چهارمین دوره مسابقات علمی (مرحله استانی ) در مدرسه فاطمه الزهرا (س) کامیاران برگزار شد
به گزارش معاونت آموزش مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) کامیاران، به حول وقوه الهی مسابقات علمی (مرحله استانی )همزمان با سراسر کشور در این مدرسه مبارکه برگزار گردید.
در تاریخ 91/12/4روز جمعه 20 نفر از طلاب مدارس علمیه خواهران سطح استان کردستان همزمان با طلاب سراسر کشوربه رقابت علمی پرداختند.
بعد از اعلام نتایج از طرف معاونت محترم آموزش مرکز برگزیدگان این مرحله به مرحله کشوری راه می یابند.
نامه ای به امام زمان (عج)
سلام؛ مهدی جان سلام، سلامی به بلندای سال های پر محنت دوری ات، سلامی به گرمی خورشید روز ظهورت، آقایم سلام مرا از قلب تاریک اما عاشقم پذیرا باش.
مولایم دوست دارم هر جمعه کنار چاه مسجدت بنشینم و گریه کنم و ضجه بزنم و بگویم:مهدی جان بیا تو را به قبر مخفی شده مادرت،تو را به مظلومیت جدت امام علی قسم می دهم که بیایی…
محبوبم آیا هنوز وقت آن نرسیده که شمشیر عدالتت را برداری و عدل و عدالت را حاکم بر زمین گردانی؟
آری این اتفاق می افتد او می آید در حالی که عمامه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)بر سر، پیراهن محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) در بر، پای افزار محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)بر پا،قرآن مجید محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در سینه و شمیر علی(ع) در دست دارد با مهر زهرا، صبر حسن، شجاعت حسین، عبادت سجاد، علم باقر، صدق صادق ،بردباری کاظم، رضای رضا، جود جواد ، هدایت هادی و هیبت عسکری…
شعر:وای کاش بیایی...
وای کاش بیایی…
پس از قرن و هزاره
هنوزم كه هنوز است
دو چشمش
به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش
زیاد است
كه گویند
به اندازه یك « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق، ولی او چرا یار ندارد!
تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی!
كه به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی، تو كجایی؟
تو كه یك عمر سرودی «تو كجایی؟» تو كجایی؟
باز گویی كه مگر كاستی ای بُد ز امامت،
ز هدایت،
ز محبت،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ كسی دل نگران تو نبوده؟
چه كسی قلب تو را سوی خدای تو كشانده؟
چه كسی در پی هر غصه ی تو اشك چكانده؟
چه كسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه كسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز كنار تو گذر كرد،
چه زمان ها كه تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر كرد…
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی كجایی!؟
و ای كاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یكی بود، تو بودی …
هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت،
و همین است كه تاثیر نبخشند به دعایت،
و به افاق نبردند صدایت،
و غریب است امامت.
من كه هستم،
تو كجایی؟
تو خودت! كاش بیایی.
به خودت كاش بیایی…
دل نوشته:فردا جمعه است...
فردا جمعه است و من با نگاهی منتظر و دلی امیدوار، شوق فردا را در سر دارم. روزی که بر اساس روایاتی، خورشید دل ها طلوع می کند. حورشید دلربایی که بسیاری از دل ها را ربوده، اما هنوز بازنگشته تا دست در دست این جماعت دهد و عالمی را از ظلم و ستم آزاد کند.
اومهدی(عج) نام است، مهدی که ولی خدایی، گذشتی دریایی و صداقت والایی دارد.
بسیار مشتاقم تا روی چون ماهش را هرچه زودتر زیارت کنم.
دلم می خواد بیاید تا نزدش روم، زانو زنم ،های های بنالم، برایش از غم فراق بگویم و جانم را فدای قدوم مبارکش نمایم.
مولایم با این که در کنارم نیست، ولی هرگاه برایش صبحت ها و غم درونم را بازگو می کنم، دلم آرامش می یابد، تنها پناه من هنگام معصیت هایم مهدی(عج) است.
دلم می خواد سر در سایه مهر او خستگی را از خود برانم و کوله بار سنگین گناهم را بر زمین بگذارم، از جاده های خطرناک سستی و کاهلی و از گذرگاه های میان دره های عمیق پلیدی عبور کنم، از سرزمین سیاه خواهش ها و کوه های آرزوهای طولانی از آن سوی وابستگی های پوچ بگذرم و یک گام به سوی خدای مهدی (عج) فراتر بردارم.
هرگاه در دلم یاد مهدی(عج) زنده می شود، تنها آرزویم دیدار روی زیبای اوست. نمی دانم چگونه و با چه رویی دل مجروحم را، اقیانوس اشکم را،جاهای خالی نیازم را تقدیمش کنم؟ در عوض، او مرابا همه معصیت هایم می پذیرد، سپس مرا با امید باز می گرداند.
بار دیگر نیز با تمام گناهانم به سویش می روم، او هم با تمام کرامتش، همانند گذشته مرا می پذیرد و به خوسته ام پاسخ می دهد. تا به حال یک بار نیز مرا مایوس بازنگردانده، فقط هر بار زبان به سخن می گشایم که مهدی جان نگار دلم کی می آیی؟ او خاموش می ماند و سکوت اختیار می کند.
فرهادی-مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
باید این آدمی آدم بشود
باید این فاصله ها کم بشود
باید این آدمی آدم بشود
ما فقط یک نفس آدم هستیم
وآنگهی سختی و ماتم بشود
شیوه عمر چه غفلت بار است
خاصه چون عیش فراهم بشود
بی ادب همت مردانه نداشت
گرچه در مال چو حاتم بشود
دوست خوب است اگر در سختی
مونس یاور و همدم بشود
آفت دهر بود ظالم و ظلم
مرگ او رونق عالم بشود
زندگانی جریان نفس است
آه از آن روز که محکم بشود!
مثلِ باران است بسم الله الرّحمن الرّحیم
اسمِ رحمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
مُهرِ یزدان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
حکمِ آغاز است و ختمِ اوجِ پروازِ بشر
رمزِ ایمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
حامی هر دو سرا وُ زینّت عرشِ خدا
سرِّ قرآن است بسم الله الرّحمن الرّحیم
خوان نعمت را خدا گسترده است اندر زمین
هر که مهمان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
نورباران می شود عالم به ذکرِ این کلام
دل چراغان است، بسم الله الرّحمن الرّحیم
در ضمیر سینه ما گل کند ایمان و عشق
مثلِ باران است بسم الله الرّحمن الرّحیم
دولت دنیای ما است مژده “لا تقنطو”
مونس جان است بسم الله الرّحمن الرّحیم
چشم بگشا ای برادر عالم از الطاف حق
نورباران است، بسم الله الرّحمن الرّحیم
من از قبیله ی شبم ولی تو روشنی تبار
من از قبیله ی شبم ولی تو روشنی تبار
ببین چه ساده روز را نشسته ام به انتظار
چه فصل سرد و ساکتی پناه بر تو ای بزرگوار !
چرا نمی رسم به تو چرا نمی شود بهار ؟!
غمت به روی شانه ام دوباره گریه میکند
بیا و تسلیت بگو به شانه های سوگوار
از این سکوت خسته ام بیا صدا بزن مرا
و مرهمی بروی زخمهای کهنه ام گذار
به آسمان نمیرسم به حجم سبز خانه ات
دلم به انتظار تو ، تو بر ستاره ها سوار
امام زمان به همه شیعیان مهربان هستند
امام زمان به همه شیعیان مهربان هستند
امام زمان عليه السلام روي همين زمين هستند و به ما توجه دارند. ما امامي داريم. امام ما اگر نسبت به ما مهربان تر از اميرالمؤمنين نسبت به شيعيان زمانش نباشد ، مهربانيش كمتر نيست. اگر نظر لطف او به شيعيان و رعيتش بيش از يازده امام ديگر نباشد ، قطعا كمتر نيست. امام زمان عليه السلام به شيعيان خود نظر دارند. مگر شيعيان بقيه ائمه هم مسلمان بودند؟ مگر همه معصوم بودند؟ مگر همه آنها عادل بودند؟ آنها هم مثل ما بودند. عادل و فاسق بين آنها بوده است. تالي تلو عصمت هم بين آنها بوده است. آنها مثل ما و ما هم مثل آنها هستيم؛ بلكه از يك جهت به حكم روايات ما بر آنها برتري داريم.(۱)
ما بر اصحاب ائمه از جهتي برتري داريم زيرا آنها در زمان حضور ائمه ( عليهم السلام ) بودند و گاهي با نگاهي به صورت آنها دلشاد مي شدند اما ما در زمان غيبت امامان هستيم. ما كودكاني هستيم كه پدرمان به مسافرت رفته است ، اما آنها سايه ي پدرشان بر سرشان بود؛ از اين جهت ما را بر آنها مقدم داشته اند.امامان به ما نظر توجه دارد و انتظار دارد كه ما نيز به او توجه داشته باشيم.(۲)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها
۱ ـ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۲۸۱ ، حديث ۱۱۸۲ ( عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم : سَيَأتي قَومٌ من بَعدكُم ، الرَّجُلٌ الواحدُ منهُم لَه اَجرُ خَمسينَ مِنْكُم … )
۲ ـ در ترجمه كتاب شريف مكيال المكارم ، ج ۲ در مورد وظايف شيعيان در زمان غيبت خصوصا ياد كردن او و وجوه آن مفصلا در ابواب جداگانه همراه روايت بحث شده است
مهربانی امام زمان(عج)
مهربانی امام زمان(عج)
نقل عن ابن طاوسٍ رحمه الله أنّه سمع سحراً فی السّرداب عن صاحب الأمر(عج) أنّه یقول اللّهمّ إنّ شیعتنا خلقت من شعاع أنوارنا و بقیّة طینتنا و قد فعلوا ذنوباً کثیرةً اتّکالاً علی حبّنا و ولایتنا فإن کانت ذنوبهم بینک و بینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فأصلح بینهم وقاصّ بها عن خمسنا و أدخلهم الجنّة و زحزحهم عن النّار ولا تجمع بینهم و بین أعدائنا فی سخطک
حضرت مهدی(عج) در نیایشی میفرماید:
پروردگارا! شیعیان ما از پرتو نور وجود ما و باقی ماندة سرشت ما خلق شدهاند، امّا همین شیعیان، به خاطر مغرور شدن به دوستی با ما و داشتنِ ولایت و از روی بیتوجّهی گرفتار گناهان بسیاری گشتهاند.
حال اگر گناهانی که آنان انجام دادهاند، جزء گناهانی است که بین تو و آنها باید حل شود، پس به خاطر ما آنها را ببخش و ما هم از آنها راضی هستیم و امّا اگر گناهانی که انجام دادهاند، حقّالناس و جزءِ گناهانی است که بین خودشان است و باید حقّ دیگران پرداخت شود برای پرداختِ بدهی آنان، از خمسی که در اموال برایِ ما مقرّر کردی، به عنوان تقاصّ و تاوان بدهی آنان برداشت کن و به طلب کاران آنها بده. و آن شیعیان را واردِ بهشت کن و از آتش جهنّم دور ساز و آنها را با دشمنان ما که گرفتار غضب تو هستند، در یک مکان قرار نده.
منبع: گوهرهای ناب در کلام امام زمان علیه السلام
دل نوشته:این ملائک، دو شیفت در هر شبانه روز دارند..
” بسم الله الرحمن الرحیم “
بی نام او هرکاری ابتر است
سلام به همه دوستان خوب
چند روز پیش، حدیثی از امام رضا “علیه السلام” می خواندم به این مضمون که:
” کارهای خیر خود را در خفا انجام دهید، که ثواب آن ۷۰ برابر می شود
و گناهان خود را آشکار نکنید، که باعث آمرزش آن ها می شود. “
متأسفانه، اکثراً متوجه این نکته نیستند، که گناه آشکار کردن فعل حرام، از انجام دادن خود فعل بیش تر است، و اساساً حد شرعی، زمانی جاری می شود که کسی گناه مخفی اش را آشکار کند!
اما ما نمی دانیم که خدا چقدر مهربان است، که اگر می دانستیم، در دم جان می دادیم. در ادامه، قسمتی از محبت خدا در مواجهه با ما انسان های خطاکار را، عرض خواهم کرد.
مدت ها گمان می کردم، که چقدر آبرویم جلوی این دو ملکی که بر روی شانه های چپ و راستم نشسته اند، می رود! (اسمشان رقیب و عتید است-اگر درست گفته باشم)
مردم عادی که از کنار ما رد می شوند، اگر چشم برزخی نداشته باشند، ستاریت خدا، نمی گذارد که گند وجود ما آشکار بشود و در نتیجه، از این لطف خدادادی سوء استفاده می کنیم، و در محضر قاضی، به جنایت ادامه می دهیم!
منتها من همه اش نگران این دو ملک بودم. چون خدا که غفور است و می گذرد(آخه ببین خدایی استدلال آبکی ما رو! بگذریم)، اما این دو بزرگوار، همه اش دارند من را می پایند، و حتی از آن چه در قلبم می گذرد هم خبر دارند، خوب گمان نکنم جلوی کس دیگری اندازه ی ایشان ضایع شده باشم!
تا این که، یک وقت داشتم سخنرانی آیت الله ناصری را می دیدم، ایشان فرمودند که نه خیر! این طور نیست که این دو ملک ثابت روی شانه ی ما تشریف داشته باشند!!! (ما رو می گی )
این ملائک، دو شیفت در هر شبانه روز دارند، یک شیفت روز، و یک شیفت شب! و هر کدام از این ها هم، فقط و فقط یکبار مراقب ما می شوند! متوجه شدید یعنی چی؟!
یعنی خدای مهربون، حتی نخواسته که ما جلوی ملائکش هم ضایع بشویم. در هر شیفت، ملائک جدید می آیند، که از گناهان گذشته ی ما خبر ندارند، و از گناهان آینده ی ما هم مطلع نمی شوند!!!
خوب، می ماند خودمان! گیرم که هیچ کس نفهمید که ما چه غلط هایی کرده ایم، خودمان که می دانیم! اگر به بهشت هم راهمان بدهند، با این ننگ نافرمانی چه کنیم؟!!!
این جاست که ما هنوز خدای مهربان را نشناخته ایم!
اگر کسی به هر علت، مشمول رحمت خداوند گشت، و بخشیده شد، پس از طی مراحلی، خدای مهربان، کاری می کند که حتی خودش هم یادش نیاید که چه نافرمانی هایی کرده است!!!
راستی یک سوال:
چرا ما نباید از این خدای مهربون اطاعت کنیم، که چیزی جز سعادت ما نمی خواهد؟!
صد بار اگر توبه شکستی باز آی گر کافر و گر تو بت پرستی باز آی
این درگه ما، درگه نومیدی نیست ! طلبه سطح 3 موسوی