پیام های نهضت عاشورا
پیام های نهضت عاشورا
پیام داشتن نهضت حسینی
شعاع پیام عاشورا
نیاز همگان به این پیام
فراگیری پیام
پیام های نهضت عاشورا
الف) شناسایی حیات و مرگ واقعی
ب) هدایت و حمایت مردم
ج) درس قیام آفرینی
د) احیای امر به معروف و نهی از منكر
پیام داشتن نهضت حسینی
نهضت سید الشّهدا (علیه السلام) قضیه ای شخصی نیست، بلكه همانند سایر اولیای بزرگ خدا جریانی تاریخی است كه سنّت الهی محسوب می شود. از این رو، یقیناً پیام دارد؛ زیرا سنّت های الهی بر همگان و در همهٴ عصرها و نسل ها و مصرها جاری است و محدود به زمان و مكان مخصوص و افرادی خاص نیست.
سنّت بودن نهضت عاشورا ایجاب می كند كه حوادث پیش از كربلا، رخدادهای روز عاشورا و حوادث پس از آن، از سوی موافقان و مخالفان تحلیل شود؛ یعنی باید سخنان و رفتار حاكمان دربار اموی، پیش از قیام حسین بن علی (علیه السلام)، دستورهای آنان در روز عاشورا و حركت های آن ها پس از عاشورا بررسی شود تا روشن گردد كه دشمنان اسلام می خواستند دربارهٴ براندازی آن تا كجا پیش روند.
شعاع پیام عاشورا
شعاع هر پیامی وابسته به شعاع هستی انشاءكنندهٴ آن پیام است. اگر مبدأ پیام در محدوده ای خاصْ حضور وجودی داشت، قلمرو پیام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پیام، منطقه ای وسیع را در حیطهٴ هستی خویش داشت، شعاع پیام او نیز به همان اندازه وسیع خواهد بود.
(لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید)
آيا موسيقی های عرفانی يا اشعار عارفانه می تواند ما را به خدا نزديكتر كند؟
آيا موسيقی های عرفانی يا اشعار عارفانه می تواند ما را به خدا نزديكتر كند؟
انسان دارای بینش و گرایش است. از نظر بینش و علم، بسیاری افراد امكان ترقی دارند؛ یعنی این استعداد در ما وجود دارد كه خوب و بد را بفهمیم. این استعداد با درس و بحث شكوفاتر میشود. همه ما در مسئله فهم خوب و بد، در یك مرز مشترك قرار داریم؛ یعنی هم بدها را به خوبی تشخیص میدهیم و هم خوبها را.
اما در حوزه گرایش، ما انسانها در برابر بد و خوب گرایش یكسانی نداریم. ما به كارهای خوب گرایش كامل داریم و به كارهای بد هیچ گرایشی نداریم، پس بینش ما به بد و خوب یكسان است؛ اما گرایش ما به آنها اینگونه نیست؛ برای مثال ما غذای خوب و بد یا سودمند و زیانبار را به صورت یكسان تشخیص میدهیم و تشخیص ما درباره هر دو یكسان است؛ اما گرایش دستگاه گوارش ما به هر دو یكسان نیست. دستگاه گوارش غذای خوب را به راحتی هضم میكند؛ امّا غذای مسموم را تحمل نكرده، با تهوع پس میزند. این رفتار در روح انسان هم وجود دارد. روح اخلاق خوب و بد، عدل و ظلم، امانت و خیانت، و صدق و كذب را به صورت یكسان تشخیص میدهد؛ اما به همه اینها گرایش یكسان ندارد؛ یعنی به عدل، امانت و صدق گرایش دارد، به همین دلیل، وقتی كودكی برای نخستین بار دروغ میگوید، بدنش میلرزد؛ ولی هنگام راستگویی با شجاعت حرف میزند.
برای تنظیم دستگاه بینش و دانش (عقل نظری)، باید راههای برهانی، نظیر فلسفه ، حكمت، كلام و عرفان را بپیماییم و برای تنظیم گرایش (عقل عملی)، باید كارهای عملی را پیبگیریم.
«عقل عملی» همه تصمیمگیریهای گرایشی انسان را بر عهده دارد و كارهایی نظیر عزم، اراده، محبت، اخلاق، نیت و… را مدیریت میكند. اگر این مدیر به درستی تربیت شود، در برابر فتواهای عقل نظری خضوع میكند؛ یعنی برای انجام هر كار از عقل نظری فتوا میگیرد؛ ولی اگر این مدیر به درستی تربیت نشود، خودسری كرده، از مركز فرهنگی خود كه عقل نظری و دانش است، استفتا نمیكند و به عكس از زیرمجموعه خود كه شهوت و غضب است، نظر میخواهد و بر اساس میل آنها عمل میكند. بدین ترتیب، عقل عملی دیگر مدیر نیست، بلكه شیطان است. برای آنكه این مدیر هدایت شود، راههای فراوانی وجود دارد. یكی از راههای هدایت، چنان كه در دعای شریف كمیل آمده است: «وسلاحه البكاء»[1]، اشك، آه و گریه است كه اسلحه درونی مؤمن است.
بنابراین، اگر باطن مؤمن به سلاح اشك و ناله مسلح باشد، در مقابل خواستههای غضب و شهوت میایستد و از آنها پیروی نمیكند، در غیر این صورت، طبق میل خشم و شهوت تصمیم میگیرد. برخی میگویند: من هر كار بخواهم انجام میدهم و به كسی كاری ندارم؛ یعنی این انسان از مركز فرهنگی روح پیروی نمیكند و در پی ارضای خواستههای شهوت و غضب است. اگر عقل عملی كسی با دعا، مناجات و گریه سر و كار داشته باشد، نرمش صادق مییابد و از عقل نظر پیروی میكند و بر خلاف رضای خدا كاری انجام نمیدهد. خواندن و گفتن شعرها یا نثرهای دلپذیر، در نرمی عقل عملی بسیار مؤثر است. ما باید بكوشیم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شویم، چون نواختن، نرمش و اشك كاذب به وجود میآورد. همانطور كه خنده صادق و كاذب وجود دارد، گریه صادق و كاذب هم وجود دارد: گاه انسان با یك طنز ادبی ظریف میخندد كه خندهای صادق است. گاهی هم با قلقلك میخندد كه كاذب و بیارزش است. گریه هم اینگونه است: گاه انسان برای مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) گریه میكند. گاهی هم با مارش عزا ، بیآنكه متوفا را بشناسد، اشك میریزد كه اشكی كاذب است. موسیقی ممكن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشكی كاذب به همراه بیاورد و ما خیال كنیم كه در عقل عملی ما نرمش ایجاد كرده است. این مشكل موسیقیهای به اصطلاح عرفانی است. سایر موسیقیها هم مسلماً مخرب و مخدراند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری میشوند و انسان را در دام گناه میافكنند. مرحوم الهی قمشهای میفرمود: من شعری درباره نَیازُردن مور سرودم كه برخی آن را از شعر جناب فردوسی ظریفتر میدانند.
فردوسی فرموده است:
میازار موری كه دانه كش است ٭٭٭٭ كه جان دارد و جان شیرین خوش است
و مرحوم الهی قمشهای میفرماید:
هركس كه دلی دارد یك مور نیازارد ٭٭٭٭ كان مور هم از دلبر، دارد اثری بر دل
سپس فرمود: زمانی به خراسان رفته بودم و در آنجا با انجمن ادبی خراسان ملاقاتی داشتم، در آن دیدار دو غزل از خود به آنها تقدیم كردم تا در این باره كه كدام غزل از جوانی و كدام یك در پیری سروده شده، داوری كنند و آنها كاملاً وارونه داوری كردند. گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ایام پیری شما بیشتر است. گفتم: باید به همین صورت باشد. شاعر هرچه پیرتر شود، عاشقتر میشود. در جوانی شور و عشقی خام دارد و در پیری میفهمد كه معشوق حقیقی كیست.
انسان هرچه بالاتر میرود، حرفهایش عاشقانهتر و شورانگیزتر میشود. آنگاه همان طور كه در قدم نخست نواختن را رها كرد، در گام بعدی خواندن را هم كنار مینهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمتها است. اگر میخواهید در بهشت از صوت خوش داود(علیهالسلام) (قاری بهشت)[3] بهرهمند شوید، باید از گوش خود مواظبت كنید تا هر چیزی را نشنود. در این صورت، در گام سوم به جایی میرسید كه وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه میكنید، اشك از دیدگانتان جاری میشود.
________________________________________
[1] ـ مفاتیح الجنان (دعای كمیل)؛ البلد الامین، ص 191.
جريان سيّدالشهداء براي ما يك اصل است
حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق بیان فرمودند:
جريان سيّدالشهداء براي ما يك اصل است
حضرت آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق خود که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد در خصوص مقام و جایگاه والای حضرت زینب کبرا(علیها السلام) با بیان این نکته که اهل بیت (علیهم السلام) و خصوصا حضرت امام حسین و حضرت زینب(علیهما السلام) مظاهر عقل کامل در جهان انسانی هستند فرمودند:
وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: «حسينٌ مِنّي و أنا مِن حسين» البته اين از جهت عصمتِ و خانوادگي اينها همه سر جايش محفوظ، اما فرمود كاري كه من ميكنم حسين بن علي انجام ميدهد. خود پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) اين دو كار را كرد؛ يعني هم در مسائل علمي به ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾ عمل كرد و هم در مسائل عملي وارد صحنه شد فرمود نماز كه از اركان دين است و از واجبات رسمي اسلام است ببينيد من چطور نماز ميخوانم شما هم همان طور نماز بخوانيد. در جريان حج و مناسك كه از اركان مهمّ اسلام است عدّه زيادي را به همراه برد فرمود: ببينيد من چطور اين مناسك را انجام ميدهم شما هم همين طور انجام بدهيد.
ایشان با بیان این نکته که آنچه امام حسین (علیه السلام) به ما می آموزد تکمیل کننده آموزه های نبوی است ادامه دادند: ابي عبدالله وارد صحنه شد فرمود ببينيد كه چطور انسان بايد از امنيت خود دفاع كند، از استقلال خود دفاع كند، از عزّت و شرف خود دفاع كند و زينب كبرا(سلام الله عليها) هم وارد صحنه شد فرمود: بالأخره جنگ، اسير دارد شما اگر اسير شديد ببينيد من چطور اسارت را تحمل ميكنم، سامان ميدهم، سازماندهي ميكنم شما هم در دوران آزادي اين كار را بكنيد.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب در جریان دفاع مقدس رزمندگان ما از کربلا الگو گرفتند خاطر نشان کرد: در جريان دفاع مقدس هشت ساله، عزيزان ما كاملاً از كربلا الگو گرفتند. آن عزيزاني هم كه جزء آزادگان بودند دوران اسارت را گذراندند از عقيله بنيهاشم آموختند كه اگر اسير شديد چطور اسير بشويد؛ شما اسارت را اسير كنيد، چه اينكه ما كرديم. واقعاً زينب كبرا اسارت را به اسارت گرفت.
ایشان با اشاره به این مطلب که نفس يك انسان روزهدار در ماه مبارک رمضان تسبيح است، فرمودند: در جريان حسين بن علي، امام معصوم فرمود: «نفس المهموم لظلمنا تسبيح» اگر كسي حالا در مجلس عزا نشسته يا در خانه خودش نشسته جريان كربلا يادش بيايد و يك آه بكشد اين آه تسبيح است اين كم مقام نيست آنچه درباره صوم است همان به جريان كربلا رسيده است كه «نفس المهموم لظلمنا تسبيح و هَمّه لنا عبادة».
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم فرمودند: اگر كسي بداند حسين بن علي قرآن ناطق است، امام سوم است، معصوم است، مفترضالطاعه است، وليّ الله مطلق است، اين غمگين شدنش عبادت است، اين آهش عبادت است، آن وقت گريهاش عبادت روي عبادت، آن عزاداري و سينهزني و راهپيماييهايش عبادت در عبادت خواهد بود.
حضرت استاد خطبه نورانی حضرت زینب(سلام الله علیها) در کاخ ابن زیاد را یادآور شدند و فرمودند:
در مسائل عرفاني ميگويند: «رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند» اما در مسئله جهاد، در مسئله جنگ، در مسئله اسارت «رسد آدمي به جايي كه به جز هنر نبيند» اين فقط براي اين خاندان است. بالأخره عالَم پر از زيبايي است. اینکه انسان در اسارت فقط زيبايي ببيند كار عقيله بنيهاشم است. وقتي ابن زياد ملعون خواست زخم را نمكپاش كند گفت: ديدي خدا با برادرت چه كار كرد؟ فرمود: «ما رأيتُ الاّ جميلا» نه «رأيت جميلا». اين حصر كرده فرمود: ما كه غير از خوبي چيزي نديديم، ما مأمور بوديم استقلال را زنده كنيم، عزّت را زنده كنيم، عظمت را زنده كنيم، دين را زنده كنيم، قرآن را زنده كنيم، رفتيم و زنده كرديم و برگشتيم.
ایشان در فراز پایانی سخنان خود با تاکید بر اینکه جريان سيّدالشهداء براي ما يك اصل است، بیان داشتند: ما بايد بدانيم كه اين دفاع مقدس هشت ساله ما واقعاً تربيتشده كربلاست . شما از خطّ اول تا خطّ آخر خاكريز همهاش يا حسين يا حسين، كربلا كربلا بود. همينهايي كه عزاداري ميكردند همينهايي كه زنجير ميزدند همينهايي كه سينه ميزدند. الآن هم همين طور است اگر ـ خداي ناكرده ـ بيگانهاي ديوانگي كند و قصد حمله كند همين طور است بنابراين جريان سيّدالشهداء براي ما يك اصل است همان طوري كه حج، اصل است همان طوري كه نماز، اصل است همان طوري كه ما حج را از رسول گرامي گرفتيم نماز را از آن حضرت گرفتيم؛ دفاع را، استقلال را، امنيت را، عظمت را، عزّت را، شكوه را از حسين بن علي ميگيريم كه به ما آموخت.
حضرت آیت الله جوادی آملی تاکید کردند: بنابراين ما اين عظمت را به عنوان يكي از مهمترين اركان دينمان بايد حفظ بكنيم ـ خداي ناكرده ـ كاري كه از عزاداري بكاهد از جلال و شكوه بكاهد حرفهايي كه سند نداشته باشد حرفهايي كه با عزّت و عظمت و منائت اين خاندان هماهنگ نباشد اينها را نه بپذيريم، نه بگوييم، نه حاضر باشيم كه ديگران بگويند.
متن کامل فرمایشات حضرت آیت الله جوادی آملی متعاقبا در قسمت آرشیو دروس اخلاق قابل دسترس خواهد بود.
سزاى كتمان كنندگان!!!!
جابر بن عبدالله انصارى مى گويد: امام على عليه السلام براى ما سخنرانى مى كرد. پس از حمد و ثناى فرمود: در پيشاپيش جمعيت ، چند نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله در اينجا هستند، انس بن مالك ، براء بن عازب انصارى ، اشعث بن قيس و خالد بن زيد بجلى .
سپس رو به يك يك اين چهار نفر كرد. نخست از انس بن مالك پرسيد: اى انس اگر تو شنيده اى كه رسول خدا در حق من فرمود: (هر كس من مولاى او هستم على مولاى و رهبر اوست ) (507) اگر امروز به به رهبرى من گواهى ندهى خداوند ترا به بيمارى برصى (پيسى ) مبتلا مى كند، كه لكه هاى سفيد آن سر و صورتت را فرا مى گيرد عمامه ات آن را نمى پوشاند، سپس رو به اشعث كرد و فرمود: اما تو اى اشعث اگر شنيده اى كه پيامبر ص در حق من چنين گفت ، و امروز گواهى ندهى آخر عمر از هر دو چشم كور مى شوى .
و تو اى خالد بن يزيد، اگر در حق من چنين شنيده اى و امروز كتمان كنى و گواهى ندهى خداوند تو را به مرگ جاهليت بميراند.
اما تو اى براء بن عازب ، اگر شنيده اى كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود و اينك گواهى به ولايت من ندهى ، در همانجا مى ميرى كه از آنجا (به سوى مدينه ) هجرت كردى ، البته هر چهار نفر در روز غدير خم از پيمبر اين جمله معروف را شنيده و بعد كتمان و انكار كردند.
جابر بن عبدالله انصارى مى گويد: سوگند به خدا بعد از مدتى من انس بن مالك را ديدم كه بيمارى برص گرفته ، بطورى كه با عمامه اش لكه هاى سفيد اين بيمارى را از سر و رويش نمى توانست بپوشاند.
اشعث را ديدم كه از هر دو چشم كور شد و مى گفت : سپاس خداوندى را كه نفرين على عليه السلام در مورد كورى دو چشمم در دنيا بود، و مرا به عذاب آخرت نفرين نكرد، كه در اين صورت براى هميشه در آخرت عذاب مى شدم .
خالد بن يزيد را ديدم كه در منزلش مرد، خانواده اش خواستند او را در منزل دفن كنند، قبيله (كنده ) باخبر شدند و هجوم آوردند و او را به رسم جاهليت كنار در انه دفن كردند و به مرگ جاهليت مرد.
اما براء بن عازب معاويه او را حاكم يمن كرده و او را در يمن از دنيا رفت ، از همانجا كه هجرت كرده بود.
عفو.....
قال الله الحكيم : (و ان تعفوا اقرب للتقوى ) (بقره : آيه 237)
اگر عفو كنيد همانا گذشت به تقوى نزديك تر است .
پيامبر صلى الله عليه و آله : العفو لا يزيد العبد لا عزا
گذشت سبب عزت عبد مى شود.
عفو كردن با وجود قدرت داشتن از سيره انبياست و تفسير عفو به اين است كه كسى به انسان جرم و گناهى كرد، در مقابل از باطن او را ببخشى و در ظاهر احسان خود را به او نشان بدهى .
كسيكه ديگران را مورد بخشش قرار نمى دهد چطور اميدوار است كه خداى جبار او را عفو كند؟!
عفو از صفاتى است خدا در دنيا و آخرت به آن همه بندگانش را به اين لباس مى پوشاند، پس لازم است بندگان از يكديگر عفو كنند و از هم بگذرند؛ و اگر احيانا كسى عمدا يا سهوا بدى كرد با خوش روئى و احسان از آن كس در گذرد تا خداوند هم به لطفش از بديها و تجاوزات او درگذرد
زدن غلام
زدن غلام
روزى يكى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله ، غلام خود را كتك مى زد و آن غلام پى در پى مى گفت : ترا بخدا نزن ، بخاطر خدا عفوم كن و… ولى مولايش او را نمى بخشيد و همچنان او را زير ضربات خود قرار داده بود.
عده اى از فرياد آن غلام ، پيامبر صلى الله عليه و آله را مطلع كردند، پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و نزد آنها آمد. آن صحابى وقتى پيامبر را ديد، دست از كتك زدن برداشت .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: او تو را به حق خدا قسم داد و تو از او نگذشتى ، حالا كه مرا ديدى از زدن او دست برداشتى ؟ آن مرد گفت : اينك او را به خاطر خدا آزاد كردم ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر او را آزاد نمى كردى با صورت به آتش جهنم مى افتادى
عفو قاتل
عفو قاتل
در عصر زعامت مرحوم آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (ره )، شبى از شبها كه ايشان در نجف اشرف نماز مغرب و عشاء را به جماعت مى خواندند، بين نماز، شخصى فرزند او را كه بسيار فرزند شايسته اى بود، با كارد به قتل رساند.
وقتى از خبر شهادت فرزند عزيزش باخبر شد، با بردبارى و صبورى فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله ) و بعد بلند شد و نماز عشاء را خواند. بعد خدمتش رسيدند و درباره قاتل فرزندش پرسيدند، فرمود: او را عفو كردم.
خبر: نشست اساتید وطلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) سقز با حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای خاکسار
نشست اساتید وطلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) سقز با حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای خاکسار
مدرسه علميه حضرت فاطمه (س) سقز در تاريخ 6/9/91 به مدت 3 روز در خدمت حجه الاسلام والمسلمين جناب آقاي خاكسار بودند در طي اين سه روز كلاسها به طور متوالي از صبح تا عصر براي همه طلاب در محضر ايشان بر گزار گرديد
مباجث مطرح شده به شرح ذیل می باشد :
1–بيان اهداف آموزشي
2-انگيزه طلبگي
3-شيونات طلبگي -ذي طلبگي
4- مباحث مربوط به امر به معروف ونهي از منكر
5- نقش بسيج وبسيجيان در انقلاب 6-پرسش وپاسخ عمومي با طلاب و… اشاره كرد.
در ضمن ايشان دو جلسه نيز با اساتيد حوزه برگزار نمودند كه در طي آن به مباحثي از جمله ،تلاش هر چه بيشتر اساتيد براي افزايش سطح علمي خود ،اهداف تدريس وشيوه هاي آن ايجاد انگيزه در طلاب براي مطالعه عميق دروس وغيره پرداختند.
خبر: برگزاری جلسه اساتید با حضور مدیر محترم مدرسه حضرت زینب( سلام الله علیها ) سریش آباد
جلسه اساتید با حضور مدیر محترم مدرسه حضرت زینب( سلام الله علیها ) سریش آباد برگزار گردید
روز پنج شنبه مورخ 09/09/91 رأس ساعت 13، جلسه ای با حضور اساتید و معاونین در مدرسه حضرت زینبسلام الله علیها سریش آباد برگزار شد. در این جلسه ابتدا خانم ملاولی مدیریت مدرسه به تبیین وظایف استاد در باب مطالعه و تلاش برای بالا بردن سطح علمی کلاس و پاسخگویی به سوالات طلاب مطالبی را ارائه کردند و از اساتید خواستند برای ادامه تحصیل و اخذ مجوز تدریس اقدام نمایند.
اساتید در این جلسه گزارشی از روند درسی و اخلاقی طلاب در کلاس ارائه نمودند. همچنین در این جلسه با همکاری و هماهنگی اساتید زمان امتحانات میان ترم مشخص گردید.
خبر: برگزاری جلسه سیاسی و اجتماعی در مدرسه الزهرا (س) قروه
برگزاري دوره آموزشي سياسي و اجتماعي
دوره آموزشي سياسي ، اجتماعي در مدرسه علميه الزهرا (س) قروه با حضور حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي عبدي با شركت همه طلاب به مدت 2 روز در تاريخ 30/8/91 و 1/9/91 برگزار گرديد. مدير مدرسه خانم عبدي هدف از برگزاري اين دوره را اينچنين بيان نمودند: آشنايي بيشتر طلاب با مسائل سياسي روز و قدرت پاسخگويي در برابر افراد جامعه و همچنين رفع شبهات سياسي از ذهن طلاب برگزار گرديد، كه در اين جلسه استاد حاج آقا عبدي بر لزوم شناخت مسائل سياسي تاكيد نمودند و افزودند: مفهوم سياست از نظر لغوي و اصطلاحي را بيان نمودند كه تدبير و تنظيم برنامه زندگي معيشت و قسط زندگي مردم براساس عدالت؛ ايشان بر رعايت شئونات ديني و الهي در مكتب الهي و اسلامي اشاره كردند و تصريح نمودند: در مكتب ما سياست از نظر امام (ره) اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد و تمام مسائل جامعه را و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاح آن است. استاد به پديده سياسي، علم سياست و تجزيه و تحليل سياست و تفسير سياسي اشاره نموده و طبق حديثي از امام علي عليه السلام: علم دو گونه است، شنيده ها و آنچه از تحليل شنيده نتيجه داده مي شودو تا نتيجه روشن نباشد شنيده منفعتي ندارد- عوامل و عناصر مهم در شناخت و تحليل پديده هاي سياسي و تحليل واقعي و موانع رشد و آگاهي سياسي و شيوه هاي اجرايي استكبار و تسلط بر افكار مردم را تبيين نموده و واكنش ايران در برابر استعمار و استبداد را در طول تاريخ و قيام هاي انجام شده در تاريخ ايران و شيو هاي فرهنگي و اجتماعي مبارزه با تهاجم فرهنگي را براي طلاب تبيين كردند. اميد است كه طلاب به آموزه ها و مفاهيم ياد شده به نحو احسن عمل نمايند.