تحقیقی با موضوع زن در نهج البلاغه و قرآن
حوزه علمیه الزهرا (س)
شهرستان قروه
زن در نهج البلاغه و قرآن
گرد آورندگان :
خدیجه گوشبر
زهرا فرهنگیان
مریم ملک برمی
مقدمه
اهل بیت رسول خدا گشاینده ابواب فیض قرآن برای بندگان و سخن گویان کلام الهی می باشند لذا سیره قولی آنها برگرفته از منبع بیکران الهی می باشد ؛ در واقع آنان مفسران راستین قرآن ونگهبانان حریم کتاب خدایند.همان طور که امیرالمومنین علی (ع)در شأن اهل بیت رسول خدا(ع)می فرمایند : «اهل بیت کسانی هستند که حکمشان از علمشان و سکوتشان از منطق شان ،ظاهرشان ازباطنشان خبر میدهد هرگزبا دین خدا مخالفت نمی کنند و هرگز در امر دین اختلاف نظر نمی نمایند پس قرآن در میانشان شاهدی صادق و صامتی ناطق می باشد». به همین جهت راه دسترسی به سیره قولی حضرت علی(ع) در زمینه ی موضوع بحث ما که زنان است ،قرآن است .قرآن کریم از طرفی زن را یک انسان کامل و برخوردار از تمام مواحدالهی ودارای هویت انسانی مشترک با مردان و برخوردار از کمالهای معنوی و بالندگی و دارای حقوق مساوی با مردان می دانند و در حدی که نمونه عالی ایمان برای ایمان آورندگان رایک زن معرفی می کند و از سوی دیگر نمونه بارز کفر را هم از بین زنان معرفی می کند.
آنچه را که از منظر قرآن در رابطه با زن بیان شده است در اندیشه تابناک علی (ع) هم نسبت به زنان قطعا بیان شده است چگونه ممکن است که از دیدگاه قرآن زن یک انسان کامل و برخوردار از حیات طیبه ودارای بالندگی باشد ولی حضرت علی(ع) یعنی قرآن ناطق، زن را موجودی ناقص العقل و ناقص الایمان ویا عباراتی چون عقرب وشر از آنها یاد نماید و این تعارض آشکار بین کلام قرآن و کلام مبین ومفسر قرآن را چگونه می شود توجیه کرد.
در حالی که نهج البلاغه بر گرفته از قرآن است ،محتوای نهج البلاغه همان قرآن است که امام علی (ع) آن را در قالبی نوین ریخته است.تفاوت آن در این است که قرآن به صورت کلی بر فراز نسلها سخن گفته است اما نهج البلاغه این مسائل را در رابطه ملتی مطرح کرده است و بدینوسیله به ما نشان داده است که چگونه می توان مسائل کلی قرآن را در مورد ملتی به مطالعه گذاشت وبا زندگی یک جامعه آن را مطابقت داد . بنابراین بررسی نهج البلاغه جدایی از قرآن مانند نگریستن به کالبدی بی روح است تفکیک قرآن از نهج البلاغه ،همانند تفکیک روح از کالبد است.
آنچه در نهج البلاغه از زن ترسیم شده است طرحی یک بعدی از چهره ی کامل زن در قرآن است و همانطورکه قرآن از زن هم به عنوان نمونه عالی ایمان و هم به عنوان نمونه عالی کفر یاد می کند به همین دلیل از دوسو به مسئله زن می پردازد پس برای فهمیدن سیما و چهره شخصیت زن در نهج البلاغه باید به قرآن مراجعه کرد ودر کنار قرآن و با تطبیق با قرآن به مطالعه نهج البلاغه پرداخت .
زن در بستر عقل وعاطفه
تاثیر وتاثر در حوزه عقل وعاطفه دو طرفه است نه یک طرفه. از یک طرف حالات عاطفی انسان تحت تاثیر ادراکات عقلی قرار میگیرد و رفتارهای عاطفی افراد بر خواسته از ادراک سختی ها و شادکامی هاست واز طرف دیگرحوزه ادراکی انسان از شدت وضعف عواطف وانفعالات او تاثیر می پذیرد .
این تاثیر گذاری و تاثیر پذیری هم در مردان وجود دارد هم در زنان که نیمی از پیکره ی اجتماع بشری هستند . نکته قابل توجه این است که شدت و ضعف عاطفی وعقلانی افراد با توجه به تفاوتهای فردی و وظایف تکوینی آنان متفاوت است.
این تفاوت در شدت عاطفی و عقلانی را لازمه ی زندگی سعادتمندانه ی زن و مرد (نقصان عقلی زن به تمامت عقلی مرد و نقصان عاطفی مرد به تمامت عاطفی زن ترمیم و جبران می شود ) و از آنجا که زندگی انسان و کمال او هم محتاج به زمینه ی عاطفی وعقل تمام است در این صورت یک زن ومرد باهم یک واحد تمام انسانی را می سازند؛ در نتیجه مردان از حیث عاطفی و زنان از حیث عقلانی نسبت به یک دیگر احساس نیاز می کنند .نکته قابل توجه این است که نقصان عقل در زنان به عنوان نقص ارزشی نیست وبه این معناست که زنان در مقایسه با مردان به جهت قدرت عاطفی قوی تر، کمتر در امور سیاسی - اجتماعی به صورت مدبرانه عمل میکنند. با توجه به اینکه زنان ومردان دارای ویژگی های متفاوت بوده ونیازهای آنها نیز با هم تفاوت دارد ،کیفیت استفاده از عقل برای رسیدن به مطلوب نیز در آنان متفاوت است ، بنابراین پایه تعقل زنان مشاهدات درونی و خارجی آنهاست ومیدا ن فکری آنها با توجه به مشاهدات گسترده تر،وسعت بیشتری می یابد و این نوع تفکر وتعقل در واقع با استفاده از عقل عملی میسر است نه عقل نظری.
در رابطه با میزان عقل،این عطیه الهی در زنان مباحثی در محافل علمی وغیر علمی مطرح میشود که به نظر میرسد در این جایگاه پرداختن به آن مناسب است .
پاره ای از افراد ، زن را از نظر عقلی ناقص دانسته و با استناد به خطبه هشتاد نهج البلاغه که می فرماید:"ان النسا نواقص العقول ” به سخن خود رنگ و لعاب دینی داده و زن را بسیاری از حقوق طبیعی و اجتماعی خود محروم کرده اند: حضرت علی (ع) مشورت با زنان را تا هنگامی که کمال عقل آنها آزموده و اثبات نشده نهی می فرماید، ما از این عبارت در میابیم که زنان کمال عقل را دارند ولی باید مورد آزمون و امتحان قرار گیرند تا این کمال را به معرض ظهور گذارند در نتیجه اگر ظاهر خطبه هشتاد که “زنان ناقص العقل “هستند را بپذیریم با این کلام حضرت تعارض خواهد داشت بنابراین نقصان عقل به عنوان یک نقص ذاتی نیست زیرا از سویی خداوند ناقص نمی آفریند و از سویی دیگر اگر ذاتاً زنان ناقص العقل هستند آزمون واثبات کمال عقل پس از تجربه “سالبه به انتفاء موضوع “خواهد بود و صدور چنین کلامی از حضرت علی (ع) که در اوج قله ی منطق و استدلال جای دارد ممکن نیست .
پس برخی از زنان در شرایط خاصی که احساسات و عواطف بر عقل آنها غلبه می کند و آنها را از تصمیم گیری های عقلایی باز میدارد دچار نقصان عقل می شوند و مرجع این کلام در خطبه هشتاد نیز از نظر تاریخی کاملا مشخص است؛ زیرا پس از جنگ جمل وتصمیمات غیر عقلانه ی افرادی که برپا کننده ی این جنگ بودند بیان شده است.حضرت امیر(ع) در مورد کیفیت آزمون عقل چه در مردان و چه در زنان می فرماید: “عقل های مردم را می توان از سخنانی که فوری می گویند آزمایش نمود ” ونیز می فرماید: “ظن الانسان میزان عقله” ظن مردم در موضوعات گوناگون وسیله سنجش عقل آنهاست . در واقع حضرت علی (ع)برای سنجش افراد به سخنان آنها اشاره فرموده و در سیره ی عملی ایشان نیز این نوع رفتار مشاهده می شود که در بحث مشورت با زنان از منظر روان شناسی امام علی (ع) می باشد .حضرت علی (ع) در این باره می فرماید : “ای مردم !همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان و بهره وری از اموال و عقل کاستی دارند ،اما نقص ایمان بانوان ، محروم بودن از نماز و روزه در ایام عادت حیض آنان است ،و نقص عقلشان به آن جهت است که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است و علت نقص در بهره وری از اموال ،آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
سپس حضرت در مقابل بیان علت نقصان عقل در زنان می فرماید : “از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید ،در خواسته های نیکو، همواره فرمانبردارشان نباشید تا درانجام منکرات طمع ورزند"1 عده ای آن را از جهت سند ضعیف دانسته و خدشه در سند ایجاد می کنند .اما کسانی که صحت سند را قبول دارند، دلالت آن چنین بررسی می شود :
در مورد نقص عقل زنان و علت آنکه حضرت علی (ع)بیان فرموده اند ،مباحث اختلافی زیادی مطرح شده است .
الف)از آنجا که زن نگهبان طبیعی حیات است خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قوی تر و متفاوت از مرد قرار داده است . زیرا بقای حیات انسانها از نظر نیازی که به احساس لذت و درد دارند بیشتربه عواطف و احساسات نیازمند است تا دلیل پردازی های تجریدی . وجود این نعمت الهی در زنان آنها را از پرداختن به نمود های خشک زندگی باز می دارد و آن نمودها برای زن در درجه دوم قرار میگیرد .2
ب)عواطف زنان بر قضاوتهای عقلانی آنها تاثیر بیشتری نسبت به مردان می گذارد و این شدت عواطف زنان موجب می شود که در برخی از موارد به علل عاطفی از وا گویی گردن انچه که دیده اند بپرهیزند ویا در بیان آن با احتیاط عمل کنند .
ج)زنان نسبت به مردان از دید گستر ده ترووسیع تری برخوردار بوده و طبیعتا نمی توانند روی یک شی ء متمرکز شوند از این رو قضاوت که نیازبه یک دید متمرکز دارد و شهادت که نیاز به توجه و تمرکز حواس دارد برای زنان مشکل خواهد بود و اگر دو زن در مورد یک واقعه شهادت دهند با توجه به اینکه زنان تناسب گرا هستند و اشیاء را با محیط اطراف آنها می سنجند اگر یکی از انان موردی را فراموش کرد دیگری او را یاد آوری خواهد کرد.
1- نهج البلاغه ، خطبه 80
2- زن در نهج البلاغه ، محمد تقی جعفری ، ص 40
(ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخری) تا اگر یکی از ان دو (زن)موضوع شهادت را فراموش کرد دیگری او را به یاد آورد )1
د)زنان نسبت به مردان بیشتر دچار فراموشی می شدند . و دو علت فراموشی تاثر زیاد زنان از احساسات و هیجانات روحی و شرم وحیا و عفت موجود در آنان است . اگر این فراموشی در زنان نبود و ناراحتی های مربوط به بارداری را فراموش نمی کردند نسل بشر منقرض می شد و هر خانواده
ای به داشتن بیش از یک فرزند نمی اندیشند . در آیه 282 سوره بقره با لفظ “تضل” و “تذکر"از فراموشی زنان است .
ه)نکته ی دیگر ظاهر خطبه ی هشتاد است. برخی در مورد این خطبه و واژه ی” نقص” می نویسند :"ظاهر این خطبه و کلمه ی “نواقص"مخالف آیات قرآن کریم و عقاید و فلسفه اسلامی است. تنها راه جمع ،آن است که در واژه ی نواقص تصرف کنیم و معنای آن “تفاوت"و"اختلاف"است که در لغت و واژه های قرآن نیز به جای یکدیگر استعمال شده اند آنگاه تضاد ظاهری این خطبه با قرآن کریم و مبانی اعتقادی بر طرف می شود .
کلمه ی “نواقص” دراینجا یعنی “تفاوت” و تفاوت در سوره ی ملک آیه سه یعنی نقص وکاستی ؛ امام علی (ع) میخواهد بفرماید:که مرد وزن هر کدام روحیات وصفات مخصوص خود را دارند و جایگاه هرکدام باید حفظ شود .2
چنین عقلی سیاسی - اجتماعی است نه عقل به معنای قوه تعقل و اندیشه و تفکرو همانگونه که مردان از نظرعقل تجریدی و تدبیری میدان فکری گسترده تری دارند زنان هم در عقل عملی و عرفان وهنر قدرت بیشتری را دارا هستند
1- بقره ، 282
2- ترجمه نهج البلاغه ، محمد دشتی ، ص 129
با توجه به دلایل ذکر شده بحث را میتوان به شش قسمت تقسیم کرد:
1)وجود احساسات و عواطف قوی در زنان
2)تاثیر عواطف زنان بر قضاوتها و شهادت دادن آنها
3)زنان از دید باز و گسترده تری برخوردار هستند و نمی توانند دریک امر متمرکزشوند 4)فراموشی که ناشی از تاثیر احساسات و عواطف وشرم وحیا ی زیاد در زنان است موجب می شود که شهادت دو زن با یک مرد برابر باشد .
5)خطبه ی هشتاد علاوه بر شأن صدور خاص آن ،از نظر اصول لفظی نیز قابل تأویل می باشد و لفظ نواقص در این خطبه به معنای “تفاوت"است و تفاوتهای زن ومرد از نظر عقلانی ، اقتصادی ، و حظ معنوی مورد نظرحضرت علی(ع) است.
6)منظور از نقصان عقل زن ،عقل تجریدی و تدبیری اوست نه عقل به معنای قوه تعقل و اندیشه و تفکر .
مشورت با زنان از منظر روان شناختی حضرت علی (ع)
شاید دلیل عمده ی منع مشورت با زنان از سوی پیشوایان دینی وجه ویژه حضرت علی (ع) در همین نکات ذکر شده نهفته باشد . بنابر نظر بزرگان ،مردان همان گونه که خودشان باید قلمرو عقل و قضاوتهای خود را از دخالت عواطف و احساسات شخصی و علايق فردی واجتماعی دور نگاه دارند وبه طریق اولی باید از نفوذ و دخالت عواطف واحساسات زنان به ویژه زنان ضعف الایمان وبی اصالت نیز در تصمیم گیری های بزرگ و انجام وظایف مردانه به شدت اجتناب نمایند .زیرا زنان آنگونه که روان شناسان می گویند بر اساس احساسات قلبی تصمیم گیری میکنند نه بر مبنای مقدمات عقلی!
دیگران را در تصمیم گیری های خود دخالت می دهند از این رو تصمیم گیری های آنها کند صورت می گیرد حضرت علی (ع) در نامه 31 نهج البلاغه می فرمایند : “از مشورت با زنان بپرهیز ،که رأی آنان زود سست می شود ،و تصمیم آنان نا پایدار است.
ناپایداری تصمیمات زنان که حضرت علی (ع)به آن اشاره می کنند ناشی از دخالت احساسات و عواطف در آنهاست در واقع همان گونه که احساسات زود گذر و نا پایدار خواهد بود .افزون بر این ما در بحث تفاوت زن و مرد در تصمیم گیری ثابت کردیم که از نظر علمی زن به علت دیگر خواهی و حس تناسب در تصمیم گیری کند است .
لازم به ذکر است که پرهیز از مشاوره بازن به همه ی اصناف زنان برنمی گردد . آنان که به کمال عقلانی رسیده اند از این قاعده مستثنی خواهند بود چنان که حضرت علی (ع)می فرماید:(إیاک و مشاورة النساء إلامن جربت بکمال عقل ) از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانی که کمال آنان آزمایش شده است .
اگر نقصان عقل زنان که در خطبه ی هشتاد نهج البلاغه مطرح شده است از ویژگی های عمومی زنان بوده و درسرشت و نهاد آنها وجود میداشت با این “کمال عقل ” که در روایت فوق آمده است منافات خواهد داشت حتی سیره عملی حضرت علی (ع) نیز تعارض می یابد چنان چه مشهور است که حضرت علی (ع)شهادت زن قابله را قبول فرموده با اینکه تنها همان یک زن شاهد این قضیه بوده است .در صورتی که هیچ موردی وجود ندارد که شهادت یک مرد مورد قبول واقع شود. اگرچه رؤیت هلال باشد افزون بر این که شهادت مردان مقید به محرزبودن عدالت آنها ست.1
بنابراین با توجه به تفاوت بین عقل نظری و عملیو میزان تفاوت های زنان ومردان نیست به این دو نوع عقل و مطالب ذکر شده ی فوق حضرت علی (ع) به صورت مطلق از نقص عقل زنان سخن نگفته و در مقام بیان تفاوتهای زن و مرد هستند .نکته قابل توجه این است که امام علی (ع) نقص عقل راتنها به زن نسبت نداده است
1- شخصیت زن ، علویه همایونی ،ضمیمه 5، ص15
امام علی(ع)نقص عقل را تنها به زن نسبت نداده است بلکه ایشان عجب و خود محوری واسارت در هواهای نفسانی را از عوامل اصلی برای ایجاد نقصان عقلی می دانند نه زن بودن را! از این رو مردان و زنان در دام هوا های نفسانی وعجب گرفتار گردند نا قص العقل خواهند بود .زنان تا زمانی که خود را زیر آوار زینت و خود نمایی و خود محوری و مد دفن کنند نقصان عقل داشته و آنگاه که فرهیختگی را پیشه گیرند و به کمال عقل نایل می شوند و شایستگی مورد مشورت قرار گرفتن را دارند.
چگونگی ایجاد تعادل
در نهج البلاغه به اصل تعادل اهمیت زیادی داده شده است بلکه حضرت علی (ع) عدم برقراری تعادل را نشانه جهل دانسته وشیعیان را از افراط و تفریط بر حذر می دارند . افراط و تفریط در سراسر وجود زن و مرد بوده و هست وتنها راه گریز از این پرتگاه افراط و تفریط رسیدن به تعادل روانی است. به تعبیر دیگر جذب کیفیت روانی مردانه - به صورت طبیعی وفطری - به سوی کیفیت های زنانه عامل ایجاد تعادل است و این یکی از اسرار آمیز ترین شاهکارهای خلقت به حساب می آید که جذب و انجذاب مرد وزن موجب تعدیل رفتار و روان و خواسته و واکنش ها ی آنها می شود .
زیانبار بودن افراط و تفریط با گل واژهای آسمانی حضرت علی (ع)بسیار زیبا و منطق متجلی می شود آنجا که حضرت علی (ع) حالات روانی انسان را کارشناسانه مورد بررسی قرار داده و می فرمایند: (به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضای درونی اوست و آن قلب است ، چیز هایی متفاوت با آن ، در او وجود دارد پس اگر در دل امیدی پدید آید ،طمع آن را خوار گرداند ،و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدی بر آن چیره شود ، تأسف خوردن آن را از پای در آورد ،اگرخشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد ، اگر به خشنودی دست یابد ،خویشتن داری را از یاد برد ،و اگر ترس آن را فرا گیرد پرهیز کردن آنرا مشغول سازد . واگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود ،واگرمالی بدست آورد ،بی نیازی آنرا به سرکشی کشاند و اگر مصیبت نا گواری به آن رسد ، بی صبری رسوایش کند واگر به تهیدستی مبتلا گردد ،بلاها اورا مشغول سازد ، و اگر زیادی سیر شود سیری آنرا زیان رساند پس هر گونه کند روی برای آن زیانبار و هر گونه تندرویی برای آن فساد آفرین است) .1
امام علی (ع) می فرماید:(فکل تقصیربه مضر و کل افراط له مفسد) و هر گونه کمبود و تفریطی او را زیان می رساند و هر گونه و افراطی اورا فاسد می سازد .
ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه در مورد این حکمت می گوید:«آنگاه امام علی (ع) صفات اخلاقی و غیر آن را می شمارد تا پایان سخن که آنرا با جمله ی"پس هر کمبودی تفریط مضر است و هر فزونی (افراط)فساد آور است.»
بنابراین اعتدال و ایجاد تعادل بین نیرو ها فضیلت است و هر گونه افراط یا تفریط رذیله به شمار می آید و این اعتدال هم در درون آدمی پسندیده است و هم در اجتماع . افراط و تفریط می توانند زیانهای جبران ناپذیری را برای انسان بدنبال داشته باشد به همین جهت امام علی(ع)می فرماید:« آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی ا ست و راههای آن هم معتدل و مستقیم و نزدیک است» و در معرفی روش و شیوه خود در زندگی از اعتدال سخن گفته است و می فرماید:« روش ما اعتدال است .»
آسیب های روانی زنان
حضرت علی (ع) با در نظر گرفتن توانش روانی و تحمل و ظرفیت افراد می فرماید:(وکل میسرلما خلق له)به اندازه توان و استعداد هرکسی از او انتظار داشته باشید .
1- نهج البلاغه ، حکمت 108
بیشترین میزان آسیب روانی ، زمانی بر زنان وارد می شود که بیش از تحمل و طاقت جسمی
وروانی آنان توقع و انتظار از آنها داشته باشند امام علی (ع) می فرماید:(بارهای سنگین را بر زنان تحمیل نکنید و خود را از آنان (استفاده بیش از توانشان )بی نیاز کنید این عدم تحمیل بارهای سنگین
و امور مشکل بر زنان زمینه آرامش روانی را برای آنان فراهم می سازد .
زیرا طبق نظام هماهنگ آفرینش وظیفه اصلی آنانتربیت نسلها در محیط خانواده و جامعه است و وظیفه دیگر انان ایجاد ارتباطات انسانی ومتعالی برای خود و دیگران و در واقع با چشم مادرانه به هستی می نگریستن و غمخوارانه و تیمار گرانه با قضایا بر خورد کردن است که البته منافاتی با تعلیم و تعلم دانش اندوزی و خدمت به دیگران ندارد.
مسئله شروربودن و عقرب بودن زندر بین عامه نظریات زیادی در باره زن ابراز می شود از جمله:
عنصر گناه است و از وجود زن شر ووسوسه بر میخیزد،زن شیطان کوچک است و در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند ،زنی دخالت داشته است و مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد رابه گناه می گشاند ،شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است که مردان را می فریبد، شیطان زن را وسوسه می کند و زن مرد را ، آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد از طریق زن بود ، شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را .
قرآن هم داستان بهشت آدم را مطرح کرده ،ولی هر گز نگفته که شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را . قرآن حوا را نه به عنوان مسئول اصلی معرفی می کند ونه او را از حساب خارج می کند . قران می گوید :«خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید » قرآن آنجا که پای وسوسه شیطانی را به میان می کشد ، ضمیر ها را به شکل تثنیه می آورد و می گوید :(فوسوس لهما الشیطان ) شیطان آن دو را وسوسه کرد ، شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد و “قاسمهما انی لکما لمن الناصحین ” یعنی شیطان در برابر هر دو سو گند یاد کرد ، که جزء خیر ۀنها را نمی خواهد .
به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد ، سخت به مبارزه پرداخته و جنسی زن را از این اتهام که عنصروسوسه و گناه و شیطان کوچک می باشد مبرا کرده است
نتیجه گیری
دانستیم که مباحث زنان از مهمترین مباحث در طول تاریخ بو ده است که همواره مورد هجوم نظریه های افراط گرایانه و تفریطی قرار گرفته است . پاره ای ، زنان را ضعیف ،نا کار آمد و موجود فرعی دانسته و برخی او را میوه اصلی خلقت برشمرده و به تضعیف و تحقیر جنس مرد پرداخته اند وساز فمنیستی می نوازند .
در این میان دین به عنوان هدایتگر واقعی بشر و مربی او به این مسئله نگاهی همه سویه و دقیق داشته و زن را با ویژگی های زنانه جلوه ای از جمال الهی و مظهر و خلیفه ای دیگر که مظهر جلال خداوندی است می داند . حضرت علی (ع) به عنوان پدر امت اسلامی در نهج البلاغه سخنانی در مورد زنان می فرماید که درطول تاریخ با شبهات و چراهای گوناگونی همراه بوده وما در این مقاله بر آن اشاره کردیم تا این سخنان پر بارو گرانبها امام علی (ع) وهماهنگی آنها با طبیعت و فطرت بشری را نمایان کنیم . از این رو که امام علی (ع)ناطق قرآن است مسئله زن را نیز از نظر قرآن مورد ارزیابی قرار دادیم و شبهات مختلف را بر اساس آیه های قرآن استنباط کردیم .
لذا نهج البلاغه را باید در کنار قرآن تفسیر کرد و به تبیین آن پرداخت . همان گونه که فراز های مختلف آن هم باید با سخنان دیگر امام علی (ع) مورد بررسی قرار گیرد وبا نگاه مجموعی به آیات وروایات، مشکل تحلیل و بررسی را حل خواهد کرد
نکته مهم و قابل توجه این است که “سیره” و “سخن” معصوم در مقایسه با یکدیگر مورد بررسی می شود و در سیره وروش علمی و عملی امام علی (ع) هر گز هرج و مرج وجود نداشته و از نظر رفتاری نیز منش آن حضرت کاملا قانونمند و اصولی است . بر خورد امام که بر گرفته از نگرش علمی و فلسفی حضرت به مسائل گوناگون است نمایانگر این است که زنان در تفکر و اندیشه حضرت جایگاه والایی دارند .رفتار امام علی (ع) با همسر بزرگوارش وسخنانی که در مورد مادر بزرگوارش می گوید و عبارت “المرأُة ریحانة “روشنگر این حقیقت است که زنان رشد یافته در مهد شریعت وآنان که عقلشان امیر است و هوی و هوس هایشان اسیر ،مورد احترام حضرت امیر (ع) بوده و هست .
منابع و مآخذ
- علايی رحمانی ،فاطمه ،زن از دیگاه نهج البلاغه ،چاپ دوم ،مرکز چاپ ونشر سازمان تبلیغات اسلامی ،پاییز 1371
- مطهری مرتضی ،نظام حقوق زن در اسلام ، چاپ 51 ،انتشارات صدرا
- مکارم شیرازی ،المیزان تفسیر المیزان ، ج4
- مریم معین الاسلام - ناهید طیبی ،روان شناسی زن در نهج البلاغه ، چاپ 4 ، انتشارات بهشت بینش قم 1381
- زن در آینه جلال و جمال ،جوادی آملی ،تنظیم و ویزایش محمود لطیفی ، قم ، مرکز نشر اسراء ، 1378