تاریخچه حجاب در ایران قبل از اسلام
بدون تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمّی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد. تاریخچه پوشش در ایران نیز پیوندی عمیق با حجاب، به معنای پوشش کامل و زیبایی شناسی و زیبایی دوستی دارد.
سرزمین ایران سرآمد زیباییها و ظرافتهاست، مردم ما حامل فرهنگی عمیق و ریشه دار، با آمیزه ای از دین و تاریخ هستند. تاریخی که در اقصا نقاط عالم ریشه دوانده است.
هر اندازه فرهنگ و هنر یک سرزمین با بنیانهای اعتقادی و فکری و دیرپای ملتی مرتبط باشد، برعمق عظمت حس زیبایی شناختی مردم آن سرزمین تاثیر میگذارد.
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدننگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.
یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.
برابر متون تاریخی، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد میکردند و هم پای مردان به کار میپرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فساد برانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.
دوره مادها
مادها اولین حکومت فراگیر در فلات ایران بودند آنان از هر طبقه و قومی که بودند برای جلوه گری هر چه بیشتر خود به هر چیزی که گمان میبردند خودآرایی است مانند یک نیاز حتمی و حیاتی دست مییافتند و در هر زمان وسایل موجود را از طلا، نقره، مفرغ، آهن تا گچ و سنگ و صدف میساختند.
«اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمههای ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره از لحاظ شکل، با کمی تفاوت، با پوشاک مردان یکسان است.»
و «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند.»
دوره پارسیها (هخامنشیان)
پارسیها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است.
به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است. »
یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند
تصویر به جا مانده بر روی تخته سنگهای دوره هخامنشی نشان میدهد که شباهتی بین لباس زنان و مردان پارسی وجود داشته است. زنان پارسی به جز لباس شبیه آنچه ملکه میپوشیده، لباس دیگری نیز داشته اند، پیراهن آنان پوششی ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه بوده که دامن از زانو به پایین شرابههایی از مچ پا آویزان داشته، علاوه بر اینها زنان پارسی از چادر نیز استفاده میکردند، و آنرا بر روی تن خود میانداختند به طوری که تمام لباسهای زیر را میپوشانید. نقوشی که روی فرش پازیریک که در سیبری پیدا شده و آنرا مربوط به ایران در دوران هخامنشی میدانند، این مطلب را تصدیق میکند زیرا زنانی که بر روی این فرش نقش کرده اند پوششی سر اندر پا چیزی شبیه چادر روی همه پوشاک خود داشته اند.
دوره اشکانیان
در این دوره نیز همانند گذشته، پوشش زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین میخوانیم: « لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است و پیراهن دیگری روی آن را می پوشانیده است. قد پیراهن دوم نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است و روی این دو پیراهن چادر به سر میکردند. »
پیراهنها از پارچههای منقش (مخصوصاً قلابدوزی شده) تهیه میشده است. آنان کفش ساده دوران اشکانی را به پا میکردند و کمربندشان منحصر به نواری بوده که برای جمع کردن گشادی پیراهن در زیر سینه میبستند.
نقش برجسته پالیر در موزه لوور زنی از دوره اشکانی را نشان میدهد. این زن چادر به سر دارد و زیر آن عمامه اش به خوبی نمایان است. بر بالای پیشانی (پایین عمامه) فلزی پهن منقوش و برجسته چون نواری موهای جلوی سر را پوشانده و با وضع مطلوبی به عقب سر برده است.
در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیده است.
دوره ساسانیان
در این دوره اردشیر دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکدههای ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان این دوره چنین آمده است: «چادر که از دورههای پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صور مختلف مورد استعمال داشته است.»
از آنجا که زرتشت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در ایران کمبودی نمیدیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشههای درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد
بررسی نقوش سنگی و طرحهایی از چندین بشقاب باستانی نشان میدهد که بانون ساسانی پیراهنی بلند با آستین یا بدون آستین، پرچین و گشاد میپوشیده اند و آن را با نواری در زیر سینه مانند زنان اشکانی جمع میکردند، از طرز قلم زنی و چین سازی پیراهن و دامن پیداست که در انتهای دامن بر پشت پا، پارچه ای اضافه و پرچین به آن دوخته اند یقه پیراهن آنان اغلب گرد ولی یقه جلو باز تا پایین تر از سینه نیز دیده میشود زنان ساسانی گاهی چادر گشاد و پرچین سر میکردند که تا ساق پا میرسیده است.
داشتن ماهواره از نظر حکم اخلاقی چگونه است؟
سوال: داشتن ماهواره اشکال دارد؟
آیتالله خوشوقت: اشکال ندارد حرام است! اگر ماهواره بیاری دین از آن ور فرار میکند، غیرت از این ور فرار می کند، زن از آن ور دختر از این ور فرار می کند. اگر میخواهید خانواده تان از بین برود بیاورید، اما اگر میخواهید باشند نیاورید. انتخاب با خودتان است!
از آن زمانی که این ابزار ملعون آمد بدیها زیاد شد، زن بیحجاب زیاد شد. تجاوز به عنف زیاد شد. همین جور اعدامها زیاد شد. ماهواره اینگونه است، حالا میخواهی زیادش کن میخواهی کمش کن.
سوال: با خطر داشتن ماهواره و رویکرد بد برخی افراد چه کنیم؟
آیتالله خوشوقت: تا میتوانید باید کاری کنید که بیرون ببرد. به همان جایی که ساختند ببرد و پس بدهد یا باید خوردش کنید، بشکنید یا ببرید همان جا که ساختند.
اینفوگرافیک:دنیایی به رنگ حجاب
دنیایی به رنگ حجاب:
چرا مکتبی بودن کابینه برای رهبری مهم است؟
چرا مکتبی بودن کابینه برای رهبری مهم است؟
این که می بینید امروز این قدر رهبر عزیز و امام امت بر روی مکتبی بودن مسئولان تکیه می کنند به خاطر همین است که اگر مسئولان صد در صد معتقد به خط اسلام و قرآن و مکتب و امام نباشد خوف آن هست که در هنگام اجرای قوانین یا وضع و جعل قوانین از قوانین اسلامی اندکی تخطی کند.
۳۳ سال پیش در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۹، حضرت آیت الله خامنه ای خطیب نماز جمعه تهران، بیاناتی درخصوص تشکیل سریعتر کابینه و شرایط لازم برای وزرا و همچنین دلایل خصومت آمریکا با جمهوری اسلامی ایراد نمودند.
چرا امام بر مکتبی بودن مسئولان تکیه می کنند ؟
این که می بینید امروز این قدر رهبر عزیز و امام امت بر روی مکتبی بودن مسئولان تکیه می کنند به خاطر همین است که اگر مسئولان صد در صد معتقد به خط اسلام و قرآن و مکتب و امام نباشد خوف آن هست که در هنگام اجرای قوانین یا وضع و جعل قوانین از قوانین اسلامی اندکی تخطی کند مردم باید هوشیار باشند تا مسئولان جامعه اعم از وزیران یا آن کسانیکه در پست های حساس در جامعه ما بنا است مشغول خدمت و انجام وظیفه بشوند کسانی باشند که صد درصد اسلامی فکر بکنند .
با آمریکا مبارزه می کنیم تا در سطح زمینه فتنه نماند
آیت الله خامنه ای در خطبه دوم به فتنه انگیزی های آمریکا اشاره کرده و فرمودند : آمریکا می خواهد جمهوری اسلامی نباشد ، زیرا اگر جمهوری اسلامی باشد آمریکای قدرتمند نباید دیگر باشد و این هیچ مبالغه ای را با خود ندارد ، اگر ما باشیم هیچ قدرت عظیمی هیچ قدرت مادی و متجاوزی بر سطح دنیا در طول زمان نباید باشد و قاتلوهم حتی …با دشمن باید پیکار کرد تا در سطح زمین و در سراسر جهان فتنه نماند و آمریکا و امپریالیسم فتنه انگیز است پس سعی می کند جمهوری اسلامی نباشد .
امروز مردم همت و سلاحشان را آماده کرده اند
خطیب جمعه تهران با اشاره به این که اخبار مربوط به افزایش ناوگانها و حمله آمریکا برای تضعیف روحیه است تاکید کردند : از آن طرف روزنامه های جهان رادیو ها فریاد بلند می کنند که قصد حمله به ایران وجود دارد چرا ؟ برای این که روحیه مردم ایران ضعیف بشود ، اما خوشبختانه آنچه در داخل ایران ما می بینیم علی رغم آن همه تبلیغات ، روز به روز قدرتمندی و همت و سلاح آماده تر است که به میدان می آید ، امروز مردم همتشان و همچنین سلاحشان را آماده کرده اند و خودم به عنوان یک فرد همت و سلاحم آماده است .
کابینه باید جوان ، قاطع ، انقلابی و خوش سابقه باشد
آیت الله خامنه ای در ادامه به نخست وزیر و رئیس جمهور توصیه کردند : هر چه زودتر کابینه دولت را تشکیل بدهند و بر روی افراد توافق کنند ، معیارهایی که امام تعیین کردند و مردم هم معتقد به همان معیارها هستند مراعات کنند ، مکتبی ، جوان ، قاطع ، فعال ، مومن ، انقلابی ، خوش سابقه و لو غیر معروف به عنوان وزیر بفرستند در کابینه بر روی معیارها اصرار کنید .
سربازی امروز نظام فریضه است نه وظیفه
توصیه دوم خطیب جمعه تهران خطاب به جوانان بود ، ایشان فرمودند : ای جوان ها اگر تا دیروز سربازی را نظام وظیفه می خواندید امروز باید سربازی را نظام فریضه بخوانید به سربازی بروید ، پدرها و مادرها به بهانه های کوچک بچه هایتان را از سربازی محروم نکنید ، این یک فریضه است ، بعد از انقلاب نظام را اجباری نگوئید ، نظام افتخاری بگوئید ، سربازی امروز افتخار است ، درجه داری و افسری در راه خدمت به اسلام ، جمهوری اسلامی افتخار است . (۱)
پی نوشت:
۱- جمهوری اسلامی ، ۸ شهریور ۱۳۵۹ ، صفحه ۱۵
عفاف و حجاب از ديدگاه شهيد مطهري
امروز سردمداران استكبار جهاني تنها راه ضربه زدن به كشورهاي اسلامي را رواج بدحجابي و بيحجابي ميدانند، از اين رو بسط و گسترش آثار و انديشه شهيد مطهري در مورد عفاف و حجاب در جامعه و بخصوص دانشگاه ضرورتي انكارناپذير است.
حجاب از مسائل ضروری و غیرقابل انکار دین اسلام است که با عقاید و باورهای مسلمانان در ارتباط مي باشد، اما متاسفانه امروزه حجاب به یک مسئله سیاسی تبدیل شده است.
با گذشت ۳۰ سال از انقلاب اسلامی ایران، حجاب در کشور هنوز جایگاه خوبی ندارد و با مشکلات فراوانی روبروست؛ به نظر می رسد برای رسیدن به جایگاه واقعی حجاب و نهادینه شدن آن، به همسویی و وحدت عمل مؤسسات و ادارات، بخصوص رسانه ها و مراکز آموزشی نياز باشد تا با تبیین مبانی و هدف حجاب به این مهم دست یابند.
رعایت قوانین اسلامی از جمله حجاب از مسائل مهم یک جامعه اسلامی است؛ اين در حالي است كه امروزه جامعه ما شاهد رواج بدحجابی و از هم گسیختگی این اصل دینی شده است و مستکبران جهانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انواع حیله ها و توطئه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی سعی در براندازی آن داشته اند.
به طوري كه با مایوس شدن از ضربه زدن سریع به انقلاب، به فکر براندازی آن در بلندمدت افتادند و با اشاعه و گسترش فساد، بدحجابی، بی بند و باری و مصرف گرایی، در جهت نابودی نیروهای جوان جامعه و در ادامه نابودی جامعه و انقلاب تلاش كردند.
برای مبارزه با این شبیخون فرهنگی باید کارهای اساسی و فرهنگ سازی مستمر و موثر در جامعه صورت گیرد؛ در اين راستا راه حل صحیح مقابله با بدحجابی، شناخت اصول و مبانی آن و ترویج باورهای صحیح در جامعه است، بنابراين ضروريست كه انديشه بزرگاني همچون استاد شهيد مرتضي مطهري در راس برنامه ريزي هاي مسئولان فرهنگي جامعه و بخصوص دانشگاه ها قرار گيرد.
شهيد مطهري معتقد است کلمه «حجاب» هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب؛ البته بیشتر، استعمالش به معنى پرده است.
این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مىدهد که پرده، وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششى حجاب نیست و آن پوششي «حجاب» نامیده مىشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
در دستورى که امیرالمومنین علي علیه السلام به مالک اشتر نوشته است، مىفرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» (۲) یعنى در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن؛ حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندی ها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بى اطلاع نمانى.
بر اساس نظريه شهيد مطهري پوششي که اسلام براى زنان مقرر کرده، بدین معنى نیست که از خانه بیرون نروند و زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست؛ البته در برخى از کشورها مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایى وجود داشته، ولى در اسلام وجود ندارد.
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمایى نپردازد؛ آیات مربوطه همین معنى را ذکر مىکند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد.
در آیات مربوطه لغت «حجاب» به کار نرفته است؛ آیاتى که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذکر کرده، بدون آن که کلمه «حجاب» را به کار برده باشد.
آیهاى که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته، مربوط است به زنان پیغمبر اسلام؛ مىدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهاى خاصى وارد شده است و اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز مىشود: یا نساء النبى لستن کاحد من النساء یعنى شما با سایر زنان فرق دارید.
اسلام عنایت خاصى داشته است که زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانههاى خود بمانند و در این جهت، بیشتر منظورهاى اجتماعى و سیاسى در کار بوده است. قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر مىگوید: و قرن فى بیوتکن یعنى در خانههاى خود بمانید.
هدف اسلام اين بوده كه «امهات المؤمنین» که خواه ناخواه احترام زیادى در میان مسلمانان داشتند، از احترام خود سوءاستفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسى و اجتماعى واقع نشوند؛ چرا که یکى از امهات المؤمنین (عایشه) از این دستور تخلف کرد و ماجراهاى سیاسى ناگوارى براى جهان اسلام به وجود آورد؛ خود او همیشه اظهار تاسف مىکرد و مىگفت دوست داشتم فرزندان زیادى از پیغمبر مىداشتم و مىمردند، اما به چنین ماجرایى دست نمىزدم.
به نظر مي رسد سر اینکه زنان پیغمبر بعد از آن حضرت از ازدواج با شخص دیگرى ممنوع شدند همین باشد؛ چرا كه ممكن بود شوهر بعدى از شهرت و احترام زنش سوءاستفاده مىکرد و ماجراها مىآفرید.
به هر حال آیهاى که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته آیه۵۳ از سوره احزاب است که مىفرماید: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب یعنى اگر از آنها متاع و کالاى مورد نیازى مطالبه مىکنید از پشت پرده از آنها بخواهید.
در نتيجه ضرورت رعايت حجاب در اسلام در ديدگاه شهيد مطهري از يك مسئله كلي و اساسي ريشه مي گيرد و برخلاف فرهنگ غرب كه كار و فعاليت را با لذت جويي هاي جنسي به هم مي آميزد، شهيد مطهري آرامش رواني، استحكام پيوند خانوادگي، استواري اجتماع و ارزش و احترام زن را نتيجه اهميت به حجاب و عفاف عنوان مي كند.
این چيه پوشيدي تو اين گرما ؟!
گرما بود، انگار از آسمان آتش مي باريد…
صورتش گل انداخته بود و عرق بود كه مدام از سر و روش روان بود، چادر مشكي انگار يه تيكه آتش شده بود به تنش، اما باز هم سعي مي كرد خوب خودشو بپوشونه…
لب هاي پر خنده دختركان بي حجابي كه از كنارش رد مي شدند، گواهي از به سخره گرفتن پوشش او در اين گرماي وحشتناك مي داد، گاهي هم كسي بود كه متلكي بيندازد و او را به بغل دستي اش نشان دهد…
گرمت نيست؟ … اين چيه پوشيدي تو اين گرما ؟…. كولر بدم خدمتتون ؟…
پاهايي كه ديگه توان كشيدن بدنش رو نداشت و گرمايي كه ديگه غير قابل تحمل بود، انگار عرصه رو بد جور بهش تنگ كرده بود، ديگه به خونه نزديك مي شد و فكر اينكه سريع از اين شرايط نجات پيدا مي كنه لحظه اي رهاش نمي كرد…
در رو باز كرد، داخل شد و بعد از بستن درب خونه، چادرشو از سر برداشت، نگاهي بهش انداخت، احساس حقارت عجيبي مي كرد، همون جا تو حيات چادر مشكي رو به گوشه اي پرتاب كرد، انگار چيزي رو از خودش مي روند كه به خاطرش خيلي زخم زبون خورده بود، به اتاق كه رسيد خودشو جلو كولر رها كرد، درجواب سوال مادر كه پرسيد چرا اينقدر خسته اي؟ گفت؟ خيلي گرمه… اما فقط گرما نبود، بار سنگين چشم هاي دريده دختركان بي حجاب و لب هاي به سخره باز شده آنها در كوچه و خيابون، از اين گرما بدتر بود…
شربت خنك رو كه لاجرعه سر كشيد، خودشو به خواب سپرد …
مغرب بود، از گرماي هوا به شدت كاسته شده بود و لحظه هاي اذان در پيش، بيدار شده بود، وضو گرفت و قرآن رو از طاقچه اتاق برداشت و باز كرد…آيه 26 سوره اعراف:
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
ای فرزندان آدم برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایه زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خداست، باشد که متذکر شده، پندگیرند.
چه آيه زيبايي بود… انگار اين آيه را قبلاً نديده بود، يا توجهي نكرده بود، انگار امروز به چشمانش نازل شده بود و با صداي ملكوتي در وجودش شنيده بود كه: “اقراء” … بخوان به نام پروردگارت كه تو را زيبا خلق كرد و لباس تقوي را بر تو پسنديد…
كمي بيشتر توجه كرد و آيه بعدي را با دقت بيشتري خواند:
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ
اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان بركند تا زشتيهايشان را بر آنان نمايان كند در حقيقت او و قبيلهاش شما را از آنجا كه آنها را نمىبينيد مىبينند ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.
انگار خدا داشت با او روبرو صحبت مي كرد، مي گفت: برايت چادر را فرستادم تا لباس تقوي باشد برايت و اين لباس براي تو بسيار بهتر است، نكند با رفتن به سمت شجرهِ ممنوعهِ هوس، گناه و شيطان، زشتي هاي خود رو به نمايش در بياري؟
اشك از چشمانش سرازير شد، انگار اين آيه، اين لحظه، فقط داشت او رو مخاطب خودش قرار مي داد، بهش مستقيم اشاره مي كرد، كه اي دختر خوب، كه خدا از زيبايي چيزي برات كم نذاشته، منِ خدا برات لباس تقوي را پسنديدم، نكنه لباسي رو تنت كني كه شيطون برات دوخته و باعث مي شه زيبايي هاي كه من بهت دادم، مبدل به زشتي بشه، زشتي اي كه فقط چشمان شيطاني اونو زيبا مي بينند و در اصل چيزي جز زشتي نيست…
صداي اذون بلند شد و او متوجه نماز شد، اين بار انگار همه وجودش مي خواست به نماز برسه و سر بر سجده در مقابل كسي بذاره كه امروز لذت بندگي رو بهش چشونده بود…
چادر سفيد و تميز و خوشبو رو از جالباسي برداشت و به سرش كشيد…. اما…
يادش اومد عصر چادر مشكي رو انداخته گوشه حياط، همون لحظه اي كه از ديدن چادرش احساس حقارت كرده بود…به حياط رفت و چادرش رو از گوشه اي برداشت، خاكي شده بود، كمي خاك ها رو از چادر پاك كرد…
…
مادر خبر نداشت، دخترش براي نماز بيدار شده يا هنوز خستگي او رو تو خواب خوش نگه داشته…
همين طور كه صداش مي زد، در اتاق رو باز كرد و … تعجب كرد…
دخترش ايستاده بود به نماز… اما اينبار با چادر مشكي…!!!
خوب كه توجه كرد، انگار نور عجيبي فضا رو روشن كرده بود، حتي روشنتر از زماني كه با چادر سفيد نماز مي خوند…. چقدر ديدني تر شده بود نماز اين بار دخترش… همون گوشه اتاق دم در نشست و فقط تماشا كرد…
عجب نمازي بود…
بعد از ساپورت چه می پوشند ؟!
بعد از ساپورت نوبت چيه ؟!
اين روزها كه برخي از دختركان جامعه اسلامي خودمان را اينگونه بازيچه شهوت راني مدل سازان و الگوسازان شيطاني و ضد خدا مي بينيم، هزاران بار مرگمان را از خدا مي خواهيم، كه چرا نمي توانيم از روند اين سقوط از جايگاه انساني به چاه حيوانيت، آنها را حفظ كنيم…
و چقدر زجر آور است حلول شيطان را در جامعه ديدن و قدرت به تغيير آن نداشتن…
اما درهمه اين قضيه بدترين چيزي كه عذابمان مي دهد، همان آينده نگر نبودن و برنامه نداشتن ما هست در دنيايي كه هر لحظه براي مبارزه با انسانيتِ انسان يك برگ برنده جديد رو مي كند و ما هنوز عادت كرده ايم وقتي كار از كار گذشت و سهراب در خاك شد، آنگاه به فكر نوشدارو بيفتيم و اين عين ضعف است…
هجوم غرب در جبهه فرهنگي آنقدر به روز و قدرتمند است كه ما هميشه به اين نتيجه رسيده ايم كه بايستيم و منتظر شليك توپ به سمت خويش باشيم و بعد به فكر بيفتيم كه چطور بايد جلويش را بگيريم، در حالي كه فرهنگ اسلامي هميشه فرهنگ هجوم به فرهنگ شيطاني بوده است و هيچ گاه ما را مدافع در اين زمينه نخواسته است.
درست بر عكس جنگ سخت كه مي گويد هيچ گاه شروع كننده نباش، اينجا هميشه اسلام است كه هجوم مي كند، اين در سيره رسول خدا(ص) نيز به وضوح قابل اكتشاف است…
نمي دانم تا كي منتظر هستيم كه غرب يك نطفه فكري نجس ديگر در تفكر جوانان ما بكارد و آن وقت ما به انفعال بيفتيم كه حالا با اين معضل چه كنيم؟ اين روزها كه ساپورت پوشان غير از اينكه به فكر به روز بودن باشند به هيچ چيز ديگري فكر نمي كنند، اين خنده مستانه اهريمن شيطاني غرب است كه چشم ما را به اشك نشانده است …
اما كار ما به چه مي ماند؟
ما دختران و پسرانمان را با نظام آموزشي كه در اصل بسيار شبيه به آموزش در غرب است، رشد مي دهيم و آنها را به جامعه اي مي فرستيم كه براي آنها و براي زندگي در آن، زير ساختِ فكريِ اسلامي به بچه هايمان نداده ايم، مي شود اين كه هست و آنها شكار تفكرات و اخلاقياتي مي شوند كه هيچ گاه براي مبارزه با آن آماده نشده اند…
نمي دانم چرا در مدارس ابتدايي ما به دختران درس حيا و عفت و تعقل گرايي در عفاف؛ و به پسرانمان درس غيرت و شعور و تفكر در حيا نمي دهيم… چرا نهج البلاغه و احاديث در مقاطع بالاتر ورودي ندارد، چرا دانشگاه نمي شود دوره اي كه تمام كننده همه مبناهاي فكري براي جوانان ما باشد…
خيلي ها اين تفكر را مسخره مي كنند، اما اسلام وقتي در فكر و رفتار نوجوان و جوان ما رسوخ مي كند، كه به قول رسول خدا(ص) در كودكي و نوجواني مانند نقشي كه بر سنگ حك مي شود، در قلب و ذهن آنها نقش بسته باشد…
اما غرب…
آنها را خوب شناخته ايم، آنها امروزه كه ساپورت ها را به تن دختركان ما مي بينند و به جدا شدن آنها از فرهنگ ناب اسلامي مي خندند، هيچ گاه به اين قانع نيستند، آنها مد و لباس بعدي را براي تن عزيزان ما كه كم كم از دستمان مي روند و به دامن شيطان مي افتند، مي دوزند و آماده موقعيتي خوب مي كنند…
و ما هنوز فكر مي كنيم بايد وقتي بچه هاي سرگردانمان به دام آنها افتادند، به فكر نجاتشان باشيم… كاري شبيه معجزه….
آهاي…
صداي من به گوش كدام پدر، كدام مادر، كدام مسئول، كدام مدير، كدام فعال فرهنگي، كدام مسلمان مي رسد؟؟؟
به خدا غرب در ساپورت ها نمانده است، غرب براي بچه هاي 5-6 ساله ما هم لباسِ اندازه دوخته است…
به خدا اگر مبناي اسلامي را از مقاطع حتي قبل از ابتدايي شروع نكنيم، بچه هايمان را براي روزهاي سخت جواني و احساسي شدن آماده نكنيم، حتي اگر تمام قدرت خود را بگذاريم، نمي توانيم يكي از آنها را در جواني از شر غرب شيطاني حفظ كنيم…
چرا براي جنگ با شيطان سربازان خود را از كودكي آماده نكنيم؟؟؟
از امروز شروع كنيم، البته بچه هاي سرگردانمان كه شكار غرب مي شوند نيز نبايد فراموش شوند…
اینفوگرافی هنر شهادت(رجایی وباهنر)
برای دریافت اینفوگرافی اینجا کلیک کنید.
شُعار مرگ بر آمریکا آری یا نه!؟
خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند، فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی در قالب شعار، همین جمله تاریخی است که مردم در ابتدای شکل گیری این نهضت به تبعیت از امامشان و در پی بیانات این شخصیت بزرگ و محوری انقلاب در باب اینکه امریکا شیطان بزرگ است، آنرا به شعاری به یاد ماندنی و ماندگار بدل ساختند.
اما امروزه و پس از گذشت بیش از سه دهه از طلیعه انقلاب و با روی کار آمدن نسل سوم این مرز و بوم، رفته رفته این شعار، پایگاه مردمی خود را در معرض خطری بزرگ مییابد البته این خطر نه از باب کنار گذاشته شدن این شعار از جانب مردم است- چرا که همچنان در بسیاری از گردهم اییهای مردمی ملاحظه میشود که این جمله در رأس نگاه استکبار ستیزی مردم قرار دارد- بلکه خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
چند سالی است که از گوشه و کنار، حرفهایی مبنی بر کنار گذاردن این شعارها برای بهبود روابط با غرب و در رأس آنان امریکا به گوش میرسد و این موضوع تا جایی پیشرفت که در انتخابات اخیر یکی از پر چالش تر ین مباحث در مناظرات انتخاباتی، مسئله رابطه با غرب و آمریکا بود که شاید بتوان گفت بسیاری از افرادی که برای رای گرفتن به نظر مردم احترام بیشتری میگذاردند در اظهارات خود بر این امر که باید با غرب تعامل بهتری داشته باشیم تاکید ویژه ای داشتند.
البته این موضوع اگر برخاسته از نهاد اجتماع بوده و خواست اکثریت مردم باشد نمیتوان بر روی آن سر پوش گذاشت بلکه باید بررسی نمود که چرا در جامعه ای که شعار اصلی آن «مرگ بر آمریکاست» در انتخابات دولت آن باید نامزدهای مورد نظر مردم برای رای آوردن به اموری متوسل شوند که به حسب ظاهر با این شعارها منافات داشته و بر خلاف آرمانهای انقلاب به شمار میرود.
اما نکته مهم و قابل تأمل اینجاست که آنچه که در زمان تولد انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و با کمک دیگر علما و شاگردان حضرت امام اتفاق افتاد این بود:
این بزرگواران در طول ۱۵ سال زمان نهضت به تبیین و تعلیم اصول و پایه های اسلامی انقلاب پرداختند و سایر مُبَلغّان، این امور را در مساجد و بر روی منبر برای مردم شرح و تفصیل داده و مردم را به سوی این آرمانها و ارزشها رهنمون ساختند. آنگاه در این میان، این مردم بودند که با درک و فهم از این مبانی، به پا خواسته و شعارشان شد «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار».
اما در زمان حال اگر بخواهیم همان ارزشها را زنده نگه داریم باید آنچه که رهبری این انقلاب در قالب توصیه میفرماید را مُتولیان امر تعلیم و تدلیل در قالبهای مختلف- اعم از هنری و علمی و سیاسی- برای مردم تبیین و روشن سازند تا مردم خود به اینجا برسند که باید از خوی استکبار تَبَری بجویند.
آنگاه این شعار از پوست بدر میآید و مانند ابتدای انقلاب علاوه بر زبانِ مردم بر جانِ ایشان نیز جاری خواهد بود.
اگر امروزه این شعار بر زبانها و رسانهها جاری و ساری است، اما آنچه در زندگی مردم جریان دارد استحاله و فرورفتگی در زندگی غربی است، ریشه آنرا باید در عدم تبیین و تعلیم این شعار و مبانی آن برای عامه مردم، توسط دستگاهها و افراد مسئول دانست.
شاید بهتر باشد امروز این شعار بیش از آنکه بر زبان افراد جاری باشد بر دلها نشسته و در اعتقادهای مردم رسوخ کند تا همگان متذکر این امر باشیم که آنچه انسان را به سمت هلاکت میکشاند و ارزشهای انسانی انسان را از او میگیرد باید هم آغوش مرگ قرار گیرد و برای رسیدن به این مهم ابتدا باید هلاکت و انحطاط را معرفی و تبیین نمود سپس خود مردم مصادیق خارجی آنرا تشخیص داده و از آن تبری مینمایند و این همان راهی است که پیشوایان ما در صدر اسلام رفتهاند و شاگردان ایشان نیز در زمان معاصر قصد پیمودن آنرا داشته و دارند
آنان که بی حساب بهشتی اند!
صاحبان ورع و پرهیز از معصیت من، به درستی که اعمال خلایق را بازرسی می کنم ولی اعمال ایشان را تفتیش نمی کنم یعنی بی حساب وارد بهشت می شوند.
خداوند به موسی(ع) وحی فرمود: به درستی که بندگان به من نزدیک نشدند به چیزی که پسندیده تر باشد از سه چیز- موسی(ع) عرض کرد پروردگارا آن سه چیز کدام است؟
فرمود: زهد در دنیا و پرهیز از گناهان و گریه کردن از ترس من.
موسی(ع) گفت: پروردگارا برای کسی که اینها را به جای آورد، چه پاداشی است؟
فرمود: اما زاهدترین در دنیا پس جای ایشان در بهشت است اما گریه کنندگان از خوف من پس جایشان در محل بلندی است که با ایشان کسی در آن هم مقام نیست و اما صاحبان ورع و پرهیز از معصیت من، به درستی که اعمال خلایق را بازرسی می کنم ولی اعمال ایشان را تفتیش نمی کنم یعنی بی حساب وارد بهشت می شوند.
از رسول خدا مرویست که فرمود: قسم به آن خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست هیچ بنده ای نیست که پنج نوبت نمازهای واجب را به جا آورد و روزه ی ماه رمضان را بگیرد و از گناهان کبیره دوری کند مگر اینکه درهای بهشت را به روی او بگشایند.