مدیریت استانی کردستان

  • خانه 
  • تماس  

بدون شرح

دیدگاه آیت الله تهرانی درباره ولایت فقیه

24 دی 1391 توسط صالحی

نمی‎خواهم وارد برخی از مسائل مصداقی بشوم، اما بد نیست این را تذکر بدهم که الان هم وقتی به نقش حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) توجه می‎کنیم، می‎بینیم همان راه انبیا بوده است. بگذرید از عده‎ای که می‎خواهند چشم را ببندند و نمی‎خواهند چشم را باز کرده و واقعیت را درک کنند. چرا باید انسان این‎قدر بی‎انصاف باشد که فراموش کند که روش، همان روش مکتب انبیا و روش انبیا است…

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »

در این مطلب به بیان بخشی از دیدگاه های آیت الله آقا مجتبی تهرانی (رضوان الله علیه) درباره ولایت فقیه پرداخته شده است:

نظریاتی درباره حکومت و دولت وجود دارد که ریشه این دو پدیده را بررسی کرده‎اند. گروهی می‎گویند پدیده دولت و حکومت از خانواده شکل گرفته است؛ یعنی بشر بعد از آن‎که خانواده تشکیل داد متوجه شد که همانند نظام خانواده، در محیط اجتماعی هم، با نگرش مدیریتی، دولت و حکومت ایجاد شود. نظریه دوم این است که حکومت و دولت را با توسل به زور و تهدید تشکیل دهند.

نظریه سوم به قرارداد‎‎های اجتماعی بین گروه‎ها یا افراد اشاره دارد و این‎که مبدا پیدایش و نشر نظام دولتی و حکومتی در بین انسان‎ها عبارت از قرارداد‎‎های اجتماعی و ارتباط افراد است اما در این میان نظریه چهارمی هم بیان می‎شود، و آن این‎که پیدایش پدیده حکومت و دولت عبارت از ولایت انبیا است. ولایت انبیا سبب شد که در مقاطعی از دوران‎‎های بشری، حکومت و دولت شکل بگیرد. یعنی پیامبران الهی از ولایت خود استفاده کردند و در مقاطع خاصی در زندگی بشر، برای هدایت مردم، حکومت و نظام تشیکل دادند، و ما می‎گوییم دولت و حکومت، اِعمال همان ولایت انبیاست.

آیا بعثت انبیا تنها برای تحکیم رابطه خالق و مخلوق بوده است؟

دولت و حکومت، با مسأله انبیا و مکاتب الهی چه رابطه‎ای دارد؟ در این‎جا اگر بپذیریم که مبدا پیدایش دولت و حکومت، ولایت انبیا بوده است مسأله برای همه روشن می‎شود. عده‎ای قائل هستند که بعثت انبیا برای تحکیم رابطه بین مخلوق و خالق است و هیچ نظری در مورد رابطه مخلوق با مخلوقات دیگر ندارد؛ به‎عبارت دیگر، اصلا نظری به مسائل اجتماعی نیست. معتقدین به این نظریه می‎گویند انبیاء می‎آیند نوعی دستورالعمل‎‎ها به بشریت بدهند که این رابطه را محکم کنند و بشر را به رابطه خود و خالق خودش متوجه سازند و نهایتا اگر خیلی از این‎ها را بخواهند اضافه کنند یک سری مسائل اخلاقی ضمیمه خواهند کرد ولی این دیدگاه، به تعبیر من دیدگاه تخریبی است؛ زیرا انبیا که مبعوث شدند، هم برای تحکیم رابطه مخلوق با خالق آمدند و هم برای تحکیم رابطه مخلوقات با یکدیگر.

طبق آن دیدگاه تخریبی، اگر روابط ستمگرانه و ظالمانه در حکومت‎ها باشد، انبیا صرفا می‎آیند تا فقط موضع اعتراضی خود را بیان کنند؛ در حالی که موضع انبیا صرفا اعتراضی نیست و در این‎جا این نظریه مطرح می‎شود که بعثت انبیا نظر به هر دو رابطه دارد و موضعش هم تنها موضع اخلاقی و اعتراضی نیست، بلکه یک موضع سازندگی و پویایی است.

اگر انسان بخواهد به قرآن عمل کند و منشورات مکتب یعنی احکام را در سطح جامعه بشری ساری و جاری کند راهی جز این نیست که تشکیل دولت و حکومت دهد و اگر بخواهد یک اجتماع با مکتب اسلام در خودش شکل دهد ناچار است که حکومتی تشکیل داده و بر مبنای همین مکتب که مبنا و روش حکومت‎داری را طرح می‎کند، مسائل حکومت را تببین کند. خدای متعال در قرآن فرمان‎‎های حکومتی و خصوصیات حاکم و انواع حقوق و اجرای آن را تببین می‎کند به‎طوری‎که دیگر کسی نمی‎تواند بگوید این مکتب اصلا نظری به نظام حکومتی و دولتی ندارد. بنابراین می‎بینیم که ولایت فقیه ارتباط مستقیم با مسأله حکومت و دولت و از طرفی با مکتب‎‎های الهی و بعثت انبیا دارد.

انبیای الهی مبعوث شده‎اند که صرفا آباد‎کننده باشند و قدیم‎ترین حکومت‎ها و دولت‎ها مربوط به انبیا بوده است و هرجا هم که به مبارزه می‎پرداختند تشکیل حکومت می‎دادند و زمانی هم که حضرت حجت ظهور می‎کنند در امتداد راه انبیای الهی، حکومت دینی و الهی و اسلامی تشکیل می‎دهند.

در این‎جا سؤالی مطرح می‎شود و آن این‎که نظام دولتی و حکومتی که انبیا تشکیل می‎دادند بر اصالت فرد شکل می‎گرفت یا اصالت اجتماع؟ جواب این است که هیچ‎کدام. نظام حکومتی انبیا که برای - اعمال ولایت خودشان آن را تشکیل می‎دهند نه بر اصالت فرد استوار است که از آن به دیکتاتوری تعبیر می‎شود و نه بر اصالت اجتماع تکیه دارد که از آن به دموکراسی تعبیر می‎شود. با مراجعه به مکتب اسلام می‎بینیم اصالت فرد را در نظام حکومتی شدیدا می‎کوبد: « ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یؤْتِیهُ اللهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النبُوه ثُم یقُولَ لِلناسِ کُونُوا عِبادا لی‎ مِنْ دُونِ اللهِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبانِیینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ.» (آل عمران/79)

نظام حکومتی بر پایه اصالت اجتماع هم نیست چراکه ما هیچ نیازی نداریم به اینکه ‎سراغ متون اسلامی برویم زیرا این مطلب، بحثی عقلی است، به این معنا که ما اجتماع را یک چیزی غیر از افراد نمی‎دانیم؛ اجتماع یعنی آحاد افراد جامعه و به‎تعبیر دیگر اجتماع امری عرضی است پس به اصالت اجتماع هم قائل نیستیم و می‎گوییم عقلا غلط است؛ درنتیجه حکومت‎‎های الهی به منظور تطبیق فرمان‎‎های الهی، برای تعادل روابط و ارتباطات اجتماعی، شکل می‎گیرد که در آن، قانون مطرح است.

به‎طوری‎که حکومت و دولت در مکتب‎‎های الهی بر مبنای قانون الهی عمل می‎کنند و همه ائمه به همین قوانین الهی عمل می‎کردند؛ به عبارت دیگر تمام انبیا و اولیا روی فرمان‎‎های الهی تکیه می‎کردند.

اسلام ما، انقلابی است

ما اسلام انقلابی را پذیرفته‎ایم. دگرگونی‎‎های مکتب انقلابی، دگرگونی باطنی است چراکه اصلاح سطحی، انقلاب غلط است و از آن‎جا که انقلاب، مرکز می‎خواهد پس باید ولایت در آن باشد، آیاتی را ذکر می‎کنیم که مرکزیت را به مکتب الهی می‎دهند: «یا ایها الذین آمَنُوا أَطِیعُوا اللـهَ وَأَطِیعُوا الرسُولَ وَأُولِی الْأَمْرمِنکُم» (نساء59)این ندای اصل مرکزیت است، هرچه او گفت باید گوش کنید. همه مکتب‎ها مسأله اصل مکتب را امر مسلم می‎دانند خصوصا انقلاب انبیا که باید دارای ویژگی‎‎هایی باشد و اگر پذیرفتیم که رهبران و اولیا الهی رهبر هستند، باید کار‎‎های انقلابی انجام دهند و این اصل مرکزیت است؛ چراکه مکتب‎‎های الهی هیچ‎گاه متوقف نیست و همیشه تداوم دارد، که می‎رسد به ولایت فقیه.

نمی‎خواهم وارد برخی از مسائل مصداقی بشوم، اما بد نیست این را تذکر بدهم که الان هم وقتی به نقش حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) توجه می‎کنیم، می‎بینیم همان راه انبیا بوده است. بگذرید از عده‎ای که می‎خواهند چشم را ببندند و نمی‎خواهند چشم را باز کرده و واقعیت را درک کنند. چرا باید انسان این‎قدر بی‎انصاف باشد که فراموش کند که روش، همان روش مکتب انبیا و روش انبیا است.*

 نظر دهید »

ما حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم..

24 دی 1391 توسط صالحی

ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است. ما خودمان را نمی‌خواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمی‌خواهیم آزار ببینیم. ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه می‌رفتیم،چه کسی امیر المؤمنین(ع) را می‌کشت؟ چه کسی حسین بن علی(ع) را می‌کشت؟چه کسی همین (امام زمان علیه السلام) را که حالا هست، هزار سال هست، او را مغلول الیدین (دست بسته) کرد؟ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خـودمـان را اصـلاح بکنیم، به تدریج همــه بشـر اصلاح می‌شوند.

آیت الله بهجت (ره)

 نظر دهید »

پنج راه یــاری امــام زمــان عج

24 دی 1391 توسط صالحی

بخش مهمی ازدغدغه های امام زمان علیه السلام به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط میشود. شیعیان، خانواده امام زمان علیه السلام به شمارمی آیند.آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد میگردد.در این مطلب به پنج راه یاری پدرمان،حضرت صاحب الزمان عج پرداخته ایم…

 


« بسم الله الرحمن الرحیم »

 

اولین شیوه یاری امام عصر: دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان علیه السلام

هرشیعه ای که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد، می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با توسل به امام زمان علیه السلام از عنایات اوبهره مند گردند.ارجاع دیگران به امام زمان علیه السلام برای رفع نیاز های مادی و معنویشان کاری بسیار ساده است.این کار زمینه قدرشناسی امت از امام علیه السلام رافراهم می آورد و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیارمۆثر است، از این رو به نوبه خود نوعی یاری امام عصر به شمار می آید.

ادامه »

 نظر دهید »

غزل جمکران از مقام معظم رهبری

20 دی 1391 توسط صالحی

دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو

سپند وار ز کف داده ام عنان بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عشق لبی تر نکرد جان بی تو

چون آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی

پُر است سینه ام از انده گران بی تو

نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق

سر بهار ندارند بلبلان بی تو

لب از حکایت شب های تار می بندم

اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو

چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان

نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو

ز بی دلی و خموشی چو نقش تصویرم

نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو

عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم

چو یادم آید از آن شکّرین دهان بی تو

گزارش غم دل را مگر کنم چو امین

جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو

شاعر : مقام معظم رهبری آیت الله سید علی خامنه ای

 5 نظر

محمدی زیستن /قسمت اول :

20 دی 1391 توسط صالحی

دیباچه

سلسله مقالاتی که از این پس ارایه می­شود در تلاش است، عهده­دار بررسی یکی از اصول محمدی زیستن، یعنی ساده زیستی باشد. اما با دیدی متفاوت از آنچه رایج است.

این مقاله فقط به نمودهای ساده زیستی در اسلام اکتفا نخواهد کرد، بلکه با نگاهی کلی­تر به مسأله، خواهد نگریست، و روح ساده زیستی را در نوع جهان بینی افراد جست و جو خواهد کرد.

از آن­جا که ساده زیستی نوعی روان­سازی زندگی، و رفاه زدگی و تشریفات نوعی سخت گیری در زندگی است به آثار و پیامدهای این دو موضوع یعنی سخت­گیری و روان­سازی زندگی، خواهد پرداخت. در ادامه با طرح سخت­گیری­های پسندیده و ناپسند از دیدگاه اسلام و ذکر گونه­هایی از سخت­گیری­های ناپسند، سعی خواهد کرد بحث به صورت عینی­تر ارایه شود.

و در پایان با توفیق الهی از سیره پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی و انبیای الهی: به عنوان بهترین الگوی رفتاری زندگی روان و ساده توحیدی سخن به میان خواهد آورد.

امید که در زلال زندگی محمدی از رود بندگی تا رسیدن به دریای بی­کران اتصال روان گردیم.

در میان دعاهای رسیده از ناحیه معصومین: یکی از دعاهایی که درخواست آن از خداوند به ما آموزش داده شده است درخواست توفیق زیستی براساس الگو و روش زندگی پیامبر(ص) و ائمه هدی: است.

در زیارت امام حسین7 فرموده­اند پس از عرض ادب بگو: اللهمّ اجعلنا ممن یتّبع النور الّذی أنزل معهم و أحینا محیاهم و أمتنا مماتهم ؛ خدایا زندگی­ام را همچون زندگی این انوار مقدس قرار ده و مرگم را همچون مرگ ایشان بگردان.

هنگام بازگشت از صفا به مروه در مناسک حج و عمره و در تمامی روزهای جمعه یکی از دعاهایی که از زبان مقدس ائمه هدی: به ما رسیده است این که: اللهم… أحینا علی سنة نبیک و توفنا علی ملة رسولک ؛ پروردگارا ما را به روش پیامبرت زنده بدار و جزو ملت رسولت بمیران. این گونه آموزش­ها بیانگر آن است که محمدی گونه زیستن یکی از نیازهای اساسی بشر است که برای رسیدن به آن بایستی با ناله و انابه در مواقع استجابت دعا همچون حج و جمعه و زیارت امام حسین7 از درگاه الهی یاری طلبید و در جهت آن تلاش کرد.

اما به راستی روش زندگی پیامبر(ص) چگونه است؟

ادامه »

 نظر دهید »

فضیلت و خواص سوره مبارکه منافقون :

20 دی 1391 توسط صالحی

این سوره در مدینه نازل شده و شصت و سومین سوره قرآن کریم است و ۱۱ آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است: هر کس این سوره را قرائت نماید از نفاق مبرا می شود.(۱)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: برای هر مؤمنی لازم و شایسته است که اگر شیعه ما است سوره جمعه و اعلی را در شب جمعه بخواند و در نماز ظهر روز جمعه سوره جمعه و منافقون را قرائت نماید که اگر چنین کند مانند ان است که معادل عمل پیامبر خدا را انجام داده است و پاداش کارهای او و ثوابهای او فقط بهشت است. (۲)

آثار و برکات سوره

۱) درمان دمل ها

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره منافقون را قرائت کند از شک و نفاق در دین دور خواهد بود و اگر برای دمل ها خوانده شود از بین می رود و اگر برای درمان دردهای باطنی و درون بدن خوانده شود آرام می گیرد. (۳)

۲) برای درد چشم

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: اگر برای بیمار و علیل و درمندی خواند شود شفا یابد. و امام صادق علیه السلام فرمودند: این سوره را برای درد چشم بخواند دردش آرام گرفته و از بین می رود… (۴)

۳) برای دفع شر دشمنان و اذیت و آزار آنها

آیه ۴ سوره منافقون را بر روی یک مقدار خاکی که پاک است و خورشید بر آن نتابیده است(یعنی از باطن زمین برداشته شود) بخوانند و مخفیانه و بدون اینکه دشمن آن را ببیند به رویش بپاشند از شر دشمن در امان خواهد ماند. (۵)

———————————————————————–

پی نوشت:

(۱) مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۵

(۲) ثواب الاعمال، ص۱۱۸

(۳) تفسیرالبرهان، ج۵، ص۳۷۱

(۴) همان

(۵) خواص القران و فوائده، ص۱۳۴

 نظر دهید »

لباس مشکی، لباس اهل جهنم است ،چرا در عزاداری می پوشیم؟

20 دی 1391 توسط صالحی

پوشيدن لباس سياه درنماز مکروه شمرده شده ولی عمامه استثناء شده وخود پيامبراکرم نيز عمامه ی سياه در نماز برسر می گذاشت(دراين باره مراحعه کنيد به سنن النبی نوشته ی علامه طباطبائی) ودرروز غدير نيز وقتی امام علی عليه السلام را به جای خود به خلافت معرفی می کرد بر سر او عمامه ی سياه خود را گذاشت واورا ولی امر مومنين معرفی کرد (دراين باره به کتاب معالم المدرستين مرحوم علامه عسگری مراجعه فرمائيد )درعزاي امام حسين (ع) نيزپوشيدن سياه يكي از ويژگي‌هاي مهم شيعه محسوب مي‌شود و شيعه از باب اينكه لباس مشكي نشانه حزن و اندوه است (چنانكه در شهادت امام حسين(ع) و عزاداري آن حضرت سيره نقل شده) فتوا داده‌اند به جواز، بلكه فتوا داده‌اند به اينكه بعيد نيست لباس سياه در ماه محرم به قصد حزن و عزاداري راجح باشد ،در خصوص عزاداري براي امام حسين(ع) و در منابع تاريخي از همسران پيغمبر و… رواياتي نقل شده که به چند نمونه اشاره می شود:

1. ابونعيم اصفهاني روايت مي‌كند: «زماني كه خبر شهادت امام حسين(ع) به ام سلمه رسيد در مسجد پيامبر(ص) خيمه‌اي سياه برپا نمود و خود نيز جامة سياه پوشيد.[1]

2. مسعودي در اثبات الوصيه چنين روايت مي‌كند كه امام مجتبي(ع) پس از دفن پدر در مسجد كوفه خطبه خواند در حالي كه عمامه‌اي سياه بر سر و طيلساني مشكي (يعني جامه‌اي بلند كه بر دوش مي‌اندازند) در بر داشت.[2] و نمونه‌هاي ديگر كه در تاريخ آمده است از جمله: مرجوم مجلسي در بحارالانوار نقل كرده: «پس از شهادت امام حسين(ع) و ياران آن حضرت كسي از زنان بني‌هاشم و طايفه قريش نبود مگر آن كه براي امام حسين(ع) لباس سياه پوشيده بود»[3]

ادامه »

 نظر دهید »

جايگاه علم و حكمت

20 دی 1391 توسط صالحی

امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد:

اِنَّ الزَّرْعَ يَنْبُتُ فى السَّهْلِ وَلا يَنْبُتُ فى الصَّفا فَكذلِكَ الْحِكْمَةُ تَعْمُرُ فى قَلْبِ الْمُتَواضِعِ وَلا تَعْمُرُ فى قَلْبِ الْمُتَكَبِّرِ الْجَبّارِ!(1)

ترجمه

زراعت در زمين هاى نرم مى رويد، نه روى سنگ ها! همچنين علم و حكمت تنها در قلب متواضعان جوانه مى زند نه در قلب متكبران جبار!

شرح كوتاه

نخستين گام در راه تحصيل دانش فروتنى است، فروتنى در برابر حق، فروتنى در برابر استاد، و در برابر هركس كه بيشتر از انسان مى داند و مى تواند چيزى به او بياموزد.

به همين دليل «جهل» و «تكبّر» معمولا قرين و همراه يكديگرند، متكبّران حاضر به اعتراف به جهل نيستند، و حتى اگر واقعيّتى با روح غرور و تكبّر آنها نسازد نه تنها آن را انكار مى كنند بلكه با آن به مبارزه بر مى خيزند، سخن حق را از افراد هم رديف يا پايين تر از خود نمى پذيرند، و غالباً در جهل مركب مى مانند.

————————————————————————-

1. تحف العقول، صفحه 296.

منبع : صدو پنجاه درس زندگي آيت الله مکارم شيرازي

 نظر دهید »

وظايف سنگين امام(عليه السلام)

20 دی 1391 توسط صالحی

امام على ابن موسى الرضا(عليه السلام) مى فرمايد:

اَلاِْمامُ اَمينُ اللهِ فِى اَرْضِهِ وَخَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبادِهِ وَخَليفَتُهُ فى بِلادِهِ والداعى اِلى اللهِ و الذابُّ عَنْ حريم الله.(1)

ترجمه

امام امين خدا در زمين و در ميان خلق خدا، و حجت او بر بندگان و جانشين او در شهرها، و دعوت كننده به سوى خدا، و مدافع حريم الهى است.

شرح كوتاه

در اين حديث كه بخشى از حديث طولانى در زمينه معرفى مقام امامت است، به پنج قسمت از وظايف سنگين و مهم اشاره شده:

1- امام خزانه دار و امين وحى، و حافظ تمام علوم و احكام و معارف دين است.

2- امام دليل زنده و گواه روشن و معرف آيين خداست.

3- امام سرپرست و زمامدار الهى و نماينده او در ميان مردم است.

4- امام آمر به معروف و ناهى از منكر و بزرگترين مبلّغ دين است.

5- امام مدافع از حريم آيين خدا در برابر همجوم دشمنان است. و چنين كسى بايد داراى علم الهى و مقام عصمت باشد و جز خدا نمى تواند او را تعيين كند.

————————————————————————-

1. تحف العقول، صفحه 328.

منبع : صدو پنجاه درس زندگي آيت الله مکارم شيرازي

 نظر دهید »

آیا بیشتر دوزخیان را زنان تشکیل می‌دهند؟

20 دی 1391 توسط صالحی


پرسش
حدیثی می‌فرماید «اکثر اهل نار النساء» و حدیث دیگری هم از امام صادق(ع) وجود دارد که می‌فرمایند: «بیشترِ اهل بهشت از مستضعفان (در دنیا)، زنان هستند. خداوند عز و جل مى‌دانست که آنها ناتوان‌اند و بر ایشان رحم آورد»!. حال چگونه این دو حدیث قابل جمع است؟
پاسخ اجمالی

با آن‌که در برخی از روایات مرسل، عباراتی وجود دارد که گویا بیشتر دوزخیان از زنان هستند، اما این موضوع به صورت کلی قابل پذیرش نیست؛ چراکه روایات دیگری نیز در نقض آنها وجود دارد، به عنوان نمونه:

1. فضیل می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مردم سخنی را می‌گویند و آن این است که بیشتر اهل دوزخ در روز قیامت زنان هستند، حضرت فرمود: از کجا چنین باشد در حالى‌که مرد در آن روز با هزار تن از زنان دنیا تزویج خواهد کرد، در قصرى که از دُرّ یک‌پارچه است.[1]

2. عمّار ساباطی نقل می‌کند: امام صادق(ع) فرمود: بیشتر جمعیّت بهشت از زنان مستضعف‌اند خداوند عزّ و جلّ چون آنان را ضعیف تر آفرید، بر آنان دلسوزتر است.‏[2]

با توجه به مقایسه روایات، به نظر می‌رسد ظاهراً روایات دسته دوم از اعتبار بیشتری برخودار باشند، ضمن آن‌که روایت اوّل نیز دقیقاً بدین معنا نیست که حتما این‌گونه باشد، بلکه معنایش این است که در حالت عادی و اگر تلاشی از سوی زنان انجام نشود، بدین نتیجه خواهد انجامید؛ به دلیل این سخن رسول خدا(ص) که خطاب به زنان فرمود: و این چنین مى‌‏اندیشم که در روز رستاخیز بیشتر اهل دوزخ شما باشید، پس از شما می‌خواهم که بخداوند عزّ و جلّ خود را نزدیک کنید و به او تقرب جویید هر قدر که در توان دارید.[3]‏

———————————————————————————-

[1] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۴۶۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق. «رَوَى الْفُضَیْلُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لَهُ شَیْ‏ءٌ یَقُولُهُ النَّاسُ إِنَّ أَکْثَرَ أَهْلِ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ النِّسَاءُ قَالَ وَ أَنَّى ذَلِکَ وَ قَدْ یَتَزَوَّجُ الرَّجُلُ فِی الْآخِرَةِ أَلْفاً مِنْ نِسَاءِ الدُّنْیَا فِی قَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ وَاحِدَةٍ».

[2] همان. «رَوَى عَمَّارٌ السَّابَاطِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ أَکْثَرُ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ النِّسَاءُ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ».

[3] همان، ص 391، «إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ أَنَّکُنَّ أَکْثَرُ أَهْلِ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَقَرَّبْنَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اسْتَطَعْتُن».

منبع:الوعده صادق

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 188
  • 189
  • 190
  • ...
  • 191
  • ...
  • 192
  • 193
  • 194
  • ...
  • 195
  • ...
  • 196
  • 197
  • 198
  • ...
  • 284
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیریت استانی کردستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فرهنگی
  • عرفه
  • دل نوشته
  • مناسبتی
  • خبر فرهنگی
  • خبر آموزشی
  • مقدمه
  • آخر زمان و مهدویت
  • قرآن
  • احادیث
  • مسائل شرعی
  • داستان
  • شعر
  • توصیه های بزرگان
  • پیامبران الهی
  • پاسخ به شبهات دینی و اعتقادی
  • دعا
  • خبر پژوهشی
  • پزشکی
  • تحقیق
  • مسابقه
  • متفرقه
  • ولایت مداری
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

امام زمان

مهدویت امام زمان (عج)

سوره قرآن
ذکر روزهای هفته

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس