تصور شما از حجاب چیست؟؟؟
اگر بگویند اولین چیزی که با خواندن یا شنیدن این کلمه به ذهن شما متبادر میشود چیست، چه جوابی میدهید؟ برای بسیاری از ما ایرانیها اولین تصویر از حجاب، زنی در پوشش چادری سیاه رنگ است. حسی که از شکل گرفتن این تصویر در ما ایجاد میشود نیز به پیش زمینه ذهنیمان از مقوله حجاب برمیگردد که میتواند مثبت یا منفی باشد. ایجاد رابطه ذهنی بین ما و این تصویر، در درجه اول به دلیل تبلیغاتی است که به اشکال مختلف در سالهای اخیر پیشرو داشتهایم. ولی آیا حجاب همین تصویر است؟
حجاب چیزی نیست که آن را محصول اسلام بدانیم؛ هر چند در این دوران اصلیترین مبلغ آن اسلام است. اما واقعیت این است که حجاب به اشکال مختلف در دورههای مختلف تاریخی و دینی وجود داشته و هم اکنون نیز جزئی از دستورات دینی در ادیان و جوامع مختلف به شمار میرود. با این حال باید میان حجاب به عنوان یک پوشش صرف (همچون پیراهن) و حجاب به عنوان یک پوشش با فلسفهای خاص تمایز قائل شد. مثلا آن چه برخی مورخان به عنوان سندی بر وجود حجاب در مصر باستان بدان اشاره میکنند، تصاویر و نقاشیهای به جای مانده از آن دوران است که مردان و زنانی را با پوششی بر روی سر نشان میدهد، ولی این نوع از پوشش، نه به نیت حجاب (آنچنان که در ذهن ماست) که به مثابه پوششی صرف به کار برده میشده است که یا نیازی طبیعی –همچون حفاظت سر در مقابل نور خورشید– را برآورده میکرده و یا نشانی از طبقه اجتماعی بوده است.
در دین زردشت، عبادت با پوشش سر –هم برای مردان و هم برای زنان– توصیه شده است. چنان که امروز نیز پوشانیدن سر از آداب ورود به عبادتگاههای زردشتیان است. این حجاب را نیز نمیتوان به آن تصویر و مفهوم ذهنی ما ربط داد. این نکته در ادیان مسیحیت و یهودیت نیز وجود دارد، ولی از سوی دیگر در تمام این ادیان و نیز جوامع مختلف، میتوان آئینها و دستوراتی را یافت که درباره حجب، حیا، عفاف و شیوه برخورد زن و مرد سخن میگوید. به همین دلیل است که میتوان گفت حجاب یک فلسفه، یک رفتار و یک منش است و نه صرفا یک پوشش. در واقع پوشش جزئی از حجاب است و نه تمام آن. با توجه به این تفسیر میتوان حجاب را به موضوعی در حوزه اخلاق ربط داد و نه صرفا دین. و حوزه اخلاق نیز چیزی است که کل جامعه بشری را در بر میگیرد و محدودیت به جنسیت و دین نیست.
اکنون میتوان آن تصویر ذهنی از واژه حجاب را که در ذهن ما نقش بسته است به چالش کشید. این که تبلیغات ما عمدتا بر وجه پوششی حجاب تاکید دارند، چیزی است که میتوان به عنوان ایرادی بر نوع تبلیغات حجاب از آن یاد کرد. وجه دیگر این ایرادات متوجه تک جنسیتی دانستن بحث حجاب است؛ بدین معنی که ما حجاب را تنها در زمینه پوشش بانوان مطرح میکنیم و به ندرت آن را متوجه آقایان میدانیم. این در حالی است که اگر چنان که گفته شد، حجاب را به عنوان مقولهای اخلاقی-انسانی در نظر بگیریم، فراتر از چنین دیدی خواهیم داشت.
شاید بتوان با یک مثال ساده این مسئله را تبیین کرد: زنی را در نظر بگیرید در پوشش چادر که رموز دلبری و لوندی را در رفتار و گفتار به کار میبندد. و در مقابل زنی را در نظر بگیرید که بدون حجاب مورد تائید تبلیغات مرسوم، ولی با رفتاری متین و موقر در جمعی حضور دارد. آیا در اینجا صرف پوشش میتواند ملاک بر “محجبه” بودن اولی و بی حجاب بودن دومی قرار گیرد؟ اگر حجاب، چنان که در همین تبلیغات گفته میشود، قرار است همچون پوششی بر روی شیرینی (با اشاره به یکی از بیلبوردهای معروفی که تصویر آن به تمسخر در فضای اینترنت دست به دست میچرخد) قرار است زن را گزند مزاحمان دور کند، آیا در این مثال موفق خواهد بود؟ پاسخ این دو سوال منفی است.
حجاب در واقع چیزی فراتر از یک پوشش است و مجموعهای از رفتارهایی را شامل میشود که نتیجه آن حفظ کرامت انسان در یک جمع و به ویژه در مقابل جنس مقابل خواهد بود. ادب، متانت، وقار، حیا و صفاتی از این دست را میتوان تحت عنوان واحدی با عنوان حجاب قرار داد که میتواند در حفظ حریم امنی برای انسان در تقابل با جامعه کمک کند.
چه بهتر بود اگر تبلیغات در مورد حجاب، به جای تاکید بر پوشش، بر فرهنگ آن تاکید میکرد. چه بهتر بود اگر نگاه حراستی پوشش محور به نگاهی رفتارمحور تبدیل میشد. و چه بهتر بود اگر بعد از معرفی چنین اخلاق و فرهنگی، با تمام زوایای آن، انتخاب را به انسانها میسپردیم. انسان چیزهای خوب را در صورت علم به خوبیشان دور نمیاندازد.
در نهایت این که حجاب باید به عنوان یک باور و رفتار در ذهن هر فرد شکل بگیرد. وگرنه تاکید بر آن به عنوان یک پوشش صرف و اصرار بر آن حاصلی جز ایجاد انزجار و زدگی در بعضی افراد و نیز دادن بهانه به دست مخالفانش برای تقابل با آن نخواهد داشت.