کربلا از تو رنگ عشق گرفت
27 آذر 1391 توسط صالحی
کربلا از تو رنگ عشق گرفت
تقدیم به زینب کبری(س):
کاروان رفت وموج موج سکوت،برلب تشنه خیز صحرا ماند
آه ،از آن خیمه های سوخته دل،شانه هایی تکیده،تنها ماند
کاروان رفت ودشت خالی شد ،نیزه ها سر به سر ستاره شدند
آفتاب از کنار ماه گذشت ،دست هایی بریده برجاماند
هیچ کس جز صدای زخمی تو،آسمان را به کوچه ها نکشید
هیچ کس با توهم بهانه نشد،جز نگاهی که پشت باباماند
ای علی گون-خدای صبر-مگر شانه هایت چقدر طاقت داشت
کوفه کوفه کشید زخم زبان،لب به لب زخم دید وبرپا ماند
آه ، ای وسعت نشست به خون کربلا از تو رنگ عشق گرفت
از تو طوفان به ارث بردجنون ،از تو دریا همیشه دریا ماند
شب به شب در سکوت ویرانه ،آسمان خیمه برنگاهت زد
برروی دامنت گذاشت زمین،معجرت تکیه گاه شب ها ماند
دستهای بلند عباست ،علم ومشک تشنه می خواهد
آه،دریاب حسرتی راکه درنگاه صبور سقا ماند.