نفس هایتان در ماه رمضان،تسبیح است وخوابتان عبادت
در کتاب «ماه خدا» تاليف حجت الاسلام والمسلمين محمدي ري شهري به نقل از کتاب هاي معتبري چون «امالي» شيخ صدوق و «عيون اخبارالرضا(ع)» از امام رضا(ع) روايت مي کند که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان از امام علي(ع) روايت کردند که امام (ع) فرمودند: روزي پيامبر خدا(ص) براي ما خطبه خواندند و فرمودند:
«اي مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روي آورده است؛ماهي که نزد خدا برترين ماه هاست و روزهايش برترين روزها، شب هايش برترين شب ها و ساعاتش برترين ساعات است.
مبادا در ماه رمضان از آمرزش الهي محروم شويد
ماهي است که در آن به ميهماني خدا دعوت شده ايد و از شايستگان کرامت الهي قرار داده شده ايد. نفس هايتان در آن، تسبيح است. خوابتان در آن، عبادت، عملتان در آن، پذيرفته و دعايتان در آن، مورد اجابت است. پس با نيت هاي راست و دل هاي پاک، از پروردگارتان بخواهيد تا براي روزه داري آن و تلاوت کتاب خويش، توفيقتان دهد؛ چرا که بدبخت، کسي است که در اين ماه بزرگ، از آمرزش الهي محروم بماند.
اخلاق روزه داري
با گرسنگي و تشنگي خود در اين ماه، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را ياد کنيد؛ به نيازمندان و بينوايانتان صدقه بدهيد؛ به بزرگان خود احترام و بر کوچک هايتان ترحم و به بستگانتان نيکي کنيد؛ زبانتان را نگه داريد؛ چشم هايتان را از آن چه نگاه به آن حلال نيست، بپوشانيد؛ گوش هايتان را از آن چه شنيدنش حلال نيست،فرو بنديد؛ به يتيمان مردم، محبت کنيد تا بر يتيمان شما محبت ورزند؛ از گناهانتان به پيشگاه خداوند توبه کنيد؛ در هنگام نمازها، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنيد، که آن هنگام (وقت نماز)، برترين ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مي نگرد و هر گاه با او مناجات کنند، پاسخشان مي دهد و چون او را صدا بزنند، جوابشان مي گويد و چون او را بخوانند، اجابتشان مي کند.
جان هايتان در گرو اعمالتان است
اي مردم! جان هاي شما در گرو کارهاي شماست، پس با آمرزش خواهي خود، آن ها را آزاد کنيد و پشت هاي شما از بار گناهانتان سنگين است، پس با طول دادن سجده هاي خود، آن ها را سبک کنيد و بدانيد که خداوند-که يادش والاست- به عزت خود، سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمي کند و در روزي که مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان[براي حساب] مي ايستند، آنان را با آتش، هراسان نمي کند.
سفارش پيامبر اکرم(ص) به افطاري دادن
اي مردم! هر که از شما در اين ماه، روزه داري را افطار دهد، پاداش او براي آن، نزد خدا، آزاد کردن يک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست. پس گفتند: اي پيامبر خدا! همه ما توانايي اين کار را نداريم. پيامبر(ص) فرمودند:« خود را از آتش نگه داريد، هر چند با يک دانه خرما، خود را از آتش نگه داريد، هر چند با يک جرعه آب.
هر کس مي خواهد به کمال برسد…
اي مردم! هر کس اخلاقش را در اين ماه، نيکو کند، براي او وسيله عبور از صراط خواهد بود، در آن روز که گام ها بر صراط مي لغزد و هر کس در اين ماه بر بردگان خود آسان بگيرد، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت و هر کس در اين ماه، شر خود را [از ديگران] باز دارد، خداوند در روز ديدارش، غضب خويش را از او باز خواهد داشت و هر که در اين ماه، يتيمي را گرامي بدارد، در روز ديدار، خداوند، گرامي اش خواهد داشت و هر که در آن به خويشاوند خود نيکي کند، در روز ديدار، خداوند با رحمتش به او نيکي خواهد کرد و هر کس در آن از خويشان خود ببرد، خداوند در روز ديدار، رحمتش را از او قطع خواهد کرد.
پاداش اعمال در ماه رمضان
و هر کس در آن، نماز مستحبي بخواند، براي او دوري از آتش نوشته مي شود و هر کس واجبي را در آن ادا کند، پاداش کسي را دارد که هفتاد واجب را در ماه هاي ديگر، ادا کرده است و هر کس در آن بر من زياد صلوات بفرستد، خداوند در روزي که وزنه اعمال، سبک مي شود، وزنه اعمال او را بيفزايد و هر کس در آن، آيه اي از قرآن تلاوت کند، پاداش کسي را دارد که در ماه هاي ديگر، ختم قرآن کرده است.
درهاي بهشت در ماه رمضان باز است
اي مردم! در اين ماه، درهاي بهشت باز است. پس از پروردگارتان بخواهيد که آن را بر شما نبندد؛ و درهاي دوزخ، بسته است. پس از پروردگارتان بخواهيد که آن را بر شما نگشايد و شيطان ها دربندند.پس از پروردگارتان بخواهيد که آن ها را بر شما مسلط نکند.
برترين کار در ماه رمضان
من برخاستم و گفتم:اي پيامبر خدا! برترين کارها در اين ماه چيست؟ فرمود: اي ابوالحسن! برترين کارها در اين ماه، پرهيز از حرام هاي الهي است. سپس گريست.
گريه پيامبر اکرم(ص) براي شکسته شدن حرمت امام علي(ع) در اين ماه
گفتم: اي پيامبر خدا! سبب گريه شما چيست؟ فرمود: « اي علي! بر اين مي گريم که حرمت تو را در اين ماه مي شکنند. گويا مي بينم تو در حال نماز براي پروردگار خويشي، که نگون بخت ترين اولين و آخرين، همو که برادر پي کننده ناقه قوم ثمود است، برمي خيزد و بر فرق سرت ضربتي مي زند و محاسنت، از خون سرت، رنگين مي شود. گفتم: اي پيامبر خدا! آيا در آن حالت، دينم سالم است؟ فرمود: دينت، سالم است.
اي علي(ع) روح تو از روح من است
سپس فرمود: اي علي! هر کس تو را بکشد، مرا کشته است و هر کس تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است و هر کس تو را ناسزا گويد، مرا ناسزا گفته است؛ چرا که تو از من هستي، همچون جان من. روح تو ، از روح من است و سرشت تو، از سرشت من. خداي متعال، من و تو را آفريد و من و تو را برگزيد و مرا براي پيامبري، و تو را براي امامت، انتخاب کرد. هر کس امامت تو را انکار کند، نبوت مرا انکار کرده است.
اي علي(ع) تو وصي من هستي
اي علي! تو وصي من، پدر فرزندان من، همسر دختر من و جانشين من بر امتم هستي، در حال حياتم و پس از مرگم. فرمان تو، فرمان من است و نهي تو، نهي من است. سوگند به خدايي که مرا به نبوت برانگيخت و مرا بهترين آفريدگان قرار داد، تو حجت پروردگار بر خلق اويي و امين او بر رازش و جانشين او بر بندگانش»
همه سرمایه های یک زن/عکس
سید حمید موسوی ترک آبادی، در عملیات “طریق القدس” شربت شهادت نوشید. برادرش “سید حمید"، در عملیات کربلای 5 و برادر بعدی، “سید محسن” در عملیات ولفجر8 . سه برادر در حساس ترین نبردهای های سال های دفاع مقدس، بر خاک افتادند و مادرشان، پیکر آنان را تا بهشت زهرای تهران مشایعت کرد. کاری که همه آحاد این سرزمین را به زیر دین این زن می برد. بانویی که هر آن چه داشت، در طبق اخلاص نهاد و تقدیم مامِ شرف و دین خود نمود. بانویی که تمام سرمایه هستی خویشتن را هزینه کرد تا خاندانِ “موسوی ترک آبادی” در پیشگاه اجدادشان سرفراز باشند.
عکسی که می بینید، سال ها قبل از بانو “موسوی ترک آبادی” گرفته شده است. لبخندی که بر چهره دارد، حقیقتا شرمنده کننده بسیاری از ما است.
دو شرط اساسی برای توبه
در آیه ۱۴۸، به مخاطبان قرآن توصیه می شود تا در انجام کارهای خیر از یکدیگر پیشی بگیرند. (فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْات)
این سبقت گرفتن که در خوبی ها و در راه رسیدن به کمالات است در عمل یعنی هرچه انسان از فضایل و کمالات انسانی بیشتر برخوردار باشد نسبت به دیگران جلوتر و به قرب الهی نزدیک تر است.
به عبارت دیگر هر چه متواضع تر ، پیش رو تر و هر چه با گذشت تر، به خدا نزدیک تر.
در فرهنگ قرآن کسی که در کسب فضایل و جمع حسنات از دیگران پیشتر باشد از دیگران پیش است؛ نه آنکه مال و مقامش بیشتر باشد.
تزکیه و تعلیم محتوای تعالیم اسلام
در آیه ۱۵۱ به دو رکن اصلی تعالیم رسول خدا صلی الله علیه و آله یا همان دین اسلام اشاره شده است. این دو رکن یکی رشد معنوی و پرورش روحی و دیگری تعلیم و آموزش علمی است (یُزَكِّیكُمْ وَ یُعَلِّمُكُم). این تعالیم که در سه رشته قرآن (الْكِتَاب) و حکمت (الحِْكْمَة) و هر آنچه بشر قابلیت کشف آن را ندارد (ما لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُون) بیان شده است ، شامل تمام معارف اصولى و فروعى دین مىگردد. [۱]
از آنجا که پایه پرورش معنوی، دانش علمی است ، به هر میزان که فرد با این معارف آشنا شده و در عمل به آنها پایبند باشد ، از رشد و کمال بیشتری هم برخوردار خواهد شد.
درود و رحمت و هدایت الهی بر صاحبان صبر
پس از آنکه در آیات ۱۵۵ و ۱۵۶ درباره صبر صابران در برابر سختی های آزمون های الهی سخن گفت در آیه ۱۵۷به آنها بشارت می دهد که خدا به سوى آنها انعطاف پیدا کرده و برمی گردد (عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِم) تا رحمتش را شامل حال آنها كند (وَ رَحْمَةٌ). [۲]
این الطاف و رحمت ها به صبر پیشگان نیرو مى دهد تا در این راه پرخطر و دشوار، گرفتار اشتباه
و انحراف نشوند؛ برای همین در پایان آیه آنها را کسانی معرفی می کند که توانسته اند راه هدایت را پیموده و به سر منزل سعادت نایل آیند (وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ)
دو شرط اساسی برای توبه
در آیه ۱۶۰ دو شرط اساسی برای یک توبه کامل بیان شده است. : شرط اول اینکه کنهکار از گناه کرده پشیمان شده و از راه رفته واقعاً برگردد (تَابُوا). این برگشت وقتی چهره واقعی به خود می گیرد و فرد را در زمره توبه کنندگان قرار می دهد که با تصمیم بر بازنگشتن همراه شود.
شرط دوم تلاش برای جبران کاستی های صورت گرفته از سوی اوست (وَ أَصْلَحُوا) ؛ برای مثال اگر واجبی مانند نماز و روزه از او فوت شده آنها را قضا کند و اگر حقی از کسی ضایع کرده و یا ظلمی روا داشته درصدد ترمیم آن برآید. به هر حال، حق الله و حق الناسی را که بر عهده دارد ادا نماید.
مرگ در حال کفر
در آیه ۱۶۱ و ۱۶۲ سخن از کسانی است که کافرند (الَّذِینَ كَفَرُوا) و با همین حال از دنیا می روند .(مَاتُواْ وَ هُمْ كُفَّار)
قرآن کریم از دو واقعیت درباره اینگونه افراد پرده بر می دارد: یکی لعن خدا و ملائکه و همه مردم نسبت به آنهاست. (عَلَیهِْمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَئكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِین)
و دیگری که در راستای همان لعن (دوری از رحمت الهی) است ، ماندن همیشگی در جهنم است (خَالِدِینَ فِیهَا) بی آنکه ذره ای در عذاب آنها تخفیف داده شود (لَا یخَُفَّفُ عَنهُْمُ الْعَذَاب)
قیامت روز اعلام انزجار رهبران بدی نسبت به پیروان خود
در آیه ۱۶۶ پرده ای از قیامت به تصویر کشیده می شود .
زمانی که رهبران بدی، آتش عذاب الهی را می بینند از تمام کسانی در دنیا دنباله رو آنها بودند اعلام انزجار می کنند (إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ)
همان ها که در دنیا ندای منادیان حق و دعوت کنندگان راستین به سعادت را نشنیده گرفتند و به دنبال کسانی رفتند که سردمدار کفر و گناه بودند و دل به وعده های آنها خوش کردند ، در قیامت وقتی با عذاب مواجه شده و می بینند که هیچ حامی و یاور و هیچ تكیه گاه و پناهگاهى ندارند از شدت بیچارگى بى اختیار دست به دامن رهبران خود مىزنند به این امید که فایده ای داشته باشد و نجاتی حاصل شود که در این هنگام، رهبران گمراه آنها دست رد به سینه شان كوبیده و از آنها تبرى مىجویند.
نکوهش پیروی کورکورانه از گذشتگان
موضوع آیه ۱۷۰ نکوهش کسانی است که در برابر سخن حق موضع گرفته و آن را نمی پذیرند و تنها دلیلشان تعارض این حرف، عقیده و روش با باور و سیره پدران آنهاست.
مبنای آنها این است: ۱. هر عقیده و روشی که گذشتگان ما داشتند حق است و درست. ۲. هر چه با عقیده و روش آنها مخالفت کند باطل و نادرست است.
قرآن کریم با این سوال معنادار روش آنها را زیر سوال می برد که گیرم پدران شما عاقلانه عمل نکردند و در مسیر هدایت قدم بر نداشتند(أَوَلَوْ كَانَ آبَاۆُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ) آیا باز هم باید از آنها پیروی کنید؟
این پرسش این معنا را با خود
به همراه دارد که پیروی باید بر اساس عقل و منطق باشد. اگر عقیده، سیره و سنتی از پشتوانه عقلی و یا نقلی معتبر برخوردار بود ، پیروی از آن هم روا خواهد بود وگرنه صرف میراث فرهنگی بودن عمل و یا عقیده ای ، دلیل بر درستی و حقانیت آن نیست و مجوز پایبندی به آن نمی شود.
باطن حرام خوری
آیه ۱۷۴ پرده را از روی گناهی به نام حرام خواری کنار زده و باطن آن را به نمایش می گذارد تا همه بدانند که گناه ، باطنی سوزان و گزنده دارد هر چند برای برخی ظاهرش فریبنده و طعمش شیرین باشد.
در این آیه به یک نوع از انواع حرام خواری اشاره شده که در آن افراد در مقابل کتمان حق چیزی دریافت می کنند و به اصطلاح حق السکوت می گیرند تا باطل بتواند جولان دهد.
آنچه اینان می گیرند حرام است و مصرف آن به هر شکل می شود حرام خوری.
در این آیه خداوند متعال از حقیقت چنین گناهانی پرده برداشته و باطن آن که خوردن آتش است (مَا یَأْكلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّار) را در معرض دید بندگانش قرار داده است.
تقوا، میوه روزه است
در آیه ۱۸۳ که در حکم مقدمه چینی برای بیان وجوب روزه در دو آیه بعد است [۳] در آغاز ، مساله وجوب روزه بر مسلمانان را خاطرنشان می کند (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیام) بعد بلافاصله می فهماند که شما مسلمانان نباید از تشریع روزه وحشت كنید و آن بر شما گران آید، چون این حكم منحصر به شما نبوده و حكمى است كه در امت هاى سابق نیز تشریع شده بود (كَمَا كُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِكُم) آنگاه به تأثیری که این عبادت در جان انسان می گذارد اشاره کرده و آن را، تقوا معرفی می کند؛ همان که در آیه ۱۹۷ آن را بهترین توشه خوانده است. (وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى)
و این بهترین راه برای سنجش ارزش روزه های ماست. اگر با هر روزه ای که می گیریم احساس نورانیت و تقوا یا همان خداترسی بیشتری کردیم ، این نشان می دهد که روزه ما از نمره قابل قبولی برخوردار است؛ چرا که به خوبی ثمر داده است و اگر کسی چنین ثمری را در خود ندید ، باید تلاش کند تا با رعایت بیشتر واجبات و ترک محرمات روزه های او نیز به بار بنشیند.
پی نوشت ها:
۱. المیزان فی تفسیر القرآن ۱/۳۳۰
۲. ر.ک به المیزان فی تفسیر القرآن ۱/۳۶۱
۳. المیزان فی تفسیر القرآن ۲/۵
نامه متفاوت حجت الاسلام والمسلمین قرائتی به ائمه جمعه سراسر کشور
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در نامه سرگشاده ای به ائمه جمعه سراسر کشوراعلام کرد:همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر صلی الله علیه و آله و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم.
متن این نامه به شرح ذیل است:
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرات محترم ائمه جمعه سراسر کشور
سلام علیکم
طبق معمول هر سال همین که به ماه رمضان نزدیک میشویم دقایقی از وقت شما را راجع به مهمترین مساله میگیرم و توجه شما عزیزان را به نکات مهمی جلب مینمایم.
۱- آیا میدانید که همه مساجد در شب قدر دعای شریف جوشن کبیر و عزداری و مراسم قرآن سر گرفتن بحمدالله برگزار میشود اما چرا در شب قدر که شب نزول قرآن است تفسیر رنگی ندارد؟
۲- آیا میدانید سرگرم شدن به چاپ و صوت و تجوید و ظاهر قرآن بیش از توجه به محتوای قرآن است؟
۳- آیا میدانید به ما دستور دادهاند که هرگاه فتنههای زیاد مانند پارههایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید؟ (فاذا التسبت علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع) (کافی ج ۲ ص، ۵۹۹)
۴- آیا میدانید بعضی به اسم این که دین از سیاست جداست به صدها آیه سیاسی بیتوجهی میکنند؟
۵- آیا میدانید آن مقدار که در متون آموزش و پرورش و دانشگاه کلمات عربی را تزریق میکنند کارساز نیست و فارغالتحصیلان ما نمیتوانند اکثرا یک صفحه قرآن را بیغلط بخوانند؟
۶- آیا میدانید بعضی به خیال این که قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهلبیت است از تدبر در آن میترسند، با این که خداوند دستور به تدبر داده است و در حدیث میخوانیم: من زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و أهلک (محاسن، ج۱، ص ۴۲۱) راستی اگر قرآن را نمیتوان فهمید پس چگونه به ما دستور دادهاند روایات را بر قرآن عرضه کنیم و اگر ضد آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم؟
۷- آیا میدانید مهجوریت قرآن غافلانه نیست زیرا در قرآن میخوانیم در روز قیامت پیامبر(ص) میفرماید: پروردگارا قوم من قرآن را مهجور گرفتند و نمیفرماید قرآن نزد قوم من مهجور بود و مهجور گرفتن با توجه و عمد است؟ وقال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا (فرقان، آیه ۳۰)
۸- آیا میدانید آیه وقال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا چه معنایی دارد:
الف - در پر خطرترین دادگاه یعنی روز قیامت
ب - نزد عالیترین قاضی یعنی خداوند
ج - از محبوبترین و بالاترین مقام هستی یعنی پیامبر(ص)
د - شکایت توسط کسی است که مظهر رحمةللعالیمن است
هـ - شکایت پدر از فرزند است انا و عل یابوا هذه الامه
و - شکایت حتیم است چون با فعل ماضی آمده است. (وقال الرسول)
ز- شکایت با استعداد از کلمه یا رب است
ج - حکایت از کسی است که امید شفاعت از او داریم. ویل لمن شفعاوه خصماوه؟
۹ - آیا میدانید بعضیها نمیتوانند قرآن بخوانند؟
بعضی با غلط میخوانند.
بعضی که میتوانند درست بخوانند نمیخوانند
و بعضی که میخوانند تدبر نمیکنند
و بعضی به آن عمل نمیکنند
و بعضی قرآن را محور کار خود نمیدانند و در درسها و سخنرانیها و نوشته به قرآن اولویت نمیدهند
و بعضی قرآن را تنها برای مهریه عروس، بالای سر مسافرف سوگند یاد کردن، کتاب استخاره و امثال آن میخواهند
۱۰- آیا میدانید مثال ما مثال بیماری است که به جای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرصهاست؟
۱۱ - آیا میدانید مثال ما مثال مهمانی است که به جای گوش دادن به سخنان صاحبخانه به نقش و نگار در و پنجره توجه میکند؟
۱۲- آیا میدانید گروهی به جای تدبر در قرآن و پیام الهام گرفتن از آن و عمل مبه آن به سراغ حواشی آن میروند و بیشتر عمر خود را صرف مباحث علوم قرآن مانند محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، تاویل، شان نزول، تاریخ کتابت، تاریخ ترجمه، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، تفاوت کتب تفسیری و امثال این بحثها میکنند؟ (البته بعضی از این بحثها نظر بث اعجاز و بحث سلامت از تحریف ضروری است اما صرف بیشتر عمر به این علوم مانند کسی است که به جای شنا در استخر، دور استخر میشود؟)
۱۳ - آیا میدانید به جای بیان روح قرن آنقدر به نقل اقوال میپردازند که خود قرآن در آن اقوال گم میشود و بعضی آنقدر احتمالات متعددی را مطرح میکنند که حتی محکمات قرآن، متشابه میشود؟
۱۴- بعضی وارد گود عرفان، بعضی وارد تحقیق مفصل روی لغات، بعضی در مقام نقل شأن نزولهای متعدد و بعضی قرآن را بدون توجه به روایات معتبر رسیده از اهلبیت(ع) تفسیرمیکنند؟ در حالی که خود قرآن به ما میفرماید: وما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا (حشر، ۷.) یعنی سخنان پیامبر(ص) را که خود مستقیما فرموده و یا به اهلبیت ارجاع داده باید بگیریم و در روایات متواتر میخوانیم بین قرآن و اهلبیت هرگز جدایی نیست و اگر به هر دو تکیه کنید هرگز گمراه نمیشوید؟
۱۵- آیا میدانید در بسیاری از سخنراینها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده میشود ولی سهم قرآن داده نمیشود با این که خداوند به پیامبر(ص) میفرماید سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد. لتبین للناس ما نزول الیهم؟
۱۶- آیا میدانید هزاران پایاننامه در علوم قرآن نوشته میشود ولی این پایاننامهها در دانشگاهها بایگانی و جامه از آن خبر نمیبیند؟
۱۷- آیا میدانید در دانشگاههای قرآن و حدیث سرفصلهای علوم قرآن کاربردی نیست و نیازسنجی نشده است:
۱۸- آیا میدانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است؟
۱۹- آیا میدانید در آموزش صرف و نحو از آیات قرآن و روایات کمتر استفاده میشود؟
۲۰ - آیا میدانید فیلمهای کوتاهی با مضامین قرآنی نایاب است؟
۲۱- آیا میدانیدتفسیر ساده برای نوجوانان نایاب است؟
۲۲- آیا میدانید بیان صحیح از قصههای قرآن برای نوجوانان نایاب است؟
۲۳- آیا میدانیدموقوفات برای قرآن کمیاب است؟
۲۴- آیا میدانیدنذر تلاوت قرآن نایاب است؟
۲۵- آیا میدانید توجه به قرآن در نام سبی با قرآن مطرح میشود؟ آیا درست است که بگوییم شبی با اکسیژن و یا شبی با سلامتی؟
۲۶- آیا میدانید در بسیاری از حوزهها و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی؟
۲۷- آیا میدانیدتوجه به کتاب مخلوق بیش از کتاب خالق است؟
۲۸- آیا میدانید که به آیه خذالکتاب بقوه عمل نکردهایم؟ (مریم، ۱۲)
۲۹- آیا میدانید اگر کتاب آسمانی را به پا نداریم خداوند لقب پوچی به ما داده است؟ قل یا اهل الکتاب لسم علی شیء حتی تقیموا التوراة والانجیل وما انزل الیکم من ربکم (مائده، آیه ۶۸)
۳۰- آیا میدانید کلمه اقامه در قرآن در چهار جا به کار رفته است؟
اقیموا الذین (شوری، آیه ۱۳)
اقیموا الوزن (رحمن، آیه ۹)
اقیموا الصلاة (بقره، آیه ۴۳)
ولو انهم اقاموا التوراة والانجیل و ما انزل الیهم من ربهم (مائده، آیه ۶۶)
۳۱- آیا میدانید ما کتاب آسمانی را بپا داریم وضع اقتصادی ما بسیار خوب میشود؟ ولو انهم اقاموا التوراة والانجیل وما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم (مائده، آیه ۶۶)
۳۲- آیا میدانید باید تلاوت هر آیهای ایمان ما را زیاد کند؟ واذا تلیت علیهم آیاته رادتهم ایمانا (انفال، آیه ۲)
۳۳- آیا میدانید تلاوت قرآن باید دل ما را بلرزاند؟ انما المومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم (انفال، آیه ۲)
۳۴-آیا میدانید گروهی از جن همین که برای اولین بار صدای قرآن را شنیدند ایمان آوردند (یهدی الی الرشد فامنا به) (جن، آیه ۲) و دیگران را به پیروی از آن دعوت کردند (یا قومنا اجیبوا داعی الله) (احقاف، آیه ۳۱) ولی ما این همه قرآن شنیدم، نه دلی تکان و نه ایمانی زیاد و نه اشکی جاری و نه رشدی اضافه و نه تبلیغی صورت گرفت؟
۳۵-آیا میدانید قران ذکر است انا نحن نزلنا الذکر (حجر، آیه ۹) و اعراض از آن زندگی نکبتی را به بار آورد (ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه صنکا) (طه، آیه ۱۲۴)
۳۶-آیا میدانید در قیامت بعضی شفاعتها برای بعضی مفید نیست؟ فما تنفهم شفاعه الشافعین (مدثر، آیه ۴۸) ولی شفاعت قرآن حتما کارساز است. شافع مشفع
۳۷-آیا میدانید قرآن کشتی بیسوراخ است؟ انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر، آیه ۹) ولی در نقل تاریخ، احتمال دروغ است و در روایات نیز روایات جعلی زیاد است؟
۳۸-آیا میدانید قرآن مثل دریا است که هر کسی از آن بهرهبرداری دارد. بعضی با نگاه بعضی با شنا، بعضی با قایق رانی، و بعی با غواصی، قرآن نیز اینگونه است که: کتاب الله عز و جل علی اربعه اشیای علی العباره و الاشاره و اللطائف و الحقاق فالعباره للعوام و الاشاره للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقائق للانبیاء (عوالی الثانی، ج ۴، ص ۱۰۵)
۳۹-آیا میدانید عجایب قرآن قابل شمارش نیست؟ امیرالمؤمنین فرمود: لا تحصی عجائبه (کافی، ج ۲، ص ۵۹۹)
۴۰-آیا میدانید قرآن کهنه شدنی نیست؟ لا تفنی عجائبه (بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۸۴)
۴۱-آیا میدانید بزرگانی مانند ملاصدرا و فیض کاشانی و امام خمینی و بسیاری دیگر اقرار کردهاند که چرا بیشتر عمر خود را صرف قرآن نکردهاند؟
۴۲-آیا میدانید علمیا ربانی، علمای قرآنی هستند کونو عبادا لی من دون الله ولکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون (آل عمران، آیه ۷۹)
۴۳-آیا میدانید قران نور است و کسی که خودش نور ندارد نمیتواند مردم را از ظلمات به نور دعوت کند؟
۴۴-آیا میدانید که عظمت ماه مبارک رمضان به روزه نیست بلکه به نزول قرآن است: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن (بقره، آیه ۱۸۵) و نفرمود: شهر رمضان الذی کتب فیه الصیام
۴۵-آیا میدانید در نمایشگاه کتاب توجه مردم به کتب تفسیری زیاد شده است؟
۴۶-آیا میدانید عزیزانی که مسیر سخنرانیهای خود را به سمت قرآن سوق دادهاند مخاطبین کمی و کیفی بیشتری دارند؟
۴۷-آیا میدانید پیامبر (ص) فرمود هرگز نباید بین قرآن و اهل بیت جدایی باشد بنابراین سزاوار است در کنار هر جلسه عزاداری یک جلسه قرآن هم باشد؟
۴۸-آیا میدانید که امام رضا فرود نماز بر مدم وجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون آید؟ عن الرضا ع انه قال امیرالناس بالقراءة فی الصلاه لئلا یکون القرآن مهجور مضیعا (من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۱۰)
سروران گرامی باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیری و قصوری بوده از خداوند عذرخواهی کنیم و از امروز قرآن را جدی بگیریم؟ خذ الکتاب بقوه (مریم، ۱۲)
نکاتی به نظر میرسد که بیان میکنم عزم و تصمیم با شما. ولی بدانیم اگر عزم نداشته باشیم مثل پدر خود حضرت آدم قابل توبیخیم که قرآن میفرماید: ولم نجد له عزما (طه، آیه ۱۱۵)
به گزارش تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در ادامه نامه خود تصریح کرده است: همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر صلی الله علیه و آله و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم مثلا:
۱-کسانی که توان تدریس تفسیر دارند را وارد حوزه دریس خود نمایند. یعنی برنامهریزی حوزه جوری باشد که هر طلبه حداقل در هر سال با یک جزء تفسیر آشنا شود.
۲-اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.
۳-در همه روزنامهها و مجلات ستونی برای فهم گوشهای از آیات قرآن اختصاص یابد.
۴-صداوسیما از قصهها و آیات کوتاه با هنر و نمایش و یا از مثالهای قرآنی با امکانات هنری خود بهره گیرد.
۵-آموزش و پرورش و دانشگاه تفسیر آیاتی را که هر روز با آن سر و کار داریم در متون کتاب درسی تزریق کنند.
۶-موضوعاتی که برای همه مردم مورد نیاز است از قرآن استخراج شود.
۷-اگر از تاریخ میگوییم حوادث تاریخی قرآن را در اولویت قرار دهیم.
۸-اگر از اخلاق میگوییم آیات اخلاقی قرآن را مطرح کنیم.
۹-اگر مثالی میزنیم یا تشبیه به کار میبریم قرآن را فراموش نکنیم.
۱۰-اگر فضایل امیرالمؤمنین (ع) را میگوییم آیاتی که در شأن آن بزرگوار است در اولویت قرار دهیم.
۱۱-اگر از حضرت مهدی (ع) و حکومیت ایشان سخن میگوییم از منابعی که قرآن و مهدویت را بررسی کردهاند استفاده نماییم؟
۱۲-در عزل و نصبها، قهر و صلحها، ارتباط و ترک روابط، انتخاب همسر، آیینهمسرداری، انتخاب شغل، عبادات و سیاست، خطوط کلی اقتصاد، حقوق، مدیریت و هر رشته دیگر اول به سراغ قرآن برویم بعد نهجالبلاغه و روایات معتبر، بعد سیره اهل بیت(ع) و در پایان از تجربههای تاریخی بزرگان استفاده کنیم. این آرزو آغازی است که میتوان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشینهایی که هوا گرفته در سرازیری روشن میشود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.
در پایان، این ناله هدهدی بود نیز سلمانها که اگر سلیمانها توجه فرمایند بلقیسهای دنیا به اسلام رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده کوچکی است و حرف او الزامآور نیست حرکتی صورت نخواهد گرفت.
والامر الیکم- و السلام
محسن قرائتی
حجاب ونقش آن در سلامت روان
بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه ی آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمی خواهد زن بازیچهی دست شهوت پرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیله ای برای برطرف ساختن شهوتها باشد. اسلام، خوشی های مشروع را برای زن می پسندد و البته تأمین آن را در سایه ی عفاف می داند. عفاف که ثمره ی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهایت باعث رضآیت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث می شود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.
زن به دلیل اینکه عواطف و احساسات قویتری در برابر مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی بیشتر از مرد متاثّر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث می شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او از بین می رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی میشود.
در منابع اسلامی درباره ی برخی از آثار روانی حجاب و بی حجابی مطالب زیادی وجود دارد. برای مثال در آیه ی ۶۰ سوره ی نور، درباره ی فلسفه ی حجاب می فرماید: «وَ اَن یستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ» و اگر (زنان) خود را بپوشانند برای آنها (خیر) بهتر است. کلمه ی «خیر» که به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم نفع مادی و هم نفع معنوی را در برمی گیرد.
در آیه ی ۵۳ سوره ی احزاب، سود و نفع حجاب مشخصتر بیان شده است؛ آن-جا که می فرماید: «ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است. همچنین در آیه ی ۳۰ نور درباره ی تأثیر حفظ عفّت مرد به واسطه ی نگاه آلوده نکردن به زن، می فرماید: «وَ یحفَظُوا فُرُوجَهُم ذالِکَ اَزکی لَهُم» و عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است..
قرآن کریم، نتیجه ی نهایی عفت را با تعابیری چون «خَیرٌ لَهُنَّ»، «اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» و «اَزکی لَهُم» بیان میکند که مقدمه ای برای عفیف ماندن و آلوده نشدن به فحشا و در نتیجه، راهی برای رسیدن به سلامت قلبی یا قلب سلیم است که در آیهی ۸۹ سوره ی شعرا به آن اشاره کرده است؛ زیرا صاحب قلب سلیم کسی است که از آلودگیهای معنوی و اخلاقی پاک باشد و این زمانی است که او تعادل فکری و روانی کافی داشته باشد.
در روانشناسی، از این ویژگیها به سلامت روانی تعبیر می شود. البته ملاکهای قلب سلیم از نظر اسلام بسیار ژرفتر و ریشه ی آن ایمان و باور قلبی به خدا و آخرت است. و به عبارت دیگر، سلامت روانی مدنظر اسلام، مفهوم وسیعتری دارد، به طوری که رسیدن به آنچه روانشناسان می گویند بخشی از آن است، ولی به هر حال می توان ادعا کرد از نظر قرآن، رعآیت حجاب و داشتن عفت، راهی به سوی سلامت روانی به شمار می آید.
در روایت نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) می فرماید: «وَاکفُف عَلَیهِنَّ مِن اَبصارِهِنَّ بِحِجابِکَ آیهنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الحِجاب اَبقی عَلَیهِنَّ؛ (زنان را) در پرده ی حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا سختگیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.»
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «صِیانَهُ المَراَه اَنعَمُ لِحالِها و {اَدوَمُ} لِجَمالِها؛ پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می شود. منظور از حال زن در این حدیث، می تواند وضعیت روانی باشد که رعآیت حجاب سبب تعادل بیشتر آن می شود. پیامبر خدا نیز می فرماید: «خَیرٌ نِسائِکُم اَلعَفیفَهُ؛ بهترین زنان شما زنان پاک دامن و عفیف اند.» این روآیت نیز همان چیزی را می گوید که در آیه ی ۶۰ سوره ی نور گذشت؛ یعنی منظور از کلمه ی خیر، به طور مطلق مفهومی است که شامل خیر جسمی، روانی، مادی و معنوی می شود.
اکنون پس از بیان این مقدمه، به بعضی از آثاری که حجاب در سلامت و آرامش روانی زنان دارد مانند: امنیت، رشد روانی و عاطفی، ارزشمند شدن زن، تعدیل کننده غریزه ی خودنمایی و تبّرج، افزایش احساس خود ارزشمندی، محافظت از عواطف انسانی زن، پایبندی به اصول اخلاق انسانی و حفظ استواری خانواده اشاره می کنیم.
امنیت
امنیت، یکی از طبیعی ترین و ضروری ترین نیازهای بشری است. به نظر مزلو (۱۹۷۰- ۱۹۰۸)، پدر معنوی جنبش انسان گرایی در روانشناسی، نیاز به امنیت از نیازهای زیربنایی برای رشد و شکوفایی شخصیت انسان است که در صورت ارضا نشدن، رشد شخصیت مختل می شود.مزلو معتقد بود نیاز به ایمنی در نوزادان و بزرگسالان روان رنجور، بیشترین اهمیت را داراست.
بزرگسالان به هنجار و سالم عموماً این نیاز را به خوبی برآورده کردهاند. ارضای این نیاز، مستلزم امنیت، ثبات، حمآیت، ساختار، نظم و رهایی از ترس و اضطراب است. در نوزادان و کودکان خردسال، نیازهای ایمنی با روشنی بیشتری دیده می شود؛ به همین دلیل نوزادان واضحتر و فوریتر به تهدید و ترس واکنش نشان می دهند تا بزرگسالانی که آموخته اند واکنشهای ترس خود را تا حدودی بازداری کنند.
بنابراین، اگر انسانها در زندگی روزمره خود و در کوچه و خیابان و محل کار و تحصیل و حتی داخل منزل احساس امنیت نکنند و همواره در ترس و دلهره باشند، به تدریج دچار اضطراب می شوند. در این میان، زنان به دلیل ویژگیهای شخصیتی و موقعیت اجتماعی، آسیب پذیری بیشتری دارند و طبعاً نیاز به امنیت در آنها بیشتر احساس می شود؛ زیرا در بین جوامع بشری، همیشه مردانی که به دلیل نداشتن تربیت صحیح انسانی، به دنبال فرصتی هستند تا زنان را مورد سوء استفاده های جنسی قرار دهند، یا دست کم مردانی که زمینه های انحرافی در آنها دیده می شود و به تعبیر قرآن « فِی قَلبِهِ مَرَضٌ؛ یعنی بیمار دل هستند» وجود دارند که با دیدن کوچکترین صحنه برانگیزاننده جنسی، عنان اختیار از کف داده و به زنان بی حرمتی روا می دارند.
در این شرایط، زنانی که در انظار عمومی بدن خود را به نمایش می گذارند و باعث تحریک مردان می شوند، ناگزیر باید منتظر آزار و اذیت این افراد لاابالی و فرصت طلب نیز باشند. این آزارها که گاهی به آدم ربایی و قتل می انجامد، به شدت زندگی زنان بدحجاب و نیز آرامش و سلامت روانی آنها را به خطر می اندازد.
به ناامنی و خطری که زنان بدحجاب را تهدید می کند، در بعضی از آیت حجاب نیز توجه شده است:آیه ۵۹ سوره ی احزاب: قرآن در این آیه، بعد از اینکه به همه ی زنان دستور می دهد، بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند، می فرماید: «ذالِکَ اَدنی اَن یعرَفنَ فَلا یوِذَینَ؛ این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.»
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی چنین آمده است: زنان مسلمان به مسجد می رفتند و نماز جماعت را با پیامبر می خواندند. هنگامی که ایشان برای خواندن نماز صبح یا مغرب و عشا از خانه بیرون می رفتند، جوانها بر سر راهشان می نشستند و به آزار آنان می پرداختند. در این زمان آیه ی ۵۹ سوره ی احزاب نازل گردید و بر پوشش زنان به عنوان حفاظ در مقابل آزار و اذیت دیگران تأکید ورزید.
بنابراین پوشش و حجاب باعث می شود همه، به ویژه افراد بیمار دل و کسانی که اسیر هوای نفس اند، بفهمند که این زنان، پاک و باوقارند، پس مزاحم آنان نشوند و امنیت ایشان را به خطر نیندازند. این مطلب در تفسیر المیزان نیز آمده است و با مبحث روانشناسان در مورد کنترل محرک و دادن سرنخ برای رفتار با دیگران کاملاً هماهنگی دارد. بنابراین در اصطلاح روانشناسان رفتارگرا، حجاب، محرک افتراقی برای تقویت تمایلات درونی زنان می شود، که حکآیت از عفاف و صلاح و سداد است.
تفسیر دیگری نیز می توان برای آیه، احتمال داد که برعکس تفسیر بالاست و آن اینکه بگوییم از نظر آیه، ثمره ی حجاب شناخته شدن جایگاه واقعی زن به عنوانی انسانی با ویژگیهای خاص خود است که این شناخته شدن، به برکت حجاب پدیدار می شود. اما بی حجابی و برهنگی به زن جنبه ی جنسی می دهد و انسان بودن او را به فراموشی می سپارد. پس حجاب به عکس آنچه می گویند، بیشتر زن را می شناساند، ولی بی حجابی باعث می شود زن انسان بودن خود را گم کند. زن اگر شناخته نشود، به اذیت می افتد و رنج می بیند؛ رنج جسمی و روانی.
به هر حال حجاب و پوشیدگی، گرچه برای زن تا حدی محدودیت می آورد، ولی به او در برابر بسیاری از خطرها، مصونیت می بخشد و امنیت جانی و روانی او را تأمین می کند. بهترین شاهد این مدعا، وضعیت اسفبار زنان بی حجاب جوامع غربی است. از یک طرف فرهنگ غربی تا جایی پیش رفته که کلمه شرم و حیا را به عنوان کلمات قبیحی در دایرهی واژگان زنان و دختران می داند و می کوشد این ویژگی فطری را از آنان بزداید، و از طرف دیگر این واقعیت تلخ را متوجه ما می کند که برهنگی، وجود روابط آزاد و عدم رعآیت حریم بین زن و مرد، چه مشکلات بزرگی بر سرشان آورده و چگونه امنیت و آسایش آنها را مختل کرده است.
یکی از نویسندگان معاصر از وضعیت امنیت زنان جامعهی انگلیسی می نویسد:داشتن روابط آزاد و بی حجابی، توأم با آرایشهای هوسانگیز زنان در غرب، میل جنسی مردان را چنان برانگیخته است که اکثر نسل جوان حاضر، به بیماریهای جنون جنسی مبتلا شده است. در انگلستان، رسانه ها هر روز اخبار وحشتناک حملههای وحشیانهی این افراد به زنان را منتشر می کند. آمارها حاکی از آن است که زنان این کشورها به خاطر توصیه ی رادیو و تلویزیون برای حفظ جان خود، از وسائل دفاعی از قبیل اسپریهای بیهوش کننده و سلاحهای سرد و غیره استفاده می کنند.
این در حالی است که معمولاً در حمله ی وحشیانه ی مردان به آنها، این سلاحها علیه خودشان به کار گرفته می شود. حتی مجازاتهای شدید برای جنآیتکاران حملات جنسی باعث شده تا جانیان، قربانی خود را که تنها شاهد جنآیت است، به قتل برسانند. یکی دیگر از آمارهای تکان دهنده در انگلستان، حاکی از آن است که آزادی و بی بندوباری در روابط جنسی، سبب سوءاستفاده های جنسی از کودکان شده است که حتی در بعضی موارد، منجر به قتل آنان می شود.
این آمار به حدی بالاست که دولت برای جلوگیری از آن، خط تلفن ویژه ای به نام «خط ارتباطی کودکان» دایر کرده است و از کودکان خواسته که هر زمان به کمک احتیاج داشتند، از این شماره استفاده کنند. طبق این گزارش، در هر ۲۴ ساعت، ۹۰۰۰ تلفن از کودکان به این خط می شود که بسیاری از آنها حاکی از تجاوز جنسی به آنان است که گاهی از طرف اعضای خانواده صورت می گیرد. البته اکثر این قربانیان خردسال، دختربچه هایی هستند که بر اثر این حملات وحشیانه، دچار آسیبهای روانی شدیدی می شوند که معمولاً تا پایان عمر اثرات منفی آن باقی می ماند.
در یک گزارش از وضع امنیتی زنان آمریکا آمده است:در آمریکا در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانده و پوشش بیشتری داشته باشند، تجاوز به عنف کمتر می شود؛ ولی در تابستان تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتی پیرزنان افزایش پیدا می کند و حتی راهب ها هم مصون نمی مانند.بنابراین، یکی از ثمرات مهم حجاب، ایجاد امنیت برای زنان است که در صورت نبود آن، زنان آرامش خود را از دست می دهند و دچار ترس و اضطراب روانی می شوند.
رشد روانی- اجتماعی
یکی از نتایج مهم حجاب و پوشیدگی که در سلامت روانی زن تأثیر مستقیم دارد، بلوغ و تکامل روانی و شخصیتی زن است. یکی از روانشناسان بین نتایج حجاب و عوامل بلوغ روانی در زن مقایسه ای انجام داده و به نتایج جالبی رسیده است. او در کتاب خود می نویسد که بیشتر روانشناسان مانند فروید، اریک فروم، پیاژه، کولبرگ، اریکسون و غیره مراحل و ادوار تکامل روانی انسان را به پنج دوره تقسیم کردهاند این مراحل عبارتاند از:
۱. مرحله ی گیرندگی غیر فعّال؛ ۲. مرحله ی گیرندگی فعّال یا رشد احساسهای بچه گانه؛ ۳. مرحله رشد عضلانی؛ مرحله ی تحرّک و آغاز تشخیص هویت یا دوران نهان تناسلی؛ ۵. مرحله ی کمال هویت زنان یا مردان.نویسنده در ادامه، به توضیحاتی در مورد ویژگیهای این مراحل می پردازد؛ ولی از آن جا که فقط مرحله ی چهارم و پنجم مربوط به بحث حجاب می شود، ما نیز به توضیح این دو مرحله بسنده می کنیم.
مرحله ی چهارم، مرحله ی تحرک یا دوران نهان تناسلی نام دارد که مهمترین مرحله در بازشناسی اثر حجاب است. در سه مرحلهی قبل، بین پسر و دختر تمایز چندانی وجود ندارد؛ ولی با شروع این مرحله، جدایی دو جنس در حالتهای روانی و بروز شخصیت آغاز می شود. در این مرحله تفاوت پسران با دختران، در نحوه ی سلوک اجتماعی یا برخورد با اشیای بیرونی و محیط پیرامون خویش است.
پسران معمولاً حالت تهاجمی، ستیزه جویی و نیز تمایل آشکار برای تسلط بر دیگران از خود نشان می دهند و در نتیجه به افرادی خود رای، کله شق و دارای خویی آمرانه و تقلید از بزرگسالان تبدیل می شوند؛ اما به عکس دختران حالت جذب و انقیاد و قدرت جلب توجه آشکار می شود و در نتیجه، علاقه به پوشیدن لباسهای زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم برداشتن و بروز حالتهای مادرانه در آنان طبیعی است.
مرحله ی پنجم، مرحله ی تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی است. در این مرحله، پسران و دختران ویژگیهای بلوغ و هویت انسانی خود را ظاهر می سازند. مردان، صفتهایی مانند آرامش، پذیرش و صبر را به ویژگیهای پیشین خود اضافه می کنند و به جای تسلط بر همه چیز و از جمله همه ی زنان، میل به تسلط بر زندگی و خانواده ی خود را دارند. زنان نیز به جای تمایل به جذب همه ی مردان و صرف تمام وقت و نیروی حیاتی در این راه، تنها به یک مرد (نامزد، شوهر) توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی می کنند.
نویسنده، در مورد نتایج اختلال در مرحله چهارم می گوید: در مرحله ی چهارم، ممکن است دو نوع اختلال به وجود اید. نخست، عوض شدن نقش پسر و دختر که خطر همجنس خواهی از همین جا به وجود می اید، و دوم، تثبیت در این مرحله و متوقف شدن رشد شخصیت است که باعث می شود پسران همیشه تشنه ی قدرت و خواهان تسلط بر دیگران بوده و دختران به موجوداتی کاملاً گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجهی دیگران باشند. اینان همواره مجبورند پذیرش خود را به خویشتن و دیگران اثبات کنند؛ از این روی چنین زنانی از سازندگی و به ویژه استقلال شخصیت باز می مانند.
متأسفانه امروز در بیشتر جوامع بشری، این توقف شخصیت به عناوین مختلف تشویق و تبلیغ می شود. عرضه کردن زنان بی بند و بار و عشوه فروش بر پرده ی سینما یا تلویزیون و امثال آن و الگو کردن آنان، یا نمایش شخصیتهای کاذبی که به سرعت آدم می کشند و بر تصاحب زنان بسیار و نداشتن همسر و ویرانگری می بالند، از بدترین نمونه هایی هستند که دختران و پسران را از رشد و رسیدن به مرحله ی بلوغ روانی باز می دارد.
نویسنده در ادامه، به بیان بعضی از نتایج فردی و اجتماعی فرهنگ ابتذال می پردازد و می گوید: زنان و مردانی که از چنین فرهنگی تأثیر می پذیرند، همیشه از زوال قدرتِ جلب و نفوذ، نگران و ناراضی اند، به شدت از روزگار پیری می هراسند و عطش رنج آور آنها برای پیروزی خاموش شدنی نیست. چنین زنان و مردانی، به طور طبیعی طعم محبت واقعی را نچشیده اند و مجالی برای مهرورزی، عشق و قبول مسئولیت ندارند.
شاید به همین دلیل است که اکنون بیش از ۶۳ درصد خانوادههای آمریکایی تک والدی هستند؛ زیرا لازمه ی زندگی مشترک گذشت، قبول مسؤولیت، مهرورزی و محبت انسانی است و چنین ویژگیهایی با ایده آل ها و نمونه های عرض شده در آن جامعه که هنری جز نفوذ بر دیگران و جلب توجه آنها ندارند، در تعارض است. زندگی خانوادگی، نه مکانی است برای تصاحب همه ی زنان، و نه مجالی برای جلب توجه همه ی مردان.
در مقابل، زنانی که به مرحله ی تکامل و بلوغ روانی رسیده اند، زنانی سازنده، دانشمند، ایثارگر و خدمت گزارند و در تمام جوامع از این سبک سریها به دور بوده، در زندگی و سلوک اجتماعی به مراتب از دیگر زنان، ساده تر زیسته و شخصیت بالغ آنها اسیر جلب کردن دیگران نیست. آنها لباسهای جلف نمی پوشند، کمتر از دیگران در انظار آرایش می کنند و عموماً در زندگی خانوادگی موفقاند.
بنابراین، فاصله گرفتن جامعه از فرهنگ حجاب و رعآیت نکردن حریم بین زن و مرد، عامل بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی برای افراد، به ویژه زنان است؛ چنان که نویسنده در ادامه می گوید: «هر چه زنان و دختران در استفاده از وسائل آرایش و زیبایی بیشتر افراط کنند، عطش آنها در خودنمایی و جلب توجه دیگران بیشتر می شود، و وابستگی و بی ارادگیشان شدیدتر می گردد.
روشن است که این روند به خودی خود نفاق، کرنش، قبول اسارت، سبکسری، از خود بیگانگی، بی تفاوتی به دیگر مسائل انسانی، سطحی بودن در اندیشه و عمل، احساس دلتنگی و بالاخره در روزگار میان سالی و پیری، اندوه و رنج پایان پذیری را به ارمغان خواهد آورد و با سپید شدن هر تار مو و آشکار شدن هر خطی بر چهره، گویی ذخیره ی حیاتی این گونه زنان پایان می پذیرد؛ زیرا از تنها وسیله ی دلگرمی و امید برای زندگی، چیزی باقی نمانده است.»
این نویسنده سپس به تأثیر رعآیت حجاب در رشد و تکامل شخصیت زن پرداخته و می گوید: «در برابر این توصیه ها، ادیان توحیدی نیز شیوه ای توصیه کردهاند. یکی از مؤثرترین روشها برای رشد شخصیت زن و آزادی از قید وابستگی به جلب توجه و خودنمایی، پوشیدگی و مستوری است. پوشیدگی برای دختران از زمره نیازهای اساسی برای رشد و بلوغ روانی در این مرحله است که باید در دوران نوجوانی تأمین شود.
دختران با مستور نگه داشتن خویش به غیر از محدوده ی خانواده، در حقیقت اختصاصی بودن جلب توجه دیگران را می آموزند تا بعدها نیز از این گیرندگی و جذابیت در محدوده ی خانواده به طور سازنده استفاده کنند و این نهاد مقدس را تحکیم بخشند. این تمرین (حجاب) در حقیقت تعدیلی است در برابر خواست طبیعی، اما خامِ مرحله ی چهارم رشد که اقتضای آن جذب و گیرندگی بود. پوشیدگی دختران همانند رفتن به مدرسه در یک صبح سرد و زمستانی است که طبیعتاً با قبول رنج و تحمل فشار همراه است، اما برای هرز نرفتن نیروهای تعالی بخش و سازندهی نوجوانان دختر و بعدها زنان، ضروری است؛ چنان که آیت حجاب نیز بدان اشاره کرده است».
نویسنده در پایان، زنان و دختران را متوجه ارزشهای واقعی خود کرده و می گوید: «مواهب خداوند به زنان تنها زیبایی ظاهری نیست که با پایان یافتن آن، زن به پایان نقش خود در حیات اجتماعی نزدیک شود؛ ارزش زنان به کسب کمالات و فضیلتهای اخلاقی و انسانی و جلب رضای خداوند متعال است، نه اصرار بیهوده بر جلب توجه دیگران؛ متأسفانه بزرگترین بازنده ی این بازی، زنان خواهند بود.»
راز نامیدن سوره(یس)به نام قلب قرآن
آیتالله جعفر سبحانی در نخستین جلسه تفسیر سوره مبارکه «یس» که در مدرسه حجتیه قم برگزار شد کاهش جرایم در ماه رمضان را مورد توجه قرار داد و اظهار کرد: یکی از فواید مادی روزه داری این است که جرایم در سطح جامعه کاهش مییابند.
وی افزود: در ماه مبارک رمضان مناسبتهای فراوانی همچون نزول قرآن، شب قدر، ولادت امام حسن(ع) و شهادت امام علی(ع) و نیز سالروز وفات حضرت ابوطالب را در پیش داریم.
این مرجع تقلید یکی از اهداف روزهداری و وجوب آن را افزایش تقوای مومنان دانست و عنوان داشت: تقوا همان رعایت دستورات الهی و ترک محرمات است و مردم روزهدار با درک این حقیقت از گناه و اشتباه هم پرهیز میکنند.
وی ادامه داد: بر اساس روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) قرائت قرآن ثواب فراوانی دارد؛ شیعیان در مجالس ترحیم خود هم قرآن میخوانند و معتقدند ثواب آن به روح فرد درگذشته میرسد اما وهابیها این امر را به سخره میگیرند و چنین اعتقادی ندارند در حالیکه سخن و اعتقادشان باطل است.
آیتالله سبحانی در ادامه تفسیر سوره «یس» را آغاز کرد و گفت: امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند «اگر سوره یس را اول صبح بخوانید تا مغرب آن روز در امان هستید و اگر شب هم آن را بخوانید تا صبح در امان خواهید بود» این حدیث نشاندهنده جایگاه والای یس در میان دیگر سورههای قرآن است و بر اساس روایات آن را قلب قرآن نیز خواندهاند.
استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به مطرح شدن سه مبحث توحید، نبوت و معاد در سوره «یس» بیان داشت: به همین دلیل سوره یس را سوره اصول ثلاثه هم خواندهاند؛ هر بدنی به قلبی نیاز دارد که خون را در آن به گردش درآورد، سوره یس هم به دلیل اینکه سه اصل اساسی دین را مطرح کرده قلب قرآن نامیده شده است.
وی اضافه کرد: اخیراً یکی از نویسندگان که دارای سابقه اسلامی و مذهبی هم بوده گفته است قرآن کریم تصورات و سخنان پیامبر است و نشانهای از الهی بودن آن در دست نیست؛ کمی تدبیر و تفکر در آیات این کتاب نشان میدهد که تمام کلمات و آیاتش کلام وحی بوده و نمیتوان آن را سخنی بشری قلمداد کرد.
آیتالله سبحانی ادامه داد: امیدواریم این شخص و همه کسانی که قرآن را منکر میشوند این سخن ما را بشنوند و دست از بیان اینگونه عقاید بردارند.
مصرف خرما در ماه مبارک رمضان
|
باتوجه به اینکه در آستانه ماه مبارک رمضان قرار گرفته ایم و طبق معمول هرسال با ورود به ماه رمضان ، میزان مصرف خرما به طور چشمگیری افزایش می یابد ،خوب است که به خواص خرما و تأثیر مصرف آن در پیشگیری از بیماری ها اشاره ای داشته باشیم.
در قرآن 42 بار از کلمه خرما نام برده شده و توصیه بسیاری به مصرف آن نیز شده است. در احادیث بسیاری نیز به مصرف خرما تأکید شده است که به تعداد محدودی از آنها اشاره می کنیم :
- پیامبراکرم (ص) می فرماید: خرما بخورید چراکه خستگی را می برد ، در برابر سوز وسرما گرمی می دهد، در برابر گرسنگی سیر می کند و در آن 72 باب شفاست.
- از خوردن غذای شب خودداری نکنید حتی اگر چند دانه خرما باشد.
- خرما چه سحری خوبی ست.
به زنان درماهی که فرزند به دنیا می آورند خرمای تازه بدهید؛ چرا که در این صورت کودک بردبار و پاک می شود.
- امام علی (ع) می فرماید: کام کودکان خود را با خرما بگشائید.
- امام صادق (ع) با دیدن ظرفی خرما فرمودند : دراین ظرف شفای بسیاری از درد هاست.
بررسی و تحقیقات علمی نیز بیانگر این مسئله است که خرما ماده غذایی است از گروه میوه ها که دارای مواد مغذی بسیاری ازجمله: پتاسیم ، منیزیوم ، آهن ، فسفر، کلسیم ، روی و انواع ویتامین ها مانند: A، B و e می باشد و مقدار اسید فولیک آن نیز قابل ملاحظه است .
هر دو عدد خرما دارای حدودا” 60 کیلو کالری انرژی است و 15 گرم قند ، که این قند از نوع قند های ساده و قند میوه یا فروکتوز است . همچنین خرما حاوی مقدار کمی پروتئین گیاهی و مقدار قابل توجهی فیبرغذایی هم هست .
با توجه به مواد مغذی که درون خرما وجود دارد ، این ماده غذایی می تواند تأثیر فوق العاده ای بر سلامتی و پیشگیری از بیماری ها داشته باشد .
جهت اثبات این موضوع به موارد زیر توجه کنید:
خرما به دلیل داشتن دو نوع قند و طبع گرم، برای باز کردن روزه بسیار توصیه می شود (مستحب است) چراکه قند را به شکل مطلوبی بالا برده و باعث ایجاد انرژی بیشتر در فرد گرسنه می گردد.
توجه شود که مصرف خرما باید روزانه 2-3 عدد باشد وگرنه افزایش قند و وزن را به همراه خواهد داشت.
|
سفره خالی افطار...
مامان گفت شقایق بلندشو وسایل رو بذار. دیگه چیزی به افطار نمونده مادر . از جام بلند شدم و قبل از رفتن تو آشپزخونه یه نگاهی به بابا کردم . بابا که از خوردن مسکن های قوی ،بی حال دراز کشیده بود گوشه اتاق ، با چشمایی نیمه باز به تلویزیون نگاه می کرد و به دعاهای قبل افطار گوش می داد .
تازگی ها حمله هاش بیشتر شده بود و سردرد امانشو بریده بود . داروهاشم که انقدر کمیاب بود و گرون که مامان با بدبختی پیدا می کرد . هرچی هم می رفت بیمه واسه گرفتن پولش ، چیزی دستشو نمی گرفت . حقوقی هم که واسه بابا می ریختن با این اوصاف کافی نبود و این اوضاعو سخت تر می کرد .
مامان که به خاطرما و مراقبت از بابا نمی تونست سر کار بره . ما هم که چند تا دختر بودیم که دوتا مون ازدواج کرده بودن و بقیه مون هم درس می خوندیم .
مامان دوباره با سر و زیر لب اشاره کرد که …بیا دیگه دیره . آهسته رفتم تو آشپزخونه و گفتم : مامان ! چی بیارم واسه افطار ؟ چیزی درست کردی؟ … و مامان با چهره ای آروم جواب داد : نگران نباش شقایق جان ! تو پنیرو ببر. منم چند تا سیب زمینی پختم الان آب می ریزم سرد شه ، میارم . سفره مون خالی نیست خدارو شکر . چند تا خرماهم مونده . برو … برو … باباتم به هوای این که ما روزه ایم ، درست و حسابی چیزی نخورده ، گشنه اس .
یه لحظه دلم گرفت . تو دلم آرزو کردم کاش پسر بودم و می تونستم کاری بکنم که تو این اوضاع کمک باشه . بابا که جهیزیه دو تا خواهرمو جور کرده بود ، با هزینه های داروهاش دیگه خیلی دستمون خالی شده بود .از خیلی ها قرض کرده بودیم و هر ماه یه مقدارشم پس می دادیم . پول دانشگاه خواهر سومم بود و خلاصه خیلی فشار روی بابا زیاد شده بود . شایدم واسه همین بود که سردرداش این اواخر بیشتر شده بود . مامان می گفت شما فعلا” فقط به درساتون فکر کنید ولی … می دونستم بعضی وقتا به خاطر وضعیتمون مخصوصا” از وقتی ماه رمضون شده بود وسفره افطاری که می انداختیم ، از ما خجالت می کشید ولی نه به روش می آورد و نه شکایتی می کرد.
اذانو گفت و منم سفره رو انداختم . دور سفره نشستیم و شروع کردیم دعا کردن . بازهم نگاهی به بابا کردم تا ازش بخوام که اگه می تونه بیاد سر سفره … که دیدم بابا همین طور به اجزاء سفره خیره شده و قطره اشکی از گوشه چشماش داره می چکه . سعی کردم نفهمه دیدمش و سرمو پائین انداختم .
بغضمو قورت دادم و حواسم رفت به دعای بعد اذان … اللهم ادخل علی اهل القبور السرور … اللهم اشبع کل جائع……اللهم اشف کل مریض … الللهم سد فقرنا بغناک… وچشمامو بستم و زیر لب گفتم : الهی آمین
|
سمیه کردستان....
کار زیادی از او نخواسته بودند، گفتند به خمینی توهین کن تا آزادت کنیم؛ همین! اما همین چیز کوچک برای او خیلی بزرگ بود. آنقدر بزرگ که حاضر شد بخاطرش ماهها اسارت بکشد، با سر تراشیده در روستاها چرخانده شود. ناخنهایش را بکشند و بعد از کلی شکنجههای دیگر زنده بگورش کنند. برای دختر هفده سالهای که به بعدها سمیه کردستان معروف شد، تحمل همه اینها آسانتر بود از توهین به امام و رهبرش.
پدر شهیده: چهار پنج ساله بود، اگر تا سر کوچه هم می رفت، محجبه بود. چادر سرش می کرد. زنبیل کوچکی داشت که دستش می گرفت.
خواهر شهیده: مادرم، با کرایه قاطر یا با پای پیاده، روستاهای اطراف را گشت، اما او را پیدا نکرد. پس از ربوده شدن ناهید، مرتب نامههای تهدید کننده به خانه ما میانداختند، زنگ خانه را میزدند و فرار میکردند.
مسئول بسیج خواهران سنندرج: راه سنگلاخ، کوه های سر به فلک کشیده و زمخت، کوهستان سنگی سیاه و خشن، جاده ای ناامن، پیچ در پیچ رمزآلود و ترسناک و… «همشیز» انگار که آخر دنیا همین جاست. ترس وخوف بدون دلیل هم در دلت می نشیند. وای به این که اسیر باشی کمی دورتر از روستا، مدرسه ی قدیمی و خرابه، آن قدر کهنه و مخروبه که می ترسی قدم در آن بگذاری، مبادا روی سرت خراب شود.
|
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
دعاي روز چهارم
اللهمّ قوّني فيهِ علي إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْني فيهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْني فيهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظني فيهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ يـا أبْصَرَ النّاظرين. خدايا نيرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت وبچشان در آن شيريني يادت را ومهيا کن مرا در آنروز راي انجام سپاس گذاريت به کـرم خودت نگهدار مرا در اين روز به نگاه داريت وپرده پوشي خودت اي بيناترين بينايان.