خروج حضرت محمد از شعب ابی طالب
سهم “عبدالله” را به پیامبر(ص) داد. تولد خاتم انبیا(ص) و نیز خانه خدیجه(س) در همین دره بود و حضرت رسول(ص) تا هنگام هجرت در آن سکونت داشت. “عقیل” پس از هجرت به مدینه، آن را تصرف کرد. “محمد ابن یوسف ثقفی” ـ برادر حجاج ـ آن را از فرزندان عقیل خرید و ضمیمه منزل خود کرد.
موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب
این شعب در شرق كعبه معظمه و میان كوه ابوقبیس و شعب ابنعامر قرار دارد و فاصله آن تا كعبه حدود دویست تا سیصد متر است.
عرب دامنه ها و وادیه های كوچك میان كوه را اصطلاحاً “شعب” می نامد. شهر مكه به دلیل داشتن تپه های فراوان، شعبهای متعددی نیز در دامنه های تپه ها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساكن آن نامگذاری شده است. شعب ابیطالب یکی از آنان است كه در آغاز “شعب ابییوسف” و پس از بعثت، شعب ابیطالب نام گرفت و بعدها به شعب بنی هاشم و اکنون به شعب امام علی(ع) شهرت یافته است.
علل محاصره شعب ابیطالب
ناكامی قریش در بازگرداندن مهاجران حبشه به مكه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی قریش در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش مسلمان در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید كشاند و آن اندیشه قتل پیامبر(ص) بود. مشركان از ابوطالب خواستند تا دو برابر دیه قتل آن حضرت را دریافت كند تا فردی غیر قریشی، محمد(ص) را به قتل برساند.
ابوطالب ـ عموی پیامبر(ص) ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض كرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(ص) سرود. قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و آن، تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر قریش تحمیل کردند تا دست از حمایت پیامبر(ص) بردارند و او را به قریش واگذارند. ابوطالب پس از مشورت با پیامبر(ص) تصمیم گرفت، برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای، بنی هاشم و بنی مطلب را در شعب ابیطالب گرد آورد. از سوی دیگر چون قتل پیامبر(ص) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاریساختن خون در مكه بود، مشركان به ناچار پس از اجتماع در دارالندوه ـ محل شورای قریش ـ تصمیم گرفتند، بنی هاشم و بنی مطلب را در محاصره كامل اقتصادی ـ اجتماعی قرار دهند تا شاید بدینوسیله آنان را به تسلیم پیامبر(ص) به قریش مجبور كنند؛ زیرا مكیان، قدرت سیاسی متمركزی نداشتند و هر عشیره به طور جداگانه، زعامت سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی خویش را در اختیار داشت؛ بنابراین قطع روابط اقتصادی ـ اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحت فشار قرار دادن بنی هاشم بود. در جریان محاصره شعب، همه بنی هاشم و بنی مطلب به جز ابوجهل، ابولهب و ابوسفیان بن حارث حضور داشتند. مفاد عهدنامه بدینقرار بود:
1. هیچكس حق داد و ستد با بنی هاشم و بنی مطلب را ندارد.
2. هیچكس حق زن دادن یا زن گرفتن از بنی هاشم را ندارد.
3. پیمان نامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد كه محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند. پس از آنکه “منصور بن عكرمة بن عامر” عهدنامه را نوشت، هشتاد نفر از بزرگان قریش بر آن مهر تأیید زدند و آن را در كعبه آویختند.
ابوطالب شبها در شعب، پیامبر(ص) را در بستر خویش، علی(ع) و گاه كسانی از بنی هاشم میخوابانید؛ زیرا قریش مصمم به قتل پیامبر(ص) بود.
مدت اقامت در شعب، سه سال و شرایط حاكم بر آن بسیار سخت و طاقت فرسا بود؛ آنچنان كه صدای ضجه كودكان از بیرون آن شنیده میشد؛ زیرا هر نوع طعامی را حتی اگر از ناحیه مسافران غریبه در بازارهای مكه عرضه میشد، به سرعت با قیمت بیشتر میخریدند تا مانع رسیدن آن به بنی هاشم شوند.
آنان تنها در ماه های حرام(موسم حج) میتوانستند از شعب خارج شوند و تنها تعداد محدودی همچون: “هاشم بن عمرو"، “ابوالعاص بن ربیع، داماد پیامبر(ص)حكیم بن حزام، برادرزاده خدیجه” و گاه علی(ع) شبانگاه مقداری گندم و خرما بر شتر بار میكردند و زمانی كه شتر، نزدیك شعب میرسید، آن را رها میکردند و به درون شعب میفرستادند.
“ابوجهل"، “عاص بن وائل"، “نضر بن حارث” و “عقبة بن أبیمعیط” نگهبانان شعب بودند تا مبادا كسی برای بنیهاشم آذوقه بفرستد. گاه میان اینان و افرادی از بنی هاشم که قصد داشتند آذوقه به شعب وارد کنند، نزاع در میگرفت و افرادی مانند: “ابوالبختری” ـ از هم پیمانان قریش علیه بنی هاشم ـ بر فرزندان بنی هاشم رحم میكرد و به نزاع خاتمه میداد. یک بار هنگام حمل بار به شعب، نگهبانان، آنچنان حکیم بن حزام را مضروب ساختند که تا سه روز بین مرگ و زندگی بود. در طول مدت اقامت در شعب تمام دارایی و اموال خدیجه و ابوطالب مصرف شد و محاصره شدگان به سختی روزگار میگذراندند و به احتمال قوی شرایط سخت آنجا، باعث مرگ آن دو نفر شد كه چندی پس از خروج از شعب رخ داد.
برخی از امضاكنندگان معاهده تحریم، از شرایط سخت بنی هاشم در شعب ناخشنود بودند؛ اما دلایل مهمتری، آنان را از نقض آن بازمیداشت.
مزایای تحصن بنی هاشم در شعب ابیطالب
1- از بروز شكاف میان بنی هاشم در حمایت از پیامبر(ص) بر اثر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و عاطفی مشركان مكه بر مشركان بنی هاشم جلوگیری شد.
2- حفاظت مستمر از جان پیامبر(ص) كه در جریان زندگی عادی در مكه میسر نبود.
3- حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای؛ زیرا تجمع همه بنی هاشم در شعب، عواطف خاندانهای وابسته به بنی هاشم را علیه اشراف قریش تحریك میكرد و مانع تندادن آنان به سیاستهای خشونت بار علیه بنی هاشم میشد.
4- حضور بنی هاشم در كنار پیامبر(ص) سبب نفوذ و آشنایی بیشتر آنان با محتوای اسلام میشد.
5- فشارهای مالی، تشنگی و گرسنگی فرزندان و زنان بنی هاشم باعث بروز شكاف بیشتر میان مكیان در اتخاذ سیاستهای خشونت آمیز علیه بنی هاشم و دستبرداشتن از اینگونه اقدامها میشد.
زمان و مدت تحصن
شروع محاصره از اوایل محرم سال هفتم هجری بنا بر قول مشهور به مدت سه سال ذكر شده است.
دلایل انقضای پیماننامه قریش
1- اكثر مورخان همچون: یعقوبی و ابن سعد، خورده شدن صحیفه به وسیله موریانه را دلیل نقض محاصره میدانند، حال آنكه قریش پس از آگاهی از صدق گفتار پیامبر(ص) نه تنها ایمان نیاوردند؛ بلكه او را ساحر خواندند و بر دشمنی راسختر شدند؛ زیرا بسیاری از امضاكنندگان معاهده در جنگ بدر حضور داشتند و جزء كشته شدگان بودند و این قطعی ترین دلیل بر نادیده گرفتن این معجزه و وجود علل مهم تری است.
2- سه سال رنج و گرسنگی بنی هاشم، احساسات مكیان و سرزنش آنان را بر ضد اقدامات قریش برانگیخت؛ از اینرو بر آن شدند که با نقض معاهده به این وضعیت خاتمه دهند.
3- حضور مسلمانان و مشركان بنی هاشم در كنار یكدیگر در شعب و آشنایی آنان با محتوای دعوت پیامبر(ص)، صداقت و حقانیت گفتار و كردار او، پایه های اولیه اسلام و اولین هسته های مقاومت در برابر مشركان را تشكیل داد. به همین دلیل، اشراف زیرك مكه برای پایان دادن به محاصره، با توسل به زور و تهدید در مقابل جناح ابوجهل بسیار کوشیدند؛ زیرا آنان از آثار سوء حضور آنان در شعب آگاه بودند. این جناح با حضور “هشام بن عمر"، “ربیعة بن حارث"، “زهیر بن ابیامیه"، “مطعم بن عدی"، “ابوالبختری"، “عاص بن هشام” و “زمعة بن اسود بن مطلب” شبانگاه به طور پنهانی به گفتگو و ارزیابی نتایج معاهده پرداختند و مصمم به نقض آن و تحمیل خواستههایشان بر جناح مخالف شدند. آنان با بهرهگیری از زمینه های مطلوب ذهنی مردم عادی مكه ـ كه در میان آنان خویشاوندان بنی هاشم بسیار بودند ـ مسلحانه به سوی شعب رفتند و بنیهاشم را به ترك آنجا فرا خواندند. جناح ابوجهل نیز كه قدرت كمتری داشت، به نقض معاهده گردن نهاد. تاریخ نقض معاهده را پانزدهم رجب سال دهم بعثت ذكر كرده اند.