حجاب واقعا حق چه کسی است؟
16 مرداد 1392 توسط صالحی
تبیین حجاب در بینش قرآن به این معنی است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بتواند از حق خود صرف نظر کند و نیز حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا با رضایت مرد از حجاب صرف نظر کند. حجاب زن مربط به خانواده هم نیست تا اعضا خانواده رضایت بدهند. بلکه بر این اساس حجاب حقی الهی است. از این رو کسی حق ندارد بگوید به نداشتن حجاب رضایت دادم.
کلمه حجاب مصدر از ریشه (ح ج ی) است. لغویون معانی مختلفی برای حجاب آورده اند، از جمله: پرده، حاجب و پوشیدن. به طور خلاصه حجاب به معنای چیزی است که میان دو شیء حائل میشود. اما در مفهوم، حجاب پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.
حجاب و عفاف در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد. سالها قبل از ظهور دین مبین اسلام مردم ایران زمین پیرو دین و آیین زرتشت پیامبر ایران زمین بودند که در این آیین به حجاب و عفاف توجه شده بود. چنانچه در خرده اوستا میخوانیم: « نامی زت واجیم، همگی سر واپوشیم و همگی نماز واکریم بردادار هورمزد» (۱)
بدین معنا که: «همگان نامی ز تو برگوییم و همگان سر خود میپوشیم و آنگاه به درگاه دادار اهورامزدا نماز میکنیم.» همچنین در جاهای دیگری در این فرهنگ نیز به پوشش توجه شده که ذکر آن در این مجال نمیگنجد.
مساله پوشش فقط مربوط به دین مبین اسلام نیست هرچند که کاملترین و بهترین پوشش را در مکتب حقه اسلام شاهد هستیم اما در دیگر ادیان هم به پوشش و حجاب توجه شده است که به صورت مختصر بدان میپردازیم.
ویل دورانت تاریخ نویس بزرگ غرب در مورد عدم رعایت حجاب در دین یهود مینویسد: «نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق میساخت.» (۲)
انجیل (کتاب مقدس مسیحیت) نیز در موارد فراوانی بر حجاب و پوشش تاکید کرده است. از جمله در عهد جدید بر لزوم پوشش موی سر به ویژه در مراسم عبادی(۳) با وقار و امین بودن زن(۴) تذکر داده است.
اما حجاب و عفاف در اسلام:
در قرآن کریم داریم که :
« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً »(۵)
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند بر خود بیفکنند، این (عمل) مناسبتر است، تا (به عفّت و پاکدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
و همچنین در جای دیگر آمده است که :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ .وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» (۶)
«به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرجهای خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزهتر است که خدا از کارهایی که میکنید آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شدهاند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤ منان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید»
سفارش ادیان ابراهیمی به ویژه دین مبین اسلام به حفظ حجاب و عفاف در جامعه را میتوان به گونههای مختلفی تحلیل کرد، یکی از دلایل حفظ این حجاب و عفاف در جامعه توجه به بهداشت روانی جامعه است. رعایت این مسائل باعث محدود شدن روابط به محیط خانواده و ایجاد صمیمیت بین زوجین میشود و از آنجا که جامعه از اجتماع خانوادهها تشکیل شده این سلامت به سلامت جامعه کسترش خواهد یافت.
از حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایت شده که:
« خداوند تقرب زن را از ناحیه حجاب و رعایت حجاب و رعایت حریم محرم و نا محرم قرار داده، زن هرچه بیشتر به مسئله حجاب خود مقید باشد به خداوند نزدیکتر خواد بود.» (۷)
نکته مهم اینکه تبیین حجاب در بینش قرآن به این معنی است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بتواند از حق خود صرف نظر کند و نیز حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا با رضایت مرد از حجاب صرف نظر کند. حجاب زن مربط به خانواده هم نیست تا اعضا خانواده رضایت بدهند. بلکه بر این اساس حجاب حقی الهی است. از این رو کسی حق ندارد بگوید به نداشتن حجاب رضایت دادم. (۸)
نظر علما و بزرگان اسلامی بر آن است که بهترین نوع حجاب چادر است، چرا که باعث تکریم مقام زن میشود. یعنی چادر باعث توجه به شخصیت زن میشود و نه اندام وی.چنانچه در کشورهای غربی شاهد هستیم زن به عنوان ابزاری جهت تبلیغات کالاها و گاهی از آن بدتر مستقلا به عنوان کالا استفاده میشود. عمق این فاجعه آنجاست که تمام این شیطان صفتیها با نام آزادی اتفاق بیافتد آن هم با دکوراسیونی شیک و مجلسی و برای فریب دادن پاکان دیندار !
پیر جماران میفرمودند که:
« و گمان نشود که آن جنایات با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنایت کاران بین المللی بود. یکی از نقشههای آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشا بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانان که عضو فعال جامعه اند تهی کردند و مغز آنها را از قوهی تفکر خلع . اگر روزی باید روز زن باشد چه روزی والاتر و افتخار آمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه سلام الله علیهاست. زنی که که افتخار خاندان وحی چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز میدرخشید زنی که فضایل او هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود.» (۹)
سال ۸۹ رییس گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور ساری آماری را اعلام کرد که بسیار وحشتناک بود، آمار این گونه بود که علت ۴۹ درصد طلاقها بد حجابی است. به راستی که اینها نتیجهی فاصله گرفتن از آموزههای اصیل دینی است.
پی نوشت ها:
۱- اوستا،مترجم:هاشم رضی،بخش هشتم،خرده اوستا آفرینگان ص۴۰۳
۲- ویل دورانت ،تاریخ تمدن،ج ۱،ص۵۵۲
۳- رسالهی اول پولس رسول به فرنتیان،باب یازدهم،فقره ۱_۶
۴- رساله پولس رسول به تیموناؤس،باب سوم فقره ۱۱
۵- آیه ۵۹ سوره احزاب
۶- سوره نو ر آیات ۳۰ و ۳۱
۷- وسایل الشیعه ج ۱۴ ص۱۲۳
۸- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی ص ۳۵۰
۹- صحیفهی امام ج ۱۲ ص