خبر: برگزاری طرح صالحین با هماهنگی بسیج طلاب در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) کامیاران
نشست حلقه های صالحین
پایگاه حضرت زکیه(س)
حلقه(1) شهید ناهید فاتحی کرجو
پرهیز از خلوت کردن با نا محرم
درتاریخ 17/8/91حلقه صالحین باحضور کلیه طلاب در حسینیه مدرسه به شرح ذیل برگزار گردید.
امام علی علیه السلام فرمودند: سه چیز اند که هرکس آنها را رعایت کند هم از شیطان رجیم
در امان است وهم از هر بلا ، یکی از آنها این است که با زن نامحرم خلوت نکند!
اشتغال زن به کار در ادارات و در مراکز فرهنگی و اقتصادی گاه با خلوت کردن همراه است
؛ به صورتیکه غیر از آن دو فرد دیگری وجود ندارد . در این جااین پرسش مطرح می شود
که تنهاماندن زن مرد در این حالت چگونه است ؟ آیا زن و مرد مجازند در این شرایط در
محل کار بمانند یا نه ؟ روایاتی داریم که زنان و مردان را از خلوت کردن با نامحرم منع
کرده است . از رسول گرامی اسلام روایت شده است : مرد نباید با نامحرم خلوت کند .
دربرخی ازاین روایات این جمله نیز اضافه شده است که هر دو نفر نامحرمی که با هم خلوت
کنند فرد سوم آنهاشیطان است . محمد بن طیار در روایاتی می گوید: وارد مدینه شدم و منزلی
می طلبیدم تااجاره کنم به خانه ای دو اتاقه وارد شدم که دری میان آن قرار داشت و در یکی
از آنها زنی زندگی میکرد.
آن زن به من گفت: این اتاق را اجاره کن . گفتم : این دو اتاق به هم راه دارد ومن جوان هستم
و تو نیز جوانی وصلاح نیست . گفت تو اجاره کن من در را می بندم ، پذیرفتم و وسایلم را به
آنجا بردم و به او گفتم : در راببند ، گفت: از اینجا نسیمی آید بگذار باز باشد ، گفتم من وتو
هردو جوان هستیم ، در را ببند گفت : تو دراتاقت بنشین و من در اتاق خود ، نزد تو نمی ایم و
به تو نزدیک نمی شوم و از بستن در سرباز زد ، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم ماجرا
را عرض کردم و پرسیدم می توانم آنجا بمانم فرمود: از آنجا به جای دیگر برو زیرا هیچ مرد
و زنی در مکانی خلوت نکنند مگر آنکه شیطان سومی آنها باشد ، در روایات دیگراز حضرت
موسی بن جعفر از پدران بزرگوارش از پیامبراسلام روایت شده که فرمود : کسی که به خدا و
روز قیامت ایمان آورد ، در مکانی که صدای نفس زن نامحرم را می شنود نمی خوابد .
سنگینی و متانت
فروتنی برای زنی که در عرصه عمومی حاضر می شود و به فعالیت اجتماعی می پردازد و
طبعا در محل کار و اداره با مردان نا محرم سرو کار دارد شایسته نیست چنین زنی باید در
رفتار و گفتار خود جدی باشدزنان باید در گفتار خود با نا محرمان با وقار و سنگین باشد ، باید
با تکبر و غرور برخورد کند و متواضعانه و با ناز و کرشمه و صدای نازک ، تکبر اگرچه
در اسلام صفت ناپسندی است و در روایات به شدت از آن مذمت و انسان ها از آن نهی شده
اند در خصوص زنی که با مردان نامحرم درارتباط است پسندیده ومطلوب است ازامیرمومنان
علی علیه السلام نقل شده است:بهترین صفات زنان بدترین صفات مردان است وآن سرافرازی
،ترس و بخل است زیرا زن هرگاه متکبر و سرافراز باشد به کسی جز شوهر خویش تسلیم
نمیشود و چون بخیل باشد مال خود و شوهرش را فقط می کند و چون بیمناک و ترسان باشد از
آنچه به او روی آورد می ترسد .بنابراین گرچه از آثار تکبرتسلیم نشدن است این اثر به طور
مطلق بد نیست باید دید تسلیم ناپذیری در برابرکیست ؟ اگر در برابر خدا و رسول باشد ناپسند
است و اگر در برابر کافران باشد مطلوب خواهد بود ، درمورد زنی نیز ، تکبر زن در برابر
شوهر خود ناپسند است ولی در برابر مردان اجنبی پسندیده است ، زیرا دامن زن را از
آلودگیها حفظ می کند.
حلقه(2) شهید ناهید فاتحی کرجو
امامت چیست ؟
امام چنانکه از عنوانش پیداست به معنی پیشوا و رهبر مسلمانان است و در اصول عقاید شیعه امام معصوم به کسی گفته می شود که در همه چیز جانشین پیامبر است با این تفاوت که پیامبر موسس مکتب می باشد و امام حافظ و پاسدار مکتب است بر پیامبر (ص) وحی نازل می گردد ولی بر امام نه . او تعلیماتش را ازوحی می گیرد و دارای علم فوق العاده ای است .
از نظر شیعه امام معصوم تنها به معنای رهبر حکومت اسلامی نیست ،بلکه رهبری مادی معنوی ، ظاهری و باطنی رهبری همه جانبه جامعه اسلامی را بر عهده دارد او پاسداری عقائد و احکام اسلامی را بدون هیچ اشتباه و انحراف به عهده دارد و بنده برگزیده خداست.
ولی اهل سنت امامت را چنین تفسیر نمی کنند آنها تنها به معنی رئیس حکومت جامعه اسلامی می دانند و به تعبیر دیگر زمامداران را در هر عصر وزمان خلفای پیامبر و ائمه مسلمین می شمارند.
شیعه می گوید خلیفه بلافصل پیغمبر حضرت علی (ع) است نظر شیعیان این بوده که حضرت علی (ع) جانشین پیامبر اکرم(ص) بوده و برای این ادعا سند نیز داشته اند که سند آن استخراج شده از قران است بنابر آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» وهمچنین (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) و همچنین سند معتبر دیگر واقعه غدیراست . که خطبه غدیر دلیل روشنی بر جانشینی حضرت علی(ع) دارد.
نظر اهل سنت این است که خلیفه باید با انتخاب مردم باشد .
می توانیم با توجه به 5سند نیز گفته شیعیان و نظر اهل سنت را تاکید کرد:
1- دانستیم که پیامبر اسلام از مطرح کردن حدیث غدیر بیم داشت و تافرمان صریح و شدید از طرف خدا صادر نشد آنرا اعلام نداشت آیا می توان گفت: منظور از حدیث غدیر تذکر و دوستی علی (ع) بوده است ؟ اگر هدف این بود پیامبر ترس نداشت و اجتماع مسلمین از هم پاشیده نمی شد پس باید منظور همان مسئله خلافت و جانشینی باشد که بیم آن می رفت یادآوری آن موجب سرکشی و طغیان سود جویان شود.
2- پیامبر اکرم پیش از آنکه جمله من کنت مولاه فعلی مولاه را بگوید ا زمردم اعتراف گرفت که خود نسبت به آنان سزاوار تر است و مقام سرپرستی و زمامداری دارد ان گاه همان مقام را برای علی(ع) قرار داد بلافاصله فرمود : هرکس که من مولی و سرپرست او هستم علی مولا و سرپرست اوست.
3 - حسان بن ثابت واقعه غدیر را با اجازه پیامبر به شعر در آورد و انتشار داد و مورد تایید حضرت قرار گرفت در اشعار حسان به مقام خلافت و امامت علی تصریح شده است و هیچ کس از ان جمعیت انبوه به حسان اعتراض نکرد که چرا کلمه مولی را غلط معنی کردی بلکه مورد تشویق و تایید قرار گرفت .
4- پیامبر پس از برگزاری مراسم غدیر با حضرت علی در خیمه ای نشست و دستور داد که مسلمانان و حتی زنان خودش به علی (ع) تبریک گویند و با او بیعت کنند و او به عنوان امیر المومنین سلام دهند بدیهی است این مراسم فقط با مساله خلافت رسیدن او به مقام امامت مناسبت دارد .
5- پیامبر دو بار فرمود به من تبریک بگویی چون خداوند مرا به نبوت و پیامبری و خاندانم را به امامت اختصاص داد.
سند اهل سنت
گروهی از مسلمانان (اهل سنت) معتقدند پیامبر اسلام دیده از جهان فرو بست در حالی که جانشینی برای خود انتخاب نکرده است و معتقدند این وظیفه بر عهده خود مسلمانان است که پیشوا و رهبری برای خود برگزینند و از طریق اجماع مسلمین که یکی از دلایل شرعی است صورت گیرد.
(واقعه سقیفه)
روز بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجری پیامبر اسلام از دنیا رحلت کرد و مدینه در سوگ نشست عده ای از مسلمانان یعنی همان ها که حب ریاست و جاه طلبی در دلشان موج می زد از لشکر اسامه به خاطر همین موضوع خارج شده بودند نگذاشتند پیامبر اسلام سندکتبی را بنویسد فرصت مناسبی به دست آوردند .پیامبر اکرم را رها کردند و در سقیفه ی بنی ساعده جمع شدند . انصار می خواستند بزرگ خود سعد بن عباده را به عنوان جانشین پیامبر انتخاب کنند عمر و ابو بکر با این کار موافقت نکردند ابوبکر سخنان خود مقام مهاجرین را توضیح داد و گفت آنان زودتر به اسلام گرویده و از بستگان رسول خدا هستند و باید امیر از ما و وزیر از شما باشد سپس به انصار گفت شما برای خود امیری را انتخاب کنیدما هم برای خود امیری دیگر را انتخاب می کنیم سخنان ابوبکر در عده ای تاثیر گذاشت و حاضر شدند که که امیر از مهاجرین انتخاب شود . آنگاه بدون اینکه در انتخاب امیر با سایرین که در مجلس حاضر نبودند مشاوره کند و آنان را آگاه سازد خودشان همه کاره اسلام شدند و با هم دیگر بیعت کردند.