محبت به آل الله (فرمایشات آیة الله بهجت (ره) )
گفتند: یك بت پرستى بوده كه در دهه عاشورا نذرى داشته است كه باید این دهه را مهمانى بدهد و براى سیدالشهداء عزادارى كند.
براى همین ، یك طبقه اى را به مسلمان ها منحصر مى كرد و مى گفت : ((هر جورى كه خودتان مى خواهید، اطعام كنید. این طبقه تماما دست شماست . این هم پول ، دیگر به ما كارى نداشته باشید. ما هم به شما كارى نداریم .))
ظاهرا در هر سالى صد هزار روپیه خرج این مطلب مى كرد.
در یك سالى رفقایش آمدند و گفتند: ((این مبلغ زیاد است . شما مثلا این (پول ) را نصف بكن .)). صدر هزار روپیه در آن زمان زیاد بوده كه این ها گفته اند نصف بكن .
در همین موقع كه مى گفت چه بكنم ، یك كارخانه اى درست مى كرده و براى افتتاح كارخانه رفته بود. هنگامى كه آن جا را تماشا مى كرده ، لباسش به چرخى كه در كارخانه به كار آورده بودند، گیر مى كند و به داخل آهن ها مى رود. به حسب ظاهر، كارش تمام شده بود (و مرگش حتمى )، اما مى بینند یك كسى از داخل ، این بت پرست را گرفت و بیرون انداخت .
وقتى به او رسیدند، بى حال بود. بعد كه به حال آمد، گفت : ((دویست هزار روپیه ))! گفتند؟ ((چه شد؟)) گفت : ((من كه در چرخ كارخانه افتادم ، یك كسى آمد مرا گرفت و بیرون انداخت . گفتم : ((آقا تو كه هستى ؟)) گفت : ((من همان هستم كه صدهزار روپیه براى عزادارى من خرج مى كنى .)) وقتى كه به هوش آمدم ، داد زدم كه دویست هزار روپیه باید بدهم )).
البته شكى نیست ، یقین دارم كه اگر (كسى ) بت پرست هم باشد یك توفیقى كه مسلمان شود (شاید بیابد) و اگر نشد، تخفیفى در عذاب ، به آن ها داده مى شود. همه كه در جهنم در یك رتبه نیستند. طبقاتى (گوناگون ) داریم . بعضى از بعضى دیگر متنفرند كه خدا مى داند چه تنفرى دارند و مى گویند: ((خدا نكند ما پهلوى آن ها برویم )). چون عذاب آن ها در آن طبقه ، نسبت به طبقه پایین تر رحمت است .