قسمتی از وصیت نامه یه شهیدی رو خوند که گفته بود: “از زنان و دخترانی که حجابشون رو رعایت نکنند نخواهم گذشت چون امثال من برای حفاظت از دین به اینجا آمدیم.” البته عین جمله یادم نیست.
وقتی این چیزا رو دیدم و شنیدم راستش خیلی ترسیدم. اون موقع حس کردم یه حق الناسی گردنم هست که باید اداش کنم.
تصمیم گرفتم دیگه لباس های کوتاه و تنگ نپوشم و عید 89 با حجاب کامل تو فامیل دیده شدم. ساق دست خریدم. هد خریدم. و عید 89 رو با حجاب شروع کردم البته بدون اینکه بدونم حجابم کامل نبود. از خدا خواستم تو اینکار ثابت قدمم کنه. دخترا و پسرهای فامیل همه مسخرم می کردن، و من شب ها با گریه می خوابیدم، خیلی بهم بد می گذشت. کسی تحویلم نمی گرفت.
اون سال عید تنها مشکلی که داشتم جورابم بود که نازک بود و من نمی دونستم پوشاندن پا از نامحرم واجبه.
همین دوستم که در موردش گفتم، بعد از عید توی خوابگاه که دیدمش گفت: یه خواب عجیبی در موردت دیدم. دیدم جلوی یه میزی ایستادی که پر از میوه های سبز و خوشرنگه، لبخند به لب داری اما یه لحظه نگاهت به پاهات می افته که هیچی پاهاتو نپوشونده و از این قضیه ناراحتی.
حال عجیبی بهم دست داد، و اون روز فهمیدم خدا داره کمکم می کنه.
همونطور که گفتم حجابمو رعایت کردم اما هنوز چادری نشده بودم که یه عصر بهاری با اقوام به پارک رفته بودیم لباس خیلی تنگی پوشیده بودم و خودم از این قضیه خیلی ناراحت بودم و احساس شرم می کردم یه چادر از خونه با خودم برده بودم اما از ترس اینکه کسی مسخرم نکنه چادرم رو از کیفم درنیاوردم.
فرداش به شهر محل تحصیلم رفتم و همان دوستم ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد او شب قبل یعنی همون شبی که اونجور نامناسب به پارک رفته بودم خواب دیده بود که “مرد سیاه پوشی قصد داشت آبروی من رو ببره و دوستم من رو زیر چادر خودش پنهان کرده بود تا نتونه منو پیدا کنه.”
وقتی شنیدم، از خودم بدم اومد که خدا این همه نشونه واسم فرستاده بود و من هنوز… .
از همون روز چادری شدم. و به تحقیق احکام حجاب، فلسفه و نظر افراد مختلف حتی غربی ها در مورد حجاب و حیا پرداختم. کتاب های زیادی خریدم. قرآن خوندم و باز هم به خدا توکل کردم.
چادری شدنم توی دانشگاه خیلی مشخص نبود چون چادر تو دانشگاهمون اجباری بود فقط از وقتی با مانتو با آستین های بلند و یا ساق دست و یا جلو کشیدن مقتعه به دانشگاه رفتم طبیعتا از طرف دو سه نفری از بچه های دانشگاه و هم کلاسی ها مورد تمسخر قرار گرفتم ولی اصولا تو محیط دانشگاه اذیت نشدم. با اینکه مانتویی بودم پوششم در بیرون از خونه جوری نبود که بخواد جلب توجه کنه، کمی از موهام بیرون بود اما آرایش خاصی نداشت. اما خوب تو محیط خونه و اقوام و فامیل همیشه راحت بودم.
از طرف خانواده هم مشکلی نبود، چون گفتم خانوادم معمولی هستن. فقط برادرم گاهی به خاطر طرز روسری سر کردن سر به سرم می ذاشت اما مسخره نمی کرد حتی با اینکه از لحاظ اعتقادی کاملا با هم متفاوت بودیم و هستیم اما همیشه به اعتقاداتم احترام گذاشت. پدرم هم دوست داشت همیشه که اگه حجاب ندارم لباس های گشاد بپوشم و وقتی دید دارم این کارو می کنم حرفی نمی زد اما لبخندشو حس می کردم.
اما فامیلهامون وقتی با چادر منو دیدن خوب یه سری ها موقع احوال پرسی مسخره می کردن، مثلا داییم گفت: حاج خانوم تقبل الله. و این جور حرفا
دخترهای فامیل هم مسخره می کردن همیشه و هنوز هم کمی مسخره می کنند.
تنها کسی که وقتی من رو با حجاب کامل دید تحسینم کرد یکی از دخترهای فامیل بود که خودش هم تنها دختر محجبه ی فامیل بود.( کسی که همیشه نه تنها من، حتی پدرش و همه فامیل مسخرش می کردیم. اما اون هیچ وقت کم نیاورد. یادمه سعی میکردم جایی که اون باشه حضور نداشته باشم.) اون روز بهم اس ام اس داد و خیلی هم ابراز علاقه کرد و از خاطرات مشترک کودکیمون صحبت کرد و این خیلی برام دلنشین بود.
توی خاطره ی محجبه و چادری شدن من دو تا خواب وجود داشت با اینکه برای خودم هم عجیب بود که یک نفر اینقدر دقیق خواب ببینه -شاید به خاطر ایمان ممتازش بود- اما من چادر رو به خاطر اون خوابها انتخاب نکردم.
چادر رو انتخاب کردم چون حس کردم خدا اینجوری بهم نگاه می کنه، حس کردم یه دینی به گردنم هست، یه وظیفه ای دارم که باید انجامش بدم.
یادمه تو قسمت مباحث امر به معروف و نهی از منکر شهید مطهری خوندم که هر انسانی با قرار گرفتن در جامعه به طور ناخودآگاه یک امر به معروف و نهی از منکر به صورت پنهانی انجام میده، از طرز برخورد، اخلاق و پوشش، جامعه رو به چیزهایی دعوت و از چیزهایی باز می داره. پس به نظرم چه خوبه جز اون دسته افرادی باشیم که اگه کسی خواست از ما الگو بگیره الگوی خوبی باشیم نه غضب خدا و امام عصرمون رو در پیش داشته باشیم.
وقتی هم با حجاب تو جامعه میرم و مخصوصا موقع خرید بی اعتنایی فروشنده رو می بینم خیلی ذوق می کنم احساس می کنم آدم بزرگی تو جامعه شدم که بعضی ها نمی تونن وجودم رو تحمل کنن. افرادی هستند که با وجود امثالی مثل من به اهداف نفسانی خودشون نمی رسن. چی از این بالاتر که مهدی فاطمه(عج) رو با سیاهی چادرم شاد کنم؟! وقتی به این راحتی خداوند ازم راضی می شه چرا اسباب ناراحتیش که فقط به خاطر خودمه فراهم کنم؟!
اونایی هم که می گن چادر سخته، حجاب سخته باید بگم شاید تو نگاه اول سخت به نظر برسه اما فرهاد برای رسیدن به شیرین کوه رو از سر راهش برداشت. عشق معجزه می کند.
از اون روز اول وقتی کسی به خاطر حجاب و چادرم مسخرم می کنه ، لبخند می زنم و اشک شادی تو چشمام جمع می شه و سریع سر بلند می کنم و تو دلم می گم: “خدایا می بینی دوسِت دارم دارن به خاطر این حجاب که برای رضای تو هست مسخره ام می کنن. چه شیرینه به خاطر تو شنیدن این چیزها.”
حالا 3 سال می گذره و اکثرا کم و بیش به حجاب من عادت کردن. و حالا موسیقی رو کنار گذاشتم و به این دلیل مورد تمسخر قرار می گیرم. اما هیچی از این بالاتر نیست که هر وقت سرم رو به آسمون می شه، لبخند یه نفرو احساس می کنم و می دونم که هوامو داره.


 1 نظر

خدای مهربان من !

02 اسفند 1391 توسط صالحی

تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت !

تو را سپاس برای همه ی موهبت هایت ای بی کران مهربان !

خدای قدرتمند من ! من بی صبرانه در انتظار معجزه ی زندگی ام هستم ! همان معجزه ی عشق و آرامش و خوشبختی !

خدای من ! ای که بر همه احوال من آگاهی ! تو را سپاسی از اعماق وجودم می گویم برای ناب ترین معجزه ی زندگی ام ! که خیلی زود و خیلی خوب به من هدیه می دهی !

سپاس تو را ای خدای قادر متعال و ای خدای رحمت ها و موهبت ها !

عاشقم بر تو ای خدای بزرگ و مهربانم ! بیش از عشق ! و بیش از هر زمان دیگری !

عاشقم بر تو ای ناب تر از هر ناب و ای خدای قدرتمند و رحیم .

خدای من….نیمه ی گمشده ی من….هستی من


تو را چگونه بخوانمت؟

با این همه ضعف

با این همه ناتوانی

با این همه درد

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 نظر دهید »

به فکر نمازت باش ...

02 اسفند 1391 توسط صالحی


به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت! با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت! از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت! قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت……..

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 153
  • 154
  • 155
  • ...
  • 156
  • ...
  • 157
  • 158
  • 159
  • ...
  • 160
  • ...
  • 161
  • 162
  • 163
  • ...
  • 284
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیریت استانی کردستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
  • عرفه
  • دل نوشته
  • مناسبتی
  • خبر فرهنگی
  • خبر آموزشی
  • مقدمه
  • آخر زمان و مهدویت
  • قرآن
  • احادیث
  • مسائل شرعی
  • داستان
  • شعر
  • توصیه های بزرگان
  • پیامبران الهی
  • پاسخ به شبهات دینی و اعتقادی
  • دعا
  • خبر پژوهشی
  • پزشکی
  • تحقیق
  • مسابقه
  • متفرقه
  • ولایت مداری
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

امام زمان

مهدویت امام زمان (عج)

سوره قرآن
ذکر روزهای هفته

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس