خبر: برگزاری جلسه اخلاق در مدرسه علمیه خواهران ریحانه النبی (س) سنندج
جلسه اخلاق عمومی حوزه ریحانه النبی(علیهماالسلام ) سنندج روز پنج شنبه مورخ 4/8/91 با حضوراستاد اخلاق حجت الاسلام والمسلمین حاج آقافراشی(ازاعضای محترم هیأت امناء حوزه )برگزار گردید.
ایشان بیان کردند که در ایام ماه مبارک ذی حجه قرار داریم وباید ازاین فرصت استفاده کنیم. تناسب امروز با روز عرفه بسیار ارزشمند است و این دعا جایگاه والایی دارد که باید به مضامین آن دعا ، توجه بسیار کنیم.
همچنین عنوان کردند که در این ایام ماهم باید احساس کنیم که در سرزمین مقدس مکه و مدینه هستیم و همانند حاجیان در مکه از هرگونه محرمات و گناه اجتناب کنیم.
عید قربان ، عید بندگی وعبودیت است .نمونه این عبودیت حضرت ابراهیم (ع) است که به درجه یقین رسیدو ازذریه ایشان افراد زیادی به مرتبه پیامبری رسیدند.در پایان هم اشاره کردند که ماباید درعید قربان کینه ها و کدورتها را مرتفع کنیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
خبر: برگزاری دعای پر فیض عرفه در مدارس سطح استان کردستان
مراسم پر فیض دعای عرفه همزمان با سراسر کشور در مدارس علمیه خواهران سطح استان کردستان نیز برگزار گردید. در این مراسم که طلاب گردهم جمع شدند و زیارت امام حسین (ع) را در روز عرفه قرائت کردند.
به دنبال این مراسم روح بخش حدیث شریف کسا نیز بصورت دسته جمعی قرائت نمودند.
این مراسم با حضور طلاب مدارس در مزار شهدای 8 سال دفاع مقدس و خواندن دعا برای شهدا به پایان رسید.
خبر: برگزاری جلسه نشست و هم اندیشی مدیر مدرسه علمیه الزهرا (س) قروه سرکار خانم عبدی با طلاب
جلسه نشست مدیر با طلاب
جلسه نشست مدیر با طلاب این حوزه مبارکه که در تاریخ 3/2/91 برگزار شد که مدیر مدرسه خانم عبدی طی سخنان خود نکاتی را تاکید نمودند و فرمودند : تبیین هدف و انگیزه طلاب از تحصیل علوم دینی و دقت طلاب در آیین نامه آموزشی و اهمیت زنگهای مباحثه و آثار و فواید آن و حضور منظم در سر کلاس ها و اینکه طلاب از مرخصی های خود در حد نیاز استفاده نمایند و در همه کلاسهای از جمله آموزشی و فرهنگی حضور فعال داشته باشند.
نوجوان سبز! روزت مبارک!
تو، یک الگوی زیبا هم داری؛ نوجوانی که مثل تو بود و دلی داشت که از حسرت پرواز به ارتفاع ها، بی تاب شده بود. وقتی فهمید که با نیروی بی نهایت و زلالش می تواند عزت ایران و ایرانی را که به تاراج می رفت، به اندازه ساقه دوازده ساله اش بازگرداند، دیگر درنگ و تردید نکرد. تن خود را به نارنجک های خشمگین و آتشین سپرد و تانک های زوزه کش را ذلیل، به هوا پرتاب کرد، اما با تقدیم جانش، شرف یک ملت را ضمانت کرد. پس آن گاه بود که خمینی بزرگ او را رهبر خواند.
.
.
.
امروز، روز حسین فهمیده و همه هم سن و سال های جسور و با شهامت اوست که قدر نوجوانی خود را می دانند و هر سال، مثل امروز با همه خوبی ها، تلاش ها، مردانگی ها و تازگی ها، دست دوستی می دهند.
نوجوان سبز! روزت مبارک!
.
.
.
حکایت دیگری از تو ورق خورده است که پله پله غرق گل شوی.
.
.
.
در مقطعی دیگر، جلوه مقدماتی عشق را می بینی و به سرسبزی ها آراسته می شوی.
.
.
.
بهاری نو خوش دمیده است که تو را از نَفَس های خویش برویاند.
.
.
.
قرار است پا به نهالستان آوازهای ماه بگذاری.
.
.
.
وقتِ آن رسیده است که خود را با آسمانی ترین روزها بسنجی و با توانستن برابر بدانی.
.
.
.
چیزی کم نداری در راه رسیدن به خواسته های درست. کنجکاوی، در بساط نوجوانی ات یافت می شود؛ به شرطی که به موقع و به جا از آن بهره بگیری.
.
.
.
خنده های تو، در ذهن این دوران، سپرده می شود تا سال ها بعد، به بازخوانی خوش خاطرات بنشینی.
.
.
.
بیا و نگاهت را تا پروانه زارِ شادی ببر. روی پای خود بایست و نشاط آورترین ناحیه روزگار را تماشا کن.
.
.
.
بیا و به اشیای پیرامون خود رنگ معنویت بزن.
کارهایت را مطابق ثانیه های زلال آب ها تنظیم کن.
بوی بهشت را روی خلوت دل بگستران.
.
.
.
سفرهایی از این سال تا تولد لطیف باران، برای تو ترسیم شده است. خنده های گلبرگ های نو، چقدر شبیه سجاده کوچک توأند که وقت نماز، همه جا را معطر می کند! بلوغ تو آغازگر مسیر پر از مهر بندگی است.
.
.
.
همراه با قرآن از قصه های روشن مهتاب، جرعه جرعه بنوش.
.
.
.
بلوغ تو چقدر به جوانه های درخت می ماند که رو به پنجره می شکفند!
.
.
.
آری او با اقدام شجاعانه خود در روزهای آغاز جنگ تحمیلی ، جهانیان را به حیرت واداشت و راه رسیدن و عشق به معبود را برای رزمندگان هموار کرد .
.
.
.
او خوب فهمید که چگونه می توان به وصال یار رسید . و چه زیبا و چه زود این وصال برایش محقق گشت .
.
.
.
او درس پرواز را به همه آموخت . پرواز تا اوج قله های رفیع کمال و سعادت را .
.
.
.
او به ما فهماند درس انسان شدن و از خود گذشتن و به خدا پیوستن را.
.
.
.
فهمیده خود فهمید و به همه جهانیان فهماند که چگونه می توان در سن ۱۳ سالگی ره صد ساله را طی کرد و نشان و مدال رهبریت را دریافت کرد .
.
.
.
فهمیده به ما فهماند درس پیروی و لبیک به فرامین ولایت را.و چه زیبا لبیک گفت به ندای هل من ناصرا ینصرنی حسین زمان .
.
.
.
فهمیده به ما فهماند درس دفاع و پاسداری از ارزشهای اسلامی را.
.
.
.
او درس پروانه وار سوختن تا به وصال معبود رسیدن را به ما آموخت .
.
.
.
او چه زیبا تصویرحقیقی رهایی از کالبد جسم خاکی و پرواز و مأوا گرفتن در جوار معبود را به نمایش گذاشت .
.
.
.
او به ما فهماند که چگونه می توان غل و زنجیرهای اسارت شیطانی را گسست و به یگانه معبود هستی پیوست .
درد دلی با امام زمان (عج)
غربت امام عصر علیه السلام
آقای من!
مولای غریب و تنهای من!
پدر مهربان اهل عالم!
می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.
من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.
… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ (1) از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعیدمی کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟
… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی … العفو … العفو!
دل نوشته .... عرفه
خداوندا ….
به نامت و به يادت آغاز مي كنم دلنوشته ام را در اين روز عرفه ، روزي كه گويند دعاها در آن روز مورد اجابتت قرار خواهند گرفت ، انشاالله
ديگر صبري برايم نمانده ، چه بگويم از دلتنگي هاي روزگار ، چه بگويم و با كه بگويم غم دل جزء با تو كه بر غم و ماتم اين دل خود آگاهي .
حال اي معبود و مقصودم ترا با همه ي دلتنگي هايم ياد مي كنم و واي بر من كه ترا در خوشي هاي زندگي صدا نمي كنم و در گرفتاري هاي زندگي صدا مي كنم .
كاش ، اين واژه ي تأسف بار كه باز بر لبان اين بنده ي حقيرت بخاطر فراموشي ياد تو جاري گشت ، حال با چه رويي ترا اي بي همتاترين معبود صدا زنم و از تو طلب خواسته ي دلم را كنم .
مي خواهم دردِ دل با تو بگويم كه شايد كمي از غم خويش كاسته گردد و جزء تو اي معبود كسي را سنگ صبور خود نديدم و هيچ ياري را بهتر از تو امين خود پيدا نكرده ام .
حال كه با تو سخن مي گويم ، غمي را پيدا نمي كنم كه بازگوي آن باشم ، چون تو خود مرهمي بر دردهاي روزگارم و چون در كلام وحي خود آمده است : الا بذكر الله تطمئن القلوب : هر كه مرا ياد كند ، قلبش آرام گيرد
آري چه خوب است تو با صبر خود حرفهاي منِ رو سياه را گوش دادي و چه بسا اگر اين سخنان را باكسي غير از تو بازگو مي كردم به اين آرامشي كه در حال حاضر دست پيدا كرده ام ، نمي رسيدم .
پس ياري ام نما ، كه ترا با بهترين نامت صدا زنم و ترا در همه حال به ياد آورم .
يا رب العالمين
نامه حضرت علي (ع) به مالك اشتر
نامه حضرت علي (ع) به مالك اشتر
(قسمت اول)
به نام خداوند بخشاينده مهربان
اين فرمانى است از بنده خدا، على اميرالمؤ منين ، به مالك بن الحارث الاشتر. در پيمانى كه با او مى نهد، هنگامى كه او را فرمانروايى مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پيكار كند و كار مردمش را به صلاح آورد و شهرهايش را آباد سازد.
او را به ترس از خدا و برگزيدن طاعت او بر ديگر كارها و پيروى از هر چه در كتاب خود بدان فرمان داده ، از واجبات و سنتهايى كه كس به سعادت نرسد مگر به پيروى از آنها، و به شقاوت نيفتد، مگر به انكار آنها و ضايع گذاشتن آنها. و بايد كه خداى سبحان را يارى نمايد به دل و دست و زبان خود، كه خداى جلّ اسمه ، يارى كردن هر كس را كه ياريش كند و عزيز داشتن هر كس را كه عزيزش دارد بر عهده گرفته است . و او را فرمان مى دهد كه زمام نفس خويش در برابر شهوتها به دست گيرد و از سركشيهايش باز دارد، زيرا نفس همواره به بدى فرمان دهد، مگر آنكه خداوند رحمت آورد.
(لطفا به ادامه مطلب توجه فرمائید)
شش چيز پس از فوت مؤ من ثوابش به او ميرسد
شش چيز پس از فوت مؤ من ثوابش به او ميرسد
على عليه السلام فرمود: شش چيز پس از وفات مؤ من (ثوابش ) به او مى رسد:
1- فرزندى (كه از خود باقى گذارد) تا براى او استفاده كند.
2- كتابى (بنويسد) كه بعد از او بماند (و ديگران از آن استفاده كنند)
3- درختى بكارد (كه ديگران از ثمراه اش بهرمند شوند).
4- چاهى حفر كند (كه ديگران از آبش استفاده نمايند).
5- صدقه جاريه (مانند ساختن مسجد و مدرسه و پل عبور…).
6- سنت و كارخوبى كه پس از او بماند (و ديگران ) به آن عمل كنند.
نتيجه مخالفت با هواى نفس
نتيجه مخالفت با هواى نفس
در كتاب فرج بعد الشدة حكايت ذيل را نقل نموده كه راهبى در بلاد مصر شهرت يافت كه او صاحب مكاشفه است ، عالمى از علماى مسلمين خيال كرد كه اين راهب ، مسلمين را از دين اسلام خارج مى كند پيش خود گفت خوب است او را بكشم كاردى را مسموم كرده آمد به در خانه راهب ، در را زد راهب گفت : كارد را بينداز، اى عالم مسلمين داخل شو، آن عالم كارد را انداخت و داخل شد، و گفت : اى راهب اين نور مكاشفه از چه جهت به تو ظاهر گشته ، راهب گفت : به خاطر مخالفت با هواى نفس ، عالم به او گفت : آيا اسلام را قبول مى كنى ؟ راهب گفت : بلى ، (( اشهد ان لااله الاالله و ان محمدا رسول الله )) عالم گفت : چه چيز تو را به مسلمانى وادار نمود؟ راهب گفت : اسلام را بر نفس خودم عرضه كردم نفسم مخالفت كرد من هم با نفسم مخالفت كردم و اسلام را قبول كردم چون من به اين مقام نرسيدم جز به مخالفت با نفسم.
خبر: برگزاری جلسه آموزش بهداشت و تغذیه بانوان با حضور کارشناسان بهداشت در مدرسه علمیه زینب الکبری (س) سریش آباد
برگزاری جلسه آموزشی بهداشت تغذیه وبانوان
با دعوت از دوتن از کارشناسان بهداشت جلسه آموزشی در خصوص بهداشت تغذیه ومامو گرافی در مدرسه برگزار گردید که ابتدا سرکار خانم کرمی کارشناس تغذیه در خصوص انواع تغذیه مناسب وگروههای تغذیه مطالبی ایراد فرمودند ودر ادامه به مسئله کم خونی در بانوان علت آن و راهکارهای جبران آن پرداختند وسپس در ادامه سر کار خانم ملاولی کارشناس بهداشت بانوان درخصوص ماموگرافی توضیحاتی به شرح ذیل ارائه فرمودند :یکی از مهمترین و موثرترین راه های تشخیص سرطان سینه، به خصوص در مراحل اولیه بیماری،انجام ماموگرافی است.
یکی از موثرترین راه های مبارزه با این بیماری،تشخیص آن در مراحل اولیه پیدایش است به عقیده اکثر پزشکان در صورت تشخیص به موقع سرطان در مراحل اولیه می توان درمان موثرتری را انجام داد و از میزان مرگ و میر احتمالی کاست بنابراین ، تشخیص در مراحل اولیه سرطان، به عنوان یک عامل حیاتی در درمان موفق به شمار
می رود.