«نرمش قهرمانانه» ارتقای دیپلماسی است....
حق اصلاً احتیاجی به دعوا ندارد. حق احتیاج به بیان صریح دارد. در عین حال ما از اخم کردن هم ابایی نداریم. جایی که لازم باشد اخم میکنیم، جایی که لازم باشد در دفاع از حق پرخاش میکنیم و جایی که لازم باشد، نرمش هم نشان میدهیم.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دربارهی استفاده از تاکتیک «نرمش» در سیاست خارجی و داخلی گفتند: «ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتىگیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است.» در گفتوگو با دکتر محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوهی قضائیه به بحث دربارهی چیستی و چگونگی «نرمش قهرمانانه» در عرصهی سیاست خارجی و الزامات و اثرات آن پرداختیم.
دیروز رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه مجدداً از اصطلاح «نرمش قهرمانانه» استفاده کردند که واکنشهای بسیاری در داخل و خارج نسبت به آن صورت گرفت. بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی تعاریف متفاوتی از این اصطلاح ارائه کردهاند. تعریف شما از «نرمش قهرمانانه» چیست؟
بیانات رهبر انقلاب اسلامی دارای محورهای مختلفی است که این محورها از نظر معنایی مکمل همدیگر هستند. دربارهی مفهوم قهرمانانه، نکتهی اول مسألهی قهرمانی است. در عالم سیاست، مسألهی بسیار کلیدی این است که ما بدانیم دقیقاً کجا هستیم و یک فهم درست از وضعیت موجود داشته باشیم. اگر خودمان را کمتر از آن چیزی که هستیم بدانیم، ذلیل میشویم و فرصتها را از دست میدهیم. اگر هم خود را بیشتر از آن چیزی که هستیم بدانیم، اغوا میشویم و به کارهایی دست میزنیم که توانش را نداریم. پس فهم درست از موقعیتی که داریم، مهم است.
اهمیت این بحث، بهخصوص بصیرت سیاسی خیلی قابل تأکید است. رکن اول بصیرت سیاسی، تشخیص وضعیت است. یعنی ما یک تصویر واقعبینانه از خودمان و محیط پیرامونمان داشته باشیم. بدانیم کجا هستیم و موقعیت و امکاناتمان چیست؟ اگر ما از اینها اطلاع نداشته باشیم، بصیر نیستیم. ممکن است خیلی آدم خوبی باشیم، طرفدار حق هم باشیم، ولی بصیر نیستیم. بصیرت سیاسی با تصویر واقعبینانه از وضعیت آغاز میشود، اما به اینجا ختم نمیشود. ما باید بعد از شناختن موقعیت خودمان، وظیفه را هم بشناسیم. بعد باید برای انجام وظیفه در زمان خودش و به اندازهی خودش قیام کنیم؛ نه دیرتر و نه زودتر؛ نه کمتر و نه بیشتر. اگر فرد در این سه موقعیت به خوبی عمل کند از لحاظ سیاسی بصیر است. چنین فردی هم تصویر واقعبینانهای از موقعیت موجود دارد، هم وظیفهاش را خوب میشناسد و هم برای انجام وظیفه در زمان خود و به اندازه قیام میکند.
چگونه میتوانیم ارزییابی واقعبینانهای از وضعیت خودمان داشته باشیم؟
طبیعتاً دشمن به ما القاء میکند که شما وضعتان بد است. میگویند تحریمها را ببینید؛ بانکهایتان نمیتوانند فعالیت کنند، نفتتان را نمیتوانید بفروشید و مشکلات اقتصادی پیدا کردید. دشمن میخواهد به ما بگوید شما ضعیف هستید، پس حرف ما را باید گوش کنید. اما آیا ما واقعاً ضعیف هستیم یا نه؟ ما وضعیت را چطور باید تشخیص بدهیم؟ برای فهم وضعیت احتیاج به یک خط تراز داریم. این خط تراز چیست؟ اول اینکه وضعیت، مسألهی انقلاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ما وارد یک تجربهی جدید، یعنی بنا کردن یک نظام سیاسی و مدنی بر اساس اسلام شد. ما باید بدانیم که مظاهر این تجربه در بعد داخلی، در بعد جهان اسلام و در بعد بیرون از جهان اسلام چه بوده است.
بر اساس اینکه انقلاب اسلامی چقدر نمود و نتیجه داشته است، خط تراز مشخص میشود و ما میفهمیم که آیا ما قهرمان هستیم یا شکستخورده؟ من در اینجا میخواهم از دید دیگران بحث کنم. از دید خودمان ماهیت اسلامی ما و اجرای احکام اسلام، اینها بسیار مهم است. من میخواهم بگویم حتی افرادی که سکولار هستند و از بیرون ما را نگاه میکنند چه قضاوتی دارند. در داخل کشور، ما بعد از سی و چند سال بزرگترین و عمیقترین دموکراسی را در منطقه داریم. در تمام کشورهای منطقهی ما هیچ کشوری نیست که پایهی نظام مدنیاش مثل ما باشد. انتخابات اخیر که حماسهی حقیقی سیاسی بود، فقط یک نمود از این موقعیت است. در جهات دیگر، ساختار مهم مدنی ما، استحکام ساختار مدنی ما، قوهی قضائیهی، قوهی مقننهی، قوهی مجریهی و نهادهای دیگر قرار دارند که به عنوان نمودهایی از این خط تراز باید مورد بحث قرار بگیرند.
در جهان اسلام نمود این خط تراز، مسألهی نهضت بیداری اسلامی است. ما باید دقیق باشیم. نهضت بیداری جدای از بحث انقلاب است و تأسیس حکومت بر اساس آن انقلاب نیز بحث دیگری است. در یک جایی نهضت به انقلاب منجر میشود، گاهی انقلاب به تأسیس حکومت منجر میشود و گاهی هم نمیشود. نهضت، امروز بالنده است. اگرچه در مصر انقلابشان با مشکل روبهرو شد، اما نهضتشان که باقی است. نهضت چیزی نیست که با معیار حکومت سنجیده بشود. خودِ نهضت اسلامی کشور ما از خرداد سال ۴۲ تا سال ۵۷ جریان داشت و در سال ۵۷ انقلاب شد. پس اینها مفاهیمی است که هر کدام میزان اندازهگیریشان مختلف است. نهضت بیداری اسلامی ابعادش فراتر از آن است که مثلاً بگوییم در یک جایی مخفی بشود. این نهضت فراگیر شده است، بهطوری که الان کشورهای غربی پریشان هستند که این نهضت که مثلاً توانستهاند مقابل آن در مصر بایستند، چه خواهد شد؟ نکند پسفردا قویتر ظاهر شود. الان معلوم شده است که نهضت برجا است.
در بعد خارج از کشورهای اسلامی، پرچم مبارزه با ظلم، پرچم بسیار بزرگی است. اینکه ما نه ظلم میپذیریم، نه ظلم میکنیم دیگر فقط شعار امروز رهبر معظم انقلاب نیست. زمانی که ایشان میخواستند بروند در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کنند، من مسئول تهیهی پیشنویس نطق ایشان بر اساس محورهایی که خودشان به من داده بودند بودم. شعار آن نطق لاتظلمون و لاتظلمون بود. تقریباً ۴۸ ساعت به انجام نطق ایشان مانده بود، حضرت امام رحمهالله از طریق مرحوم حاج احمد آقا پیغام دادند که ایشان میخواهند نطق را ببینند. ما نطق را فرستادیم. ایشان این را بسیار پسندیدند. البته اضافاتی هم کردند. این شعار که نه ظلم کنیم و نه مورد ظلم قرار بگیریم، شعار بسیار مهمی است.
وقتی شما با مردم دنیا صحبت میکنید و به آنها میگویید که ما شعارمان این است که نه ظلم میکنیم و نه ظلم میپذیریم، آنها این را به خوبی حس میکنند و درستی آن را حتی از چهرهی ما هم میفهمند. ما به هیچ کشوری تجاوز نکردیم. ولی متجاوز را پشیمان کردیم. ما در مسألهی هستهای نمیخواهیم بمب درست کنیم و به جایی حمله کنیم. منتهی از حق خودمان هم حاضر نیستیم کوتاه بیاییم. اعلام و عمل به اینکه ما نه ظلم میپذیریم و نه ظلم میکنیم، در دنیایی که پر از ظلم است، پیروزی بزرگی است. این حرف به ما میآید. حالا اگر مثلاً دولت انگلیس بگوید ما نه ظلم میکنیم، نه ظلم میپذیریم، کسی از او نمیپذیرد. میگوید شما ۴۰۰ سال است ظالم هستید، همین امروز هم ظلم میکنید. ظلم هم میپذیرید.
بنابراین من میخواهم بگویم با این خط تراز، ما در موضع خاص خودمان هستیم. امروز کشور ما در بالاترین و پویاترین وضعیت داخلی، منطقهای و جهانی است. این حرف ژورنالیستی نیست. این حرف از روی معیار است. البته هرچه قویتر بشویم، به سمت ما تیرهای بیشتری رها میشود. حالا کسی که میخواهد از خود نرمش نشان دهد یا نشان ندهد، باید از این موضع قهرمانی باشد. شما باید بدانید کجا هستید. نباید فکر کنید که ضعیف هستید. تعامل با دنیا برنامه میخواهد. تعامل شامل قهرکردن، حرف نزدن، حرف زدن، خنده و پرخاش است. پس نوع تعامل به تناسب منافع ملی ما و به تناسب مقطع زمانی تعیین میشود. هیچ کدام از این رفتارها و مواضع اصالت ندارد؛ نه نرمش اصالت دارد و نه اوقات تلخی؛ آنچه که اصالت دارد، تأمین منافع ملی ماست.
با توجه به مطالبی که گفتید، حال میتوانیم تعریفی از «نرمش قهرمانانه» ارائه دهیم؟
نرمش قهرمانانه به این معناست که شما اصل را میچسبید، اما نسبت به حواشیاش نرمش نشان میدهید. اصل برای ما منافع کشور است. قهرمانی که در تکنیک به تعبیر رهبری نرمش به خرج میدهد، میخواهد زمین نخورد. اصل بر این است که پشتش به خاک نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. پس نرمش ما برای حفظ آن منافعی است که برای ما حیاتی هستند. نرمش تکنیک ماست و به معنای این نیست که ما بخواهیم از این تجربهی عظیم که بعد از سی و چند سال ایران را برخوردار از بزرگترین دموکراسی در منطقه کرده چشم بپوشیم. نرمش به این معنا نیست که ما آن تجربههایی را که کشورمان را به مؤثرترین کشور در خاورمیانه و جهان اسلام تبدیل کرده و اعتبار عظیمی به آن در دنیا داده است فراموش کنیم.
ما باید توجه کنیم که اعتبارمان در صحنهی بینالملل به این نیست که مثلاً دولت فرانسه یا آمریکا یا فلان کشور بهراحتی به شهروندان ما ویزا بدهد یا ندهد؛ اینکه اعتبار نیست. آنها از نوکرانشان اصلاً ویزا نمیخواهند. شأن برای ما موقعی است که اسم ایران با مبارزه با ظلم، با استقامت و با شجاعت همراه باشد. شأن برای ما در آن است که مردم دنیا ما ایرانیها را به شجاعت و ایستادن در برابر ظلم بشناسند. ما به دنبال این هدف هستیم.
به هر صورت ما در یک خانوادهی بینالمللی زندگی میکنیم. اهداف خودمان را داریم، توفیقات خودمان را هم داریم. طبیعتاً در یک خانواده، یکی شرور است، یکی ضعیف است، یکی خوب است، یکی بد است. ما باید استراتژی تعامل با همه را داشته باشیم. استراتژی تعامل یک بحث بسیار اساسی است و انتظار رهبری از دستگاه دیپلماسی ما و دولت این است که یک دیپلماسی حسابشده و مبتنی بر این ملاحظات را داشته باشند. من این سخنان رهبری را فتح باب بسیار جدیدی میدانم.
اما برخی افراد استفاده کردن رهبر انقلاب از این اصطلاح را نشانهی ضعف دانسته و آن را آمادگی برای عقبنشینی تفسیر کردهاند.
اینکه گفته میشود ما الان در موضع ضعف قرار داریم و به خاطر تحریمها و فشارها باید نرمش نشان دهیم، خودش القاء دشمن است. نرمشی که ایشان اشاره فرمودند، یعنی دیپلماسی ما باید از جایی که قرار دارد یک مدار ارتقاء پیدا کند. دیپلماسی ما باید درخور این شأنی باشد که الان داریم. نه اینکه نبوده، بلکه باید ارتقای بیشتری پیدا کند. پیشرفت دیپلماسی به این است که همهی ابزارها را در جهت مقاصد اصلی به کار بگیریم؛ یعنی در چهارچوب اصول، از همهی تاکتیکهایی که متناسب با شأن ملت و اهداف ما و آن موقعیتی که در آن قرار داریم استفاده کنیم. بنابراین این موضوع به هیچوجه معنای عقبنشینی ندارد بلکه به معنای پیچیدهتر شدن، داهیانهتر شدن و توجه بیشتر به هدف است.
امروز همهی دنیا به تأثیرگذاری ما در منطقه اذعان دارند، بهطوری که مسائل منطقه بدون ما حل نمیشود. با توجه به این وضعیت، ما دیپلماسیمان هم باید آمادهی سازوکاری باشد که از این وضعیت بهترین استفاده را ببرد. شرایط ما در روزی که صدام با تحریک آمریکا به ما حمله کرد یک گونه بود و امروز به گونهای دیگر که هر وضعیت، یک نوع از تعامل ما با غرب را میطلبد. بنابراین ما همیشه برای تعامل با غرب برنامه داریم و باید داشته باشیم؛ اما نوع این تعامل و ادبیات و زبانش را به تناسب شرایط باید تعیین کنیم. یعنی هرجا منافع ملی ما ایجاب کند، منافعی که شامل ماهیت اسلامی ماست و جدای از اسلام که پایهی عزت ماست نیست، ما تعاملمان را با غرب بر اساس آن منافع ملی تعیین میکنیم.
پیام این صحبت رهبر انقلاب دو نکته است؛ یکی اینکه دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا کند. دیپلماسی ما نباید فقط تلویزیونی باشد. باید متفکرین دیپلماسی ما بنشینند و طراحیهای داهیانه کنند. یک جا نرمش است، یک جا پرخاش است، یک جا تحرک است و یک جا قهر است و جایی دیگر آشتی است. دیپلماسی ما امروز باید درخور این شأنی باشد که ما در منطقه و جهان داریم.
نکتهی دوم این است که آنهایی که مجری دیپلماسی هستند، حتماً یادشان باشد که در چه موضعی هستند؛ یادشان باشد که مشغول فعالیت دیپلماتیک برای کشوری بزرگ هستند، کشوری که بزرگترین دموکراسی را در منطقه دارد، قویترین نهضتهای اجتماعی را در کشورهای اسلامی به راه انداخته و پرچمدار رفع ظلم در همهی اشکال آن هست. آنها باید این موقعیت را نمایندگی کنند. هر حرکتی که این موقعیت را نمایندگی کند، چه با لبخند و چه با اخم، این حرکت میتواند موجه باشد. البته در اینجا اصل برای ما، تعامل منطقی با دنیا است. ما اصلاً زبان تهدید را که زبان آمریکاییها است قبول نداریم. ما میگوییم حتی با دشمنمان هم منطقی صحبت میکنیم. منتهی اگر آنها تهدید کنند، طبیعتاً زبان تهدید جواب مناسب خودش را میخواهد.
همانطور که اشاره کردم، دیپلماسی برای یکی از نحوههای اجرای تعامل بینالمللی ماست؛ تعامل بینالمللی با دیگران. دیگران انواع مختلفی دارند. بیشترین تعامل مربوط به دشمنان است. «مدیریت دشمنی» بخش بسیار مهمی از دیپلماسی کشور است که شامل انواع اقدامات میشود. یک بخش آن مذاکره و کار دیپلماتیک است. مذاکره هم همانطور که رهبر انقلاب اشاره فرمودند با لبخند شروع میشود. کسی مذاکره را با دعوا شروع نمیکند، مگر خود غربیها که اینچنین هستند. ما اهل این کارها نیستیم. اما ما قاطع، روشن، با استدلال و بدون ابهام بحث میکنیم.
ما باید پرچمدار ظلمستیزی و حقمداری باشیم. ظلمستیزی ما فرعی از حقمداریمان است. حق اصلاً احتیاجی به دعوا ندارد. حق احتیاج به بیان صریح دارد. در عین حال ما از اخم کردن هم ابایی نداریم. جایی که لازم باشد اخم میکنیم، جایی که لازم باشد در دفاع از حق پرخاش میکنیم و جایی که لازم باشد، نرمش هم نشان میدهیم. این در واقع انتظاری است که رهبری از دیپلماسی ما در این موقعیت دارند. دیپلماسی ما باید به تناسب شرایط پیچیده بشود. هدفها و منافع مشخص است. باید تکنیک بالاتری لحاظ شود. دیپلماسی مسائل و شرایط خودش را دارد. بنابراین به نظر من به کار بردن تعبیر «ضعف» برای «نرمش» یک اشتباه بزرگ است. تعبیر درست این است که دیپلماسی ما باید ارتقاء پیدا کند و پیچیدهتر شود. حالا عدهای ممکن است این اصطلاح را حمل بر ضعف کنند؛ اینها هم کمی که صبر کنند، برایشان معلوم میشود که ضعیف چه کسی است.