خبر:مدیر مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران در جمع طلاب این مدرسه
به گزارش روابط عمومی مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران مراسم افتتاحیه نیمسال دوم سال تحصیلی 91-92 در سالن اجتماعات این مدرسه مبارکه با حضور مدیریت محترم مدرسه و معاونت آموزش ، اساتید و کلیه طلاب برگزار گردید سرکار خانم کهریزی پور مدیر این مدرسه مبارکه باتبریک سی و چهارمین سالگرد با شکوه انقلاب اسلامی و فرارسیدن نیمسال دوم تحصیلی 92/91 و آرزوی توفیق و موفقیت آنها خاطر نشان کرد:
خداوند به فرشتگان گفت: من بر آنم که درزمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان به خاطر تزاحمات طبیعی و مادی پیش بینی می کردند که انسان در زمین فساد و خونریزی کند ،ولی خداوند با آموختن همه اسماء و اسرار هستی به آدم به فهماند که لیاقت انسان برای خلیفه خدا شدن ، به خاطر ظرفیت علمی اوست ،نه عبادتی که فرشتگان بیشتر داشتند.
قرآن می فرماید : اگر کسی یک نفر را زنده کند ، گویا همه ی مردم را زنده کرده است.(مائده ،32)
پیامبری به نام عزیر از کنار قریه ای مخروبه ای عبور می کرد. با خود گفت : چگونه خداوند مرده های این قریه را زنده می کند ؟ خدا او را صد سال میراند سپس زنده کرد و به او گفت چه مدت در اینجا هستی ؟ گفت : یک روز یا بخشی از یک روز خداوند فرمودند : صد سال در اینجا هستی . اکنون به الاغ خود نگاه کن که چگونه استخوان هایش را به هم پیوند داده و بر پا می داریم و بر آن گوشت می پوشانیم .
علم و دانش بر سه گونه است : علم مفید ، علم مضر و علمی که نه مفید است و نه مضر.
علم مفید به قدری ارزش دارد که پیامبر اولوالعزمی مثل حضرت موسی باید در بیابانها به دنبال حضرت خضر برود تا علم بیاموزد .
علم مضر همان علمی است که در قرآن در باره ی آن می خوانیم بعضی از مردم چیزهای زیان آور را آموزش می بینند.
علمی که نه مفید است و نه مضر.مانند داستان اصحاب کهف که مردم به جای آنکه از هدف آنها سؤال کنند از تعداد آنها می پرسیدندکه چند نفربودند پس باید انسان به دنبال کسب علم برود .ازاین داستان می آموزیم که شعر معروف:اگه خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.غلط است.
عكس العمل شيطان هنگام نزول آيه الكرسي
امام محمد باقر از امير المومنين (ع) روايت فرموده: هنگامي كه آيت الكرسي نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آيه الكرسي آيه اي است كه از گنج عرش نازل شده و زماني كه اين آيه نازل گشت هر بتي كه در جهان بود با صورت به زمين خورد.
در اين زمان ابليس ترسيد و به قومش گفت :"امشب حادثه اي بزرگ اتفاق افتاده است باشيد تا من عالم را بگردم و خبر بياورم.
ابليس عالم را گشت تا به شهر مدينه رسيد مردي را ديد و از او سوال كرد: ” ديشب چه حادثه اي اتفاق افتاد”
مرد گفت “رسول خدا فرمود:” آيه اي از گنج هاي عرش نازل شد كه بت هاي جهان به خاطر آن آيه همگي با صورت به زمين خوردند. ابليس بعد از شنيدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.
معنای آیت الکرسی
خدای یکتاست که جز او خدایی نیست زنده و پاینده است هرگز او را کسالت خواب نمی گیرد تا چه رسد که به خواب رود اوست مالک آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است
تو را جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او دانش او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آید و آنچه خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه علم او احاطه نتوانند کرد به آنچه او خواهد. قلمرو علمش از آسمان و زمین فراتر و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است. چه او دانای بزرگوار و توانای با عظمت است کا ر دین به اجبار نیست راه ضلالت و گمراهی بر همه روشن گردید پس هر کس از راه کفر و سرکشی برگردد و به راه ایمان و پرستش خدا گراید به رشته محکم و استواری چنگ زده است که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند و کنند شنوا و داناست خدا یار اهل ایمان است آنان را از تاریکی های جهان بیرون آورد و به روشنایی برد و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیطان و دیو راهزن است آنها را از جهان روشنایی به تاریکی های گمراهی افکند این گروه در اهل دوزخ مخلد خواهند بود
خواندن آیت الکرسی واثرات آن
-هر کس صبح آیة الکرسی بخواند (حتی یک بار)، حقتعالی 2 فرشته مأمور او کند تا اعمال نیک او را در نامه ی عملش بنویسند و کارهای بد او را محو کنند تا روز دیگر که آیة الکرسی میخواند !
- کسیکه از خانه خارج می شود اگر آیة الکرسی بخواند، خداوند تبارک و تعالی 70.000 فرشته را مأمور می کند تا هنگامی که به خانه برمیگردد ، برای وی استغفار کنند.
- هر کس آیة الکرسی را هنگام وضو بخواند خداوند ثواب 40 سال عبادت به او عطاء فرموده و 40 حورالعین را تزویج او می گرداند !!!
- هر کس آیة الکرسی را هنگام سجده بخواند، هرگز هرگز وارد جهنم نخواهد شد !!
- هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز (واجب و مستحبی) بخواند :
- خداوند خودش عهده دار گرفتن جان او می شود، روزی 70 بار بر وی نظر افکنده و 70 حاجت خواسته و نخواسته وی را اجابت میکند !
- همانند کسی است که همراه پیامبران و در رکاب آنها جهاد کرده و به شهادت رسیده باشد !!
- درهای هفت آسمان گشوده گردند و به هم متصل نشوند تا آنکه خداوند متعال بر وی نظر کرده و همه ی گناهان وی را بیامرزد !!!
- هیچ چیز نمی تواند از ورودش به بهشت جاودان خدا جلوگیری کند ! و فرد از دنیا نرود تا زمانی که جایگاه خود را در بهشت ببیند !!!!!
- نوشته می شود که نمازش مورد قبول قرار گرفت .
- هرکس آیة الکرسی خوانده و ثواب آنرا به قبرستان مسلمانان هدیه کند ، حق تعالی 40 نور در قبر هر مرده داخل سازد و قبور ایشان را نورانی سازد ( حتی اگر قبرستان از مشرق تا مغرب گسترده باشد ) و برای خواننده ی آن ثواب 60.000 پیامبر را کرامت نماید و به عدد هر حرفی از آیه ، فرشته ای می آفریند که برایش تا قیامت تسبیح کند !!!!!
-هرکس آیة الکرسی را موقع خواب بخواند ، خداوند 50.000 ملک را مامور میکند که تا صبح از او و همسایگان او و همسایگان همسایگان او
احادیثی در فضیلت آیت الکرسی
احادیث در فضیلت آیة الکرسی ، برگزیده از کتاب شریف «البرهان فی تفسیر القرآن»
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): من قرأ أربع آيات من أول البقرة، و آية الكرسي، و آيتين بعدها، و ثلاث آيات من آخرها، لم ير في نفسه و ماله شيئا يكرهه، و لا يقربه شيطان، و لا ينسى القرآن
رسول خدا (صلّ الله علیه و آله) فرمودند : هر کس چهار آیه اول سوره بقره ، و آیة الکرسی (آیه 255 سوره بقره) و دو آیه ی بعد از آن (آیات 256 و 257 سوره بقره) و سه آیه آخر آن (سوره بقره) را بخواند ، در نفسش و مالش چیزی را که از آن کراهت دارد نمی بیند ، و شیطان به او نزدیک نمی شود و قرآن را فراموش نمی کند . (البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص: 526)
قال أبا الحسن (عليه السلام) : «من قرأ آية الكرسي عند منامه، لم يخف الفالج إن شاء الله، و من قرأها في دبر كل فريضة، لم يضره ذو حمة»
امام رضا (علیه السّلام) فرمودند : هر کس آیة الکرسی را در وقت خواب بخواند ، از فلج شدن ترسی نخواهد داشت إن شاء الله ، و هر کس آن را پس از هر نماز بخواند ، هیچ گزنده ای به او آسیب نخواهد رساند . (البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص: 526)
عن أبي عبد الله (عليه السلام)، قال: لما أمر الله عز و جل هذه الآيات أن يهبطن إلى الأرض، تعلقن بالعرش، و قلن: أي رب، إلى أين تهبطنا، إلى أهل الخطايا و الذنوب؟ فأوحى الله عز و جل إليهن: أن اهبطن، فوعزتي و جلالي لا يقولكن أحد من آل محمد و شيعتهم في دبر ما افترضت عليه [من المكتوبة في كل يوم] إلا نظرت إليه بعيني المكنونة في كل يوم سبعين نظرة، أقضي له في كل نظرة سبعين حاجة، و قبلته على ما فيه من المعاصي، و هي أم الكتاب، شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ و آية الكرسي، و آية الملك.
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند : هنگامی که خداوند عزّ و جلّ به این آیات امر کردند که به سوی زمین هبوط کنند ، به عرش آویزان شدند و گفتند : ای پروردگار ! ما را به کجا می فرستی ؟ به سوی اهل خطاها و گناهان ؟
پس خداوند عزّ و جلّ به سوی آنها وحی کرد که هبوط کنید ، به عزّت و جلالم سوگند که احدی از آل محمد و شیعیان آنها ، پس ازهر نماز واجب شما را نمی خواند مگر این که به سوی او نظر می کنم با چشم مکنونم در هر روز هفتاد نظرِ (رحمت) ، در هر نظر هفتاد حاجت او را برآورده می کنم ، و گناهان او را می بخشم و آن (آیات) : اُمّ الکتاب (سوره حمد) ، شهد الله انّه لا اله الّا هو (آیه 18 سوره آل عمران) و آیة الکرسی (آیه 255 سوره بقره) و آیة الملک (آیه 26 سوره آل عمران) هستند . (البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص: 526)
قال أبو عبد الله (عليه السلام): ألا أخبركم بما كان رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول إذا أوى إلى فراشه؟ قلت: بلى. قال: كان يقرأ آية الكرسي، و يقول: بسم الله آمنت بالله، و كفرت بالطاغوت، اللهم احفظني في منامي و في يقظتي
امام صادق (علیه السّلام) (به یاران خویش) فرمودند : آیا به شما خبر ندهم از آنچه رسول (صلّ الله علیه و آله در هنگام خواب می خواندند ؟ گفتند : بله (خبر دهید) . فرمودند : آیة الکرسی را میخواندند و می گفتند : «بسم الله آمَنتُ بالله ، و کَفَرتُ بِالطاغوت ، اللّهمّ احفَظنی فی مَنامی و فی یَقظَتی» (البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص: 527)
مژده !!ظهور نزدیک است.
هان ای رهروان راه حقیقت و منتظران منجی موعود! بشارت باد بر شما كه لحظه قيام حضرت قائم (ع) نزدیک است. طليعه صبح ظهور تابيدن گرفته و ديگر چيزی به برآمدن آفتاب حضور نمانده است. او با پرچم «اَلبَیعتُ ِلله» به پشت درب خانه هاتان رسيده است. اكنون كه غیب جمال سرمدی و حسن یوسف زهرا به خوبی عيان شد و رايحه گل نرگس و عطر گل محمدی در سراسر عالم به مشام رسيده است، درب دلهاتان را برايش بگشاييد و عاشقانه با او عهد ببنديد؛ شاید که شما نيز از اصحاب مهدی باشید. امروز را دريابيد كه شايد فردا قضای آن را نپذيرند …
آخرین نبرد تاریخ (نبرد نهایی حق و باطل)
دو برادر بودند. دو مرد از یک پدر و مادر. کس دیگری پیرامونشان نبود. انگار زمین بود و آن دو برادر. آندو بر سر مسئله ای کوچک اختلاف کردند. شیطان که از درگاه خداوند رانده شده بود، مهلت یافت تا در زمانی معین هرچه در توان دارد برای ممانعت از ابراز دوستی بنده به حق و ایفای عهد الست بکار بندد. یک برادر (قابیل نام) اسیر وسوسه شیطان گشت و برادر دیگر (هابیل) را کشت. اولین جنگ در زمین بین دو برادر رخ داد.
ریشه جنگهای تاریخ در این واقعه نهفته است. حرص، آز، خودبرتربینی، انحصارطلبی، وسوسه شیطان و … منشاء جنگهاست؛ مگر نه این است؟
فرزندان آدم در زمین آنچنان با یکدیگر بیگانه گشتند که گویی هر کدام از جهانی دیگر آمده اند و با موجودی از هر حیث بیگانه با خویش روبرو گشته اند. جنگ ها بر سر قدرت، منابع، ثروت، و تصاحب خاک شروع شد. اولین آثار حک شده ی انسان بر سنگها و اشیاء قبل از پیدایش خط، حکایت از جنگ دارد. جنگ بیشترین اثر و نقش آفرینی را در زندگی بشر داشته است؛ و زمانی که بشر قادر شد تا اثر مکتوبی از خود به جا بگذارد, از اولین آثار مکتوب تاکنون متأسفانه این جنگها هستند که نقاط برجسته تاریخ بشر محسوب می شوند و در بیشتر موارد, موضوع بررسی مورخان را تشکیل می دهند.
اگر چه وجه غالب جنگهای تاریخ, بر پایه ی برادرکشی، غارت و تسلط بر منابع بوده است که این خود انحرافی آشکار از مدار حقیقت و انسانیت به حساب می آید؛ در مقابل بودند جنگ هایی که هدفشان بر چیدن ظلم و اشاعه عدل و داد بوده است. جنگ هایی که توسط برخی از انبیاء و جانشینان برحق شان رخ داده است، تمامی از مصادیق جنگ بین حق و باطل بوده است.
جانسوزترین و زیباترین آنها کربلای سال 61 هجری بوده است. روزی که حسین (ع) وارث آدم به اتفاق خانواده و اصحاب باوفایش پای در رکاب نهاد و با ظالم ترین و شقی ترین انسانهای زمانه خود جنگید. نبرد عاشورا بارزترین جلوه نبرد حق و باطل بوده است.
در این میان, تمامی پیامبران جدای از تمرکز بر عصر خود, نگاهی به آخرالزمان داشته اند و بشارت کسی را داده اند که او ذخیره خداوند در زمین و بپا دارنده ی ارزشهای دینی و انسانی، عدل و داد, و صلح و برادری در زمین است.
آزادگان و احرار تاریخ, وقتی در ضیق فشار زمانه قرار می گرفتند و هیچ راهی برای مسدود کردن شعاع ظلم نمی یافتند، اگر چه با همه توانشان به مقابله با ظلم می رفتند، لیک وقتی که پرهای پروازشان در چنبره ی ستم دژخیم می شکست, منجی را فریاد بر می آوردند و در آخرین دقایق نبرد با خود می گفتند: او روزی خواهد آمد و به ظلم ظالمان و ستم ستمگران پایان خواهد داد. او آمال و آرزوی ما و نقطه امید همه حق طلبان و مظلومان تاریخ است.
قرن ها و قرن ها از اولین جنگ تاریخ می گذرد. جنگ های بزرگ تاریخ مکتوب شدند و هر کدام تجربه نبرد بعدی گردیدند؛ دو جنگ بزرگ جهانی, جنگ هایی که پس از جنگ دوم تاکنون سیاره زمین را در بر گرفته اند و هنوز و هر روز در گوشه ای از زمین جنگی، و غارتی و کشتاری در حال رخ دادن است.
اما نوید که دیگر چیزی به پایان نبردهای تاریخ نمانده است. آخرین نبرد بین حق و باطل در حال رخ دادن است. علایم ظهور هویدا شده، و بشارت ها به میان آمده است. بشر به گونه ای ناخود آگاه به سمت گفتگو و پرداختن به مسائل آخرالزمانی هدایت شده است. فیلم ها، مقالات، بررسی ها در حوزه های علمی و دانشگاهی پیرامون آخرالزمان، گفتگو در حوزه های سیاسی جهان پیرامون آخرالزمان، هر قوم و ملتی را متناسب با اعتقادات، فرهنگ و باورهایشان تحت تأثیر قرار داده است؛ و می رود تا به زودی, اگر خدا بخواهد, آخرین نبرد تاریخ شکل بگیرد: نبرد بین حق و باطل. نبردی تعیین کننده که به موجودیت ظلم پایان خواهد داد؛ و این, شیطان را که به پایان مهلت تعیین شده اش نزدیک می شود سخت به تکافو انداخته است تا با همه توان و انرژی خود و اذنابش مانع تحقق این حقیقت گردد.
عزیزان! جهان ما آبستن تحول عظیمی است که هر سال بر شتابش به سمت پیچیده تر شدن و بحرانی تر شدنش افزوده می شود.
این اراده خداوند است که زمین را به صالحان به ارث واگذارد. پس در این عصر ظهور, که هر انسانی تعیین می کند که متعلق به کدام صف است, بیاییم ما نیز به درستی صف خود را شناسایی و آماده قرار گرفتن زیر پرچم «البیعت لله» امام زمان (عج) و مولای خویش گردیم.
تهمت هایی که به امام زمان (عج) می زنند !!!
یکی از دردها و مصیبت های امام زمان (عج) حرف های نادرست و غلطی است که دشمنان یا دوستان نادان آن حضرت به آن بزرگوار نسبت می دهند و ایشان را از خود می رنجانند و باعث تأخیر در ظهور آن حضرت می گردند. به عنوان مثال برخی می گویند: آن حضرت حالا حالاها ظهور نمی کند! برخی می گویند: اگر ظهور کند گردن همه را می زند! برخی می گویند: دعا کن که آقا نیاید که اگر بیاید اول گردن من و تو را می زند! عده ای می گویند: وقتی بیاید خون رکاب اسبش را می گیرد و هفتاد آسیاب از خون مردم به گردش در می آید! عده ای می گویند: غیبت امام زمان (عج) تقدیر خداوند است، خدا خواسته که آن حضرت غایب باشد و هر موقع هم خودش بخواهد, به او امر می کند که ظهور کند؛ پس دعای ما برای ظهور آن حضرت فایده ای ندارد! برخی می گویند: او هنوز متولد نشده و در آینده به دنیا می آید! برخی دیگر می گویند: او ظهور کرده و از دنیا رفته است! (این نظریه فرقه ضاله بهائیت است(. عده ای هم که اصلاً توجهی به آن حضرت ندارند و عده ای هم که اصلا به اصل وجود آن حضرت مشکوک اند!…
و اما تأسف ما به خاطر این است که این حرف ها را کفار و دشمنان اسلام نگفته اند، بلکه این ها بیشتر سخنان و نظریات غلط برخی از مسمانان است که بدون هیچ دلیل و مدرکی به زبان جاری می کنند و باعث ناراحتی آن حضرت می شوند.
امام زمانی را که همچون سایر ائمه اطهار علیهم السلام بعد از خداوند مهربانترین مهربانان است، به صفت خونریزی، قتل و خشونت بی حد و حساب متهم می کنند. هنوز امام زمانی را که تمامی ادیان و فرقه ها در اصل وجودش شکی ندارند را باور نکرده اند. امام زمانی که صدها نفر از عظما و علما و هزاران نفر از انسان های مؤمن در طول غیبت کبری آن حضرت را در بیداری مکرر ملاقات کرده اند، همچون افسانه ی پیشینیان می پندارند و به او تهمت می زنند که در زمان غیبت نمی توان آن حضرت را ملاقات کرد!
این درد نیز یکی از دردهای بزرگ و بلکه از بزرگترین دردهای حضرت بقیه الله (ارواحنافداه ( است که آن حضرت را آزار می دهد و کار را به جایی می رساند که آن حضرت می فرمایند: «من مظلوم ترین فرد عالم هستم.»
صاحب کتاب راهی به سوی نور در رابطه با این درد هنگفت, قضیه ای را از یکی از دوستان خوب امام زمان (ارواحنافداه ( نقل کرده که ایشان فرمود:
روزی با یکی از افراد که به ظاهر چهره مقدس مآبانه ای داشت، درباره ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صحبت می کردیم، از جمله من به ایشان می گفتم ما باید مردم را به یاد امام زمان علیه السلام بیندازیم و برای فرج آن حضرت دعا کنیم. او دست خود را روی گلویش نهاد وگفت: دعا کنیم که امام زمان بیاید و سر ما را بزند؟ (العیاذ بالله(
من خیلی دلم شکست و بغض گلویم را گرفت و باحال گریه به منزل رفتم و در مظلومیت امام زمان علیه السلام اشک زیادی ریختم و حتی غذا هم نتوانستم بخورم. تا آن که درعالم مکاشفه حضرت ولی عصر (ارواحنافداه (را در حالی که محزون بودند دیدم. در همان حال آن حضرت سه مرتبه (درباره همان جمله که آن شخص گفته بود) فرمودند: «تهمتم می زنند، تهمتم می زنند، تهمتم می زنند.»
این چه بی معرفتی است که به امام زمان عزیزمان هم تهمت بزنیم؟
مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حدیث معتبر و شریف لوح از خدای تعالی نقل نفرموده که خدای حکیم لقب «رحمة للعالمین» را به امام عصر علیه السلام داده است؟ مگر «رحمة للعالمین» به معنای مهربانی برای تمام عالمیان نیست؟ این چه خرافات و چه حرف زشتی است که ما به امام معصوم خود نسبت می دهیم؟
اگر ما پیرو اهل بیت عصمت و طهارتیم, نباید حرفی را که آنها نمی پسندند به زبان جاری کنیم؛ بلکه باید اگر چیزی را یقین داریم که آن ها فرمودند بیان کنیم و چیزی را که شک داریم و با سیره آن بزرگواران سازگاری ندارد مطرح نکنیم.
خصوصیات عالم برزخ ...
انسان که از این دنیا میرود، به عالم دیگری به نام برزخ وارد میشود و در آنجا هست تا وقتیکه در صور دمیده شود و مردم از قبرها بیرون آیند، در آن وقت به عالم قیامت وارد میشوند. برزخ به معنای فاصله است، فاصله بین دو خشکی یا دو آب یا دو چیز دیگر را برزخ گویند و چون عالمی که انسان پس از مردن در آنجا بسر میبرد، فاصلهایست بین عالم دنیا و قیامت، آنرا عالم برزخ گویند. برای آنکه خصوصیات عالم برزخ قدری روشن شود، باید توضیح بیشتری در این باره داده شود.
بین این عالَم که عالم جسم و جسمانیات است ـ که فعلاً در آن زندگی مادی خود را میگذرانیم ـ و بین عالم اسماء و صفات الهی، دو عالم است: یکی عالم مثال و دیگری عالم نفس. عالم مثال را عالم برزخ، و عالم نفس را عالم قیامت نیز گویند. و انسان تا از این دو عالم نگذرد به مقام اسماء و صفات الهیه نخواهد رسید؛ کما اینکه انسان تا از عالم برزخ نگذرد به عالم قیامت نمیرسد و به مقام اسماء و صفات کلیه الهیه نمیرسد مگر آنکه از نفس و قیامت عبور کند. و مراد از قیامت در اینجا قیامت کبری است؛ چون دو قیامت داریم: یکی قیامت صغری، و آن عبارت است از مردن و وارد در عالم برزخ شدن؛ و بر همین اصل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُهُ؛ هر کس بمیرد قیامت او برپا شده است». دیگری قیامت کبری، و آن عبارت است از خروج از عالم برزخ و مثال و داخل شدن در عالم نفس و قیامت. وقتیکه مردم از عالم قبر خارج و بسوی عالم ظهورات نفس کلیه رهسپار میگردند، قیامت کبرای آنان بر پا شده است.
عالم ماده دارای هیولی و طبع و جسم و جسمانیات است و عالم نفس، تجرد مطلق از ماده و آثار ماده است؛ ولی عالم برزخ فاصله بین این دو عالم است؛ یعنی ماده نیست ولی آثار ماده از «کَیف» و «کَم» و «أیْن» و غیرها را دارد. ماده، جوهریست که قبول تشکل میکند و صورت جسمیه بر او عارض میگردد، و آثار جسم نیز در او پیدا میشود؛ و بواسطه قبول تشکل و تجسم، آن أعراض انفعالیهای که در جسم پیدا میشود در ماده نیز پیدا میشود، و مثل همین مادهای که در این عالم هست و به صور مختلفه درآمده و مردم میبینند، چون خاک و سنگ و آب و درخت و بدن انسان و بدن حیوان و أمثالها در میآید.
موجودی که در عالم برزخ است ماده ندارد؛ اما شکل و صورت و حد و کم و کیف و أعراض فعلیه را دارد؛ یعنی دارای اندازه و حدود است، دارای رنگ و بوست. صورت مردمان برزخی رنگ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی و مسرت و غضب و نگرانی هست، در آنجا نور هست. بنابراین، موجودات برزخیه دارای صورت جسمیه هستند ولی هیولی و ماده ندارند.
اثر نوافل در تربیت انسان
آیا یک نماز که خواندیم کافی است؟ نه، قرآن می فرماید: الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون؛ آنهایی که بر نماز خود مداوم هستند. (معارج/23)
مقصود چیست؟ در اینجا روایات، خوب معنی کرده اند. از حضرت صادق و حضرت باقر علیهماالسلام روایت است که اینجا مقصود نوافل است؛ چون در فرائض که قرآن نمی گوید: الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون آنهایی که همیشه مثلا نماز صبحشان را ترک نمی کنند. بدیهی است اگر انسان یک دفعه نماز بخواند یک دفعه نخواند قرآن او را اصلا مصلی نمی داند.
وقتی می گوید: الا المصلین (مگر نمازگزاران) نمازگزار یعنی کسی که لااقل نماز فریضه اش را ادا می کند. ولی از آن نظر تربیتی که قرآن در نظر دارد مصلی بودن - یعنی در حدی که انسان فرائض خودش را بجا می آورد - کافی نیست، باید نوافل را هم بجا آورد.
اثر نوافل در تربیت انسان بیش از اثر فرائض است چون در فرائض انسان کانه یک حالت شبه اجباری در خودش احساس می کند و با خود می گوید واجب است، واجب را که نمی شود ترک کرد. ولی اگر انسان نافله را که مستحب است و اجباری نیست بخواند، از نظر اینکه روحش آن را از روی میل و رغبت پذیرفته است اثر بیشتری دارد. آنگاه در باب نوافل هم گفته اند که یک دفعه انسان نافله صبح را بخواند یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله مغرب را بخواند یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله عشاء را بخواند یک دفعه نخواند، یک دفعه نافله شب را بخواند یک دفعه نخواند. آن اثر نمی بخشد، مداومت بر این مستحبات و نوافل است که اثر می بخشد.
پس انسان هلوع (حریص) آفریده شده است، همه انسانها، شامل مؤمنین و نمازگزاران هم می شود. اما انسانهای دیگر این حالتی که در ابتدا کمال است ولی بعد باید تبدیل به یک حالت کاملتر انسانی بشود در آنها باقی است و تا آخر عمر به همین حالت باقی می مانند. ولی این گروه به دلیل اینکه نمازگزاران هستند دیگر این جور نیستند (البته این یک دلیلش است): الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون.