تحقیقی باموضوع اسلام وموسقی
اسلام وموسقی
چکیده
عقل ,از طریق لوازم احکام نیز می تواند حرمت غنا وموسیقی را اثبات نماید , زیرا شکی در این نیست که موسیقی وغنا در برخی موارد , مقدمه جرأت بنده در مقابل مولا شده وزمینه گناهان دیگر را فراهم می کند مقدمه جرأت در مقابل مولا و حتک محرمات الهی , از چیزهایی است که عقل هر عاقلی به قباهت وزشتی آن حکم می کند.
پس انسان عاقل باید خود را از هر عملی (مثل غنا وموسیقی)که موجب جرأت عبد در مقابل مولا می شود , دور نگه می دارد.
درباره موسیقی وغنا , بر فرض این که هیچ دلیلی بر مبغوضیت آنها وجود ند اشته باشد (در حالی که ده هادلیل وجود دارد ) از همین راه می توان نا پسندی آنها را بدست آورد. زیرا بر اساس دلایل موجود , موسیقی وغنا به وسیله شیطان ملعون اختراع ودر طول تاریخ به وسیله افراد غیر متعهد وبی مبالات به دین , مانند سلاطین جور و مأموران فاسق آنان رواج یافته است .
غنا و آواز خوانی , نوحه گری شیطان در غم فراق بهشت است . وقتی که دین اسلام آمد ومردم را به عواقب شوم موسیقی متوجه ساخت . مردم مسلمان , موسیقی را ترک کردند , حتی از آن آهنگهای ساده زمان جاهلیت نیز دوری جستند . مسلمانان در این کار از پیامبر اسلام (ص) تبعیت می کردند.
غنا کاری از باطل از گناهان کبیره است . یکی از ملاکهای گناه کبیره آن است که :خدای تعالی به آن وعده آتش دوزخ داده است . پس غنا (آواز طرب انگیز ) یکی از گناهان کبیره می باشد
وبعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی , از راه خدا گمراه سازند وآیات الهی را به استهزاء گیرند , برای آنان عذابی خوار کننده است.
فهرست
عنوان ……………………………………….. صفحه
فصل اول
مقدمه ……………………………………………2
اهمیت و ضرورت…………………………………3
مفهوم شناسی ………………………………..4
مفهوم لغوی غنا…………………………………6
مفهوم لغوی طرب……………………………….8
فصل دوم
انواع طرب ……………………………………….11
سیر تاریخی موسیقی غنا…………………….12
اختراع موسیقی غنا……………………………13
موسیقی بعد از ظهور اسلام…………………..16
بدگوئی ولید از موسیقی……………………….18
پادشاهان ایرانی…………………………………19
تاثیر موسیقی بر عقل…………………………..21
تاثیر موسیقی بر احساس………………………23
ادله اربعه در موسیقی غنا………………………25
قرآن(کتاب) ………………………………………..26
روایات………………………………………………27
نگهداری آلات موسیقی و غضب خدا …………..28
چگونگی حشر اهل موسیقی……………………28
آیا گناه غنا و موسیقی کبیره است………………29
نتیجه گیری …………………………………………31
منابع و مآخذ…………………………………………32
فصل اول کلیات
مقدمه
از محرمات اسلام، دو عمل شبیه به هم ، یعنی موسیقی (نوازندگی) و غنا (خوانندگی) است . چه انسان خودش نوازندگی یا خوانندگی کند یا به آنها گوش دهد. در اسلام هیچ حکمی از واجب و حرام بودن بی جهت نیست و قطعاً حکم حرام بودن موسیقی و غنا به سبب مفاسدی است که در آنها .
همچنان که در جامعه دیده می شود یکی از مهمترین وسایل فساد اخلاقی در جامعه و به گمراهی کشاندن جوانان و ضایع ساختن استعداد های آنها موسیقی و غنا است ولی متاسفانه برخی از مردم این دشمن خطرناک را در جامعه پرورش می دهند و عمر گرانبهای خود را در آن تلف می کنند به گمان اینکه موسیقی خوشایند و شیرین است غافل از اینکه موسیقی به ظاهر زیباست و لی در باطن سم کشنده ای به همراه دارد!
در چنین جامعه ای وظیفه مذهبی هر مسلمانی ایجاب می کند تا آنجا که ممکن است در بیدار نمودن دیگران بکوشد.
اهمیت و ضرورت
چون موسیقی تاثیرات مستقیمی بر بهداشت و روان دارد و از آیات و روایت متعددی که به دست آمده موسیقی و غنا و جزء گناهان کبیره شناخته شده بر خود میدانیم که درباره آن تحقیق کنیم.
با ترویج موسیقی در جامعه امروز ، مردم با فساد اخلاقی و دور شدن از روح تقوا و روی آوردن به شهوات و گناهان که از اثرات موسیقی است و برخی مهم از طریق شنیدن شخنان باطل و شهوت انگیز غیرت خود را نادیده می گیرند و در دنیای بی تفاوتی به سر می برند.
موسیقی باعث کاهش یا سلب جدیت عقل می شود و سستی و سبکی در عقل باعث سستی و سبکی در عمل نیز می گردد که یکی از عوامل ویران کننده عقل است. و از جمله چیزهایی که مغز جوان های ما را تحزیر می کند موسیقی است موسیقی سبب می شود که اگر مغز انسان چند وقتی به موسیقی گوش کند تبدیل به یک مغز غیر فعال و غیر جدی می کند و انسان را از جدیت بیرون می کند و انسان را به موجودی هزل و بیهوده می کشاند و از مسائل زندگی و کار های جدی به کلی غافل می شود بدین سبب برخورد لازم دیدم تا از طریق تحقیق و پژوهش بر خود و دیگران بفهمانیمکه موسیقی از کارهای بیههوده و باطل است و هیچ خیر و ضرورتی برای انسان و زندگی او ندارد.
مفهوم شناسی
مفهوم لغوی موسیقی : اصل واژه«موسیقی» یونانی است که در زبان عربی و فارسی نیز استعمال می شود اهل لغت مفهوم آن را با عبارت های گوناگون بیان کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. در اقرب الموارد آمده است: الموسیقی فن العتاد والتطریب ,یونا نیتها موسیکی وصاحب الفن موسیقی , موسیقی به معنای فن آوازه خوانی ,سرود خوانی وشادی کردن است ,لفظ یونانی آن موسیکا می باشد وصاحب این فن را (در زبان عربی ) موسیقی می گویند.
2.برهان قاطع می گوید:موسیقی ساز معروفی است که آن را از نی های بزرگ وکوچک وبه هم وصل کرده اند….وجمعی می گویند:نام پرنده ای است که در منقار آن سوراخ بسیاری است واز آن سوراخها آواز گوناگون بر می آید و موسیقی از آن مأخوذ است.
3.در لغت نامه دهخدا می نویسد : در رسائل اخوان الصفا آمده :
منظور از موسیقی همان غنا است ، وغنا مجموعه ای از آهنگهاست
4.در فرهنگ دانشگاه می خوانیم ؛موسیقی فن خوانندگی وتهییج مردم به شهوات جسمانی است.
5.در فرهنگ ابجدی چنین آمده است . الموسیقی : فن آواز وموزیک (این کلمه یونانی است )الموسیقی :موسیقی دان .
آقای علی حسینی در کتاب موسیقی :پس از نقل سخنان برخی از دانشمندان علم لغت در معنا کلمه موسیقی می گوید:موسیقی عبارت است از : آهنگهایی که از آلات موسیقی خارج شود ومتناسب با قواعد موسیقی که در ااصطلاح اهل موسیقی (نوت) گویند باشد .
مفهوم نوت = نت
فرهنگ زبان فارسی , (نوت) را این گونه معنا کرده است :
نوت {not} (=نوت) : نشانه هایی که به وسیله آنها آوازهای موسیقی را نشان میدند :
دو , ر, می , فا , سل ,لا ,سی .
به طور خلاصه می توان گفت :منظور از موسیقی در لغت صدایی است که از نواختن الات موسیقی ایجاد می شود وبا آهنگهای متعارف آن (نوت) تناسب داشته باشد .
مفهوم لغوی غنا
واژه شناسان کلمه غنا را با عبارتهای مختلف بیان کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود : 1. در فرهنگ جامع آمده است :«غناء :آواز خوش ,سرود »
2. طریحی در مجمع المجدین گفته است :غناء(بر وزن کساء) عبارت است از :صدایی که همراه با ترجیع وزیر وبم باشد به گونه ای که طرب انگیز وشاد آفرین باشد، یا در نظر عرف «غنا» نامیده شود اگرچه طرب آور نباشد اعم از این اینکه در قرائت قرآن یا شعر باشد و یا در غیر اینها.
3. در لغت نامه دهخدا از چهار کتاب: مهذب الصماع ، منتح الادب ،غیاص الغات و اقرب ال موارد به ترتیب چهار تعریف زیر را آورده است:
1-غنها :سرود 2- آواز خشک طرب انگیزد 3- نغمه و سرود خوانی 4-آواز خشک طرب انگیز و قیاس در آن (ضم غین) یعنی غنا است چه آن به صوت دلالت می کند و غنا به معنای تقنی و آواز خوانی است و آن در صورتی تحقق می پذیرد که الحانش از شعر و همراه با کف زدن باشد.
نتیجه : از مجموع کلمات واژه شناسان در بیان مفهوم غنا مطالب زیر استفاده می شود:
1. در مفهوم غنا اختلاف است که آیا غنا عبارت است آواز خوش ، طرب انگیز ، یا آواز کشش دار، یا آواز طرب انگیزی که مشتمل بر «ترجیع»باشد و یا صدای طرب انگیز که همراه با شعر و کف زدن باشدو…؟
2. اگرچه تعاریف واژه شناسان درباره غنا در ظاهر دچار اختلاف می باشد ولی بعید نیست که همه را ناظر بر یک معنا بدانیم و بگوییم: از نظر اهل لغت غنا عبارت است از«صوتی که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طرب انگیز باشد».
یا بگوییم: «غنا در لغت عبارت است از :آواز خوش شادی آفرین یا حزن آور».
مفهوم ترجیع وطرب
از آنجا که در اکثر عبارات مذکور ,لفظ «ترجیع» و«طرب» آمده لازم است مفهوم این دو واژه نیز آورده شود تا مفهوم «غنا» روشن گردد.
جوهری در صحاح گفته است :ترجیع عبارت است از :چرخاندن صدا در گلو,همان گونه که صاحبان آهنگ می خوانند .
ابن ایثر در نهایه می نویسد :ترجیع عبارت است از: چرخاندن صدا وزیر وبم دادن به آن در قرائت قرآن یا اذان .
بنابراین ترجیع عبارت است از :آوا,آهنگ دادن به صدا,زیرو بم وچهچه صدا.
معنای لغوی طرب
در المنجد آمده است :طرب یعنی از روی شادی یا حزن یا اندوه به اهتزاز و اضطراب درآمد .
در فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی آمده است:مراد از طرب نوعی خفت و سبکی در نفس است که از شدت شادی یا غم پیدا شود .
پس طرب عبارت است از :حالتی که در اثر غم یا شادی به انسان دست می دهد.به گونه ای که در اثر آن حرکات سبک و خلاف شان وقار و متانت از او صادر گردد.
توضیح معنای طرب:
طرب حالتی است که در اثر احساسات شدید به انسان دست می دهد و موجب بروز حرکات و رفتار خاصی در او می شود که در حالت معمولی از آن پرهیز می کند یعنی آن رفتار ها را برای خود سزاوار نمی داند و آنها را بر خلاف شان و مقام خود می داند خواه در اثر غم و غصه و مصیبت باشد و خواه در اثر شادی و شعف.
همچنین کسی که تحت تاثیر موسیقی یا غنا گرفته باشد حرکات سبک از ا صادر می شود که در اوقات دیگر از آنها پرهیز می کند و آن حرکات را ناپسند و خلاف شان و شخصیت خود می دانند.
فصل دوم
انواع طرب
بنابراین طرب دو نوع است:طرب حزن و طرب شادی و هرکدام نیز بر دو گونه است: طبیعی و مصنوعی.
طرب طبیعی مانند حالت شادی و حزنی که از تولد یا مرگ فرزند به پدر و مادر دست می دهد یا حزن و اندوهی که از شنیدن مسائب اهل بیت (ع) حاصل می شود همچنین سرور و شادی که برای مومن به هنگام، روز عید فطر، هنگام ملاقات مومنان و پس از انجام عمل صالحی حاصل می شود و یا غم و اندوحی که پس از ارتکاب گناه در مومن پیدا می شود و مقدمه توبه و پشیمانی از گناه می گردد.
این نوع شادی ها و حزن ها طرب طبیعی نامیده می شود که نتنها نا پسند نیست بلکه در مواردی مطلوب و پسندیده است.
طرب مصنوعی آن است که از آهنگی موسیقی و غنا به دست آمده باشد به عنوان مثال کسی که هیچ و غصه ای ندارد و به یاد مصائل اهل بیت (ع) مهم نیست آهنگی را گوش می کند و در اثر آن محزون و گریان می شود و یا کسی که هیچ خبر مسرت بخشی به او داده نشده و عمل صالحی که موجب خوشنودی گردد انجام نداده است بدیهی است که چنین شخصی در حال طبیعی شادی غیر معمولی ندارد ولی در اثر شنیدن آهنگ موسیقی یا غنا به گونه ای شاد می شود که حرکات غیر عادی از او صادر می گردد این طرب مصنوعی نامیده می شود.
سیر تار یخی موسیقی و غنا
اختراع موسیقی و غنا: گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیانگذار آن می توان به دست آورد یعنی اگر عمل و روشی به وسیله شخص محترمی یا با توصیه و سفارش او بنیان گذاشته شود یا رواج یابد معلوم می شود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست.
همچنین اگر عمل و سنتی به وسیله شخص خبیثی تاسیس و بنیان گذاشته شود درمیابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری و از رحمت خدا می شود درباره موسیقی و غنا بر فرض اینکه هیچ دلیلی بر مبغوضیت آنها وجود نداشته باشد (در حالی که دها دلیل وجود دارد) از همین راه می توان ناپسندی آنها را به دست آورد زیرا بر اساس دلایل موجود موسیقی و غنا به وسیله شیطان ملعون اختراع و در طول تاریخ به وسیله افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین مانند سلاطین جور و ماموران فاسق آنان رواج یافته است.
مخترع موسیقی
همانگونه که اشاره شد در برخی روایات اختراع موسیقی به شیطان نسبت داده شده است: در روایت سماعه از امام صادق (ع) می خوانیم:
آنگاه که حضرت آدم (ع) وفات کرد شیطان و قابیل که دشمن او بودند خوشحال شده هر دو در محلی جمع شدند و به نشانه شادی برای مرگ آدم(ع) و شماتت او آلات موسیقی ساختند و نواختند پس هرگونه آلات موسیقی که در روی روی زمین باشد و مردم از آن لذت ببرند از نوع همان چیزی است که شیطان و قابیل اختراع کرده اند .
از حدیث استفاده می شود که مخترع اصلی موسیقی و نوازندگی شیطان و قابیل می باشند.
مخترع غنا:
در برخی دیگر از روایات اختراع غنا به شیطان منسوب و از او به عنوان اولین خواننده یاد شده است.در تفسیر عیاشی ازجابرابن عبدالله انصاری واوازپیامبر گرامی اسلام(ص) روایت کرده است:شیطان،نخستین کسی است که آوازخوانی کرد
اولین کسی است که نوحه گری نمود و اولین کسی است که هدی خواند هنگامی که آدم (ع) از میوه درخت خورد شیطان آواز خواند و هنگامی که از بهشت اخراج شد و هبوط کرد هدی خواند و زمانی که در زمین مستقر شد نوحه گری را آغاز کرد که به وسیله آن نعمت های بهشت را برای آدم (ع) یاد آوری می کرد (تا اندوه آدم (ع) افزون گشته و شیطان خوشحال گردد) .
حضرت علی (ع) برای اصحاب چهارصد مطلب از مطالبی که برای اصلاح دین و دنیای مسلمانان لازم است بیان کرد و فرمود: غنا آواز و خوانی و نوحه گری شیطان در غم فراغ بهشت است .
روایتی از امام صادق(ع): من کودک خردسالی بودم روزی دیدم عده ای مزمار و طبل می زنند و بازی می کنند خواستم باستم و تماشا کنم پدر دستم را گرفت و فرمود بیا برویم مگر تو نیز می خواهی از شماتت کننده گان به آدم (ع) باشی! گفتم پدر جان منظورتان چیست؟
فرمود:همه این لهویات و آوازخوانی هایی که می بینید شیطان برای شماتت آدم (ع) به هنگام اخراج وی از بهشت ساخته است از این سه حدیث روشن می شود که غنا (آواز خوانی )و موسیقی (نوازندگی) از کار هایی است که به دست شیطان تاسیس شده است بدیهی است که شیطان همیشه دنبال کار های خلاف دستور خدا بوده و هیچ کار مطلوبی انجام نمیدهد و از همینجا می توان به بدی غنا و موسیقی پی برد.
پیشرفت فن موسیقی در میان ملت ها
فارابی در مقدمه کتاب الموسیقی الکبیر می نویسد:
در تاریخ معروف است که قدمای مصر جلوتر از ملت های دیگر با موسیقی سروکار داشتند اولین طایفه ای که طبل و معازف ساختند و آواز خوانی کردند قبیله بنی لامک از نسل قائین بود و گویند: یوبال ابن لامک اولین کسی است که عود را اختراع کرد قدمای یونان نیز اولین جماعتی هستند که قوائد موسیقی را وضع کردند اما عرب قوائد موسیقی را در قرن دوم حجری از فارس و یونان یادگرفتند .
موسیقی در زمان جاهلیت
جرجی زیدان می گوید:عرب های جاهلیت که مردم گله چران و چادر نشین بودند نخستین طرز موسیقی آنها این بود که شعر را بدون ساز و آواز و آهنگ بخوانند و لذت ببرند.
سپس آهنگ هدی (آوازی که برای راندن شتر به کار می برند) میان عرب ها رواج یافت بعد ترنیم میان آنام معمول شد و ترنیم را دو قسمت نمودند: ترنیم غنا (خواندن شعر با آهنگ) و ترنیم تغبیر (خواندن مطالب نثر با آهنگ مخصوص ).
سپس ترنیم غنا را به سه نوع تقسیم کرده اند :
اول «نصب» که آواز هایی مربوط به جوانان و سوارکاران بود حوم: «سنا» که آهنگ سنگین بوده و نوسان ها و ترجیعات مکرری داشته و به شش نوع تقسیم می شد.
سوم:«هزج» که آهنگ سبکی بوده و شنیدن آن شخص را به رقص و طرب می آورد و آن را دایره مزمار می خوانند.
پیش از اسلام در شهر های مدینه و طائف غنا معمول بوده و رواج داشته اما آلات موسیقی عرف عبارت بوده از دف (دایره گرد و دراز کوچک و بزرگ ) و مزمار بسیار ساده و ظاهراً جز دف و مزمار متفرعات آن با آلات دیگری از آلات موسیقی بادی و غیر آن آشنایی نداشته اند و آلات دیگر مانند: عود ، طنبور ، کمانچه و امثال آن از ساخته های ایرانیان و رومیان است. و عرب ها بعد از اسلام با آن آشنا گشته اند .
موسیقی بعد از ظهور اسلام
وقتی که دین مقدس اسلام آمد و مردم را به عواقب شوم موسیقی متوجه ساخت، مردم مسلمان موسیقی را ترک کردند حتی از آن آهنگ های ساده زمان جاهلیت نیز دوری جستند . مسلمانان در این کار از پیامبر گرامی ع) تبعیت می کردند ، به طوری که علمای اهل ثنت نقل کرده اند نافع می گوید: «من با عبدالله ابن عمر بودم که صدای طبلی به گوش رسید، انگشتان خود را در گوش خود گذاشت و از آن محل دور شد تا این که از من پرسید:باز صدای موسیقی به گوش می رسد؟
گفتم نه. آنگاه انگشت را برداشت و گفت :«پیامبر(س) را دیدم که چنین صدایی شنید و همین کاری که من انجام دادم را انجام داد. من نیز به پیروری از او این عمل را انجام داد .
بعد زا زمان پیامبر (ص) نیز موسیقی در میان مسلمانان یافت نمی شد و مردم در مواقع بیکاری به خواندن قرآن و گفتوگو درباره مسائل مذهبی مشغول شدند، اگر نگوئیم موسیقی در صدر اسلام نبوده است دستکم مکروه شمرده می شد .
اما خلفای بنی امیه که روی کار آمدند، موسیقی را عملاً ترویج دادند معاویه در ظاهر خواهان غنا و موسیقی را ملامت میکرد و آن را برای مردم آبرومند و با شرف عیب می دانست ؛ ولی در خفا از هواخواهان آن بود. نخستین خلیفه عیاش
که در اسلام حکومت کرد یزید ابن معاویه بود. در دوران حکومت وی(60-64 ه.ق) نه تنها موسیقی بلکه هرگونه عیاشی و تفریحات غیر مجاز در حجاز به ویژه در مدینه و مکه به سرعت رواج یافت؛ زیرا یزید به آن تفریحات علاقه مند بود ولی بعد از یزید رواج موسیقی متوقف شد متوقف شد تا در زمان ولیدبن یزید بن عبدالملک (126-125 ه.ق) دوباره رواج یافت زیرا خلیفه وقت می گسارد و عیاش بود .
بدگوئی ولید از موسیقی
ولید بن یزید که از خلفای بنی عمیه و رواج دهنده موسیقی بود در معایب موسیقی چنین گفته است : از غنا و موسیقی بپرهیزید زیرا غنا آبرو و حیا را می برد شهوت را می افزاید مروت را نابود می سازد مثل شراب انسان را مست و از خود بیخود می کند اگر ناچار دنبال ساز و آواز می روید زنان را برکنار دارید زیرا هیچ قوه ای مانند موسیقی انسان را به سوی زنا تشویق نمی کند.من این را می گویم اما موسیقی را از جانم بیشتر دوست دارم موسیقی برای من بهتر از آب گوارا برای شخص تشنه است ولی حق آن است که گفته شود .
بذل و بخشش خلفا به شعرا و آواز خوانان
خلفا چون پایبند به دین نبودند و بیشتر دنبال هوا حوس می رفتند از این رو بیت المال
مسلمانان را نیز حیف میل می کردند به طوری که برای شاعران و آواز خوانان ماهانه و مقرری تایین کرده بودند و هرکس در مدح بنی عمیه یک شعر می سرود هزار درحم می گرفت و عباسیان مبلغ را افزودند وبرای یک قصیده صدهزار درهم می دادند.
آوازخوانان بیش از شاعران نزد خلفا آمد و شد داشتند و زیادتر از آنان پول و جایزه میگرفتند زیرا سازنده وخواننده از لوازم بزم می گساری بود و بذل و بخشش در حال مستی طرب بیش از حال عادی می باشد . درباره اکثر خلفای اموی موسیقی رواج داشت ویزیدبن عبدالملک بیش از دیگران به سازندگی وخوانندگی علاقه مند بود .
پادشاهان ایران
پادشاهان ایران نیز همانند خلفای بنی امیه وبنی عباس در عیاشی (قمار ،شراب ، موسیقی و…)پیش قدم بودند. شاه عباس صفوی به تماشای رقص و پای کوبی زنان جوان نیز عشق فراوان داشت و در مجلس مهمانی و سرور همیشه معروف ترین زنان جوان رقاص شهر برای سرگرم ساختن شاه و مهمانان او حاظر بودند و در تمام مدت مهمانی کمتر از پای می نشستند.
ناصر الدین شاه در عیاشی و کامرانی گوی سبقت را ربوده بود و خزائن معموره ایران را که در تمام عالم ضرب المثل بود به عیاشی صرف نمود. 183 زن اختیار کرد… خوش ظاهر و بد باطن بود … هزاران نفوس بی گناه را فدای نفس و شهوت رانی خود ساخت … .رضا شاه و پسرش محمد رضا شاه که بخش اعظم بودجه مملکت را صرف عیاشی های خود و دار و دسته اش می کرد.به طوری که نقل می کردند:
فقط از درآمد نفت برای برای جشن های شاهنشاهی بود میلیون ها دلار صرف شد و ماهی سه میلیون زمان از شرکت نفت باج میگرفت و در عیاشی ها خرج میکرد. علاوه بر پول نفت معادن دیگر ایران موقوفات و. نذورات اماکن متبرکه را نیز در راه اشائه منکرات مصرف می کرد.
چرا آنها که میگویند «موسیقی روح را پالایش می کند » و «موسیقی یک ضرورت است» و «موسیقی راز گوئی و نیایش انسان خاکی با خداست » آنقدر که با تار و سه تار انس دارند با قرآن و نماز و دعا مأنوس نیستند؟
چرا از خدا سوال نمی کنند که برای نزدیکی و رسیدن به تو (یا همان به اصطلاح آنان عرفان) از چه را میابیم؟
و آیا اساساً خدا این حق را ندارد که بگوئید از چه راهی می توانید به من نزدیک شوید؟
چرا عرفان موسیقیایی به این احادیث و آیاتی که در آن نه تنها موسیقی ترویج و تایید نشده بلکه مذموم هم بوده، توجه ندارند؟
چرا به خدا عملاً این حق را نمی دهند که به حال و هوای مصنوعی برخواسته از موسیقی را عرفانی و آرامش آور نداند ؟
حضرت امام در کتاب چهل حدیث می فرماید: «استاد ما آیت الله شاه آبادی » می فرمودند: بدین چیز که برای انسان پی که می خواهد در راه سلوک حق پیشه برود، گوش دادن به غنا: یعنی آواز ها و موسیقی های حرام می باشد .
تاثیرات موسیقی بر عقل
گوش دادن به موسیقی لذت دارد. سبب این همه کشش به آن نیز همین است.با اصوات موزونی که از موسیقی به گوش ما صادر می شود ، احساس آرامش و نشاط می کنیم. چرا چنین چیزی در عرف جامعه دینی و مذهبی ما باید به چشم غذب آلودی دیده شده و ممنوع و حرام باشد؟
شان و ویژگی عقل آن است که (معتدل)و(متدین)باشد.یعنی با حفظ استواری و پختگی اش بتواند به هر صورت ممکن از چاشنی های لذت و سرور ، خیال . انفعال و تحریک بهره مند باشداما در این میان موسیقی(مخصوصاً از نوع مهیج آن) آنچنان یکه تاز میدان لذت و نشاط خیال و تحریک و احساسات است که آدمی دچار حالت فوق العاده(طرب) می شود. این تاثیر فوق العاده باعث کاهش یا جدیت عقل می شود و عقل از محاسبات جدی و دقیق و واقع بنیانه به دور می افتد.
انسان معقول آنگاه که در خود افسردگی مشاهده می کند سعی در شناخت عوامل پژمردگی می کندتا با یافتن آن علت ها عوامل خوشی ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد نه آنکه به سراغ موسیقی آنچنانی برود.
موسیقی در واقع عامل محرک احساس به صورت مجازی و آنی است. وقتی عقل
تشخیص (تصور و عمل) باشد. کردار نیز بسیار متین و حساب شده خواهد بود «مگر نه اینکه سبکی و سستی در عقل موجب سبکی و سستی در عمل می گردد
پس وقتی می بینید که شخصی با شنیدن آهنگ به رفتار های سبک دست می زند ،معلوم می شود که عقلش دچار خفت و سبکی گردیده و این احساس است که بر وی حکم می راند».بنابراین موسیقی، عقل را به خواب می برد و باعث اشتغال آدمی به اموری می شود که کم کم باعث غفلت از خود ،نیاز ها ، علل و درمان ها می شود.
افلاطون می گوید:«وقتی ریتم موسیقی تغییر می کند،اساس قوانین جامعه نیز با آن متحول می شود.»
چرا؟ چون این دیگر عقل نیست که حاکمیت دارد بلکه موسیقی و طرب برخواسته برخواسته از آن عقل را به حاشیه می راند و عقل نیز اساس جامعه است.
ثمره موسیقی غفلت است.در قرآن کریم از مشغول شدن های این چنینی به لهو تعبیر می کند.
لهو آن است که چیزی آنچنان انسان را به خودش جذب و مشغول نماید که باعث غفلت و باز ماندن از کار های مهم تر می شود. با موسیقی آنچه نصیب انسان خواهد شد، غفلت از خدا غفلت از وظیفه ،غفلت از محرومان ، غفلت از نفس و شیطان است.انسان امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژی در آتشی که از غفلت او سرچشمه می گیرد،می سوزد.
تاثیرات موسیقی بر احساس
شما وقتی به یک موسیقی گوش می دهید خواه و ناخواه روح، فکر و ذهن بکر و حساس خویش را در اختیار خواننده قرار داده اید و هرچه سعی می کنید از آن تاثیر نگیرید، نشدنی است. یکی از خوانندگان موسیقی پاپ می گویند:«موسیقی زبان،زبان ماست» و هیچ ابزاری انتقال خواسته ها و افکار پیدا و ناپیدا بهتر از موسیقی نیست.
چون در آن واحد سه کار انجام می دهد: لذت آفرینی ،هیجان افکنی ،خیال سازی و این سه پلی است برای آنچه در فکر و خیال نوازنده یا خواننده می گذرد.
یک پژوهشگر موسیقی می گوید: به وسیله موسیقی معیار های شنوندگان تغییر داده می شود و آنها را با تربیت والدینشان بیگانه می کند .
نمونه کامل مستند این ادعا همان چیزی است که در موسیقی راک، پاپ ، و هوی متال القا شود. این موسیقی ها که عمدتاً توسط گروه های شیطان پرست تهیه و توزیع می گردد این مفاهیم تکرار می شود. «به جهنم خوش آمدید، سرودی از جهنم، شهروند جهنم، به منه شیطان گوش بده، شیطان خداوند ماست، ما با تمام ارواح شدید تسخیر شده ایم ».
باز هم برای این ادعا به این جمله توجه کنید که مورای شافر نویسنده شاعر و آهنگساز کانادایی می گوید:«تقریباً هیچ صدایی در جهان مدرن نیست که به طور مصنوعی ایجاد نشده باشد و در تملک کسی نباشد، مثل موسیقی - بوق اتومبیل و سرو صدای کارگاه های ساختمانی و این صدا های مصنوعی تعبیری بر آینده خواست و اراده ی گروهی های خاص اند که می خواهند اراده شان را به اقشار دیگر جامعه تحمیل کنند و در این هجوم بی امان صدا و فریاد و بوق،مجالی برای اندیشیدن و آرامش ذهن و فراغت تن و روان باقی نمی ماند.
تاثیر موسیقی بر سیستم اعصاب
ویلیام جیمز در مورد مضرات موسیقی مبتذل می گوید:«ممکن است خداوند از گناهان ما بگذرندولی ضعف اعصاب دست از سرما بر نمی دارد».
علمای علم«فیزیولوژی» دستگاه عصبی انسان را به دو دسته تقسیم کرده اند. وقتی که خارج از تحریکات بر روی اعصاب شروع می شود اعصاب سمپاتیک و یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی ، تعادل از دست می دهند.بدیهی است هر اندازه بین این دو سیستم عصبی ، فاصله ها بیشتر شود به همان اندازه نیز نگرانی های روانی و اغتشاشات فزونتر می گردد و از جمله علل و عوامل تحریکات خارجی
تحریکات خارجی ارتعاشات موسیقی است. موسیقی وقتی که با آهنگ های نشاط انگیز یا نوار های وزن آور همراه گردد (مخصوصاً با ارتعاشات عجیب و غریب سمفونیک اجرا گردد) به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته نامبرده وجود داشته باشد را بر هم می زند و در نتیجه اصول احساس زندگی اعم از هضم و جذب ، وضع، ترشحات، ضربان قلب و وضع فشار مایعات بدن مثل خون و … را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاری ها و امراضی نزدیک می سازد که طب جدید با تمام پیشرفت هایش نمی تواند آسیب های پیش آمده را درمان کند. مثل اغتشاشات فکری - امراض روانی (افسردگی ها وحتی بی خیالی ها)سکته های قلبی و مغزی.
آنچه مهم است این که ضعف اعصاب نیز خود امراضی دیگر از قبیل :اختلال حواس،پریشانی ، جنون ، ثقل سامعه (سنگینی گوش) نابینایی و… به وجود می آورد. موسیقی به سبب ایجاد هیجانات روحی و مغزی گاهی به حمله یا سکته خفیف قلبی منجر شده و ناگهان باعث سکته و مرگ می شود.
ادله اربعه در موسیقی و غنا
از دیدگاه علمای شیعه ،منابع فقه از منابعی که می توان احکام الهی را از آنها به دست آورد و ب راساس آن نظر داد چهار چیز است: کتاب، سنت ، اجماع و عقل که به «ادله اربعه» معرو اند. درباره مبغوض بودن «موسیقی» و غنا می توان از هر چهار منبع فقهی دلایل به دست آورد.
کتاب (قرآن)
در قرآن که اولین و مهمترین منبع احکام و مقررات اسلامی است آیاتی وجود دارد که طبق نطر مفسران قرآن و احادیث معصومین (ع) دلیل بر حرمت غنا یا موسیقی یا هر دو می باشد.
خدای مهربان پس از بیان حکم نماز جمعه به قضیه ای که در زمان پیامبر اتفاق افتاده اشاره کرده می فرماید:
هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می شوند و به سوی آن می روند. و تو را ایستاده به حال خود رها می کنند ! بگو:«آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزی دهندگان است.
شان نزول آیه: علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه شریفه می گوید:
مضمون روایات که از طرق شیعه و سنی نقل شده در این جهت متفق استکه کاروانی از تجار در روز جمعه در روز نماز که رسول خدا مشغول خطبه نماز جمعه بود وارد شهر مدینه شد به منظور اعلام خود طبل و دهل زدندمردم پیامبر را در حال خطبه گفتن رها کرده و دیدن کاروان رفتند؛ آیه فوق به همین مناسبت نازل شد. پس مراد از لهو در این آیه استقبال طبل و دهل دایره و سایر آلات طرب به قصد جمع شدن مردم است .
در سوره قصص ضمن بیان برخی از اوصاف مسلمانان مومن به کتاب آسمانی می فرماید:
و هر گاه سخن لغو و بیهوده بشنوند از آن رو گردانند .
و در تفسیر علی ابن قمی(ره) در حدیثش آمده است:
مراد از لغو در این آیه :دروغ لهو و غناست و اعتراض کننده گان از آن امامان هستنند که از همه این کار ها اعراض می کنند.
در تفسیر نمونه پس از نقل مطالب فوق از تفسیر قمی می نویسد:
چیداست که هر دو قسمت حدیث از قبیل بیان مصداق روشن است وگرنه لغو مفهوم گسترده ای دارد که غیر اینها را نیز شامل می شود و اعراض کنندگان از لغو نیز همه مومنان را ستیز هستند هر چند امامان در صف مقدم اند .
روایات
احادیث بسیاری در کتابهای شیعه وسنی از پیشوایان معصوم (ع) درباره غنا وموسیقی نقل شده است .
ممنوعیت آلات موسیقی از سوی پیامبر
در حدیث «معتبر» سکونی از امام صادق (ع) آمده است که پیامبر (ص):
شما را از رقص ,مزمار,کوبه ها وکبرات نهی می کنم
دلالت این حدیث بر حرمت رقص وموسیقی غیر قابل انکار است .زیرا نهی از چیزی ظهور در حرمت آن دارد.
نگهداری آلات موسیقی وغضب خدا
در روایتی از فقه الرضا (ع) آمده است :
کسی که چهل روز در خانه اش طنبور (ساز) یا عود (تار کوتاه وکج ) یا چیزی از آلات لهو ولعب از قبیل : معزفه (پیانو)وشطرنج (از آلات قمار) وامثال آنها را نگهداری کند, گرفتار غضب خداوند می شود ,اگر در آن مدت بمیرد ,فاسق وفاجر مرده و جایگاهش آتش دوزخ است وچه بد سرانجامی است .
چگونگی حشر موسیقی
در روایتی از پیامبر خدا (ص)می خوانیم :
صاحب طنبور ,در قیامت رو سیاه محشور می شود در دست او طنبوری از آتش است وهفتاد هزار ملک (از مأمورین عذاب ) بالای سر او قرار می گیرند ودر دست هر کدام عمودی است که بر سر وصورت او می زنند صاحب غنا(ـواز خوان وشنونده آن)از قبرش کور وکر ولال برانگیخته میشود.
زناکار صاحب مزمار وصاحب دایره نیزهمانند اومحشور می شوند.
اقوال علمای شیعه در حرمت غنا وموسیقی
همه علما وفقهای شیعه معتقدند غنا وخوانندگی ذاتأ حرام است چه حرام دیگری با آن باشد یا نباشد وفرموده اند :غنا وآواز خوانی اگر چه همراه با آلات موسیقی ویا حرام دیگری نباشد . هم چنین گوش دادن به آن از گناهان کبیره است ومرتکب آن اگرچه اصرار نورزد فاسق شده واز عدالت بیرون می رود وحق انجام دادن کارهای مشروط به عدالت را ندارد مگر اینکه از عمل زشت خود پشیمان گشته وتوبه حقیقی نماید.
هم چنین گفته اند : غنا نیز همانند شراب وامثال آن ذاتأ وبه تنهایی حرام است اگر چه هیچ عمل حرامی به آن ضمیمه نشود ودر صورت ضمیمه شدن حرام یا حرام
های دیگر گناه وعقابش افزایش یافنه وهر کدام از آن اعمال حرام عقاب مخصوص خود را خواهد داشت .
آیا گناه غنا وموسیقی کبیره است؟
1.هر گناهی که در قرآن یا روایات به کبیره بودن آن تصریح شده باشد .2.هر معصیتی که در قرآن یا سنت به صراحت یا به کفایه وعید آتش دوزخ به آن داده شده است .در روایاتی از معصومین (ع) است که تصریح به کبیره بودن گناه غنا وموسیقی دارد.
در حدیث «حسن» فضل بن شاذان از امام رضا (ع) آمده است که حضرت در نامه خود به مأمون پس از ایمان وذکر 31مورد از گناهان کبیره مرقوم فرمودند : از جمله گناهان کبیره , یکی سرگرمی به لهویات (موسیقی ) ودیگری اصرار بر گناهان صغیره است .
در روایتی از امام رضا (ع) می خوانیم : از جمله گناهان کبیره یکی لهویاتی است که از یاد خدا باز می دارد مثل آواز خوانی ونواختن انواع سازها ودیگری اصرار بر گناهان کوچک .
ومعیار دوم (وعید آتش ) هم چنان که در مبحث آیات گذشت : که در تفسیر آن آمده که برای غنا وعید آتش دوزخ داده شده است
نتیجه گیری
از مجموع مطالب ذکر شده می توان نتیجه گرفت : ساخت و ساز و خرید و فروش و نگهداری آلات مختص موسیقی و استعمال آنها در موسیقی حرام است غنا (خوانندگی) و موسیقی(نوازندگی) چون از طرف شیطان است برای فریب دادن انسان ها و غفلت و دوری از یاد خداست و از کار های باطل شیطانی است و با آلات مختلف دست تابعان شیطان و افراد بدکار بوده است.
وهیچگاه افراد صالح به آن آلوده نشده اند و حرام و از گناهان کبیره است.
پس از اثبات باطل بودن غنا حرام بودن آن به صورت شکل اول منطق معلوم می باشد :
غنا عمل باطل است(صغرا)
هر عمل باطل حرام است (کبری)
پس غنا حرام است(نتیجه)
منابع و مآخذ
- موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام/محمد اسماعیل نوری-قم :موسسه بوستان کتاب.(مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)1385 .
- چه بگوییم/ محمد رحمتی شهرضا،یا سرشناسه:رحمتی شه رضا- انتشارات قم ، جوانان موفق . انتشارات کریم اهل بیت،، چاپ اول/ تابستان1390
پژوهشی از خانم طیبه شرفبیانی طلبه پایه دوم مدرسه علمیه سریش اباد