یک شبهه/آیا در دین ما به زنان ظلم شده؟
یک شبهه/احساس میکنم در دین ما به زنان ظلم شده است؟ آیا میشود تفاوت جایگاه زن و مرد در اسلام را بیان نمایید.
ابتدا دقت و توجه شود که یا کسی معتقد به خدا و اسلام هست یا نیست. اگر نیست، دیگر هیچ فرقی ندارد که کدام قوانین را بپذیرد، هر کس هر کاری دلش خواست میکند و عاقبت همه به یک نقطه فنا رسیده و میپوسند و بحث تمام است. اما اگر کسی اعتقاد دارد، باید بداند که ظلم به خدا راه ندارد و خدایی که فرض ظلم به او او روا باشد، اصلاً خدا نیست. پس احکام شریعتاش نیز از منبع علم و حکمت اوست که کمی، کاستی، نیستی، نقص، جهل و … که ظلم حاصل آنهاست، به او راه ندارد. لذا ممکن است که ما حکمت برخی از احکام را ندانیم، اما باید جهل خود را محکوم کنیم، نه این که آن را اصل گرفته و العیاذ بالله خدا را محکوم به ظلم کنیم. آیا مخلوق فهمیده که عدل و ظلم چیست و چگونه محقق میشود و خالقش نمیداند؟!
جالب است بدانید که بسیاری از مردانی که در عشق شکست خوردهاند و یا پس از ازدواج کارشان به طلاق کشیده شده است و یا … ، میگویند احکام اسلامی به نفع زنان است.
باید دقت شود که انسان (چه زن و چه مرد) دو شأنیت دارد. یکی «انسان» بودن و قوانین مربوط به امکان به فعلیت رساند استعدادها و قوای رشد انسانی اوست، از این لحاظ خداوند فرقی بین زن و مرد قائل نشده است و آیات قرآن کریم در خصوص مسائل انسانی (جایگاه انسان، رشد یا هبوط، ایمان یا کفر، شرک و نفاق، اخلاق و …) هیچ فرقی با هم ندارند.
اما، شأن دوم موقعیت فردی و اجتماعی هر کدام است که به جنسیت آنها مربوط میشود و هر کدام در کارگاه هستی نوع خلقت، توانها و بالتبع جایگاه و وظایفی دارند که دیگری فاقد آن است. در این جا برخی از احکام حقوقی و قوانین، متناسب با نظام خلقت و جایگاه و تکالیف مربوطه متفاوت میشود، تا آنجا که حتی گاه احکامشان در طهارت، نماز و روزه نیز فرقهایی پیدا میکند.
در این عرصه، برخی احکامی که امتیازی برای زن دارد را میخوانند و میگویند که اسلام به نفع زنان است، به عنوان مثال: تقریباً ماهی یک هفته از نماز معاف هستند - نفقه آنها بر عهدهی پدر یا شوهر است - در برخی موارد شهادت در مورد خودشان کفایت است و شهود دیگری نمیخواهند - بهشت زیر پای مادران است - در عقد ازدواج، ایجاب از طرف زن است و فقط قبول از طرف مرد است - شوهرداری آنان برابر با جهاد است - وضع حملشان مانند حج یا شهادت سبب ریخته شدن گناهانشان میگردد = در برخی از احکام زن برابر مرد ارث میبرد و در برخی حتی بیشتر از مرد سهم میبرند - جهاد (جنگ) بر آنان واجب نیست - قضاوت بر آنان واجب نیست - اگر در ایام ماه مبارک مرد همسرش را مجبور به مجامعت نماید، کفاره هر دو بر مرد واجب است، اما اگر زن همسرش را مجبور نماید، فقط کفاره خودش بر او واجب میشود و مرد باید کفاره خود را بدهد و … .
برخی دیگر احکام مربوط به مردان را میخوانند و میگویند که اسلام به نفع مردان است، مثل این که حق طلاق و حضانت اولاد با مردان است، قیمومیت خانواده با مردان است، ارث پسر دو برابر دختر است، مقدار دیه فرق دارد، دختر باکره برای ازدواج باید اذن پدر یا پدر بزرگ پدری را داشته باشد و … .
البته باید دقت داشت که در این احکام نیز حقوق زنان رعایت شده است. به عنوان مثال دیهی قتل مرد که دو برابر زن است، به بازماندگانش (خانواده) میرسد نه به جنازهی خودش. یا مثلاً میتوان احساسات مادری را پیش کشید و گفت: چرا حضانت فرزندان بر عهده پدر است؟! اما میشود به احکام حقوقی نگاه کرد گفت: اسلام زن را از نگهداری، همراه داشتن، مجبور شدن به کار کردن و تدارک نفقه فرزندان و … فارغ و معاف کرده است تا بتواند پس از طلاق کاملاً آزاد باشد و اگر خواست شرایط مناسبتری برای ازدواجی دیگر داشته باشد و یا اذن پدر برای دختر باکره که مرد و شوهر را تجربه نکرده است، برای این است که در کنار احساسات و لطافت دختر که مرد که عقلش بر احساساتش میچربد و در ضمن مرد شناس هست، قرار گیرد تا دختر عاقلانه تصمیم بگیرد و فریب نیز نخورد.
پس دقت داشته باشیم که در برخی از احکلام تفاوت هست و باید هم باشد، اما تبعیض به معنای ظلم وجود ندارد، بلکه احکام باید متناسب با نظام خلقت، جایگاه هر کدام و نیز تکالیف هر کدام در کارگاه آفرینش باشد و اگر احکام طرفین عین هم باشد، به هر دو ظلم شده است.