پرچم حسین را با خودت ببر
اي شيفتگان و اي دلباختگان حريم عشق و اي پروانه هاي شمع پر فروغ ولايت جامه هاي سياه را از کنج غمخانه هاي دل شيدايتان بدر آريد و بر تن کنيد که محرّم آمد. بيرق هاي سياه را از فراز گلدسته هاي شهر بر افرازيد که عاشورا در راه است. دستها را آماده نواختن به سينه هاي داغدارتان کنيد که هنگامه عزا نزديک است، اي ديوانگان کوي حسين عليه السلام بياييد که هنگام محرّم است.
یکی از عالیترین جلوه های قدرت نرم جمهوری اسلام
چند روز بعد از آغاز اکران فیلم محمد رسول الله به کارگردانی مجید مجیدی بر روی پرده های سینما واکنش های داخلی و بین المللی گسترده ای نسبت بدان صورت پذیرفت ، واکنش هایی که فارغ از جنبه های فیلم برداری و جلوه های ویژهایش، عموما به محتوای آن اختصاص یافته و از سوی شمار کثیری از کارشناسان علوم دینی مورد استقبال قرار گرفت بود. در این میان اما شمار اندکی از مخالفین نسبت بدان واکنش منفی نشان داده و برخی اتهام های نادرست بدان وارد نموده اند.
از همان زمانيكه خبر ساخت فيلم مجيدي رسانهاي شد فرقه وهابي و گروههاي افراطي به لطايفالحيلي سعي به تخريب و تحريم اين فيلم زدند و حتي اكنون كه فيلم اكران عمومي شده عده اي از اين افراط گرايان فتواي حرام بودن ديدن فيلم را صادر كردهاند.
دکتر رجبی دوانی مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام در همین خصوص و در خصوص بررسی محتوای تاریخی فیلم محمد(ص) مجیدمجیدی به گفتگو با خبرنگار فرهنگ نیوز نشست وبیان داشت:
این فیلم یکی از عالیترین جلوه های قدرت نرم جمهوری اسلامی است که با نمایش دادن صحنه هایی از عظمت اسلام و پیامبر عظیم الشان آن و سیمای پر از مهر و عطوفت آن حضرت توانسته است در برابر دشمنی هایی که استکبار نسبت به اسلام دارد، در این عصری که اسلام ستیزی و اسلام هراسی از سوی دشمنان غربی ما ترویج میشود بایستد و چهره مخدوش و ضد انسانی که عاملان جنایتکار مسلمان نمای آنها در قالب گروههای تکفیری و وهابی و سلفی به نمایش گذاشتند، را خنثی نماید و میتواند در عرصه جهانی مدافع اصالت اسلام و چهره سراسر رحمت و خیر و برکت پیامبر اسلام برای جهانیان باشد.
این یک بحث کلی است اما از نظر تکنیکی و استانداردهای سینمایی هم که موجب جاذبه و توجه جهانیان به یک فیلم میشود این فیلم در حد بالایی است و نه تنها از بعد سیاسی و اعتقادی بلکه از نظر فنی هم میتواند جاذبه های خودش را داشته باشد و بسیاری را مجذوب خود کند.
چرا عزای امام حسین(ع) از اول محرم شروع میشود؟
شاید به اعتبار فرمایش امام رضا(ع) است که میفرماید از اول دهۀ محرم حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده میشد و حالت عزادار به خود میگرفتند. در روایت آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: هنگامی که ماه محرم شروع میشد، دیگر کسی پدرم را خندان نمیدید و هر روز ناراحتی او بیشتر میشد تا روز دهم محرم. پس وقتی روز دهم میرسید، آن روز روز مصیبت و اندوه و گریۀ او بود.(كَانَ أَبِي ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ… امالی صدوق/128) در روایت مشهور دیگری وقتی پسر شبیب در اول محرم بر امام رضا(ع) وارد شد، حضرت برای او ذکر مصیبت شهادت و اسارت اهلبیت(ع) را کردند.(دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.. امالی صدوق/130) .
حافظ در بیانات رهبری
بیستم مهرماه، قرین و همنیشن نام شاعری است که مهرش در عمق جان مردم این سرزمین نشسته و شعرش در ذهن و بر زبان ایشان جاری است. شاعری که متعلق به همهی قرنها و محبوب همهی قشرهاست. یادداشت زیر بخشی از گرامیداشت حافظ شیرازی در بیانات رهبر معظم انقلاب است که بهمناسبت «روز حافظ» منتشر میشود.
امامِ غزل
حافظ و غزلیاتش اگرچه در تاریخ شهره و شناختهشدهاند، اما هم او و هم شعرش آنچنانکه سزاوار است، شناخته نشدهاند. حافظ ستارهی درخشندهی غزل و زبان فارسی است و پشت سر تمام غزلهایش، قرآن در دل خانههای بسیاری نشانده شده است. اما عدم اهتمام به معرفی و شناساندن این شاعر حکیم و فقدان درک قامت شعر و مضامین بلند او، غزلش را دستمایهی سطحینگری کرده و گاهی شخصیت او را از حکیمی عالم به رند میکدهنشینی تنزل داده است.
بیتردید پیشدرآمد چنین غفلتی، عدم التفات به هویت فرهنگی و بهدنبال آن، ادبیات و شعر است. امر تأسفآوری است که به اعتقاد بسیاری از افراد عام و خاص، فرهنگ مقولهی مهمی نیست و هنرهایی نظیر شعر بیشتر وجههی سرگرمی و تشریفاتی دارند. اما رهبر فرزانهی انقلاب در تبیین اهمیت شعر و کارکرد اجتماعی آن میفرمایند: «شعر، حافظِ هویت ملی است، حافظ هویت ملی. هویت ملتها عبارت است از مشخصههای فرهنگی آنها و مزیتهای فرهنگی آنها. این هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل میدهد. این هویت فرهنگی، اصل است. اگر چنانچه این از یک ملتی گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد؛ یعنی در واقع بهمعنای حقیقی کلمه نابود خواهد شد. حالا در یک مشخصهی جغرافیایی قرار میگیرد، اما چیزی نیست. هست، اما بودن او مثل نبودن است. هویت فرهنگی، همهی حیات یک مجموعه و یک ملت است. شعر میتواند این هویت فرهنگی را هم تقویت کند و غنی کند و تغذیه کند؛ که در باب هویت فرهنگی هم باز به شعرای تاریخ خودمان که نگاه میکنیم (زبانآوران بزرگ)، میبینیم پیامهای اینها خیلی باارزش است: پیام توحید است، پیام خداباوری است، پیام درستکاری است. […] انصافاً شعر فارسی (بوستان سعدی، شاهنامهی فردوسی، خمسهی نظامی، دیوان حافظ، مثنوی مولوی) پر از حکمت است. […] اینها توانسته یک هویتی برای ملت ما تعریف کند و این را هم به شما عرض بکنم: ما هرچه امتیاز داریم، ناشی از همین هویت فرهنگی است»(۲۱ تیر ۱۳۹۳)
حافظ، انسانی وارسته
درک این جایگاه از هویت فرهنگی، ادبیات و شعر، مسئولیتی را در قبال پیام و شخصیت شاعران بزرگ و قلههای شعر و زبان فارسی و بهطور ویژه، خواجه شمسالدین محمدبنبهاءالدین حافظ شیرازی ایجاب میکند. بدیهی است با تأمل و تعمق در اشعار شاعرانی چون حافظ، علاوه بر ایجاد درک درست از او و پیامش، زمینهی فزونی بر معرفت جامعهی خود و فرهنگ کشورمان نیز فراهم میشود.
شاعری که رهبر انقلاب برای معرفی شخصیت برجستهی او میفرمایند: «منظور من از حافظ، آن شخصیتی است که از حافظ در تاریخ ماندگار است؛ یعنی آن بخش اصلی و عمدهی عمر حافظ که بخش پایانی عمر اوست. […] حافظ در اقلاً ثلث آخر زندگیاش، یک انسان وارسته و والاست. اولاً یک عالم زمانه است؛ یعنی درسخوانده و تحصیلکرده و مدرسهرفته است. فقه و حدیث و کلام و تفسیر و ادب فارسی و ادب عربی را آموخته. حتی آنچنانکه حدس زده میشود، از اصطلاحاتی که در نجوم و غیره به کار رفته، در این علوم هم دستی داشته و تحصیلی کرده، یک عالم است. این عالم، بساط علمفروشی و زهدفروشی و دینفروشی را هرگز نگسترده، که آن روز چنین بساطهایی رواج داشته. این عالم در بخش عمدهای از عمرش، راه سلوک و عرفان را هم پیموده. در اینکه وابستهی به فرقهای از متصوفه هم نیست، شاید شکی نباشد. یعنی هیچیک از فرق متصوفه، نمیتوانند ادعا کنند که حافظ جزء سلسلهی آنهاست، زیرا که برای او هیچ مرشدی، شیخی، قطبی بیان نشده»(۲۸ آبان ۱۳۶۷)
همچنین ایشان در جای دیگری، به تعبیر خودشان در ارادت و ادای احساس مسئولیت در برابر پیام، فرهنگ و جهانبینی این شاعر وارسته میگویند: «بنده جهانبینی حافظ را جهانبینی عرفانی میدانم. بلاشک حافظ یک عارف است»(۲۸ آبان ۱۳۶۷)
علاوه بر تشریح این موضوع در سخنرانی کنگرهی حافظ، بر این سخن خود مصادیقی از اشعار حافظ شیرازی را ذکر کرده و از عشق بهعنوان «بارزترین مظهر این جهانبینی در کلام حافظ»(۲۸ آبان ۱۳۶۷) یاد میکنند.
از سویی دیگر، ایشان در معرفی وجاهت معرفت این غزلسرای قرن هشتم تصریح میکنند: «حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را حافظ نمیگذاشت»(۲۴ مرداد ۱۳۹۰). سخنی که حافظ در شعر خود نیز به آن تصریح میکند. حضرت آیتالله خامنهای در باب آشنایی حافظ با قرآن اظهار میکنند که قرابت غزل حافظ با قرآن برای آنها که به قرآن آَشنایند و با آن انس دارند، مبرهن است.
بیتالغزل معرفت
رهبر انقلاب پیرامون معارف بلندی که در شعر حافظ وجود دارد، معتقدند: «این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمیآید، بلکه یک پشتوانهی فلسفی و فکری لازم دارد. باید متکا یا نقطهی عزیمت و خاستگاهی از اندیشهی والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند»(۱ مرداد ۱۳۸۰)
و در سخن دیگری معارف شعر حافظ را اینگونه شرح میدهند: «قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و دیوان حافظ مستفاد از قرآن است و خود او اعتراف میکند که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است. پس محتوای شعر حافظ آنجا که از جنبهی شعری محض خارج میشود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات میگذارد، یک گنجینه و ذخیره است برای ملت ما امروز و نسلهای آینده و همچنین برای ملتهای دیگر، چون معارف والای انسانی مرز نمیشناسد. پس بزرگداشت از حافظ، بزرگداشت از فرهنگ قرآنی و اسلامی و ایرانی است و بزرگداشت از آن اندیشههای نابی است که در این دیوان کوچک گردآوری شده و به بهترین و شیواترین زبان، ادا شده است»(۲۸ آبان ۱۳۶۷)
رهبر ادیب انقلاب در دیدارهای نیمهی ماه رمضان همواره شاعران را به اندیشه و حکمت شاعر رهمنون کردهاند؛ آنچه در حافظ و سعدی بهغایت است، تا جایی که میتوان از آنها بهعنوان حکیم یاد کرد. به فرمودهی ایشان: «این است که کسی مثل سعدی را، کسی مثل حافظ را، کسی مثل صائب را به قله میرساند. حکمت، اندیشهی حکیمانه، مسائل لازم برای آموختن به انسانها، اینها را فهمیدن و در شعر گنجاندن و بیان کردن (که معارف دینی و معارف انسانی و سبک زندگی جزء برترینهایش است)، اینها مسئولیتهای شاعر است»(۱ مرداد ۱۳۹۲)
غزل حافظ واجد صفات برجستهی دیگری نیز هست که رهبر انقلاب در سخنرانی مطولی در بزرگداشت این شاعر، از آنها بهطور مبسوط یاد میکند: قدرت تصویر در شعر، شورآفرینی، مضامین فراوان، کمگویی و گزیدهگویی، روانی، صیقلزدگی الفاظ، گوشنوازی کلمات، معانی رمزگونه، ترکیبات بسیار شیرین و… از جملهی آنهاست.
لطف سخنش
حافظ شاعری است که لفظ و معنا را در کنار قالب و محتوا با هم به اوج رسانده و اگر در معنای سخن او اختلافنظرهایی وجود دارد، در قوت غزل او اندکی تردید نیست. چنانکه رهبر انقلاب میفرمایند: «لطافت و نازکی در غزل، به طور طبیعی منافات دارد با طبیعت استحکام و محکم بودن شعر که در قصیده مشاهده میشود، حالا ما شعری را اگر پیدا کردیم که با اینکه غزل هست، از لحاظ استحکام الفاظ، کوچکترین نقیصهای ندارد؛ این شکل شعر، برترین است. اگر غزلی را ما یافتیم که علاوه بر لطف سخن و لطافت کلمات، از یک استحکام و استواری هم برخوردار است- به طوری که نمیتوان جای هیچ کلمهای از کلمات آن را عوض کرد یا چیزی به آن افزود یا چیزی از آن کاست - باید استنتاج کنیم که این غزل، این سخن، در حد اوج است و در دیوان حافظ، از این قبیل بسیار است.»(۲۸ آبان ۱۳۶۷)
حافظ زیرکانه و استادانه برای بیان پیام خود از قالب غزل بهره گرفته است؛ قالبی از شعر که مردم بیش از سایرین با آن مأنوس هستند و از همینروست که غزلهای او اینگونه سالهای متمادی در جانها و اذهان رسوخ کرده و پیام او بر ذهنیت مردم در گذشته تا امروز اثرگذار بوده است.
از سویی دیگر، غزل حافظ واجد صفات برجستهی دیگری نیز هست که رهبر انقلاب در سخنرانی مطولی در بزرگداشت این شاعر، از آنها بهطور مبسوط یاد میکند: قدرت تصویر در شعر، شورآفرینی، مضامین فراوان، کمگویی و گزیدهگویی، روانی، صیقلزدگی الفاظ، گوشنوازی کلمات، معانی رمزگونه، ترکیبات بسیار شیرین و… از جملهی آنهاست.(۲۸ آبان ۱۳۶۷)
برگزاری سلسله نشست های سبک زندگی اسلامی با موضوع روابط زوجین در مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجار
در تاریخ 14/7/94 حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) همایش سبک زندگی اسلامی با موضوع روابط زوجین برگزار نمود در این همایش از دکتر احمدطهماسبی استاد دانشگاه و مشاور خانواده دعوت به عمل آمد تا در رابطه با این موضوع سخنرانی نمایند.
دکتر طهماسبی در ابتدای سخنان خود به شبیخون فرهنگی اشاره نمودند و بیان داشتند که هدف اصلی شبیخون فرهنگی ایجاد بحران در خانواده است.
دکتر طهماسبی روز سه شنبه در جمع خانواده های بیجارافزود دشمن برای رسیدن به هدف شوم خود با استفاده از فضای مجازی ماهواره و شبکه اینترنتی در صدد تخریب بنیان خانواده است.
وی با اشاره به میزان موفقیت دشمن در این زمینه اظهار داشت : دشمن با سوء استفاده از سهل انگاری ما به آسانی توانسته است به میان اعضای خامواده نفوذ و جذب مخاطب داشته باشد.
استاد و مشاور برجسته قم ضمن برشمردن آسیب های مختلف فضای مجازی به خانواده ها توصیه کرد با استفاده از روش های مناسب مشاوره ای از دسترسی آسان فرزندان زیر 18 سال به فضای مجازی فاقد مصونیت لازم خودداری کنند.
این مشاور ارشد خانواده برخی بحران های خانواده ها را ناشی از هجمه های دشمن بر رسم و رسوم خانواده های اصیل دانست و سپس ادامه داد : استفاده غیرصحیح از ماهواره موجب تخریب استحکام خانواده و روابط بین بستگان و بخصوص قشر جوان میگردد.
به نظر دکتر طهماسبی توجه به فرامین الهی درخصوص خود داری نسبت به منکرات و گرایش به سوی معروف ها و همچنین سرمشق قرار دادن فرمایشات حضرت پیامبر (صل الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) موجب استحکام بیش تر خانواده و پایداری ارزش ها می گردد.
طهماسبی ابراز محبت و ایجاد روابط حسنه بین اعضای خانواده را موجب افزایش تعلق خاطر بیان کرد و اظهار داشت : درک متقابل و ایجاد انس و الفت بین اعضای خانواده موجب پایداری سنت ها و سدی مستحکم در برابر نقشه دشمن برای تزلزل بنیان خانواده خواهد شد .
دکتر طهماسبی در ادامه سخنان خویش به موضوع طلاق های توافقی و سفید به عنوان آسیب بزرگ روز و تهدید جدی برای زوجین جوان امروزی یاد کرد و از همه وعاظ و روحانیون ، کارشناسان مسائل اجتماعی و خانوادگی خواست : به موضوع ازدواج های زود هنگام ، توافقی ، سفید و کمتر از یک سال زندگی مشترک به عنوان خطری بزرگ توجه نمایند .
دکتر طهماسبی توصیه کرد ، شبکه های مجازی نباید بدون مدیریت در اختیار نوجوانان و جوانان باشد و حتماً با استفاده از روشهای مناسب گفت و گو با فرزندان خویش ، نسبت به شبیخون فرهنگی رنگارنگ تلفن همراه ، تبلت و اینترنت مصونیت کافی و مناسب را ایجاد نمایند .
پاداش شهدا
حضرت امام سجاد (علیه السّلام) فرموده اند : روز عاشورا موقعیکه آتش جنگ زبانه کشید و کار زد و خورد شدت یافت آنانکه با حسین (علیه
السّلام) بودند متوجه شدند که امام و بعضی از خواص آن حضرت رخساری فروزان، بدنی آرام و روحی مطمئن دارند، به یکدیگر گفتند ببینید که
چگونه حضرت حسین (علیه السّلام) در مقابل مرگ، بی باک است. در این موقع حسین (علیه السّلام) یاران خود را مخاطب ساخت و فرمودند: ای
شریف زادگان ، صابر و مقاوم باشید چه مرگ چیزی جز پل ارتباط نیست که شما را از محیط شدائد و ملالت بار دنیا به بهشت پهناور و نعمت های
ابدی منتقل می کند.
منبع : بحار ، جلد 3، ص134
چرا خدا خواست واقعه عاشورا در ماه محرم باشد؟
یکی از سؤالاتی که پیرامون عاشورا مطرح میشود، این است که محرم جزو ماههای حرام است، پس چرا امام حسین(ع) در این ماه جنگ کرد؟ اصلاً فلسفه اینکه خدا خواست تا واقعه عاشورا در این ماه باشد، چیست؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ میدهد:
پیش از اسلام در میان ماههای قمری چهار ماه(رجب، ذیالقعده، ذیالحجه، محرم) حرام بوده که در آن بر طبق سنت حتی در جاهلیت جنگ و خونریزی حرام و پیکار در آن زشت شمرده میشد و هر قبیلهای هم که با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج که 120 سال با هم نزاع و پیکار میکردند، در این چهار ماه متارکه میکردند.
اسلام که یک دین اجتماعی بود، هر ادب و سنت ملی که مخالف با عقل و شرع نبود، حفظ میکرد، در دوره اسلام ماههای حرام مورد احترام تمام قبایل بود، جز آنکه بنیامیه چون بر کرسی ریاست نشستند، نه تنها آداب و سنن دین اسلام را محو کردند، بلکه آداب و رسوم ملی عرب را هم زیر پا گذاشتند، لذا مورخین عرب آنها را از نژاد عرب نمیشناسند.[1]
وقتی معاویه مرد و یزید بر اریکه قدرت تکیه داد، طی فرمانی به والی مدینه نوشت، حتماً از حسین … بیعت بگیر و اگر از بیعت امتناع ورزید، گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.[2]
امام(ع) در شب 27 رجب با بیم و امید مدینه را به قصد مکه پشت سرگذاشت و پس از پنج ماه توقف در مکه، در روز هشتم ذیالحجه که حجاج برای رفتن به عرفات آماده میشوند، به این جهت که خون پاکش در مراسم حج در حال احرام در ماه حرام و در حرم امن الهی، توسط 30 نفر مأموری که حکومت برای ترور آن حضرت آماده کرده بود، به زمین ریخته و حرمت حرم امن خدا و ماه حرام شکسته نشود، مکه را به قصد کوفه ترک گفت و سر دو راهی کوفه راه را بر او بستند و او را به سوی کربلا بردند.
امام با آنکه علم به شهادت خود داشت، میخواست امیر و لشکر کوفه را در توجه به این ادب ملی و دینی نگاه دارد، بلکه برای حفظ سنن قدیمی و تاریخی یعنی احترام ماه محرم جنگ نکنند، ولی پسر مرجانه ابن زیاد احترام این ماه را نگاه نداشت و دستور داد در روز دهم محرم خون پاکیزهترین نفوس قدسی را بریزند.[3]
«عمر بن سعد» فرمانده سپاه یزید بن معاویه میخواست روز نهم محرم برخلاف نص صریح و اکید قرآن، مبادرت به جنگ کند و با حسین(ع) بجنگد، امام به منظور ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام، آیات مربوط به قدغن بودن در ماههای حرام از جمله ماه محرم را نوشت و به وسیله یکی از برادران خود، برای عمر بن سعد فرستاد که خداوند جنگ را در ماههای حرام قدغن کرده و اینک محرمالحرام است و شما که میخواهید با من در این موقع بجنگید، علاوه بر اینکه به روی یکی از مردان حق شمشیر میکشید، بر خلاف نص قرآن رفتار میکنید و من این حرف را از بیم کشته شدن نمیزنم، بلکه از این جهت یادآوری میکنم که عملی بر خلاف نص صریح قرآن به انجام نرسد.[4]
ولی عمر سعد کاری که کرد، جنگ را تا روز عاشورا تأخیر انداخت و در روز عاشورا به سپاه خود دستور داد: ای لشکر خدا سوار شوید و بهشت بر شما بشارت باد و آن گاه همراه تعدادی به طرف خیمهگاه ابی عبدالله الحسین(ع) جلو آمد و با پرتاب تیر حمله را آغاز کرد و به سپاه خود گفت: نزد امیر شاهد باشید، اول کسی که به حسین تیر زد من بودم.[5]
بنابراین، این ابن زیاد و عمر بن سعد بودند که امام حسین(ع) را در کربلا محاصره کرده و جنگ را آغاز کردند و تلاش امام در جهت ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام در قلب آن از خدا بیخبران مؤثر نیفتاد، فلذا امام به دستور قرآن که میفرماید: ماه حرام در برابر ماه حرام (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرامها (قابل) قصاص است، هر کسی به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید و از خدا بپرهیزید…[6]، در صدد دفاع برآمده و از باب دفاع و مقابله به مثل با آنان جنگید، روی این حساب امام حسین (ع) در کربلا دفاع کرد نه جنگ.[7]
با توجه به توضیحی که در پاسخ بخش اول پرسش داده شد، زمینه و مجال بررسی بخش دوم نمیماند، زیرا نه تنها خواست خدا وقوع حادثه عاشورا در ماه محرم نبوده تا از فلسفه آن سؤال شود، بلکه خواست خدا این بوده که این حادثه در ماه محرم واقع نشود، زیرا خداوند از وقوع جنگ و خونریزی در ماههای حرام از جمله محرم کلاً منع فرموده است، این بنیامیه و عمّال حکومت آنان بودند که این حادثه تلخ و دلخراش را در ماه حرام به وجود آوردند و وقوع این حادثه تلخ در ماه محرم بر خلاف دستور خدا نشانه دیگری بر نفاق بنیامیه است.
——————————————–
*پینوشتها:
[1]. ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسین بن علی، مکتب الحسین، ص118.
[2]. مقرم، سید عبدالرزاق، مقتل المقرم، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، 1385ش، ص35.
[3]. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسین(ع)، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص404.
[4]. منصوری، ذبیح الله، امام حسین(ع) و امیران، انتشارات جاودان، ص266.
[5]. مقتل المقرم، همان، ص195.
[6]. بقره / 194.
[7]. چهره درخشان حسین بن علی، همان، ص118.
مراسم عزای حسینی
باز محرم شد و شور نوای حسینی به پا خواسته است، محرم که می شود در رگ های مرده ما خون می دود، در چشم های خشک شده ما چشمه اشک به جوشش می آید و باران حیات بخش عشق حسینی بر قلب های قفل شدیمان باریدن می گیرد و ما زنده می شویم.
محرم که می شود سرزمین ها، شهر ها و روستاها از سکون و سکوت در می آیند و جانی دوباره می گیرند، شور محرم که به پا می شود عقل ها انگشت حیرت به دهان برده و در عجب می مانند که این چه سودایی است که پس از قرن ها هنوز اینگونه تازه است؟
وقتی شور محرم به پا می شود و شهر سیاه پوش عزا، خیلی ها به این می اندیشند که این عزاداری ها پس از این همه سال چه تأثیری برای این مردمان دارد؟ اصلا چرا ما باید عزا داری کنیم؟
دلایل عزاداری برای امام حسین علیه السلام بسیار زیاد است که آن را می توان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد، ما در اینجا به یکی از آن دلایل اشاره می کنیم که شاید مهم ترین دلیل هم باشد.
عزاداری محرم رمز بقای اسلام
ائمّه اطهار(علیهم السلام) با تأکید بر برگزارى مراسم عزادارى حسینى، برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت مردم قرار دادند. به گونه اى که امروزه در ایام شهادتش میلیونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر کوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینى اجتماع مى کنند.
در واقع ائمّه اطهار(علیهم السلام) با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى به عمل آوردند و توده هاى متفرّق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگى در میان آنها قدرت عظیمى را به وجود آوردند.
حرکت خودجوش میلیونى مردم مسلمان ایران در نهضت شکوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرّم و صفر به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا که لرزه بر اندام طاغوتیان مى انداخت سرّ تأکید ائمّه اطهار(علیهم السلام) بر محور قراردادن عزا داری امام حسین علیه السلام را روشن تر مى کند.
در واقع ائمّه اطهار(علیهم السلام) با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى
«ماربین آلمانى» در اثر خود مى نویسد: «بى اطّلاعى بعضى از تاریخ نویسان ما موجب شد که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند. ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زده اند. ما در میان ملل و اقوام، مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیده ایم، زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزادارى حسینى سیاست هاى عاقلانه اى را انجام داده و نهضت هاى مذهبى ثمر بخشى را بوجود آورده اند».(1)
همین نویسنده آلمانى مى گوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».(2)
مخالفت دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلى کشاندن آن، حتّى اقدام آنان بر انهدام قبر امام حسین علیه السلام و مانع شدن از زیارت قبر آن حضرت(3)، خود شاهد دیگرى است که حکومت ها تا چه اندازه از این نیروى عظیم وحشت داشته و دارند.
مجالس حسینى در طول تاریخ پناهگاه خوبى براى جوامعى که تحت ستم قرار گرفته بودند، محسوب مى شد. امروزه وحشتى که در دل دشمنان دین از برپایى این مجالس افتاده است بر کسى پوشیده نیست، تا جایى که گاه با وارد کردن اتّهامات ناروا بر شیعیان از طریق وابستگان داخلى خویش و گاه با برانگیختن دیکتاتورهاى دست نشانده خویش، امثال رضاخان، و گاه با بى محتوا ساختن چنین مجالسى، براى ریشه کن کردن شعائر حسینى تلاش کرده و مى کنند.
با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مى بینیم این مجالس و پیام هاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیام هاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.
مجالس حسینى در طول تاریخ پناهگاه خوبى براى جوامعى که تحت ستم قرار گرفته بودند، محسوب مى شد، نه تنها در انقلاب اسلامى ایران، مردم حدّاکثر بهره بردارى را از مجالس حسینى کرده و با شور و هیجان این مجالس، پاسخ دندان شکنى به نیروهاى اهریمنى دادند، بلکه در استقلال عراق و پاکستان و… نیز همین مسأله مطرح بود.
در کلام معروفى از گاندى، رهبر استقلال هندوستان، مى خوانیم: من زندگى امام حسین آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده ام و توجّه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند.(4)
ولى این در صورتى است که نیت ها خالص باشد و رقابت هاى مخرّب جاى خود را به همکارى سازنده دهد و این مجالس کانون وحدت گردد و نشانه هاى ایثار و فداکارى در آن ظاهر شود.
از آنجا که مسأله اجراى عدالت و ظلم ستیزى منحصر به جهان اسلام نیست، تعلیماتى را که امام حسین علیه السلام در کربلا به نسل بشر داد، مى تواند راهگشاى تمام امّت ها گردد.
پی نوشت ها:
(1) . به نقل از فلسفه شهادت و عزادارى حسین بن على ـ سید عبدالحسین شرف الدین، ص 109.
(2) . به نقل از سیاسة الحسینیة، ص 44.
(3) . رجوع شود به: تتمّة المنتهى، ص 324-237.
(4). به نقل از: درسى که حسین به انسان ها آموخت، ص 289.
محرم آمد
اینک، ندای: «کیست که یاری کند مرا»
ماه محرم است مبادا که کر شوم
ماه محرم است که بیتاب جستجو
در خود همه فرو روم از خویش بر شوم
وقتش رسیده است بگیرم علم به دوش
تکیه به تکیه سینهزنان نوحهگر شوم
وقتش رسیده است که چون باد روضهخوان
کوچه به کوچه مویه کنان در به در شوم
وقتش رسیده است خرابه خرابه آه
وقتش رسیده لاله کوه و کمر شوم
فرزند من کجاست؟ چه دارد؟ چه میکند؟
ماه محرم است نباید پدر شوم
آیا پدر که خاک بر او خوش _ چه گفت و رفت؟
ماه محرم است، نباید پسر شوم
باید که بیخبر شوم از هرچه هست و نیست
از ماجرای خون خدا باخبر شوم
ماه محرم است نباید هبا روم
ماه محرم است نباید هدر شوم
وقتش رسیده است که خلع جسد کنم
وقتش رسیده است که از خود بدر شوم
مراقبت های لازم جسم و روح قبل از محرم
با توجه به عظمت مصیبتی که هر ساله با طلوع محرم در انتظار دل شیعه است. باید قبل از رؤیت هلال ماه غم ، آمادگی لازم را در خود ایجاد نماییم و با قلب و روح و فکر و جسمی آماده به استقبال ماه حسینی رویم، تا حظ وافر را از ایام اشک ببریم.
برای این آمادگی باید مقدماتی فراهم شود. اولین آن، معرفت به محرم و صاحب محرم است. باید به تفکر و مطالعه بیشتر در این زمینه ها پرداخت، تا به واسطه اندیشیدن در معارف عاشورا و حضرت سید الشهدا (علیه السلام) و شهدای کربلا و نیز بهره مندی از کتب معتبر بزرگان و علما، کسب معرفت نمود. تا وقتی که این معرفت وجود نداشته باشد، آدمی خود را آنچنان که در شأن محرم و صاحب آن است آماده نمی کند.
باید قبل از محرم ، ایامی را مراقب گوش و چشم و دست و زبان و سایر اعضای بدن بود و در مراعات حال آن ها کوشید. باید مراقب آنچه می شنویم باشیم تا در ماه محرم توفیق شنیدن مقتل، مرثیه، فضائل و مناقب اهل بیت ( علیهم السلام ) بالأخص خامس آل عبا ( علیه السلام ) را داشته باشیم.
مراقبت از جسم و روح در ماه محرم
می گویند “باب الحسین” در باز و وسیعی است که همه را به آن راه می دهند. هر کس هم به فراخور حال یک جور وارد می شود و ارادتش را نشان می دهد؛ شروع ماه محرم بهانه خوبی است تا با ایجاد تغییراتی کوچک در زندگیمان، ضمن آمادگی و استفاده بهتر از لحظات نورانی این ماه، یک قدم به سبک زندگی عاشورایی نزدیک تر شویم و این حال خوب را حفظ کنیم.
اکنون نوبت آن است که آنچه در ماه محرم باید مراعات شود و شئون یک عزادار به حساب می آید یادآور شویم:
1. رنگ مصیبت در زندگی روزانه
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود
زندگی دوستان اهل بیت (علیهم السلام) باید در محرم و صفر تغییر چهره دهد تا توفیق عرض ادب و تسلیت به ساحت صاحبان مصیبت پیدا کنند، که همان ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند.از سوی دیگر، کارهای هیئات و حسینیه ها مانند توزیع چای و پخت و پز و شستشو و سیاهپوش کردن معابر و مساجد را بین خود تقسیم کنند تا همه بتوانند فیض سخنرانی و ذکر مصیبت و سینه زنی را درک کنند.
قبل از محرم امور شخصی را به انجام رسانند تا در ایام محرم وقت عزاداری داشته باشند. بهترین اوقات روز را به مجالس اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص دهند، بدین صورت که تا آخر وقت در محل کار یا خانه نمانند و هنگام خستگی را به مجلس اختصاص دهند. یا اگر نخواستند جایی بروند و کسی با آن ها کاری نداشت، به مجلس بروند. این گونه نباشد که اوقات اضافی را به مجالس اختصاص دهند.
2. پیش بودن عزا بر شادی
همان گونه که نباید حزن و اندوه شخصی را بر شادی و فرح اهل بیت (علیهم السلام) مقدم شماریم. شادی و سرور شخصی و عمومی را نیز نباید بر مصائب، حزن، غم و عزاداری آن حضرت (علیه السلام) مقدم شماریم.
چنانچه روایتی از امام رضا (علیه السلام) است که فرمودند همین که ماه محرم فرا می رسید، لبخند از لبان پدرم محو می شد و دیگر کسی ایشان را متبسم نمی دید. بر همین اساس، حزن ظاهری و باطنی از دیگر قدم های آمادگی برای محرم است.
حضرت على (علیه السلام) در روایتى مى فرماید: «شیعیان و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند.» (بحارالانوار، ج 44، ص 287)
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)
3. سیاهپوشی
تهیه ی لباس برای خود و خانواده و فرزندان قبل از ماه محرم یکی از آداب این ماه است. باید به فکر تهیه ی لباس سیاه باشیم تا با این کار بهترین درس را برای آمادگی در عزای امام حسین (علیه السلام) به خانواده و دوستان خود داده باشیم.
بر اساس حدیثى که اکثر محدثان نقل کرده اند، زنان بنى هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین (علیه السلام) جامه سیاه پوشیدند. (بحارالانوار، ج 45، ص 188؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 890)
مرحوم کلینى چنان نقل مى کند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرد: امام سجاد (علیه السلام) را دیدم که جبّه اى جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانى (عبایی) کبود رنگ پوشیده بود. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 361)
این شیوه از سوى دیگر ائمه (علیهم السلام) و بزرگانى چون ام سلمه، مختار ثقفى و سیف بن عمیره نخعى کوفى جریان داشته و در عصر غیبت تاکنون تداوم یافته است. (سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص 129-155)
باید کاری کنیم که حتی کوچک ترین فرد خانواده این پرسش در ذهنش به وجود آید که مگر چه شده است که ناگهان همه چیز متغیر می گردد و رنگ مشکی در زندگی ما حرف اول را می زند؟! فرزندانی که با این فرهنگ بزرگ می شوند، می آموزند که باید قبل از محرم برای گریه، عزا و حزن آماده باشند.
4- گریه برای اباعبدالله الحسین علیه السلام
امام صادق (علیه السلام) به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین (علیه السلام) شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد. (رجال شیخ طوسى، ص289)
حسین بن على (علیه السلام) فرمود: چشمان هر کس که در مصیبت هاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد. (احقاق الحق، ج 5، ص523)
صدای قدم های ماه عزای اشرف اولاد آدم به گوش می رسد، ماه سفره ماتم حضرت اباعبدالله (علیه السلام)؛ پس هر کسی که خود را نوکر و ارادتمند به ایشان می داند، باید روحاً و جسماً مهیای ورود به ماه ماتم آن حضرت کند.
انشاءلله با دلی سوخته، همرنگ مولا صاحب عصر (عجّل الله فرجه الشریف) می شویم و با او در عزای جد مظلومین اشک می ریزیم گر چه تمام قطرات اشک عالم را قیاسی با یک قطره ی خونین اشک صاحب عصر علیه السلام نیست.