خورشید قطره ای است زمهرنگاه تو ...
18 بهمن 1391 توسط صالحی
خورشید قطره ای است زمهرنگاه تو
هر صبح می چکد ز رخسار ماه تو
در سینه ام شکفت هزاران بهار گل
از گرمی همیشه صبح نگاه تو
شددیده ام سپید زبس هر سپیده دم
دل دوختم ز روزن چشم به راه تو
مرغ دلم که دل زده از هر چه دانه بود
پر می زند به خاطر خال سیاه تو
اشکی فشان برای خدا ابر نوبها
ر آتش گرفت خرمن جانم ز آه تو