عنایت امیر المومنین علی (ع) به محمد تقی جعفری (ره)
شش ساله بود که وارد مدرسه اعتماد تبریز شد. مدیر مدرسه پس از شنیدن قرائت قران او گفت که نیازی به گذراندن کلاس های اول و دوم ندارد و می تواند وارد کلاس سوم شود. به سبب تنگدستی تصمیم گرفت نصف روز کار کند و نصف روز درس بخواند. ادامه درس های خود را در تهران و قم پی گرفت و برای تکمیل تحصیلات راهی دیار نجف شد و از محضر استادان بزرگ آن زمان بهره های بسیار برد و پس از آن به ایران بازگشت . وی مباحثه ها و مناظره های متعددی با شخصیت های علمی داخلی و خارجی انجام داد که شمار آن به صد مصاحبه می رسد. این مصاحبه ها نشان دهنده جامعیت و اشراف علمی بسیار بالای استاد جعفری است . واقعه ای در زمان اقامت او در نجف برایش رخ داد که نشان از عنایت امیر المومنین به ایشان دارد. می گوید:یکی از شب ها طلبه ای از من دعوت کرد که در مجلس دوستانه ای شرکت کنم. در آنجا شخص بذله گویی خطاب به جمع گفت : من تصویر یک زن اروپایی را از یکی از روزنامه ها با خود آورده ام . او از حاضران خواست با صداقت بگویند که بین یک لحظه دیدار امیرالمومنین و یک عمر زندگی با صاحب این عکس کدام را بر می گزینیند؟! برخی گفتند : حضرت را ان شاءالله در لحظه مرگ و برزخ خواهیم دید اما در دنیا زندگی با چنین زنی خوب است!
من پنجمین نفری بودم که باید نظر می دادم ، طوفانی در درونم به پا شد ، فکر کردم آیا سزوار است لحظه ای دیدار با امیر المومنین را باین شهوت های مبادله کنم !؟ تا خواست عکس را به من نشان دهد، روی برگرداندم و با ناراحتی خود را به حجره رساندم. نشستم و سرم را به دیوار تکیه دادم. خوابم برد، درعالم رویا جمعی از علمای پیشین را دیدم، در صدر مجلس تختی بود و حضرت مرا به نام به حضور خویش فرا خواند و مورد لطف و محبت قرار داد. از خواب بیدار شدم و با حالت وصف ناپذیری خود را به جلسه آقایان که هنوز سرگرم بحث و گفتگو بودند رساندم و به آنها گفتم : من ثمره انتخابم را گرفتم استاد جعفری در اواخر عمر به سرطان ریه مبتلا شد. وقتی همراه پسرش برای معالجه به نروژ می رفت به خانواده اش گفت : این سفر بدون بدون بازگشت است، پس از مرگ من درباره ام اغراق نکنید! از ایشان کراماتی نیز نقل شد و و بیش از صد کتاب از آثار او باقی مانده است.