دل نوشته .... اسلام علیک یا روح الله
السلام عليك يا روح الله
سلام عليكم ،اماما هر وقت كه به اسم زيباي شما مي نگرم، پيش خود مي گويم اي نخواست خداوند متعال بوده كه نامتان روح الله باشد.
روح خدا هر چه فكر كردم وگفتم با چه لفظي با شما سخن گويم كه مودبانه تر باشد دست آخر ب هاين نتيجه رسيدم كه هر فرزندي چگونه با پدر خود سخن مي گويد.
پدر!من مانند فرزندي هستم كه در زمان حيات شما نبودم .درزماني كه به خدا پيوستيد نبودم.
پدر!من مانند فرزندي هستم كه قصه هاي مهرباني ودلاوري پدرش از هر زباني شنيده مي شود.
پدر!روزهاي سخت را چگونه طي كردي؟ روزهاي سخت تبعيدت چگونه تمام شد؟…
امروز من فقط مي توانم بيايم،فقط مي توانم بيايم وبه مزار مطهروپاكت بنگرم، ببينم كه چگونه همه برسر مزلرپدرم حضور مي يابند وتو را زيارت مي كنند .پدر!قصه غمناك مادرم زهراي مرضيه(س) را كه شنيده اي،هر وقت به يادش مي افتم با خود مي گويم كاش من به جاي او سيلي مي خوردم.
پدر!وفتي كه به عكسها وتصوير ها يت مي نگرم تو را همانند خورشيدي مي يابم كه در روز از همه چيز درخشنده تر ومانند ماهي كه در شب از همه چيز نوراني تر است.
پدر!ما را تنهاگذاشتي و رفتي ،رفتي وبه خدا پيوستی
اما…آقايم،سرورم،مولايم سيد علي -خدا حفظش كند- چگونه اين همه رنج وسختي را برقلبش نگه مي داردوتحمل مي كند.وقتي كه از تلويزيون او را مي بينم بغض گلويم را مي گيرد ومي خواهم براي غصه ها ونگراني هايي كه در نظر دارد گريه كنم.
پس از خدا بخواه ياريش كند.
پدر!..
زهرا سبحانی - حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) بیجار