آیا به قرآن چیزی اضافه و کم شده است؟
من مستبصر هستم و شبهاتی برایم پیش آمده است. آیا به قرآن چیزی اضافه و کم شده است؟ آیا حرفهای معصومین همه درست است و علم الهی و قرآنی است؟ آن چه در فضیلت ایشان بیان شده، همه بیان خودشان است؟
در متن سؤال مطالب با شرح بیشتر در پنج بند بیان شده است که البته همه به همان بحث مطرح شده در سؤال بر میگردد، مثلاً در بند چهارم آمده است: :آیا حرفها و احادیث معصومین همه ازطریق علم خداوندی است؟ مثلاً یک انسان شاگرد کسی است ممکن است علم زیادی از او یاد بگیرد و از آن به مردم بگوید اما در نقلهایش از خودش هم گفته باشد که شاید صحیح نباشد ولی حرفهایی که ازاستاد نقل کرده همه صحیح است. آیا پیامبر و به پیروی ازایشان اهل بیت (ع) هرچه میگویند از وحی و علم نامحدود خداست؟
پاسخ: از قرآن چیزی کم و به آن چیزی زیاد نشده است. دلیل نقلی عدم تحریف قرآن کریم این است که فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ – الحجر، 9» (حقّا كه ما اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و به يقين ما خود آن را (از تحريف و نسخ و تماميت مدت) نگهداريم) - و البته که وعدهی خداوند متعال حق و تخلف ناپذیر است.
دلیل عقلی آن که اگر قرآن کریم تحریف شود، هدایت ناقص میماند و با حکمت رب العالمین منافات دارد و دلیل تجربی آن که تا کنون هیچ مصداق یا مثالی از تحریف بیان نشده است و با یک جمله «از کجا معلوم» نمیشود تمامی حقایق و واقعیتها را مشتبه نمود. چنان چه تحریف تورات و انجیل و هر اثر دیگری مشهود و معلوم است، اگر تحریفی صورت گرفته بود، معلوم میشد.
الف – در قرآن کریم و کلام وحی تأکید شده است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نه تنها تصرفی در آیات نمینماید و اگر بنماید، خدا رگ قلبش را قطع میکند، بلکه تصریح شده که اساساً ایشان به جز وحی و منطق وحی چیزی نمیگوید:
«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (النجم، 3 و 4)
ترجمه: و او (در ابلاغ قرآن و پيامهاى خدا) هرگز از هواى نفس سخن نمىگويد * آنچه مىگويد جز وحيى كه (از مبدأ اعلى) به او القاء مىشود نيست.
هم چنین مکرر فرمود که آیات الهی را از سوی خود تفسیر و تأویل ننمایید، بلکه به پیامبر اکرم (ص) تأسی کنید و هر چه او داد بگیرید و هر چه نداد واگذارید. مطیع الله، رسول و اولیالامر باشید و اگر اختلاف نمودید (مثل اختلاف در مصداق اولی الامر) نیز به او مراجعه کرده و حکمش را بپذیرید [چرا که همان منطق وحی است].
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد. پس اگر درباره چيزى (از امور دين يا دنيا) نزاع داشتيد آن را به خدا و رسولش برگردانيد، اگر ايمان به خدا و روز واپسين داريد، اين (براى شما) بهتر و خوش عاقبتتر است.
پس اگر قرآن کریم فرمود «اولی الامر»، یا «راسخون فی العلم» و یا «اولی الالباب»، باید از او بپرسیم که آنها کیانند و دارای چه مشخصات، علوم و فضایلی هستند؟!
ب – چنین نیست که فضیلتهای وجودی، علمی و کرامتی ائمه اطهار علیهمالسلام را فقط خودشان راجع به خودشان نقل کرده باشند، هر چند که آنان موظف بودند تا خودشان را بشناسانند. بلکه ابتدا خداوند متعال فضیلتهای آنان را بر شمرد و سپس پیامبر اکرم (ص) بدانها تصریح نمود. چنان چه فرمود: «أنا مدينة العلم ، و عليُّ بابُها – من شهر علم هستم و علی (ع) دروازهی آن است».
این تعریف در تمامی کتب معتبر اهل سنت (مثل صححین) آمده است و حتی بسیاری از آنان نوشتهاند در میان اهل بیت (ع) نیز اولین کسی که به این لقب (باب العلم) مشهور شد، حسین بن علی علیه السلام بوده است. (الأصبهانی، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)
ج – اگر جمیع مسلمانان در میان تمامی احادیث و اقوال مختلف، فقط بر همین خطبهی غدیر خم که مثبوت و منقول و مقبول همگان است توجه و استناد کنند، باب بسیاری از این علوم برایشان باز میشود و تمامی شبهات نیز مرتفع میگردد. ذیلاً به چند فراز که در بیان ایشان به آیات قرآنی استناد شده است و در واقع تفسیر و تأویل آیه را بیان نمودهاند اشاره میشود:
ولایت:
*- و پروردگارم آيهاى بر من نازل فرموده كه: «همانا ولى، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و پيامبر او و ايمانيانى هستند كه نماز بهپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند.» و هر آينه علىّبن ابىطالب نماز به پا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است. (المائده، 55)
علم:
*- هان مردمان! او (علی ع) را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران (إِمامِ الْمُتَّقینَ)، علی، ضبط کردهام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «(وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ - و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم…» (یس، 12)
فضیلت:
*- مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.
ترجمه: هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید. دور دور است (دورباد) از درگاه مهر خداوند و (مورد) خشمِ خشم (خدا) باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار (موافق) نباشد!
قرآن:
*- هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچکترند (ثقل اصغر) و قرآن یادگار گران سنگ بزرگتر (ثقل اکبر). هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.
کمال دین و اتمام نعمت:
*- معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» - «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم. (المائده، 3 – آل عمران، 85)
آیات مدح و رضایت الهی و هل اتی:
*- هان ای مردم! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیهی رضایتی در قرآن نیست مگر این که دربارهی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است] . و آیهی ستایشی نازل نگشته مگر دربارهی او. و خداوند در سورهی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
سوره والعصر:
*- و سوگند به خدا که سورهی والعصر دربارهی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است.
صراط مستقیم:
هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
د- و البته به دهها آیه مبارکهی دیگر در همین خطبه تصریح شده است که گواه است اولاً ابتدا خداوند منّان آنها را معرفی و مدح کرده است و ثانیاً حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله آنها را معرفی و از فضایلشان گفته است و ثالثاً قطعاً آنها معصوم، عالم به علم لدنی میباشند و هر چه گفتهاند، همان منطق وحی و صراط مستقیم است و تا کنون نیز هیچ بیانی از ایشان غیر منطبق با عقل و وحی قلمداد نگردیده است.