چکیده مقاله با عنوان شیطان پرستی از منظر قرآن
عنوان:شیطان پرستی از منظر قرآن
محقق:فاطمه بختکی
مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار
چکیده:
موضوع این مقاله شیطان پرستی از منظر قرآن است.همانگونه کی میدانیم انسان ها همیشه دشمنانی داشته اند که برخی از آنها دشمن درونی و برخی دشمن بیرونی بوده اند.دشمن بیرونی ما که شیطان است باید او را بشناسیم و بدانیم که این دشمن که قسم خورده تا روزی که به او مهلت داده شده است انسان ها را از هر راهی که بتواند فریب دهد.از چه راه هایی به هدف خود خواهد رسید.همانگونه که می دانیم،جامعه امروزی مورد حملات شیطان و یاران او قرار گرفته و چون برخی از افراد آشنایی با کارهای شیطان و یاران او ندارند خیلی زود فریب این دشمن مکار را می خورند.
شیطان که به علت استکبارش از درگاه الهی رانده شد سعی میکند با زیبا جلوه دادن گناهان ، وسوسه و وعده به اصلاح و توبه در آینده افراد را فریب داده و از راه راست به دور کند.یاران انسی شیطان که همان دوستان بد انسان هستند سعی می کنند دوستشان را پیرو هوا و هوس کنند و از خوبی به صفات پست سوق دهند.
پرستندگان شیطان که برای خود آداب و رسوم و سمبل و نشانه هایی دارند که هر کس خلاف آنرا انجام دهد اقدام به قتل آنها میکنند و برای شیطان قربانی می کنند.
شیطان نیز با ابزار رسانه ای و غیر رسانه ای به جنگ با انسان آمده که هر کدام موارد خاص خود را دارد.
امید که کشوری را که به نام ائمه معصومین علیهم السلام در همه جای دنیا شناخته شده است را حفظ کرده و تسکین و مرهمی بر زخم های تاریخ این مرز و بوم نهیم.
کلیدواژه ها: شیطان-طاعت-قرآن-فطرت-عبادت-کفر-توبه.
زنان در ماراتن انتخاب پوشش
مبارزات تاریخی زنان برای داشتن حق انتخابِ سبک زندگی به موازات تاریخ ادامه داشته است. با این حال همواره، زنان در انتخاب نوع پوشش خود با مشکلاتی مواجه بودند. این مشکلی است که زنان در سراسر جهان، کم و بیش با آن درگیر بودهاند.
کجای دنیا زنی است که از هجوم تبلیغات و قوانینی که برای او تکلیف وضع میکنند مصون مانده باشد، بی آنکه نظر، دین و کیشِ او را مورد توجه قرار دهند؟ و در چه برحه تاریخی امکان آگاه سازی زنان وجود داشته، که آنان در پرتوی این آزادیِ آگاهانه بر قلههای دانایی و علم ندرخشیده باشند؟
این انتخاب که با توجه به شرایط محیطی در حوزه اختیارات زن به شمار میرود، همواره توسط حکومتها و دولتها از زنان سلب شده است. گویی پوشش زن، که باید حامل طرز فکر، منش و سنتِ او باشد، ابزاری برای اعمال قدرتِ حکومتها شده است.
در اغلب کشورهای جهان پوشش زن مورد تهاجمات و اجبارات مختلفی قرار میگیرد. این معضل را میتوان حتی در کشورهایی که بر طبل آزادی و حقوق بشر میزنند نیز مشاهده کرد.
کشور فرانسه با داشتن پنج میلیون مسلمان، که بزرگترین اقلیت مسلمان را در اروپای غربی تشکیل میدهد، مثال خوبی برای بررسی است. در فرانسه که به مهد آزادی شهره است، زنان برای صدور پاسپورت، حضور در شهرداری، دادگاه و دیگر اماکن عمومی مانند مدارس و دانشگاهها با موانعی برای داشتن حجاب مواجهاند. این در حالی است که طبق ماده ۱۸ حقوق بشر، افراد در انتخاب دین و اجرای آیین و عبادتهای آن به صورت فردی و گروهی صاحب اختیارند و حکومتها موظفند از این آزادیِ آنان، حراست و حفاظت نمایند. با این حال می بینیم که نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه، از حضور زنان محجبه در اماکن عمومی این کشور انتقاد میکند و آن را کاهش منزلت زنان میداند. با این حال زنان مسلمانی که در کشورهای غربی زندگی میکنند به صورت آزادانه و بر اساس اعتقادات دینی خود، از پوشش نقاب و برقعه استفاده میکنند.
این محدودیتهایی که به اصطلاح در راستای رهایی زنان از مذهب و سنت شکل میگیرد، به اندازه محدودیتهای برخی کشورهای جهان سوم که آن سوی دیگر بام افتادهاند، هویت اجتماعی زنان را به مخاطره میاندازد.
از سوی دیگر در جهان امروز تهاجماتِ تبلیغاتی برای جهتدار کردن سلایق و انتخابها به وجود آمده است. تبلیغاتِ مدهای گوناگون و زودگذر، لباسهای خارج از حدودِ انسانی، استفاده بیحد و حساب از لوازم آرایشی و… که همگی در راستای منفعت گروهی خاص برنامهریزی و اجرا میشود، از دیگر دخالت هایی است که در انتخاب نوع پوشش زنان وجود دارد.
انتخاب این پوشش باید نشاندهنده اعتقادات، سلیقه و نظر، آداب و سننِ قومی زنان باشد، که با یکسان سازی جامعه به لحاظ نوع پوشش عملاً این آزادی در انتخاب، در معرض خطر قرار میگیرد.
هم چنین پوشش زن باید تامین کننده امنیت او در جامعه باشد. به شکلی که به زنان مجال شرکت در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی را در سرزمین خویش بدهد. که این نیز جز به انتخابِ آگاهانه آنان میسر نمیشود.
اجبارات و نادیده گرفتن حقوق طبیعی زنان، او را از حقوق انسانی و شهروندی خود بیگانه و جدا میسازد و از او توان مشارکت فعال و آگاهانه در سطح اجتماع را سلب میکند. طبیعتاً این ناتوانی در بستر خانواده نیز تاثیرات ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت.
این زنانند که بنیان خانواده را بنا میکنند، و خانواده اصلیترین نهاد اجتماعی است. بیشک جامعهای که در آن زنان در انتخاب سرنوشت، پوشش و سبک زندگی خود، اختیار تام نداشته باشند، خود را از پتانسیل راستین آنان در راه داشتن جامعهای بهتر محروم میکند.
چگونه روزه داری را به فرزندانمان آموزش دهیم؟
ماه رمضان آغاز میشود و طبیعتاً شماری از دختران و پسران در این سال به سن تکلیف رسیدهاند و روزه گرفتن بر آنها واجب شده است. کودکان در مواجهه با ماه مبارک رمضان پر از سؤالهای بیجواب هستند و پاسخ هر کدام از این سؤالات میتواند تصویری عمیق در ذهن آنها ایجاد کند. اگر این پاسخها، حساب شده باشد، در پرورش این مفاهیم در ذهن کودک مؤثر خواهد بود و اگر پاسخها سطحی و غیرواقعی باشد، تأثیری منفی بر جا خواهد گذاشت. روزه گرفتن و یک روز تمام، لب به روی خوراکیها بستن از نظر یک کودک، واقعهای سخت و ناممکن است و عکسالعمل والدین و بزرگترها میتواند ذهنیت کودک را تغییر دهد.
پدران و مادران ضمن اینکه نگران سلامت جسمانی فرزند خود هستند، تلاش میکنند سلامت روحانی و ایمانی او را نیز فراهم آورند حال با توجه به اینکه کودکان در سالهای اولیه زندگی توانایی روزهداری را ندارند، این پرسش مطرح میشود که آموزش روزهداری باید از چه سنی آغاز شود. بررسی سیره معصومین (ع) نشان میدهد آنان آموزش روزهداری به کودکان خود را پیش از آنکه به سن تکلیف برسند، آغاز میکردند و به شیعیان خود نیز چنین سفارش مینمودند. در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم: «ما کودکانمان را در هفت سالگی به روزه گرفتن، به اندازهای که توان دارند، تا نصف روز، بیشتر یا کمتر، دستور میدهیم… شما کودکانتان را در نه سالگی به روزه گرفتن، به هر اندازه که میتوانند، امر کنید…» (۱)
روزهداری عبادتی دشوار و سنگین است و برای کودکان دشوارتر. بر پایه سخن امام صادق (ع)، توصیه بزرگان دینی، والدین از کودکی که به هفت یا نه سالگی رسیده و توانایی نسبی روزهداری را کسب کرده است، میخواهند به اندازهای که میتواند روزه بگیرد. بدین صورت که همراه با پدر و مادر خود سحری میخورد و تا زمانی که میتواند گرسنگی و تشنگی را تحمل میکند و روزه میگیرد و هرگاه گرسنگی یا تشنگی بر او فشار آورد افطار میکند و این کار را در روزهای دیگر ماه رمضان و نیز در سالهای آینده تکرار میکند تا به تدریج به روزهداری عادت کرده و توانایی روزهداری کامل را به دست بیاورد. بنابراین، از این سیره فهمیده میشود که از نظر امامان (ع) نیز تمرین و تکرار موجب میشود توانایی روزهداری کامل در کودک به وجود آید.
با توجه به اینکه هیچ عذری برای روزهخواری پذیرفتنی نیست، لذا والدین عزیز باید توجه داشته باشند کودکی که به سن تکلیف رسیده است باید روزه بگیرد و آنها نمیتوانند به بهانههای مختلف مثل سن کم، جثه کوچک و یا دلسوزی، از روزه گرفتن او جلوگیری کنند. این کار باعث میشود کودک در بزرگسالی نیز علاقهای به روزهداری نداشته باشد. به همین جهت پیشنهاد میکنیم برای روزهداری کودک خود برنامهریزی کنید و با بهکارگیری راهکارهای پیشنهادی زیر کاری کنید روزهداری برای کودک آسانتر و خاطره شیرینی از روزه در ذهن او ثبت شود.
۱- سعی کنید اولین تجربه روزه گرفتن را برای فرزند خود به یادماندنی و جذاب کنید. اگر او خاطره خوبی از اولین روزه خود داشته باشد، بهطور مسلم در سالهای آینده به استقبال از روزهداری خواهد رفت.
۲- مواجهه مناسب با ماه مبارک رمضان جایگاه خاصی در ذهن کودک ایجاد خواهد کرد. به استقبال ماه رمضان رفتن از چند روز قبل، با هیجان صحبت کردن از آن، آشنا کردن کودک با آداب آن، مشارکت دادن او در خرید اقلام لازم برای این ماه و… آنها را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده میکند.
۳- بهترین مشوق برای کودکان، لطافت و محبت بیشتر والدینشان در زمان روزهداری به آنهاست. والدین گاهی با برخوردهای نامناسب، کودکان را نسبت به روزه دچار احساس منفی میکنند. مثلاً اگر والدین به خاطر استراحت خود در زمان روزهداری با تندخویی مانع بازی کودک شوند یا اگر به صورت افراطی و با برخورد نامناسب او را از خوردن و آشامیدن منع نمایند، باعث ایجاد دیدگاهی منفی نسبت به این ماه در آنها خواهند شد.
۴- بیدار شدن در موقع سحر برای کودک جذاب است حتی اگر در سنین کم به عنوان مثال پنج سالگی قرار دارد، اما درخواست میکند او را برای سحر بیدار نمایند، امکان این تجربه را برای وی فراهم نمایید. برخاستن برای سحر علاوه بر آشنایی کودک با حال و هوای رمضان باعث آمادگیاش برای سالهای بعد خواهد بود.
۵- فراهم کردن زمان خواب و استراحت مناسب برای کودکان و استفاده از الفاظ مناسب هنگام بیدار کردن برای سحر، باعث شیرینتر شدن روزه برای آنها میشود. تکان دادنهای شدید یا استفاده از الفاظ نامناسب موجب میشود کودک با دلسردی آماده سحری خوردن شود.
۶- با عبارات نامناسب برای بیان ضعف و گرسنگی، مشکل دانستن سحرخیزی و شکایت از انجام امور ماه مبارک رمضان به فرزندان خود انرژی منفی ندهید تا احساسات و نگرشهای نامناسب در آنها شکل نگیرد.
۷- تمامی احکام اسلام دارای زیربنای عقلی و مزایای معنوی و مادی هستند، اما باید آنها را به زبان ساده برای کودک بیان کرد. میتوان گفت که خداوند دوست دارد روزهدار باشیم تا به یاد افراد نیازمند باشیم.
۸- تشویق در جمع یا دادن هدایای مورد علاقه و درخواست دعا کردن برای والدین از کودک، مشوقهای مناسبی برای او هستند. سعی کنید عمل معنوی وی را با پول برابر نسازید.
۹- متأسفانه برخی افراد با لحنی دلسوزانه و ترحمبرانگیز به کودک روزهدار عبارات نامناسبی میگویند: «برای تو خیلی زود است و… در این مواقع والدین باید با قاطعیت از فرزند خود حمایت و با آرامش و بیانی ساده از او دفاع کنند.»
۱۰- روزهداری در صورتی که الگوی رژیم غذایی سحر و افطار رعایت شود، نه تنها زیانی ندارد، بلکه برای سلامت جسم و روان مفید نیز هست؛ لذا والدین از فعالیتهای سنگین بدنی کودکان روزهدار خود به ویژه در ساعات میانی روز جلوگیری کنند. همچنین ساعات استراحت شبانه را به نحوی تنظیم کنند که کودکان هنگام سحر بتوانند با نشاط از خواب برخیزند و ضمن خوردن سحری کامل، از برکات معنوی سحرهای ماه رمضان نیز بهرهمند شوند. کودکان روزهدار نباید از خوردن افطار و سحری خودداری نکنند، اجتناب از خوردن سحری عوارض جدی را در پی خواهد داشت. خوردن وعده غذایی سحر از اهمیت ویژهای برخوردار است و همه اقشار به ویژه نوجوانان باید با مصرف گروههای غذایی متنوع نیاز روزانه بدنشان را دریافت کنند. در وعده سحری از خوردن مواد غذایی شور توسط کودکان که موجب تشنگی در روز میشود جلوگیری شود. نوشیدن مایعات فراوان و مصرف انواع میوه در وعده سحر بهترین راهکار برای پیشگیری از تشنگی کودکان در ماه مبارک رمضان است و میتواند انرژی مورد نیاز برای فعالیت روزانه آنها را تأمین و عوارض ناشی از کمبود مواد غذایی و مایعات را در آنها کاهش دهد.
۱۱- در صورتی که کودک شما نمیتواند روزهداری را تحمل کند هیچ گاه او را به روزهخواری تشویق نکنید، بلکه میتوانید او را به سفری کوتاه به اندازه مسافت شرعی ببرید و برایش توضیح بدهید که مسافر روزه ندارد. مسافت شرعی، هشت فرسخ است که نظر مراجع تقلید در تبدیل آن به کیلومتر، قدری با هم متفاوت است. برخی آن را حدود ۴۵ کیلومتر (۲) و برخی دیگر در حدود ۴۳ کیلومتر (۳) و عده ای آن را در حدود ۴۰ کیلومتر (۴) میدانند (۵).
۱۲- کودک مکلفی که باید روزه بگیرد، اگر پزشک تشخیص داد که روزه برای او مضر است و نمیتواند تحمل کند، میتواند روزه نگیرد، البته باید برای او توضیح داد که روزه نگرفتن صرفاً به دلیل تشخیص پزشک انجام شده است وگرنه نمیتوان روزه خواری کرد.
۱۳- والدین باید از فعالیتها جنبی و کلاسهای کودک خود بکاهند تا او انرژی بیشتری برای روزهداری داشته باشد.
امیدواریم پدران و مادران با بهکارگیری این موارد برای فرزند روزهدار خود پشتیبان مناسبی باشند و زمینه را برای سالهای بعد نیز فراهم کنند.
پینوشت:
۱) کلینی، ۱۳۶۵، ج ۳، ص ۴۰۹
۲) آیات عظام خامنه ای (حفظه الله)، بهجت (ره) و فاضل (ره)
۳) آیات عظام تبریزی (ره) و مکارم (حفظه الله)
۴) آیت الله زنجانی (حفظه الله)
۵) احکام مسافر ص ۲۳، پاورقی
حجاب از نگاه یک تازه مسلمان...
در برنامههای ویژه بیست و یکمین نمایشگاه قرآن، بخشی به نام رهیافتگان وجود دارد که به تجربیات و خاطرات تازه مسلمانان میپردازد.
پنجشنبه ۲۰ تیرماه ۱۳۹۲ خانم ترزا کرانفیل که بعد از مسلمان شدن نام خود را به لیلا وقارفرد تغییر داد، به بیان خاطرات خود پرداخت. خانم کرانفیل بعد از آشنایی با یک جوان ایرانی و مسلمان، به اسلام روی آورد و با این فرد ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک پسر و دو دختر است. وی بعد از انقلاب سفرهای زیادی به ایران داشت و مدت زمان کوتاهی، حدود ۲۰ ماه، نیز در ایران زندگی کرد، اما مدت ۵ سالی است که به ایران آمده و در شهر بندرعباس زندگی میکند. او تنها مشکل خود را گرمی آب و هوا میداند.
به گفته خانم کرانفیل، تجربه مسلمان شدن برایش آسان بود، زیرا خانواده و دوستانشان با رویی گشاده از این تغییر دین استقبال کرده و از ایشان حمایت کردند: «من تنها فرزند خانواده بودم و خانوادهام وقتی از تصمیم من مطلع شدند، واکنش بد و منفی نشان ندادند و همین امر، تغیر دین را برای من شیرین کرد. دوستان و آشنایانم نیز اینطور بودند. من در دوران دانشگاه و به واسطه آشنایی با یک جوان مسلمان ایرانی که بعدها با ایشان ازدواج کردم، با اسلام و قرآن اشنا شدم . آشنایی با قرآن برایم لذتیخش بود، زیرا خلاء ناشی از بیهدفی در زندگی و بسیاری از سوالات بیجوابم را یافتم.»
خانم کرانفیل در ادامه نشست به مسئله حجاب اشاره کرده و گفتند: «برای من سختترین بخش در پذیرش احکام اسلامی، حجاب بود. همیشه ترس از داشتن حجاب داشتم، زیرا نمیخواستم با بقیه تفاوت داشته باشم و نگران واکنشهای آنان بودم. مدتها طول کشید تا بتوانم با این قضیه کنار بیایم. وقتی محجبه شدم، بر خلاف تصورم متوجه شدم که برخورد بقیه با من تغییری نکرد و رفتاری بدی با من نشد. حتی در بسیاری از اوقات از من حمایت میشد.»
ایشان دلیل این سختی را را ذهنیت خود بیان کردند و گفتند: «بسیاری از کارها را خودمان بزرگ میکنیم در صورتی که این طور نیست. من از داشتن حجاب ترس و نگرانی داشتم، اما گفتم بالاخره دستور خداست و حتما دلیلی داشته است. وقتی حجاب داشتم، دیدم نه، اصلا آن تصور منفی من وجود خارجی ندارد و من فقط خودم این قضیه را در ذهنم بزرگ و نگرانکننده ساخته بودم»
از نظر لیلا جامعه اسلامی و زندگی در آن برای یک فرد تازه مسلمان بهتر است، زیرا در صورت نبودن فرصتها و نمادهای اسلامی مانند شنیدن اذان، امر به معروف و نهی از منکر، امکان ایجاد انحراف از راه درست وجود دارد و تجربه زندگی در ایران را خوب و لذتبخش دانست.
حجاب ؛ خلط علت ها ومعلول
حجاب محدودیت نیست مصونیت است. این اولین و معروفترین جملهای است که یک فرد مذهبی برای دفاع از حجاب یاد میگیرد. بعد از مدتی و در چند بحث ارجاع به این جمله او را به بنبست میرساند و به جملهای ارتقا یافتهتر میرسد که حجاب، محدودیت مصونیت زاست؛ و بعد توضیح میدهد که درست است که حجاب محدودیت است اما محدودیت خیلی خوبی است و باعث میشود زنان از چشم بد در امان باشند، باعث میشود زمینه تحریک مردها کمتر شود تا به گناه نیافتند و…
کمی که فرد بزرگتر میشود و اطلاعاتش بیشتر میشود، توضیح میدهد که اصلا اگر حجاب نباشد خانواده متلاشی میشود. عدم وجود حجاب باعث میشود، در خانوادهای که به زعم همگان از اهمیت بالایی برخوردار است، هم مردان و هم زنان به فساد کشیده شوند و باعث بروز خیانت میشود، خانواده و استحکام خانواده از بین میرود و در نتیجه باعث فروپاشی و بین رفتن جامعه میشود و…
به جایی میرسد که میبیند نمیتواند با این حرفها کسی را قانع کند و حجاب بیحجابی را اصلاح کند! آن خانم بیحجاب اگر باهوش هم نباشد، یک نگاهی میاندازد به خانواده خودش، اقوامش، کشورهای همسایهاش؛ و یک نگاهی هم میاندازد به قبله آمالش که همان غرب است. یک تأملی میکند و بعد میبیند هرچند همه اینهایی که این خانم یا آقای طرفدار حجاب دارند به عنوان معضلات بیحجابی میگویند درست است، اما مشکل اینجاست که به نظر او هیچکدام از اینها بد نیست! و معضل به حساب نمیآید! او به این فکر میکند که آنها حجاب ندارند ولی معتقدند که تنها آدمهایی به زنهای بیحجاب نگاه جنسی دارند که مریضاند؛ عقده جنسی دارند و…
به نظر او در کشورهای غربی -که خیلی هم اوضاع خوب است- بیحجابی امری عادی است و آدمها با دیدن زنی که بیحجاب است و لباس مناسبی هم دارد، هیچ حس خاصی برایشان پیش نمیآید. او به این فکر میکند که در کشورهای غربی اساسا خانواده مهم نیست و آدمها در گستردهترین حالت تا یک سنین خاصی با پدر و مادرشان ارتباط خانوادگی دارند و جامعهشان هم مشکلی ندارد و خیلی هم بانظمتر و پیشرفتهتر از ما هستند! به نظر او اساساً پلیس است که تأمینکننده مصونیت افراد است نه حجاب. به نظر او قانون -که در کشورهای غربی وجود پررنگی دارد- میتواند با مردهای مریض و شهوتران برخورد سنگینی کند.
منظورم دقیقاً این است که آنچه در تحلیل و توضیح ضرورت حجاب شنیده است، در بسیاری موارد کافی نیست. یعنی فواید حجاب برای او گاه سالبه به انتفاع موضوع است و اساساً اگر هم تأمین نشود به جایی برنمیخورد (مثل استحکام خانوادگی و…)؛ گاه از طرق دیگر حاصل میشود (مثل مصونیت و…) در اینجاست که بحث با همچو فردی مغلوبه میشود و ما او را کافر و هدایتناپذیر میخوانیم و روز به روز به تعداد افرادی که این طور فکر میکنند، حتی در میان دختران باحجاب افزوده میشود.
فکر میکنم یک تجدیدنظر جدی لازم است. بهتر است از این پس اگر خواستیم به کسی توضیح بدهیم که چرا حجاب واجب است، این موارد را تنها به عنوان بخشی از نتایج حجاب نام ببریم نه دلیل و فلسفه آن. به آنها توضیح دهیم که آنچه آنها به عنوان «آزادی زن» به آن افتخار میکنند، آزادی مرد است در واقع! آنها را باخبر کنیم که کلاه گشادی سرشان رفته. اما هیچکدام از اینها را به عنوان علت و فلسفه آن نشماریم.
باید بدانیم که اینها همه معلولهای حجاب در جامعه هستند نه علت آن. پس اگر در جامعهای یا شرایطی این معلولها سالبه به انتفاع موضوع بودند، حجاب باز هم واجب است. چون حجاب به یک دلیل عقلی و پراهمیت دیگر واجب است: حجاب برای این واجب است که خداوند امر کرده. همین!
پیام های جزء دهم قرآن کریم:
پیام های جزء دهم قرآن کریم:
پیام: اهمیت خمس
وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(آیه 41 سوره أنفال)
و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان[او] و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى[حق از باطل] روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آوردهايد و خدا بر هر چيزى تواناست.
پیام:سرنوشت انسان به دست و اختیار خودش رقم میخورد
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلیَ قَوْمٍ حَتیَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(53- انفال)
نعمتی را که خداوند به جامعه و ملتی عطا میکند کم یا نابود نمیکند مگر آنکه خود قدرش ندانند و آن را از دست بدهند.
به تعبیر دیگر فیض خدا بیکران و همگانی است ولی به تناسب شایستگیها و لیاقتها به مردم میرسد. در ابتدا خدا نعمتهای مادی و معنوی خویش را به تمام ملتها عطا میکند؛ چنانچه آنها نعمتهای الهی را وسیلهای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است بجا آوردند؛ نعمتش را پایدار بلکه افزون میسازد؛ اما هنگامی که این مواهب وسیلهای برای طغیان و سرکشی و ظلم و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد در این هنگام نعمتها را میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت میکند؛ بنابراین دگرگونی نعمتها همواره از ناحیه ماست و گرنه مواهب الهی از بین رفتنی نیستند.
پیام: اهمیت آباد بودن مساجد
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ(آیه 18 سوره توبه9)
مساجد خدا را تنها كسانى آباد مىكنند كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيدهاند پس اميد است كه اينان از راهيافتگان باشند.
پاسخ دولابی به یک پرسش درباره غیبت...
عارف مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.
برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص31
مادر شوهر و سمّ..
دختری بعد از ازدواج نمیتوانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث میکرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر میریخت و با مهربانی به اومیداد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهترو بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمیخواهد که بمیرد، خواهش میکنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.
چشم ها را باید شست ...
زن و شوهر به محله جدید اسباب کشی کردند.
روز بعد ، خانم که در حال آماده کردن صبحانه بود
از پنجره زن همسایه رو دید که داشت لباس های شسته
شده اش را روی بند پهن می کرد.
به شوهرش گفت :
لباس ها کثیفه!
نمی دونم چرا اونها رو درست نشسته؟!
انگار نمی دونه چجوری بشوره که خوب تمیز بشوند.
و هر روز صبح این داستان تکرار می شد.
تا اینکه روزی خانم با دیدن لباس های شسته شده و
خیلی تمیز همسایه ، با تعجب به همسرش گفت :
نمی دونم بالاخره کی درست لباس شستن رو یادش داد؟
مرد جواب داد که :
هیچ کس!
فقط من امروز صبح زود ، شیشه ها رو تمیز کردم!
مهربون ، نکنه اگه ما هم دیگران و رفتارشون رو کدر و
تیره و تار می بینیم ، اشکال از خودمون باشه.
چشم ها را باید شست … [1]
دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ و خُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهای از رحمت فراوانت، و راهنمائیم کن در آن به برهان و راههای درخشانت، و بگیر عنانم به سوی رضایت همه جانبهات، بدوستی خود ای آرزوی مشتاقان