مدیریت استانی کردستان

  • خانه 
  • تماس  

بدون شرح

خاطره ایی از یکی از برادران بسیجی:ميروم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم...

26 اسفند 1391 توسط صالحی

ميروم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم…

كار پيدا كردن پيكرهاي مطهر شهدايي كه در زمان جنگ مفقود شده بودند بلافاصله پس از پايان جنگ آغاز شد.
گروهي از همان بسيجي هاي مخلص به سمت سرزمين هاي نور رفتند و در سرما و گرما مشغول فعاليت شدند.
یكي از نيرهاي تفحض ميگفت((در كميته جستجوي مفقودان نيز مانند عمليات هاي دوران جنگ هرجا مشكلي پيدا ميشد با توسل به اهل بيت(عليه السلام)مشكلات را حل ميكرديم.
در تفحص شهدا مشغول بوديم.مدت زيادي بود كه شهيد پيدا نميكرديم.شكستن اين قفل و پيدا كردن شهيد فقط يك راه داشت..اعتقاد اشتيم هرجا كه كار شديدا به مشكل برمي خورد توسل به نام مقدس زهرا(سلام الله علیها) كارساز است.
يك روز صبح با اعتقاد گفتم امروز حتما شهيد پيدا ميكنيم!بعد به بچه ها گفتم اين ذكر را زمزمه كنيد
((دست من و عنايت و لطف و عطاي فاطمه،منم گداي فاطمه،منم گداي فاطمه))
بعد گفتم يا حضرت زهرا عليه السلام ما امروز گداي شماييم.امده ايم زائران امام حسين عليه السلام را پيدا كنيم اعتقاد داريم كه هيچ گدايي را از در خانه ات رد نميكني….اين را در دل گفتم حركت كرديم.
در راه به يك تپه رسيديم.همين طور كه از تپه بالا مي رفتيم يك برامدگي ديدم.بي اختيار توجهم به ان جلب شد.كلنگ را برداشتم اولين ضربه را زدم.
باوركردني نبود..پيراهن و بعد هم كارت شناسايي شهيد پيدا شد..خيلي خوشحال بوديم…
چند دقيقه بعد شهيد ديگري در همان اطراف پيدا كرديم.
اين شهيد گمنام بود..هرچه گشتيم اثري از پلاك او نبود…شلوار و كتاني او مشخص ميكرد كه ايراني است….
تمام خاك اطراف اورا غربال كرديم..اما هرچه گشتيم اثري از پلاك يا مدارك شناسايي او نبود
چند دقيقه اي كنار پيكرش نشستم و با او صحبت كردم
گفتم:خودت كمك كن تا نشاني از تو پيدا كنم.باز هم ساعتي گشتم ولي چيزي پدا نشد….
نميدانستم چه كنم..رو كردم به پيكر شهيد گفتم:اگر نشاني از تو پيدا كنم چهارده هزار صلوات براي حضرت زهرا عليه السلام مي فرستم.
مگر تو نميخواهي به حضرت خير برسد….
ساعتي گشت اما خبري نشد.ظهر بود و هوا خيلي گرم بود.بچه ها همه برگشتند..من و ان شهيد تنها بوديم…
گفتم: اگر كمك كني نشاني از تو پيدا كنيم،همينجا برايت زيارت عاشورا ميخوانم.روضه ي حضرت زهرا عليه السلام ميخوانم.
لحظه اي مكث كردم..با تعجب گفتم: من شنيده بودم شما با شنيدن نام مادرتان غوغا ميكنيد.اعتقاد دارم با شنيدن اين نام واكنش نشان ميدهيد!…يازهرا
به استخوان هاي شهيد خيره شدم.در همين حال و هوا احساس كردم كتاني شهيد را دست گرفته ام
همين طور كه با شهيد حرف ميزدم ناخوداگاه چشمم به زبانه ي سفيد كتاني افتاد!چشمانم از تعجب گرد شده بود.
روي زبانه ي كتاني نوشته بود: حسين سعيدي اعزامي از اردكان يزد……
حال عجيبي پيدا كردم.عشق به حضرت زهرا عليه السلام نتيجه داد..ديگر او گمنام نبود.
همانجا برايش يك زيارت عاشورا و يك روضه ي حضرت زهرا عليه السلام خواندم.
تا مدتي مشغول بودم..چهارده هزار ضلوات به نيت حضرت زهرا عليه السلام فرستادم.
بار ديگر اين مشكل پيش امدتلاش بچه ها زياد بود اما شهيدي پيدا نميشد.
يكي از دوستان نوار مرثيه ي ايام فاطميه را گذاشت.ناخوداگاه اشك همه جاري شد.
بعد از آن حركت كرديم..آن روز هم رمز حركت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود.روبه روي پاسگاه مرزي مشغول جست و جو وكندن زمين بوديم.يك دفعه استخوان يك بند انشگت نظرم را جلب كرد!
با سرنيزه مشغول كندن شدم.يك تكه پيراهن از زير خاك نمايان شد
مطمئن شدم شهيدي در اينجاست
با فریاد بچه هارا صدا زدم.با ذكر يا زهرا عليه السلام خاك هارا كنار زديم
پيكر شهيد كاملا نمايان شد
لحظاتي بعد متوجه شدم شهيد ديگري درست كنار او قرار دارد.به طوري كه صورتهايشان رو به همديگر بود.
با فرستادن صلوات پيكر شهيد را از خاك خارج كرديم..در كمال تعجب مشاهده كرديم كه پشت پيراهن هردوشهيد نوشته شده

(ميرم تا انتقام سيلی زهرا(س) بگيرم…

اللهم الرقنا الشهاده

يازهرا(س)

 1 نظر

نوروزتان پیروز

26 اسفند 1391 توسط صالحی

نوروز بهانه ای است برای نو شدن دل ها یعنی پاک شدن همه سیاهی های دل

نوروزتان پیروز

 نظر دهید »

سرداب سامرّا

26 اسفند 1391 توسط صالحی

سرداب مقدس، زير زميني است در سامرّا، كنار مزار امام هادي و امام عسكري (ع). اين سرداب محل زندگي و عبادت امام هادي و امام حسن عسكري و حضرت مهدي (ع) بوده و تمام ديدارها با حضرت مهدي (ع) در زمان پدرش و در همين منزل و سرداب انجام مي‌گرفته است. خانه امام عسكري (ع) همانند ديگر خانه‌هاي عراق، شامل غرفه‌اي براي مردان،‌ غرفه‌اي براي زنان و سرداب بوده كه سرداب نيز شامل غرفه‌ايي براي مردان و زنان بوده است و د رتابستان از شدّت گرما به اين سرداب پناه مي‌برده‌اند. مقدس شمردن آن سرداب از سوي شيعيان موجب شد كه دشمنان اهل بيت، شيعيان را متهم مي‌كنند بر اين‌كه آنها مي‌گويند امام زمان در اين سرداب مخفي شده است؛ اما شيعيان از چنين اعتقادي منزّه هستند. شيعيان سرداب را به اين دليل مقدس مي‌شمارند كه محل زندگي و نيايش سه معصوم،‌ همچنين محل زندگي حضرت حكيمه خاتون و نرجس خاتون بوده است.

و امّا موقعيت كنوني سرداب سامرّا؛ امروزه هر كس از هر نقطه شهر سامرا به مركز شهر نگاه كند،‌ دو گنبد باشكوه مي‌بيند كه يكي از آن‌ها با كاشي‌هاي طلايي برّاق و ديگري با كاشي‌هاي رنگي زيبايي پوشيده شده است. هر يك از گنبدها به ساختمان مستقلي تعلق دارند. گنبد بزرگ طلايي بر بالاي ضريح مطهّر كه مرقدهاي امام دهم (ع) و امام يازدهم (ع)‌در آن جاي دارد، ‌قرار گرفته است. ولي گنبدهاي كوچك بر بالاي ساختمان مسجد جامع شهر ساخته شده است. ساختمان حرم مطهر به شكل مستطيل و ساختمان مسجد جامع به صورت مستقل از ساختمان حرم،‌ولي متصل به صحن حرم است و سرداب غيبت درست در زير ساختمان مسجد قرار گرفته و در طول تاريخ بارها در بنا و بخش‌هاي مختلف آن تعميرات و تغييراتي انجام شده است.

 

 نظر دهید »

مهدی(عج)طاووس اهل بهشت

26 اسفند 1391 توسط صالحی


روایت شده ازحضرت صادق علیه السلام که هرکس در هرشب جمعه سوره بنی اسرائیل (اسرا) بخواند نمی میرد تا به خدمت حضرت مهدی (عج) برسد واز اصحاب آن حضرت باشد

وفرمودند :هرکس سوره کهف را درهر شب جمعه بخواند نمی میرد مگر شهید وحق تعالی اورا درروز قیامت با شهدا محشور میگرداند.

 نظر دهید »

ايرانيان در صف اول ياران مهدي (عج الله فرجه الشریف)

26 اسفند 1391 توسط صالحی

ايرانيان شيعه منتظر ( انشالله ) در صف اول ياران و ياوران مهدي (عج) قرار دارند در روايت است كه نزد پيامبر سخن از فارس به ميان آمد آن حضرت فرمودند فارس ( ايرانيان ) طرفداران و دوستداران اهل بيتند ايرانيان زمينه سازان ظهور حضرت بقية الله هستند نقل است در روزگاران گذشته ايرانيان هر صبح آدينه اسباب رزم خود را مهيا كرده و سوار بر اسب هاي خود به سمت دروازه هاي شهر مي رفتند تا اگر ظهور آن حضرت واقع شد به ياري آن حضرت بشتابند.

 نظر دهید »

6 عامل موثر در بی حجاب شدن زنان

26 اسفند 1391 توسط صالحی


حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌شوند و در نگاه اول به نظر می‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ها به نکته قابل توجهی می‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می‌شود.(۱)


برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه ۵) را ذکر کرده‌اند. در دیگر کتاب‌های لغت حجاب را به معنای پرده آورده و نوشته‌اند: امراه محجوبه؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.(۲)
با توجه به معانی ذکر شده در می‌یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگرچه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌شود. عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در مفردات القران می‌نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود.(۳)


البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معنای خود نگهداری و پاکدامنی است و گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسائل مالی مورد نظر است.(۴) آنچه در این مقاله مورد نظر ماست مفهوم اولی است یعنی خود نگهداری از شهوت و مسائل جنسی؛ اگرچه می‌توان برای هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرری به مفهوم آن نمی‌خورد. از مجموع معانی ذکر شده برای حجاب و عفاف می‌توان نتیجه گرفت که عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدابا قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و… خود را سرگرم کرده و مصداق «لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه ۵) می‌شوند.
انسان‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌حجابی و بدحجابی نخواهد شد. امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش‌های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»(۵)
● فلسفه حجاب

یکی از نکات اساسی که زمینه‌ای برای عمل به احکام است شناخت جایگاه هرچیز در نظام هستی است. البته در نظامی که خداوند متعال در جای جای آن دیده می‌شود و ارتباط اشیا و اعمال با خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور، بسیاری از مشکلات زندگی بشر حل می‌شود. «حق» به عنوان زیباترین و پسندیده‌ترین واژه آفرینش در تمامی ادیان و جوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است و حقوق و ادای آنها فراتر از زمانها و مکانها واشخاص و ادیان است.
در واقع هر فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران حساسیت نشان می‌دهد واین مطلب، حق و حقوق را فرازمانی و فرامکانی می‌کند. برخی از اندیشه‌گران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حق‌الله است و در این‌باره می‌گویند: «حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد و نه مال شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می‌باشد. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد شد، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌الله مطرح است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
از اینکه قرآن می‌گوید: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‌شود عصمت زن حق‌الله است.»(۶) پر واضح است که آدمی نمی‌تواند حقوق الهی را کاملا ادا کند ولی با انجام برخی کارها می‌تواند رضایت الهی را به دست آورد. حضرت رسول‌(ص) می‌فرمایند: «حقوق خداوند متعال بزرگتر از آن است که توسط بندگان ادا شود و نعمت‌های خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید»(۷) و حضرت علی(ع) می‌فرماید: «خداوند بر بندگان حقی قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.»(۸) اگرچه حق خدا بزرگ است و قابل ادا نیست ولی ادای وظایف و اطاعت از خداوند متعال به نوعی ادای حق محسوب می‌شود. حجاب که امر خداست و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروری دین آن را واجب کرده است باید حفظ شود.
حفظ این واجب الهی اطاعت از اوست و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و… این حق و حد الهی را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت واطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب می‌توانند اطاعت را که روح و پیام اصلی عبادات بشر است اثبات کنند و در زمره اطاعت‌کنندگان الهی قرار گیرند. بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسان‌های پاک و برجسته می‌پرورانند، دارای حرمت واحترام ویژه‌ای می‌باشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند.
مفسران واندیشه‌گران بر این باور هستند که «قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن می‌گوید، می‌فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر می‌کند که: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین، یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.»(۹)
با اندکی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونه‌ای صریح می‌بینیم و می‌یابیم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یکی از فلسفه‌های حجاب است براستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالا رفته و قرآن را که آئین‌نامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پی برده و می‌فهمد بدحجابی و بی‌حجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است.
خداوند در آیه ۳۱ سوره نور حکم حجاب را به گونه‌ای صریح و آشکارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافت‌های خاصی که در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذکر می‌کند تا نامحرم‌ها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است که زینتها و زیبایی‌های زنان در مقابل نامحرم آشکار نشود، تا آنها مورد توجه نگاه‌های ناپاک قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد. در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح می‌شود: «ای پیامبر به زنان ودخترانت و زنان مومن بگو، پوشش خود را بر خود فرو پوشند.
این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.» (احزاب، آیه ۵۹) در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی که همسر مردان مومن هستند از دیگر زنان جامعه آن روز جدا می‌شوند و حکم حجاب برای این زنان محترم آورده می‌شود. از ظاهر آیه می‌توان دریافت که حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والاست که باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان کفار مورد اذیت و آزار قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.

● آثار اجتماعی حجاب

هر عملی که افراد جامعه انجام می‌دهند، در نگاه کلان اثر مستقیم در اجتماع دارد زیرا از خانواده که واحد کوچک اجتماعی است جامعه تشکیل می‌شود و همان‌گونه که رفتار فرد در جامعه موثر است، اشخاص نیز از اجتماع و قوانین آن تاثیر می‌پذیرند. حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن بانوان باحفظ حدود وحقوق دیگران ظاهر می‌شوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود شده و محیط آرام وامنی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت.
اگر زنان جامعه باحجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می‌مانند و هم در جامعه، سلامت خانوادگی حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تاثیر خودنمایی‌‌های عده‌ای از زنان بدحجاب و بی‌حجاب قرار نمی‌گیرد و هم مراکز اجتماعی مثل اداره‌ها و بیمارستان‌ها و… در کمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهکاری‌های اجتماعی به حداقل خواهد رسید.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد فعالیت اجتماعی واشتغال زنان همیشه این نکته را بیان می‌کردند که: «فعالیت اجتماعی، سیاسی کنید ولی حدود شرعی از جمله رضایت همسر را رعایت کنید.»(۱۰) بسیاری از پرونده‌های ضداخلاقی از عدم رعایت حدود شرعی نشات گرفته است و آمار جنایی ذکر شده همواره زنگ خطری بوده که اندیشه گران تربیتی را نگران می‌ساخته است. یکی از آثار اجتماعی حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده‌است، بالا رفتن درصد طلاق در کشور ما زنده‌ترین شاهد این مطلب است.
از روزی که حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادی‌های تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگران‌کننده‌ای بالا رفته و میزان ازدواج رو به کاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بی‌حجابی است که جامعه را در درازمدت به ورطه هلاکت می‌رساند. البته آثار مثبت حجاب و پیامدهای منفی بی‌حجابی به اینجا ختم نمی‌شود.
وقتی که به صحنه تفکرات عالم نگاه می‌کنیم و بینش اسلام را مشاهده می‌نماییم، به روشنی در می‌یابیم که جامعه بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسئله زن و رابطه زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا کند که دیدگاه‌های اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط وتفریط درک کند و کوشش نماید آن را ارائه کند. اسلام می‌خواهد که رشد فکری، اجتماعی، سیاسی، علمی و بالاتر از همه فضیلتی و معنوی زنان به حد اعلا برسد و وجودشان برای جامعه و خانواده بشری حداعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همه تعالیم اسلام از جمله مسئله حجاب، بر این اساس است. مسئله حجاب به معنی منزوی کردن زن نیست. مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی‌قید و شرط زن ومرد در جامعه است. این اختلاط به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد و بخصوص به ضرر زن است. حجاب به هیچ‌وجه مزاحم و مانع فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی وعلمی نیست

تهیه وتنظیم:طیبه رضوان.

 نظر دهید »

گزیده سخنان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

26 اسفند 1391 توسط صالحی

گزیده سخنان حضرت فاطمه زهرا (س):


1ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان

پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221)

2ـ على (ع) رهبر و پیشوا

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285. )

3ـ على (ع) بهترین داور

گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306 )

4ـ داناترین و نخستین مسلمان

رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302)

5ـ کمک به ذرارى ( فرزندان ) پیامبر

پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225)

6 ـ على و شیعیان

پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند. ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)

7 ـ شیعه على در قیامت

پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)

8 ـ پیامبر در جمع اهل بیت

بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ، فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد . فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)

9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)

رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )

 

10 ـ حجاب فاطمه

پیامبـر اکـرم (ص) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)

11 ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء

پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)

12 ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا

فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:

همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)


13 ـ خوشبخت واقعى

فاطمه (س) از پیامبراکرم(ص) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل (ع) است که مرا خبر مى دهد: همانا خـوشبخت واقعى کسـى است که على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد. ( بهجه، ج 1،ص 271)

14 ـ بخشى از خطبه زهرا (س)

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:

خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،

و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،

و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،

و روزه را براى تثبیت اخلاص،

و حج را براى قوت بخشیدن دین ،

و عدل را براى پیراستن دلها،

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،

و جهاد را براى عزت اسلام،

و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،

و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،

و قصاص را وسیله حفظ خون ها،

و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،

و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،

و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،

و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،

و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،

و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،

بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،

و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،

زیرا که “از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ) (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید.)

15 ـ موقعیت اهل بیت در نزد خدا

خـدایـى را حمـد و سپاس گـوییـد که به خاطـر عظمت و نـورش هر که در آسمان ها و زمیـن است به سوى او وسیله مى جـوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتـش و خاصان درگـاه و جـایگـاه قـدس او و حجت غیبـى و وارث پیـامبـرانـش هستیـم. ( فـاطمه الزهـراء بهجه قلب المصطفـى، ج 1، ص 265)

16 ـ دستورالعملى جامع

در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود:

اى فـاطمه نخـواب مگـر آن که چهار کار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم کنـى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى کنى، و حج وعمره اى را به جا آورى. ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمى کرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود، و چون براى مؤمنیـن استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)

17 - زیان بخل

پیامبراکرم (ص) فرمـود:از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگـوار نیست. از بخل بپـرهیز، زیـرا که آن درختـى است در آتـش دوزخ که شاخه هایـش در دنیاست و هـر که به شاخه اى از شـاخه هـایـش درآویزد داخل جهنمـش گرداند. ( همان، ج 1، ص 266)

18 ـ نتیجه سخاوت

پیامبراکـرم (ص) به مـن گفت: بـرتـو باد سخاوت ورزیدن، زیرا کـه سخاوت درختـى از درختـان بهشت است که شاخه هایـش به زمیـن آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را بگیـرد او را به سـوى بهشت مـى کشـانـد. ( بهجه، ج 1، ص 266)

19 ـ سحر خیزى

رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تکان داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا که خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى کند. (مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )

20 ـ زمان استحابت دعا

رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است که نیمه خـورشید به سوى مغرب نزدیک گردد. ( مسند فاطمه الزهراء ، ص 221)

 

 نظر دهید »

حجاب در علم روانشناسی

26 اسفند 1391 توسط صالحی

توی علم روانشناسی میگن که"سیاه نشون دهنده ی مرز مطلقه"یعنی کسی که سیاه می پوشه میخواد نشون بده یه مرزی رو برا خودش ایجاد کرده.اما این مرز تو مکان های مختلف فرق می کنه.مثلا یه نفر لباس سیاه رو تو مجلس ماتم و عزا می پوشه برا این که نشون بده بین خودش و عزیزاش فاصله افتاده و مرز زندگی،اونا رو از هم جدا کرده.اما گاهی یه نفر سیاه می پوشه نه برای ماتم و عزا بلکه برای مشخص کردن مرزهای اجتماعی و حجاب یه خانم مسلمون باچادر سیاه از این دسته است.


وقتی خانمی چادر مشکی سرش می کنه و ……….

با وقار و متانت وارد اجتماع میشه و رفتار می کنه میخواد نشون بده که هیچ کس حق نداره به این حریم پاک وارد بشه.این حریم جای حیا و احترامه نه جای هرزگی و آلودگی.در واقع این خانم با چادر مشکی بین خودش و نامحرم حد و مرزی ایجاد کرده و نمیذاره یه مرد نامحرم بهش نگاه ناپاک بندازه و حرمتش رو از بین ببره.


از نظر روانشناسی وقتی آدم پارچه ی سیاهی رو می بینه دیگه علاقه ای به نگاه کردن به اون پیدا نمیکنه و خود به خود نگاهش رو از بین می بره ولی نگاه به رنگ های روشن چشم رو باز می کنه و آدم علاقه پیدا می کنه اون رو ببینه.

در نتیجه زنی که چادر مشکی سرش می کنه،دیگه خیالش راحته که نگاه آلوده ای از طرف نامحرم بهش نمیشه و برای نامحرم جلب توجه نمی کنه.بنابراین باید به زنانی که چادر مشکی به سر می کنن احسنت گفت که مناسب ترین و بهترین حجاب یعنی"چادر” رو انتخاب کردن

 

 نظر دهید »

نامه یک دختر چادری به رؤسای محترم صدا و سیما

26 اسفند 1391 توسط صالحی

باسلام.

میدانم آنقدر سرتان شلوغ است که وقت خواندن نامه های پر درد من یا دختران هم درد مرا ندارید. برای همین حرف آخرم را اول میزنم: آقایان رئیس، تقاضا دارم دیگر در فکر ساختن فیلم و سریال جهت پاسداشت مقام چادر نباشید. ارزش چادر را به اندازه کافی در “تا ثریا” و “راستش را بگو” نمایش دادید.

سینما به اندازه کافی چادر را تخریب میکند. اگر نمیتوانید جلوی این تخریب را بگیرید، لااقل یاری شان نکنید و هیزم در آتششان نریزید.

چادر یعنی دینداری. چادر یعنی حیا. چادر یعنی سادگی. چادر یعنی پوشش. چادر یعنی “چادر".

چادر نه مثل “چادر بر سر ثریا” عامل بدبختی و عقب ماندگی زن است و نه مثل “چادر بر سر راستگوها” مجوزی برای آرایش و بگو بخند با نامحرم! آخر خودتان قضاوت کنید، آیا این چادر است که بازیگران راستش را بگو بر سر نهاده اند یا به قول بعضیها شنل زورو!!

نماد یک خانم چادری، خانمی است متدین، دیندار و با حیا نه ثریای نزول خور و نه چادریهای آرایش کرده راستگو با آن روابط بیجای گسترده شان!!

راستش را بگو چه چیز را میخواست نشان دهد؟ میخواست بگوید، دختران چادری هم میتوانند اُمّل نباشند! میتوانند درعین چادری بودن آرایش کنند و با پسران روابط صمیمی داشته باشند؟؟!

اُمّل بودن این است که قدر گوهری مثل چادر را ندانی… ندانی که چادر عامل سرفرازی توست… ندانی که اگر چادر بر سرگذاشتی باید محکمتر از قبل با نامحرم برخورد کنی… ندانی که چادر را برای چه برسر گذاشته ای…

آری، چادر تاج بندگی ما و نمادی از دینداری ماست. اینها شعار نیست… اینها حقیقت چادر در ذهن چادریهای واقعی است.

درمورد سریال “کلاه پهلوی” که در این چند قسمت اول سوهان روح من و هم دردان من شده نیز درددل بسیار است. شاید برای آن باید، طوماری بنویسیم! این همه بدلباسی، آرایش، روابط و… را در یک سریال جمع کرده اید که چه چیز را نشان مردم دهید؟! مجوز این همه بدحجابی و بی اخلاقی، نشان دادن کشف حجاب در زمان رضاشاه است؟!!

أین تذهبون؟؟؟

با احترام

یک دختر چادری

 1 نظر

حدیث روز

26 اسفند 1391 توسط صالحی

امام زین العابدین،سید الساجدین حضرت سجاد(علیه السلام)می فرمایند:

هرکس دارای چهار خصلت باشد،ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود،و در حالتی خداوند را ملاقات می‌کند که ازاو راضی و خوشنود است:

1-خصلت خود نگهداری و تقوای الهی به طوری که بتواند بدون توقّع و چشم داشتی،نسبت به مردم خدمت نماید.

2-راست گویی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی.

3-حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی‌های شرعی و عرفی.

4-خوش اخلاقی و خوش برخوردی با نزدیکان و خانواده خود


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 130
  • 131
  • 132
  • ...
  • 133
  • ...
  • 134
  • 135
  • 136
  • ...
  • 137
  • ...
  • 138
  • 139
  • 140
  • ...
  • 284
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیریت استانی کردستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
  • عرفه
  • دل نوشته
  • مناسبتی
  • خبر فرهنگی
  • خبر آموزشی
  • مقدمه
  • آخر زمان و مهدویت
  • قرآن
  • احادیث
  • مسائل شرعی
  • داستان
  • شعر
  • توصیه های بزرگان
  • پیامبران الهی
  • پاسخ به شبهات دینی و اعتقادی
  • دعا
  • خبر پژوهشی
  • پزشکی
  • تحقیق
  • مسابقه
  • متفرقه
  • ولایت مداری
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

امام زمان

مهدویت امام زمان (عج)

سوره قرآن
ذکر روزهای هفته

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس