جای خالی تفریح در سبک زندگی زنان امروز
دختران امروزی نه میدانند چرا باید کار کنند و نه میدانند چرا باید تفریح کنند!؟
قدیمترها که هم امکانات کم بود و هم زنان حضور اجتماعی چندانی نداشتند، تفریحات و بازیهای زنان هم کمتر و حتی در حد صفر بود. غالباً تفریح زنان در گذشته با کار همراه میشد. مثل انجام کارهای خانه به همراه زنان همسایه (سبزی پاک کردن، پختن آش، رب درست کردن و…) که زنگ تفریح خانمها در میانه کارهای خانه بود. شاید بهترین حالتش مشغول شدن به کارهای هنری مثل گلدوزی، سوزن دوزی، بافتنی و غیره بود؛ که البته یادگیری اینها هم معمولاً در دوران دختری و نوجوانی بود. در نهایت معدود بازیهای سنتی هم وجود داشت که به صورت فولکلوریک در میان زنان و در مراسم خاصی مثل جهیزیه بران، پاتختی و… رواج داشت؛ اینها هم بسیار خاص و گاه با ترویج رویکردهای مردسالارانه و نابجا همراه بود.
تغییر ناگهانی فضای اجتماعی باعث شد تا خانمها به طور منطقی این دوران گذار را طی نکنند و با یک شوک جمعی با این تغییرات برخورد کنند. برخی از خانمهای سنتی ترجیح دادند در همان فضا بمانند و نسبت به تغییر گارد بگیرند. حتی اگر این تغییر به اندازه یک تفریح ساده و به نفع خودشان باشد. این رویکرد افراطی از یک طرف که باعث ایجاد رویکرد تفریطی در نسل جدید شد، و رویکرد تند عده ای دیگر از زنان که در دوران گذار همه چیز را رها کردند و به ناگهان تغییر رویه دادند از طرف دیگر، باعث شد تا به ویژه نسل جدید بدون برنامه ریزی و اندیشه با مقوله تفریح و کار برخورد کند.
به بیان کلی و غیر دقیق، دختران امروزی نه میدانند چرا باید کار کنند و نه میدانند چرا باید تفریح کنند!؟ نه درست میدانند چطور باید کار کرد، نه درست میدانند چطور باید تفریح کرد! اگر کمی فکر کنید مطمئناً مثالهای زیادی از اطرافیان خواهید یافت که وقت خود را اینگونه بگذرانند و اسمش را بگذارند تفریح. سرعت پیشرفتهای تکنولوژیک و گسترش امکانات هم مزید بر علت شده است تا وقت تلف کردن جای تفریح را بگیرد.
یکی از دلایل عمده دیگر، کمبود امکانات تفریحی است که در مورد زنان این مشکل مضاعف میشود. فقدان امکانات و اماکن تفریحی باعث میشود جوانان نیاز خود را به شکل کاذب پاسخ دهند. ماشین گردی، پاساژ گردی، خیابانگردی و خیابانگردی و باز خیابانگردی میشود نحوه اتلاف وقت آزاد که به تدریج اسم تفریح به خود میگیرد.
فناوری، ابزارها و تنبلی نسل جوان در برنامهریزی و تصمیمگیری هم باعث شده است تا مشکل بیشتر شود. بسیاری از جوانان اگر در شرایط بیکاری قرار گیرند، نمیدانند چگونه وقت خود را به طور بهینه پر کنند. چرا که جوانان عصر فناوری، به ابزارها و امکانات وابسته شدهاند؛ اگر کامپیوتر و اینترنت و تلویزیون و امثال اینها را از ایشان بگیریم، خیلی از جوانان (حتی غیر جوانان!) نمیدانند چه کنند… حتی برای اتلاف وقت!