دل نوشته : سرزمین خاطره ها
کربلا سرزمین خاطره هاست ،سرزمینی که هیچ گاه از یادها نمی رود ونامی که تا ابد از برگ برگ تاریخ محو نمی شود .وخاکی که خاطره ها وروز های تلخش هرگز کهنه نمی گرددوشعله های برخاسته از این تلخی ها هیچ گاه به خاموشی نمی گراید .کربلا سرزمینی است که در روز عاشورا سایه هایی از سعادت وشقاوت بران نمایان می شود ویک سوی خاکش صف انبوه کفر وجهل ،سوی دیگر حاملین لوای تولی وتبری ،،،یک سوی صدای لشکر طغیان ظلم وکینه ،سوی دیگر فریاد مظلومیت وعدالت خواهی ،یک سوی از نسل مرجانه ی ابتر ،وسوی دیگر از نسل زهرای اطهر .
کربلا ای سرزمینی که قلم وبیان ز وصفت ناتوان است ،کربلا ای شوق جانبازان دین وای قبله ی حق جویان آزاده وای گلزار خزان زده ی عشق وایمان ،ای خاکت غلطان شده به خون حسین واصغر واصحاب توفریاد بی صدا اما جانگداز خانان نوری تو جوابی برای استغاثه ی بی جواب «هل من ناصر ینصرنی »آن امام مظلومی .
ای چشم پر خون جهان تو پرتو پر جلای حیات خونی تو وصف چهره ی کریه نفاقی .تو آن سرزمین ودیاری هستی که شرم لبان تشنه ی آلاله های سرخ کربلاتشنه کام ماندی کربلا ای شهید ستان غم ،سرزمین آهه واشک و ماتم ای مامن راز دار منزل وحی .
تو توقف گاه مسافران از خاک به افلاک،وخیمه گاه مظلومی هستی که پاره ترین لباس خویش را اما زیباترین لباس عروج ووداع باهستی بودبر قامت عدل خود پوشاند اما با این وجود نیز گرگان بیشه ی شهوت ،کرنش گران معبد نفس ،فرمانبران سفیر ابلیس،پاره های تنش را تن پاره کردند .واین روبهان مرغزار حیله ی دعوت ،پاره های زهرا را پاره پاره کردند .
کربلا تو بهر چه شرمنده ای ؟تو باید بر خود افتخار کنی وببالی که حسین فاطمه تا ابد بر تو مهمان است واین ماییم که ز فاطمه شرمنده ایم که بهای حسینی شد نمان بی حسین شدن فاطمه بود وشرنده تر اینکه فاطمه بی حسین شد وما حسینی نشدیم .
شمسی رنجبر -طلبه مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران