دل نوشته .... چه زود کوچ کردی
در کشتی یاد تو نشسته ام وبادبان نامت را به احتزاز در آوردم اقیانوس لحظه ها پر
تلاطم است.احساس می کنم سبک شده ای. تو در کنار جاده ایستاده ای و به فردا
که از گردنه های روبه رو می آید می نگری.هنوز خیلی مانده است که برف پیری
ببارد. هنوز خیلی مانده بود که جاده زندگیت به پایان برسد.هنوز درخت های امید
شکوفه می دهند. هنوز دستهای توجوانند ، هنوز شانه های تو بار امانت را تاب
می آوردند،چه زود کوله بارت را بستی و از میان همکلاسی هایت کوچ کردی.
سال 1390بود که به دنیای طلبگی پا نهادی هنوز یک سال و نیم نیست که سرباز
آقا امام زمان شده بودی،باز هم می گوییم چه زود از میان ما رفتی.
در این زمان فضای حوزه فاطمة الزهرا کامیاران گونه ای دیگر است همه غصه
هایشان یکی شده ، خاطراتشان را با کوثر امیری در ذهنشان ورق میزنند
همکلاسی هایش به یاد جلسات بحثی که با هم داشتند افتاده اند، ودیگر طلاب به یاد
لبخند ملیحی که همیشه بر روی لبانش داشت افتاده اند،اساتید به یاد احترام خاصی
که اوبرایشان قائل بود و…………. خوبی هایش وصف ناشدنی است اما افسوس که
دیگر در میان ما نیست اوهمچون فرشته ای سبک بال از این جهان رخت سفربست
و به دیار حق شتافت.
روحش شاد