متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر
حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر با صدور پيامی برای خسارت ديدگان و بازماندگان اين حادثه صبر و اجر مسالت كردند.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری؛ حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه تلخ زلزله در استان بوشهر با صدور پيامی برای خسارت ديدگان و بازماندگان اين حادثه صبر و اجر مسالت كردند.
متن پيام به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تاسف و اندوه خبر زلزله در استان بوشهر و تلفات و خسارتهای انسانی آن را دریافت كردم.
با دعا و درخواست رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و شفای آسیب دیدگان و صبر و اجر برای بازماندگان، از نماینده محترم ولی فقیه و مسئولان محترم در استان و نیز مسئولان ذیربط در مركز و غیره میخواهم كه همه كوشش خود را برای نجات آسیب دیدگان و پشتیبانی خسارت یافتگان بكار برند و امیدوارم مردم عزیز از همه جای كشور نیز مانند همیشه نقش درخشان خود را در كاستن از رنج مصیبت دیدگان ایفا كنند.
والسلام علیكم و رحمه الله
سید علی خامنه ای
20/فروردین ماه/
جلوگيرى شديد على از نبش قبرحضرت زهرا(س)
روايت شده: شبى كه جنازه ى فاطمه (س) را دفن كردند، در قبرستان بقيع صورت چهل قبر تازه احداث كردند. و وقتى كه مسلمانان از وفات فاطمه (س) آگاه شدند به قبرستان بقيع رفتند، در آنجا چهل قبر تازه يافتند، قبر فاطمه (س) را پيدا نكردند، صداى ضجّه و گريه از آنها برخاست، همديگر را سرزنش مى كردند، و مى گفتند: پيامبر شما جز يك دختر در ميان شما نگذاشت، ولى او از دنيا رفت و به خاك سپرده شد و در مراسم نماز و دفن او حاضر نشديد، و قبر او را نمى شناسيد.
سران قوم گفتند: برويد عدّه اى از زنان با ايمان را بياوريد تا اين قبرها را نبش كنند، تا جنازه ى فاطمه (س) را پيدا كنيم و بر او نماز بخوانيم، و قبرش را زيارت كنيم.
على (ع) از اين تصميم، با خبر شد، خشمگين از خانه بيرون آمد، آنچنان خشمگين بود كه چشمهايش سرخ شده بود و رگهاى گردنش پر از خون گشته بود، و قباى زردى كه هنگام ناگواريها مى پوشيد، پوشيده بود، و بر شمشير ذوالفقارش تكيه نموده بود تا به قبرستان بقيع آمد، و مردم را از نبش قبرها ترسانيد.
مردم گفتند: اين على بن ابيطالب (ع) است كه مى آيد در حالى كه سوگند ياد كرده كه اگر يك سنگ از اين قبرها جابجا شود، تمام شما را خواهد گشت.
در اين هنگام، عمر با جمعى از اصحابش با على (ع) ملاقات كردند، عمر گفت:
«اى ابوالحسن! اين چه كارى است كه انجام داده اى، سوگند به خدا قطعاً قبر زهرا (س) را نبش مى كنيم، و بر او نماز مى خوانيم».
حضرت على (ع) دست بر دامن او زد و آن را پيچيد و به زمين كشيد، عمر به زمين افتاد، على (ع) به او فرمود:
«اى پسر سوداى حبشيّه! من از حق خودم گذشتم از بيم آنكه مردم از دين خارج نگردند، امّا در مورد نبش قبر فاطمه (س)، سوگند به خدائى كه جانم در اختيار او است، اگر چنين كنيد، زمين را از خون شما سيراب مى كنم، چنين نكنيد تا جان سالمى از ميان بدر بريد».
ابوبكر به حضور على (ع) آمد و عرض كرد: ترا به حق رسول خدا (ص) و به حق آن كسى كه بالاى عرش است (يعنى خدا) سوگند مى دهم، عمر را رها كن، ما چيزى را كه شما نپسنديد، انجام نمى دهيم.
آنگاه على (ع)، عمر را رها كرد، و مردم متفرّق شدند و از فكر نبش قبر منصرف گرديدند.
لحظه ى غم انگيز شهادت زهرا (س)
روايان سنّى و شيعه از «سَلْمى» همسر ابورافع نقل كرده اند كه گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستارى مى كردم، يك روز حال او خوب شد و بيماريش آرام گرديد، امير مؤمنان على (ع) براى بعضى كارها از خانه بيرون رفت، فاطمه (س) به من فرمود: مقدارى آب بياور تا غسل كنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و كمك كردم، فاطمه (س) برخاست و غسل نيكوئى انجام داد، لباسش را عوض كرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن كن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابيد، و به من فرمود: من امروز از دنيا مى روم، من خودم را شسته ام، هيچكس روى مرا باز نكند سپس دستش را زير سرش گذاشت و از دنيا رفت.
روايت شده: آن هنگام كه فاطمه (س) جان سپرد، ساعت بين مغرب و عشا بود، وقتى كه زمان احتضار فرارسيد، نگاه تندى كرد و سپس گفت:
اَلسَّلامُ عَلى جِبْرَئيل، اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِكَ، اَللَّهُمَّ فِى رِضْوانِكَ وَ جَوارِكَ وَ دارِكَ دار السَّلامِ. :
«سلام بر جبرئيل، سلام بر رسول خدا (ص)، خدايا با رسول خدا (ص) هستم، خدايا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانه ى سلام، هستم».
سپس به حاضران فرمود: آيا آنچه مى بينم شما هم مى بينيد؟
بعضى از حاضران گفتند: اى دختر رسول خدا! چه مى بينى؟
فرمود: اكنون اهل آسمان را با موكبها و هيئتهاى خود مى نگرم و جبرئيل را مى بينم و رسول خدا (ص) را مى نگرم كه مى فرمايد: «اى دخترم! نزد ما بيا كه آنچه (از نعمتها و رضوان الهى) در پيش دارى، براى تو بهتر است».
زيد بن على (ع) نقل مى كند: فاطمه (س) به جبرئيل و به پيامبر (ص) و همچنين به عزرائيل سلام كرد، حاضران صداى ظريف فرشتگان را شنيدند، و بوى خوشى كه خوشبوترين بوها بود استشمام كردند.
گزارش اسماء بنت عُمَيْس از لحظات شهادت زهرا
اسماء بنت عُمَيْس مى گويد: هنگامى كه فاطمه (س) به حال احتضار افتاد، به من فرمود: «هنگامى كه جبرئيل در ساعت رحلت پيامبر (ص) نزد پيامبر (ص) آمد مقدارى كافور از بهشت آورد، پيامبر (ص) آن را سه قسم كرد، يك قسم آن را براى خود برداشت و يك قسم آن را براى على (ع)، و يك قسم آن را براى من گذاشت كه وزن آن چهل درهم بود»، آنگاه به من فرمود: اى اسماء آن كافور باقيمانده را در فلان جا است بياور و كنار سرم بگذار، اين را گفت و جامه اش را به سر كشيد، و فرمود: اندكى صبر كن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه به پدرم ملحق شده ام:
اسماء اندكى صبر كرد، سپس فاطمه (س) را صدا زد، جوابى نشنيد، صدا زد:
يا بِنْتَ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفى، يا بِنْتَ اَكْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساء، يا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطَأَ الْحِصى يا بِنْتَ مَنْ كانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوَْسَيْنِ اَوْ اَدْنى. :
«اى دختر محمد مصطفى! اى دختر بهترين انسانها، اى دختر برترين كسى كه بر روى زمين راه رفت، اى دختر كسى كه در شب معراج به جايگاه خاصّ قرب الهى رسيد».
باز جواب نشنيد، اسماء روپوش را كنار زد، ناگاه دريافت كه فاطمه (س) به لقاءِاللَّه پيوسته است، خود را به روى فاطمه (س) انداخت و او را مى بوسيد و عرض كرد: «اى فاطمه! وقتى كه بحضور پدرت رسول خدا (ص) رسيدى، سلام مرا به او برسان».
فرعون مرا مسلمان کرد!!!
هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.
هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب، نتایج نهایی ظاهر شد؛ بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کردهاند. اما مسئلهی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده، درحالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثهی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال میکرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸میلادیکشفشده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن میگوید در حالیکه کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که حضرت محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند. پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم گرفت به کشورهای اسلامی سفر کند تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل نماید.
یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود :
{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:۹۲] ما امروز پیکرت را [از آب] نجات میدهیم تا عبرت آیندگان شوى، و همانا بسیارى از مردم از آیتهاى ما بى خبرند
این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: “من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.” موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید). حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتاب “قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید” بود.
یکی از بهترین روش های تبلیغی معرفی و ارائه ی چهره ی واقعی اسلام در تمامی عرصه ها و مجالات علمی، تحقیقاتی و … می باشد؛ همین روش باعث شده تا بسیاری از غیر مسلمانان خارجی به دین مبین اسلام رهنمون گردند.
شعر:آقا اجازه!
آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران
آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!
قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»
من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!
آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان
اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!
«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!
آقا اجازه!……………………….
…………………………………!
باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان…
آقا اجازه! خستهام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نانجیب
آقا اجازه! پنجرهها سنگ گشتهاند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه! باز به من طعنه میزنند
عاشق ندیدههای پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» میکنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب
آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود
«آدم» نمیشویم! بیا: ماجرای «سیب»!
باشد! سکوت میکنم اما خودت ببین … !
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب ….
باز هم زلزله!!!
هموطنان عزیز بوشهری تسلیت!!!
صیاد دلها...
شهيد علي صيادشيرازي روز شنبه 21 فروردين ماه 1378 در حوالي خانه اش مورد سوء قصد عوامل تروريست قرار گرفت و به شهادت رسيد.
ساعت 6 و 45 دقيقه صبح اين روز كه تيمسار صيادشيرازي با اتومبيل خود به قصد عزيمت به محل كارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسي قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
اهالي محل كه از اين حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بيمارستان فرهنگ انتقال دادند كه متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشكان براي نجات وي بي نتيجه بود و او در بيمارستان به شهادت رسيد.
به گفته شاهدان مرد تروريست با پوشش لباس رفتگر در حوالي خانه شهيد به كمين نشست و تيمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست. در اينحال شهيد صياد كه سوار بر خودرو تويوتاي سفيد رنگ خود بود مورد اصابت سه گلوله تروريست واقع شد.
در پي اين حادثه يك سخنگوي گروهك تروريستي منافقين در تماس با خبرگزاري فرانسه در نيكوزيا مسؤوليت اين جنايت را بر عهده گرفت.
وصیت نامه شهید صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.
انالله و انا الیه راجعون
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.
اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛
خدایا! تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آن چه را كه تو خود به من دادی در راه عشقی كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.
پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین - من الله التوفیق
علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 - 15 رجب 1413
روحش شاد راهش پر رهروباد
برگزاری نشستی به مناسبت هفته سلامت در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران نشستی به مناسبت هفته سلامت در این مدرسه علمیه برگزار گردید
سرکار خانم کهریزی پور مدیر مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران با اشاره به برگزاری نشستی با طلاب این مدرسه علمیه در هفته سلامت خاطر نشان کرد: در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) کامیاران به مناسبت هفته ی سلامت نشستی با حضور اساتید و طلاب این مدرسه برگزار گردید.
در این نشست سرکار خانم باطمانی با تسلیت ایام فاطمیه و الگو گرفتن از بی بی دو عالم به مباحث نعمت سلامتی اشاره کردند وتصریح کردند: ما باید قدر سلامتی خود را بدانیم چرا که در حدیثی از آقا امیر المومنین(علیه السلام)داریم ایشان فرمودند زیباترین و بهترین لباس، لباس سلامتی است و در ادامه به یک سری بیماریهای واگیردار و بیماریهای که از طریق لباس منتقل می شود اشاره نمودند.
وی در ادامه افزود:اولین مشکل که حتی لباس های نو و تازه می تواند در افراد ایجاد کند آلرژی است از جمله بیماری های ناشی از لباس و استفاده از لباس دیگران:قارچ های سطحی مانند تینه و آور سیکالر یکی از این نمونه ها است تخم انگل ها هم در برخورد با دست های آلوده افردا لباس را آلوده می کند،و این دست تفاوتی نمی کند که متعلق به چه کسی باشد،فرد پارچه بافت، پارچه فروش، خیاط ، فروشنده وافرادی که لباس را پرو می کنندیا خود شما که لباس را برای خود یا همسر یا فرزندانتان خریداری می کنید.
انگل ها
انگل های مهم
1.انگل اکسیور یا کرمک :مهم ترین انگل جهانی انگل اکسیوریا کرمک و باتخم آن و با یک خارش مقعدی زیر ناخن ها می رود و با دست زدن به هر جا و هر لباس آن را آلوده می کند.
2. شپش :که در برخی کشورها شایع است و با یک پرو ساده لباس میتواند انتقال پیدا کند.
3. ویروس ها: در ویروس ها از ویروس آنفلانزا گرفته تا ویروس هپاتیت می توان با پرو کردن ساده لباس انتقال پیدا کرد.
اینها مشکلات لباسهای نو بود حالا خودتان قضاوت کنید لباس که کهنه و دست دوم باشد قطعاخطر استفاده از این لباس ها چند برابر لباسهای نو می باشد.
هر جایی رابرای نشستن انتخاب نکنید:
متاسفانه بعضی ها به خاطرخستگی های روز مره هر جایی را خالی ببینند مثلا روی زمین،روی پله ها،کف مترو می نشینند بدون اینکه مانعی را روی این سطوح پهن کنند و چون بدن خسته بوده و عرق کرده منافذ پوستی باز میباشد . به راحتی میکروب ، ویروس و قارچ وارد بدن می شود. این بیماری معمولا همراه با خارش است و با خاراندن به جاهای دیگر بدن انتقال می یابد.
هر جایی ننشینید قطعا افرادی انجا گذر کرده اند و آلودگی کف کفش های آنها خیلی بالا است و افراد با همان کفش ها به دستشویی عمومی رفته و انواع آلودگی و میکروب ها به کفش ها و لباس های آنها چسبیده و با همان لباس ها به خانه آمده و حجم زیادی از میکروب ها را با خود به همرا آورده است .
بعضی از آلودگی ها با شست و شوی معمولی از بین نمی روند مگر اینکه درجه ی حرارت آب بالا باشد یا از مواد ضد عفونی کننده استفاده شود که رعایت آن برای همگان مقدور نیست.
اگر به هر دلیلی مثلا ملاقات بیمار و رفتن به مکانهای درمانی می رویم با همان لباس ها در خانه ننشینیم بلکه باید فورا آن لباس ها را عوض کرده و انها را با درجه ی حرارت بالای آب بشوییم چرا که در واقع ملاقات کنندگان با نشستن روی تخت بیمارستان ، صندلی ها واستفاده از دستگیر ه ی در و استفاده از گوشی همراه باعث می شوند ویروس ها وانگل های زیادی را انتقال دهند
وی درادامه توصیه های پزشکی را بیان نمود بدین شرح که:
*هر لباس بیش از دوروز پوشیده نشود.
*لباس ها باید با درجه ی بالا شسته شوند.
*لباس های زیر را بعد از هر بار شستن با اتو خشک کرده یازیر نور آفتاب آن را خشک کنیم.
چاره جویی وارائه راهکار جهت رفع آسیب های موجود سبک زندگی در ایران
موضوع:
چاره جویی وارائه راهکار جهت رفع آسیب های موجود سبک زندگی در ایران
گردآورنده :
فاطمه زارعی -مدرسه علمیه فاطمة الزهرا (س) کامیاران
چکیده
یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ در معرض آرا و تفسیرهای گوناگون قرار گرفته همواره دچار افراط و تفریط شده است ،شخصیت و جایگاه فردی ، خانوادگی و اجتماعی زن و مرد است. امروزه نیز کج اندیشی ها و عدم تعادل در این باب ، در جوامع مختلف فراوان به چشم می خورد. در این میان تنها چشمه زلال ، مکتب اولیا و اوصیای الهی است که به دور از هر گونه افراط و تفریط و با تکیه بر وحی و با استمداد از خالق هستی ،به ترسیم جایگاه حقیقی زنان و مردان متناسب با آفرینش آنان پرداخته است.
برای پیش گیری از هرج و مرج ها و بیان وظایف زن و مردو ارائه دادن یک زندگی بر اساس موازین اسلامی ما را بر آن داشت که مقاله ای در این زمینه تهیه کنیم.
این مقاله به روش کتابخانه ای تهیه شده است .
با توجه به مفاهیم مورد نظر و شرایط موجود در زندگی هر فردی اگر بخواهد شخصیتی اسلام گونه داشته باشد با انجام دادن درست وظایف خود می تواند به آن جامه ی عمل بپوشاند و آن را از بالقوه به بالفعل تبدیل کند.
کلیدواژه: سبک،شیوه، زندگی.
چه تعبیری خدا در نقطه دارد...
چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .
(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)