عبادت و زهد امام موسی کاظم (ع)
عبادت و زهد امام کاظم علیه السلام
عبادت هر فرد در محدوده ى معرفت و شناسائى او از پروردگار عالم ، اندازه گيرى مى گردد . محال است فردى بدون معرفت كافى و لازم نسبت به پروردگار خود ، عبادت و ستايش شايسته اى را انجام دهد از اينرو آنان كه شناسائى كامل از مبدء غيبى دارند و مراحل ايمان و عقيده را طى كرده اند عبادت و ستايش يكى از لذت بخش ترين مراحل زندگى آنان را تشكيل مى دهد و لذتى بالاتر از آن حالت را ندارند .
امام هفتم (عليه السلام) در دودمان قدس و تقوى و در بيت رفيع زهد و عبادت ، پرورش يافته بود كه ايمان به خدا و عشق و علاقه به فضائل معنوى و خصائص انسانى از تمام در و ديوار و جوانب زندگى آن مى باريد و همگان شيفته و دلباختهء عبادت و ستايش پروردگار خود بودند .
در كودكى هنوز كودك خردسالى است كه در عادات و اطوار كودكى به سر مى برد ، صفوان جمال يكى از دوستداران امام صادق (عليه السلام) وارد محضر امام مى گردد و از پيشواى آينده سوال مى كند امام مى فرمايد : صاحب اين منصب كسى خواهد بود كه لهو و لعب در زندگى او راه ندارد .
در اين هنگام كودك خردسالى كه در دست خود بره گوسفندى را گرفته و با خود همراه دارد و با همان اطوار كودكانه با عشق و علاقهاى كه خود به عبادت و سجده دارد به آن حيوان بىزبان اصرار مى ورزد و سر او را پايين مى آورد كه بر آفريدگار خود سجده كند !
پدر مهربان دست او را فرا مى گيرد و به آغوش خود مى كشد و او را به سينه ى خود مى چسباند و مى فرمايد : عزيز دل من ! تو همان فردى هستى كه لهو و لعب در برنامهء زندگى تو راه ندارد . (61)
زيباترين ساعات زندگى امام (عليه السلام) به هنگام خلوت با آفريدگار خود سپرى مى گشت ، و لذت بخش ترين اوقات عمر او را نماز و انجام فرائض الهى و مستحبات تشكيل مى داد .
به هنگام عبادت او با تمام وجود و با تمام احساسات و مشاعر و عواطف خود ، متوجه كمال مطلق و معبود بى همتا مى گشت و قطرهء وجود خود را به اقيانوس بيكرانهء هستى بخش جهان ، وصل مى داد . در اين پيوند قلبى ، قطرات اشك شوق بى اختيار از چشمان او بر صورت مى نشست و آرام آرام بر زمين مى غلتيد و مى افتاد و اضطراب و لرزه اندام او را فرا مى گرفت و نالههاى جان سوز سر مى داد و گريههاى طولانى .
امام (عليه السلام) پس از انجام فرائض و واجبات به نوافل و مستحبات مى پرداخت ، نافلهء شب را تا وقت اداء فريضهء صبح ، ادامه مى داد ، سپس تا طلوع آفتاب به تعقيبات و ادعيه و اذكار مى پرداخت ، و سپس سر بر سجده مى گذاشت و مدتهاى طولانى ، در حال سجده و نيايش باقى مى ماند . گاهى تا هنگام زوال و وقت ظهر به اين حالت روحانى ادامه مى داد .
محدثين نقل نموده اند كه بارها در شبها در مدينه داخل مسجد نبوى (صلى الله عليه وآله) مى گرديد و پس از انجام فرائض سر بر سجده مى گذاشت و با صداى حزين واندوه فراوان ، توأم با اشك چشم اخلاص وشوق ، اين كلمات از او شنيده مى شد : عظم الذنب من عبدك ، فليحسن العفو من عندك ، يا اهل التقوى و يا اهل المغفرة ! او اين كلمات را با خضوع و خشوع كامل توأم با ناله و سوز مخصوص تا پاسى از شب بر زبان جارى مى ساخت و در وادى شوق وصال محبوب خود ، گام مى سپرد .