آیا مقتضای ذاتی عقد ازدواج تولید مثل است؟ یعنی آیا بچهدار شدن واجب است؟
واجب شرعی (فقهی) با «وجوب عقلی» که بهتر است آن را «لزوم عقلی» بنامیم، بسیار متفاوت است. وجوب شرعی (فقهی) یک اصطلاح «فلسفی و فقهی» است، اما لزوم عقلی یک اصطلاح «فلسفی، عقلی» میباشد که اگر نخواهیم نام فلسفه را بیاوریم، بهتر است بگوییم «حِکَمی، عقلی) است.
وجوب شرعی به فعل واجب اطلاق میشود و در مقابل فعل حرام قرار میگیرد، اما لزوم عقلی رابطه منطقی بین مبادی و نتایج است. لذا امور بسیاری وجود دارد که به صورت مستقیم در شرع مقدس و فقه اسلامی سخن از وجوب یا حرام بودن آنها نرفته است، اما لزوم عقلی دارند و چه بسا کسی که عمداً رعایت نکند، در دنیا متأثر از نتایج نامطلوب عدم رعایت گردد و در آخرت نیز مسئول و معذب باشد.
الف – ازدواج در نظام خلقت، ضرورتهایی دارد و بالتبع از آثار کمالی برای فرد و جامعه برخوردار است، چنان حیات بشر با خلقت حضرت آدم (ع) که خلیفةالله بود و همسرش حوا (ع) و سپس تولید مثل خود آغاز میگردد.
از آثار فردی ازدواج، مرتفع شدن نقصها و نیازهای روحی، روانی و جنسی زن و مرد به یک دیگر میباشد. در گذشته به زن و مرد «دو جنس مخالف» میگفتند که البته این نگاهی عوامانه و فمینیستی است، اما هر عقل سلیمی میداند که زن و مرد، «دو جنس مکمل» هستند نه مخالف. لذا بدون ازدواج نیازهایشان مرتفع نمیگردد، از آرامش لازم روحی، روانی و جسمی برخوردار نمیگردند و به کمال لازم نیز نمیرسند، لذا خداوند متعال فرمود که در ازدواج برای زن و مرد «تسکین» و آرامش قرار داده است که موجب عشق، مودت شده و مساعد شدن بستر شمول رحمت را فراهم مینماید:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الرّوم، 21)
ترجمه: و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.
هم چنین زن و مرد نیاز جنسی نیز به یک دیگر دارند، چرا که غریزه جنسی قدرتمندی دارند که اگر نداشتند، بقای نوع بشر نیز ممکن نبود. اما این نیاز به هر شکلی قابل برآوردن است، منتهی شکل کمالی آن در ازدواج است. ارضای غریزه جنسی از هر راهی به غیر از ازدواج، موجب دوری از صفات کمالیه (تقوا) میگردد و البته آثار سوء فردی و اجتماعی خود را دارد، لذا فرمود زن و مرد را در ازدواج لباس تقوای یک دیگر قرار داده است.
ب – خانواده اولین مقدسترین کانون اجتماعی نیز هست که کمال آن به برخورداری از فرزند است.
دقت شود که انسان کمالات بالقوهی بسیاری دارد که اگر محقق نگردد و به فعل نرسد، رشد انسان در آن زمینه ناقص خواهد بود. بدیهی است تا کسی معلم نشود، به کمال معلمی نمیرسد و تا کسی همسر، پدر و مادر نشود، به این کمالات و آثار مستقیم و غیر مستقیم آنها نمیرسد و اگر کسی عمداً از فرزند دار شدن خود داری کند، عمداً جلوی رشد و پیشرفت و کمال خود را گرفته است.
ج - پس، ازدواج آثار تکاملی بسیاری دارد، اما بهترین ثمرهاش همان فرزندار شدن است که مرد و زن را پدر و مادر مینماید و موجب بقای نسل نیز میگردد. لذا یک «لزوم عقلی» است که هر چند در فقه تحت عنوان واجب و حرام بیان نشده است، اما خودداری عمدی از آن، موجب بازتاب ثمرات منفی آن در خانواده و در جامعه میباشد. این امر آن قدر مهم است که در فقه، فرزندار نشدن یکی از دو همسر را دلیل موجه برای جدایی و طلاق بر میشمرد.
د - کمال جامعه نیز به بقای نسل است، مضافاً بر این که چه در گذشته و چه در حال، نقش جمعیت و فزونی آن در تمامی عرصههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و حتی سیاسی و نظامی مشهود بوده و هست. لذا خودداری از بچهدار شدن، ضایع نمودن حقوق طبیعی یک جامعه، یک ملت و به ویژه یک ملت و امّت مسلمان میباشد.
پس جلوگیری بیمورد از بچهدار شدن، به بهانههای مختلف، ظلم به خود، خانواده و جامعه است.