مدیریت استانی کردستان

  • خانه 
  • تماس  

بدون شرح

از زبان فرزند شهید:شهادتت مبارک

25 بهمن 1391 توسط صالحی

روز عید قربان که آقا آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون، سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر گرفت و یک عبای آقا را و به آقا گفت: آن انگشترتان را بدهید که خیلی باهاش نماز خوانده اید. وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم، سردار سلیمانی رفت داخل قبر. عبای آقا را پهن کرد. مقداری تربت کربلا آورده بود. آن را روی عبا پخش کرد. بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر آقا را هم گذاشتند زیر زبان بابا. من و سعید هم بالای سر قبر ایستاده بودیم. آنجا هم سعید خیلی بی تابی می کرد. رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم. عبا را دور بابا پیچیدند و … تمام شد!

به ما اجازه ندادند بالا سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک می ریزند روی بابا.

از زبان فرزند شهید

کتاب احمد (خاطرات شهید احمد کاظمی) | نویسنده: سید علی بنی لوحی ص 157

 1 نظر

خاطره ای از شهید عباس بابایی

25 بهمن 1391 توسط صالحی


پنج شش روز به عید سال 61 مانده بود. « بابایی » شب به خانه مان آمد و مقداری طلا به من داد و گفت: فردا به پولش نیاز دارم. این ها را بفروش. با اصرار گفتم: اگر پولی نیاز دارید، برایتان فراهم کنم.

او نپذیرفت. من هم مطابق دستور، عمل کردم و طلاها را فروختم.

شب بعد که آمد، از من خواست تا بیرون برویم و قدم بزنیم. کمی که از خانه دور شدیم، گفت: شما کارمندها عیال وار هستید. خرجتان زیاد است و من نمی دانم باید چکار کنم؟!

دسته های صد تومانی و پنجاه تومانی را از دستم گرفت و بدون آنکه بشمارد یک بسته ی اسکناس پنجاه تومانی به من داد و گفت: این هم برای شما و خانواده ات. برو شب عیدی چیزی برایشان بخر.

بعد هم شنیدم همان شب، پول ها را بین سربازان متأهل که قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندشان بروند تقسیم کرده است.

کتاب پرواز تا بی نهایت، خاطره ی سید جلیل مسعودیان، ص 139

 2 نظر

آخرین نماز...

25 بهمن 1391 توسط صالحی

در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر پنجاه و پنج ویژه شهدا، کار عجیبی کرد. نیروهای خط شکن را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد. بعد از نماز گفت:« این نماز را فقط به دو دلیل خواندم، اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد …»

یکی از بچه پرسید: «بعد چه؟»

« دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد.»

و خدا لایقش دانست.

محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.

مناجات رزمندگان

برگرفته از کتاب پیشانی و خاک| ص 9

 نظر دهید »

حدیث روز

25 بهمن 1391 توسط صالحی

عن امام العارفین امیرالمؤمنبن علی (ع)
العِلمُ نَهرٌ وَالحِکمَةُ بَحرٌ وَالعُلَماء حَول نَهر یَطُوفُون وَالحُکَماءُ وَسَط البَحر یغُوصون وَالعارِفُونَ فی سُفُن النَّجاة یَسیرُون؛
علم رودی است و حکمت دریایی و عالمان اطراف رود می گردند و حکماء در میان دریا به غوّاصی مشغولند و عارفان در کشتی های نجات به سیر می پردازند.

 نظر دهید »

دوری از حسد! چگونه؟

25 بهمن 1391 توسط صالحی



همه ما ممکن است گاهی در زندگی دچار حسادت شویم. ارتقای شغلی همکاران، ماشین جدید همسایه یا حتی دوچرخه دوست‌تان ممکن است باعث حسادت‌تان شود.
برای بیشتر افراد، حسادت، احساسی زودگذر و مقطعی است اما بعضی مواقع حسادت آن‌قدر قوی و شدید است که شادی فرد را می‌گیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی می‌گذارد. مراحل زیر به شما کمک می‌کند تا بر حس حسادت غلبه کنید.
● قدم اول:
به جای اینکه به خاطر احساس‌تان نسبت به دیگران، خودتان را سرزنش کنید، ریشه‌ها و دلایل حسادت‌تان را شناسایی کنید.
روان‌شناسان می‌گویند، حسادت در نتیجه اعمال و رفتار دیگران ایجاد نمی‌شود بلکه عدم اطمینان و اعتماد به‌نفس درونی افراد باعث به وجود آمدن چنین احساسی در افراد می‌شود.
سعی نکنید رفتار خودتان را توجیه کنید. شاید گاهی وقت‌ها بتوانید برای حسادت‌تان دلیل قانع کننده‌ای پیدا کنید اما در اغلب موارد این‌طور نیست.
● قدم دوم:
بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودتان دور کنید، این است که اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید.
همان‌طور که در مرحله قبل گفتیم، حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشان ایجاد می‌شود نه رفتار و اعمال دیگران.
برای افزایش و تقویت اعتماد به نفس‌تان از همین امروز اقدام کنید. کتاب‌های مفید در این زمینه را مطالعه کنید و در صورت لزوم از مشاور کمک بگیرید.
● قدم سوم:
از تجربه‌های گذشته درس بگیرید و حسادت را کنار بگذارید.
اگر در گذشته به کسی حسادت کرده‌اید، با دقت بیشتری به آثار منفی حسادت در زندگی‌تان توجه کنید. اجازه ندهید حسادت بر روابط شما با دیگران تاثیر منفی بگذارد.
● قدم چهارم:
افراد خانواده و دوستان شما هر چه بیشتر پیشرفت کنند و در زندگی‌شان موفق شوند، بهتر می‌توانند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفس‌تان را بالا ببرند؛ بنابراین به جای حسادت، به وجود آنها افتخار کنید.
حسادت به داشته‌های دیگران، شما را عصبی، خشمگین و افسرده می‌کند و همین باعث می‌شود انرژی لازم برای پیمودن راه موفقیت را از دست بدهید و نتوانید پیشرفت کنید.
● قدم پنجم:
برای نعمت‌هایی که دارید، شکرگزار باشید و سعی کنید راضی باشید و برای بهتر شدن تلاش کنید.
حسادت وقتی به وجود می‌آید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد.
بنابراین قانع و راضی بودن به آنچه که دارید، می‌تواند شما را از این احساس ناخوشایند دور کند.
● قدم ششم:
برنامه‌تان را بر اساس اقدامات تنظیم کنید. یاد بگیرید در لحظاتی که دچار حسادت می‌شوید، قبل از اینکه این حس تمام وجودتان را بگیرد، آن را تجزیه و تحلیل کنید.
به جای فکر کردن به مواردی که حسادت‌تان را برانگیخته، به این فکر کنید که چه ضعف یا کمبودی در وجود‌تان باعث به وجود آمدن این حس شده است.
شخصیت‌تان را رشد دهید. به نقاط مثبت شخصیت‌تان فکر کنید، قدر خودتان را بدانید و ارزش وجود‌تان را درک کنید.
فراموش نکنید شأن شما بالاتر از این است که به دیگران حسادت کنید و با این کار به خودتان آسیب برسانید.

 1 نظر

بر روی تابلوهای جاده انقلاب نوشته است

25 بهمن 1391 توسط صالحی

جاده لغزنده است ، دشمنان مشغول کارند ، با احتیاط برانید ، با دنده لج حرکت نکنید. سبقت ممنوع ، دیر رسیدن به پست و مقام بهتر است از هرگز نرسیدن به خط امام ، حداکثر سرعت بیشتر از ولایت فقیه نباشد ، اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستید ، لااقل کمر بند دشمن را نبندید این جاده مطهر به خون شهیدان است .

 نظر دهید »

ویژگی های منتظران ظهور

25 بهمن 1391 توسط صالحی

آدمی هماره از نقص و نقصان نفرت دارد و سمت و سوی فطرت او به سوی کامل‌ترین و زیباترین، جهت‌گیری شده است. به واقع اگر مهدی علیه السلام را مردمان بشناسند، شیفته او گردیده، او را با دیگری مبادله نخواهند کرد.

امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی، ضمن فراخوانی شیعیان به انتظار،‌ یاران حضرت قائم(ارواحنافداه) را منتظران راستین و آراسته به اعمال نیک بر اساس پرهیزگاری و محاسن اخلاق دانسته‌اند:
هر کس که شاد می‌شود از اصحاب و یاوران قائم باشد، باید که در انتظار به سر برد و در حالی که منتظر است، از روی تقوا و پرهیزگاری و محاسن اخلاق عمل نماید.۱
امام هادی علیه السلام نیز درباره ویژگی منتظران راستین می‌فرماید:
آنان که منتظر ظهور اویند، مخلصانند و آنان که انکارش می‌نمایند، اهل شک و تردیدند.۲
آری، بایستی مخلصانه و مداوم در انتظار ظهور مقدسش به سر برد؛ چرا که آن حضرت خود نیز لحظه به لحظه در انتظار فرمان ظهور می‌باشند و تا فرا رسیدن آن زمان،‌ لحظه‌ای آرام و قرار ندارند و همواره در حال انتظار به سر می‌برند.

ریشه انتظار

مسأله انتظار، همانند اعتقاد به وحدانیت خداوند متعال است که از حاق وجود انسانی برخاسته است و همگان طالب آنند. آری، دل خدا را می‌خواند و چشم در انتظار مهدی است. این حقیقت را از آیت بزرگ حق، روح خدا، خمینی بزرگ رحمه‌الله آموخته‌ایم که او از استاد برازنده خویش آیت الله شاه آبادی اعلی الله مقامه این‌گونه نقل فرموده است:
بدان که از فطرت هایی که «فطر الناس علیها»۳، فطرت تنفر از نقص است و انسان از هر چه متنفر است چون در او نقصانی و عیبی یافته است… چنانچه کمال مطلق، مورد تعلق آن است… پس متوجهٌ الیه فطرت باید «واحد» و «احد» باشد. زیرا که هر کثیر و مرکّبی ناقص است. ۴
باری، آدمی هماره از نقص و نقصان نفرت دارد و سمت و سوی فطرت او به سوی کامل‌ترین و زیباترین، جهت‌گیری شده است. به واقع اگر مهدی علیه السلام را مردمان بشناسند، شیفته او گردیده، او را با دیگری مبادله نخواهند کرد؛ چرا که او مظهر اسماء و صفات جمال و جلال الهی است. او آئینه تمام‌نمای همه زیبایی‌های حق متعال جل و علا است. آن حضرت را «وجه الله» می‌دانیم و در دعای ندبه او را این گونه خطاب می‌کنیم: اَینَ وَجهُ اللهُ الَّذی اِلَیهِ یَتَوجَّهُ الاَولِیاءُ؛۵ کجاست آن چهره الهی که اولیا به او روی می‌کنند.

۱.قال الصادق علیه السلام: مَن سَرَّهُ أن یَکون َمِن أصحَابِ القائمِ فَلیَنتَظِر‍‌ْ وَلیَعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الأَخلاقِ و هُوَ منتظرٌ. شیخ محمد بن نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
۲.قال محمد بن علی النقی علیه السلام: فَیَنتظِرُ خُروُجَهُ المخلصُونَ و یُنکِرُهُ المُرتابُونَ. شیخ صدوق رحمه‌الله، کمال الدین و تمام‌النعمه، ص ۳۷۶، باب ۲۰، ح ۹.
۳.روم (۳۰) ، ۳۰. فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این فطرت خدایی است که خلقت همه مردم بر آن سرشته شده است، آن قابل تبدیل و تغییر نیست. آن دین استوار است.
۴.روح الله الموسوی الخمینی، چهل حدیث، ذیل ح ۱۱، ص ۱۸۵ ـ ۱۸۱.
۵.محدث قمی، کلیات مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه.

 نظر دهید »

نظر مراجع عظام تقلید (دامت برکاته)درباره استفاده از سیم کارت رایتل

25 بهمن 1391 توسط صالحی

 1 نظر

مقاله ای با عنوان وفای عهد با کودک

25 بهمن 1391 توسط صالحی


خوی فراگیر بشری
زندگی بشر بدون قرارداد و پیمان نمی‌چرخد. در هر شهر و روستا و قبیله‌ای، مردم با هر آیین و مذهبی بر اموری توافق دارند که با اعتماد به این عهد و قرارها، زندگی خویش را پایه‌گذاری می‌کنند.
لزوم وفای به عهد، ریشه در فطرت انسان دارد و عقل بشر، سرپیچی از پیمان را کاری نکوهیده می‌داند. هرکس با دیگری عهد می‌بندد، از او انتظار پای‌بندی دارد. گروهی که به تعهد خویش وفادار بماند، امور اجتماعی‌اش سامان می‌یابد و به سبب اعتماد و گمان نیک که به یکدیگر دارند، در آسایش و آرامش روانی به سر می‌برند. هرچه آدمی به تعهد خویش وفادارتر باشد، آسایش و آسودگی خاطرش بیشتر خواهد بود. در مقابل، آن‌که به عهد و گفته‌های خود وفادار نماند، بی‌نظمی و سرآسیمگی به زندگی‌اش رخنه خواهد کرد.
خانواده نیز بر اساس عهد و پیمان شکل می‌گیرد و سنگ بنای‌ آیین مهرورزی در خانواده را محکم می‌کند. برای نهادینه ساختن فرهنگ وفاداری میان افراد جامعه، باید از زمان کودکی و در محیط خانواده، این خوی پسندیده را در سرشت پاک کودکان پرورش داد. پدر و مادر باید با مراقبت بر کردار خود و عمل کردن به وعده‌هایی که به کودک می‌دهند، او را به‌گونه‌ای تربیت کنند که به پیمان‌داری خو کند و خلف وعده را کاری زشت و روی‌گردان از قانون فراگیر فطرت بداند.
خشتی بر بنای کج
یکی از مسائل مهم در تربیت کودک، به کار بردن راستی و اخلاص در گفتار و رفتار با کودک و پرهیز از دروغ، عهدشکنی، دورویی و فریب است. کودک هم راستی را خوب درک می‌کند و هم دروغ و عهدشکنی را. پدر و مادری که می‌پندارند کودک این مسائل را نمی‌فهمد و آنها بدون دردسر، تنها با دادن وعده‌ای دروغین می‌توانند به خواست خویش و صلاح فرزندشان برسند، سخت در اشتباهند. البته شاید به ظاهر، آنها از این راه به خواست خویش برسند، ولی در واقع، بزرگ‌ترین گرفتاری را برای خود و فرزند آفریده‌اند که چه‌بسا تا آخر عمر متوجه این تأثیر شوم نشوند و آن، القای صداقت‌گریزی، بی‌وفایی به عهد و آموزش دروغ و فریب است. این‌گونه پدران و مادران با این کار، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی کج می‌نهند؛ زیرا کودک، دورویی، صداقت نداشتن و به وعده وفا نکردن والدین را می‌فهمد و از گفتار و رفتارشان تقلید می‌کند و این، الگوی نادرستی برای رفتار و گفتار او خواهد بود. آیا به راستی، این بزرگ‌ترین مشکل در تربیت عملی کودک نیست؟
نوعی دروغ
صداقت نداشتن با کودک و دادن وعده‌های بی‌اساس به او، نوعی دروغ است و دروغ، بدترین گناهان و زشت‌ترین عیب‌هاست. خدای سبحان می‌فرماید: «إِنّما یفْتَرِی الْکَذِبَ الّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِایاتِ اللّهِ؛ همانا کسانی دروغ می‌بافند که به آیات خدا ایمان ندارند». (نحل:105)
رسول گرامی اسلام(ص) نیز فرموده است: «از دروغ بپرهیزید؛ زیرا دروغ به بدکاری می‌کشاند و بدکاری، آدمی را به جهنم می‌رساند.» باز می‌فرماید: «خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی ‌گویی که او تو را راست‌گو شمارد، [درحالی‌که] تو به او دروغ بگویی».
از امیرمؤمنان، علی‌(ع) نیز نقل است که فرمود: «بنده مزه ایمان را نمی‌یابد تا دروغ را ترک کند؛ چه شوخی باشد و چه جدی.» و امام باقر(ع) فرمود: «دروغ، ویران‌کننده ایمان است».
امام حسن عسگری(ع) هم می‌فرماید: «همه پلیدی‌ها در خانه‌ای نهاده شده و کلید آن خانه، دروغ است».
آثار ضد تربیتی عهدشکنی
عهدشکنی با کودک و دادن وعده‌های دروغین به او، از سه نظر آثار ضدتربیتی برای کودک در پی خواهد داشت:
1. والدین و مربیان، الگوهایی عملی برای کودکان هستند و کودکان رفتارها و گفتارهای ناپسند بزرگ‌ترها را تقلید می‌کنند. بنابراین، عهدشکنی و وعده‌های دروغ والدین و مربیان، درس عملی رفتار و گفتار زشتی است که تأثیرگذاری آن، از آموزش با گفت‌وگو بسیار بیشتر است.
2. والدین و مربیان با این‌گونه رفتارها، اعتماد کودک را در گفته‌ها و کارهای خود از دست می‌دهند و تلاش‌ها و برنامه‌های آموزشی ـ تربیتی آنها در او بی‌اثر خواهد شد.
3. پدر و مادر و مربیان از این راه به شخصیت کودک آسیب‌ می‌رسانند. کودکی که به دور از راستی، با او رفتار شده و به وعده‌‌ای که به او داده‌اند، وفا نشده است، احساس می‌کند ارزش او همان است که دیگران با او رفتار می‌کنند؛ زیرا اگر ارزش و احترام و شخصیت داشت، این‌گونه با او رفتار نمی‌کردند.
در حال تماشا
بچه‌ها همیشه در حال تماشای پدر و مادرند. پس به‌راحتی از رفتارهای زشت آن دو آگاه می‌شوند. دیگر جمله «آنچه من می‌گویم، بکن، نه آنچه را انجام می‌دهم»، مصداق ندارد. مغز کودک بسیار حساس‌تر و دقیق‌تر از دوربین عکاسی و فیلم‌برداری است. او از کارهای پدر و مادر با دقت و به همراه جزئیات تصویربرداری می‌‌کند و در زندگی آینده‌اش آنها را به کار می‌گیرد. کودک با درک طبیعی و فطری خویش، ضرورت وفای به عهد را می‌فهمد و وقتی پدر و مادر به او وعده می‌دهند، از آنان انتظار دارد که به وعده‌شان عمل کنند. پدر و مادر اگر به قولشان پای بستند، کودک نیز درس وفاداری را از راه چشم و دیدن فرامی‌گیرد و اگر آنان عهد خود را شکستند، فرزند، دل‌شکسته و بی‌اعتماد می‌شود و پدر و مادر را خلاف‌کار می‌داند. اگر ما پدرها و مادرها، رفتارهای درست را فقط با سخن گفتن به بچه‌ها بیاموزیم، ولی خود به آنها عمل نکنیم، فشاری بر خود احساس نخواهیم کرد. فرزندانمان هر کاری که ما بکنیم، انجام می‌دهند. اگر پدر و مادر عهدشکن باشند و با وعده‌های دروغ کودکان را فریب دهند، با رفتار نادرست به کودکان درس عهد‌شکنی می‌دهند و در عمل، به او یاد می‌دهند که انسان می‌تواند بنا بر مصالح خویش، وعده‌های دروغ دهد و سپس آنها را زیر پا بگذارد. کودکان بی‌آلایش و بی‌گناه، صدها دروغ و خلف وعده از پدر و مادر می‌بینند. آیا از چنین کودکانی انتظار می‌رود که باوفا باشند؟ فرزندانمان آنچه را ما انجام می‌دهیم، بازتاب می‌دهند. این حقیقت باید به‌صورت انگیزه‌ای قوی برای هریک از ما درآید که خود را بهتر سازیم، بر ضعف‌هایمان غالب آییم و نقاط قوت کردارهایمان را تقویت کنیم، به‌گونه‌ای که فرزندانمان از آنها بهره بگیرند.
خیانت بزرگ
برخی پدران و مادران برای آرام کردن کودک، به دادن انواع وعده‌های دروغ دست می‌آویزند: برایت شیرینی، بستنی، شکلات، میوه، کفش، دوچرخه، لباس و اسباب‌بازی می‌خریم و تو را به مهمانی و گردش می‌بریم. مثلاً برای اینکه داروی تلخی را به خورد بچه دهند، از این‌گونه وعده‌ها می‌دهند یا برای اینکه پیش دکتر و آمپول‌زن برود،‌ به او نویدهای واهی می‌دهند.
بسیاری از خانواده‌‌‌ها، روزانه وعده‌ها و نویدهای فراوانی به کودکان خود می‌دهند که به بیشتر آنها عمل نمی‌کنند و البته این وعده‌های بی‌سرانجام را با آگاهی از اینکه بسیاری از آنها عملی نخواهد شد، به کودکان می‌دهند.
آیا پدران و مادران می‌دانند که این عهدشکنی‌ها تا چه اندازه بر روح حساس کودکان تأثیر منفی می‌گذارد و بدین وسیله، چه خیانت بزرگی در حق آنها مرتکب می‌شوند؟ کودک با شنیدن یا دیدن عملی ناپسند از پدر و مادرش و هرکس که با او ارتباط نزدیک دارد، چنان تأثیر می‌پذیرد که آثارش تا آخر عمر برطرف نمی‌شود. این‌گونه پدران و مادران، ضمن ارتکاب خلف وعده که عملی زشت و گناه است، کودکی عهدشکن تربیت می‌کنند که زشتی و گناهش، از خود عهدشکنی بزرگ‌تر است.
در آیینه روایات
پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت پاکش با همه گروه‌های مردم، به‌ویژه با کودکان، با اخلاص و راستی رفتار می‌کردند. ناراستی و وعده دروغ از گناهانی است که در کلام آنها به ‌شدت نهی شده‌ است. نمونه‌هایی از آنها را نقل می‌کنیم:
1. پیامبر خدا(ص) فرموده است: «هرگاه یکی از شما به کودکش وعده‌ای داد، باید به آن وفا کند»
2. نیز فرمود: «هیچ‌‌یک از شما نباید به فرزندش وعده‌ای دهد و به آن وفا نکند؛ [زیرا] دروغ‌گویی [کودک] را به بدکارگی سوق می‌دهد و بدکارگی [هم او را] به‌سوی آتش می‌کشاند».
از این دو روایت چنین درس می‌گیریم: «یا وعده مَدِه، یا وفا کن» و «وعده ناراست، پیش‌درآمد بزهکاری است».
3. در روایتی، ‌پیامبر بزرگوار مرز دروغ را در رفتار با کودک به ما نشان داده است: «هرکس به کودکی بگوید: «بیا و این را بگیر»؛ آن‌گاه به وی چیزی ندهد، دروغ گفته است».
4. حضرت رضا(ع) فرموده است: «آن‌گاه که به کودکان وعده می‌دهید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان می‌پندارند که شما روزی‌دهنده ایشان هستید. همانا خداوند شکوهمند بزرگوار بیشترین خشم خود را بر کسانی می‌بارد که به زنان و کودکان بی‌مهری کنند».

 نظر دهید »

تیر سمی شیطان...

25 بهمن 1391 توسط صالحی


چشم، دریچه ی دل و اندیشه ی انسان است،اگر چشم در اختیار خرد و قلب سلیم باشد، به هر چه و هر چیز نگاه نمی کند و اگر عقل و دل را در اختیار چشم قرار دهیم، «هر آن چه دیده بیند دل کند یاد.»

مگر فاصله ی «نگاه» تا «گناه» چه قدر است؟
از آن جا که گام اول در روابط، نگاه های آلوده است و گام گذاران در این وادی، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمی خواهند شد، بنابراین چشم چرانی را از دیدگاه روان شناسی و معارف دینی بررسی می کنیم.

روان شناسان، چشم چرانی را نوعی بیماری روانی می شمارند. بینایی یکی از مهم ترین اعضا برای تحریکات جنسی است.زنان به محرّک های لمسی، حسّاسیّت بیش تری دارند. این تفاوت از همان اوایل، تحت تأثیر اندروژن ها شکل می گیرد.

اصطلاح «چشم چرانی» که برای این ویژگی مردان به کار می آید، زاییده ی حسّاسیّت مردان نسبت به محرّک های بیناییِ شهوانی است. چون بُرد حسِّ بینایی زیاد است، مردان به صورتی گسترده تر تحت تأثیر محرّک های شهوانی قرار می گیرند و از این نظر فعّال ترند.

اسلام چون از مفاسد چشم چرانی، این بیماری روانی و تأثیر آن بر سلامت روان و ایمانِ انسان، اطلاع داشته، به کلّی آن را ممنوع کرده است; از طرفی چون مردان در این باره حسّاس ترند، به زنان دستور حجاب و پوشش کامل داده است. وقتی چشم دید، دل می خواهد. مگر چقدر می توان مقاومت نمود و بالاخره عنان نفس از دست می رود و دنبال دل خواه روانه می شود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:
به مؤمنان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آن چه انجام می دهند آگاه تر است. و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویشتن را حفظ کنند.

و هم چنین حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
هر کس چشم خویش را آزاد گذارد، همیشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود.

در نتیجه اگر می خواهیم با طهارت و سلامت، زندگی کنیم و دل و اندیشه ی خود را از حرام باز داریم، باید حریم نگاه را پاس داشته، برای آن محدوده ای قائل شویم و چشم را از محرّمات و صحنه های گناه فرو بندیم.

از حضرت علی(علیه السلام) سؤال شد:چگونه می توان چشم از حرام فرو بست؟در پاسخ فرمود:
با اطاعت و فرمان برداری از سلطانی که مطّلع بر اعمال مخفی توست.

پس اوّلین راه تقویت اراده و چشم پوشی از حرام، تفکّر در ناظر آگاهی است که بر همه ی اعمالِ آشکار و نهانِ ما احاطه دارد و از سرِّ ضمیر ما مطّلع است و هم اوست که فردای قیامت، حسابرس و حاکم است.

خداوند در قرآن می فرماید:(یعلم خائنة الأعین); خدا از خیانت چشم ها آگاه است.سوره غافر آیه19
در حدیثی در تفسیر این آیه آمده است:
منظور نگاهی است که شخص، در حال نگاه، وانمود کند که نگاه نمی کند. خدا از این نگاه (آلوده) نیز با خبر است.

به فرموده ی امام صادق(علیه السلام):
نگاهِ پی در پی، در قلب شهوت ایجاد می کند و همین برای انحرافِ بیننده کافی است…
بدیهی است فساد و انحرافات، دوری از خدا را در پی داشته، سبب محرومیّت از فیض الهی است.

اما جوانی که با نفس مبارزه می کند و از این لذّت زود گذر چشم می بندد و به پاس حرمت و پاکی و سلامت، چشم از گناه فرو می بندد، خداوند نیز به او پاداش داده، از رحمت خویش بهره مند می سازد. در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده:
نگاه، تیر مسمومی از تیرهای شیطان است و هر کس به پاس عظمت و جلال و خوف الهی از آن چشم پوشی کند، خداوند در قلب او ایمانی قرار می دهد که حلاوت و شیرینی آن را می چشد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 163
  • 164
  • 165
  • ...
  • 166
  • ...
  • 167
  • 168
  • 169
  • ...
  • 170
  • ...
  • 171
  • 172
  • 173
  • ...
  • 284
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیریت استانی کردستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
  • عرفه
  • دل نوشته
  • مناسبتی
  • خبر فرهنگی
  • خبر آموزشی
  • مقدمه
  • آخر زمان و مهدویت
  • قرآن
  • احادیث
  • مسائل شرعی
  • داستان
  • شعر
  • توصیه های بزرگان
  • پیامبران الهی
  • پاسخ به شبهات دینی و اعتقادی
  • دعا
  • خبر پژوهشی
  • پزشکی
  • تحقیق
  • مسابقه
  • متفرقه
  • ولایت مداری
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

امام زمان

مهدویت امام زمان (عج)

سوره قرآن
ذکر روزهای هفته

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس