دل نوشته.... وقتی غرق رحمتم کرد
وقتی غرق رحمتم کرد
دل نوشته یکی از طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) بیجار در رابطه با قبولی در آزمون ورودی این مدرسه مبارکه.
امسال شب قدر با همه سالها متفاوت بود ، از آن شب که همه تلاشم را برای آمرزیده شدن کردم وامید داشتم که به گذشته سیاهم نگاه نکند وفقط عشقم را بیند که چگونه اسیر دریای محبت علت آفرینش شده ام،از روز ازل دلم به عشقت گره خورد تاشاد شوی به جنب وجوش ،آمد وشد
گوشه چشمم مدام به تلفن وحواسم به شمارش ایام بود که آیا لیاقت سربازی به چون من روسیاهی می دهند؟
برای آشنایی با روش ومرام بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) وزندگی در سایه توجهاتش، یک سال ات که برنامه زندگیم را دگرگون کرده ام:
نگاهم به قرآن عوض شده وبا عشق بیشتری آنرا به دست می گیرم .
هنگام نماز دیگر دستم می لرزد وکاری نمی توانم انجام دهم جز وضو…
آنروز که مطلع شدم از پذیرفته شدن دراین آزمون سخت وزیبا ،فهمیدم که بهترین تقدیر را در شب قدر برایم نوشته است ،سجده کردم وقطره های اشک صورتم را فرا گرفت، از آنروز منتظرم ،منتظر کسی که کمی برایم صحبت کند واین قلبی را که آشفته وپر از سئوال است در مورد وظایف فردا آرام کند.کسی که یاریم دهد تا در دریای رحمتی که اجازه ورود پیدا کردم مهارت پروازم بیاموزد.آری!بهترین روز زنگیم همان روز بود.
ای دوست بیا به جمع یاران برویم
از خانه خود به زیر باران برویم
آنجا که محبت خدا دیدنی است
ای دوست به جمع جان نثاران برویم