اسطوره صبر...
امروز، روز آمدن توست ای زینب کبری. آمدن تو ای اسطوره صبر و بردباری، ای تجسم صبر خداگونه. بیا که درد ضربت بر بازو و پهلوی مادر به دست های نوازشگر و کودکانه تو آرام می گیرد. بیا که پدر را تو باید با چشم گریان تا خدا بدرقه کنی. بیا که جگر شرحه شرحه برادرت حسن(ع) را در واپسین لحظات تو باید به اشک چشم مرهم گذاری. بیا که تو باید در کربلای حسین(ع)، هم کوه صبر باشی و هم زلال جاری عاطفه؛ هم ستون استقامت باشی و هم پیام رسان کربلا.
خوش آمدی
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی، در لفافه ای از نور پیچیده شده است. زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است. هاله ای از نور خدا را در برگرفته است. فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان تا زمین جاده ای از نور کشیده است. غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس. بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید. زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد. خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)، ای زینب حسن و حسین(ع).
بیا زینب، ای دختر آسمانی من، بیا ای روح ملکوتی، بیا که مادر سخت چشم به راه تو است. بیا که فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو سخن هاست. تو را در کودکی تنها خواهم گذاشت و تو در کودکی پرستارم خواهی شد. زینبم، به نگاه های کودکانه، اما مهربان و پرمعنایت سخت محتاجم. بیا مهربانِ مادر که در این نبود یار و مددکار، تو برایم گوهری خواهی بود.
شب میلاد دختر زهراست* * *هرکجا بنگری شعف برپاست
یا زینب کبری(سلام الله علیها)
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در كنار نهر علقم زينب است
میلاد باسعادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(سلام الله علیها )مبارک
باز عالم پر ز غوغاى كه شد؟
باز دلها مست و شيداى كه شد؟
باز گوش اهل دل پر زمزمه
از طنينِ شور و آواى كه شد
باز سر دارد هواى عاشقى
طالب روى دل آراى كه شد
باز ديده سوى دامم مىكشد
پايبند چشم گيراى كه شد
باز دل سرشار از شوق كه شد
باز اين ويرانه مأواى كه شد
دل به شوق ازياد زينب آمده
تهنيت ميلاد زينب آمده
نام زينب لرزه بر دل افكند
غير آن دل كه ز سنگ و آهناست
كسيت زينب جلوه عشق خدا
عشق او سرمايه دين من است
هست سرى منجلى در روح او
جمع زهرا و على در روح او
هيچ گنجى با غمت همپايه نسيت
غير عشقت شيعه را سرمايه نيست
خواست دل آيد به زير سايهايت
ديد اما نور حق را سايه نيست
غير تو كه شيعه زهرا خوردهاى
هيچ كس با فاطمه همپايه نيست
غير نام دلربايت زينبا
در كتاب عشق حيدر آيه نيست
غير اشكى كه نثارت مىكنم
عاشق بىمايهات را مايه نسيت
عزت حيدر مدد كن عاشقت
دختر كوثر مدد كن عاشقت
اى درخشندهتر از الماسها
اى صفا بخش وجود ياسها
اى تجلى امامت در زنان
مايهي ترس علىنشناسها
حوريان از درك تو عاجز همه
كى شناسندند يقين خناسها
لطف تو شد شامل هر شيعهاى
اى صفا بخشيده بر احساسها
خسته بال دام عشقِ زينبم
من پرستوىِ دمشق زينبم
اى خدا من دوستدار زينبم
خسته جانم جانثار زينبم
سالها پرسه به كويش مىزنم
كوچه گرد و خاكسار زينبم
مىتپد در سينه دل با ياد او
دردمند و بيقرار زينبم
كاش بودم من كبوتر اى خدا
تا نمايى همجوار زينبم
در دم مرگم سوى شامم كشيد
آن زمان در انتظار زينبم
كاش من قربان زينب مىشدم
خادم طفلان زينب مىشدم
بشارت تولد زينب و گريه على (علیه السلام)
هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده
اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))
گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)
روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟))پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))
تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن
زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).
مهریه در جوامع اسلامی...بطلان مهریه ی زیاد
بسمه تعالی
(درابتدای کلام باید عرض کنم دوستان جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتابهایی چون: فاطمه(س) الگوی همه_ مصائب و کرامات فاطمه(س) _ خصائص فاطمیه_بهشت جوانان_وسائل الشیعه_مکارم الاخلاق_بحارالانوار .. ویا نشریات حوزه ی علمیه مراجعه بفرمایند…)
1)رسول مکرم اسلام (ص)فرمود:
“ای حولا قسم به آن خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت ،هرزنی که مهریه اش را زیاد کند و باعث فشار بر شوهرش شود،خداوند بزرگ درروز قیامت در روز قیامت زنجیرهای آتشین جهنم را براو سنگین میگرداند”
2)حضرت علی(ع) فرمود:"مهریه ی زنان را زیاد نکنید زیرا این کار باعث دشمنی میان شما و از بین رفتن نظام خانواده خواهد شد”
3)امام جعفرصادق(ع):"از برکت و سعادت زن،کم بودن مخارج،به کم قانع بودن و راحت بچه دار شدنش است.”
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله) :
“با اهدای سلام و تحیت،اخیرا در رسانه ها خبر شگفت آوری منتشر شد که خانمی یکصد و بیست و چهار هزار سکه ی بهار آزادی (بزن به افتخارش!)مهر خود قرار داده است.
سپس براثر ناسازگاری آن را به اجرا گذاشته و چون شوهرش به طور یقین نمیتوانسته آن را بپردازد،دادگاه آن را تقسیط کرده که هرماه یک سکه بپردازد که مدت آن بیش از ده هزار سال میشود..(بنده ی خدا..!)
حالا بماند که در اینجور مواقع تبدیل به مهرالمثل و..میشه..و اونطور که آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند:زیرا هیچ کس دراین موارد قصد جدی ندارد و به فرض که قصد جدی داشته باشد جنبه ی سفهی دارد و باطل است..
رضایت داماد درمهریه :
به طور کامل برگرفته از کتاب"فاطمه الگوی همه” : ص135 و 136
درست است که اسلام عزیز مهریه را برای زن به عنوان هدیه تعیین نموده است،اما این مهریه همانطوری که بنا شد نبایداز حد متعارفی که اسلام و سیره و روش صالحان است تجاوز کند،به طوری که به جوانان فشار آید و آنان را از ازدواج منصرف سازد.لذا باید دید پیامبر اسلام(ص) در این مورد چگونه با داماد عزیزش برخورد نمود.
درحدیث آمده است:
(حضرت علی(ع) به محضر مبارک رسول خدا مشرف شد،پیامبر اسلام(ص) با چهره ی خندان و متبسم با ایشان روبرو شد،سپس فرمود:ای علی!خداوند به من دستور داده که فاطمه را به عقد تو درآورم و من اورا با مهریه ی 400 مثقال نقره به همسری تو درآوردم،آیا شما نیز به این مقدار مهریه برای همسرت راضی هستی؟(خواهش میکنم به تفاوت ها دقت کنید..! امروزه بابای عروس خانم میگن:یا راضی میشی یا دور دخترمنو خط بکش!! بعد ادعای مذهبی بودن و…)
حضرت علی(ع در پاسخ فرمود:یا رسول الله!من هم به دادن این مقدار مهریه راضی هستم ،سپس به سجده رفت و خدارا سپاس گفت.
پیام حدیث:با توجه به اینکه الگوی ما حضرت زهرا(س) است،سعی نماییم در مهریه ها رضایت داماد را نیز در نظر بگیریم.نه اینکه مهریه هارا بالا در نظر بگیریم چه داماد راضی باشد چه راضی نباشد.به طوری که داماد اگر تمام عمرش کار کند توان پرداخت آن را ندارد!
انشالله که دیدگاه همه ی ما به زندگی یک دیدگاه زهرایی و الهی و متناسب با سیره ی اهل بیت باشه….
زهرا (س) در کلام مقام معظم رهبری
1)زندگی زهرا(س) بخاطر عظمت و شگفتی های فراوان که در آن هست،شبیه اسطوره های تاریخ است
2)آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و اورا دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه ای برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند ،منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ در مقابل گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا(س) ذوب میشود و از بین میرود
3)اسلام فاطمه_ آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی_را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی میکند.
آن زندگی ظاهری و جهاد ومبارزه و دانش و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور درهمه ی میدان ها ی سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی و همه جانبه ی او که مرد های بزرگ را در مقابلش به خضوع و خشوع وادار میکرد ،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا وصحیفه و تضرع و ذات ملکوتی ودرخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمومنین و پیامبر بودن اوست.زن،این است.
4)مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او ،باز به مراتب بالاتر است
فاطمه ی زهرا(س) به صورت،یک بشر و یک زن،آن هم زن جوانی است.اما در معنا، یک حقیقت عظیم ویک نور درخشان الهی و یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
5)زن، آن هم در سنین جوانی از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه در بعضی از روایات است فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند.محدثه است،یعنی کسی که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.این مقام معنوی و میدان وسیع و قله ی رفیع ، درمقابل همه ی زنها ی آفرینش و عالم است.
6)این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثرم مژده ی آن را به پیامبر اکرم(ص)داد و فرمود"انااعطیناک الکوثر” که تاویل آن،فاطمه ی زهرا(س) است_درحقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از سرچشمه ی دین نبوی،بر همه ی بشریت و بر همه ی خلایق فرو میریزد.
خیلی ها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند،اما نتوانستند((والله متم نوره ولو کره الکافرون)
7)باید هر حرف و کلمه و هر اشاره یی در زندگی این بزرگوار برای ما یک سرمشق باشد.به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم،این احساس را در زندگی پیاده نماییم.اگر محبت نباشد ، این رابطه ی عملی به وجود نمی آید.
8)زبان معصومین (ع) نسبت به این بزرگوار ، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که برای کسی که مقام والای فاطمه ی زهرا(س) را ندانسته ممکن است مایه ی تعجب شود.