خودشناسی از منظر قرآن
بهترین راه برای خودشناسی، «فکر در خود» است؛ راهی که قرآن کریم به آن دعوت و بر آن تأکید میکند. این موضوع، خود به دو گونه است:
۱) «فکر در خود»، به معنای فکر در خصوصیات وجودی صفات خود است؛ این تفکر، باید همراه با واقعبینی و شجاعت باشد؛ به صورتی که شخص به آثار وجودی عمیق و تواناییها و ضعفهای خویش، پی ببرد. …
۲) فکر در «خود»، به معنای سفر در «خود» و سیر در آن است؟ آنچه در این رویکرد برای انسان سودمند است، قسم دوم فکر است. سفر در «خود» و سیر در آن، راهگشا و طریقی بسیار نزدیک یا نزدیکترین راه در سلوک الی الله است.
در این اندیشه- که به شیوهای مخصوص و با کیفیت ویژه انجام میگیرد- سالک از همه چیز منقطع و منصرف میشود و به حقیقت خود برمیگردد و حقیقت نوری وی تجلی میکند. آن گاه، باب معرفت و شهود به روی وی باز میشود و سیر شروع میگردد. این اندیشه، در حقیقت، سیر مخصوص در خود است؛ سیری که منتهی به شهود میشود و به همین جهت لازم است که سالک، آمادگی خاصی داشته و از لحاظ روحی، استعداد لازم را کسب کرده باشد.
در هر صورت، اگر عنایات ربوبی، دست سالک را بگیرد و در این فکر آن چنان که باید، موفق گردد، در سفر «الی الحق» نزدیکترین راه به روی او باز خواهد شد و علاوه بر آن، با حقایق بیشمار و با اسرار شگفتی مواجه خواهد شد.
نزدیکترین راه، در خود انسان است و راه نزدیکتر را باید در خود جویا بود و به عبارت دیگر، نزدیکترین راه به سوی حضرت حق، همین خود است و باید قدم در خود نهاد و در آن سیر کرد؛ تا به مقصد نایل آمد و آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛۱ به همین معنا اشاره دارد. ترکیب ولحن خاصی که در آن وجود دارد، میگوید: از خود، غفلت نکنید و به سیر در آن بپردازید که این، نزدیکترین راه وصول به مقصد است.
البته در مقام سیر و در مقام فکر، باید نخست از خارج از خود (عالم طبیعت)، به سوی خیال خویش سفر کنیم و برگردیم؛ سپس از خیال به سوی عالم عقلانی خود سفر کنیم و به نورانیت خویش برگردیم که مرحله شروع «شهود» است و بعد با ادامه سیر و گذر از عالم عقلانی، فنا و بقا حاصل خواهد شد.
● حقایقی در این مقام
در این مقام، حقایقی است که برای اصحاب «سیر در نفس»، دانستن آنها مفید است و بصیرتهایی را به دنبال خواهد آورد. در این حقایق، لازم است اهل آن، دقت کافی داشته باشند و تعمق کنند؛ تا آنها را خوب بیابند و آن چه را که باید، توشه برگیرند.
برخی از این حقایق به شرح زیر میباشند:
● خلوت تنهایی
وقتی به خود برگشتیم و در خود فکر کردیم، خواهیم دید که تنها هستیم و بریده از همه آن چه خود را با آنها میدانستیم و خواهیم دید که همیشه در یک خلوت خاص تنهایی قرار داریم و فقط خود هستیم و آن چه در خود داریم.
اینجاست که حقایق بعضی از آیات قرآن برای ما تا حدودی روشن میشوند؛ یعنی این که تنها هستیم؛ اما به آن توجه نداریم و به هنگام مرگ و ورود به محضر پروردگار، در قیامت، خواهیم فهمید.
این آیات عبارتند از:
۱) «و او تنها به سوی ما باز آید».۲
۲) «و همه آنها که در آسمانها و زمین هستند، در روز قیامت تنها به محضر خدای متعال آیند».۳
۳) «[و به هنگام مرگ گفته شود] تنها به سوی ما آمدهاید؛ بدانگونه که شما را در اصل خلقت آفریدیم و همه آن چه را که در اختیار شما قرار داده بودیم، ترک کردهاید و نمیبینیم با شما آنهایی را که برای خود، به گمان باطل خویش، یار و یاور میدیدید و حقیقت این است که میان شما و آنها، جدایی سخت افتاده و آن چه خیال میکردید، از میان برخاسته است».۴
این تنهایی، برای وی به وقت مرگ و نیز در قیامت- که حقیقتها به ظهور میرسد- روشن خواهد شد و هر کس به تنهایی خویش پی خواهد برد و خیال واهی- که در حیات دنیوی داشت و خود را با این و آن میدانست- از میان خواهد رفت.
● خلوت با حضرت حق
در خلوت تنهایی، فقط خود را با قیّوم خود خواهیم دید؛ یعنی با آن که خالق و مدبّر و قوامبخش ماست، خواهیم دید و فقط با او هستیم و با او سخت در ارتباط. در حال خلوت، همواره با او هستیم و فقط او با ماست؛ «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ».۵
او را با خود و خود را با او و ارتباط را بسیار محکم و نسبت را بسیار نزدیک خواهیم یافت. مگر نه این است که ما آفریدهای از مخلوقات او هستیم؟ او قیّوم حقیقت ما نیز هست و من از او نشأت میگیرد و با اوست؟
در این مقام، اگر در سیر فکری خود موفق باشیم، نور توحید، شروع به تجّلی در باطن ما میکند و بساط شرک، متزلزل میشود. حجابها از روی حقیقت کنار میروند و بیدار میشویم و جز او، کسی را ولی و مدبّر خویش نمیبینیم. همه سود و زیانها را از او دانسته، حکم را مخصوص او مییابیم و جمال و جلال مطلق را برای او دیده، او را معبود خود میدانیم.
در این مقام (خلوت با حق)، هر چه در سیر فکری خود بیندیشیم، به همان اندازه راههای حقایق شهودی، به روی ما باز میشوند و به همان مقدار، اسرار آیات برای ما کشف خواهد شد. برخی از این آیات عبارتند از: «جز خدای متعال، ولی و نصیر و جز او معبودی نیست و انسانها به خیال باطل خویش، غیر او را برای خود، ولی و نصیر میشمرند و برای خود، «معبود» میگیرند و راه گمراهی در پیش گرفتهاند.
«آیا نمیدانی که ملک آسمانها و زمین، مخصوص خدای متعال است و برای شما غیر از خدا، ولی و نصیر نیست»؟۶
این که آیات الهی و قرآن در انسان اثر نمیکنند، به این دلیل است که انسان از حقایق غافل است. مواجه شدن با قرآن و تلاوت یا شنیدن آیات و در عین حال، بیدار نشدن و عمر خود را به غفلت سپری کردن و افتادن در فریب دامنهدار حیات و اسیر شدن در حجابهای ظلمانی، یا بر اثر عدم تدبر لازم در آیات قرآنی است و یا بر اثر قفلهایی است که به دست خود انسانها، بر دلهای آنان زده شده است و تنها در پرتو تهذیب نفس است که هم آیات قرآنی در ما تأثیرگذار خواهند بود و هم دنیا و مخلوقات آن، برای ما شیرین و نورانی خواهند بود.
۱. مائده، آیه ۱۰۵.
۲. مریم، آیه ۸۰.
۳. همان، آیه ۵۹.
۴. انعام، آیه ۴۹.
۵. حدید، آیه ۴.
۶. بقره، آیه ۱۰۷.