حضرت زهرا (س) در کلام مقام معظم رهبری
1)زندگی زهرا(س) بخاطر عظمت و شگفتی های فراوان که در آن هست،شبیه اسطوره های تاریخ است
2)آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و اورا دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه ای برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند ،منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا(س) ذوب میشود و از بین میرود
3)اسلام فاطمه_ آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی_را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی میکند.
آن زندگی ظاهری و جهاد ومبارزه و دانش و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور درهمه ی میدان ها ی سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی و همه جانبه ی او که مرد های بزرگ را در مقابلش به خضوع و خشوع وادار میکرد ،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا وصحیفه و تضرع و ذات ملکوتی ودرخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمومنین و پیامبر بودن اوست.زن،این است.
4)مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او ،باز به مراتب بالاتر است
فاطمه ی زهرا(س) به صورت،یک بشر و یک زن،آن هم زن جوانی است.اما در معنا، یک حقیقت عظیم ویک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
5)زن، آن هم در سنین جوانی از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه در بعضی از روایات است فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند.محدثه است،یعنی کسی که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.این مقام معنوی و میدان وسیع و قله ی رفیع ، درمقابل همه ی زنها ی آفرینش و عالم است.
6)این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثرم مژده ی آن را به پیامبر اکرم(ص)داد و فرمود"انااعطیناک الکوثر” که تاویل آن،فاطمه ی زهرا(س) است_درحقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از سرچشمه ی دین نبوی،بر همه ی بشریت و بر همه ی خلایق فرو میریزد.
خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند،اما نتوانستند((والله متم نوره ولو کره الکافرون)
7)باید هر حرف و کلمه و هر اشاره یی در زندگی این بزرگوار برای ما یک سرمشق باشد.به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم،این احساس را در زندگی پیاده نماییم.اگر محبت نباشد ، این رابطه ی عملی به وجود نمی آید.
8)زبان معصومین (ع) نسبت به این بزرگوار ، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که برای کسی که مقام والای فاطمه ی زهرا(س) را ندانسته ممکن است مایه ی تعجب شود.
لگد به پهلوی مادر که افتخار نباشد...
چگونه خانه ی ما بی تو بی بهار نباشد
چگونه دختر تو بی تو بی قرار نباشد..
تمام شهر که در فکر نبش قبر تو هستند..
چگونه دست علی سمت ذوالفقار نباشد؟
سه ماه گریه وهرروز بدتر از دیروز..
چگونه چشم من از فرط گریه تار نباشد
کسی نبود بگوید به مردم این شهر..
لگد به پهلوی مادر که افتخار نباشد..
ویا که مادری افتاد پیش نامحرم..
دودست بسته ی یک مرد..خنده دار نباشد..
کسی نبود بگوید که مادرم باید..
میان این در ودیوار..در فشار نباشد..
هزار مرتبه گفتم..بمان بمان مادر..
هزار مرتبه گفتم که رهسپار نباشد
شبی ندیدم از این سوی خانه در بستر..
سفیدی پر این باغ لاله زار نباشد..
مگر که میشود این مرد دلشکسته شبی
ز داغ مادر آن طفل سوگوار نباشد..
شبی نبود که بابا به قبر او نرود..
شبی نبود که او زائر مزار نباشد..
وصیت نامه ی زهرا(س)...
((بسم الله الرحمن الرحیم))
این ان چیزی است که فاطمه دختر پیامبر خدا وصیت میکند.او شهادت به وحدانیت خداوند میدهد و شهادت میدهد که پیغمبر اکرم بنده و فرستاده ی او است و این که بهشت حق است و جهنم حق است و قیامت که شکی در آن نیست خواهد آمد و خدای تعالی مردم را از قبرها در روز قیامت زنده میکند.
ای علی! من فاطمه دختر محمدم، خدای تعالی مرا با تو همسر قرار داد تا در دنیا و آخرت مال تو باشم ، تو به من از دیگران سزاوار تری که امور مرا عهده دار باشی.مرا در شب حنوط کن و در شب غسلم بده و کفن کن ونماز بخوان ومرا در شب دفن کن و به احدی جریان را نگو وبا تو وداع میکنم و تورا به خدا میسپارم و به فرزندان من تا روز قیامت سلام مرا برسان”
خدایا!خیلی دوستت دارم!!!
گفتم :خسته ام وناامید!!!
گفتی :لاتقنطوامن رحمه الله (زمر/53)از رحمت خدا ناامید نشوید.
گفتم :همیشه كه نمی دونی تودلم چی میگذره؟؟
گفتی ان الله یحول بین المرء وفلبه (انفال/24) خدا حایل است بین انسان وقلبش .
گفتم غیر از تو كسی را ندارم !!!
گفتی نحن اقرب الیه من حبل الورید (ق/16)ما از رگ گردن به شما نزدیكتریم .
گفتم :ولی انگار اصلا منو فراموش كردی ؟؟
گفتی :فاذكرونی اذكركم (بقره/152)مرا یاد كنید تا یاد شما باشم.
گفتم :تا كی صبر كنم؟؟
گفتی :ومایدریك نعل الساعه تكون قریبا (احزاب/63)تو چه میدانی شاید موعدش نزدیك باشد.
گفتم : توبزرگی ونزدیكیت برای من كوچیك خیلی دوره !تا اون موقع چی كاركنم؟
گفتی :واتبع ما یوحی الیك واصبر حتی یحكم ا…(یونس/109) اطاعت كن آنچه را وحی كردیم وصبر كن تا خدا حكم كند
گفتم :خیلی خونسردی ! تو خدایی وصبور ومن بنده ات ،هستم وظرف صبرم كوچیك….یه اشاره كنی تمومه!!!
گفتی: عسی ان تحبوا شیء اوهو شر لكم(بقره/216) شاید چیزی كه تودوست داری به صلاحت نباشد .
گفتم: انا عبدك الضعیف الذلیل…..اصلا چطوری دلت میاد؟؟
گفتی : ان الله باالناس لرئوف الرحیم(بقره/143)خدا نسبت به همه مردم مهربان است.
گفتم دلم گرفته !!!
گفتی :بفضل الله وبرحمته فبذالك خلیفه حوا(یونس/58)مردم به چی دلخوش كردن؟!!!باید به فضل ورحمت خدا شاد باشند
گفتم اصلا بیخیال توكلت علی ا…
گفتی: ان الله یحب المتوكلین(آل عمران/159)خدا توكل كنندگان را دوست دارد
گفتم : خیلی دوستت دارم!!
خدایا!مراببخش!!!
خدایا!
مرا ببخش !به خاطر لحظه هایی كه به یاد تو نبوده ام
به خاطر سجده هایی كه زود سر از مهر برداشتم
به خاطر همه ی درهایی كه كوبیده ام وخانه تو نبوده اند .
به خاطر همه حاجاتی كه از غیر تو خواسته ام .
به خاطر همه وعده هایی كه تو به من دادی و من باور نكردم
به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من ازمن خواستی ومن اعتماد نداشتم
به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی ومن نفهمیدم
به خاطر همه نعمت هایت كه شكر نكرده ام
به خاطر همه مهربانی هایت كه با گناه پاسخ داده ام
به خاطر همه چشم پوشی هایت كه سوء استفاده كرده ام وگستاخ تر شده ام
به خاطر همه آنچه در راه من خرج كرده ای ومن هیچ در راه توخرج نكرده ام.
به خاطر….
تحقیقی کوتاه دررابطه با مرگ
بـا تـوجـه بـه آيـات قـرآن كـريم و سخنان پيشوايان معصوم (ع ) درمى يابيم كه مرگ ، سبب نيستى انسان نمى شود، بلكه انتقال از زندگانى محدود به زندگانى وسيعتر و كاملتر است . ليـكـن انـسـان بـه سـبـب عـلل و عـوامـلى از مـرگ مـى هـراسـد. بـرخـى از آن عوامل عبارتند از:
الف ـ دلبستگى شديد به دنيا:
يـكـى از علل عمده هراس از مرگ ، علاقه و دلبستگى به دنيا و مظاهر آن است . وقتى انسان محبت شـديـد بـه دنـيـا، امـوال ، فـرزنـدان و بـستگان و خويشان پيدا كرد، جدا شدن از آنها براى او دشوار است .
امـا اگـر عـلاقـه انـسـان بـه دنـيـا در راسـتـاى عـشـق بـه خـدا و كـسـب رضـاى الهـى بـاشـد، دل كـنـدن از ايـن عـلايق و روى آوردن به محبوب حقيقى بسيار آسان خواهد بود، در صورتى كه اگـر مـحـبـت انـسـان نـسـبـت بـه امـوال ، فـرزنـدان ، مـقـام و نـظـايـر آن مستقل و جداى از توجه به خدا باشد موجب مى شود تا انسان از مرگ بگريزد.
ب ـ هراس از نيستى :
انسان از نيستى و نابودى مى هراسد؛ مثلاً از فقر مى ترسد چون فقر، نداشتن ثروت است ، از بـيـمـارى مـى ترسد؛ زيرا آن از دست دادن سلامتى است ، از تاريكى مى ترسد چون نور در آن نيست ، از بيابان و خانه خالى مى ترسد، چون كسى را در آنجا نمى يابد. از زلزله و صاعقه و حيوان درنده وحشت دارد، چون او را به نابودى تهديد مى كند.
بـنـابراين ، علت ترس عدّه اى از مرگ اين است كه مرگ در نظر آنان فناى مطلق است ، امّا اگر مـرگ را هـمـچـون تـولّد نـوزاد از مـادر، تـولدى ديگر بدانيم و معتقد باشيم كه با عبور از اين گذرگاه سخت به جهانى مى رسيم كه از اين جهان بسيار وسيعتر، پر فروغتر و آرام بخش تر اسـت و نـيـز مـرگ را مـرحـله انـتـقال به نوع عاليتر و كاملترى از زندگى بدانيم كه زندگى فـعـلى در مـقـايسه با آن ، مرگ محسوب مى شود، در اين صورت مرگ نه تنها وحشتناك و نفرت انگيز نخواهد بود بلكه زيبا و دوست داشتنى خواهد شد.
ج ـ ترس از كيفر اعمال :
گـروهـى نـيـز از مـرگ وحـشـت دارنـد، امـا نـه بـه اين معنا كه مرگ را فناى مطلق بدانند و منكر زنـدگـانـى پـس از آن بـاشـنـد، بـلكـه آن چـنـان پـرونـده اعـمـال خـود را سـيـاه و تـاريـك مى بينند كه گويا با چشمان خود، كيفرهاى سنگين و مجازاتهاى دردنـاك بـعـد از مـرگ را، مـشـاهـده مـى كـنـنـد و يـا حـداقـل چـنـيـن احتمالى را مى دهند و چون بايد پاسخگوى تخلّفات خود باشند از وقوع آن روز وحشت دارند. قرآن كريم مى فرمايد:
((وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ اءَبَداً بِما قَدَّمَتْ اءَيْديهِمْ))
آنان (يهوديان ) به سبب اعمالى كه از پيش فرستاده اند، هرگز تمناى مرگ نمى كنند!
ايـن آيه اشاره دارد به ادعاى قوم يهود كه خود را از دوستداران حقيقى خدا قلمداد مى كردند. آيه بـالا در مـورد آنـان مـى فرمايد: ادعاى دروغين مى كنند، زيرا اگر راست مى گفتند و دوستدار خدا بودند بايد شوق ديدار خدا و آرزوى مرگ را داشته باشند.
شخصى از امام حسن عليه السلام پرسيد: چرا از مرگ مى ترسيم ؟ فرمود:
((إِنَّكـُمْ اءَخـْرَبـْتـُمْ اخـِرَتـَكـُمْ وَ عـَمَّرْتـُمْ دُنـْيـاكـُمْ فـَاءَنـْتـُمْ تَكْرَهُونَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرانِ إِلَى الْخَرابِ))
هـمـانـا شـمـا آخـرت خود را خراب كرده و دنيايتان را آباد كرده ايد، پس ناپسند مى داريد كه از آبادانى به سوى خرابى منتقل گرديد.
لحظه مرگ
قرآن كريم درباره لحظه مرگ مى فرمايد:
((وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ))
لحظه گيج كننده مرگ ، بحق فرا رسيد، همان چيزى كه از آن فرار مى كردى .
امام على عليه السلام مى فرمايد:
((… پـس سـخـتـيـهـائى كـه بـايـشـان رو آورد بـوصـف در نـمـى آيـد … و او در بـيـن اهـل بـيـت خـود بـا ديـده (اضطراب و نگرانى آنها را) مى بيند و با گوش (آه و ناله آنها را) مى شـنـود و عـقـلش بـجـا و فـهـم و ادراكش برقرار است ، بفكر مى افتد كه عمر خود را چسان بسر بـرده و چگونه روزگارش را گذرانيده و بياد مى آورد مالهايى كه جمع كرده و براى به دست آوردن آنـهـا (از حـلال و حـرام ) چـشم پوشيده ، و آنها را از جاهايى كه آشكار و مشتبه بوده ، به دست آورده ، بتحقيق زيانهاى جمع آورى آن اموال دچار او گشته و بر جدائى آنها مطّلع شده ، اين امـوال بـعـد از او بـاقـى مى ماند براى زنده ها كه در آنها متنعم بوده خوش مى گذرانند. پس آن امـوال بـى مـشـقت براى غير او است ؛ و بار گران آن بر پشت او مى باشد؛ و آن مرد در گرو آن اموال است ….))
كيفيت جان دادن
در آيات و روايات جان دادن انسان چهار نوع بيان شده است :
الف ـ افراد خوبى كه راحت جان مى دهند:
امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((مـرگ براى مؤ من مانند بوى خوشى است كه آن را مى بويد، پس به سبب آن سستى در بدن و حواسش واقع مى شود، و همه رنج و درد از او قطع مى شود….))
ب ـ افراد خوبى كه سخت جان مى دهند:
امام صادق (ع ) فرمود:
(( … وَ مـا كـانَ مـِنْ شـَديـدَةٍ فـَتـَمـْحيصُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ لِيَرِدَ الاْ خِرَةَ نَقِيّاً، نَظيفاً، مُسْتَحِقّاً لِثَوابِ الاَْبَدِ …))
و آنـچـه (در هـنـگـام مرگ ) از سختيها مى بيند پس براى پاك شدنش از گناهان مى باشد تا در قيامت پاك و پاكيزه ، بگونه اى كه مستحق ثواب ابدى باشد، وارد گردد… .
البـتـه بـايد توجّه داشت كه سختى مرگ ، كفّاره هر مؤ منى و براى هر گناهى نيست ، بلكه با تـوجـه بـه روايـات ديـگـر بـايـد گـفـت كـه سـخـتـى مـرگ بـطـور اجـمـال ، كـفـّاره گـنـاهـان اسـت بـراى ايـنـكـه پـاكـيـزه و مـسـتـحـق ثـواب ابـدى وارد عالم آخرت گردد
ج ـ افراد بدى كه راحت جان مى دهند:
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
((… وَ ما كانَ مِنْ سُهُولَةٍ هُناكَ عَلَى الْكافِرِ فَلْيُوَفّى اَجْرُ حَسَناتِهِ فِى الدُّنْيا لِيَرِدَ الاْ خِرَةَ وَ لَيْسَ لَهُ اِلاّ ما يُوجِبُ عَلَيْهِ الْعَذابُ …))
و آن جان دادنى كه بر كافر آسان باشد براى اين است كه پاداش كارهاى نيكش در دنيا به او داده شود تا به عالم آخرت وارد شود و چيزى جز آنچه موجب عذابش شود براى او نباشد … .
يـعـنى راحت مردن كافر، به خاطر تصفيه حسابى است كه خداوند نسبت به كارهاى نيك او انجام مـى دهـد؛ چـون بـعـضـى از كـافـران در زنـدگـى كـارهـاى مـثـبـتـى دارنـد كه آسان مردن پاداش عمل آنهاست .
د ـ افراد بدى كه به سختى جان مى دهند:
اين اولين سيلى و شكنجه الهى بدكاران ، توسط ماءموران خداست ، قرآن كريم مى فرمايد:
((وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ اءَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا
عَذابَ الْحَريقِ))
اى پـيـامـبـر! اگر مى ديدى هنگامى كه فرشتگان ، كافران را قبض روح مى كنند، در حالى كه به
صورت و پشت آنان مى زنند و به آنها مى گويند بچشيد عذاب سوزنده را.
و نيز مى فرمايد:
((اَلَّذيـنَ تـَتـَوَفّيهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى اءَنْفُسِهِمْ فَاءَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ))
كسانى كه با كفر و گناه ، به خود ظلم كردند، وقتى كه فرشتگان آنان را قبض روح مى كنند (خـود را بـاخـتـه و) تسليم مى شوند (و مى گويند) ما كار بدى نكرده ايم . آرى ! همانا خداوند به آنچه انجام مى داديد آگاه است .
انـسـانـى كـه در تـمام عمرش حيله و دروغ را پيشه خود مى كرد، حتى در لحظه مرگ هم از اخلاق زشت خود دست بر نداشته ، به خداوند و فرشتگان نيز در حساسترين لحظات دروغ مى گويد.
حالات انسان هنگام مرگ و بعد از آن
هنگامه جان دادن
زمـان جـان دادن ، از دشـوارتـريـن لحظات زندگى انسان است . جدا شدن از همه آن چيزهايى كه انـسـان بـا آنها انس و علاقه داشته ، و سفر به دنيايى ناشناخته ، آنهم با كوله بارى سنگين از اعمال خوب و بد و سرانجامى نامعلوم !
آن گـاه كـه غـبـار مـرگ رخ مـى نمايد و بر رخسار آدمى نمودار مى شود فروغ زندگى از نگاه انـسـان رخـت بـر مى بندد، نفس به شماره مى افتد، تپش قلب به كندى مى گرايد، اضطراب ، تـرس و واهـمـه عجيبى سراسر وجود انسان را فرا مى گيرد، اندك اندك حرارت بدن پايين آمده سـرد و سـردتـر مـى شـود، تـا ايـن كـه بـا قـبـض روح كـامـل تـوسـط فـرشته مرگ كالبد انسان بى جان نقش زمين مى شود، و رابطه انسان با حيات دنيوى بكلى قطع مى گردد.
ریاضت واقعی...
- چه مسیری میتواند جویندگان سلوک الهی را به مقصد برساند؟
واجبی ترک نشود و حرامی را مرتکب نشویم. این است که ایمان را بالا میبرد. ایمان که بالا رفت، بصیرت پیدا میشود.
- یعنی ما ریاضتی فراتر از واجبات و محرمات شناخته شده در اسلام نداریم؟
نه. ریاضت سالم همین انجام واجب و ترک حرام از سن بلوغ تا آخر عمر است. این ریاضت اسلام است. ادامه این ریاضت ایمان را بالا میبرد و ایمان که بالا رفت انسان بصیرت پیدا میکند و حجابها برطرف میشود.
- پس این دستورات ریاضتی که بعضی به دیگران میدهند مشروع نیست؟
باید منشأ آن همین دو آیه باشد: “یا اَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوالله” َواجبات و محرمات را مراعات کنید تا ایمان بالا برود و “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا” برای درجات بعد هم ذکر کثیر لازم است؛ این دو آیه اساس اخلاق و رشد است.
اگر کسی بگوید که مثلا وقتی شما یک چله میگیرید و در یک محیط آرام تمرکز دارید، حالت ذکر شما تقویت میشود و قدرت ذکر و تذکر شما قوت پیدا میکند؛ این در همان مسیر است، البته منوط به اینکه خلاف شرع نباشد.
فقط با اطاعت فرمان است که میتوان به طرف خدا رفت؛ بنابراین در تمام مراحل، چه در قسمت اول باشیم و چه در قسمت دوم که واجب نیست ولی برای حرکت به طرف هدف الزامی است- این مساله لازم است، یعنی اطاعت فرمان باید آنجا باشد.
من از این بیان حضرتعالی این جور برداشت میکنم که گویی ما چیزی به نام سلوک عرفانی نداریم و هرچه هست، همان دستورات شرعی واجب و حرام و مستحب و مکروهی است که در فقه بیان شده و دستورهایی که در قالب اخلاق ذکر شده است.
بله همان آیه است. منتها مردم میخوانند ولی عمل نمیکنند. کم هستند افرادی که در طول عمر تقوا را رعایت کنند. کار خیر زیاد میکنند و کنار آن هم مرتکب گناه میشوند و همین گناهان حجاب میآورد. اینها افراد نادری هستند که کار حرام انجام نمیدهند و این میشود که ایمان مرتب در تزاید باشد و ایمان که در تزاید باشد، حرکت در مرحله دوم آسانتر میشود.
دین و دنیا در کلام امیرالمومنین(ع)
هنگامی که عثمان جناب ابوذر رضوان الله تعالی علیه را به ربذه تبعید کرد و آن جناب قصد سفر نمود، در میان راه حضرت علی علیه السلام را دید و حضرت به ایشان فرمودند: ابوذر تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی، این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی ( دین) رو به گریز آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی چه بسیار نیاز دارند و چه بی نیازی تو بدانچه از تو باز می دارند. بزودی می دانی فردا سود برنده کیست و آنکه بیشتر بر او حسد ورزند چه کسی است.
از کتاب علی از زبان علی / دکتر سید جعفر شهیدی
نماز بر پیکر آیت الله خوشوقت
رهبر معظم انقلاب بر پیکر آیت الله عزیزالله خوشوقت از علمای بزرگ تهران که صبح چهارشنبه دوم اسفند در مکه مکرمه رحلت کردند در دانشگاه تهران با حضور خیل عظیم مردم اقامه نماز کردند.
در این مراسم عده زیادی از مردم و مشتاقان این عالم ربانی و همچنین تعدادی از مقامات و مسئولان کشوری و لشکری از جمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری، علی لاریجانی رئیس مجلس، آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه، آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان ، آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران، آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان، محمد گلپایگانی رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام و السلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، سید محمدرضا میرتاج الدینی معاون پارلمانی رئیس جمهور، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش حضور داشتند.
مقام معظم رهبری در ادامه با این یار دیرین خود و عالم ربانی وداع کردند و بر پیکر ایشان فاتحه خواندند.
پیکر آیت الله خوشوقت پس از تشییع در جوار حرم عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
آيت الله خوشوقت كه براي انجام عمره مفرده به عربستان عزيمت كرده بود، يكشنبه 29 بهمن ماه بعد از انجام اعمال عمره به دليل عارضه نارسايي كليوي و مشكلات تنفسي ناشي از ديابت در بيمارستان ملك فيصل مكه مكرمه بستري شد و صبح روز چهارشنبه 2 اسفند در بیمارستانی در عربستان سعودی درگذشت.
(روحش شاد ویادش گرامی)
معاون محترم آموزش مدیریت استان کردستان در المپیاد علمی مرحله استانی حضور یافتند.
به گزارش روابط عمومی مدیریت استان کردستان، معاون محترم آموزش استان سرکار خانم کبری محمدی در مسابقات علمی (مرحله استانی ) که در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) کامیاران همزمان با دیگر مدارس علمیه سراسر کشور برگزار گردید به عنوان ناظر آزمون حضور یافتند .
ایشان ضمن تقدیر وتشکر ازمدیر وعوامل اجرایی آزمون در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)تصریح کردند:اجرای آزمون در این مدرسه مبارکه برطبق دستورالعمل های ارسالی از معاونت محترم آموزش مرکز بوده واز اجرای منظم آن ابراز خرسندی نمودند.