حدیثی در مورد استغفار
گرایش های معنوی انسان با هیچ حساب مادی جور در نمی آید. همین گرایشهای اخلاقی ممکن است از نظر فرد مبتنی بر زیان و ضرر باشد. جان خود را فدای جامعه کردن، انصاف دادن به نفع دیگری که حق با اوست نه با من، عادل بودن یعنی تجاوز نکردن، علیه خود قیام کردن و عصیان علیه خود که در زبان دینی اسمش توبه است (شوریدن بر ضد خود).
یک وقتی من (شهید مطهری) آیات قرآن کریم را در این زمینه جمع آوری کردم، دیدم منطق قرآن درست همین منطق است: انقلاب علیه خود. عجبا! انسان علیه خودش شورش و عصیان می کند، علیه خودش انقلاب می کند با همه خصوصیاتی که در یک انقلاب وجود دارد؛ خودش را محاکمه می کند، خودش را مجازات می کند.
یک کسی آمد خدمت حضرت علی علیه السلام و گفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه؛ خیال کرد توبه یعنی کلمه استغفار را بر زبان آوردن. علی علیه السلام به او گوشزد نمود و فرمود: ثکلتک امک؛ مادرت به عزایت بنشیند. اتدری ما الاستغفار؟ ان الاستغفار درجة العلیین؛ آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه علیین است ( نهج البلاغه، حکمت 417). بعد حضرت استغفار را تشریح می کند: پشیمانی کامل از گذشته تیره و سیاه، تصمیم قوی بر برنگشتن به گناهان سابق، ادای حقوق الهی که فوت شده است، ادای حقوق الناس که فوت شده است. بعد دو جمله می گوید که درست معنای شورش و انقلاب علیه خود و مجازات کردن خود را دارد. می گوید: دیگر اینکه این گوشتهای مبارکی! که در این بدنت از گناه روئیده، باید این ها را ذوب کنی. این گوشتها که از حرام روئیده است، این گوشتها که در مجالس لهو و لعب و توأم با هرزگی روییده است، باید بروی همه این ها را ذوب کنی از نو گوشت جدید بروید. دیگر اینکه باید به این بدنت سختی طاعت را بچشانی همچنان که لذت معصیت را چشانده ای. این می شود توبه و تائبهای دنیا این جور بوده اند و همیشه بوده اند این گونه افراد.