آخرین نبرد تاریخ (نبرد نهایی حق و باطل)
دو برادر بودند. دو مرد از یک پدر و مادر. کس دیگری پیرامونشان نبود. انگار زمین بود و آن دو برادر. آندو بر سر مسئله ای کوچک اختلاف کردند. شیطان که از درگاه خداوند رانده شده بود، مهلت یافت تا در زمانی معین هرچه در توان دارد برای ممانعت از ابراز دوستی بنده به حق و ایفای عهد الست بکار بندد. یک برادر (قابیل نام) اسیر وسوسه شیطان گشت و برادر دیگر (هابیل) را کشت. اولین جنگ در زمین بین دو برادر رخ داد.
ریشه جنگهای تاریخ در این واقعه نهفته است. حرص، آز، خودبرتربینی، انحصارطلبی، وسوسه شیطان و … منشاء جنگهاست؛ مگر نه این است؟
فرزندان آدم در زمین آنچنان با یکدیگر بیگانه گشتند که گویی هر کدام از جهانی دیگر آمده اند و با موجودی از هر حیث بیگانه با خویش روبرو گشته اند. جنگ ها بر سر قدرت، منابع، ثروت، و تصاحب خاک شروع شد. اولین آثار حک شده ی انسان بر سنگها و اشیاء قبل از پیدایش خط، حکایت از جنگ دارد. جنگ بیشترین اثر و نقش آفرینی را در زندگی بشر داشته است؛ و زمانی که بشر قادر شد تا اثر مکتوبی از خود به جا بگذارد, از اولین آثار مکتوب تاکنون متأسفانه این جنگها هستند که نقاط برجسته تاریخ بشر محسوب می شوند و در بیشتر موارد, موضوع بررسی مورخان را تشکیل می دهند.
اگر چه وجه غالب جنگهای تاریخ, بر پایه ی برادرکشی، غارت و تسلط بر منابع بوده است که این خود انحرافی آشکار از مدار حقیقت و انسانیت به حساب می آید؛ در مقابل بودند جنگ هایی که هدفشان بر چیدن ظلم و اشاعه عدل و داد بوده است. جنگ هایی که توسط برخی از انبیاء و جانشینان برحق شان رخ داده است، تمامی از مصادیق جنگ بین حق و باطل بوده است.
جانسوزترین و زیباترین آنها کربلای سال 61 هجری بوده است. روزی که حسین (ع) وارث آدم به اتفاق خانواده و اصحاب باوفایش پای در رکاب نهاد و با ظالم ترین و شقی ترین انسانهای زمانه خود جنگید. نبرد عاشورا بارزترین جلوه نبرد حق و باطل بوده است.
در این میان, تمامی پیامبران جدای از تمرکز بر عصر خود, نگاهی به آخرالزمان داشته اند و بشارت کسی را داده اند که او ذخیره خداوند در زمین و بپا دارنده ی ارزشهای دینی و انسانی، عدل و داد, و صلح و برادری در زمین است.
آزادگان و احرار تاریخ, وقتی در ضیق فشار زمانه قرار می گرفتند و هیچ راهی برای مسدود کردن شعاع ظلم نمی یافتند، اگر چه با همه توانشان به مقابله با ظلم می رفتند، لیک وقتی که پرهای پروازشان در چنبره ی ستم دژخیم می شکست, منجی را فریاد بر می آوردند و در آخرین دقایق نبرد با خود می گفتند: او روزی خواهد آمد و به ظلم ظالمان و ستم ستمگران پایان خواهد داد. او آمال و آرزوی ما و نقطه امید همه حق طلبان و مظلومان تاریخ است.
قرن ها و قرن ها از اولین جنگ تاریخ می گذرد. جنگ های بزرگ تاریخ مکتوب شدند و هر کدام تجربه نبرد بعدی گردیدند؛ دو جنگ بزرگ جهانی, جنگ هایی که پس از جنگ دوم تاکنون سیاره زمین را در بر گرفته اند و هنوز و هر روز در گوشه ای از زمین جنگی، و غارتی و کشتاری در حال رخ دادن است.
اما نوید که دیگر چیزی به پایان نبردهای تاریخ نمانده است. آخرین نبرد بین حق و باطل در حال رخ دادن است. علایم ظهور هویدا شده، و بشارت ها به میان آمده است. بشر به گونه ای ناخود آگاه به سمت گفتگو و پرداختن به مسائل آخرالزمانی هدایت شده است. فیلم ها، مقالات، بررسی ها در حوزه های علمی و دانشگاهی پیرامون آخرالزمان، گفتگو در حوزه های سیاسی جهان پیرامون آخرالزمان، هر قوم و ملتی را متناسب با اعتقادات، فرهنگ و باورهایشان تحت تأثیر قرار داده است؛ و می رود تا به زودی, اگر خدا بخواهد, آخرین نبرد تاریخ شکل بگیرد: نبرد بین حق و باطل. نبردی تعیین کننده که به موجودیت ظلم پایان خواهد داد؛ و این, شیطان را که به پایان مهلت تعیین شده اش نزدیک می شود سخت به تکافو انداخته است تا با همه توان و انرژی خود و اذنابش مانع تحقق این حقیقت گردد.
عزیزان! جهان ما آبستن تحول عظیمی است که هر سال بر شتابش به سمت پیچیده تر شدن و بحرانی تر شدنش افزوده می شود.
این اراده خداوند است که زمین را به صالحان به ارث واگذارد. پس در این عصر ظهور, که هر انسانی تعیین می کند که متعلق به کدام صف است, بیاییم ما نیز به درستی صف خود را شناسایی و آماده قرار گرفتن زیر پرچم «البیعت لله» امام زمان (عج) و مولای خویش گردیم.