چرایی طلا بودن حرم امام رضا
به اين پرسش مي توان از ديدگاه هاي مختلف پاسخ گفت. اما اگر بخواهيم از ديدگاه فلسفي سخن بگوييم، بايد عرض کنيم که «تجمل گرايي نوعي کمال گرايي» است. به تعبير ديگر نفس تجمل گرايي بد نيست. بلکه مصاديق آن را بايد شناسايي کرد.
چرا حرم امام رضا (ع) از طلاست؟ چرا آن را ساده درست نمي کنند و از پولها و طلاها براي مستمندان استفاده نمي کنند يا اينکه چرا دائما آن را بزرگتر مي کنند فکر نمي کنم نيازي باشد مگر چقدر زائر مي آيند که اين قدر بزرگش مي کنند؟
پاسخ ها:
۱. به اين پرسش مي توان از ديدگاه هاي مختلف پاسخ گفت. اما اگر بخواهيم از ديدگاه فلسفي سخن بگوييم، بايد عرض کنيم که «تجمل گرايي نوعي کمال گرايي» است. به تعبير ديگر نفس تجمل گرايي بد نيست. بلکه مصاديق آن را بايد شناسايي کرد. زينت طلا براي مردان و استفاده از ظرف هاي طلا و نقره براي وضو و خوراک حرام است. زيرا اين نوع تجمل گرايي، نشاني از کمال ندارد. اما اين که گنبد امام رضا را طلا مي کنند و حرم امام رضا و ائمه اطهار(ع) و امام زادگاني چون حضرت معصومه(ع) را با شکوه مي سازند. به همان روحيه کمال گرايي ما انسان ها برمي گردد.
۲. مي دانيم که مصداق واقعي و حقيقي کمال، ائمه اطهار و اولياء الهي هستند که همه کمالات الهي را در خود دارند. از طرف ديگر آنها علامت و نشانه دين هستند و قرآن بزرگداشت شعائر و علامت هاي الهي را نشانه تقواي قلب ها دانسته است: «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب؛ هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، در حقيقت آن [حاکي] از پاکي دل هاست» (حج، آيه ۳۲).
قرآن کريم صفا و مروه را شعائر الهي دانسته است. به تعبير ديگر يکي از مصاديق علامت ها و نشانه هاي الهي که بزرگ داشتنش نشانه تقوا و پاکي دلهاست، صفا و مروه هستند: «ان الصفا والمروه من شعائر الله» (بقره، آيه ۱۵۸).
شعائر جمع شعيره به معناي علامت و نشانه است و منظور از آن در آيه شريفه علامت هايي است که خداوند نصب فرموده تا نشانه هايي براي فرمانبرداري الهي باشند (تفسير الميزان، ج ۱۷، ص ۴۰۹).
عمل به آيه شريفه نشان پاکي دلها، بزرگداشت نشانه هاي دين خداست و مسلما پيامبران و ائمه اطهار(ع) و اولياي الهي از بارزترين نشانه هاي دين خداوند هستند که هر پاک دلي مؤظف به بزرگ داشت آنهاست.
۳. بزرگداشت اولياء الهي راه هاي متعددي دارد:
الف) حفظ و نگهداري سخنان و دستورات و آثار آنها و عمل به سخنان آنها.
ب ) احترام به مقام و موقعيت معنوي آنها و پاس داشت ايام ولادت و شهادت آنها.
ج ) حفظ و تعمير قبور آنها و رعايت حرمت آنها در ساختن زيارتگاه هايي که در شأن آنها باشد.
د ) زيارت قبور آنها با احترام و ادب.
۴. در کنار اين مسائل، رابطه عاطفي و مودت و دوستي است که بين اولياء الهي و پيروان آنها برقرار است و رابطه اولياء الهي با امت، رابطه سياسي نيست بلکه رابطه دوستي و عشق شديد است. اقتضاي رابطه عاشقانه، بذل همه هستي و مال و امکانات خود در راه معشوق است. ائمه اطهار(ع) چنان جايگاه ژرف و رفيعي در دل هاي پاک شيعيان دارند که حاضرند همه هستي خود را فداي آنها کنند و اين افراد موقوفات بسياري را براي قبور ائمه اطهار(ع) وقف کرده اند که مي بايست خرج آنها شود.
۵. با توجه به پاسخ داده شده، روشن مي شود که اولا، بزرگداشت ائمه اطهار(ع) و تعظيم و داير کردن زيارت گاه هاي با شکوه براي آنها، نشان پاکي دل شد و ثانيا رابطه عاشقانه اقتضاي برقراري آرامگاه هاي باشکوه براي ائمه دارد.
۶. اين بزرگداشت با کمک به مستمندان و نيازمندان منافات ندارد. ما به عنوان مسلمان مؤظف هستيم هم به مستمندان کمک کنيم و هم نسبت به برقراري زيارتگاه هاي با شکوه اقدام کنيم. چنان که بسياري از موقوفات ائمه اطهار(ع) اين گونه است که واقفاني به اين دو منظور، امکانات متعددي را وقف کرده اند.
۷. توسعه حرم حضرات ائمه اطهار به ويژه امام رضا(ع) ضروري است. زيرا علي رغم توسعه اي که در اين چندين سال در اين حرم داده شده است به علت کثرت زائران آن امام، هنوز بسيار افراد از توفيق زيارتي آسان و راحت محروم هستند واين را در برخورد با اکثريت زائران مي توان فهميد.
پاسخ از اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها
ولادت رئوف ترین امام ایرانیان+اینفوگرافی
میلاد موفورالسرور سلطان عشق ثامن الحجج آقا حضرت علی ابن موسی الرضا المرتضی(علیه آلاف التحیه والثناء)مبارک باد
برای دریافت اینفوگرافی اینجا کلیک کنید.
چکیده مقاله کانون پژوهش مدرسه عمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار با عنوان ولایت فقیه
عنوان:
ولایت فقیه
استاد راهنما:
خانم بختکی
گردآورندگان:
سیده مهدیه حسینی
الناز خرمی زاده
اعظم سحری
سهیلا شعبانپور
مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار
چکیده:
اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت بانظریه ی ولایت فقیه گره خورده و شالوده ی نظام سیاسی ما بر پایه ی ولایت استوار است.اعتقاد شیعیان برآن است که امامان معصوم به امامت و ولایت،از جانب خداوند وبه ابلاغ رسول الله(ص)منصوب شده اند.پرسش مهم قابل بحث آن است که آیا در عصر غیبت،فقیهان عادل،به ولایت و نیابت عامّه از معصومان(ع)نصب شده اند؟متن حاضر عهده دار بررسی این پرسش جدی و اساسی است.ابتدا معنای ولایت فقیه روشن،وباتحریر دقیق محل نزاع و پاره ای از سوء فهم ها در این زمینه جلوگیری میشود؛سپس بر اقوال علمای شیعه و تاریخچه ی نظریه ی ولایت فقیه می پر دازیم.بررسی ادلّه ی اثبات ولایت برای فقیه،مهم ترین محور مباحث این متن است.
ولایت انبیاء و اولیاء الهی
آنچه در بحث ولایت مهم است اثبات ولایت برای انبیا و اولیا الهی است بدین معنا آیا برای رسول خدا و ائمه هدی و بالاتر آیابرای مومنین ولایت ثابت است یا نه؟و اگر ثابت است آیا دارای درجات و مراتب است یا خیر؟قبل از پرداختن به ولایت انبیا و اولیا الهی طرح این مسئله ضروری است که اگر ولایت برای انبیا و اولیا ثابت شود چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی این ولایت نه در عرض ولایت خداوند است و نه در طول آن دلیل بر اینکه هیچ ولایتی در عرض ولایت خداوند نیست آن است که ولایت هیچ کس ولایت اصیل و بالاستقلال نیست ازاین رو اگر ولایت غیر اصیل وغیر مستقل برای هرکه ثابت شود در عرض ولایت خداوند که اصیل و مستقل است است قرار نخواهد گرفت.اماعلت اینکه ولایت انبیاء و اولیاء در طول ولایت خداوند نیست آن است که ولایت خداوندی که احد و صمد است نامتناهی و خارج از حد و حصر است و چون نامتناهی است به مقطع خاصی محدود نمی گردد تا از آن مقطع به بعد نوبت به ولایت دیگری برسد خداوند به دلیل صمد بودن خلاءی برای دیگران باقی نمی گذارد چه رسد به اینکه آن غیر در رتبه ی ثانی واقع شود(هوالذی فی السماء اله و فی الارض اله)اوست که هم در آسمان خداوند است وهم در زمین بدون آنکه بر حریم خداوندیش از آسمان و زمین رنگی نشیند و به عبادت دیگر یکی از برجسته ترین اوصافی که برای خداوند اثبات میشود وصف نامحدود بودن اوست که با اثبات آن دامن کبریایی خدای سبحان از تمامی نواقصی که ا
ز ناحیه محدود بودن عارض میشود مبرا و منزه می گردد.علی (ع)فرمود:«ومن حدّه فقد عدّه ومن عدّه فقد أبطل أزله»اگر کسی خداوند را محدود کند اورا به شمارش در آورده و هرکه او راشماره کند ازلیّت اورا باطل کرده است بنا براین در مقام ثبوت روشن است که علّت آغازین به دلیل نامحدود بودن در تمامی سلسله هستی حضور دارد و هیچ یک از افراد در عرض ویا در
طول علّت نخواهند بود بانفی ولایت طولی و عرضی از غیر خداوند اگر ولایتی به دیگران اسناد داده میشود به ناچار مظهر ولایت خداوند خواهد بود یعنی ولایت تکوینی و تشریعی هر ولی در حقیقت مظهر ولایت حق است و آن شخص مجلی و محلّ جلوه ولایت خداوند است که ولایت خداوند در آن تجلّی کرده است.
تجلیل از خانواده های مدیران مدارس علمیه خواهران سطح استان کردستان توسط مدیریت استان
به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان از خانواده های مدیران مدارس علمیه خواهران سطح استان طی مراسمی تجلیل بعمل آمد.
حجت الاسلام والمسلمین محمد صالحی مدیر حوزه های علمیه خواهران سطح استان خاطر نشان کرد:در مراسمی که در پارک جنگلی آبیدر سنندج برگزار گردید ازخانواده های مدیران مدارس علمیه خواهران استان از سوی مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان تجلیل بعمل آمد.
و ی در ادامه افزود:خانواده های مدیران مدارس همکاری وهمراهی همه جانبه با مدیران دارند و همیشه ودر همه جا به همراه مدیران ودوشادوش ایشان حامیان حوزه های علمیه استان بوده اند.
مدیر حوزه های علمیه خواهران افزود:مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران برخود لازم دید که به پاس همراهی وهمدلی خانواده ها با مدیران بزرگوار وهمکاری ایشان از آنان تقدیر وتشکر نماید.
وی درپایان اظهار داشت:در حضور نماینده محترم ولی فقیه در استان حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه العالی)وبه دستان مبارک ایشان تقدیر نامه هایی به نام خانواده های مدیران وهمچنین هدایایی به ایشان تقدیم گردید.
چکیده تحقیق پایانی با عنوان دیه زن از دیدگاه فقه وحقوق
موضوع تحقیق :دیه زن از دیدگاه فقه وحقوق
محقق:زهرا محمودزاده -مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)بیجار
چکیده
اسلام نظامی جامع وبه هم پیوسته دارد که حقوقی بخشی از آن است فقه اسلامیزوایای گوناگون زندگی انسان را از پیش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجه قرار داده است .بنابر این باید تمام زوایا و مسائل ریز رادر نگاه کلان ودر راستای آن برنامه کلی لحاظ کرد پس تکیه به برخی نکات ریز و نگاه استقلالی به آن بدون توجه به پیکره کلی و برنامه کلان نتیجه مطلوب نمی دهد .
از آن جا که قانون به طور کلی وضع می شود قانون گذار مصلحت عمومی را رعایت می کند و موارد استثنایی و تبصره ای سبب نقض حکم کلی نمی شود .
در حقوق اسلامی وظایفی خاص به عهده مرد نهاده شده است دیه مالی است که در برابرآسیبی که به انسان وارد شده است گرفته می شود مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد .بنابراین کسی نمی تواند بگوید چون دیه زن نصف مرد است زن نصف ارزش مرد را دارد عضمت و ارزش انسان به صفات و کسب مراتب علمی و عملی وابسته است ودر این جهت مرد وزن یکسانند .
قرآن مجید می فرماید :"پس پروردگار شان دعای آنان را اجابت کرد وفرمود من عمل هیچ صاحب عملی از شمارا از مردیا زن که همه از یکدیگرند تباه نمی کنم “
“هر کس از مرد وزن کار شایسته انجام دهد ومومن باشد قطعا او را با زندگی پاکیزه ای حیات (حقیقی)می بخشیم ومسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد”
بنابراین ارزش انسان به انسانیت او ونائل شدن وی به مراتب والای قرب الاهی است در این جهت جنسیت نقشی ندارد .زن ومرد یکسانندو چه بسا زنان از استعداد بهتری برخوردار باشند .
دیه به معنای قیمت نهادن شخص و شخصیت نیست بدین سبب اگر یکی از شخصیت های بزرگ علمی یا سیاسی کشور در جریان یک قتل عمد یا غیر عمد کشته شود دیه اش با دیه کارگر ساده ای که به این گونه جان باخته برابراست.
حکم به نقص دیه زن به معنای کم تر بودن حق زندگی وسلامتی زن نیست .این قانون با توجه به دیدگاه اقتصادی اسلام و مسئولیت های مرد وزن که مرد را عامل اول اقتصادی می داند وضع شده است .حق زندگی در زن ومرد یکسان است .
بدین سبب با اجرای قوانین اسلام در همه ابعاد تعادلی کامل میان زن ومرد ایجاد می شود .
با توجه به این دیدگاهجامع تعادلی کامل در نظام خانواده ایجاد می شود .زن با دید عاطفی خود بر اساسملاحظه مسائل اخلاقی گاه در جهت حل مشکلات اقتصادی خانواده گام بر می دارد ولی شرعا در این مورد وظیفه ای ندارد .
کلید واژه ها: زن -دیه- تنصیف-فلسفه دیه
چکیده تحقیق با عنوان حقیقت تقوا وآثار آن در آیات وروایات
موضوع تحقیق :حقیقت تقوا وآثار آن در آیات وروایات
محقق:مهوش پور رحمانی-مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
استاد راهنما:خانم امینی
چکیده
موضوع مورد بحث، حقیقت تقوا و آثار آن در آیات وروایات می باشد.تقوا به عنوان مانعی براي ورود به شبهات و مهاري براي نفس سرکش معرفی شده است وبه معناي خویشتنداري دربرابر گناهان وتخلف از فرمان خدا ست. در حقیقت حالت درونی است که انسان را از هرگونه گناه، باز می دارد تا مرتبه اي که به غیر خدا نمی اندیشد.تقوا با واژه هایی نظیر ورع،ایمان، نیکی همبستگی معنایی دارد به گونه اي که در بعضی آیات می بینیم این واژه ها جانشین تقوا شده اند وازاستلزامی حکایت می کند که میان این مفاهیم برقرار است؛مفهوم مخالف آن درادبیات دین فجوراست که به معناي افسار گسیختگی وبی مهاري می باشد.پایین ترین مرتبه ي تقوا انجام واجبات وترك محرمات است. بالاتر از آن انجام کارها براي رضاي خدا وبالاترین مرتبه دوري از هر آنچه انسان راازیاد خدا باز می داردحتی اگر انجام آن گناه نباشد.انسان هاي متقی با نشانه هایی چون ایمان به غیب،راستگوئی،نرمخوئی وگذشت از دیگران،از انسان هاي دیگرمتمایز می گردند.چنین افرادي می توانند حق رااز باطل تشخیص دهند در نتیجه از گرفتاري ها رهایی می یابند وخانواده و جامعه ي آنان رشد می یابد.توجه به آثاري که تقواي الهی دردنیا و آخرت فردمی گذارد،اهمیت وضرورتاین بحث رابه طور کامل نمایان می سازد. بنابراین سعی شده است با بیان این آثار، خوانندگان نسبت به عملی کردن مسائل شرعی ترغیب شوند.جمع آوري مطالب به صورتتحلیلیو کتابخانه اي وفیش برداري بوده وازمنابع تفسیري واخلاقی دسته اول ودوم استفاده شده است.
کلیدواژه:تقوا، ورع،آیات ،روایات، فجور.
چرا امام رضا(ع) به امام رئوف شهرت یافتند؟
بیش از هر چیز مهربانی در سیره امام رضا(ع) متبلور است، گویی ایشان پیامبر معاصر عباسیان است، یعنی تمامی رفتارهایی که در پیامبر اکرم(ص) دیده میشد در ایشان بود از این رو به امام رئوف شهره شدند.
بی تردید سیره ائمه معصوم (ع) بهترین نقشه راه در مسیر دستیابی به سبک صحیح زندگی و رسیدن به سعادتی است که خداوند وعده داده است چراکه ائمه (ع) نسخه ناطق قرآنی هستند که فراتر از زمان و مکان بشر را به سعادت دنیوی و اخروی رهنمون می شود. از این رو و با توجه به قرار گرفتن در ایام ولادت امام رضا (ع) در گفتگو با مصطفی عباسی مقدم، استاد دانشگاه کاشان و مولف کتاب “رایحه هدایت: درباره سبک زندگی رضوی به گفتگو پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد:
آیا می توان از سبک زندگی امام رضا (ع) برای زندگی امروز الهام گرفت، چه بخش هایی برای زندگی امروز کاربرد بیشتری دارد؟
وقتی ما انبیاء و ائمه (ع) را الگوی و پیشوای خود می دانیم این امامت و پیشوایی ابعاد سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اخلاقی می یابد و مسلما بعد سیاسی اجتماعی آن نیز محفوظ است که در جای خود باید بحث شود. اینکه تبعیت از امام در همه امور شئون اجتماعی، سیاسی و حکومتی و جهانی واجب است یعنی ائمه (ع) باید نظامات اجتماعی را به ما آموخته و ما از آنان درس بگیریم.
اما باید توجه داشت که در عرصه عمل و فردی و بین فردی در جمع های کوچک و بزرگ و ارتباطات خانوادگی و فردی بحث سبک زندگی بیشتر خود را نشان می دهد، البته زندگی به طور عادی شامل همو امور می شود، اما در نگرش اولیه سبک زندگی ناظر به رفتارها و روابط عادی بین انسان ها است. اینکه چگونه در خلوت خود زندگی کرده و چگونه با دیگران ارتباط داشته و هماهنگ شویم و اختلافات احتمالی را چطور رفع کنیم همگی از مواردی است که در سبک زندگی دیده می شود و مستقیما از رفتار ائمه (ع) قابلیت استفاده دارد؛ یعنی با مرور سیره جامع ائمه (ع) نه معدود و در موارد خاص که به همه ابعاد زندگی توجه دارد، این سیره باید الگوی ما باشد این یعنی سبک زندگی که با این نگاه ما تابع ائمه (ع) هستیم. لذا اگر امامی با توجه به شرایط جامعه در رفاه بسر برد ما فقط به نحوه عمل امام نمی نگریم بلکه شرایط جامعه را بررسی می کنیم و اگر امامی در تنعم بسر نبرد شرایط اجتماعی سیاسی را نیز مدنظر قرار می دهیم، یعنی دوری از یکسویه نگری و افراط و تفریط. لذا در ارتباط با سیره امام رضا (ع) گفته می شود که فقر شاید کمتر به چشم می خورد چراکه ایشان با توجه به موقعیت اجتماعی سیاسی عصر مامون، لباس های فاخر پوشیده و در رفاه نسبی بسر می بردند، برخلاف امیرالمومنین (ع) که با توجه به شرایط جامعه نوپای اسلامی در کمترین رفاه ممکن زندگی می کردند.
از این رو، ضرورت دارد سبک زندگی از سیره ائمه (ع) استخراج می شود چراگه اگر نتوانیم این سبک را از ائمه (ع) بیاموزیم بخش عمده کسب فیض ما مختل می شود بنابراین باید در نحوه زندگی فردی و اجتماعی از آن حضرات علیهم السلام الگو بگیریم.
اصلی ترین صفت و ویژگی ممتاز در سبک زندگی رضوی چیست که می تواند در روزگار کنونی نیز مورد الگوبرداری قرار بگیرد؟
اگر بخواهیم در زندگی امام رضا (ع) اگر ویژگی های عمده را استخراج کنیم، بیش از هر چیز مهربانی در آن متبلور است، گویی ایشان پیامبر معاصر دوران عباسیان است یعنی تمامی رفتارهایی که در پیامبر اکرم (ص) دیده می شد در ایشان بود که در راس آنها مهربانی، عطوفت و لطف است یعنی مهمترین ویژگی حضرت (ع) بویژه زمانی که با مردم سروکار داشتند و در مراجعات مردمی صفتی که از ایشان در یادها مانده، عطوفت و مهریانی است از این رو به امام رئوف شهرت یافته اند، چه در حیات و چه در ممات و حیات برزخی که شفاعت و عنایت به همه مردم دارند و واسطه رحمت الهی هستند.
ویژگی بعدی توجه به فقراء، ضعفاء، خادمان و افراد ضعیف و فرودست است، به عبارت دیگر حضرت (ع) بسیار مورد عنایت بودند چراکه در خلافت های موروثی چون ملاک قدرت و تسلط و غلبه است نه فضائل اخلاقی لذا طبیعی است در خلافت اموی و عباسی حتی اگر خلیفه ای اهل فضیلت و مهربانی باشد عموما از رحمت و عدالت به دور هستند به ویژه با قبیله گرایی و گرایش های تند سیاسی. اما امام رضا (ع) وقتی در ظاهر ولی عهد شده و در دستگاه خلافت جایگاه و نقشی آشکار می یابند سعی می کنند فرهنگ مواسات و مهربانی نسبت به زیردستان را نهادینه کنند چه در محیط خانوادگی چه در سطح اجتماعی و نسبت به هر کسی که از نظر مقام مالی و دنیوی از ایشان در رتبه ای پایین تر قرار داشتند و همه را بنده خدا می دانستند.
با توجه به اینکه ایشان به عالم آل محمد (ص) شهرت یافته اند، وجود چه نوع رفتاری منجر به این شهرت شده است؟
ویژگی سوم حضرت (ع) پاسخگویی به مسائل روز است، جامعه آن روز به دلیل فقر فرهنگی به شدت تشنه معارف دینی بود بعد از سال ها جدایی مردم از معارف قرآن و عترت (ع)، زمینه ای فراهم شده بود تا به عطش علم جویی مردم پاسخ داده شود و امام (ع) سعی کردند با استفاده از سرچشمه قرآن و سنت که در اندیشه آن حضرت (ع) تجلی داشت و کمک بزرگان ادیان و نیز راویان حدیث و .. پاسخ سوالات مردم را بدهند از این رو چنان توحید را در نیشابور و در مناظرات مامون با حضور علمای ادیان معارف دین را تبیین می کنند و آنچنان آیات قرآن را تفسیر می کنند که مخالفان مجاب می شوند (امثال مامون علاقه مند بودند که هماوردی علمای ادیان و اسلام را با امام رضا (ع) ببینند اما راضی به پیروزی ایشان در مناظرات نبودند) از این رو ائمه (ع) از این نظر بسیار در مضیقه و فشار بودند.
اما ایشان علی رغم کثرت مخالفان سعی کردند آموزه های دین را تبیین کرده و شبهات آنان را به بهترین شکل پاسخ دهند تا جایی که طرف مقابل یا تسلیم می شدند یا با پرخاش جلسه را ترک می کردند.
آیا شیوه امام رضا (ع) در مواجهه با آراء و نظرات مخالف می تواند سبک مناظره صحیح علمی را به محیط های علمی ما عرضه کند؟
مسلما محتوای مناظرات بسیار راهگشا است و اندیشه شیعی را بارور کرده و هم روش و متدولوژی بحث امام با ارباب ادیان مختلف راهگشا بوده است و میتوان در هر دو عرصه سبک سازی کرد و وارد میدان عمل شد همانطور که در بسیاری از موارد امروز سبک امام صادق (ع) و امام رضا (ع) در محیط های علمی ما راهگشا بوده است.
یک غنچه گل ویک گردباد
هنگامی که زنی آرایش کند و معطر از خانه خارچ شود و شوهرش نیز از این کار راضی باشد،
به ازای هر قدمی که زن بر می دارد، خانه ای در آتش برای شوهرش بنا می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
دلیل سیاهی چادر...
حجاب؛ خلط علتها و معلولها
حجاب محدودیت نیست مصونیت است. این اولین و معروفترین جملهای است که یک فرد مذهبی برای دفاع از حجاب یاد میگیرد. بعد از مدتی و در چند بحث ارجاع به این جمله او را به بنبست میرساند و به جملهای ارتقا یافتهتر میرسد که حجاب، محدودیت مصونیت زاست؛ و بعد توضیح میدهد که درست است که حجاب محدودیت است اما محدودیت خیلی خوبی است و باعث میشود زنان از چشم بد در امان باشند، باعث میشود زمینه تحریک مردها کمتر شود تا به گناه نیافتند و…
کمی که فرد بزرگتر میشود و اطلاعاتش بیشتر میشود، توضیح میدهد که اصلا اگر حجاب نباشد خانواده متلاشی میشود. عدم وجود حجاب باعث میشود، در خانوادهای که به زعم همگان از اهمیت بالایی برخوردار است، هم مردان و هم زنان به فساد کشیده شوند و باعث بروز خیانت میشود، خانواده و استحکام خانواده از بین میرود و در نتیجه باعث فروپاشی و بین رفتن جامعه میشود و…
به جایی میرسد که میبیند نمیتواند با این حرفها کسی را قانع کند و حجاب بیحجابی را اصلاح کند! آن خانم بیحجاب اگر باهوش هم نباشد، یک نگاهی میاندازد به خانواده خودش، اقوامش، کشورهای همسایهاش؛ و یک نگاهی هم میاندازد به قبله آمالش که همان غرب است. یک تأملی میکند و بعد میبیند هرچند همه اینهایی که این خانم یا آقای طرفدار حجاب دارند به عنوان معضلات بیحجابی میگویند درست است، اما مشکل اینجاست که به نظر او هیچکدام از اینها بد نیست! و معضل به حساب نمیآید! او به این فکر میکند که آنها حجاب ندارند ولی معتقدند که تنها آدمهایی به زنهای بیحجاب نگاه جنسی دارند که مریضاند؛ عقده جنسی دارند و…
به نظر او در کشورهای غربی -که خیلی هم اوضاع خوب است- بیحجابی امری عادی است و آدمها با دیدن زنی که بیحجاب است و لباس مناسبی هم دارد، هیچ حس خاصی برایشان پیش نمیآید. او به این فکر میکند که در کشورهای غربی اساسا خانواده مهم نیست و آدمها در گستردهترین حالت تا یک سنین خاصی با پدر و مادرشان ارتباط خانوادگی دارند و جامعهشان هم مشکلی ندارد و خیلی هم بانظمتر و پیشرفتهتر از ما هستند! به نظر او اساساً پلیس است که تأمینکننده مصونیت افراد است نه حجاب. به نظر او قانون -که در کشورهای غربی وجود پررنگی دارد- میتواند با مردهای مریض و شهوتران برخورد سنگینی کند.
منظورم دقیقاً این است که آنچه در تحلیل و توضیح ضرورت حجاب شنیده است، در بسیاری موارد کافی نیست. یعنی فواید حجاب برای او گاه سالبه به انتفاع موضوع است و اساساً اگر هم تأمین نشود به جایی برنمیخورد (مثل استحکام خانوادگی و…)؛ گاه از طرق دیگر حاصل میشود (مثل مصونیت و…) در اینجاست که بحث با همچو فردی مغلوبه میشود و ما او را کافر و هدایتناپذیر میخوانیم و روز به روز به تعداد افرادی که این طور فکر میکنند، حتی در میان دختران باحجاب افزوده میشود.
فکر میکنم یک تجدیدنظر جدی لازم است. بهتر است از این پس اگر خواستیم به کسی توضیح بدهیم که چرا حجاب واجب است، این موارد را تنها به عنوان بخشی از نتایج حجاب نام ببریم نه دلیل و فلسفه آن. به آنها توضیح دهیم که آنچه آنها به عنوان «آزادی زن» به آن افتخار میکنند، آزادی مرد است در واقع! آنها را باخبر کنیم که کلاه گشادی سرشان رفته. اما هیچکدام از اینها را به عنوان علت و فلسفه آن نشماریم.
باید بدانیم که اینها همه معلولهای حجاب در جامعه هستند نه علت آن. پس اگر در جامعهای یا شرایطی این معلولها سالبه به انتفاع موضوع بودند، حجاب باز هم واجب است. چون حجاب به یک دلیل عقلی و پراهمیت دیگر واجب است: حجاب برای این واجب است که خداوند امر کرده. همین!