خبر: برگزاری نمایشگاه کتاب
برگزاری نمایشگاه کتاب در مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) بیجار
به همت معاون فرهنگی - تربیتی مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) بیجار سرکار خانم احمدزاده نمایشگاه کتابی از تاریخ 91/3/24 در این مدرسه افتتاح شد.
این نمایشگاه مورد استقبال بسیار گسترده ای از طلاب و عموم بانوان شهر قرار گرفت و طلاب از برگزاری این نمایشگاه احساس رضایت و خرسندی نمودند. همچنین این نمایشگاه مورد بازدید معاونین اعزامی از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان قرار گرفت.
کتابهای موجود در آن کتاب های دینی - مذهبی - تاریخی - اطلاعات پزشکی - اعتقادی - فرهنگی و… بودند و یک بخش از آن به کتاب کودک اختصاص داده شده بود.
خبر: برگزاری جلسه تدوین برنامه های قرآنی ماه مبارک رمضان در استان
برگزاری جلسه تدوین برنامه های قرآنی ماه مبارک رمضان دیروز مورخ 91/3/24 در دفتر نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان برگزار گردید.
این جلسه بین مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و برخی از ادارات و ارگان های دولتی برگزار گردید.
جناب آقای میمنت آبادی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن خیر مقدم گویی به مدعوین این جلسه تصریح کرد: این جلسه در راستای برنامه ریزی جهت توسعه فرهنگ قرآنی پایه ریزی شده است و اهداف آن ایجاد هماهنگی بین دستگاه های دولتی و موسسات و گروه های فعال غیر دولتی در جهت هم افزایی و ارتقاء فعالیت های قرآنی در سطح ملی و بین المللی است.
سپس معاون محترم فرهنگی- تربیتی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان سرکار خانم خاطره زارعی در این جلسه پس از برشمردن عملکرد و سر فصل فعالیت های حوزه های علمیه خواهران و گزارش اجمالی از انجام فعالیت های مدارس تحت پوشش آن مدیریت خاطر نشان کرد: دستیابی به جامعه ای متمسک به قرآن و عزت و برخوردار از ایمان و عمل صالح ، تحقق اندیشه های معمار بزرگ انقلاب اسلامی و رهنمودهای مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در گسترش فرهنگ حیات بخش قرآن کریم و ارتقای ایران به کشوری توسعه یافته با هویتی اسلامی - انقلابی در گرو عزم ملی و اراده هماهنگ مدیران ارشد نظام برای توسعه فرهنگ قرآنی است.
خبر:بازدید جامع از مدرسه علمیه کامیاران
گزارش بازدید جامع از مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س) کامیاران
در روز سه شنبه مورخ 91/3/23 گروهی متشکل از مدیر محترم حوزه های علمیه خواهران و معاونین اداری مالی ، فرهنگی - تربیتی و آموزش جهت بازدید از مدرسه کامیاران به این مدرسه وارد شدند.
در ابتدا حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی در جمع طلاب مطالبی را راجع به آموزش و تحقیق در حوزه های علمیه بیان نمودند و خاطر نشان کردند: شما طلاب علوم دینی باید در راستا تلاش و کوشش مستمر و بسیار نمایید و تا می توانید در راه تحصیل علوم دینی و تقویت دروس خود تلاش نمایید.
سپس معاون فرهنگی - تربیتی در جمع طلاب بیان نمودند: حوزه محور فرهنگی جامعه است ، در حوزه ها باید بیشتر از هر نهاد دیگری به امور فرهنگی و تبلیغی پرداخته شود و با توجه به نزدیک بودن به ماه رمضان باید در این عرصه بیشتر از قبل فعالیت های تبلیغی و فرهنگی انجام گیرد.
سپس هر یک از معاونین به همراه مدیر محترم به بازدید از بخش های مختلف این مدرسه مبارکه پرداختند.
بازدید جامع از مدارس سطح استان کردستان
گزارش بازدید جامع از مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (س) بیجار
در روز چهارشنبه مورخ 91/3/24 معاونین مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان جهت بازدید از مدرسه فاطمه الزهرا (س) بیجار عازم این مدرسه شدند و هر یک به بررسی وضعیت موجود در مدرسه و بخش های مربوط به خود پرداختند.
معاون فرهنگی - تربیتی در جمع طلاب خاطر نشان کرد: شما طلاب علوم دینی باید هم در عرصه علم و دانش سرآمد دیگران در جامعه باشید هم در کنار آن پایه های فعالیت فرهنگی و تربیتی در حوزه ها بسیار مستحکم تر از سایر اماکن باشد و تلاش همه جانبه شما در این راستا می طلبد. معون محترم فرهنگی - تربیتی خطر نشان کرد: با توجه به نزدیک بودن به ماه پر خیر و برکت رمضان زمینه برای تلاش هر چه بیشتر و بهتر در راستای تبلیغ و ترویج شعائر دینی و مذهبی و فرهنگی فراهم می شود.
در همین راستا معاون محترم آموزشی نیز در مورد امور آموزشی و برگزاری امتحانات پایان ترم و همچنین آئین نامه های آموزشی مباحثی را مطرح نمودند.
درباره آیت الله مجتهدی
مرحوم آيتالله احمد مجتهدي تهراني در نهم مهرماه سال 1302 شمسي در تهران چشم به جهان گشود.
وي در خانداني با تقوي و ورع و فضل و شرف پرورش يافت پدر ايشان مرحوم محمدباقر از كسبههاي معروف و با تقوي و متدين تهران بوده و جد ايشان مرحوم ميرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنين و متدينين عصر خود بود. بعد از اين دو بزرگوار اجداد حضرت آيت الله مجتهدي همگي در كسوت روحانيت و از علماء جليلالقدر و مبلغين اسلام و از ائمه جماعات مشهور كاشان بودند.
از جمله اجداد ايشان آيات و حجج اسلام، حاج ملا محمدعلي مجتهد و حاج ملامحمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد كاظم مجتهد كاشاني بودند.
صاحب كتاب لبابالالقاب تاليف آيت الله مرحوم آخوند ملا حبيب الله شريف كاشاني متوفي 1340 قمري درباره يكي از اجداد ايشان يعني حضرت آيت الله حاج شيخ محمدعلي مجتهد كاشاني مينويسد: «او فرزند حاج محمدباقر كاشاني است و آيت الله حاج محمدعلي مجتهد كاشاني عالمي فاضل و مدرسي بزرگوار در علوم شرعي و عقلي بود، به حدي كه فضل و علم و زهدش بر ديگران مسلم و آشكار بود، و آن مرحوم فرزندي داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم كه او هم حكيم و منجمي زبردست بود و من آن فرزند را ديده بودم و او در تهران فوت كرد (و در اطراف چهار راه مولوي كه در آن زمان قبرستان بود دفن گرديد) و مرحوم آيت الله حاج محمدعلي از شاگردان فقيه عاليقدر حضرت آيتالله سيدمحمد تقي كاشاني بود و او از شاگردان عالم رباني و معلم اخلاق حاج ملا احمد نراقي است و ملااحمد نراقي استاد شيخ مرتضي انصاري بود و وقتي كه ملااحمد نراقي از رحلت آيتالله سيدمحمد تقي كاشاني باخبر شدند از شدت حزن و اندوه و با صداي رسا و بلند شديدا گريه كردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تاسف خوردند.»
آيتالله مجتهدي در سال 1362 قمري و در سن 19 سالگي به كسوت روحانيت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به كار بود و پدر ايشان يعني مرحوم محمد باقر راضي نبود كه فرزندش طلبه شود ولي بر اثر عشق و علاقه زيادي كه جناب استاد به علم و دانش داشت به سوي طلبگي روي آورد.
با توجه به مخالفت پدر، سالها با عسرت و سختي زيادي، در لباس روحانيت به تحصيل علم پرداخت و بعد از سالها نه تنها پدر راضي شد بلكه بر وجود چنين فرزندي در نزد خويشان و نزديكان و در اجتماع افتخار ميكرد.
وي پنج سال بعد يعني در سال 1367 قمري و در سن 24 سالگي ازدواج كرد و در همين سال دروس رسائل و مكاسب را نزد آيات و حجج اسلام آقايان فاضل (پدر حضرت آيتالله العظمي فاضل لنكراني) و سيدحسين قاضي و آقا شيخ قاسم نحوي امتحان داد و با موفقيت به اتمام رساند. بعد از قريب دو سال در سن 26 سالگي و در سال 1369 قمري امتحان كفايه و قسمتي از درس خارج را با موفقيت گذراند.
آيتالله مجتهدي در ضمن تحصيل، به تدريس كتب حوزوي هم ميپرداخت و وقتي كه از قم به تهران آمد شبها در مسجدامينالدوله كه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدريس اشتغال داشت و چون مرحوم حاج شيخ محمدحسين زاهد در اواخر عمر و با وجود كهولت سن به سختي مشغول تعليم و تربيت طلاب بود، لذا از آيتالله مجتهدي تقاضا كرد كه علاوه بر تدريس، شبها هم منبر برود و آيتالله مجتهدي در طول دو سال، شش جزء از اول قرآن را با استفاده از تفسيربرهان كه مبناي تفسيري ايشان بود براي مستمعين آيات قرآن را تفسير ميكرد.
آيتالله احمد مجتهدي تهراني صبحها در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله بازار جهت طلاب به تدريس كتب ادبيات و فقه مشغول بود و بعد از ظهرها هم براي كساني كه روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس ميخواندند به تدريس كتب حوزوي از قبيل مطول، سيوطي، مغني، منطق و غيره ميپرداخت.
دو سال بعد يعني در 21 محرم سال 1372 قمري، ثلمهاي در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شيخ محمدحسين زاهد رحمةالله عليه بود.
آيتالله احمد مجتهدي تهراني پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدريس در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله واقع در بازار تهران مشغول بود تا آنكه به درخواست عدهاي از علماء و مردم متدين، از حضرت استاد تقاضا كردند كه حوزه علميه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل كنند كه در آن زمان مسجد، انبار خاك ذغال و خمره ترشي كسبه محل بود، و تجار و مردم متدين با علماء مشورت كردند و به اين نتيجه رسيدند كه آيهالله مجتهدي به دلايلي نسبت به علماء ديگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد ارجحيت دارد.
بنابراين با همت تجار و مردم متدين، آيتالله مجتهدي توانست حوزه علميه فعلي را كه در تهران خيابان 15 خرداد شرقي، كوچه شهيد مرتضي كياني، كوچه مسجد آقا واقع است تأسيس كند.
در اين حوزه هر سال مراسم عمامهگذاري با حضور آيتالله احمد مجتهدي تهراني برگزار ميشد.
* استادان مرحوم آيتالله مجتهدي تهراني
دروس ادبيات عرب: در تهران و نزد مرحوم آيتالله حاج شيخ علياكبر برهان
كتاب مطول: نزد مرحوم آيتالله محمدجواد خندقآبادي و مرحوم آيتالله سيدمرتضي علوي فريدوني
منظومه حاج ملاهادي سبزواري: نزد مرحوم آيتالله علامه طباطبايي
كتاب لمعتين: نزد حضرات آيات و حجج اسلام شهيد صدوقي، مرحوم محمدجواد خندقآبادي و مرحوم شيخ عبدالرزاق اصفهاني
رسائل: نزد مرحوم آيتالله شيخ محمدجواد خندق آبادي
مكاسب: نزد مرحوم آيتالله سيدمحمد صادق طباطبايي
كفايه جلد اول: نزد مرحوم حضرت آيتالله العظمي سيدشهابالدين مرعشي نجفي
كفايه جلد دوم: نزد مرحوم آيتالله سيدصادق شريعمتداري
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيتالله العظمي حاج آقا حسين بروجردي
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيت الله العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيتالله حاج شيخ عباسعلي شاهرودي
درس خارج به مدت دو سال: نزد مرحوم آيتالله العظمي شيخ محمدرضا تنكابني
و درس خارج به مدت شش سال: در محضر مرحوم آيتالله العظمي سيداحمد خوانساري
درس اخلاق: نزد مرحوم حضرت آيت الله العظمي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم عصرهاي جمعه و همچنين نزد عالم رباني و معلم اخلاق حضرت حجت الاسلام و المسلمين مرحوم حاج سيدحسين فاطمي قمي بودند.
زندگينامه استاد اخلاق آيت الله مجتهدي تهراني ( 1302 – 1386)
مرحوم آيت الله احمد مجتهدي تهراني در نهم مهرماه سال 1302 شمسي در تهران چشم به جهان گشود.
وي در خانداني با تقوي و ورع و فضل و شرف پرورش يافت پدر ايشان مرحوم محمدباقر از كسبه هاي معروف و با تقوي و متدين تهران بوده و جد ايشان مرحوم ميرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنين و متدينين عصر خود بود. بعد از اين دو بزرگوار اجداد حضرت آيت الله مجتهدي همگي در كسوت روحانيت و از علمأ جليل القدر و مبلغين اسلام و از ائمه جماعات مشهور كاشان بودند.
از جمله اجداد ايشان آيات و حجج اسلام، حاج ملا محمدعلي مجتهد و حاج ملامحمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد كاظم مجتهد كاشاني بودند.
صاحب كتاب لبا ب الالقاب تاليف آيت الله مرحوم آخوند ملا حبيب الله شريف كاشاني متوفي 1340 قمري درباره يكي از اجداد ايشان يعني حضرت آيت الله حاج شيخ محمد علي مجتهد كاشاني مي نويسد: «او فرزند حاج محمد باقر كاشاني است و آيت الله حاج محمد علي مجتهد كاشاني عالمي فاضل و مدرسي بزرگوار در علوم شرعي و عقلي بود، به حدي كه فضل و علم و زهدش بر ديگران مسلم و آشكار بود، و آن مرحوم فرزندي داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم كه او هم حكيم و منجمي زبردست بود و من آن فرزند را ديده بودم و او در تهران فوت كرد (و در اطراف چهار راه مولوي كه در آن زمان قبرستان بود دفن گرديد) و مرحوم آيت الله حاج محمد علي از شاگردان فقيه عاليقدر حضرت آيت الله سيدمحمد تقي كاشاني بود و او از شاگردان عالم رباني و معلم اخلاق حاج ملا احمد نراقي است و ملااحمد نراقي استاد شيخ مرتضي انصاري بود و وقتي كه ملااحمد نراقي از رحلت آيت الله سيد محمد تقي كاشاني باخبر شدند از شدت حزن و اندوه و با صداي رسا و بلند شديدا گريه كردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تاسف خوردند».
آيت الله مجتهدي در سال 1362 قمري و در سن 19 سالگي به كسوت روحانيت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به كار بود و پدر ايشان يعني مرحوم محمد باقر راضي نبود كه فرزندش طلبه شود ولي بر اثر عشق و علاقه زيادي كه جناب استاد به علم و دانش داشت به سوي طلبگي روي آورد.
با توجه به مخالفت پدر، سال ها با عسرت و سختي زيادي، در لباس روحانيت به تحصيل علم پرداخت و بعد از سال ها نه تنها پدر راضي شد بلكه بر وجود چنين فرزندي در نزد خويشان و نزديكان و در اجتماع افتخار مي كرد.
وي پنج سال بعد يعني در سال 1367 قمري و در سن 24 سالگي ازدواج كرد و در همين سال دروس رسائل و مكاسب را نزد آيات و حجج اسلام آقايان فاضل (پدر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني) و سيد حسين قاضي و آقا شيخ قاسم نحوي امتحان داد و با موفقيت به اتمام رساند. بعد از قريب دو سال در سن 26 سالگي و در سال 1369 قمري امتحان كفايه و قسمتي از درس خارج را با موفقيت گذراند.
آيت الله مجتهدي در ضمن تحصيل، به تدريس كتب حوزوي هم مي پرداخت و وقتي كه از قم به تهران آمد شب ها در مسجد امين الدوله كه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدريس اشتغال داشت و چون مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در اواخر عمر و با وجود كهولت سن به سختي مشغول تعليم و تربيت طلاب بود، لذا از آيت الله مجتهدي تقاضا كرد كه علاوه بر تدريس، شب ها هم منبر برود و آيت الله مجتهدي در طول دو سال، شش جزء از اول قرآن را با استفاده از تفسير برهان كه مبناي تفسيري ايشان بود براي مستمعين آيات قرآن را تفسير مي كرد.
آيت الله احمد مجتهدي تهراني صبح ها در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله بازار جهت طلاب به تدريس كتب ادبيات و فقه مشغول بود و بعد از ظهر ها هم براي كساني كه روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس مي خواندند به تدريس كتب حوزوي از قبيل مطول، سيوطي، مغني، منطق و غيره مي پرداخت.
دو سال بعد يعني در 21 محرم سال 1372 قمري، ثلمه اي در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شيخ محمدحسين زاهد رحمة الله عليه بود.
آيت الله احمد مجتهدي تهراني پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدريس در مسجد مرحوم حاج سيد عزيز الله واقع در بازار تهران مشغول بود تا آنكه به درخواست عده اي از علمأ و مردم متدين، از حضرت استاد تقاضا كردند كه حوزه علميه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل كنند كه در آن زمان مسجد، انبار خاك ذغال و خمره ترشي كسبه محل بود، و تجار و مردم متدين با علمأ مشورت كردند و به اين نتيجه رسيدند كه آيه الله مجتهدي به دلايلي نسبت به علمأ ديگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد ارجحيت دارد.
بنابراين با همت تجار و مردم متدين، آيت الله مجتهدي توانست حوزه علميه فعلي را كه در تهران خيابان 15 خرداد شرقي، كوچه شهيد مرتضي كياني، كوچه مسجد آقا واقع است تأسيس كند.
در اين حوزه هر سال مراسم عمامه گذاري با حضور آيت الله احمد مجتهدي تهراني برگزار مي شد.
استاد اخلاق آيتالله مجتهدی تهرانی که در بيمارستان بازرگانان تهران بستری شده بود، سرانجام صبح
چهارمين روز ماه محرم الحرام سال 1429 هجری قمری(23ماه 1386 ) دعوت حق را لبيک گفت.
استادان مرحوم آيت الله مجتهدي تهراني
دروس ادبيات عرب: در تهران و نزد مرحوم آيت الله حاج شيخ علي اكبر برهان
كتاب مطول: نزد مرحوم آيت الله محمدجواد خندق آبادي و مرحوم آيت الله سيدمرتضي علوي فريدوني
منظومه حاج ملاهادي سبزواري: نزد مرحوم آيت الله علامه طباطبايي
كتاب لمعتين: نزد حضرات آيات و حجج اسلام شهيد صدوقي، مرحوم محمدجواد خندق آبادي و مرحوم شيخ عبدالرزاق اصفهاني
رسائل: نزد مرحوم آيت الله شيخ محمدجواد خندق آبادي
مكاسب: نزد مرحوم آيت الله سيدمحمد صادق طباطبايي
كفايه جلد اول: نزد مرحوم حضرت آيت الله العظمي سيدشهاب الدين مرعشي نجفي
كفايه جلد دوم: نزد مرحوم آيت الله سيدصادق شريعمتداري
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيت الله العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني
درس خارج به مدت يك سال: نزد مرحوم آيت الله حاج شيخ عباسعلي شاهرودي
درس خارج به مدت دو سال: نزد مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمدرضا تنكابني
و درس خارج به مدت شش سال: در محضر مرحوم آيت الله العظمي سيداحمد خوانساري
درس اخلاق: نزد مرحوم حضرت آيت الله العظمي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم عصرهاي جمعه و همچنين نزد عالم رباني و معلم اخلاق حضرت حجت الاسلام و المسلمين مرحوم حاج سيدحسين فاطمي قمي بودند.
خودشناسی از منظر قرآن
بهترین راه برای خودشناسی، «فکر در خود» است؛ راهی که قرآن کریم به آن دعوت و بر آن تأکید میکند. این موضوع، خود به دو گونه است:
۱) «فکر در خود»، به معنای فکر در خصوصیات وجودی صفات خود است؛ این تفکر، باید همراه با واقعبینی و شجاعت باشد؛ به صورتی که شخص به آثار وجودی عمیق و تواناییها و ضعفهای خویش، پی ببرد. …
۲) فکر در «خود»، به معنای سفر در «خود» و سیر در آن است؟ آنچه در این رویکرد برای انسان سودمند است، قسم دوم فکر است. سفر در «خود» و سیر در آن، راهگشا و طریقی بسیار نزدیک یا نزدیکترین راه در سلوک الی الله است.
در این اندیشه- که به شیوهای مخصوص و با کیفیت ویژه انجام میگیرد- سالک از همه چیز منقطع و منصرف میشود و به حقیقت خود برمیگردد و حقیقت نوری وی تجلی میکند. آن گاه، باب معرفت و شهود به روی وی باز میشود و سیر شروع میگردد. این اندیشه، در حقیقت، سیر مخصوص در خود است؛ سیری که منتهی به شهود میشود و به همین جهت لازم است که سالک، آمادگی خاصی داشته و از لحاظ روحی، استعداد لازم را کسب کرده باشد.
در هر صورت، اگر عنایات ربوبی، دست سالک را بگیرد و در این فکر آن چنان که باید، موفق گردد، در سفر «الی الحق» نزدیکترین راه به روی او باز خواهد شد و علاوه بر آن، با حقایق بیشمار و با اسرار شگفتی مواجه خواهد شد.
نزدیکترین راه، در خود انسان است و راه نزدیکتر را باید در خود جویا بود و به عبارت دیگر، نزدیکترین راه به سوی حضرت حق، همین خود است و باید قدم در خود نهاد و در آن سیر کرد؛ تا به مقصد نایل آمد و آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛۱ به همین معنا اشاره دارد. ترکیب ولحن خاصی که در آن وجود دارد، میگوید: از خود، غفلت نکنید و به سیر در آن بپردازید که این، نزدیکترین راه وصول به مقصد است.
البته در مقام سیر و در مقام فکر، باید نخست از خارج از خود (عالم طبیعت)، به سوی خیال خویش سفر کنیم و برگردیم؛ سپس از خیال به سوی عالم عقلانی خود سفر کنیم و به نورانیت خویش برگردیم که مرحله شروع «شهود» است و بعد با ادامه سیر و گذر از عالم عقلانی، فنا و بقا حاصل خواهد شد.
● حقایقی در این مقام
در این مقام، حقایقی است که برای اصحاب «سیر در نفس»، دانستن آنها مفید است و بصیرتهایی را به دنبال خواهد آورد. در این حقایق، لازم است اهل آن، دقت کافی داشته باشند و تعمق کنند؛ تا آنها را خوب بیابند و آن چه را که باید، توشه برگیرند.
برخی از این حقایق به شرح زیر میباشند:
● خلوت تنهایی
وقتی به خود برگشتیم و در خود فکر کردیم، خواهیم دید که تنها هستیم و بریده از همه آن چه خود را با آنها میدانستیم و خواهیم دید که همیشه در یک خلوت خاص تنهایی قرار داریم و فقط خود هستیم و آن چه در خود داریم.
اینجاست که حقایق بعضی از آیات قرآن برای ما تا حدودی روشن میشوند؛ یعنی این که تنها هستیم؛ اما به آن توجه نداریم و به هنگام مرگ و ورود به محضر پروردگار، در قیامت، خواهیم فهمید.
این آیات عبارتند از:
۱) «و او تنها به سوی ما باز آید».۲
۲) «و همه آنها که در آسمانها و زمین هستند، در روز قیامت تنها به محضر خدای متعال آیند».۳
۳) «[و به هنگام مرگ گفته شود] تنها به سوی ما آمدهاید؛ بدانگونه که شما را در اصل خلقت آفریدیم و همه آن چه را که در اختیار شما قرار داده بودیم، ترک کردهاید و نمیبینیم با شما آنهایی را که برای خود، به گمان باطل خویش، یار و یاور میدیدید و حقیقت این است که میان شما و آنها، جدایی سخت افتاده و آن چه خیال میکردید، از میان برخاسته است».۴
این تنهایی، برای وی به وقت مرگ و نیز در قیامت- که حقیقتها به ظهور میرسد- روشن خواهد شد و هر کس به تنهایی خویش پی خواهد برد و خیال واهی- که در حیات دنیوی داشت و خود را با این و آن میدانست- از میان خواهد رفت.
● خلوت با حضرت حق
در خلوت تنهایی، فقط خود را با قیّوم خود خواهیم دید؛ یعنی با آن که خالق و مدبّر و قوامبخش ماست، خواهیم دید و فقط با او هستیم و با او سخت در ارتباط. در حال خلوت، همواره با او هستیم و فقط او با ماست؛ «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ».۵
او را با خود و خود را با او و ارتباط را بسیار محکم و نسبت را بسیار نزدیک خواهیم یافت. مگر نه این است که ما آفریدهای از مخلوقات او هستیم؟ او قیّوم حقیقت ما نیز هست و من از او نشأت میگیرد و با اوست؟
در این مقام، اگر در سیر فکری خود موفق باشیم، نور توحید، شروع به تجّلی در باطن ما میکند و بساط شرک، متزلزل میشود. حجابها از روی حقیقت کنار میروند و بیدار میشویم و جز او، کسی را ولی و مدبّر خویش نمیبینیم. همه سود و زیانها را از او دانسته، حکم را مخصوص او مییابیم و جمال و جلال مطلق را برای او دیده، او را معبود خود میدانیم.
در این مقام (خلوت با حق)، هر چه در سیر فکری خود بیندیشیم، به همان اندازه راههای حقایق شهودی، به روی ما باز میشوند و به همان مقدار، اسرار آیات برای ما کشف خواهد شد. برخی از این آیات عبارتند از: «جز خدای متعال، ولی و نصیر و جز او معبودی نیست و انسانها به خیال باطل خویش، غیر او را برای خود، ولی و نصیر میشمرند و برای خود، «معبود» میگیرند و راه گمراهی در پیش گرفتهاند.
«آیا نمیدانی که ملک آسمانها و زمین، مخصوص خدای متعال است و برای شما غیر از خدا، ولی و نصیر نیست»؟۶
این که آیات الهی و قرآن در انسان اثر نمیکنند، به این دلیل است که انسان از حقایق غافل است. مواجه شدن با قرآن و تلاوت یا شنیدن آیات و در عین حال، بیدار نشدن و عمر خود را به غفلت سپری کردن و افتادن در فریب دامنهدار حیات و اسیر شدن در حجابهای ظلمانی، یا بر اثر عدم تدبر لازم در آیات قرآنی است و یا بر اثر قفلهایی است که به دست خود انسانها، بر دلهای آنان زده شده است و تنها در پرتو تهذیب نفس است که هم آیات قرآنی در ما تأثیرگذار خواهند بود و هم دنیا و مخلوقات آن، برای ما شیرین و نورانی خواهند بود.
۱. مائده، آیه ۱۰۵.
۲. مریم، آیه ۸۰.
۳. همان، آیه ۵۹.
۴. انعام، آیه ۴۹.
۵. حدید، آیه ۴.
۶. بقره، آیه ۱۰۷.
بدون شرح
شیر سرشار از ویتامین های مختلف
شیر شفای هر دردی به جز مرگ
امام صادق (علیه السلام) : بر تو باد نوشیدن شیر، زیرا آن موجب رویش گوشت و تقویت استخوانهای بدن میشود.
حضرت علی (علیه السلام) : نوشیدن شیر شفای هر دردی است؛ به جز مرگ
شیر تنها ماده شناخته شده در طبیعت است که میتواند نیازهای بدن را بطور متعادل تامین نماید. عمده ویژگی شیر و وجه تمایز آن نسبت به سایر موادغذایی، ترکیب پروتیینی و املاح موجود در آن نظیر کلسیم و فسفر است. مواد پروتیینی بعد از آب، قسمت عمده بافتهای نرم و 18 درصد وزن بدن را تشکیل میدهند. پروتیینها وظیفه ساخت، نگهداری و ترمیم بافتهای بدن را به عهده دارند و باید همیشه به مقدار لازم در رژیم غذایی استفاده شوند. تا کنون 20 نوع اسید آمینه شناخته شده که 18 نوع آن در شیر موجود است. لذا شیر تمام اسید آمینه های لازم برای بدن را دارا میباشد. مقدار مناسب کلسیم در بدن، در تنظیم ضربان قلب و فشار خون موثر است و مصرف آن به عنوان یک فاکتور مهم سلامتی، به میزان نسبتا زیاد توصیه میشود. شیر و فرآورده های آن منبع بسیار غنی کلسیم است، ضمن آنکه کلسیم موجود در سبزیجات نمیتواند مانند کلسیم موجود در شیر برای بچه ها مفید و قابل جذب باشد. مصرف روزانه دو لیوان شیر کلسیم مورد نیاز بدن را تامین میکند.
فسفر از ترکیبات مهم سلولهای بدن است و در واکنشهای شیمیایی بدن و همچنین فعال کردن آنزیمها، ویتامینها و در نهایت رشد و ترمیم بافتهای بدن نقش عمده ای دارد.فسفر به همراه کلسیم در تشکیل و استحکام استخوانها عمل میکند و در ساخت بافتهای عضلانی، مغز و اعصاب دخالت دارد. مصرف روزانه فسفر برابر کلسیم پیشنهاد میشود.
غذاهایی که به اندازه کافی حاوی پروتین و کلسیم اند (شیر) از فسفر کافی نیز برخوردارند.
مقایسه مقدار ویتامینهای توصیه شده در روز با مقادیر و ویتامینهای موجود در شیر نشان میدهد شیر منبع مهمی از ویتامینهاست.
ویتامینهای موجود در شیر عبارتند از :B2 B6 B12 ) B1)B A وD و…
مسجد جامع سنندج شکوه معماری اسلامی
مسجد جامع سنندج شکوه عيني معماري اسلامي کشور در دوره قاجار توسط والي وقت اين شهر بنا نهاده شده به دليل ويژگي هاي خاص يکي از آثار تاريخي و ديدني استان کردستان به شمار مي رود و هر روز پذيرايي خيل عظيمي از مهمانان و گردشگران است.
شهرت و آوازه مسجد جامع سنندج يا دارالاحسان نه تنها به دليل ويژگي هاي خاص معماري بلکه به واسطه پرورش چهره هاي درخشان در حوزه مسائل ديني و علما و روحانيون بوده است.
شهر سنندج در غرب ايران و مرکز استان کردستان از اواخر دوره صفويه به مرکزي سياسي و فرهنگي تحت حمايت شاهان صفوي قرار گرفت و اين امر موجب شد که در اين منطقه آثار معماري قابل توجهي از جمله کهندژ “قلعه سنه” بازار، مساجد و بناهاي متعددي با ويژگي هاي معماري مناطق مرکزي ايران به ويژه معماري سبک اصفهاني و با الهام از معماري بومي منطقه ايجاد شود.
يکي از بناهاي شاخص که در دوره قاجار با حمايت فتحعلي شاه قاجار و توسط امان الله خان اردلان والي وقت کردستان ساخته شد، مسجد – مدرسه دارالاحسان است که امروز از آن به عنوان مسجد جامع سنندج ياد مي شود.
اين بنا با شکوهترين و زيباترين مسجد استان، به لحاظ سبک معماري و تزيينات وابسته به معماري است. مسجد- مدرسه دارالاحسان در بافت قديم و در مجاورت و نزديکي قلعه حکومتي قرار داشته و اکنون نيز يکي از خيابان هاي قديمي شهر از مقابل آن عبور مي کند و آن هم شايد به اين دليل بوده که عمر باني “امان الله خان” براي تکميل آن به سررسيده باشد که اشارات مختلف در متون تاريخي محلي مويد اين مطلب است.
از جمله ويژگي هاي بارز اين ساختمان استفاده از عالي ترين مصالح ساختماني در ساخت و تزيينات آن است، که با کاشي کاري خشتي وسيعي توام با کتيبه و نوشته همراه است و در متن کتيبه ها هريک به مضمون خاصي اشاره شده است.
نکته مهمتر اينکه در دارالاحسان استفاده از آيات قراني در سطح وسيعي از نماها، ستون ها و ديوارهاي داخلي و خارجي به وفور ديده مي شود و به نظر مي رسد اين امر مورد توجه و تأکيد و خواسته مهم والي کردستان بوده است.
در بناي دارالاحسان شاعراني همچون ميرزا فتح الله کردستاني متخلص به “خرّم"، ميرزا صادق اصفهاني متخلص به “ناطق"، مجدالممالک متخلص “فرهي” و “جوهري” اشعار نغزي توام با ماده تاريخ سروده اند که در شعرشان تمجيد از والي، شکوه و عظمت، وجه تسميه و کارکرد بنا در دو نقش مدرسه و مسجد مورد توجه است.
مسجد طي سالهاي 1226 تا 1232 هجري قمري ساخته شده است و اين هم بر اساس تاريخهاي موجود در کتيبه ها و اشعار فارسي است که مربوط به زمان ساخت مناره، مدرسه مسجد، تزيينات، زمان نگارش کتيبه هاي آيات قراني و اشعار بوده است.
مسجد- مدرسه دارالاحسان هنوز هم يکي از بناهاي شاخص شهر و استان کردستان به شمار مي رود و سازنده و باني هم نظري جز اين نداشته است که بنايي با شکوه در قلب شهر سنندج “سنه دژ” بسازد.
اين بنا در ضلع شمالي خيابان امام خميني (ره) و در بافت قديم شهر سنندج قرار دارد. اين خيابان که مسجد اکنون در کنار آن واقع شده، از سال1310 شمسي به بعد ايجاد شده است. هر چند که مدخل ورودي مسجد دقيقا در کنار اين خيابان قرار دارد، ولي به نظر مي رسد که موقعيت مسجد نسبت به گذشته متفاوت بوده است.
مسجد اکنون بر روي يک کرسي چيني “سکو” متصل به خيابان قرار دارد و دسترسي به آن از طريق چند پله از سمت خيابان امکان پذير است، در حالي که معمولا مساجد قديمي شهرهاي ديگر به دلايل ساخت و سازه هاي شهري جديد، عموما در سطح پايين تري از خيابان و کوچه هاي پيرامون واقع شده اند که اين امر نشانگر اهميت توجه به مکان يابي ساخت مسجد در جايگاهي مناسب است و نشان مي دهد که فيزيک و توپوگرافي شهري سنندج اين امر را ميسر ساخته است که مسجد در نقطه اي قرار گيرد که با گذشت حداقل بيش از دو سده از زمان ساخت بالاتر از سطح خيابان اصلي مقابل آن قرار گيرد.
اين بنا داراي يک حياط، شبستان ستون دار و دو ايوان است که يکي رو به شرق دارد و ديگري رو به سمت قبله، حجره ها، مدرسه ها، مدخل ورودي، راهروهاي جانبي، فضاي مرده شوي خانه و دو مناره اين بنا بر روي ايوان رو به شرق “ضلع غربي حياط مدرسه” ساخته شده است.
در پيرامون حياط مدرسه حجره هايي با ايوانچه هايي در مقابل آن ها ديده مي شود. در وسط اين حياط حوض آبي تعبيه شده که آب از آن قنات معروف به مسجد دارالاحسان تأمين مي شده است.
ايوان رو به شرق مسجد که در ضلع غربي حياط مدرسه قرار دارد، علاوه بر عملکرد يک ايوان با شکوه، مدخل ورودي به داخل شبستان مسجد است. به طور کلي، در نگاه نخست اين بناي با شکوه به صورت يک بناي يک ايواني از نظر سبک شناسي مساجد ايراني محسوب مي شود.
يکي از کامل ترين توصيف ها درباره معماري اين مسجد- مدرسه که در متون تاريخي محلي دوره قاجاريه آمده، مربوط به صاحب کتاب حديقه ناصريه است او نوشته است: “امان الله خان… مسجدي را در نهايت شکوه و استحکام بنا کرد. اسم اين مسجد دارالاحسان است و بسيار عالي و ممتاز و در و ديوار آن کاشي کاري است.
شبستاني دارد که بيست و چهار عدد ستون سنگي در آن نصب شده، در کتيبه ي چهار ديوار اين شبستان و کتيبه هاي اطراف ستون ها سه ثلث قرآن مجيد را با کاشي به خطي که شبيه به خط کوفي است، نوشته اند که نهايت امتياز را دارد و دو ايوان بزرگ که يکي رو به قبله ديگري رو به طرف مشرق در اين مسجد بنا شده که خيلي بررونق مسجد افزوده” است.
در نماي بيروني مسجد “ايوان هاي شرقي و جنوبي مسجد” آيات بسياري به کار برده شده که نشان از توجه سفارش دهنده، خطاط و کاشي کار است.
همان طور که اشاره شد به کار گيري گسترده آيات قرآني در اين مسجد نشانگر توجه خاص باني اين بنا به اين امر است. اين مسئله در ديوارها، پايه ها و سر ستون هاي فضاي داخل مسجد مضاعف شده است. ديوارها، پايه ها و سرستون هاي فضاي داخل مسجد تا ارتفاعي معين با آيات قرآني تزيين شده است.
اين مسجد داراي بيست و چهار ستون سنگي با سر ستون هاي مزين به مقرنس کاري است . بدنه اين ستون هاي سنگي به طور قابل توجهي با تزيينات طنابي شکل حجاري شده و در روي پايه آن ها طرح گل و بوته نقش بسته است و در بخش فوقاني آن ها از آيات و سوره هاي مختلف ولي متناسب استفاده شده است.
پس از کتيبه هاي روي سر ستون هاي شبستان با مضمون سوره ها و آيات قرآني که شرح آن ها به تفصيل بيان شد، کتيبه نواري کاشيکاري آبي رنگ است که بر زمينه آن به خط ثلث سفيد بسياري از آيات سوره هاي مختلف قرآن کريم نوشته شده و در نوع خود شايد کم نظير است. اين کتيبه به صورت کمربندي دور تا دور ديوارهاي شبستان را فرا گرفته است. اين کتيبه به موازات کتيبه هاي سر ستون ها نوشته شده و ترکيب خط و قرار دادن آيات بسيار در اين کتيبه حاوي نکات ارزنده اي است.
از مهم ترين تزيينات بنا مي توان به کاشي کاري هاي گسترده هفت رنگ (خشتي) اشاره کرد که در نماي داخلي و خارجي بنا به ويژه در ايوان هاي جنوبي و شرقي، ديوارهاي حياط مدرسه و نماي حجره ها به صورت وسيع ديده مي شود. اين کاشي کاري ها با خط زيباي ثلث که بر روي آن ها نوشته شده، جلوه خاصي يافته است.
در باور و اعتقادات اسلامي، وحدت قامت الله، نمادي از کثرت و نگهباناني است که مانع ورود شياطين به مسجد است.
در کاشي کاري هاي هفت رنگ نماي ايوان هاي مسجد، طرح هاي گل و بوته و اسليمي به صورت ترنج و نيم ترنج و کاشي هاي با طرح هاي هندسي به صورت ستاره هاي هشت پر ايراني و يا گل هاي هندسي کار شده اند.
هر چند که اين بناي ارزشمند و تاريخي با تلاشهاي بسياري در وقت خود احداث شده است ولي متاسفانه به دليل سهل انگاري مسئولان در طول سالهاي دهه 70 هجري شمسي و با هدف توسعه فضاي مسجد، ساخت و سازهاي در اطراف اين اثر ارزشمند تاريخي بنا نهاده شده و به صورت کامل معماري اصيل و قديمي را تحت تاثير قرار داده است.
شادی و نشاط اجتماعی از منظر اسلام
تفریحات سالم و شادمانی
· علی (ع) فرموده اند: مواقع تفریح و شادمانی فرصت است،( اافراد عاقل فرصت ها را مغتنم می شمارند و از آن ها به نفع خوشبختی و سعادت خویش استفاده می کنند.(
منبع : فهرست غرر ، ص 157
· علی (ع) فرموده اند: فرح و شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه ی تهییج وجد و نشاط است.
منبع : فهرست غرر، ص157
· علی (ع) فرموده اند: هر یک از اعضای بدن به استراحت احتیاج دارد.
منبع : غررالحکم ، ص245
· حضرت امام رضا علیه السلام فرموده است: از لذایذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید وتمنیات دل را از راههای مشروع برآورید ، مراقبت کنید در این کار بمردانگی وشرافتتان آسیب نرسد ودچار اسراف وتندروی نشوید . تفریح وسرگرمیهای لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری میکند وبا کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد.
منبع:بحار17،صفحه208
· رسول اکرم (ص) فرمودند : مخلوق خداوند عموماً عیالات خدا هستند و محبوب ترین فرد نزد خداوند کسی است که به عیالات خدا نفعی برساند و خانواده ای را شاد نماید.
منبع : کافی 2 ، ص164
· امام باقر (ع) فرموده اند: انس مطبوع و لذّت بخش مردان با ایمان در سه چیز است : بهره مندی از زنان و شرکت در بزم دوستان و برادران و خلوت کردن با خداوند در نماز شب.
منبع : سفینه 2 ، لها،ص519
· امام صادق (ع) فرموده اند : که خداوند به داود پیغمبر وحی فرستاد ای داود به وجود من شادی کن و از یاد من لذت ببر و با مناجات من متنعم باش.
منبع : امالی صدوق ، ص118
· امام صادق (ع) فرموده اند : شایسته است مسلمان عاقل ساعتی از روز خود را برای کارهایی که بین او خداوند انجام می گیرد اختصاص دهد و ساعتی برادران ایمانی و دوستان خود را ملاقات کند و در امور معنوی و اخروی با آنان گفتگو نماید و ساعتی نفس خود را با لذائذ و مشتهیاتش که گناه نباشد آزاد بگذارد و این ساعت لذت ، آدمی را در انجام وظائف دوساعت دیگر کمک می کند.
منبع : کافی 5 ، ص87
—————————————————————————————————————-
تقسیم ساعات
· حضرت امام رضا علیه السلام فرموده است :کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد .ساعتی برای عبادت وخلوص با خدا ،ساعتی برای تامین معاش ،ساعتی برای آمیزش ومصاحبت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیوبتان آگا می سازند و در باطن نسبت به شما خلوص وصفا دارند وساعتی را به تفریحات ولذائذ خود اختصاص دهید واز مسرّت ونشاط ساعت تفریح نیروی انجام وظائف ساعات دیگر را تأمین نمائید.
منبع:بحار17 ،صفحه208
—————————————————————————————————————-
مسابقه اسب دوانی
· از انس بن مالک سوال شد آیا شما در زمان پیغمبر برای مسابقه شرط بندی می کردید ؟ جواب داد بلی ، پیغمبر اکرم خود روی اسبی که داشت شرط بندی کرد و مسابقه را برد و این پیروزی باعث مسرّت و اعجاب آن حضرت شد.
منبع : مستدرک 2 ، ص208
—————————————————————————————————————-
تیر اندازی
· رسول اکرم بر مردمی از انصار که مشغول تیراندازی بودند گذر کرد و داوطلب شد که در مسابقه ی آن ها شرکت کند ، فرمودند : من با گروهی که ابن اردع در آن است همکاری می کنم . دسته ی مقابل با شنیدن سخن آن حضرت از تیراندازی دست کشیدند و گفتند گروهی که رسول اکرم در آن تیراندازی کند هرگز مغلوب نخواهد شد . برای آن که مسابقه تعطیل نشود فرمودند : من با هر دو گروه همکاری می کنم . مجدداً مسابقه شروع شد و پیغمبر با هر دو دسته تیراندازی کرد.
منبع : مبسوط ، سبق ورمایه
· امام صادق (ع) شخصاً در مسابقه ی تیراندازی حاضر می شد و در شرط بندی آن شرکت می فرمودند.
منبع : وسائل 4 ، ص231
—————————————————————————————————————-
شنا
شناوری برای جوانان یکی دیگر از ورزش های مفید و ثمربخش و از تفریحات سالم و نشاط آور است که مورد توجّه پیشوای اسلام قرار گرفته و پیروان خود را به فراگرفتن آن تشویق کرده است.
قال رَسولُ الله(ص):
· رسول اکرم (ص) فرمودند : به فرزندان خود تیر اندازی و شنا بیاموزید. شنا عضلات را به حرکت در می آورد ، بدن را به فعّالیّت وامیدارد، جسم را تقویت می کند و به آدمی نیرو می بخشد . شنا در ساعات فراغت یکی از وسائل سرگرمی و تفریح و مایه ی شادمانی و مسرّت است. به علاوه کسی که شنا می داند قادر است در موقع پیش آمد خود را از آب برهاند یا غریبی را نجات دهد.
منبع : جعفریات ، ص 98
—————————————————————————————————————-
مسافرت
قال رَسولُ الله(ص):
· رسول اکرم (ص) در وصایای خود به حضرت علی (ع) فرموده : سزاوار نیست انسان عاقل به سفر برود مگر برای سه منظور یا برای تجارت و تحصیل درآمد و اصلاح معاش یا برای نیل به کمالات معنوی و تعالی روح و ذخیره ی معاد یا برای تفریح و تفرّج و جلب لذائذ مباح.
منبع : وسائل 3 ، ص177
ازدواج روزی را زیاد می کند
ازدواج كردن روزى را زياد مى كند
اينكه خداوند خالق و رازق تمام موجودات و مخلوقات است شكى نيست و خلاف عدل است كه خالق باشد و رازق نباشد، چنانكه او خالق مخلوقات است خالق رزق مخلوقات هم مى باشد و روزى هر جنبنده اى را با فضل عميمش بر عهده گرفته و از راههاى گوناگون و به وسيله هاى مختلف آن را مى رساند.
آيات زيادى درباره رازق بودن خدا و عهده دار شدن او بر روزى همه جنبندگان در قرآن است :
((و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها…))
هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او در عهده خداست .
يا اينكه در آيات ديگر به رازق بودن خدا چنين اشاره شده :
((ان الله هو الرزاق ))
يا
((هو خير الرازقين ))
بدرستى كه خدا روزى دهنده است ، خدا بهترين روزى دهندگان است .
نظير مفهوم اين آيات در قرآن زياد و در روايات بى حد و حصى است . كه رازق بودن خداى تبارك و تعالى را روشن و صريح بيان مى كنند، و از آيات و روايات ديگرى هم چنين استفاده مى شود كه توسعه و تنگى روزى نيز در دست خداى تبارك و تعالى است او روزى هر كس را بخواهد زياد و روزى هر كس را بخواهد كم مى كند.
((الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)) (1)
خداوند وسعت دهد روزى هر كه را بخواهد و اندازه مى دهد روزى هر كه را بخواهد.
در آيه ديگر مى خوانيم :
((و الله فضل بعضكم على بعض فى الرزق …)) (2)
خداوند برترى و افزونى بخشد بر روزى بعضيها نسبت به بعض ديگر.
نظير اين آيات هم در قرآن زياد است ، مسلما اين وسعت دادن و برترى بخشيدن خداى تبارك و تعالى در روزى بندگان خالى از علل و حكمت نيست ، و علت هاى زيادى در اين باره نقل شده است كه نقل كردن آنها از عهده اين كتاب خارج است و ما آنها را در شرح صحيفه السجاديه بنام (فصيحة الصحيفة ) بيان كرده ايم ، يكى از علت هاى زياد شدن روزى همان زن گرفتن و ازدواج كردن است كه خداى تبارك و تعالى صريحا را در قرآن مجيد بيان فرمود است :
((ازدواج كرده و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد و غلامان و كنيران شايسته را به نكاح همديگر بياوريد و از فقير نترسيد كه اگر فقير باشند خداوند با فضل و كرم خويش آنها را غنى و بى نياز مى گرداند كه خدا صاحب وسعت و دانش است )). (3)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود: ((زن بگيريد تا روزى شما به وسيله او زياد گردد)). (4)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس از ترس فقر و ندارى زن نگيرد، به خدا گمان بد برده است ، به تحقيق كه خداى تبارك و تعالى در قرآن فرموده : شما ازدواج كنيد، اگر فقير باشيد خدا از فضل و كرم خويش شما را غنى و بى نياز مى گرداند)). (5)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر كس از ترس فقر زن نگيرد به خدا سوء ظن برده و گمان بد كرده است )). (6)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند خداى عزوجل را پاك و پاكيزه ملاقات نمايد، با زوجه خود ملاقات كند و هر كس از ترس ندارى ازدواج كردن را ترك نمايد به تحقيق به خدا گمان بد برده است )). (7)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((جوان انصارى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و ندارى شكايت كرد، حضرت به او فرمود:برو زن بگير.
جوان گفت : من حياء مى كنم دوباره به عنوان اظهار حاجت به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مراجعه كنم .
يكى از انصار وى را ملاقات كرده و گفت : من دختر بالغى دارم مى خواهى او را بگيرى ؟ جوان با او ازدواج كرد و خداوند روزى او را توسعه داد و روزى جوان خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و قضيه را بر آن حضرت تعريف كرد.
حضرت فرمود: ((جوانان زن بگيريد)). (8)
يكى از معصومين عليهم السلام فرمود:
((مردى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و حاجت به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:برو زن بگير كه زن گرفتن روزى را زياد مى كند)). (9)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((روزى را بوسيله زن گرفتن تحصيل كنيد و بدست آوريد)). (10)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((براى وسعت رزق ، زن بگيريد، زن بركت دارد)). (11)
به كلامى از امام صادق عليه السلام ، (خوب توجه كنيد)
((اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : مردم مى گويند: شخصى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از تنگدستى و فقر به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:زن بگير، مرتبه دوم شكايت كرد باز حضرت فرمود:
زن بگير، تا اينكه سه بار اين كار انجام شد، آيا اين حديث صحيح است ؟
حضرت فرمود:آرى صحيح است ، رزق و روزى با زن و فرزند همراه است )). (12)
((امام صادق عليه السلام فرمايد: مردى خدمت پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و اظهار فقر و تهى دستى كرد، حضرت به او فرمود: برو زن بگير، رفت ازدواج كرد، درهاى رزق به رويش گشوده شد)). (13)
پي نوشته ها :
1- سوره رعد، 26.
2- سوره نحل ، 71.
3- سوره نور، 33.
4- وسائل الشيعه .
5- وسائل الشيعه .
6- وسائل الشيعه .
7- وسائل الشيعه .
8- فروع كافى .
9- فروع كافى .
10- وسائل الشيعه .
11- وسائل الشيعه .
12- وسائل الشيعه .
13- وسائل الشيعه .
خبر: برگزاری جلسه ستاد مرکزی راهیان نور شمال غرب کشور در استان کردستان
جلسه ستاد مرکزی راهیان نور کشور در مورخ 91/3/21 در دفتر نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان برگزار گردید.
این جلسه با حضور نماینده معزز ولی فقیه در استان کردستان و مدیر کل حوزه های علمیه خواهران استان و همچنین دو تن از اعضای ستاد مرکزی راهیان نور کشور و جمعی از مدیران استان در دفتر نماینده مکرم ولی فقیه در استنان برگزار گردید.
هدف از تشکیل این جلسه بحث در مورد امور دینی ، عقیدتی و فرهنگی کاروان های راهیان نور شمال غرب کشور و بزرگداشت حماسه آوران 8 سال جنگ تحمیلی و کسانی که در شهر های جنوبی حماسه ساز شدند مورد بحث بود.
خبر: جلسه شورای فرهنگی در استان کردستان برگزار شد
جلسه شورای فرهنگی استان مورخ 91/3/21 در دفتر نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان با محوریت بررسی مصوبات شورای فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد و اسلامی برگزار گردید.
این جلسه با حضور نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان حضرت آیت الله حسینی شاهرودی و مدیرکل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی و مدیران و سرپرستان ادارات و نهادهای شهر سنندج و به میزبانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان در دفتر نماینده معزز ولی فقیه برگزار گردید.
پاداش شگفت آور کمک مرد به همسرش درکار های خانه
حضرت علی (ع) فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد. فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می کردم. آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم: بفرمایید. اظهار داشتند:
« بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند ، مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد. و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.
ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و تکبر خدمت نماید، پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک خانه در بهشت برایش منظور می نماید.
ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد و هزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.
ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت می شود.
ای علی! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حور العین و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.
ای علی! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد»
بحار ج 13 ص 133 چاپ ایران و جامع الاخبار ص 102 به نقل از رساله حقوق امام سجاد شرح نراقی
چهل حدیث در مورد اخلاق پسندیده
قرآن كريم وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى، هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَ نَّهُ وَلىٌّ حَميمٌ وَ ما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَروا و ما يُلَقّاها إِلاّ ذو حَظٍّ عَظيمٍ؛(سوره فصلت، آيه 34 و 35. )
هرگز خوبى و بدى يكسان نيست، بدى را با خوبى دفع كن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند. امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمى گردند.
« 1 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : … وَ ما يَمْنَعُكَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعيشَ حَميدا وَ تَموتَ سَعيدا و اِنّما بُعِثْتُ عَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛(مجمع الزوائد، ج 8 ، ص 23 . )
چه چيزى مانع توست كه زندگى پسنديده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا كه من براى كامل نمودن اخلاق زيبا مبعوث شده ام.
« 2 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اَحَبُّكُمْ اِلَى اللّهِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا؛(مجمع البيان، ج 10، ص 87 .)
محبوبترين شما در نزد خدا، خوش اخلاق ترين شماست.
«3 » امام صادق عليهالسلام : اِنَّ مِمّا يُزَيِّنُ الاِْسْلامَ الاَْخْلاقُ الْحَسَنَةُ فيما بَيْنَ النّاسِ؛(مشكاة الأنوار، ص 422.)
خوش اخلاقى در بين مردم، زينت اسلام است.
«4 » امام على عليهالسلام : عَوِّدْ اُذُنـَكَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا يَزيدُ فى صَلاحِكَ استِماعُهُ فَاِنَّ ذلِكَ يُصدِئُ الْقُلوبَ وَ يوجِبُ الْمَذامَّ؛(غررالحكم، ح 6234 . )
گوش خود را به شنيدن خوبى ها عادت بده و به آنچه كه به صلاح و درستى تو نمى افزايد گوش مسپار، زيرا اين كار، دلها را زنگار مى زند و موجب سرزنش مى شود.
« 5 » امام صادق عليهالسلام : اَلا اُحَدِّثُكَ بِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِكْرُ اللّهِ كَثيرا؛(معانى الأخبار، ص 191، ح 2. )
آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى) خود و بسيار به ياد خدا بودن.
«6 » امام على عليهالسلام : عَوِّدْ نَفْسَكَ الْجَميلَ فَبِاعْتيادِكَ اِيّاهُ يَعودُ لَذيذا؛(شرحنهج البلاغه، ابن ابىالحديد، ج20، ص266، ح92. )
خودت را به كارهاى زيبا عادت بده كه اگر به آنها عادت كنى، برايت لذت بخش مىشوند.
« 7 » امام على عليهالسلام : ما اَصْعَبَ اِكْتِسابَ الْفَضائِلِ وَ اَيْسَرَ اِتْلافَها؛(شرحنهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، ج20، ص 259، ح38.)
فضائل اخلاقى و صفات پسنديده چه به سختى به دست مى آيند و چه آسان از دست مى روند.
« 8 » امام سجاد عليهالسلام : قُلْتُ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَينِ عليهالسلام اَخْبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ عليهالسلام : قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛(خصال، ص 113، ح 90. )
به امام سجّاد عليهالسلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليهالسلام فرمودند: حق گويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد.
« 9 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اَلا اُنَـبِّـئُـكُمْ بِخيارِكُمْ؟ قالوا: بَلى يا رَسولَ اللّهِ. قالَ اَحاسِنُـكُم اَخْلاقا اَ لْمُوَطِّـئُونَ اَكْنافا، اَ لَّذينَ يَأْلِفونَ وَ يُؤْلَفونَ ؛(بحارالأنوار، ج 71، ص 396، ح 76. )
آيا شما را از بهترين افرادتان خبر ندهم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاقترين شما، آنان كه نرم خو و بى آزارند، با ديگران انس مى گيرند و از ديگران انس و الفت مى پذيرند.
« 10 » امام على عليهالسلام : رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها؛(غررالحكم، ح 5267. )
بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب اخلاق ناپسند است.
« 11 » امام صادق عليهالسلام : مَنْ اَحْسَنَ خُلْقَهُ اَحَبَّهُ الاَْخْيارُ وَ جانَبَهُ الفُجّارُ؛(مستدرك الوسائل، ج 8 ، ص 449. )
انسان خوش اخلاق، از دوستى مردمان خوب برخوردار است و از تعرّض آدمهاى نابكار در امان است .
« 12 » امام صادق عليهالسلام : وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَكارِمِ الاَْخْلاقِ: اَ لْعَفْوُ عَمَّنْ ظَـلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلى نَفْسِكَ؛(معانى الأخبار، ص 191، ح 1. )
درباره مكارم اخلاق سؤال شد، فرمودند: گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، عطا به آن كس كه از تو دريغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
« 13 » امام حسن عسكرى عليهالسلام : كَفاكَ اَدَبا تَجَـنُّـبُكَ ما تَـكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ؛(بحارالأنوار، ج 78، ص 377. )
براى ادب تو همين بس كه آنچه را از ديگران نمى پسندى، از آن دورى كنى.
« 14 » امام حسين عليهالسلام : لا تَقولَنَّ فى اَخيكَ المُؤْمِنِ اِذا تَوارى عَنْكَ اِلاّ ما تُحِبُّ اَنْ يَقولَ فيكَ اِذا تَوارَيْتَ عَنْهُ؛(بحارالأنوار، ج 78، ص 127. )
وقتى كه برادر دينى ات از تو جدا شد، سخنى پشت سر او نگو، مگر اين كه دوست دارى او در پشت سر تو آن را بگويد.
« 15 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلَيْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛(خصال، ص 145، ح 172. )
سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.
« 16 » امام صادق عليهالسلام : اِنَّ لاَِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ؛(مجموعه ورام، ج 2، ص 91. )
بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.
«17 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اَبَى اللّهُ لِصاحِبِ الْخُلْقِ السَّيِّىءِ بِالتَّوبَةِ. فَقيلَ: يا رَسول اللّهِ، وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ: لاَِنـَّهُ اِذا تابَ مِنْ ذَنـْبٍ وَقَعَ فى اَعْظَمَ مِنَ الذَّنـْبِ الّذى تابَ مِنْهُ؛(بحارالأنوار، ج 73، ص 299، ح 12. )
خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون هرگاه از گناهى توبه كند در ورطه گناهى بدتر از آن كه توبه كرده است مى افتد.
« 18 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : لا تَـكُنْ عَيّابا وَ لا مَدّاحا وَ لا طَعّانا وَ لا مُماريا؛(مكارم الاخلاق، ص 467.)
نه عيب جو باش و نه ثناگو، نه زخم زبان زن و نه مجادله گر.
«19 » امام على عليهالسلام : فى سَعَةِ الاَْخْلاقِ كُنوزُ الاَْرْزاقِ؛(كافى، ج 8 ، ص 23. )
گنجهاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است.
« 20 » امام على عليهالسلام : مَنْ ساءَ خُلْقُهُ ضاقَ رِزْقُهُ؛(غررالحكم، ح 8023.)
هر كس بد اخلاق باشد، روزى اش تنگ مى شود.
« 21 » امام صادق عليهالسلام : لا عَيْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ؛(علل الشرايع، ج 2، ص 559.)
هيچ زندگى گواراتر از اخلاق و رفتار پسنديده نيست.
«22 » امام على عليهالسلام : اَلسَّيِّئُ الْخُلُقِ كَثيرُ الطَّيْشِ مُنَغَّصُ الْعَيْشِ؛(غررالحكم، ح 1604 . )
آدم بد اخلاق بسيار خطا مىكند و زندگى اش تلخ مى شود.
« 23 »امام سجاد عليهالسلام : اَللّهُمَّ لا تَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ منّى اِلاّ اَصْلَحْتَها وَ لا عائِبَةً اُوَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها وَ لا اُكْرومَةً فىَّ ناقِصَةً اِلاّ اَتـْمَمْتَها ؛(صحيفه سجاديه، از دعاى 20. )
خدايا هيچ صفتى كه بر من عيب شمرده شود وامگذار مگر آن كه اصلاحش فرمايى و هيچ صفت نكوهيدهاى را بجاى مگذار مگر آن كه آن را نكوسازى و مرا در هيچ خصلت پسنديده ناتمامى فرو مگذار مگر آن كه كاملش گردانى.
« 24 » امام صادق عليهالسلام : قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ: يا بُنَىَّ ايّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ سوءَ الْخُلْقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَلا يَسْتَقيمُ عَلى هذِهِ الْخِصالِ صاحِبٌ وَ اَ لْزِمْ نَفْسَكَ التُّؤَدَةَ فى اُمورِكَ وَ صَبِّرْ عَلى مَؤوناتِ الاِْخْوانِ نَفْسَكَ وَ حَسِّنْ مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلْقَكَ؛(قصص الأنبياء، ص 198، ح 245. )
لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم! از بى حوصلگى و بد اخلاقى و بى تابى دورى كن كه هيچ دوستى تحمل اين خصلتها را ندارد. در كارهايت آرام و بردبار، در تحمّل زحمات برادران صبور و با همه مردم خوش اخلاق باش.
« 25 » امام على عليهالسلام : رُبَّ عَزيزٍ اَذَ لَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَليلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ؛(بحارالأنوار، ج 71، ص 396، ح 79. )
چه بسا عزيزى كه اخلاق بدش او را ذليل و چه بسا ذليلى كه اخلاق خوبش او را عزيز كرد.
« 26 » امام على عليهالسلام : حَسِّنْ خُلْقَكَ يُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَكَ؛(امالى صدوق، ص 278. )
اخلاقت را خوب كن تا خداوند حسابت را آسان گرداند.
« 27 » امام على عليهالسلام : اِذا حَسُنَ الْخُلْقُ لَطُفَ النُّطْقُ؛(غررالحكم، ح 4052 . )
با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى شود.
« 28 » امام على عليهالسلام : حُسْنُ الْخُلْقِ فى ثَلاثٍ: اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ طَـلَبُ الْحَلالِ وَ التَّـوَسُّعُ عَلَى الْعِيالِ؛(بحارالأنوار، ج 71، ص 394، ح 63. )
خوش اخلاقى در سه چيز است: دورى كردن از حرام، طلب حلال و فراهم آوردن آسايش و رفاه براى خانواده.
« 29 » امام صادق عليهالسلام : اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى خَصَّ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله بِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ، فَامْتَحِنوا اَنـْفُسَكُمْ، فَاِنْ كانَتْ فيكُمْ فَاحْمَدُوا اللّهَ عَزَّوَجَلَ وَ ارْغَبوا اِلَيْهِ فِى الزّيادَةِ مِنْها. فَذَكَرَها عَشَرَةً: اليَقينُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ السَّخاءُ وَ الْغَيْرَةُ وَ الشَّجاعَةُ وَ الْمُروءَةُ؛(امالى صدوق، ص 290. )
خداى تبارك و تعالى، رسول خدا صلى الله عليه و آله را به مكارم اخلاق، مخصوص گردانيد. پس شما نيز خود را بيازماييد، اگر اين صفات در شما بود خداى عزّوجل را سپاس گوييد و از خدا اين مكارم را بيشتر بخواهيد. سپس آن ده صفت را برشمردند: يقين، قناعت، صبر، شكر، بردبارى، خوشاخلاقى، بخشندگى، غيرت، شجاعت و جوانمردى.
« 30 » امام على عليهالسلام : عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛(غررالحكم، ح 6236. )
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته هايت موفق شوى.
« 31 » امام على عليهالسلام : عَوِّدْ لِسانَكَ لينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ، يَكْثُرْ مُحِبّوكَ وَ يَقِلَّ مُبْغِضوكَ؛(غررالحكم، ح 6231 . )
زبان خود را به نرم گويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
« 32 » امام على عليهالسلام : تِسْعَةُ اَشْياءَ قَبيحةٌ وَ هِىَ مِنْ تِسْعَةِ اَنـْفُسٍ اَقبَحُ مِنها مِنْ غَيْرِهِمْ: ضيقُ الذَّرْعِ مِنَ الْـمُلوكِ وَ الْبُخْلُ مِنَ الاَْغْنياءِ وَ سُرْعَةُ الْغَضَبِ مِنَ الْعُلَماءِ وَ الصِّبا مِنَ الْكُهولِ وَ الْقَطيعَةُ مِنَ الرُّؤوسِ وَ الْكِذْبُ مِنَ الْـقُضاةِ وَ الزَّمانَةُ مِنَ الاَْطِبّاءِ وَ الْبَذاءُ مِنَ النِّساءِ وَ الطَّيشُ مِن ذَوِى السُّلْطانِ؛(دعائم الإسلام، ج 1، ص 83 .)
نُه چيز زشت است، اما از نه گروه زشت تر: درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛ بخل از ثروتمندان؛ زود خشمى از دانشمندان؛ حركات بچگانه از ميانسالان؛ جدايى حاكمان از مردم؛ دروغ از قاضيان؛ بيمارى كهنه از پزشكان؛ بدزبانى از زنان و سختگيرى و ستمگرى از سلاطين.
«33 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَْغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛(نهج الفصاحه، ح 2006. )
عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.
« 34 » امام على عليهالسلام : اَلْكَريمُ يَرى مَكارِمَ اَفْعالِهِ دَيْنا عَلَيْهِ يَقْضيهِ، اَللَّئيمُ يَرى سَوالِفَ اِحْسانِهِ دَيْنا لَهُ يَقْتَضيهِ ؛(غررالحكم، ح 2031 و 2032 .)
بزرگوار، نيكوكارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند كه بايد بپردازد و فرومايه، احسانهاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى داند كه بايد پس بگيرد.
«35 » امام على عليهالسلام : اِذا كانَ فى رَجُلٍ خَلَّةٌ رائِقَةٌ فَانْتَظِروا اَخَواتِها؛(نهج البلاغه، حكمت 445 . )
اگر در وجود كسى خصلتى پسنديده باشد، انتظار خصلتهاى پسنديده ديگرى را نيز در او داشته باشيد.
« 36 » امام صادق عليهالسلام : ايّاكَ وَ خَصْلَتَينِ: اَلضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ، فَاِنَّكَ اِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلى حَقٍّ وَ اِنْ كَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّا؛(امالى صدوق، ص 636. )
از دو خصلت بپرهيز: بىحوصلگى و تنبلى، زيرا اگر كم حوصله باشى بر حق شكيبايى نكنى و اگر سست و تنبل باشى حقّى را ادا نكنى.
«37 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اِنَّما تَفْسيرُ حُسْنِ الْخُلْقِ: ما اَصابَ الدُّنْيا يَرْضى وَ اِنْ لَمْ يُصِبْهُ لَمْ يَسْخَطْ؛(كنزالعمّال، ح 5229 . )
تفسير خوش اخلاقى اين است كه اگر دنيا به انسان رو كرد، راضى و خشنود باشد و اگر رو نكرد خشمگين و ناراحت نشود.
« 38 » پيامبر صلىاللهعليهوآله : اَوَّلُ ما يوضَعُ فى ميزانِ الْعَبْدِ يَوْمَ الْقيامَةِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛(قرب الإسناد، ص 46، ح 149. )
نخستين چيزى كه روز قيامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مى شود، اخلاق خوب اوست.
« 39 » امام على عليهالسلام : مَنْ ساءَ خُلْقُهُ مَلَّهُ اَهْلُهُ؛(تحف العقول، ص 214 . )
هر كس بد اخلاق باشد، خانواده اش از او دلتنگ و خسته مى شوند.
« 40 » امام على عليهالسلام : اَلنُّصْحُ بَيْنَ الْمَلاَء تَقْريعٌ؛(شرحنهجالبلاغه،ابنابىالحديد، ج20،ص341،ح908 . )
نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
فضیلت های ماه رجب
ماه رجب از ارزش و شرافت بسيار بالايي برخوردار است و اين شرافت و ارزش بدان دليل است كه اين ماه يكي از ماههاي حرام و يكي از زمانهاي ويژهدعا است. بر پايه برخي از روايات اين ماه، ماه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. همانگونه كه ماه شعبان ماه حضرت رسول و ماه رمضان ماه خداست در اين ماه پر فضيلت روزه و شب زندهداري بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است به خصوص در نخستين شب آن كه يكي از شبهاي چهارگانهاي است كه درباره احيا وشب زندهداري آن سفارشات فراواني بيان شده است. از شرافتهاي ديگر اين ماه روز بيست و هفتم اين ماه است كه روز بعثت رسول اعظم (صلي الله عليه و آله) است، روزي كه رحمت رحيميه خداوند در آن به طور كامل و تمام تجلي پيدا كرده است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد شرافت ماه رجب ميفرمايند: رجب شهر الله الاصم است و بدان سبب آن را اصم ناميدند كه هيچ ماهي به پايه عظمت آن نميرسد. مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مينهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.
در اين زمينه امام كاظم (عليه السلام) نيز ميفرمايند: رجب نام نهري در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر است. بنابراين هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.
همچنين در روايت ديگري نيز ميفرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر ميفرمايد و گناهان را در آن محو ميكند.
امام صادق (عليه السلام) نيز در مورد كرامت و فضيلت اين ماه ميفرمايد: آن گاه كه قيامت بر پا شود منادي الهي فرياد ميزند أين الرجبيون؟ كجايند آنان كه ماه رجب را گرامي داشتند و از آن بهرهها بردند از آن انبوه جمعيت، گروهي برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند بر سر آنان تاجهاي شاهي كه مرصع به در و ياقوت است قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته و در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهي را تبريك گويند؛ از جانب الهي ندا آيد:
بندگانم و كنيزانم به عزت و جلالم سوگند، شما را جايگاه و مقام گرامي و عطاياي فراوان دهم و شما را در جايي جاي دهم كه از زير آن نهرها جاري است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براي من در ماهي كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد پس خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من بندگان و كنيزان من را به بهشت داخل كنيد در اينجا امام فرمودند اين پاداش براي كساني است كه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارند.
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز در بيان عظمت و اهميت ماه رجب ميفرمايند: خداوند متعال در آسمان هفتم فرشتهاي به نام داعي قرار داده است هرگاه ماه رجب فرا رسد آن فرشته دعوت كننده هر شب تا به صبح گويد: خوشا به حال كساني كه به ذكر الهي مشغولند خوشا به حال كساني كه با ميل و رغبت تمام رو به سوي درگاه خدا آرند و خداوند ميفرمايد: من همنشين كسي هستم كه با من همنشين باشد و مطيع كسي هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزندهام كس را كه از من طلب آمرزش كند اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن من است. هر كس مرا در اين ماه بخواند پاسخ مثبت دهم و هر كس از من چيزي بخواهد به او عطا كنم و هر كس از من هدايت جويد هدايتش كنم و من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار دادهام پس هر كس به آن چنگ زند به من ميرسد.
گرچه تمام ماه رجب نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخي از اوقات آن، فضيلت ويژهاي دارد.
اولين شب جمعه ماه رجب از فضيلت بيشتري برخودردار است و ليله الرغائب نام دارد پيامبر اسلام در اين باره ميفرمايند: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد فرشتگان آن را ليله الرغائب مينامند. چرا كه وقتي يك سوم از شب گذشت هيچ فرشتهاي نيست مگر اينكه در كنار كعبه شريف آيد آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم هر چه خواهيد از من بخواهيد فرشتگان گويند: بار الها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزي خداوند خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.
فضيت روزه در ماه رجب
در مورد ثواب روزه ماه رجب در كتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) چنين نقل شده است: بدانيد كسي كه يك روز از ماه رجب را از روي ايمان و به خاطر پاداش روزه بگيرد مستوجب رضايت خداوند ميگردد. و اگر كسي به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود.
همچنين اگر كسي دو روز از ماه رجب را روزه بدارد هيچ كس از اهل زمين و آسمان نميتواند كرامتي را كه نزد خداوند دارد توصيف كند و پاداشي مانند ده تن از راستگويان را دارد كه در طول عمر خود دروغي نگفته باشند. و در روز قيامت همانند كساني را كه آنان شفاعت نمودهاند شفاعت ميكنند و با آنان و در گروهشان محشور ميشوند و تا وارد بهشت گردد و از دوستان آنان باشد. و پس پيامبر ثواب سه چهار پنج تا سي روز از روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمودهاند.
امام موسي كاظم (عليه السلام) نيز در روايتي زيبا در مورد فضيلت روزه ماه رجب ميفرمايند: رجب ماه عظيمي است كه خداوند اعمال نيك را در آن چند برابر ميفرمايد و گناهان را در آن محو ميكند پس هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد به اندازه مسير يكسال از جهنم دور ميشود و هر كس سه روز از آن ماه را روز بدارد بهشت بر او واجب ميشود.
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمودهاند:
براستي كه نوح در روز اول رجب سوار كشتي شد و به همراهان خود گفت كه اين روز را روزه بگيرند و فرمود كسي كه اين روز را روزه بگيرد جهنم به اندازه مسافت يكسال از او دور خواهد شد و كسي كه هفت روز از اين ماه را روزه بگيرد درهاي هشتگانه بهشت براي او باز ميشود و كسي كه پانزده روز از اين ماه را روزه بگيرد حاجتش داده خواهد شد و كسي كه بيشتر روزه بگيرد خداي عزوجل ثواب بيشتري به او عنايت خواهد كرد.
سیزده رجب:
روز ولادت مولای کونین امیر المومنین علی علیه السلام است در این روز مناسب است مومنین نعمت وجود علی ابن ابی طالب را شکر گذار باشند و نعمت پیروی از آن وجود مقدس را از خدا بخواهند.
نيمه رجب
اين روز نيز از روزهاي ويژه و ارجمند و گرامي است. در اين باره در كتاب شريف اقبال آمده است: حضرت آدم از خداوند پرسيد خدايا محبوبترين روزها و گراميترين زمانها نزد تو كدام است. خداوند وحي فرمود: محبوبترين روزها نزد من نيمه رجب است. اي آدم در اين روز بكوش تا با قرباني كردن، ميهماني دادن، روزه داشتن، نيايش كردن، بخشش خواستن، لا اله الا الله گفتن به من تقرب و نزديكي جويي.
اي آدم من چنين تقدير كردم كه فرزندي از فرزندان تو را به پيامبري برانگيزم و روز نيمه رجب را به او و به امت ويژه سازم كه در آن روز چيزي از من نخواهند جز اينكه بدانان ببخشم و عفو و گذشت نخواهند جز اينكه از گناهانشان درگذرم اي آدم آنكه نيمه رجب را روزه دارد ذكر گويد، خضوع و خشوع كند و از صدقه دهد، نفس خويش را پاس دارد پاداشي جز بهشت نخواهد داشت اي آدم به فرزندانت گوشزد كن كه در ماه رجب نفس خويش را پاس دارند و از كج راهي بپرهيزند كه گناه در اين ماه بس بزرگ است.
اما از اعمال نيمه رجب خواندن دعاي استفتاح، زيارت امام حسين (عليه السلام) به جاي آوردن چهار ركعت نمازي كه حضرت امير در اين روز به جاي ميآورد و پس از آن خواندن دعاي يا مذل كل جبار و سپس خواستن نيازهاي خويش از خدا، به جاي آوردن نيمه دوم نماز سلمان و روز را با توسل به صاحبان روز به پايان بردن.
ديگر اعمال ماه رجب
از ديگر اعمال مهم و ارجمند اين ماه خواندن اذكار دعاهايي است كه از سوي معصومين (عليهم السلام) روايت شده است. از جمله آنكه:
1ـ در طول ماه هزار بار خواندن اين دعا: استغفرالله ذوالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الاثام. شيخ صدوق در اين باره روايت كرده است كه هر كس اين دعا را در رجب هزار بار بخواند خداوند به او ميگويد: اگر تو را نيامرزم خداي تو نيستم، خداي تو نيستم.
2ـ خواندن سوره توحيد ده هزار يا هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه پيش از اين سوره را خوانده باشد.
3ـ گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مينويسد و صد كاخ بهشتي به او ميدهد.
4ـ صدبار خواندن اين دعا: استغفرالله الذي لا اله الا هو وحده لا شريك له و اتوب اليه كه روايت شده هر كس اين دعا را صد بار بگويد و پس از آن صدقه انفاق نمايد خداوند كارش را با بخشش و آمرزش پايان دهد و اگر همان را چهارصد بار بگويد خداوند پاداش صد شهيد را به او ميدهد.
5ـ به پيروي از امام سجاد (عليه السلام) در همه ماه در سجدههاي خود اين دعا را بخواند: عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.
6ـ از جمله اعمال ديگر ماه رجب كه داراي فضيلت بي شماري است خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلتهاي بي شماري را به همراه دارد.
7ـ خواندن دعاي اللهم اني اسالك صبر الشاكرين لك در هر روز. در كتاب اقبال در مورد اين دعا آمده است كه معلي از حضرت امام صادق (عليه السلام) خواست تا دعايي به او بياموزد كه تمام معارف شيعه را در برداشته باشد امام خواندن اين دعا را به او توصيه كرده است.
8ـ هر روز اين دعا را خواندن: يا من يملك حوائج السائلين.
9ـ خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد ميگشايد.
10ـ خواندن دعاي ارجمند و پر مضمون اللهم يا ذالمنن السابغه…
11ـ زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) در آغاز و در ميان ماه.
12ـ به جاي آوردن نمازهاي ويژه ماه.
13-توجه به اعمال روز 13-14-15 رجب که به ایام البیض مشهور است.
منابع مقاله:
1ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي: فضيلت اعمال ماه رجب.
2ـ المراقبات، شيخ جواد ملكي تبريزي: اعمال ماه رجب.
3ـ ثواب الاعمال، شيخ صدوق.
4ـ اقبال الاعمال، سيد بن طاووس: اعمال ماه رجب.
5ـ مصباح المتهجد، شيخ طوسي: فضيلت ماه رجب
برگزاری درس اخلاق در مدرسه علمیه زینب الکبری (س) سریش آباد
به همت مدیر محترم مدرسه علمیه خواهران زینب الکبری (س) سریش آباد درس اخلاق ویژه طلاب حوزه سریش آباد برگزار گردید.
حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا نقوی امام جمعه شهر و موسس این حوزه، استاد بزرگوار این درس می باشند.
ایشان با بهره گیری از خطبه های نهج البلاغه مولی امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: از جمله رذائلی که جزء بیماری های اخلاقی است و متاسفانه بیماری به آن گرفتار هستند غضب و عصبانیت است، چشم یک نوع آتش است که به جان انسان می افتد و در روایات نیز به آن اشاره شده است وقتی خشم باشد عقل نیز از بین می رود. خشم شعبه ای از جنون است ، خشم کلید تمام بدی هاست که شیطان با این کار وارد می شود.همچنین حاج آقا نقوی در ادامه به راه های درمانی خشم و مبارزه با آن اشاره کردند.
تجلیل از برگزیدگان مسابقه رشد 2 در استان کردستان
روز یکشنبه مورخ 91/3/21 طی مراسمی بطور همزمان در مدارس استان از برگزیدگان مسابقه رشد 2 تجلیل بعمل آمد و هدایایی به برگزیدگان و اساتید راهنما تقدیم گردید.
علاوه بر هدایای نقدی، لوح تقدیر با مضمون ذیل نیز به ایشان تقدیم شد.
بنیان های یک جامعه را اندیشه ها می سازدو اندیشه ها از گذر پژوهش و پژوهشگران پا به عرصه می نهند.
پژوهش، خلاقیت و نوآوری، لازمه توسعه علمی و حرکت کاروان بشری به سوی ترقی و تعالی است که می تواند توسعه پایدار هر ملتی را تضمین نماید. در این راستا، حضور فعال و تلاش پیگیر و مجدانه پژوهشگران می تواند نوید بخش آمیزه ای درخشان برای کشور عزیزمان باشد.
نشست رئیس دانشکده فرق و مذاهب اسلامی با مدیر حوزه های علمیه خواهران استان کردستان
در این نشست دکتر فرمانیان رئیس دانشکده فرق و مذاهب اسلامی و تنی چند از اساتید برجسته دانشگاه از جمله دکتر رضوانی و دکتر ایمانی پیرامون ایجاد راهکارهایی در خصوص پیشبرد اهداف حوزه و دانشگاه و همچنین تعامل بیش از پیش این مراکز با هم به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در ضمن در این نشست تصمیمی هم مبنی بر قرار گرفتن سهمیه ای اختصاصی برای طلاب خواهر جهت تحصیل در دانشگاه مذاهب اسلامی مرکز استان کردستان در سال تحصیلی 93-92 اتخاذ گردید.
اعتکاف پنجره ای روبه بهشت
یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحافملاقیه (انشقاق / آیه 6)
ای انسان تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.
اعتکاف یعنی نسیم روح بخش معنویت ایمان در لابلای ثانیه های شتابزده عمر ، اعتکاف شروعی بر یک زندگی دیگر ، اعتکاف چشیدن حلاوت ذکر خدا و به ناگاه چقدر زود دیر می شود.
با حمد و ثنای الهی و درود و صلوات بر خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (س) ، همزمان با آغاز ایام البیض در سراسر کشور طلاب حوزه های علمیه خواهران سطح استان مراسم معنوی اعتکا را در مساجد شهر انجام دادند.
در راستای اجرای برنامه های مساجد طلاب نیز برنامه های فرهنگی - تربیتی مدارس خود را که از قبل برنامه ریزی شده بود اجرا نمودند که اهم این برنامه ها خواندن قرآن و ادعیه و زیارت عاشورا بوده است و در طول روز به تفسیر قرآن توسط مبلغین اعزامی از مدارس علمیه پرداختند. همچنین مبلغین به سوالات احکامی و اخلاقی و اعتقادی معتکفین پاسخگو بودند.
در پایان مباحث خود را با سخنان گهرباری از مقام معظم رهبری «مد ظله العالی» درباره اعتکاف به اتمام می رسانیم.
این اعتکافی که جوان ها انجام می دهند. در واقع دارند با خدا خلوت می کنند ، اعتکاف بیشتر یک کار فردی است ایجاد یک ارتباط با خداست، جوری نشود که برنامه های جمعی این مراکز اعتکاف حال خلوت و حال ارتباط فردی و قبلی با خدا را در افراد ضعیف کند یا بگیرد.
برگزاری اجلاس مدیران مدارس علمیه خواهران استان کردستان
این جلسه در روز چهارشنبه مورخ 91/3/17 در مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان با حضور مدیر استان حاج آقا صالحی و مدیران محترم مدارس سطح استان برگزار گردید.
در این جلسه پس از خیر مقدم گویی توسط حاج آقا صالحی به بحث و رایزنی در مورد مسائل مربوط به پذیرش و آموزش در مدارس پرداختند و مدیران مدارس نیز نقطه نظرات خود را عنوان نمودند سپس حاج آقا صالحی به اتفاق مدیران محترم مدارس و معاونین اداری مالی ، فرهنگی و آموزش مرکز به دیدار نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه) رفتند.
در این دیدار حاج آقا شاهرودی ابتدا حضور مدیران مدارس را خیر مقدم گفته و همچنین سالروز وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) را تسلیت عرض کردند و به ابعاد شخصیتی و وجودی و تصرف ولایی حضرت زینب (س) پرداختند و به نقش زن در اجتماع و گوهر وجودی وی اشاره نمودند و فرمودند که یک زن تا جایی در معنویت و کمال پیش می رود که در شخصیت حضرت زهرای مرضیه (س) تجلی پیدا کند.
در ادامه حاج آقا شاهرودی به جایگاه حوزه های علمیه خواهران در جامعه پرداختند و نقش زنان را در جامعه و حوزه های علمیه تبیین نمودند. سپس مدیران مدارس علمیه سطح استان گزارش اجمالی از وضعیت مدارس و طلاب خود خدمت ایشان ارائه نمودند.
در پایان این دیدار که همزمان با اذان ظهر بود مدیران به امامت حاج آقا شاهرودی به اقامه نماز جماعت ظهر و عصر پرداختند.
جلسه هم اندیشی مدیران سطح استان با حضور مدیر استان در مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان ادامه پیدا کرد و در آن علاوه بر سخنان حاج آقا صالحی ، معاونین مرکز نیز به بیان نقطه نظرات خود و راهکارها و راه حل ها پرداختند و مدیران نیز به تناسب آن پاسخ ها و مشکلات موجود را عنوان نمودند.
خروج حضرت محمد از شعب ابی طالب
سهم “عبدالله” را به پیامبر(ص) داد. تولد خاتم انبیا(ص) و نیز خانه خدیجه(س) در همین دره بود و حضرت رسول(ص) تا هنگام هجرت در آن سکونت داشت. “عقیل” پس از هجرت به مدینه، آن را تصرف کرد. “محمد ابن یوسف ثقفی” ـ برادر حجاج ـ آن را از فرزندان عقیل خرید و ضمیمه منزل خود کرد.
موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب
این شعب در شرق كعبه معظمه و میان كوه ابوقبیس و شعب ابنعامر قرار دارد و فاصله آن تا كعبه حدود دویست تا سیصد متر است.
عرب دامنه ها و وادیه های كوچك میان كوه را اصطلاحاً “شعب” می نامد. شهر مكه به دلیل داشتن تپه های فراوان، شعبهای متعددی نیز در دامنه های تپه ها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساكن آن نامگذاری شده است. شعب ابیطالب یکی از آنان است كه در آغاز “شعب ابییوسف” و پس از بعثت، شعب ابیطالب نام گرفت و بعدها به شعب بنی هاشم و اکنون به شعب امام علی(ع) شهرت یافته است.
علل محاصره شعب ابیطالب
ناكامی قریش در بازگرداندن مهاجران حبشه به مكه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی قریش در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش مسلمان در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید كشاند و آن اندیشه قتل پیامبر(ص) بود. مشركان از ابوطالب خواستند تا دو برابر دیه قتل آن حضرت را دریافت كند تا فردی غیر قریشی، محمد(ص) را به قتل برساند.
ابوطالب ـ عموی پیامبر(ص) ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض كرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(ص) سرود. قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و آن، تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر قریش تحمیل کردند تا دست از حمایت پیامبر(ص) بردارند و او را به قریش واگذارند. ابوطالب پس از مشورت با پیامبر(ص) تصمیم گرفت، برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای، بنی هاشم و بنی مطلب را در شعب ابیطالب گرد آورد. از سوی دیگر چون قتل پیامبر(ص) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاریساختن خون در مكه بود، مشركان به ناچار پس از اجتماع در دارالندوه ـ محل شورای قریش ـ تصمیم گرفتند، بنی هاشم و بنی مطلب را در محاصره كامل اقتصادی ـ اجتماعی قرار دهند تا شاید بدینوسیله آنان را به تسلیم پیامبر(ص) به قریش مجبور كنند؛ زیرا مكیان، قدرت سیاسی متمركزی نداشتند و هر عشیره به طور جداگانه، زعامت سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی خویش را در اختیار داشت؛ بنابراین قطع روابط اقتصادی ـ اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحت فشار قرار دادن بنی هاشم بود. در جریان محاصره شعب، همه بنی هاشم و بنی مطلب به جز ابوجهل، ابولهب و ابوسفیان بن حارث حضور داشتند. مفاد عهدنامه بدینقرار بود:
1. هیچكس حق داد و ستد با بنی هاشم و بنی مطلب را ندارد.
2. هیچكس حق زن دادن یا زن گرفتن از بنی هاشم را ندارد.
3. پیمان نامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد كه محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند. پس از آنکه “منصور بن عكرمة بن عامر” عهدنامه را نوشت، هشتاد نفر از بزرگان قریش بر آن مهر تأیید زدند و آن را در كعبه آویختند.
ابوطالب شبها در شعب، پیامبر(ص) را در بستر خویش، علی(ع) و گاه كسانی از بنی هاشم میخوابانید؛ زیرا قریش مصمم به قتل پیامبر(ص) بود.
مدت اقامت در شعب، سه سال و شرایط حاكم بر آن بسیار سخت و طاقت فرسا بود؛ آنچنان كه صدای ضجه كودكان از بیرون آن شنیده میشد؛ زیرا هر نوع طعامی را حتی اگر از ناحیه مسافران غریبه در بازارهای مكه عرضه میشد، به سرعت با قیمت بیشتر میخریدند تا مانع رسیدن آن به بنی هاشم شوند.
آنان تنها در ماه های حرام(موسم حج) میتوانستند از شعب خارج شوند و تنها تعداد محدودی همچون: “هاشم بن عمرو"، “ابوالعاص بن ربیع، داماد پیامبر(ص)حكیم بن حزام، برادرزاده خدیجه” و گاه علی(ع) شبانگاه مقداری گندم و خرما بر شتر بار میكردند و زمانی كه شتر، نزدیك شعب میرسید، آن را رها میکردند و به درون شعب میفرستادند.
“ابوجهل"، “عاص بن وائل"، “نضر بن حارث” و “عقبة بن أبیمعیط” نگهبانان شعب بودند تا مبادا كسی برای بنیهاشم آذوقه بفرستد. گاه میان اینان و افرادی از بنی هاشم که قصد داشتند آذوقه به شعب وارد کنند، نزاع در میگرفت و افرادی مانند: “ابوالبختری” ـ از هم پیمانان قریش علیه بنی هاشم ـ بر فرزندان بنی هاشم رحم میكرد و به نزاع خاتمه میداد. یک بار هنگام حمل بار به شعب، نگهبانان، آنچنان حکیم بن حزام را مضروب ساختند که تا سه روز بین مرگ و زندگی بود. در طول مدت اقامت در شعب تمام دارایی و اموال خدیجه و ابوطالب مصرف شد و محاصره شدگان به سختی روزگار میگذراندند و به احتمال قوی شرایط سخت آنجا، باعث مرگ آن دو نفر شد كه چندی پس از خروج از شعب رخ داد.
برخی از امضاكنندگان معاهده تحریم، از شرایط سخت بنی هاشم در شعب ناخشنود بودند؛ اما دلایل مهمتری، آنان را از نقض آن بازمیداشت.
مزایای تحصن بنی هاشم در شعب ابیطالب
1- از بروز شكاف میان بنی هاشم در حمایت از پیامبر(ص) بر اثر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و عاطفی مشركان مكه بر مشركان بنی هاشم جلوگیری شد.
2- حفاظت مستمر از جان پیامبر(ص) كه در جریان زندگی عادی در مكه میسر نبود.
3- حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای؛ زیرا تجمع همه بنی هاشم در شعب، عواطف خاندانهای وابسته به بنی هاشم را علیه اشراف قریش تحریك میكرد و مانع تندادن آنان به سیاستهای خشونت بار علیه بنی هاشم میشد.
4- حضور بنی هاشم در كنار پیامبر(ص) سبب نفوذ و آشنایی بیشتر آنان با محتوای اسلام میشد.
5- فشارهای مالی، تشنگی و گرسنگی فرزندان و زنان بنی هاشم باعث بروز شكاف بیشتر میان مكیان در اتخاذ سیاستهای خشونت آمیز علیه بنی هاشم و دستبرداشتن از اینگونه اقدامها میشد.
زمان و مدت تحصن
شروع محاصره از اوایل محرم سال هفتم هجری بنا بر قول مشهور به مدت سه سال ذكر شده است.
دلایل انقضای پیماننامه قریش
1- اكثر مورخان همچون: یعقوبی و ابن سعد، خورده شدن صحیفه به وسیله موریانه را دلیل نقض محاصره میدانند، حال آنكه قریش پس از آگاهی از صدق گفتار پیامبر(ص) نه تنها ایمان نیاوردند؛ بلكه او را ساحر خواندند و بر دشمنی راسختر شدند؛ زیرا بسیاری از امضاكنندگان معاهده در جنگ بدر حضور داشتند و جزء كشته شدگان بودند و این قطعی ترین دلیل بر نادیده گرفتن این معجزه و وجود علل مهم تری است.
2- سه سال رنج و گرسنگی بنی هاشم، احساسات مكیان و سرزنش آنان را بر ضد اقدامات قریش برانگیخت؛ از اینرو بر آن شدند که با نقض معاهده به این وضعیت خاتمه دهند.
3- حضور مسلمانان و مشركان بنی هاشم در كنار یكدیگر در شعب و آشنایی آنان با محتوای دعوت پیامبر(ص)، صداقت و حقانیت گفتار و كردار او، پایه های اولیه اسلام و اولین هسته های مقاومت در برابر مشركان را تشكیل داد. به همین دلیل، اشراف زیرك مكه برای پایان دادن به محاصره، با توسل به زور و تهدید در مقابل جناح ابوجهل بسیار کوشیدند؛ زیرا آنان از آثار سوء حضور آنان در شعب آگاه بودند. این جناح با حضور “هشام بن عمر"، “ربیعة بن حارث"، “زهیر بن ابیامیه"، “مطعم بن عدی"، “ابوالبختری"، “عاص بن هشام” و “زمعة بن اسود بن مطلب” شبانگاه به طور پنهانی به گفتگو و ارزیابی نتایج معاهده پرداختند و مصمم به نقض آن و تحمیل خواستههایشان بر جناح مخالف شدند. آنان با بهرهگیری از زمینه های مطلوب ذهنی مردم عادی مكه ـ كه در میان آنان خویشاوندان بنی هاشم بسیار بودند ـ مسلحانه به سوی شعب رفتند و بنیهاشم را به ترك آنجا فرا خواندند. جناح ابوجهل نیز كه قدرت كمتری داشت، به نقض معاهده گردن نهاد. تاریخ نقض معاهده را پانزدهم رجب سال دهم بعثت ذكر كرده اند.
توی نجف یه خونه بود
توی نجف یه خونه بود، که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحب اون خونه، مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون می ذاشت
راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کنه
تا سفره خالی شون و پر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو
تا بوی بارون بکنه ، پاهای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه
بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه
درد دلامو گوش کنه ، دچار ساز من بشه
شعر از : زنده یاد مرحوم آقاسی
چشمه هایی از دانش علی (ع)
چشمه هايى از دانش على(ع)
چشمه اول
يكى از علماى يهود نزد والى آمد و گفت: آيا تو جانشين پيامبر اين امت هستى؟ او گفت: آرى. يهود گفت كه ما در تورات ديده ايم كه جانشينان پيامبران در ميان امت آنان، دانشمندترين آنان است. پس مرا آگاه كن كه خداى تعالى كجاست، آيا در زمين است يا در آسمان؟
او گفت: او در آسمان و برعرش است. يهودى گفت در اين صورت زمين از وجود خدا خاليست و بنا به قول تو در جايى هست و در جايى نيست.
والى برآشفت و گفت: از نزد من دور شو وگرنه تو را مى كشم! يهودى در حال تعجب از اين سخن از نزد وى دور شد. در همين حال على(ع) از مقابل او عبور كرد و فرمود: اى يهودى، آنچه پرسيدى و آن چه در پاسخ شنيدى من مى دانستم. ما مى گوييم خداى عزوجل جا و مكان را آفريد و براى او جا و مكانى نيست و بالاتر از اين است كه مكانى او را در برگيرد بلكه او هر آن چه را كه در مكان است فراگرفته است و چيزى وجود ندارد كه از حيطه تدبير او بيرون باشد و براى تأييد صحت آن چه گفتم از كتاب خود شما خبر مى دهم و اگر دانستى كه درست است آيا ايمان مى آورى؟
يهودى گفت: آرى
فرمود: آيا در بعضى كتاب هاى خود نديده ايد كه روزى موسى بن عمران نشسته بود، ناگاه فرشته اى از جانب شرق نزد او آمد و موسى از او پرسيد از كجا آمدى؟ گفت: از جانب خداى عزوجل و فرشته اى از سوى مغرب سوى او آمد. موسى بدو گفت از كجا آمدى؟ گفت از نزد خداى عزوجل. آنگاه فرشته ديگرى نزد او آمد و گفت از آسمان هفتم و از نزد خداى عزوجل آمده ام و سپس فرشته اى ديگر آمد و گفت از زمين هفتم و از جانب خداى عزوجل آمده ام. موسى(ع) گفت: منزه است آن خدايى كه جايى از او خالى نيست و به همه جا نزديك است. يهودى گفت: گواهى مى دهم كه اين سخن حق است و باز گواهى مى دهم كه تو سزاوارترى به جانشينى پيامبرت.
چشمه دوم
پس از رحلت پيامبر(ص) جماعتى از يهوديان به مدينه آمده و گفتند در مورد «اصحاب كهف» قرآن شما مى گويد كه اصحاب كهف سيصد و نه سال در غار خوابيدند در صورتى كه در تورات باقى ماندن آن ها در غار سيصد سال قيد شده و اين دو با هم مغايرت دارند.
در برابر اين اشكال و ايراد نه تنها خليفه بلكه همه صحابه از پاسخگويى عاجز ماندند. بالاخره دست توسل به دامان حلال مشكلات على(ع) زدند. حضرت فرمود: خلاف و تضادى در بين نيست زيرا از نظر تاريخ آن چه نزد يهود معتبر است، سال شمسى است و در نزد عرب سال قمرى است وتورات به لسان يهود نازل شده و قرآن به لسان عرب و سيصد سال شمسى، سيصد و نه سال قمرى است.
چشمه سوم
مردى شخصى را كشته بود. خانواده مقتول شكايت نزد حاكم بردند. او دستور داد قاتل را در اختيار پدر مقتول گذارند تا به حكم قصاص او را به قتل رساند، پدر مقتول دو ضربت سخت بر آن مرد زد و يقين به مرگ او نمود ولى چون رمقى از حيات داشت، كسان وى از او پرستارى كردند و مدارا نمودند تا پس از شش ماه بهبودى كامل يافت. پدر مقتول روى او را در بازار ديد تعجب كرد و چون نيك شناخت، گريبانش را گرفت و نزد حاكم آورد. او براى بار دوم دستور داد كه سر از تن او برگيرند. قاتل از على(ع) استغاثه نمود آن حضرت فرمود: اين چه حكمى است كه بر اين مرد مى كنى؟
حاكم گفت: يااباالحسن اين شخص قاتل پسر اوست و به حكم «النفس بالنفس» بايد كشته شود. حضرت فرمود آيا مى شود كسى را دو بار كشت؟ او متحير ماند و سكوت كرد.
آنگاه على(ع) به پدر مقتول گفت: مگر قاتل پسرت را با دو ضربه نكشتى؟ عرض كرد كشتم ولى او زنده شد و اگر مجدداً او را نكشم خون پسرم هدر مى شود!
على (ع) فرمود: در اين صورت بايد آماده شوى اول به قصاص دو ضربتى كه به او زدى او هم دو ضربت به تو بزند، آنگاه اگر تو زنده ماندى او را بكش!
پدر مقتول گفت: يا اباالحسن آيا قصاص از مرگ سخت تر است و من از اين موضوع درگذشتم. آنگاه با هم مصالحه نموده و آشتى كردند
زینب (س) آموزگار حیا و پاکدامنی
زینب نام آشنایی است که دور آن را هالهای از اوصاف نیک و برتر احاطه نموده است. صبر زینب(س) زبانزد دوست و دشمن است؛ و آسمانیان نیز با آن آشنا چرا که «عَجِبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَهُ السَّماءِ؛ از صبر زینب ملائکه آسمانی به تعجب آمدند.» وفای زینب نیز بر کسی پوشیده نیست، چرا که او بود که با تحمّل رنج آورترین حادثهها، و دادن جوانان خویش وفای خود را به برادر و امام خویش ثابت نمود.
دانش و بصیرت زینب(س) هم برای همه مشهود است چرا که با بصیرت او و خطبهها و پیامهای او بود که انقلاب کربلا تا درون کاخ یزید در شام پیشرفت و یزید و ابن زیاد رابه زانو در آورد.
و تدبیر او بود که کاروان اسرا را با سربلندی به مدینه رساند، و در طول اسارت عزّت و سربلندی را، عبادت و عرفان را، حیا و عفّت و پاکدامنی و نجابت را به نمایش گذاشت و… حقاً که زینب، زینت پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) میباشد با این همه فضیلت:
دو عالم بر علی نازد، علی بر همسرش نازد *** علی و همسرش زهرا(س) به زینب دخترش نازد
در این مقال برآنیم گوشههایی از حیا، عفت و پاکدامنی زینب را به تصویر کشیم و ره توشه گرانبهایی برای بانوانی که میخواهند زینب گونه زندگی کنند و به افتخار و سربلندی ابدی برسند، مهیا سازیم.
ضرورت بحث حیا امروزه در سرتاسر جهان، مخصوصاً کشورهای اسلامی و علیالخصوص جامعه تشیّع، تلاش استعمارگران و مهاجمان فرهنگی برآن است که حیا و عفّت بانوان را نشانه روند و جامعه را از این راه به بیبند و باری و بیدینی سوق دهند و در نتیجه آن به مطامع شیطانی خود برسند، چرا که آنها به خوبی یافتهاند اگر دین و مذهب تشیّع را بخواهند نابود کنند. باید حیا، عفت و پاکدامنی را از بین ببرند. هرگاه از جامعه حیا رخت بر بست و عفت در آن لگدکوب شد، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد. علی (علیهالسلام) به زیبایی میفرماید: «اَحسَنُ مَلابِس الدِّینِ اَلحَیاءُ ؛ نیکوترین لباس دین حیا است.»(۱) ؛ امام صادق (ع) فرمود: «لاایمانَ لِمَن لاحَیاءَ لَهُ ؛ایمانی نیست برای آن کسی که حیا ندارد.»(۲) و امام باقر (ع) فرمود: «اَلحَیاءُ وَ الاِیمان مَقرُونانِ فی قَرنٍ فَاِذا ذَهَبَ اَحَدَهُما تَبَعهُ صاحِبهُ ؛حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفتهاند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت میکند.»(۳) و زیباتر از همه، امام حسین (ع) ـ آن کسی که زینب (س)، حیا را از مکتب او آموخت ـ فرمود: «لا حَیاءَ لِمَن لادِینَ لَهُ ؛ آن که دین ندارد، حیاء هم ندارد.»(۴) از روایات فوق به خوبی استفاده می شود که بین ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مهاجمان فرهنگی، بخوبی این رابطه و ملازمه را دریافتهاند از این رو صهیونیست معروف «نتانیاهو» این گونه القاء میکند که «برنامههای ماهوارهای به مثابه یک نیروی شورشی بسیار مؤثر عمل میکنند، بچّههای ایرانی مسلماً لباس های زیبایی را خواهند خواست که در شوهای تلویزیونی میبینند آنها استخرهای شنا و شیوه زندگی فانتزی خواهند خواست.»(۵)
به گفته یک مقام آگاه در حال حاضر ۹۷ ماهواره متعلق به ۱۵ کشور جهان برای مردم ایران برنامههای تلویزیونی پخش میکنند که برخی از این ماهوارهها بیش از ۲۰۰ کانال تلویزیونی را به طریق دیجیتال پخش میکنند. این منبع آگاه افزود «از این تعداد ۶۰۰ شبکه تلویزیونی در سازمان صدا و سیما و برخی نهادهای نظامی، فرهنگی و اطلاعاتی مونیتور میشود، بنابر این گزارش از این تعداد شبکه ۱۱ شبکه به زبان فارسی است و اکثر آنها علیه نظام جمهوری اسلامی و ناهنجارهای فرهنگی و اجتماعی برنامه پخش میکنند.»(۶)
از طرف دیگر هواداران استکبار جهانی در داخل کشور با قلمهای زهرآگین و رفتارهای زننده، لباسها و فیلمهای مبتذل، در نابودی حیا و عفت، استعمار را یاری میرسانند. و با کمال بیحیایی دم از اختلاط پسر و دختر، و طرح دوستی و رفاقت آنها میزنند، اینها همانها هستند که در «کنفرانس برلین» آلمان، با عریان رقصیدن اوج بیحیایی را به نمایش جهانی گذاشتند، و عدّهای از مدعیان دین و دیانت! نیز به تماشا نشستند.
البته از اینها و اربابانشان گلهای نیست چرا که آنها خود همان گونهاند «از کوزه همان برون تراود که در اوست» و منافع دنیوی آنها چنان اقتضا میکند امّا آنچه جای تأسف دارد، و دردمندانه باید اظهار داشت رفتارهای بعضی از بی خبران و دوستان ناآگاه است، آن هایی که دم از دین و دیانت میزنند، چرا فرهنگ ابتذال را با طرح برنامههایی چون «شرکت بانوان در ورزشگاهها به صورت مختلط»، «اختلاط در دانشگاه» و… ترویج میکنند و بدینسان اساسیترین مسئله دینی را نشانه گرفتهاند. و یا دوستانی که در صدا و مخصوصاً سیما هستند با پخش برنامهها و فیلمها و… فرهنگ ابتذال و حرمت شکنی را تبلیغ میکنند و بانوان را با آرایشهای آنچنانی و برخورد کذائی در فیلمها به نمایش میگذارند تا حیا و نجابت را تحقیر و لکّهدار کنند.
راستی نشان دادن آن فیلمها و مصاحبه کردن مردان با زنان و بالعکس چه ضرورتی دارد، مگر امام صادق (ع) نفرمود: «زن با غیر شوهر و محارمش بیش از پنج کلمه آن هم در حال ضرورت سخن نگوید»(۷) آیا اینگونه حرکات ترویج ابتذال نیست؟! راستی چه شده است ما را که فرهنگ اصیل اسلامی را پاس نمیداریم آیا فقط «فارسی را باید پاس داشت» و یا لازم است مرزها و حدود شرعی را نیز پاس داریم؟! اگر بدنبال زیبایی هستیم از حیا و نجابت است، علی (ع) فرمود: «الحیاء سبب الی کلّ جمیلٍ ؛حیا راهی است به تمام زیباییها»(۸) و راز و کلید همه خیرها و خوبی در حیا است: «اَلحَیاءُ مِفتاحُ کُلّ الخَیر ؛ حیا کلید تمام نیکی است»(۹) و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَلحَیاءُ خَیرٌ کُلُّه ؛ حیا تمامش نیکی است»(۱۰)، راستی کجا رفته حیای فاطمی و نجابت و حیای زینبی، چرا مسئولان به گونهای برنامه ریزی نمیکنند که فیلمها، لباسهای عرضه شده در بازار، خیابانها، پارکها و… حیا بر و عفّتشکن نباشند؟ مگر فریاد مرزبان حیاء علی (ع) را نمیشنوند که فرمود: «اَما تَستَحیُونَ وَ لاتَغارُونَ نِسائَکُم یَخرُجنَ اِلَی الاَسواقِ وَ یُزاحِمنَ العلُوج ؛ آیا شما (غیرت) و حیا ندارید که زنانتان را به بازارها سرازیر کردید و با بیبند و بارها اختلاط پیدا میکنید.»(۱۱)
زن را به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی مریم و زهرا(س) و زینب نباید گذاشت بازیچه هوس، و آلوده به “ویروس” گناه گردد، گوهر عفاف و حیا و پاکی کمارزشتر از طلا و پول و محصول و باغ و وسایل خانه نیست، دزدان ایمان و غارتگران حیا نیز فراوانند.
سادگی و خامی است که زنان را در معرض دید و تماشای نگاههای مسموم و چشمهای ناپاک قرار داد، آنگاه خیال شود که بیمار دلان و راهزنان عفاف و حیا به وسوسه نیفتند، و از زهر نگاهها و نیش پشههای شهوت در امان بمانند. بعضی از «نگاه»ها ویروس «گناه» منتشر میکند و حیا را آلوده میسازد. و بعضی از چهرهها حشره مزاحمت تولید میکند و عفت و نجابت را لکّهدار میسازد. بیاییم همه دیوارها را خراب نکنیم و همه پردهها را کنار نزنیم و همه پنجرهها را باز نکنیم، بیاییم دیوار آسیب دیده حیا را ترمیم کنیم،(۱۲) چرا که بیحیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری، علامت جهالت است نه تمدن، علی (ع) فرمود: «اَعقَلُ النّاسِ، اَحیاهُم ؛ عاقلترین مردم باحیاترین آنها است.»(۱۳)
نگاهی به جایگاه حیا در فرهنگ
الف: حیای دختران شعیب در قرآن:
قرآن کریم با این که غالباً مسائل را به صورت کلّی بیان میدارد، ولی گاهی بجهت حیاتی بودن مسأله، جزئیات و نمونه هایی بیان میدارد از این دست است ماجرای حضرت موسی و برخورد او با دختران حضرت شعیب، در اینباره میفرماید: «و هنگامی که (موسی) به (چاه) آب مَدیَن رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند؛ در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و به چاه با بودن مردان نزدیک نمیشوند. موسی از آنان پرسید: کار شما چیست؟ گفتند: آنها را آب نمیدهیم تا چوپانان همگی خارج شوند… موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید و…» در ادامه این داستان درباره نحوه آمدن یکی از دختران شعیب و گفتگوی او با حضرت موسی (ع) میفرماید: «فَجاءَتهُ اِحدا هُما تَمشی عَلَی اِستِحیاء قالَت اِنَّ اَبی یَدعُوک لِیَجزِیَکَ اَجرَما سَقَیتَ لَنا ؛ ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام بر میداشت. گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.»(۱۴) از این آیه میتوان حیا را به زیبایی دریافت چرا که:
۱ـ تا زمانی که مردان کنار چاه بودند دختران شعیب نزدیک چاه نمیرفتند.
۲ـ آنگاه اقدام به آب دادن گوسفند کردند که تمام مردان پراکنده شدند.
۳ـ سراپا حیا نزد موسی (ع) آمدند.
۴ـ نگفت: مزد تو را میپردازیم بلکه گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد تو را بپردازد.
ب: حیا تمام دین است:
علی (ع) میفرماید: «اَلحَیاءُ هُوَ الدِّین کُلُّه ؛ حیا تمام دین است.»(۱۵)
پ: حیا بازدارنده از زشتیها:
علی (ع) میفرماید: «اَلحَیاءُ یَصُدُّ عَن فِعلِ القَبِیح ؛ حیا (انسان را) از کار زشت باز میدارد؟»(۱۶) بیحیا به هر کرای دست میزند، در روایات عدیدهای این مضمون آمده که آخرین سفارش پیامبران، سفارش به حیاء بود. امام هفتم (ع) میفرماید: «ما بَقیَ مِن اَمثالِ الاَنبیاءِ (ع) اِلّا کَلِمَهً، اِذا لَم تَستَحی فَاعمَل ماشِئتَ…؛ از مثالهای (کلمات قصار) انبیاء باقی نمانده است مگر یک کلمه (و آن این است که) هرگاه حیا نداشتی، هرکاری میخواهی انجام بده…»(۱۷)
ت: عاقبت بیحیایی:
علی (ع) فرمود: «… مَن قَلَّ حَیاؤُهُ؛ قَلَّ وَرعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ وَ مَن ماتَ قَلبُهُ فَادخَل النّارَ…؛ کسی که حیا و شرمش اندک شد، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و کسی که ورعش کمتر باشد، قلبش میمیرد و آن که دلش مرده باشد، در آتش جهنم داخل خواهد شد.»(۱۸)
ث: سرپوش عیبها:
علی (ع) فرمود: «من کساه الحیاء ثوبه؛لم یر النّاس عیبه؛ آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند.»(۱۹)
ج: سرچشمه خوبیها:
و آن حضرت فرمود: «مَن لاحَیاءَ لَهُ لاخَیر فِیهِ کسی که حیا ندارد، خیری در او نخواهد بود.»(۲۰)
پیامبر اکرم(ص) فرمود:«الحَیاءَ عَشرَهُ اَجزاءٍ فَتِسعَه فِی النِّساءِ وَ واحِدٌ فی الرِّجالِ؛ حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زنها است، و یک سهم آن در مردان.»(۲۱)
و بانوی حیا زینب کبری(س) تمامی آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا میباشد.
نمونههایی از حیای زینب(س)
۱. فرزند بیت حیا و عفّت:
تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنی ثابت شده است که بخشی از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلی به نسلی منتقل میشوند و به همین جهت خانواده هایی که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامی نیز از ازدواج با زنان زیبایی که در خانوادههای ناپاک و عاری از حیا به بار آمدهاند نهی شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشی از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل میشود.
در زندگی زینب(س) این دو عامل (وراثت و تربیت) در بالاترین حد خویش وجود داشت، زینب از پستان حیا شیر نوشید و در دامان حیا و پاکی تربیت یافته، چنان که در زیارت نامه آن بانوی گرانسنگ میخوانیم: «السَّلامُ عَلی مَن رَضَعت بِلُبانِ الاِیمان ؛ سلام بر کسی که از پستان ایمان شیر نوشید. و ایمان و حیا همراه و ملازم همدیگرند. «الحیاء و الایمان مقرونان»(۲۲)
آن که پا تا به سر ایمان و حیاست *** خونش آمیخته با خون خداست
عشق را همسفر کرببلاست *** مظهر عصمت و پاکی، تقواست
به یقین زینب کبری باشد *** زاده حیدر و زهرا باشد
آری! زینب کبری(س) در خانه وحی و ولایت، از پدر و مادر معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحی الهی نشو و نما نمود و از پستان یگانه مادر معصوم جهان هستی «فاطمه زهرا(س)» شیر خورد و از ابتدای شیرخوارگی در آغوش پرمهر مادر، عفت، حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگی در محضر بزرگترین استادان جهان انسانیت یعنی رسول اللّه (ص) و امیرالمؤمنین و دو برادر بزرگوارش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تربیت یافت. در نتیجه، گمان نمیرود که تا به حال هیچ دختری به آن تربیت بلند که زینب (س) در آن خانواده بزرگ به آن نایل گردید، رسیده باشد زینب کبری اکثر اوقات در کنار جد مهربانش رسول خدا بود، انس زینب (س) به رسول خدا(ص) و نیز محبّت حضرت به این دختر در وصف و بیان نمیگنجد.
فاطمه زهرا(سلام اللّه علیها) در آن مدّت کوتاه نهتنها دخترش زینب را از نظر رشد فکری، اخلاقی، فرهنگی و معنوی تربیت کرد بلکه او را از بسیاری از علوم قرآنی و پیش آمدهای آینده آگاه نمود. و حیا و عفت را عملاً به او آموخت تا آنجا که نابینایی بر فاطمه وارد میشود پشت پرده میرود، این درسهای حیا را زینب (س) بخوبی فرا گرفت.
زینب تربیت شده پدری است که در اوج شجاعت و قهرمانی، از بالاترین حد حیا برخوردار است. و اوج حیایی آن مادر پاکدامن و این پدر دلاور را هنگام خواستگاری علی (ع) از زهرا(س) میبینیم که جز سکوت محض هیچ نمیگویند.(۲۳)
از این دو دریای حیا و پاکی شیر زنی چون زینب (س) که مجسمه حیا است به وجود میآید. و این والدین معصوم سخت از مرز حیا و عفت او پاسداری میکردند.
«یحیی مازنی» که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل میکند: مدتها در مدینه، در همسایگی علی (ع) در یک محلّه زندگی میکردم. منزل من در کنار منزلی بود که «زینب» دختر علی (ع) در آنجا سکونت داشت، حتی یکبار هم، کسی حضرت زینب را ندید و صدای او را نشنید. او هرگاه میخواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب میرفت، و در حالی که پدرش علی(ع) در پیش و برادرانش حسن و حسین (علیهما السلام) در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) میرسیدند، امیرالمؤمنین(ع) شمعهای اطراف قبر را خاموش میکرد. یک روز امام حسن(ع) علّت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: «اَخشی اَن یَنظُر اَحَد اِلی شَخصِ اُختِکَ زَینَبَ؛ از آن میترسم که کسی (در روشنی) خواهرت زینب را ببیند.(۲۴)» راستی کجا رفته این مرزبانیهای حیا؟! و چرا در جامعه شیعه علوی میبینیم که مردان با همسران آرایش کرده و دختران بیبهره از حجاب در پارکها و خیابانها و… ظاهر میشوند؟! و به قول «شیخ جعفر نقدی» زینب (سلام اللّه علیها) تربیت شده پنج تن آل عباء است: «فَالخَمسَهُ اَصحاب العَباءِ هُمُ الَّذِین قامُوا بِتَربیَتِها وَ تَهذِیبِها وَ کَفاکَ بِهِم مُؤَدَّبینَ و مُعَلِّمین ؛ پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگی سازی و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس که آنها اَدب کننده و آموزگار باشند.»(۲۵)
۲. حیا در آغاز جوانی
دکتر «عائشه بنت الشاطی»، بانوی نویسنده و اهل تحقیق اهل سنّت، چنین میگوید: «زینب در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب در این اوقات خودداری میکنند، زیرا که او در خانه و رو بسته زندگی میکرد. ما نمیتوانیم مگر از پشت پرده روی وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن دهها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان میدهد. و کسی که او را به چشم دیده برای ما وصفش میکند و چنین میگوید: چنان که طبری نقل کرده است: گویا میبینم زنی را که مانند خورشید میدرخشید و با شتاب از
خیمهگاه بیرون آمد.»(۲۶) پرسیدم او کیست؟ گفتند: زینب دختر علی (ع) است. و از دیگری نقل شده، که: به خدا که من صورتی مانند آن ندیدم گویا پارهای از ماه بود، در صورتی که این بانوی بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمین سال زندگی خود بود، غریب بود، خسته و کوفته بود، مصیبت زده و داغ دیده بود، پس جمال زینب در آغاز جوانی پیش از آن که سالمندی، و مصایب جانگداز خوردش کند و جام داغ دیدگی را تا پایان بَدُو بنوشاند چگونه بود.(۲۷) تاریخ او را ندیده، چرا که حیای او مانع از آن شده است. مادرش فاطمه (سلام اللّه علیها) توصیه کرده است که: «خَیرٌ لِلنِّساءِ اَن لایَرَینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛(۲۸)برای زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان نیز) آنها را نبینند.» با این حال از مسائل اجتماعی به دور نبودند بلکه دارای مجلس علمی ارجمندی بود، زنانی که میخواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر میشدند و کسب دانش میکردهاند.»(۲۹)
و اگر دستور الهی و آسمانی نبود که: «انَّ اللّهَ شاء اَن یَراهُنّ سَبایا؛براستی خدا خواسته که آنها را اسیر ببیند»، حسین (ع) هرگز به خود اجازه نمیداد خواهر را در سفر کربلا به همراه ببرد.
بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب *** ورنه این بیحرمتی را کی روا دارد حسین(ع)
_____________________________
۱. محمدی ریشهری، میزان الحکمه (بیروت دارالحدیث)، چاپ دوم، ۱۴۱۹، ج ۲، ص ۷۱۶ ، روایت ۴۵۴۴.
۲. همان، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۷۰.
۳. همان، روایت، ۴۵۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۰۹.
۴. همان، ج۷۸، ص ۱۱۱، حدیث ۶، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۹.
۵. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۶/۱۳۸۱.
۶. هفتهنامه بصیرت، سال نهم، شماره ۲۶، ۱۰/۲/۸۲، ص ۴.
۷. وسائل الشیعه،ج ۱۴، ص ۱۴۳.
۸. میزان الحکمه، ص ۷۱۶، روایت ۴۵۴۲.
۹. همان، ص ۷۱۶، روایت ۴۵۴۶
۱۰. همان، روایت ۴۵۴۷.
۱۱. فروغکافی، محمدبن یعقوب کلینی(دارالکتب الاسلامیه)، ج۵، ص ۵۳۷ و ر ـ ک حر عاملی،وسائل الشیعه (داراحیاء التراث العربی)، ج۱۴، ص ۱۷۴، حدیث ۲، و روضه المتقین، ج ۸، ص ۳۸۳.
۱۲. اقتباس از «گل عفاف» جواد محدثی.
۱۳. همان، ج ۲، ص ۷۱۶.
۱۴. سوره قصص، آیه ۲۳ ـ ۲۵.
۱۵. میزان الحکمه، ج۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۷.
۱۶. همان، ص ۷۱۷ ؛ روایت ۴۵۵۶، امالی طوسی، ص ۳۰۱.
۱۷. میزان الحکمه، ص ۷۱۸، خصال صدوق، ص ۲۰.
۱۸. نهج البلاغه، محمد دشتی، ص ۷۱۲، حکمت ۳۴۹.
۱۹. همان، ص ۶۷۶، حکمت ۲۲۳.
۲۰. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ترجمه علی انصاری، ص ۶۴۶.
۲۱. میزان الحکمه، همان، ص ۷۳۰، روایت ۴۶۰۳.
۲۲. میزان الحکمه، ج۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۵.
۲۳. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۲.
۲۴. شیخ جعفر نقدی، کتاب زینب کبری، ص ۲۲، و ریاحین، ج۳،ص ۶۰.
۲۵. کتاب زینب کبری، ص ۲۰.
۲۶. جریر طبری، تاریخ طبری، (بیروت مؤسسه الاعلمی، چاپ چهارم، ۱۴۰۳) ج ۴، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱.
۲۷. عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا، ترجمه سید رضا صدر(قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۸) ص ۵۹ ـ ۵۸.
۲۸. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۳، حدیث ۷.
۲۹. بانوی کربلا، ص ۶۰.
خلاصه ای از زندگی عقیله بنی هاشم
در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذكر شده است. مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. «زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ به پایان رسید».[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یكی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4] حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و كنیه های زیادی است. «یكی از القاب آن حضرت كه در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است كه به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد. حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی كه امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی كردند و زمانی كه امیر المؤمنین پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زینب در كوفه به ارشاد و تعلیم زنان كوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در كوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن ـ علیه السلام ـ» در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی كرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در كربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در یك روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز كربلا سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار «در شب یك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.»[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است كه وفات آن بانوی معظمه در شب یك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی كه در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند كه سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یك سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.
فضائل آن حضرت به طور خلاصه
1. صبر آن حضرت: «شهید مطهری» در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن كسی كه بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود».[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاكنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».[12]
2. عبادت آن حضرت: «زینب كبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[13] در كتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترك نشد حتی شب یازدهم محرم».[14]
3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در كوفه و شام كه یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
«خطابه ای كه حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».[15]
4. علم آن حضرت: زمانی كه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار كوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[16] این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نكته بس كه «زمانی كه در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید كردند از خیمه پای بیرون نگذاشت»[17] در حالی كه هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این كه برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نكشد از خیمه بیرون نیامد.
6. عصمت ایشان: در كتاب «زینب بنت الامام امیر المؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذكر می كند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان «ضروری دین» نیست ولی به این مرحله رسیده اند…»[18] و خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ كس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[19] «ابن اثیر» می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود.»[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خصائص زینبیه از سید نور الدین جزائری.
2. ناسخ التواریخ.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.[1] . علی محمد علی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، بیروت، موسسه اهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، 1399 هـ ، ص 10.
[2] . بنت الشافی، زینب بانوی قهرمان كربلا، مترجم حبیب چایچیان، تهران، نشر امیركبیر، چاپ 16، 1373، ص 16.
[3] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم، 1403ه ق، 1983 م، ج43، ص215.
[4] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ص 273.
[5] . همان، ص 270.
[6] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 11.
[7] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285، بعد از شهادت امام علی ـ علیه السلام ـ حضرت زینب - سلام الله علیها - مجددا به مدینه بازگشتند.
[8] . مفید، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، تهران، انتشارات كتابفروشی اسلامیه، 1376 ش، ص 192.
[9] . بنت الشاطی، پیشین، ص172.
[10] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285.
[11] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یكم، سال 1375، ج 2، ص 225.
[12] . خان سپهر، عباسقلی، ناسخ التواریخ، جزء اول، كتابفروشی اسلامیه، ص 73.
[13] . مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68.
[14] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ج 3، ص 61.
[15] . مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
[16] . محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75.
[17] . همان، ص74.
[18] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 21 به بعد. این نویسند ه با دلائلی چند مقام عصمت را برای حضرت زینب ثابت می كند.
[19] . خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73.
[20] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب (س) نبود
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل كنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
می خواستم به پات سرم را فدا كنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتی
كی گفته قطعه قطعه شدن درد آور است؟
مُردن به عشق تو كه ندارد مشقتی
بهتر نبود جای تو من كشته می شدم؟
بی تو چگونه صبر كنم…. با چه طاقتی؟
از بس برای زخم لبت گریه كردهایم
چشمی ندیدهام كه ندیده جراحتی
تو رفتی و غرور حریمت شكسته شد
هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی
آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن
دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی
این بچه ها تمامی شان لطمه خوردهاند
با من ولی به شكوه نكردند صحبتی
غصه نخور حقیر نشد خواهرت حسین
از فتح شام آمدهام با چه هیبتی
شرمندهام رقیۀ تو در خرابه ماند
لطفی كن و سراغ نگیر از امانتی
عباس اگر نبود اسارت چه سخت بود
ممنونم از حمایت آن چشم غیرتی
لبیک یا خمینی
حضرت امام خمينى ره خورشيد فروزان عالم اسلام و، ستاره درخشان عالم عرفان ، سرور مجاهدان راه حق در قرن اخير، رهبر كبير انقلاب اسلامى و بنيانگذار نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران ، پس از سالها مبارزه در راه حق و متجلى ساختن اسلام حقيقى در ميان جوامع اسلامى و بشرى و ستيز دائم با كفر و استكبار جهانى ، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملكوت اعلى پيوست و جهان اسلام در ماتم بزرگترين رهبر قرن ، شجاع ترين و آگاهترين مرجع و رهبر اسلامى ماتم زده و عزادار شد و ملت قهرمان و شهيد پرور ايران كه هميشه آماده اجراى فرامين رهبر خويش و نثار جان خود در راه اسلام بودند، پدرى مهربان و رهبرى دلسوز را از دست دادند و در اين ماتم عظمى جامه سيه بر تن كردند و سيلاب اشك از ديدگان جارى ساختند و با حضور بى نظير خويش در صحنه ، به جهانيان نشان دادند كه تا چه اندازه به رهبر و نظام مقدس جمهورى اسلامى وفادار مى باشد و در خلاء ناشى از فقدان امام خويش نيز به نهضت مقدس خود ادامه خواهند داد.
سالروز ارتحال جانگداز امام (ره) را بر عاشقان و پیروان آن حضرت تسلیت عرض می نمائیم.
سرهنگ در یک نگاه
معمر قذافی در سال 1948 همزمان با استقلال لیبی از ایتالیا در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات وارد ارتش این کشور شد.
قذافی در حالی که 27 سال بیشتر نداشت با کودتا علیه شاه “ادریس” و کنار زدن دیگر رقبا به قدرت رسید.
تفکرات سیاسی قذافی التقاطی از پان عربیسم و چپ مارکسیستی بود و بنا بر گفته خودش به شدت از جمال عبدالناصر تاثیر پذیرفته بود.
قذافی نیز مانند دیگر دیکتاتورهای هم عصرش چون حسنی مبارک، صدام حسین، زین العابدین بن علی و علی عبدالله صالح از ماجرای فلسطین به عنوان وسیله ای برای افزایش محبوبیت خود استفاده می کرد.
هرچند وی به شدت منتقد مبارزات گروه هایی چون حماس و حزب الله بود ولی آرزو داشت اتحاد استراتژیک با مصر و سوریه برای آزادی قدس ایجاد کند.
مسیری که سرهنگ قذافی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی کشورش انتخاب کرد در ابتدا استفاده از گروههای تروریستی در اقصی نقاط جهان بود، قذافی بدون دوراندیشی و با استفاده از دلارهای نفتی در اقصی نقاط دنیا علیه منافع غرب عملیاتهای تروریستی انجام می داد، که اوج این عملیاتها بمب گذاری در هواپیما انگلیسی موسوم به پرونده لاکربی بود.
ماجرای لاکربی غرب را به این نتیجه رساند تا فشار زیادی بر قذافی بیاورند و سرانجام قذافی با پذیرش این عملیات مجبور به عقب نشینی در زمینه پرداخت غرامت سنگین به دولت اسکاتلند و تحویل عامل این حمله به اسکاتلندیارد شد.
دومین رویارویی قذافی با غرب در زمینه پرونده هستهای لیبی بود جایی که قذافی با کمک پاکستان و کره شمالی توانسته بود به حدی از توان هسته ای دست پیدا کند که فشار اقتصادی و حملات نظامی آمریکا طرابلس را وادار کرد تا در مقابل فشارها تسلیم شود و تمام تجهیزات هستهای کشورش را سوار بر کشتی به آمریکا تحویل دهد.
پس از این عقب نشینی استراتژیک آمریکا به قذافی در عصر پس از فروپاشی شوروی روی خوش نشان داد و به مرور قذافی به عنوان یکی از تامین کنندگان نفت غرب شناخته شد و غرب نیز به این کشور در حوزه شمال افریقا آزادی عمل بیشتری اعطا کرد.
مهمترین پرونده قذافی در طی سالهای گذشته سرنوشت امام موسی صدر است، قذافی در ماجراجویی دیگر روحانی محبوب لبنانیها را ربود و تمام اسناد درباره این اقدام را انکار کرده و این در حالی است که تلاشتهران برای حل این بحران پیچیده با سرهنگ همچنان ادامه دارد.
سرمایه گذاری های غرب در لیبی و درآمدهای نفتی این کشور منجر به توسعه پایدار در لیبی نشد و این کشور همچنان دچار فقر و مشکلات بود و این درحالی بود که قذافی و فرزندانش میلیونها دلار از این سرمایه را صرف خوشگذرانی و فساد اخلاقی خود در ایتالیا و فرانسه می کردند.
سرانجام خودسوزی بوعزیزی جوان سبزی فروش تونسی آتش به کاخهای کهنه دیکتاتورهای عرب انداخت، پس از سقوط زین العابدین بن علی رئیس مخلوع تونس و حسنی مبارک همتای مصری ای جوانان لیبی با عنوان “جوانان 17 فوریه” به خروش آمدند اما واکنش قذافی مانند تمام ژست ها و اطوارهایش خاص بود.
آقای خاص این بار جواب مردم را در خیابان با جنگنده بمب افکن داد و افکار عمومی جهان را با علامت سوال بزرگی درباره سلامت روانی این دیکتاتور مواجه کرد اما غرب از این فرصت به خوبی استفاده کرد تا از مانند پرونده یوگسلاوی در میانه دهه 90وارد بازی شده و از این فرصت به سود استفاده کند.
غرب به بهانه کمک به انقلابیون اکنون وارد لیبی شده و قذافی هر لحظه به پایان کارش نزدیک میشود و این درحالی است که ماجراجویی های نابخردانه سرهنگ تنها به سود غرب بود.
غرب که به راحتی توانستند تمام زیرساختهای کشوری به نام لیبی را تخریب کند و تا دهها سال از تهدید به نام لیبی مصون باشد و برای منابع غنی این کشور در عصر پس از قذافی دندان تیز کند و این درحالی است که هزاران غیر نظامی بی گناه به دست ناتو و مزدوران قذافی به کام مرگ فرستاده شدند.
بصیرت چیست؟؟؟
بصیرت چیست و چگونه حاصل می شود
میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:
1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام نمىدهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمىشود. اما نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را، درمان مى کند… .
در صورتى که درون کسى را روشن کرد، ساحت جانش چنان نورانى مى شود، که هم صحنههاى خوبى را در خواب و بیدارى مى بیند، هم آهنگهاى خوبى را مى شنود، هم رایحههاى دل انگیزى را استشمام مىکند و هم لطیفههاى فراوانى را لمس مى نماید.(4)
2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مىبیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام بصیرت، که تا آن “نور استعدادى” از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.
صاحب جامع الاسرار مىنویسد: معناى سخن خداوند (نور على نور یهدى اللَّه لنوره من یشاء)،(5) (… و من لم یجعل اللَّه له نوراً فماله من نور)،(6) چیزى جز این نیست که تا نور حق حاصل نیاید و به دل و جان سالک نتابد، بصیرت در او پدید نیاید. نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده براى آن است که مورد عنایت حق قرار گیرند و نور حق بر دل و بر جانشان پرتو افکن گردد.(7)
حافظ شیرازى که مىگوید:
گرنور عشق حق به دل و جانت افتد ـ باللَّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى
ناظر به همین نور است. با پرتو افکن شدن نور حق است که سالک از تحیر و تردد مى رَهَد و سرانجام به حقیقت مى رسد.
راه تحصیل بصیرت
براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت.
مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که “حجاب دیدگان دل” را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى دهد.
1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهىها و جبران حق اللَّه و حق النّاسى است.
2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: »مَنْ ذکر اللَّه استبصر؛(8) هر کسى به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد«.
3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت و بینایى است. على(ع) مى فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(9) با دانایان بنشین تا آگاهى یابى«.
4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود، فوراً نمىپذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل و اندیشهاش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.(10)
5. زهد: زهد و عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.(11)
6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى از الهامات غیبى مىشود.
درجات و مراتب بصیرت
بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبهاى است که ائمه(ع) دارند.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمیشود».(12)
اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز مى توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با »چشم دل« ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم »یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض«.(13) همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیتها را که با ابصر نمىتوان دید، با بصیرت مشاهده مى کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: »کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین«.(14)
آثار بصیرت
در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بندهاى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى نگرد و چون خدا بخواهد در حق بندهاى نیکى کند، دو چشم دلش را مى گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
از شمار انسانهاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: “چگونهاى و در چه حالى؟” عرض کرد: “مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: “علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟” عرض کرد: “زهد و کنارهگیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجهاى از بصیرت و بینایى رسیدهام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مىنگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش میشنوم". پیامبر فرمود: “بندهاى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شدهاى پس آن را حفظ کن".(15)
این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مى شود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگىها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.
ــــــــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
1. دکتر محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 546.
3. دائرة المعارف تشیع، جمعى از محققان، ج 3، ص 271.
4. آیت اللَّه جوادى آملى، تفسیر موضوعى ج 14، ص 132 - 13
5. نور (24) آیه 35.
6. همان، آیه 40.
7. جامع الاسرار، ص 510 و 580 - 579،.
8. غررالحکم، ج 5، ص 166
9. غررالحکم، ج 3، ص 387.
10. “من استقبل الامور ابصر” یا “من فکّر أبصر العواقب” ؛ همان.
11. همان.
12. بحارالانوار، ج 66، ص 209.
13. جمعه (62) آیه 1.
14. تکاثر (152) آیات 7- 6- 5.
15. الکافى، ج 2، ص 54.
علامه تهرانی
آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسینی تهرانی
در24 محرم الحرام 1345 ه.ق مرحوم آیت الله حاج سید محمد صادق طهرانی ( 1300-1370 هـ ق) صاحب فرزندی شد که او را سید محمد حسین نامید .وی پس از پشت سر نهادن دوران صباوت بنا به اقتصاد شوق فطری وشیوه خانوادگی به تحصیل علوم حوزوی اقبال نمود ومقدمات آنرا نزد والد ماجد خویش که ازعلمای طهران وامام جماعت مسجد قائم لاله زار ونویسنده تفسیر القرآن بود فراگرفت ودرسال 1363 ه.ق به حوزه علمیه قم آمد ودوره سطح رادر این کانون فقاهت وولایت به پایان رسانید .
سپس به درس فقه آیت الله العظمی برو جرد ی ودرس اصول آیت الله سید محمد محقق داماد و مدتی نیز در درس خارج آیت الله حجت کوه کمره ای حاضر شد و دراین دو رشته به کمالاتی د ست یافت . به موازات تحصیل درفقه واصول به استفاده از محضر علامه طبا طبایی نائل آمده وعلومی چون تفسیر ، فلسفه ، کلام ، اخلاق وعرفان راازحوزه درسی وی آموخت و از محضر آیت الله آقا بزرگ طهرانی در علم حدیث و رجال استفاده نمود .
وی در سال 1370 هـ ق برای تکمیل دروس خویش درحوزه علمیه نجف رحل اقامت افکند ودرجوار بارگاه مقدس حضرت امیرالمومنین علیه السلام به مدت نسبتا طولانی ازدرس های تفسیر و اصول آیت الله العظمی خوئی وفقه آیت الله العظمی شاهرودی ودرس فقه واصول آیت الله حاج شیخ حسین حلی بهره برد .همچنین ایشان درزمینه اخلاق و عرفان رااز محضر بزرگان چون علامه طبا طبایی ،آیت الله انصاری همدانی ، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و مرحوم سید هاشم حداد کسب فیض نموده اند .
علامه سید حسین حسینی طهرانی درسال 1377 هـ ق به تهران مراجعت نمود ودرمسجد قائم عج الله فرجه به امامت جماعت مشغول گشت و سبب ترویج نماز درآن محیط آشفته گردید . پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مشهد مقدس عزیمت نمودوبه تا لیف ، تحقیق وتر بیت شاگردان دینی مبادرت ورزید . حدود 75 کتاب از این فقیه محقق و عارف وارسته ودلسوز واقعی اسلام ، به یادگار مانده که بیش از نیمی از آن ها به طبع رسیده اند . سرانجام این این عالم ربانی پس از عمری سرشار از توفیقات و خدمات دینی ، علمی واخلاقی فراوان درنهم صفر1416 هـ ق ودرسن هفتاد ویک سالگی به دار بقا شتافت وپیکر پاکش پس از تشییعی شکوهمند واقامه نماز به امامت حضرت آیت الله بهجت مدظله العالی درصحن مطهر امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد . أفاض الله علینا من برکات تربته .
ایشان درحیات پر برکت خویش تألیف سود مندی از خود به جای گذاشت که مجموعهای گران بها درعلوم ومعارف اسلام می باشد و دراتقال سخن وصلابت ، پر بها وکم مانند است :
1-الله شناسی در سه مجلد
2- امام شناسی درهجده مجلد
3-معاد شناسی درده مجلد
4- مقدمه وشرح رساله سیر و سلوک مسنوب به لحر العلوم
5- رساله رب اللباب درسیر وسلوک اولی الالباب
6- توحید علمی وعینی
7- مهر تابان ( یاد نامه علامه طباطبایی )
8- روح مجرد ( یاد نامه مرحوم حاج سیذ هاشم موسوی حداد )
9- رساله بدیع (عربی) وترجمه رساله بدیعه
10- رساله نوین
11-رساله حول مسئله رویه الهلال (عربی)
12- وظیفه فرد مسلمان در إحیای حکومت اسلام
13- ولایت فقیه درحکومت اسلام درچهار مجلد
14- نور ملکوت قرآن درچهار مجلد
15- نگرشی برمقاله قبضوبسط تئوریک شریعت دکتر عبدالکریم سروش
16- رساله نکاحیه:کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین یر پیکر مسلمین
17- نامه پیش نویس قانون اساسی
18-لمعات الحسین علیه السلام
19- هدیه غدیریه: دو نامه سیاه وسپید
20- رساله نخستین قربانی .
حر عاملی
محمد بن حسن بن على بن محمد بن حسین، معروف به شیخ حر عاملى در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجرى در خانوادهاى اهل علم و علاقهمند به خاندان رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین در روستاى مشغره در منطقه جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود.
منطقه جبل عامل به دست ابوذر غفارى شیعه شد و توسط آن سردار بزرگ اسلام با اهل بیت رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین آشنا گشت. (1)
نسب
نسب محمدبن حسن (2)معروف به حر عاملی مشغری با 36 واسطه به حربن یزید ریاحی شهید و آزادمرد حادثه كربلا میرسد.
شیخ حر در روستای مشغر، یكی از بخشهای منطقه جبل عامل (جبح) (3 ) دیده به جهان گشود. (4) شیخ حر عاملى از نوادگان حر بن یزید ریاحى است.
او فرمانده سپاه یزید بود كه به سپاه امام حسین علیهالسلام ملحق شد و همچون یارى وفادار در ركاب آن حضرت به شهادت رسید و سید الشهدا علیهالسلام درباره او فرمودند:
«ترا نام نیكویى نهادهاند، تو در دنیا و آخرت حُرّ و آزاده هستى»
اساتید
شیخ حُر عاملى در وطن خود جبل عامل در طول زندگی خود نزد اساتید بزرگى به فراگیرى علوم آل محمد صلى الله علیهم اجمعین پرداخت و از آنان بهرههاى فراوانى برد كه اثر مهمى در رشد و نمو او داشت و او را آماده ساخت تا عالمى بزرگ و مجتهدى نام آور گردد.
از جمله:
1. پدرش حسن بن على (درگذشت 1062 هجرى).
2. عمویش شیخ محمد بن على حُر (درگذشت 1081 هجرى)
3. جد مادریش شیخ عبد السلام بن محمد حُر.
4. شیخ زین الدین، صاحب معالم و فرزند شهید ثانى.
5. سید حسن حسینى عاملى.
6. مولى محمد طاهر بن محمد حسین شیرازى نجفى قمى.
7. شیخ على نوه شهید ثانى
8. استاد محقق آقا حسین خوانسارى
شاگردان
علماى فراوانى نیز از محضر او بهره بردهاند از جمله:
1. شیخ مصطفى بن عبد الواحد بن سیار حوبز
2. سید محمد بن محمد باقر حسینى اعرجى مختارى نائینى
3. سید محمد بن محمد بدیع رضوى مشهدى
4. مولى محمد فاضل بن محمد مهدى مشهدى
5. سید محمد بن على بن محیى الدین موسوى عاملى
تألیفات
شیخ حُر عاملى داراى تألیفات ارزشمند و گرانبهایى است. وى عمر شریف خود را وقف خدمت به شریعت مقدس اسلام و مذهب حق اهل بیت عصمت و طهارت نمود و با وجود مشاغل فراوان مانند شیخ الإسلامى و اشتغال به درس و تربیت علما، تألیفات فراوانى نیز از خود به یادگار نهاده كه یكى از آنها كتاب ارزشمند «وسائل الشیعة» است كه از زمان نگارش تا این زمان پیوسته مورد توجه و عنایت فقهاى اهل بیت و مجتهدین شیعه قرار گرفته است.
از جمله دیگر تألیفات ایشان می توان به الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیه، الصحیفة الثانیة من أدعیة علی بن الحسین علیهالسلام، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة علیهمالسلام، من لا یحضره الإمام، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، رسالة فی الرد على الصوفیة، و بسیاری کتاب ارزشمند دیگر اشاره نمود.
وفات
شیخ حر عاملی به نقل از کتاب «الدر المسلوك» نوشته برادر شیخ در روز 21 رمضان سال 1104 هجرى در سن 72 سالگی در مشهد دیده از جهان فرو بست. برادرش در مسجد زیر گنبد در کنار منبر بر او نماز خواند و بدن مطهرش را در صحن روضه در كنار مدرسه میرزا جعفر دفن نمود. (4)
آنگاه که شفا گرفت
از علمای بزرگ و صاحب نام شیعه مرحوم شیخ حر عاملی قدس سره ( 1033 – 1104 قمری ) صاحب کتابهای ارزشمندی چون وسائل الشیعه و اثباة الهداة می باشند .
آن بزرگوار در کتاب « اثباة الهداة » یکی از خاطرات دوران کودکی خود را در ردیف معجزاتی آورده که به چشم خود دیده است . وی می نویسند :
در کودکی – حدود ده سالگی – به مرض بسیار سختی دچار شدم که بستگانم گرد من جمع شدند و در حال گریه زاری مهیای عزا شدند و یقین داشتند که من همان شب از دنیا خواهم رفت .
در همان حال بین خواب و بیداری ، پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان دوازدهگانه علیهم السلام را دیدم .
به آنها عرض سلام نمودم و با یک یک آنها مصافحه کردم ، بخصوص با امام جعفر صادق علیه السلام گفتگو نمودم که مضمون آن الان در خاطرم نیست ، جز اینکه می دانم در حق من دعا کردند .
چون به امام زمان علیه السلام سلام گردد و با ایشان مصافحه نمودم ، گریستم و عرض کردم : مولای من ؛ می ترسم در این مرض بمیرم در صورتی که هنوز بهره خویش را از علم و عمل نگرفته ام .
امام زمان علیه السلام فرمود : نترس که در این بیماری نمی میری بلکه خداوند تو را شفا می دهد و عمر درازی خواهی کرد .
سپس کاسه ای که در دست داشت به من داد . من نیز نوشیدم و در همان لحظه خوب شدم و بیماری ام به کلی برطرف شد و نشستم . بستگانم از این حال شگفت زده شدند و من هم تا چند روز قضیه را برای آنها نقل نکردم .
گر نقاب از چهره بر گیرد زمانی یار ما از لقای او شفا یابد دل بیمار مـــــــــا
می شود آرام قلب خسته از درد فراق افتد از بر عارض مهوار او دیدار مــا
ذکر او آرامش جان باولایش خوش دلیم مهر دلجویش دو عالم رونق بازار مــا
انتظار دیدنش چون شد عبادت زین سبب روز و شب باشد بسویش دیده بیدار ما (5)
وسائل الشیعه
این کتاب مجموعه ای از روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام درباره احکام شرعی در تمام ابواب فقه است که طی بیست سال به نگارش درآمده.
شیخ حرعاملی در این کتاب، علاوه بر کتب اربعه، به بیش از 180 کتاب روایی معتبر شیعه استناد نموده و مجموعه ای گرانبها و ارزشمند از روایات فقهی شیعه را جمع آوری کرده است.
این کتاب شامل حدود 36 هزار روایت درباره احکام شرعی، واجبات، محرمات، مستحبات و آداب است و روایات آن برگرفته از مجموعه های روایی معتبر شیعه و اصول اولیه قدمای اصحاب است.
در حال حاضر وسائل الشیعه از ارکان اصلی استنباط احکام شرعی و اجتهاد در حوزه های علمیه شیعه به شمار می آید و در تمام درسهای خارج فقه روایات آن نقل و مورد استناد قرار می گیرد. (سایت تخصصی امیرالمومنین علیه السلام)
كتاب گرانسنگ «وسائلالشیعه» در بردارنده 51 كتاب در ابواب مختلف از طهارت تا دیات بوده و حدود 35 هزار و 868 حدیث را شامل میشود.
مولف آن، یكی از 3 تن علمایی است كه محمدون ثلاثه نام گرفتهاند. وی دیدگاههای خود را در تالیف كتاب كه براساس آن عمل كرد، در جلد آخر كتاب و در قالب 12 فایده مفصلا شرح و تفصیل داده است.
از آنجا كه این كتاب از زمان تالیف تاكنون مدار تحقیق و استفاده و استنباط فقها و عالمان در احكام شرعی بوده است، شروح و مستدركات جامعی درباره آن به نگارش درآمده است. در ضمن مجموعه شروح و تالیفات شیخ نیز بالغ بر 50 كتاب و رساله است.(6)
ابعاد شخصیتی شیخ حر از نگاه دیگران
سخنان بزرگان صاحب نام و عالمی كه یا در زمان شیخ میزیستند و یا پس از وی؛ همگی درباره ویژگیهای منحصر به فرد و ممتاز او داد سخن دادهاند، همه نشان از عظمت علمی و شخصیت والای دینی و علمی شیخ حر دارد.
صاحب كتاب ارزشمند «جامعالرواه» و معاصر شیخ حر درباره او چنین مینویسد:
دیدگاههای شیخ در خاتمه وسائل جای مناقشات فراوان دارد ازجمله اینكه او به حجیت و اعتبار و صحت تمام احادیث كتب اربعه اصرار میورزد.
«شیخ حر… علامه و استاد و رهبر، محقق دقیق، عالمی جلیلالقدر و دارای منزلتی والا و فاضل و كامل است و در علوم مختلف تبحر و تخصص دارد.
خداوند عمر شریف او را طولانی گرداند و به شرافت او بیفزاید… دارای كتب زیادی است؛ از آن جمله كتاب بزرگ وسائلالشیعه…» (7)نویسنده «سلافهالعصر» نیز پیرامون شخصیت شیخ مینگارد:
«شیخ حر عاملی، پرچم دانشی است كه پرچمهای دیگر توان مقابله با او را ندارند. نفس عالم و دانش او تمام اطراف عالم را فراگرفته است… همانند باران است كه بخشهای مختلف زمین را زنده میكند.
تالیفات او بر تارك روزگاران میدرخشد، سخنان او همانند در میماند و اكنون در سرزمین فارسی زبانان (یعنی خراسان)وطن گزیده است.» (8)
گفتنی است كه مولف «سلافهالعصر» در جای دیگر از كتابش از شیخ حر به عنوان یكی از علمای شاعر نام میبرد و او را به علم و فضل و دارای تصانیف بسیار كه در جهان پایدار است، میستاید و اندكی از اشعارش را نقل میكند.(9)
عالم بزرگ دیگر محمدصادق مشهدی چنین بیان میدارد:
«استاد و مولای ما، هدایتگر تاریكی تاریكیهای ما، برترین برترینها، كاملترین كاملها، صاحب پرچم مستقیم، هدایتگر راه نعمتها، صاحب روش نیكو، محقق كامل، محدث و معلم عامل و جمعآوری كننده اخبار ائمه هدی(ع)شیخ حر عاملی است.» (10)
مرحوم شیخعباس قمی میگوید:
«محمدبن حسنبن علی مشغری (شیخ حر)شیخ محدثان و عالم و فقیه و محدث جلیلالقدر صاحب مكارم و فضایل و صاحب تالیفات مفید و گرانقدری است.
او صاحب «رسائل» است كه جامع و كامل است و ساحلی ندارد؛ و با تالیف آن بر مسلمانان منت نهاد.» (11)
گفتنی است كه براساس منابع تاریخی موجود به دست میآید كه عظمت دینی و معنوی شیخ، بسیاری از علمای اصفهان را بر آن داشت تا شیخ را در جایگاه شیخ الاسلامی كه از مناصب مهم آن دوران به شمار میرفت، بیابند؛شیخ در مشهد و در یكی از مناطق مهم ایران به این مقام دست یافت. (12)
یكی از مسائلی كه حكایت از فعالیت و توجه اجتماعی شیخ به مسائل شرعی زمان خود دارد، رسالهای منسوب به وی درباره كشیدن توتون است.
در كتاب «مقالات تاریخی» دفتر دوم چنین آمده است:
«شیخ حر عاملی هم رسالهای درباره كشیدن توتون نوشته است كه خوشبختانه نسخهای از آن باقی است و در این رساله، از رساله یكی از علما یاد كرده كه 14 دلیل در باب حرمت كشیدن توتون آورده…» (13)
منابع:
1. سایت تخصصی امیرالمومنین علیه السلام
2. محمدبن حسن بن علی بن محمدبن محمدحسین بن… حربن یزید ریاحی معروف به شیخ حر عاملی.
3. این منطقه روستایی از روستاهای دمشق در ناحیه بقاع است. (ر.ك به: حموی بغدادی، یاقوت، معجمالبلدان، 5/134)
4. سایت تخصصی امیرالمومنین علیه السلام
5. اثباة الهداة ، ج7 ، ص 378 .
6. پایگاه جام جم آنلاین
7. - الاردبیلی الغروی، جامعالرواه وازاحه الاشتباهات عنالطرق و الاسناد 2/90
8. - صدرالدین مدنی، سلافهالعصر فیمحاسن الشعرا بكل مصر، ص 539
9. - همان، ص 359
10. - حرعاملی، اثباهالهداه، مقدمه سجعالبلابل از آیهالله مرعشی، ص «یط»
11. - قمی، الكنی والالقاب، 2/ 158 به نظیر این مطالب در دو كتاب ذیل مراجعه كنید: قمی، فوائد الرضویه، ص 473 و سفینهالبحار و مدینهالحكم و الاثار 1/241
12. میرزا سمیعا، تذكرهالملوك، ص 30، لازم به ذكر است كه در دوران معاصر شیخ حر یعنی دوران صفویه، منصب شیخالاسلامی از مناصب مهم آن دوران به شمار میرفت و این خود نشاندهنده جایگاه ویژه شیخ میباشد.
13. جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر دوم، ص 356.
احادیثی در مورد مسجد
مسجد ، مكاني است براي انجام عبادت خداوند. اگر چه بسيار كوچك باشد.
رسول اكرم (ص) : ” در تورات نوشته شده كه خانه ي من بر روي زمين مساجد است. خوش به حال كسي كه در منزلش تطهير كند و سپس براي زيارتم وارد خانه ي من شود. صاحبخانه اكرام كند ميهمان را. (بحارالانوار جلد 83 صفحه 383)
امام صادق (ع) : ” هر كس براي عبادت خدا وارد مسجد شود ، خداوند او را از زايران خود قرار مي دهد. پس بسيار به مسجد برويد تا بيش تر زاير خدا شويد. (بحارالانوار جلد 83 صفحه 384)
ساخت مساجد
امام صادق (ع) : ” هر كس مسجدي بسازد ، خداوند براي او خانه اي در بهشت مي سازد. (وسايل الشيعه جلد 86 صفحه 485)
امام صادق (ع) : ” امام علي (ع) در خانه اش اتاقي به شكل مسجد ساخته بود كه بسيار بزرگ نبود.(بحارالانوار جلد 76 صفحه 161)
ثواب نماز خواندن در مسجد الحرام و مسجد النبي
پيامبر اكرم (ص) به ابوذر غفاري فرمود : ” نماز خواندن در مسجدم صدهزار نماز ثواب دارد و نماز خواندن در مسجدالحرام نيز معادل صدهزار نماز در غير مساجد است.
رفتار ما در مساجد
پيامبر اكرم به اباذر فرمود : ” اي اباذر! صدايت در مسجد بلند نباشد.” ( سخن بيهوده نگو.)
مسجد را محل خريد و فروش قرار ندهيد و از گفتن سخن باطل در مسجد بپرهيزيد.(بحارالانوار جلد 77 صفحه 85)
رفتن به سوي مساجد و نشستن درآن ها عبادت است.
پيامبر اكرم (ص) : ” هر كس براي خواندن نماز جماعت ، گامي به سوي مسجد بردارد ، آن گامش برابر 70 هزار ثواب دارد و درجه ي او را خداوند به نسبت اين ثواب ها بلند گرداند. اگردر حال رفتن به مسجد بميرد ، خداوند 70 هزار فرشته را وكيل مي كند كه براي او استغفار كنند.” (بحارالانوار جلد 83 صفحه 384)
پيامبر اكرم (ص) به ابوذر : ” خداوند تا زماني كه در مسجد نشسته اي ، براي هر نفست يك درجه به شما اعطا مي كند و فرشتگان بر تو درود مي فرستند ، و براي هر نفست 10 ثواب نوشته و 10 گناه از گناهانت پاك مي شود.( بحارالانوار جلد 85 صفحه 206)
پيامبر اكرم (ص) : ” نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است ، تا زماني كه غيبت نكند.”
پيامبر اكرم (ص) : ” نشستن در مسجد براي سه چيز باشد: 1- خواندن نماز 2- ياد خدا كردن 3- پرسش علمي. “
نرفتن به مسجد
امام صادق (ع) : ” مساجد در روز قيامت از همسايگاني كه در آن جا نماز نمي خوانند شكايت مي كنند. بحارالانوار جلد 83 صفحه 348)
امام صادق (ع) : ” سه چيز در روز قيامت شكايت مي كند : 1- مسجدي كه خراب شده و كسي در آن نماز نمي خواند. 2- قرآني كه در جاي مرتفعي قرار داده شده و خاك روي آن نشسته است. 3- دانشمندي كه گرفتار بي خردان باشد.
امام علي (ع) : ” همسايه ي مسجد ، در خانه اش نماز ندارد. (ثواب نمازش كم است ) مگر اين كه عذر شرعي يا عرفي (مثل مرض) داشته باشد . هر كس صداي اذان مسجد را بشنود ، همسايه ي مسجد است.”
موذنی که جاودان ماند
رحیم مؤذنزاده اردبیلی که 5 اردیبهشت 1384 بعد از یک دوره طولانی بیماری در بیمارستان مدائن تهران درگذشت، 50 سال قبل از آن، اذان معروف خود را در استودیوی یک رادیو ضبط کرده بود.
رحیم مؤذنزاده اردبیلی سال 1304 خورشیدی در اردبیل به دنیا آمد و در خانوادهای مذهبی و هنری رشد پیدا کرد.
اذان گفتن در خانواده او موروثی بود و سابقهاش به هفتاد سال قبل از تولد او باز میگشت. برای همین بود که حتی پیش از آنکه در ایران شناسنامهای صادر شود، همه مردم، پدر او را با عنوان مؤذن میشناختند و اینگونه صدا میزدند.
جوان بود که پدرش در سال 1322 به رادیو دعوت شد تا در اوقات شرعی اذان بخواند و صدایش به صورت زنده پخش شود. شیخ عبدالکریم مؤذنزاده چند سال در رادیو اذان گفت و مدتها برنامه سحری را به صورت زنده اجرا کرد.
بعد از آنکه پدر در سال 1329 سکته کرد، از رحیم مؤذنزاده دعوت شد تا به رادیو برود و اذان بخواند. رحیم مؤذنزاده هم چند سال این کار را انجام داد تا اینکه تصمیم گرفت این آوای ملکوتی را ضبط و برای همیشه جاودان سازد.
سال 1334 به استودیوی رادیو رفت و نخستین اذان ایرانی جهان را ضبط کرد؛ اذانی که در آواز بیات ترک و در گوشه روحالارواح خوانده شد.
از آن زمان با اینکه نام خانوادگی مؤذن بر خود داشت، با عنوان مؤذنزاده اردبیلی معروف شد که تا امروز نیز همه او را با این شهرت یاد میکنند.
رحیم مؤذنزاده اردبیلی هر زمان که در مقابل این پرسش قرار میگرفت که به چه دلیل برای خواندن اذان به سراغ دستگاههای موسیقی ایرانی رفته است، پاسخ میداد: «ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از فرهنگ خودمان باشد.»
زیباترینها در مورد خدا
- بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.
- خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.
- خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!
- این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.
- وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.
- یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.
- کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.
- آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.
- کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.
- خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.
- ما خلیفه ی خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.
- آنکه خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.
- خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.
- بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.
- روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.
- برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.
- شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.
- به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.
- چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.
- امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟
-اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟
- وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.
- آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشه ی من و تو.
- خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.
- خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گرساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
خبر: برگزاری مراسم تودیع و معارفه مدیر مدرسه سنندج
مراسم تودیع و معارفه مدیر مدرسه ریحانه النبی (س) سنندج دیروز مورخ 91/3/6 با حضور حجت الاسلام و المسلمین صالحی مدیر استان و همچنین هیات امنا مدرسه و برخی از مسئولین شهر در مدرسه ریحانه النبی (س) شهر سنندج برگزلر شد.
لازم به ذکر است در پایان مراسم حاج آقا صالحی مدیر استان از تلاشها و زحمات خالصانه مدیر سابق خانم خاطره زارعی تقدیر و تشکر به عمل آمد و خانم مریم احمدزاده به عنوان مدیر جدید آن مدرسه مبارکه معرفی شدند.
خبر: کلنگ زنی احداث ساختمان مدرسه علمیه قروه
این مراسم در سوم خرداد همزمان با سالروز فتح خرمشهر و ولادت حضرت محمد باقر (ع) و با حضور مدیر کل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان حجت الاسلام و المسلمین صالحی و معاون فرهنگی نماینده ولی فقیه در استان و فرماندار و ائمه جمعه سطح شهرستان و جمع کثیری از مسئولین در شهرستان قروه برگزار گردید.
شایان ذکر است این پروژه در زمینی به مساحت 2505 متر مربع و با زیربنای 1600 متر مربع با اعتباری بالغ بر 7000000000 (هفت میلیارد ریال) در مدت زمان 18 ماهه ساخته می شود.
خبر: مراسم کلنگ زنی احداث اورژانش بیمارستان شهید بهشتی قروه
این مراسم مورخ 91/3/3 مصادف با سالروز فتح خرمشهر و ولادت امام محمد باقر (ص) با حضور مدیر کل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی و معاون فرهنگی نماینده معزز ولی فقیه در استان کردستان حاج آقا فرزی و همچنین فرماندار شهرستان قروه و سایر مسئولین سطح شهرستان در بیمارستان شهید بهشتی قروه برگزار گردید.
خبر: برگزاری مراسم زنگ ایثار
مراسم زنگ ایثار در مدرسه دخترانه شاهد شهرستان قروه برگزار گردید.
این مراسم به مناسبت گرامیداشت شهدای خرمشهر در سالروز فتح خونین شهر و در تقارن با سالروز ولادت امام محمد باقر (ع) و با حضور مدیرکل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی و معاون فرهنگی نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان و همچنین فرماندار قروه و جمعی از مسئولین این شهر در دبستان دخترانه شاهد برگزار گردید.
خبر: آلودگی هوا
موج جدید ریزگردهای عربی از ساعات پایانی یکشنبه شب وارد استان کردستان شد و هم اکنون سراسر این استان را فراگرفته است.
بعد از سه روز هوای مناسب و تقریبا پاک در استان کردستان بار دیگر از ساعات پایانی یکشنبه شب ورود ریزگردهای عربی به استان آغاز شد و بر اساس گزارش اداره کل هواشناسی کردستان هم اکنون سراسر استان تحت تاثیر این ریزگردها قرار گرفته است.
ورود موج جدید ریزگردهای عربی به استان کردستان روز گذشته در اطلاعیه هواشناسی استان نیز هشدار داده شده بود و هم اکنون نیز با گذشت زمان بر شدت آلودگی در استان افزوده می شود به نحوی که هم اکنون سراسر فضای کلی شهر سنندج را آلودگی هوا فراگرفته است و میزان دید نیز به شدت کاهش پیدا کرده است.
مدیرکل هواشناسی استان کردستان با اشاره به وضعیت آلودگی هوا در این استان بیان کرد: با توجه به شکل گیری این پدیده جوی در روز شنبه در آسمان عراق پیش بینی می شد که موج جدید ریزگردها از ساعات پایانی یکشنبه شب وارد استان شود که متاسفانه این شرایط عملی شد.
محمد طالب حیدری با اشاره به اینکه موج جدید ریزگردهای عربی علاوه بر استان کردستان بخش های از استانهای کرمانشاه و آذربایجان غربی را نیز فراگرفته است، بیان کرد: اوج آلودگی هوا در استان کردستان مربوط به امروز و فردا است و پیش بینی می شود که روز چهارشنبه از شدت آلودگی ها کاسته شود.
وی با اشاره به این نکته که در حال حاضر سراسر استان کردستان تحت تاثیر این آلودگی قرار گرفته است، گفت: انتظار می رود که مردم مسائل بهداشتی را رعایت کنند تا خدای نکرده شاهد بروز بیماری های مختلف تنفسی در استان کردستان نباشیم.
در همین حال اداره کل حفاظت محیط زیست کردستان هم با انتشار بیانیه ای وضعیت آلودگی هوا در این استان را خطرناک اعلام کرده است و از تمام اقشار جامعه به ویژه سالمندان و افراد خردسال درخواست کرده است که مسائل بهداشتی را رعایت و از تردد غیرضروری در هوای آزاد به جد خودداری کنند.
در حالی که چند سالی از ورود ریزگردهای عربی به استان کردستان و سایر مناطق غربی و جنوبی کشور گذشته است که دیگر ورود این پدیده خطرناک جوی به استان به یک امر عادی تبدیل شده است و مردم بیشتر به دنبال شمارش روزهایی با هوای پاک هستند و عکس العمل خاصی در مقابل ورود ریزگردهای عربی نشان نمی دهند.
شهر خون آزاد شد
پیام معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از تلگرافاتي كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بي حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامي و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آنكه ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قواي سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيهالله الاعظم _ ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهايي در دست ابرقدرتان خصوصا آمريكاي جهانخوارند بيرون آورد و نداي «الله اكبر» را در خرمشهر عزيز طنينانداز كرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - كه با دست پليد خيانتكاران قرن به خون كشيده شده و «خونين شهر» نام گرفت _ [بيافراشت] تشكر ميكنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به يقين مورد تقدير ناجي بشريت و برپاكنندهي عدل الهي در سراسر گيتي _ روحي لتراب مقدمه الفداء _ ميباشند. آنان به آرم ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي مفتخرند.
مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهي و ضايعات كم و غنايم بيپايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيبديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكريتي، اين ابرجنايتكار دهر، به تباهي كشيده شدهاند، سرافرازانه براي اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدي به هديه آورد. و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكاراني هستند كه ستارهي درخشندهي پيروزيهاي آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشاني خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيمالشأن ايران اينچنين فرزندان سلحشور و جان بركفي كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعاني كه در دو جبههي جنگ با دشمن باطني و دشمنان ظاهري پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براي اسلام سرافرازي آفريدند.
و هان اي فرزندان قرآن كريم و نيروهاي ارتش و سپاهي و بسيج و ژاندارمري و شهرباني و كميتهها و عشاير و نيروهاي مردمي داوطلب و ملت عزيز، هوشيار باشيد كه پيروزيها هرچند عظيم و حيرتانگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه اين آفتي بزرگ و دامي خطرناك است كه با وسوسهي شيطان به سراغ آدم ميآيد و براي اولاد آدم تباهي ميآورد. و من با آنكه به همهي شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه براي مومنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم؛ چنانچه از نصيحت به حكومتهاي همجوار و منطقه دريغ ندارم. و آنان ميدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن ميگويد. و من به پيروي از آنان به شما اطمينان ميدهم كه اگر از اطاعت بي چون و چراي آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيباني نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر كه ابرقدرتها از صدام، اين نوكر چشم و گوش بسته، پشتيباني كردند از شماها كه قدرتهاي كوچك و حكومتهاي ضعيف هستيد پشتيباني نميكنند. و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديدهايد. قدرتهاي بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفداري نميكنند. و شماها را براي منافع خويش به هلاكت ميكشند. و من نصيحت برادرانه به شما ميكنم كه كاري نكنيد كه قرآن كريم براي برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم. و يقين بدانيد كه امثال حسني مبارك مصري و حسين اردني و ديگر هم جنايتكاران آنان براي شما نفعي ندارند و دين و دنياي شما را تباه ميكنند. و اگر با نشستهاي خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد را كه مردهاند، زنده كنيد؛ كه ما خطر بزرگ براي كشورهاي اسلامي خصوصا حرمين شريفين ميدانيم، اسلام به ما اجازهي سكوت نميدهد و اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهي خود را ادا نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوي خالق يكتا بلند كرده و به قواي مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا ميكنم، و سلامت و سعادت و پيروزي آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بيپايان بر فرماندهان متعهد قواي مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلير ايران عزيز و سرشار از شاديها. والسلام علي عبادالله الصالحين.
روحالله الموسوي الخميني
منبع: صحيفه امام خميني (ره)
جلد شانزدهم صفحه 257
کریم اهل بیت (علیهم السلام)
حضرت امام حسن مجتبی(ع) دومین اختر تابناک آسمان امامت و نخستین ثمره پیوند مبارک حضرت علی(ع) و صدیقه فاطمه زهرا(س)، در نیمۀ ماه رمضان سال سوم هجری در مدینۀ منوره دیده به جهان گشود.[۱] خدا نام آن بزرگوار را حسن یعنی بخشنده قرار داد و درتورات او را شبّر نامیده است. کنیۀ آن حضرت ابومحمّد و ابوالقاسم است و لقب مقدسش مجتبی میباشد.[۲]
ایشان از محضر مبارک جد بزرگوارش چند سال بیشتر بهره نبرد. هفت سال بیش نداشت که پیامبر(ص) بدرود حیات گفت. پس از رحلت رسول اکرم(ص)، حدود ۳۰ سال در کنار پدرش مولای متقیان علی(ع) قرار داشت و پس از شهادت پدر گرامیش، در سال ۴۰ هجری، به مدت ۱۰ سال امامت امت را بر عهده گرفت.[۳] امام حسن(ع) از گرامیترین و نزدیکترین افراد به پیامبر بود، بدین جهت توسل به او و پیروی از او موجب رهایی از خطرهای دنیا و آخرت است. پیامبر در مورد ایشان میفرماید:
«فرزند من حسن(ع) است که پروردگار اراده کرده که به برکت وجود او بین مسلمین صلح و سازش را برقرار سازد».
بلاذری در «انساب الاشراف» میگوید:
«و این وظیفۀ همۀ مسلمین است که سبط پیامبر را بزرگ و گرامی دارند و پاک و مهطر شمارند. چنانکه خود پیامبر آن¬را محترم و مقامش را والا شمرد»[۴]
امام حسن(ع) را به دلیل صفات و فضایل اخلاقی، سخاوت و بخشش بینظیری که داشت کریم اهل بیت مینامیدند. به صورتی که بارها نیمی از مال خویش را به نیازمندان داد.[۵]
هنگامی که حضرت علی(ع) دار فانی را وداع گفت، حضرت امام حسن به منبر رفت و خطبۀ بلیغی مشتمل بر معارف ربّانی ادا نمود. یاران پدرش، علی(ع) با او بیعت کردند؛ که با هر کسی بجنگد، پیکار کنند و با هر کسی سازش نماید، صلح نمایند. هنگامی که معاویه از قتل امیرالمؤمنین(ع) باخبر شد و فهمید که مردم با فرزندش حسن(ع) بیعت کردهاند، مردی را برای جاسوسی به کوفه و کسی را به بصره فرستاد تا اتفاقاتی که افتاده بود را برای او بنویسند و مردم را علیه آن حضرت تحریک کند. وقتی امام حسن(ع) از مأموریت این دو مرد اطلاع یافت، دستور داد تا آنان را بکشند، بعد امام نامهای به معاویه نوشت؛
همانا جاسوسانی را برای مکر و حیله و شیطنت میفرستی و … اگر ارادۀ جنگ را داری من نیز مهیّای آن هستم.
همین طور نامه میان امام و معاویه رد و بدل شد، با اینکه قرار شد بین امام و معاویه، جنگ صورت گیرد.[۶]
صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه:
خودداری برخی مردم از همراهی با امام، نافرمانی و سوء قصدهای خوارج و برخی مسائل دیگر، شرایط لازم برای صلح امام بامعاویه را فراهم ساخت. معاویه نامهای دیگر به امام نوشت و خواستار صلح و سازش شد. و امام با شرایطی خاص صلح را پذیرفت. اگر چه یارانی که دور آن حضرت جمع بودند زیاد بود ولی در عین حال قلب بیشتر آنها دنیایی که معاویه در آن بود را دوست داشتند، و اگرچه در ظاهر آن حضرت را یاری میکردند ولی منظورشان این بود که وی را تسلیم معاویه کنند، امّا قبل از اینکه به هدف برسند امام خطر را حس کرد و خود را از امر خلافت برکنار کرد. آن حضرت در اصل، مقام خلافت را به معاویه تسلیم نکرد، بلکه از جنگیدن و ریختن خونها و مغلوب شدن خودداری نمود. و این صلح، ضرر بزرگی را از دین مسلمین دفع نموده.[۷]
جنایات معاویه و قتل امام حسن (علیه السلام):
معاویه پس از قبول صلح از سوی امام حسن(ع) و اعلام برنامه و سیاست خود، نه تنها در روش و کردار خود اصلاحی نکرد، بلکه بر خشونتهای خود افزود و عرصه را بر امام و یارانش تنگ کرد. اهانت به ساحت مقدس امیرالمؤمنین(ع) را¬درسطحجامعه ترویج کرد و شخصیت¬های بزرگی چون «حجر بن عدی» را یا به قتل رساند و یا از خانه و کاشانه پراکنده کرد، و آنان را مورد فشار و خفقان قرار داد. معاویه مادۀ مربوط به حفظ احترام علی(ع) و پیروان آن حضرت را زیر پا نهاد.[۸]
پیمان شکنی معاویه از شرطهایی که با امام حسن(ع) بسته بود، اخبار دروغینی که از سوی معاویه منتشر میشد و کشتار و شکنجه شیعیان از سوی معاویه، وضعیت جامعه را دگرگون ساخته بود. معاویه به سختی کوشید تا شیعیان را نابود کند و مهر و محبت خاندان پیامبر را از دلها بردارد،اما امام حسن(ع) را سد راه خود میدید. به همین منظور با دادن وعده¬ای دروغین، جعده دختر اشعث¬ بن¬قیس و همسر امام حسن را فریب داد و همانطور که خود امام پیشگویی کرده بود،جعده ایشان را به وسیلۀ زهر مسموم کرد. آن امام همام، در ماه صفر در سال ۵ هجری در سن ۴۸ سالگی شهید شدند و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون گشت.[۹]
ثواب گریه برای امام حسن (علیهالسّلام):
در روایات، بر ثواب و فضیلت گریه و زیارت آن حضرت بسیار تأکید شده است حضرت محمد(ص) فرمود:
«چون فرزندم، حسن (ع) را به زهر شهید کنند، ملائکه آسمانها هفتگانه بر او گریه کنند و همه چیز بر او بگرید حتی مرغان هوا و ماهیان دریا. و هر که بر او بگرید، روزی که دیدهها کور میشود دیدهاش کور نشود و هر که بر مصیبت او اندوهناک شود، دل او در روزی که دلها اندوهناک شوند، اندهناک نمی¬شود، و هر که در بقیع او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد، در روزی که قدمها بر آن لرزان است».[۱۰]
[۱]_ پیشوایی، مهدی؛ سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ نهم، ۱۳۷۸، ص ۸۷.
[۲]- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، جلد دهم، ۱۳۸۰ه.ش، ص ۱۴۲.
[۳]- پیشوایی، مهدی؛ سیرۀ پیشوایان، قم، مؤسّسه امام صادق (ع)، چاپ نهم، ۱۳۷۸، ص ۸۷.
[۴]- حجازی، فخرالدین؛ زندگانی امام حسن (ع)، تهران، مؤسّسه انتشارات بعثت، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۷۴-۶۳.
[۵]- قمی، شیخ عباس، منتهی الامالف نشر دلیل اول، ۱۳۷۶ه.ش، ص۴۷۶.
[۶]- شیخ مفید (ره)، الارشاد، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ص ۳۵۰-۳۴۸.
[۷]- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، جلد دهم، ۱۳۸۰ه.ش، ص ۱۵-۹.
[۸]- پیشوایی، مهدی؛ سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق (ع)، چاپ نهم، ۱۳۷۸، ص ۱۱۸-۱۱۷.
[۹]- حجازی، فخرالدین؛ زندگانی امام حسن (ع)، تهران، مؤسّسه انتشارات بعثت، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۶۷۷و ۵۹۵و ۵۷۸؛ و بحارالانوار، ص ۱۴۳.
[۱۰]- قمی، عباس؛منتهی الامال، نگارش، انتشارات دلیل، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۵۰۱.
حیا مقدمه عفاف
حيا را مي توان يکي از خصايص و ويژگي هاي فطري انسان ها دانست.هرچند که برخي از مرتبه هاي حيا مانند حيا در برابر خداوند تبار و تعالي مي تواند اکتسابي نيز باشد اما به طور کلي ريشه هاي حيا در فطرت انسان وجود دارد. انسان ها به طور کلي از بدي ها و مظاهر آن مانند برهنگي دوري مي کنند و سعي در نزديک شدن به خوبي ها و مظاهر آن مانند عفاف و حجاب دارند.
مفردات راغب از نظر لغت حيا را اينطور تعريف و معنا ميکند که: «الحياءُ انقباض النفس عن القبائح و ترکُه لذلک» حيا آن حالت گرفتگي نفس و خويشتندارينفس نسبت به کارهاي زشت است که به جهت زشتي آن کارها را انجام ندهد. مرحوم نراقي (رضواناللهتعاليعليه) نيز ميفرمايد: حياء انحصار و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعيه و قبائح عقليه و عادّيه به جهت پرهيز از نکوهش و سرزنش است. بعد هم ميگويد: حيا اعم است از تقوا؛ چون تقوا عبارت است از اجتناب معاصي شرعيه ولي حيا اعم است از اجتناب معاصي شرعيه و اجتناب از آنچه که عقل و عرف آن را زشت ميشمارند. بعد هم ميگويد: اين خصلت، از صفات شريفه نفسانيه است.
مرحوم مجلسي(رضواناللهتعاليعليه) در ذيل روايتي که از امام صادق(عليهالسلام)نقل ميفرمايد: «الحياءُ من الايمان و الايمانُ في الجنّه» مطلبي را در موردحيا بيان ميکنند که: «الحياء ملکهٌ للنفس» حيا ملکهاي نفساني است که موجب گرفتگي روح «عن القبيح» ميشود. يعني جلوي روح را ميگيرد که عمل زشت انجام ندهد.
در احاديث، بيان اين معنا را به صورت کلام ادا نموده اند و فرموده اند:
«اَلْحَياءُ مِنَ الْاِيمانِ و الْايمانُ فِي الْجَنَّةِ» يعني حيا از ايمان است و ايمان در بهشت است. پس معلوم مي شود هر کس که حيا دارد در بهشت است.و نيز فرموده اند: «الْحَياءُ و الْاِيمانُ مَقْرُونانِ في قرنٍ فَاِذا ذَهَبَ اَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُه؛»؛ يعني ايمان و حيا به هم بسته شده اند در يک ريسمان، پس هر وقت که يکي از آنها رفت ديگري که صاحب و رفيق آن است تابع او مي شود در رفتن. و فرموده اند که: «لا اِيمانَ لِمَنْ لاحياءَ له» يعني هيچ ايمان نمي باشد از براي کسي که او را هيچ حيا نمي باشد.
از اينجا معلوم شد که مضموني که در احاديث رسيده، که حيا نصف ايمان است، نصف بودن او مر ايمان را از آنجا است که ايمان مرکب است از علم و عمل و نصف آن علم است به حيا که قوه تميزيّه است و احتمال مي رود که نصف عملي که مرکب است از انجام طاعات و عبادات و اجتناب از معاصي و سيئات و اجتناب از آنها، به ملکه و قوت حيا درست نموده مي شود.
با اين حال بايد گفت پوشش و حيا تفکيک ناپذيرند و تا جلوهاي از حيا در زني وجود داشته باشد، پوشش او نيز با جديت مراعات ميشود.نکته قابل توجه آن است که اگر چه حيات آدميان از همان آغاز با «پوشش» پيوند خورده است، به دليل وجود نوعي احساس حياي طبيعي در جنس ماده، زنان در طول تاريخ در امر پوشش تلاش و جديتبيشتر از خود نشان دادهاند . دانشمندان، در مورد علت اشتياق و جديتبيشتر زنان، نظرهاي گوناگون ارائه دادهاند. بسياري ريشه اشتياق بيشتر زنان به پوشش را طبيعت آنان دانستهاند .حجاب زنان در طول تاريخ، فراز و نشيبهاي بسيار ديده و در سايه فرهنگها و سليقههاي حاکمان و متنفذان مذهبي تشديد يا تخفيف پذيرفته، ولي هماره تداوم يافته و هيچگاه به طور کامل از ميان نرفته است . بسياري از مؤرخان به گستردگي دامنه حجاب و رواج آن در بين زنان اشاره کردهاند . فريد وجدي با تصريح به قدمتحجاب، با استناد به دايرةالمعارف لاروس، گزارشي مفصل از پوشاندن صورت و همه اندامها توسط زنان يوناني و فنيقي ارائه ميدهد و از رواج حجاب در ميان زنان اسبرطا، سيبري، آسياي صغير، فارس و عرب سخن ميگويد .
از اين روست که مي توان گفت زنان با حيا کساني هستند که با پوشش کامل خود از نمايش بدن، موهاي سر و زينتهاي خود شرم ميورزندزناني که اسرار زيباييهاي جسماني خود را به نمايش گذاردهاند ، پرده بين خود و خدا را دريدهاند. کامياب کردن چشمهاي گرسنه نامحرمان کمترين ساز شي با پاکي و نجابت ندارد و عفيفبودن زن بدحجاب از القائات بياعتبار شيطان است. بدحجابي از آفات پاکدامني به شمار ميرود و اساساً زنان پاکدامني که از موقعيت سالم روحي برخوردارند از گناهان جنسي پرهيز دارند .اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: کسي که پاکدامني پيشه کند ، گناهانش کم و در نزد خدا منزلتي عظيم دارد.بيحيايي زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بيحيا، فيلمهاي مبتذل، جهل به ارزش والاي عفت و حيا و فرهنگ اقوام و خانواده بويژه روحيه مادر و پدر سرچشمه ميگيرد .
اورامان
اورامان یا هورامان تخت از روستاهای شهرستان سروآباد در استان کردستان ایران است. این روستا در منطقه هورامان واقع شدهاست.
اورامان مرکز دهستان اورامانات با هفتاد هزار نفر جمعیت از شرق با کرمانشاه، از غرب با عراق، از شمال با کردستان و از جنوب با جوانرود محدود میشود و جادهای به طول ۷۵ کیلومتر آن را به شهر مریوان متصل مینماید.
این روستا در درهای شرقی- غربی و در شیب تندی روبه روی کوه «تخت» واقع شدهاست. خانههای روستا به طور کلی از سنگ و اغلب به صورت خشکه چین و به صورت پلکانی ساخته شدهاست که به همین دلیل آن را «هزار ماسوله» نیز مینامند. این روستا در بین اهالی روستاهای منطقه به شهر اورامان معروف است. بنا به اعتقاد مردم منطقه این روستا زمانی شهری بزرگ بود و مرکزیتی خاص داشت و به همین خاطر از آن به عنوان تخت یا مرکز (حکومت) ناحیه اورامان یاد میکردند. مراسم پیر شالیار در این روستا بسیار معروف است.
مردم اورامانتخت به اورامی (هورامی یا اورامانی) سخن میگویند که یکی از گویشهای گورانی است که آن نیز زیرگروهی است از گویشهای ایرانی شمالغربی. اورامی در گذشته زبان کتابت به شمار میآمده و لهجه رسمی بوده است. مردم اورامان تخت مسلمان و سنی مذهب هستند، با این وجود آیینهای باستانی ایرانی هنوز در حافظه تاریخی برخاسته از نیاکان مردم این منطقه، جای دارد و آن را پاس میدارند.
میوه های بهشتی
در بررسی آیات بشارت دهنده قرآن کریم ، به وصف تصاویری از الطاف ونعمت های بهشتی برمی خوریم که خداوند رحمان ضمن برشمردن ویژگی افراد مومن ،آنان را به برخورداری از نعمت ها بشارت می دهد ، در برخی از آیات به میوه های بهشتی اشاراتی شده است ؛ درمطلبی که پیش رو دارید به برگزیده ای از این آیات اشاره شده است :
میوه های مزدوج
” فیهِما مِنْ کُلِ فاکِهَةٍ زوْجان،فیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَرُمان” ( درآن دوبهشت ازهرمیوه ای یک جفت وجود دارد.درآن دوبهشت میوه های فراوان ودرخت خرما واناراست ) (رحمان52و68).
انتخاب خرما وانارازمیان میوه ها به جهت اهمیت وفواید بسیاراین دو میوه است ازآیات فوق استفاده می شودکه میوه ها درتغذیه انسان اهمیت فوق العاده دارند ونقش میوه هادرطراوت ، شادابی ونشاط انسان نه تنهاازنظرعلمی بلکه ازنظرتجربه عمومی مردم نیزآشکاراست.امروزه کشف شده که خرما بالغ بر13ماده حیاتی و5نوع ویتامین را دارا است ؛ خرما مقدار زیادی کلسیم دارد که عامل اصلی استحکام استخوان هاست.همچنین مقداری فسفردارد که از عناصر اصلی تشکیل دهنده مغز ومانع ضعف اعصاب است ومقداری پتاسیم دارد که فقدان آن موجب زخم معده می شود به همین جهت زنی که تازه زایمان کرده ، توصیه شده که خرما تناول کند.
واما درمورد انار، دانشمندان غذاشناس مطالب بسیاری گفته اند،ازجمله روی قدرت پاک کنندگی خون و وجود مقدارقابل ملاحظه «ویتامین ث» درآن تکیه کرده اند.فوائد بسیاری برای این میوه که درروایات اسلامی به عنوان بهترین میوه معرفی شده برشمرده اند،ازجمله تقویت معده، دفع تب های صفرایی، یرقان،خارش وتقویت دید چشم،رفع جراحات مزمن و تقویت لثه ها.
میوه با طعم جالب
” وَاَصْحابُ الْیَمینِ مااَصْحابُ الْیَمین، فی سِدْرٍمَخْضوُد وَطَلْحٍ مَنْضوُدوَظِلٍ مَمـْدودٍ وماءٍ مَسْکوُبْ “« واصحاب یمین واهل سعات،نمی دانی چه اصحاب یمینی.آنها درسایه درختان سدر بی خار قراردارند ودرخت موزی که میوه اش از پایین تا بالا روی هم چیده شده و سایه کشیده وگسترده درکنارآبشارها»(واقعه27تا31).
” وطلح منضود ” طلح درختی است سبزوخوش رنگ وخوشبو،بعضی گفته اندهمان درخت موز است که برگهای بسیار پهن ، سبزو زیبا ومیوه ای شیرین وخوش طعم دارد ومنضود از ماده«نضد» به معنای متراکم است ممکن است این تعبیراشاره به تراکم برگها یا تراکم میوه هاو یا هردو باشد،حتی بعضی گفته اند:این درختان چنان پرمیوه است که ساقه اش و شاخه هایش غرق میوه و پوشیده ازآن است.
آیه مبارکه ازمیان تمام میوه ها اشاره به انگورمی کند واین به جهت فوائد بسیاری است که دراین میوه وجود دارد.به گفته دانشمندان غذاشناس، انگور علاوه براینکه از نظرخواص یک غذای کامل محسوب می شود و مواد غذایی آن نزدیک به شیرمادر است دوبرابر گوشت در بدن ایجاد حرارت می کند.انگور دارای خاصیت ضد سم، مفید برای تصفیه خون ، دفع رماتیسم، نقرس، و عامل مبارزه باافزایش اوره خون است. علاوه براینها انگور اعصاب را تقویت کرده و تولید نشاط می کند،وبه خاطر داشتن انواع ویتامین ها به انسان نیرو وتوان می بخشد.
خبر: تاسیس مرکز پژوهش باقر العلوم (ع) در استان کردستان
حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیرکل حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان در مراسمی با حضور نماینده مکرم ولی فقیه در استان و استاندار و فرماندار از مرکز پژوهشی باقر العلوم و همچنین سایت تبیان استان کردستان پرده برداری کردند.
خبر: افتتاح پروژه آبرسانی و آبیاری در روستای سنگ سفید استان کردستان
این پروژه که یکی از چندین دستاوردهای سفر رهبری به استان کردستان به شمار می آید در مورخ 91/2/23 با حضور نماینده معزز ولی فقیه در استان و مدیر کل حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی و فرماندار و برخی از مسئولین استان در روستای سنگ سفید در 25 کلیومتری شهر سنندج افتتاح گردید.
در این پروژه حدود 1000 هکتار از زمین های همجوار تحت پوشش آبیاری قرار می گیرد.
همایش ویژه 22 معطر به مناسبت سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی به خطه خونرنگ کردستان
این همایش به مناسبت سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای به استان خونرنگ کردستان در مورخ 91/2/23 در سالن فجر و با حضور مدیر کل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان در سنندج برگزار گردید.
در این مراسم فرماندار محترم شهر سنندج جناب حاج آقای میرزائی از پیشبرد دستاوردهای سفر معظم له به استان خبر دادند و در ادامه نماینده معزز ولی فقیه در استان حضرت آیت الله حسینی شاهرودی ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت زهرا (س) و روز زن و تقارن این روز مبارک با 22 معطر، از زحمات فرماندار محترم سنندج و تمامی مسئولین سطح استان در پیشبرد دستاوردهای سفر رهبری تشکر نمودند.
در پایان برنامه نیز گروه موسیقی سنتی آبیدر کردستان به نواختن آهنگهای حماسی کردستان پرداختند.
پیاده روی دانش آموزی
حضرت حجه السلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیر کل حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان به همراه معاون محترم فرهنگی دفتر نماینده مکرم ولی فقیه در استان حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا فرزی در همایش پیاده روی دانش آموزی استان کردستان که به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و سالگرد سفر مقام معظم رهبری به استان در کوه آبیدر سنندج برگزار گردید شرکت کردند
همایش یک هزار نفری پرچمداران فرهنگ دینی و مبلغین زکات
حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیرکل محترم حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان مورخ 91/2/23 در همایش یک هزار نفری پرچمداران فرهنگ دینی و مبلغین زکات استان کردستان.
این همایش در سالن اجتماعات پادگان امام علی (ع) سپاه بیت المقدس و با حضور جمع کسیری از مبلغین و مسئولین سطح استان برگزار گردید.
در این مراسم حضرت آیت الله حسینی شاهرودی نماینده معزز ولی فقیه در استان کردستان و همچنین امام جمعه شهر سنندج ماموستا مجتهدی به ایراد سخنانی در مورد اهمیت زکات پرداختند
خبر: حضور مدیر کل حوزه های علمیه خواهران استان کردستان در برنامه بیانی باش
این برنامه مورخ 91/2/23 به مناسبت سومین سالگرد سفر پر خیر و برکت مقام معظم رهبری به استان خونرنگ کردستان در صدا و سیمای استان برگزار گردید.
حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیر کل حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان در این برنامه سالروز ولادت حضرت صدیقه کبری (س) و روز زن و تقارن این روز فرخنده را با 22 معطر (سالگرد سفر رهبری به استان) تبریک گفتند و از برنامه های پیش بینی شده در این ایام خبر دادند.
سخاوت زهرا (س)
جابر بن عبدالله انصاری روایت میكند:
روزی پیامبر بعد از نماز ظهر و عصر با اصحاب در مسجد نشسته بودند. پیرمردی بیابانی خسته و با نفسهای به شمارش افتاده وارد شد كه معلوم بود از راه دوری میرسد و نیازمند است .
رسول خدا از وضع او سوال نمود، گفت: یا نبی الله! من پیرمردی گرسنهام . مرا سیر فرما! برهنه ام، مرابپوشان، بیچاره ام، دستگیریام نما! پیامبر فرمود: خواستههای تو را فعلا نمیتوانم بر آورده نمایم، ولی تو را نزد كسی میفرستم كه خدا و رسولش وی را دوست دارند، او هم خدا و رسول را دوست دارد. آنچه داشته باشد، دیگران را بر خود مقدم میدارد.
دستور داد او را به خانه فاطمه راهنمایی كنند. بلال پیرمرد را به منزل فاطمه برد، پیرمرد از پشت در صدا زد:
سلام بر شما ای خانواده پیامبری كه فرشتگان نزد شما رفت و آمد میكنند و منزلتان محل فرود جبرئیل امین است . فاطمه جواب سلام را داد و فرمود: كیستی و از كجا آمده ای، به عرض رساند:
پیرمردی از قبایل عرب هستم و از راه دوری آمدهام . گرسنهام و برهنه . مرا دستگیری كن، خدا تو را رحمت كند! در حالی كه سه روز بود علی و فاطمه و رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) طعامی نخورده بودند. فاطمه به گوشه گوشه منزل نظری انداخت . پوست گوسفندی را كه حسن و حسین روی آن میخوابیدند برداشت و به پیرمرد داد و عذر خواهی كرد كه چیز دیگری نداشته است . پیرمرد گفت: ای دختر محمد من از گرسنگی مینالم، تو پوست كهنه گوسفند به من میدهی! این پوست گوسفند را چه كنم، فاطمه ناراحت شد و دست در گردن انداخت . گردن بند چوبی را كه به تازگی دختر عمویش (دختر حمزه بن عبدالمطلب ) به او هدیه كرده بود، از گردن باز كرد و به پیرمرد داد و فرمود: بگیر بفروش، شاید خداوند عوض بهتری به تو بدهد. پیرمرد گردن بند را گرفت و به مسجد برگشت و گفت: یا رسول الله! دخترت این گردن بند را به من داد من چه كنم . در این هنگام عمار یاسر عرض كرد: یا رسول الله! اجازه بفرمایید این گردن بند را خریداری كنم . پیامبر فرمود: اگر در خرید این گردن بند جن و انس شریك شوند، خداوند هیچ یك از آنها را به آتش نمیسوزاند.
عمار رو به پیرمرد كرد و گفت: آن را چند میفروشی، گفت: به سیر شدن با نان و گوشت و یك برد یمانی كه خود را بپوشانم و با آن نماز بخوانم و یك دینار كه زاد و توشه راهم را فراهم كنم تا به وطن برسم .
عمار از سهمیه غنائم جنگی مبلغی را اندوخته بود گفت: این را از تو به بیست دینار طلا و دویست درهم نقره و یك برد یمانی میخرم و از نان گندم و گوشت بریان تو را سیر خواهم نمود و با شترم تو را به وطنت میرسانم . پیرمرد گفت: چقدر سخاوتمندی! جوانمردی مانند تو ندیدم . عمار به وعدهاش وفا نمود، آن گاه گردن بند را به وسیله غلامی خدمت پیامبر فرستاد و گفت: به رسول الله عرض كن كه: تو را با این گردن بند به پیامبر تقدیم كردم . غلام به عرض رسول خدا رسانید، پیامبر فرمود: من هم تو را با این گردن بند به دخترم فاطمه بخشیدم . غلام در منزل فاطمه آمد و جریان را عرض كرد، زهرا گردن بند را از غلام گرفت و او را در راه خدا آزاد كرد. در این هنگام غلام خندید، فاطمه علت خنده را پرسید، عرض كرد: چه گردن بند پر بركتی! گرسنهای را سیر نمود، برهنهای را پوشاند، بیچارهای را بی نیاز كرد، غلامی را آزاد نمود و دوباره به دست صاحبش برگشت.*
شجره نامه امام خامنه ای
بر اساس اين شجره نامه نسب حضرت آيت الله خامنه اي به واسطه 36 نسل ، به امام حسين(ع) مي رسد.
امام حسين، امام زين العابدين، علي اصغر،…، سيد جواد، سيد علي خامنه اي
نام برادران آیت الله خامنه ای : سید هادی خامنه ای ، سید محمد خامنه ای
نام فرزندان آیت الله خامنه ای : مصطفی خامنه ای ، مجتبی خامنه ای ، محسن خامنه ای ، میثم خامنه ای ، بشری خامنه ای ، هدی خامنه ای
نسب آیت الله خامنه ای به حضرت سلطان سید محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد می شود می رسد . ایشان به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان و فراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولی مأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزار ایشان در میقان اراک قرار داد . سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سید میرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهر خامنه – 80 کیلومتری شمال غربی تبریز – ساکن می شوند . بعد از وی سید حسین ، فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می شود و البته به نجف اشرف سفر می کنند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزند . ایشان جد حاج سید علی خامنه ای بودند .
سمیه کردستان
تاریخ تکرار میشود؛ روزگاری میرفت که زمین و آسمان از جهالت خسته شود؛ پیامبر اکرم(ص) ظهور کرد و بتها را بیرون راند و از دلهای غبارگرفته زدود. تمام غبارها را از دل سمیه همسر یاسر و مادر عمار ربود و همین زدودنغبار دلها، ابوجهلها را بر آن داشت تا سمیه را زیر بار سنگین شکنجهها قرار دهد تا به اسلام توهین کند؛ او زیر بار شکنجهها به شهادت رسید به جرم گرویدنش به دین مبین اسلام و ایمان آوردن به پیامبر اکرم(ص).
بیش از 1400 سال بعد، سمیه دیگری پرچم دفاع از اسلام را بلند کرد؛آن هم در خطه کردستان که هنوز هم نام و یادش در ذهن مردمان سرزمیناش جاودانه و زنده است.
نام سمیه شهید ایران «ناهید فاتحیکرجو» است، پدرش پرسنل ژاندارمری بود و مادرش خانهدار. او از کودکی هم قلب مهربانی داشت، اغلب لباسها و وسایلش را به دیگران هدیه میکرد. از دوره نوجوانی با گروههای مبارز مسلمان همکاری نزدیک داشت و دیگر همسالانش را نسبت به ظلم و ستم رژیم پهلوی آگاه میکرد. بعد از درخشیدن نوری از قلب زمین، این نوجوان 13 ساله، از یاران روحالله شد.
* جلوی تلویزیون ایستاد و با امام درددل کرد
«محمود فاتحی کرجو» پدر شهیده میگوید: ناهید، مذهبی و نترس بود. در جلسات قرآن و جلسات مبارزه با رژیم شاه شرکت میکرد و درباره جلساتی که شرکت کرده بود، با دیگران صحبت میکرد. در راهپیماییهای انقلاب حضور داشت و با دیدن عکس و پوستر شهدا منقلب میشد.
به امام خمینی(ره) علاقه زیادی داشت. روز 12 بهمن که برای نخستین بار، امام(ره) را در تلویزیون دید، با صدای بلند مرا صدا کرد و گفت «بابا این آقای خمینی است». دستش را روی صفحه تلویزیون کشید و گفت «خیلی دوست دارم از نزدیک با او صحبت کنم» و جلوی تلویزیون ایستاد و شروع کرد به درد دل کردن با امام.
* ناهید، خیلی زیبا دعا و قرآن میخواند
مریم فاتحی کرجو خواهر این شهیده ادامه میدهد: ناهید به قرآن علاقه زیادی داشت. در ماه مبارک رمضان حتماً در کلاس قرآن شرکت میکرد و قرآن را ختم میکرد. خیلی زیبا دعا و قرآن میخواند. دعاهای ائمه را با حزن خاصی میخواند و ما از خواندن او لذت میبردیم.
* ایستادگی سمیه کردستان در مقابل ساواک
یکی از دوستان شهید «ناهید فاتحیکرجو» بیان میدارد: سال 1357، تظاهرات زیادی در سنندج برگزار میشد. یک روز، در خانه مشغول کار بودم که متوجه سر و صدای زیادی شدم. از خانه بیرون رفتم. ناهید و مادرش در خیابان بودند و همسایهها دور و بر آنها جمع شده بودند. خیلی ترسیدم. سر و صورت ناهید زخمی و کبود شده بود و با فریاد از جنایات رژیم پهلوی و درنده خوییهای ساواک میگفت. گویا در تظاهرات او را شناسایی کرده و کتک زده بودند و قصد دستگیری او را داشتند.
آن قدر با باتوم و شلاق به او زده بودند که پشتش سیاه و کبود شده بود. درد زیادی داشت که نمیتوانست بایستد.
* نفوذ یک کومله در زندگی سمیه کردستان
لیلا فاتحیکرجو خواهر شهیده میگوید: ناهید 15 ساله بود که خواستگار داشت. خواستگار او شغل، درآمد و وضعیت خوبی داشت و اصرار زیادی به این ازدواج داشت. ناهید هم راضی نبود. فاصله سنی زیادی با آن مرد داشت و میگفت «من هنوز به سن ازدواج نرسیدهام». مراسم نامزدی مختصری برگزار شد. کم کم متوجه شدیم داماد با ما سنخیتی ندارد.
بعضی وقتها رفتار مشکوکی از خود نشان میداد. چندی بعد او را به خاطر فعالیتهای ضدانقلابیاش و در حین ارتکاب جرم دستگیر کردند. ما آن وقت بود که فهمیدیم از اعضای کومله بوده است و بعد از محاکمه اعدام شد. ناهید اصلاً او را دوست نداشت و نمیخواست چیزی از او بداند. ناهید را برای بازجویی هم برده بودند. اما چون چیزی نمیدانست بعد از مدتی او را آزاد کردند.
بعد از قضیه نامزدیاش، تمام فکر و ذهنش مطالعه و خواندن قرآن بود. اما خیلی به او فشار آمده بود. تحمل حرف مردم را نداشت. او هم تودار بود. حرف و کنایههای مردم را میشنید و تو دلش میریخت و دم نمیزد. در واقع فشار مضاعفی را تحمل میکرد. از یک طرف مردم میگفتند «او جاسوس کومله است چون نامزدش کومله بوده»، از طرف دیگر میگفتند «او جاسوس سپاه است و نامزدش را لو داده است». بعد از اعدام نامزدش و سختیهایی که متحمل شده بود، معمولا هر جا میرفت، من همراه او بودم.
* زمستانی که کومله ناهید را به اسارت گرفت
لیلا فاتحیکرجو ادامه میدهد: روز دوشنبه بود؛ در روزهای سرد دیماه 1360 ناهید بیمار شد به طوری که باید دکتر میرفت. من در حال شستن رخت بودم. قرار شد او برود و من بعد از تمام شدن کارم، پیش او بروم. درمانگاه در میدان آزادی سنندج بود. نیم ساعت بعد کارم تمام شد و به سمت درمانگاه رفتم. مطب تعطیل شده بود. دور و برم را گشتم. خبری از ناهید نبود. به خانه برگشتم. مادرم مطمئن بود که اتفاقی نیفتاده است. با اطمینان از پاکدامنی دخترش میگفت «حتماً کاری داشته است، رفته دنبال کارش، هر کجا باشد برمیگردد؛ دختر سر به هوا و بیفکری نیست».
مادر به من هم دلداری میداد. شب شد، اما او برنگشت. فردا صبح مادرم به دنبال گمشدهاش به خیابانها رفت. از همه کسانی که او را میشناختند پرس و جو کرد. از دوستان، همکلاسیها، مغازهدارها و … پرسید. تا اینکه چند نفر از افرادی که او را میشناختند، گفتند «ناهید را در حالی که چهار نفر او را دور کرده بودند، دیدهاند که سوار مینیبوس شده است». مادرم، راننده مینیبوس را که آنها را سوار کرده بود پیدا کرد و از او درباره ناهید پرسید. راننده اول میترسید اما با اصرار مادرم گفت که «آنها را در یکی از روستاهای اطراف سنندج پیاده کرده است».
* جستوجوی مادر برای پیدا کردن ناهید و نامههای تهدیدآمیز کومله
لیلا فاتحیکرجو میگوید: مادرم، با کرایهقاطر یا با پای پیاده، روستاهای اطراف را گشت، اما او را پیدا نکرد. پس از ربوده شدن ناهید، مرتب نامههای تهدید کننده به خانه ما میانداختند، زنگ خانه را میزدند و فرار میکردند. در آن نامهها، خانوادهرا تهدید کرده بودند که اگر با نیروهای سپاه و پیشمرگان کرد همکاری کنید، بقیه فرزندانتان را میدزدیم یا اینکه مینوشتند شبانه به خانهتان حمله میکنیم و فرزندان را جلوی چشم مادرشان خواهیم کشت. زمان سختی بود. بچهها سن زیادی نداشتند. مادرم هم باردار بود. اضطراب و نگرانی در خانه حاکم بود. مادرم همه جا را میگشت تا خبری از ناهید بگیرد.
سیده زینب مادر شهیده «ناهید فاتحیکرجو» در زمستان سخت و سرد کردستان به همه جا سر میکشید، گاهی بعضی از فرصت طلبان از او مبالغ زیادی پول میگرفتند تا آدرس یا خبری از ناهید به او بدهند و آدرس قلابی میدادند. خیلی او و خانوادهاش را اذیت میکردند. او تمام شهرهای کردستان را به دنبال ناهید گشت، اما اثری از او پیدا نکرد. سقز، بوکان، دیواندره، مریوان، آبادیهای اطراف شهرهای مختلف، … هر کجا که میگفتند کومله مقر دارد، میرفت. نیروهای پاسدار هم از اسارت ناهید خبر داشتند و آنها هم به دنبال ناهید و دیگر اسرا میگشتند.
* کوملهها موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند
شهلا فاتحی کرجو خواهر شهیده اضافه میکند: خبر به ما رسید که کوملهها، موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند. شرط رهایی ناهید را توهین به حضرت امام(ره) قرار داده بودند اما ناهید استقامت کرده و در برابر این خواسته آنها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود.
مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرأت دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانهاین دختر اعتراض کرده بودند. بعد از مدتی به آنها گفته شد، او را آزاد کردهاند.
* و اما زنده به گور کردن سمیه کردستان توسط ضدانقلاب
ناهید فقط 16سال داشت؛ او را به شدت شکنجه کرده بودند. موهای سرش را تراشیده بودند. هیچ ناخنی در دست و پا نداشت. جای جای سرش کبود و شکسته بود. پس از شکنجههای بسیار او را در آذر ماه 1361 زنده به گور کردند و پیکر مطهر این شهیده به تهران منتقل و سپس در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
توت فرنگی
بسیاری از ما به دلیل ناآگاهی، مواقع زیادی سلامت مان را بیش از پیش به مخاطره می اندازیم؛ به طور مثال با کوتاهی کردن در شستشوی کامل و دقیق میوهها.
تا به حال، با خودتان فكر كردهاید كه بهترین راه برای تمیز كردن توت فرنگی كه هم روی سطح خاك پرورش پیدا میكند و هم به دلیل فساد پذیری زیاد، به دفعات مورد سمپاشی قرار می گیرد، چیست؟
سموم دفع آفات
از آنجا كه سطح توت فرنگی دارای خلل و فرج فراوانی است و پوست یكنواختی ندارد، سموم دفع آفاتی كه برای پرورش این میوه به كار برده می شود، به راحتی در آن نفوذ كرده و باقی می ماند و به راحتی نیز از آن خارج نمی شود. از این رو، شستن این میوه با آب خالی نمیتواند سموم را از روی آن پاک کند، لذا باید باغداران و تولید كنندگان این میوه استانداردهایی را همواره مد نظر داشته باشند. به طور مثال، سمپاشی میوهها در زمانی باشد كه سموم فرصت كافی برای تجزیه را داشته باشند.
حتما با خود می گویید مگر سمومیكه به میوهها زده می شوند، پس از مدتی از بین میروند؟
در پاسخ باید بگوییم بله. بر خلاف روزگار قدیم، امروزه از سمومی استفاده می شود كه پس از گذشت چند روز، به طور كامل تجزیه شده و دیگر عوارض جانبی را كه سموم قدیمیبه همراه داشتند، در بدن ایجاد نخواهند كرد. اما بسیاری از مواقع تولید كنندگان به دلیل بی توجهی به استانداردهای مصرف این تركیبات، مخاطراتی را متوجه مصرف کنندگان خواهند كرد.
امروزه، به طور كلی برای پرورش گیاهان از سمومی استفاده میشود كه پس از گذشت یك هفته تا 10 روز خود به خود تجزیه می شوند و اگر پس از این مدت میوه خورده شود، دیگر عوارض جانبی را برای مصرفكننده آن باقی نخواهد گذاشت. اما از آن جایی كه باغداران برای بیشتر ماندن این میوه در بازار، پیش از برداشت و در زمان عرضه، توت فرنگیها را سمپاشی میكنند، این سموم در میوه باقی مانده و در بافت آن نیز نفوذ میكنند و فرصت كافی برای تجزیه نخواهند داشت، به این ترتیب عوارض جبران ناپذیری را برای بدن به همراه می آورند.
توت فرنگی گلخانه ای
حتما میگویید اگر 20 روز طول بكشد تا این میوه بعد از برداشت به دست مصرف كننده برسد، دیگر خبری از این تركیبات زیانبار نخواهد بود.
باید در جواب به شما بگوییم كه: چون این میوه بسیار ظریف بوده و زود فاسد میشود، پس از برداشت نمیتوان مدت زیادی آن را نگه داشت، بلكه باید سریعا به فروش رسانید و به دست مصرفكننده رساند. در نتیجه در درازمدت انواع سرطانها می تواند گریبان مصرف كنندگان این دسته از میوهها را بگیرد.
توت فرنگیهای گلخانهای
نكته دیگر درباره توت فرنگیهای گلخانهای و این است كه بسیاری از شما تصور می كنید، محصولات گلخانه ای بسیار زیانبارتر هستند.
به طور كلی، در روش گلخانه ای به علت قابل كنترل بودن دمای محیط، می توان در هر فصل سال حتی فصل سرما، محصولاتی را پرورش داد كه در شرایط عادی قابل پرورش نیستند، به طور مثال، خیار و گوجهفرنگی گلخانه ای و این روزها توتفرنگیگلخانه ای.
اما مشكل اساسی این دسته از میوهها، سم پاشیهای غیراستاندارد و بی موقع است که می تواند سلامت مصرفكننده را به خطر بیندازد و از آنجا كه كنترل ناقصیبر این موضوع وجود دارد، به سالم بودن این دسته از محصولات، اعتماد كمیمی توان داشت. البته این معضل درباره محصولات مزرعهای نیز وجود دارد ، یعنی نباید تنها به نوع گلخانهای شك كرد.
شست وشوی توت فرنگی
حتما با خود میگویید، می توان با استفاده از مواد ضد عفونیكننده در هنگام شست و شوی میوه ها ، تا حدودی از میزان این سموم كاست؟
باید به شما بگوییم، این تركیبات برای از بین بردن میكروبها و انگلها مفیدند و نمی توانند سمومی را كه تا حدودی در بافت میوه نفوذ كرده است، از بین ببرند. علاوه بر این، استفاده از این تركیبات و یا قرار دادن طولانی مدت توتفرنگیها در آب به دلیل نداشتن پوست محافظ، میتواند بافت میوه را متلاشی كرده و این تركیبات شیمیایی نیز به بافت میوه نفوذ كنند، لذا نه تنها مشكل حل نمی شود، بلكه بیشتر هم می شود.
پس تنها راه برای داشتن توت فرنگیهای سالمتر و مطمئن تر، داشتن كنترل بیشتر مراجع ذیربط بر فعالیت پرورش دهندگان این میوه است تا به رعایت استانداردها، توجه ویژهای داشته باشند.
چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام
چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام
ارزش شناخت فاطمه علیها السلام
1 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»
آثار محبت به فاطمه علیها السلام
2 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»
اطاعت از فاطمه علیها السلام
3 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«… ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة … ; (3) اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»
دستورهای فاطمه علیها السلام
4 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام … ; (4) ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»
خلقت فاطمه علیها السلام
5 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة … ; (5) بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»
چرا نام فاطمه علیها السلام
6 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (6) من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای - عزوجل - فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»
آثار نام فاطمه علیها السلام
7 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
«لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء; (7) در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود .»
احترام به نام فاطمه علیها السلام
8 . امام صادق علیه السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود:
«… اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها; (8) حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن .»
الگوی نمونه
9 . امام زمان علیه السلام در یکی از نامه هایشان می فرمایند:
«وفی ابنة رسول صلی الله علیه و آله لی اسوة حسنة … ; (9) در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»
یاور خوب
10 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرسیدند، حضرت پاسخ دادند:
«نعم العون علی طاعة الله; (10) [فاطمه علیها السلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست .»
عزیزترین مردم
11 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… فاطمة اعز البریة علی (11) ; فاطمه علیها السلام عزیزترین مردم در نزد من است .»
نور چشم و میوه دل من
12 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… ان فاطمة بضعة منی و هی نور عینی وثمرة فؤادی … ; (12) فاطمه علیها السلام پاره تن و نور چشم و میوه دل من است .»
خشم و خشنودی فاطمه علیها السلام
13 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; (13) بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود .»
دشمن فاطمه علیها السلام در دوزخ است
14 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا فاطمة! لو ان کل نبی بعثه الله وکل ملک قربه شفعوا فی کل مبغض لک غاصب لک ما اخرجه الله من النار ابدا; (14) ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد .»
اختر تابناک
15 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فاطمة کوکب دری بین نساء اهل الدنیا … ; (15) فاطمه علیها السلام اختری تابناک در میان زنان دنیاست .»
سرور زنان
16 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فاطمة سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین; (16) فاطمه علیها السلام سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است .»
تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام
17 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«ما عبد الله بشی ء من التحمید افضل من تسبیح فاطمة علیهاالسلام … ; (17) خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه علیها السلام عبادت نشده است .»
درود بر فاطمه علیها السلام
18 . امام رضا علیه السلام می فرمایند:
«اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها وعلی ابیها وبعلها وبنیها; (18) نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد .»
نفرین الهی برای دشمنان فاطمه علیها السلام
19 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمة ابنتی ویغصبها حقها ویقتلها … ; (19) مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه علیها السلام دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد .»
زیارت فاطمه علیها السلام
20 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… من زار فاطمة فکانما زارنی … ; (20) هر کس فاطمه علیها السلام را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است .»
نماز مخصوص فاطمه علیها السلام
21 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعة بخمسین مرة «قل هو الله احد» کانت صلوة فاطمة علیهاالسلام … ; (21) هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، این نماز، نماز فاطمه علیها السلام است .»
من از تو هستم
22 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«یا فاطمة … انت منی وانا منک … ; (22) ای فاطمه! تو از من هستی و من از تو هستم .»
پدرت به قربانت
23 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… فداک ابوک یا فاطمة; (23) پدرت به قربان تو باد ای فاطمه علیها السلام!»
بوی بهشت
24 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… ففاطمة حوراء انسیة وکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة علیها السلام; (24) فاطمه علیها السلام حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه علیها السلام را می بویم .»
فاطمه علیها السلام قلب محمد صلی الله علیه و آله
25 . حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام می فرمایند:
«… ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد … ; (25) حسن و حسین علیهما السلام دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد صلی الله علیه و آله همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه علیها السلام [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند قلب برای بدن است .»
افتخار علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام
26 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«… انا زوج البتول سیدة نساء العالمین … ; (26) من همسر بتول علیها السلام هستم; همان کسی که سرور زنان جهانیان است .»
فاطمه علیها السلام زهره است
27 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انا الشمس وعلی علیه السلام القمر وفاطمة الزهرة والفرقدان الحسن والحسین; (27) من خورشیدم و علی علیه السلام ماه و فاطمه علیها السلام، زهره (ناهید) است و حسن و حسین علیهما السلام دو ستاره نور افشان فرقدان هستند .»
ایمان فاطمه علیها السلام
28 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«یا سلمان! ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله … ; (28) ای سلمان! به راستی که خداوند قلب و اعضای فاطمه علیها السلام تا استخوانهایش را از ایمان و یقین آکنده ساخته است; به گونه ای که در طاعت خدا جدیت دارد .»
زیارت شهیدان
29 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«ان فاطمة علیها السلام کانت تاتی قبور الشهداء فی کل غداة سبت … ; (29) فاطمه علیها السلام در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می رفت .»
بوی خوش فاطمه علیها السلام
30 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«رائحة الانبیاء رائحة السفرجل ورائحة الحور العین رائحة الآس ورائحة الملائکة رائحة الورد ورائحة ابنتی فاطمة الزهراء رائحة السفرجل والآس والورد … ; (30) بوی پیامبران بوی به و بوی حورالعین بوی آس و بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، ولی بوی دخترم فاطمه علیها السلام بوی به و آس و گل سرخ روی هم است .»
علی علیه السلام شایسته ترین انسان برای فاطمه علیها السلام
31 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… لولا ان امیرالمؤمنین علیه السلام تزوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامة علی وجه الارض آدم فمن دونه; (31) به راستی اگر امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه علیها السلام را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه علیها السلام همتایی نبود .»
پیوند آسمانی
32 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ما زوجت فاطمة الا لما امرنی الله بتزویجها; (32) من فاطمه علیه السلام را به ازدواج در نیاوردم، مگر پس از آنکه خداوند مرا به ازدواج او فرمان داد .»
انجام کارهای سخت خانه
33 . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می فرمایند:
«انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید; (33) حضرت فاطمه زهرا علیها السلام آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید . و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید .»
فاطمه علیها السلام مطیع دائم علی علیه السلام
34 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«فوالله … لا اغضبتنی ولاعصت لی امرا ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان; (34) سوگند به خدا که فاطمه علیها السلام هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود . و من هرگاه به فاطمه علیها السلام نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد .»
نور فاطمه علیها السلام از نور خداست
35 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض … ; (35) نور دخترم فاطمه علیها السلام از نور خداست، و دخترم فاطمه علیها السلام برتر از آسمانها و زمین است .»
فاطمه علیها السلام بر بالین آدمی
36 . امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند:
«حرام علی روح ان تفارق جسدها حتی تری الخمسة: محمدا وعلیا وفاطمة وحسنا وحسینا بحیث تقر عینها او تسخن عینها … ; (36) بر روح آدمی حرام است که از بدنش جدا شود، مگر آنکه پنج تن را ببیند: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود .»
فاطمه علیها السلام شهیده است
37 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
«ان فاطمة علیها السلام صدیقة شهیدة … ; (37) فاطمه علیها السلام بانوی بسیار راست گویی است که او را به شهادت رسانده اند .»
اشتیاق بهشت به فاطمه علیها السلام
38 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«اشتاقت الجنة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران، وآسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وخدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله; (38) بهشت مشتاق چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله .»
فاطمه علیها السلام و خردسالان
39 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«ان اطفال شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمة علیها السلام; (39) بی شک خردسالان شیعه ما از مؤمنان را فاطمه علیها السلام پرورش می دهد .»
شفاعت فاطمه علیها السلام
40 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا فاطمة ابشری فلک عندالله مقام محمود تشفعین فیه لمحبیک وشیعتک; (40) ای فاطمه علیها السلام مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنی .»
فاطمه جان خوش آمدی
ولادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه (س) بانوی اول اسلام را به تمام شیعیان جهان تبریک عرض مینماییم
نشست خبری مدیرکل حوزه های علمیه خوهران استان کردستان با رسانه
مدیر کل محترم حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی استان کردستان از برگزاری 800 ویژه برنامه اردیبهشت مطهر در استان خبرداد.
حجت الاسلام و المسلمین محمد صالحی بعد از ظهر دوشنبه 91/2/18 در نشست خبری اظهار داشت: سفر رهبر انقلاب اسلامی ایران به استان کردستان سفری تاریخی و نقطه عطفی در تاریخ این استان است
مدیرکل محترم حوزه های علمیه خواهران و رئیس شورای هماهنگی کردستان با بیان اینکه عطر اردیبهشت مطهر، عطری همیشه ماندگار است، ادامه داد: در روز 22 اردیبهشت سال 88 در کردستان دو خورشید طلوع کرد و مردم این استان هم از وجود رهبر انقلاب اسلامی و پس از آن از برکات سفر ایشان بهره برده و اکنون دیگر یکی از استانهای برخوردار کشور است
مراسم جشن میلاد حضرت زهرا (س)، نشست تخصصی رسانه و دستاوردهای 22 گولان، برگزاری جنگ شادی و نمایشگاه بصیرت، تجلیل از بانوان کارآفرین نمونه استان، مولودی خوانی، یادواره شهدای روحانی، دیدار با خانواده معظم شهدا، حضور در گلزار شهدا و همایش زن، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی از دیگر برنامه های این ایام است.
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت… مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را…
… گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را
شهید به معنای واقعی
شرح مختصر زندگاني مولف شهيد
استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي
مي پردازد. در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود در حالي که به تازگي موسس گرانقدر آن آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي ديده از جهان فروبسته و رياست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آيات عظام سيد محمد حجت، سيد صدرالدين صدر و سيد محمد تقي خوانساري به عهد گرفته اند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (در فقه و اصول) و حضرت امام خميني ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي (در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره مي گيرد. قبل از هجرت آيت الله العظمي بروجردي به قم نيز استاد شهيد گاهي به بروجرد مي رفته و از محضر ايشان استفاده مي کرده است. مولف شهيد مدتي نيز از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي در اخلاق و عرفان بهره هاي معنوي فراوان برده است. از اساتيد ديگر استاد مطهري مي توان از مرحوم آيت الله سيد محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آيت الله سيد محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وي در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصيل علم، در امور اجتماعي و سياسي نيز مشارکت داشته و از جمله با فدائيان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالي که از مدرسين معروف و از
اميدهاي آينده حوزه به شمار مي رود به تهران مهاجرت مي کند. در تهران به تدريس در مدرسه مروي و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي مي پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل مي گردد. در همان سال تدريس خود در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را آغاز مي کند. در سالهاي 1337 و 1338 که انجمن اسلامي پزشکان تشکيل مي شود .استاد مطهري از سخنرانان اصلي اين انجمن است و در طول سالهاي 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد اين انجمن مي باشد که بحثهاي مهمي از ايشان به يادگار مانده است.
کنار امام بوده است به طوري که مي توان سازماندهي قيام پانزده خرداد در تهران و هماهنگي آن با رهبري امام را مرهون تلاشهاي او و يارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهرباني منتقل مي شود و به همراه تعدادي از روحانيون تهران زندانی مي گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماي شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد مي شود.
پس از تشکيل هيئتهاي موتلفه اسلامي، استاد مطهري از سوي امام خميني همراه چند تن ديگر از شخصيتهاي روحاني عهده دار رهبري اين هيئتها مي گردد. پس از ترور حسنعلي منصور نخست وزير وقت توسط شهيد محمد بخارايي کادر رهبري هيئتهاي موتلفه شناسايي و دستگير مي شود ولي از آنجا که قاضي يي که پرونده اين گروه تحت نظر او بود مدتي در قم نزد استاد تحصيل کرده بود به ايشان پيغام مي فرستد که حق استادي را به جا آوردم و بدين ترتيب استاد شهيد از مهلکه جان سالم بدر مي برد. سنگينتر مي شود. در اين زمان وي به تأليف کتاب در موضوعات مورد نياز جامعه و ايراد سخنراني در دانشگاهها، انجمن اسلامي
کردن محتواي نهضت اسلامي پزشکان، مسجد هدايت، مسجد جامع نارمک و غيره ادامه مي دهد. به طور کلي استاد شهيد که به يک نهضت اسلامي معتقد بود نه به هر نهضتي، براي اسلامي کردن محتواي نهضت تلاشهاي ايدئولوژيک بسياري نمود و با اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد نمود و با کجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد نمود به طوري که مي توان او را بنيانگذار آن موسسه دانست. ولي پس از مدتي به علت تکروي و کارهاي خودسرانه و بدون مشورت يکي از اعضاي هيئت مديره و ممانعت او از اجراي طرحهاي استاد و از جمله ايجاد يک شوراي روحاني که کارهاي علمي و تبليغي حسينيه زير نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 عليرغم زحمات زيادي که براي آن موسسه کشيده بود و عليرغم اميد زيادي که به آينده آن بسته بود در حالي که در آن چند سال خون دل زيادي خورده بود از عضويت هيئت مديره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.
در سال 1348 به خاطر صدور اعلاميه اي با امضاي ايشان و حضرت علامه طباطبايي و آِيت الله حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجاني مبني بر جمع اعانه براي کمک به آوارگان فلسطيني و اعلام آن طي يک سخنراني در حسينيه ارشاد دستگير شد و مدت کوتاهي در زندان تک سلولي به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه هاي تبليغي مسجدالجواد را زير نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلي بود تا اينکه آن مسجد و به دنبال آن حسينيه ارشاد تعطيل گرديد و بار ديگر استاد مطهري دستگير و مدتي در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهيد سخنرانيهاي خود را در مسجد جاويد و مسجد ارک و غيره ايراد مي کرد. بعد از مدتي مسجد جاويد نيز تعطيل گرديد. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گرديد و اين ممنوعيت تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.
اما مهمترين خدمات استاد مطهري در طول حيات پر برکتش ارائه ايدئولوژي اصيل اسلامي از طريق درس و سخنراني و تأليف کتاب است. اين امر خصوصاً در سالهاي 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاي چپ و پديد آمدن گروههاي مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مي رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهري اولين شخصيتي است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدين خلق ايران » پي مي برد و ديگران را از همکاري با اين سازمان باز مي دارد و حتي تغيير ايدئولوژي آنها را پيش بيني مي نمايد. در اين سالها استاد شهيد به توصيه حضرت امام مبني بر تدريس در حوزه علمي قم هفته اي دو روز به قم عزيمت نموده و درسهاي مهمي در آن حوزه القا مي نمايد و همزمان در تهران نيز درسهايي در منزل و غيره تدريس مي کند. در سال 1355 به دنبال يک درگيري با يک استاد کمونيست دانشکده الهيات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مي شود. همچنين در اين سالها استاد شهيد با همکاري تني چند از شخصيتهاي روحاني، «جامعه روحانيت مبارز تهران » را بنيان مي گذارد بدان اميد که روحانيت شهرستانها نيز به تدريج چنين سازماني پيدا کند.
گرچه ارتباط استاد مطهري با امام خميني پس از تبعيد ايشان از ايران به وسيله نامه و غيره استمرار داشته است ولي در سال 1355 موفق گرديد مسافرتي به نجف اشرف نموده و ضمن ديدار با امام خميني درباره مسائل مهم نهضت و حوزه هاي علميه با ايشان مشورت نمايد. پس از شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني و آغاز دوره جديد نهضت اسلامي، استاد مطهري به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار مي گيرد و در تمام مراحل آن نقشي اساسي ايفا مي نمايد. در دوران اقامت حضرت امام در پاريس، سفري به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مي کند و در همين سفر امام خميني ايشان را مسؤول تشکيل شوراي انقلاب اسلامي مي نمايد. هنگام بازگشت امام خميني به ايران مسؤوليت کميته استقبال از امام را شخصاً به عهده مي گيرد و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن همواره در کنار رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و مشاوري دلسوز و مورد اعتماد براي ايشان بود تا اينکه در ساعت بيست و دو و بيست دقيقه سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در تاريکي شب در حالي که از يکي از جلسات فکري سياسي بيرون آمده بود يا گلوله گروه نادان و جنايتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت مي رسد و امام و امت اسلام در حالي که اميدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمي عظيم فرو مي روند.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
برگزاری اولین جلسه شورای فرهنگ عمومی در استان کردستان
اولین جلسه شورای فرهنگ عمومی استان مورخه 91/2/3 با حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیر محترم مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان و به ریاست حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه العالی) نماینده معزز ولی فقیه در استان در جهت پیشبرد بیانات مقام معظم رهبری در نامگذاری سال 91 به نام سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی در دفتر نماینده معزز ولی فقیه برگزار گردید.
در ضمن این جلسه یک مهمان ویژه هم داشت که پدر شهید هسته ای مصطفی احمدی روشن بود، که به بیان خاطراتی از ن شهید والامقام پرداختند.
برگزاری مراسم عزاداری بی بی دو عالم حضرت زهرا(س) در مدرسه علمیه شهرستان کامیاران
این مراسم در مورخه 91/2/4 به مناسبت سالروز شهادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) در سالن اجتماعات حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) شهرستان کامیاران و با مشارکت امور فرهنگی بسیج خانواده های پاسداران و با دعوت از اقشار مختلف مردم برگزار گردید.
شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
کاش قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
دیدار پدر شهید احمدی روشن با نماینده معظم ولی فقیه در استان کردستان
در این دیدار که با حضور مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان برگزار شد ابتدا حاج آقا صالحی گزارشی از برنامه برگزار شده در مورد تقدیر از حاج آقا احمدی روشن را ارائه داده و سپس پدر آن شهید والامقام سخنانی در مورد شهید احمدی روشن ایراد فرمودند.
در انتها حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه العالی) از این اسوه صبر و ایمان تقدیر نمودند.
خبر: مراسم افتتاحیه دوره های آموزشی روحانیون اهل سنت کاروانهای حج استان با حضور مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان
این مراسم با حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا صالحی مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان در مورخه 91/2/3 در سالن شهدای روحانی مرکز بزرگ اسلامی کردستان برگزار گردید.
در این مراسم همچنین حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه العالی) نماینده معظم ولی فقیه به ایرادسخنانی در مورد کاروانهای حج و اعمال حج پرداختند.
حضور پدر شهید گرانقدر مصطفی احمدی روشن در جمع طلاب و مدرسین در حوزه علمیه ریحانه النبی (س) سنندج
این دیدار با حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان و با حضور جمعی از طلاب و مدرسین در حوزه علمیه ریحانه النبی سنندج برگزار گردید.
در این مراسم ابتدا حاج آقا صالحی عرض خیر مقدم و خوش آمد به خطه خونرنگ کردستان را به حاج آقا احمدی روشن گفتند. سپس حاج آقا احمدی روشن مطالبی چند در مورد شهید احمدی روشن فرمودند.
در پایان مراسم هم حاج آقا صالحی از پدر این شهید والامقام تقدیر و تشکر کردند.
سیده زنان عالم
«وقتی پیامبر اسلام میگوید فاطمه یکی از چهار زن بزرگ جهان است، وقتی که در برابر همه رنجها و پریشانیها و همه غمهای زندگی فاطمه، پیغمبر به او تسلی میدهد که «نمیخواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟» اینها تعارف نیست که یک مرد به دخترش میگوید! پیغمبر چنین تعارفها را ندارد!… وقتی میگوید تو می توانی بانوی همه زنان جهان باشی، به معنای این نیست که تعارف کرده باشد و هم به معنای آن نیست که برای پیروان خود یک بت ساخته باشد که فقط او را بپرستند و یک معبود که ستایشش کنند و یک ممدوح که فقط مدحش را بگویند و یا یک قربانی که فقط عزاداری کنند؛ بلکه به عنوان یک سرمشق او را بشناسند و از روی زندگیاش درس بیاموزند و عمل کنند. این به معنای «سیده زنان عالم» است.
آجرک الله یا بقیه الله
امشب سفیر غم ها بر جان ما بیاید
گویا صدای زهرا از سامرا بیاید
آن یاس ارغوانی با قامت کمانی
از ره رسیده مادر با ناله ها بیاید
آن مرغ پر شکسته بار سفر ببسته
دل بی قرار و خسته سوی رضا بیاید
جانش رسیده بر لب اما ز داغ زینب
پر می کشد گر امشب غم را شفا بیاید
سوزد اگر چه جانش از زهر دشمنانش
آتش به آشیانش از کربلا بیاید
مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان هتک حرمت به ساحت مقدس امام هادی علیه الاسلام را محکوم می کند.
برگزاری آزمون پایانی دوره فشرده معرفت افزایی
آزمون پایانی دوره فشرده معرفت افزایی با حضور دو تن از مسئولین مرکز آموزشهای آزاد تبلیغات اسلامی حوزه های علمیه قم در شهرستانهای قروه و بیجار با حضور بیش از 200 نفر از طلاب مدارس علمیه شهرستانها در مورخه 91/1/31 برگزار گردید.
شعر درباره حضرت زهرا (س)
آزار داده انــد بســـي در جـــــوانـــي ام
بـي زار از جـوانـــي و از زنــــدگانـــــي ام
جانانه ام چو رفت، چرا جان نمي رود؟
اي مرگ! همتي! كه به جانان رساني ام
هرشب به ياد ماه رخت تا سحر گهــان
هر اختري اســـت، شاهــد اخترفشاني ام
بر تيرهاي كينه سپر گشــت ســــينه ام
آرم گـــواه، پيش تـــو، پشت كمـــاني ام
ياري زمرگ مي طلبم، غربتـم ببيـــن
امـــت پس ازتــو كرد عجب قدرداني ام!
موي سپيد وفصل جواني، خبـردهـــد
كزهـــجرخود به روز سيه مي نشاني ام
ديوار مي كنـــد كمكـم، راه مــي روم
ديــــگرمــــپرس حــال مــن وناتواني ام
سوزنده تر زآتش غم، غربت علي (ع) است
اي مرگ، مانده ام كه توازغم، رهاني ام
یا مهدی (عج)
ارتش ایران مصداق واقعی ارتش خدا در جهان است
حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی مدیر کل حوزه های خواهران استان کردستان در مراسم رژه نیروهای مسلح استان کردستان به مناسبت روز 29 فروردین روز ارتش و بزرگداشت حماسه آفرینی نیروی زمینی و گرامیداشت یاد و خاطره 48 هزار شهید والا مقام ارتش جمهوری اسلامی ایران.
برگزاری آزمون پایانی دوره فشرده معرفت افزایی
این دوره با همکاری مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کزدستان و مرکز آموزشهای آزاد اسلامی حوزه های علمیه قم در مدارس علمیه خواهران استان برگزار گردیده است که آزمون پایانی این دوره در مورخه 91/1/31 برگزار می گردد.
انتخاب حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی به عنوان هیئت امناء بنیاد بین المللی مهدی موعود با حکم نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان
اولین جلسه بنیاد بین المللی مهدی موعود (عج) با حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین صالحی مدیر مرکز مدیرت حوزه های علمیه استان کردستان به عنوان هیئت امناء این بنیاد در دفتر حضرت آیت الله حسینی شاهرودی (زید عزه العالی) نماینده مکرم ولی فقیه در استان کردستان مورخه 91/1/27 برگزار گردید.
برگزاری کلاس آموزش سامانه مالی معاونین اداری مالی
کلاس آموزش سامانه مالی مدارس جهت معاونین اداری مالی حوزه های علمیه خواهران استان کردستان برگزار گردید.
این کلاس دیروز مورخه 91/1/26 با حضور معاونین اداری مالی مدارس علمیه سطح استان در مرکز مدیریت حوزه های علمیه استان کردستان برگزار شد.
حضور مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان در اتاق فکر صدا و سیما
اولین جلسه اتاق فکر در سال 91 در استان دیروز مورخه 91/1/22 با حضور مدیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان در سالن آمفی تاتر صدا و سیمای مرکز کردستان برگزار گردید.
خبر: جلسه کمیسیون آموزشی استان کردستان
اولین جلسه کمیسیون آموزشی استان در سال 90 امروز مورخه 20/1/91 در مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان به ریاست حجه الاسلام والمسلمین صالحی و معاونین آموزشی و فرهنگی مرکز برگزار گردید.
خبر: اولين جلسه ستاد ارديبهشت معطر در سال 91
اولين جلسه ستاد ارديبهشت معطر در سال 91 در مورخ 19/1/91 در آستانه سومين سالگرد گراميداشت سفر مقام معظم رهبري با مسئوليت حجه الاسلام و المسلمين صالحي در دفتر نماينده معزز ولي فقيه با حضور معظم له و اعضاي ستاد جهت برنامه ريزي و هماهنگي براي برگزاري برنامه ها و مراسمات متنوع و هر چه با شكوه تر بودن اين سالگرد برگزار گرديد.
خبر: برگزاري دوره هاي آموزشي اساتيد
برگزاري دوره هاي آموزشي اساتيد در تاريخ 19/1/91 در مدارس سطح استان برگزار شد. اين آزمون راس ساعت 10 صبح در مدارس شهرهاي استان كردستان برگزار گرديد.
چهل حديث از مهدي(عج)
تعداد بشاراتى كه از پيامبر اكرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بيش از آن است كه در اين مختصر گنجانده شود، ما از ميان اين احاديث تنها به ذكر چهل حديثى كه حافظ ابونعيم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در كتاب اربعين حديث فى المهدى ذكر المهدى و نعوته و حقيقة مخرجه جمع آورى كرده ، اكتفاء مى كنيم. مرحوم على بن عيسى اربلى در كتاب كشف الغمه مى نويسد: چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آورده ام كه حافظ ابونعيم اصفهانى آنها را جمع آورى كرده و من هم به ترتيبى كه او ذكر نموده ، مى آورم ولى از ميان سلسله سند فقط شخص راوى كه از پيغمبر روايت نموده است، نام مى بريم : حديث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :
حديث3:
حديث4- مهدى فرزند فاطمه زهرا (س) :
حديث5- مهدى برگزيده خداست :
حديث6- مهدى ، حسينى است :
حديث7- قريه اى كه مهدى از آنجا قيام مى كند :
حديث8- ويژگيهاى حضرت :
حديث9 :
حديث10:
|
حديث11:
حديث12:
حديث13:
حديث14:
حديث15: ظهور هويدا :
حديث16- ابر بر سر او سايه افكند :
حديث17: بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است :
حديث18: مژده پيامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) :
حديث19: نام آن حضرت :
حديث20- كنيه او :
|
حديث21:
حديث22-عدل مهدى (عج):
حديث23-اخلاق آن حضرت :
حديث24- بخشش مهدى (ع) :
حديث25-علم مهدى به سنت پيغمبر (ص):
حديث26-آمدن مهدى با پرچمها :
حديث27-آمدن وى از جانب مشرق:
حديث28- تجديد عظمت اسلام با ظهور او:
حديث29- رفاه و آسايش مسلمانان در عصر مهدى (عج):
حديث30- مهدى يكى از سروران بهشت :
|
حديث31- سلطنت مهدى (ع):
حديث32- خلافت مهدى (ع) :
حديث33- بيعت با حضرت:
حديث34- پيوند دهنده دلها :
حديث35- بعد از مهدى زندگى بى فائده است :
حديث36- قسطنطنيه به دست مهدى (ع) فتح شود:
حديث37- مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر:
حديث38-عيسى (ع) مأموم مهدى (ع) :
حديث39- مهدى با عيسى بن مريم سخن مى گويد:
حديث40- مهدى (ع) حافظ امنيت :
|
همه اين چهل حديثى كه ابونعيم از ميان انبوه احاديث حضرت مهدى جهت كتاب خود برگزيده ، در ساير كتب حديث اهل تسنن نيز نقل شده است و اين احاديث بعضى از آن احاديثى است كه علماى اهل سنت در كتابهاى خود نوشته اند . |
عزای ام ابیها
ماه جمادی آمد و پیغام دارد با خود برای اهل دل الهام دارد
ماهی که درد و رنجهایم را عیان کرد با اشک دیده غصه ه ایم را بیان کرد
ماه جمادی رازها در سینه دارد تصویر ی از مسمار در؛در سینه دارد
ماهی که با خود خاطراتی داغ دارد حرف و حدیث از آتش اندر باغ دارد
ماه جمادی ماه صبر و دو دست بسته ماهی که شد قلب علی از درد خسته
ماهی که مولا گوشه عزلت نشسته از ضرب کین پهلوی زهرا شکسته
گفتا علی با آتش کین خانه ام سوخت جهل و ضلالت خانه و کاشانه ام سوخت
آتش نه بر دامان آل عصمت افتاد گویی جهان در کام کفر و ظلمت افتاد
بنیان دین در پشت آن در شعله ور شد به خانه حق کفر مطلق حمله ور شد
ماه جمادی عارضی خونبار دارد از ضرب سیلی چهره ای گلنار دارد
دارد روایت از در و دیوار آری گوید حکایت از آتش مسمار آری
گوی زه میخ در،ولی کی گفت چون شد آندم که از سینه زهرا خون برون شد
بر روی آن دربی که از درب بهشت است نقش لکد؛آثار چکمه وه چه زشت است
بر نو گلان مرتضی رحمی نکردنند از ابن عم مسطفی شرمی نکردنند
بر حضرت خیر النساء بس ظلم ها شد محسن فدای باج خواهان دغا شد
خوش حرمت آل محمد شد مراعات اولاد پیغمبر کشی هم شد زه عادات
مولا چه سان این صحنه ها را دید و رنجید دشمن چه سان بر گریه های آن دو خندید
بعد از سقیفه گشت سنَت ها فراموش گویی که شد انوار دین یکباره خاموش
زهرا میان بستر خود آرمیدهد زین غم قد بنیان کن خیبر خمیده
اینک وصیت می کند با همسر خویش ریزد یرون از درون سینه ریش
بعد از تو از جور خزان ای وای بر من از فتنهاین ناکسان ای وای بر من
تا جان به جانان دادزهرای شهیده گفتنند روح از قالب مولا پریده
چون دید آثار غلاف تیغ شمشیر بر بازوی زهرا ؛غلی شد ناگهان پیر
مولا بگفتا وای من زهرا کجا رفت آن روشنای کاشانه ام آخر چرا رفت
زندگی نامه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: “فاطمه سرور زنان جهانیان است“. اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند. اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و… اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: “چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)، نورش برای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد.“
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و…
ام ابیها به معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف میستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
مادر و پدر
همانگونه که میدانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند میباشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد میشد و او را بزرگ زنان قریش مینامیدند.
ولادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: “شهادت میدهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند.” اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مکارم اخلاق
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره مینماییم. اما دوباره تأکید میکنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه “هرگز به نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید“، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: “مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه.“
ازدواج و فرزندان آن حضرت
صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عدهای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عدهای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: “ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است.” امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه میباشند که در دامان چنین مادری تربیت یافتهاند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) میباشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب میگردند و از ذریه ایشان به شمار میروند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را “ام الائمه” (مادر امامان) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار میآید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایههای حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گستردهای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست میآید، آنست که حتی در سختترین شرایط و طاقتفرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.
فاطمه (علیها السلام) در خانه
فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) مینگریست، غم و اندوهش زدوده میشد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که میپنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبهای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات مینماید و او را از افتخارات خویش بر میشمرد و یا آن هنگام که میفرماید: “بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود.“
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیمتر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشد.
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشهای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری میکند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار میسازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری میدهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بیکران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله میتوان گوشهای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار میباشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت مینماید.
مقام عصمت
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بینیاز میکند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره مینماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: “پدرش به فدایش باد” و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی مینمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیدهای، این کلام را نقل نمودهاند که حضرت رسول میفرمود: “فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است.” از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد که هر چه پیامبر میفرماید، سخن وحی است. پس میتوان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: “من بوی بهشت را از او استشمام میکنم.“
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده مینماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر میکند. و یا میفرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور میدارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده مینماید. پس به نیکی مشخص میشود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیقتر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمیتوان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکتهای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست میآید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست میآید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل میشود و در این امر حتی ذرهای تمایلات نفسانی و یا انگیزههای احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر
با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمینمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر میشد و به سوگواری میپرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمیگزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو مینمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمعآوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عدهای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عدهای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عدهای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که میدانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عدهای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عدهای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام) و فدک
از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریهای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطهای حاصلخیز میباشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال میگردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن میکوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) میفرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را میپرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم مینمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در سادهترین وضع به سر میبرد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق مینمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین مینهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم میداشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار میدادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمیگذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبهای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن میگویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را مینماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات میگردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث میرسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمیگذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقیاش بازگردانده نشد.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمیماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.
بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او
سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانهاش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمیخاست و کارهای خانه را انجام میداد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر میگشت و غم و اندوه خود را بازگو مینمود.
در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عدهای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.
در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمیداد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: “هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده“، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: “شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود.“
وصیت
در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشتهاند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
شهادت
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامهای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچهای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمیگذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.
فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابیبکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.
تغسیل و تدفین
مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عدهای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمیکردهاند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه مینمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:
“سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیباییام از فراق حبیبهات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت… ما از خداییم و بسوی او باز میگردیم… به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته…”
امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه میباشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.
سخنان فاطمه
از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پارهای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی میتوان گوشهای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پارهای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) میباشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره مینماییم:
1- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): “من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته“
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: “هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او میفرستد.”
2- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: “فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه” انما یخشی الله من عباده العلماء.“
فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه میفرمایند: “پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزهای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس “از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید.” و خدا را در آنچه که شما را بدان امر میکند و آنچه که نهی میکند فرمان برداری کنید. زیرا “تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند.”
خبر: آغاز پروژه احداث مدرسه حضرت فاطمه (س) شهرستان سقز
آغاز این پروژه از ابتدای سال 91 در شهرستان سقز کلید خورد.
این مدرسه در زمینی به مساحت 2170 متر مربع در دو طبقه احداث می گردد.
خبر: حماسه بیداری
ارسال نخسه اول حماسه ی بیداری واکاوی ماهیت و زمینه های پیدایش خیزش های جهان اسلام به مدرسه های سطح استان کردستان
حضور مدير حوزه هاي علميه خواهران استان كردستان در اولين جلسه شوراي اداري استان در سال 91
اين جلسه در مورخ 14/1/91 راس ساعت 10صبح در سالن شهداي روحاني مركز بزرگ اسلامي غرب كشور با حضور نماينده محترم ولي فقيه دراستان و استاندار و مديران و مسئولان استان برگزار گرديد.
کجایند مردان بی ادعا
مروري بر زندگي و فعاليتهاي شهيد مهدي باكري
مهدي باكري به سال ١٣٣٣ هجري شمسي در شهرستان مياندوآب آذربايجانغربي متولد شد. در دوران كودكي، مادرش را از دست داد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در اروميه به پايان رسانيد و در دوره دبيرستان همزمان با شهادت برادرش «علي باكري» به دست دژخيمان «ساواك» وارد جريانات سياسي شد.
پس از اخذ ديپلم با وجود آنكه از شهادت برادرش بسيار متأثر و متألم بود، به دانشگاه راه يافت و در رشته مهندسي مكانيك مشغول تحصيل شد. از ابتداي ورود به دانشگاه تبريز يكي از افراد مبارز اين دانشگاه بود. او برادرش «حميد» را نيز به همراه خود به اين شهر آورد. در طول فعاليتهاي سياسي خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنيت آذربايجان شرقي (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتي حميد را براي برقراري ارتباط با ساير مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم براي مبارزين داخل كشور فعال شود.
مهدي باكري در دوره سربازي با تبعيت از اعلاميه حضرت امام خميني(ره) – در حالي كه در تهران افسر وظيفه بود – از پادگان فرار و به صورت مخفيانه زندگي كرد و فعاليتهاي گوناگوني را در جهت پيروزي انقلاب اسلامي نيز انجام داد.
مهدي باكري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و به دنبال تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد در آمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب اروميه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت ٩ ماه با عنوان شهردار اروميه نيز خدمات ارزندهاي را از خود به يادگار گذاشت.
ازدواج مهدي باكري مصادف با شروع جنگ تحميلي بود. مهريه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئوليت جهاد سازندگي استان، خدمات ارزندهاي براي مردم انجام داد.
باكري در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سپاه اروميه تلاشهاي گستردهاي را در برقراري امنيت و پاكسازي منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و بهرغم فعاليتهاي شبانهروزي در مسئوليتهاي مختلف، پس از شروع جنگ تحميلي، تكليف خويش را در جهاد با كفار بعثي و متجاوزين به ميهن اسلامي ديد و راهي جبههها شد.
مهدي باكري، پاسدار نمونه، فرماندهي فداكار و ايثارگر، خدمتگزاري صادق، صميمي، مخلص و عاشق حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي بود. با تمام وجود خود را پيرو خط امام ميدانست و سعي ميكرد زندگياش را براساس رهنمودها و فرمايشات آن بزرگوار تنظيم كند، با دقت به سخنان حضرت امام(ره) گوش ميداد، آنها را مينوشت و در معرض ديد خود قرار ميداد و آنقدر به اين امر حساسيت داشت كه به خانوادهاش سفارش كرده بود كه سخنراني آن حضرت را ضبط كنند و اگر موفق نشدند، متن صحبت را از طريق روزنامه بدست آورند.
او معتقد بود سخنان امام الهام گرفته از آيات الهي است، بايد جلو چشمان ما باشد تا هميشه آنها را ببينيم و از ياد نبريم.
باكري از انسانهاي وارسته و خودساختهاي بود كه با فراهم بودن زمينههاي مساعد، به مظاهر مادي دنيا و لذايذ آن پشت پا زده بود.
زندگي ساده و بيرياي او زبانزد همه آشنايان بود. با تواناييهايي كه داشت ميتوانست مرفهترين زندگي را داشته باشد اما همواره مثل يك بسيجي زندگي ميكرد. از امكاناتي كه حق طبيعياش نيز بود چشم ميپوشيد. تواضع و فروتنياش باعث ميشد كه اغلب او را نشناسند. او محبوب دلها بود. همه دوستش ميداشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند. او نيز بسيجيان را دوست داشت و به آنها عشق ميورزيد. ميگفت: وقتي با بسيجيها راه ميروم، حال و هواي ديگري پيدا ميكنم، هرگاه خسته ميشوم پيش بسيجيها ميروم تا از آنها روحيه بگيرم و خستگيام برطرف شود. در برابر جان اين بسيجيها مسئوليم حتي براي حفظ جان آنها اگر متحمل يك ميليون تومان هزينه – براي ساختن يك سنگر كه حافظ جان آنها باشد – بشويم . چون يك موي بسيجي، صد برابرش ارزش دارد.
در برابر دشمنان اسلام و انقلاب چون دژي پولادين و تسخيرناپذير بود و با دوستان خدا، سيمايي جذاب و مهربان داشت. با وجود اندوه دائمش، هميشه خندان نشان ميداد و بشاش. انساني هميشه آماده به خدمت و پرتوان بود.
حجتالاسلام والمسلمين شهيد محلاتي در مورد شهيد باكري اظهار ميدارد: وي نمونه و مظهر غضب خدا در برابر دشمنان خدا و اسلام بود. خشم و خروشش فقط و فقط براي دشمنان بود و به عنوان فرمانده و باتقوا، الگوي رافت و محبت در برخورد با زيردستان بود.
همسر باكري در مورد اخلاق او در خانه ميگويد: باوجود همه خستگيها، بيخوابيها و دويدنها، هميشه با حالتي شاد بدون ابراز خستگي به خانه وارد ميشد و اگر مقدور بود در كارهاي خانه به من كمك ميكرد. لباس و ظرف ميشست و خودش كارهاي خودش را انجام ميداد. اگر از مسلئلهاي عصباني و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعي ميكرد با خونسردي و با دلايل مكتبي مرا قانع كند.
دوستان و همسنگرانش نقل ميكنند به همان ميزان كه به انجام فرائض ديني مقيد بود نسبت به مستحبات هم تقيد داشت. نيمههاي شب از خواب بيدار ميشد و با خداي خود خلوت ميكرد و نماز شب را با سوز و گداز و گريه ميخواند. خواندن قرآن از كارهاي واجب روزمرهاش بود و ديگران را نيز به اين كار سفارش ميكرد.
باكري در حفظ بيتالمال و اهيمت آن توجه زيادي داشت، حتي همسرش را از خوردن نان رزمندگان برحذر ميداشت و از نوشتن با خودكار بيتالمال – حتي به اندازه چند كلمه – منع ميكرد. وقتي همرزمانش او را به عنوان فرماندهي كه مندرسترين لباس بسيجي را مدتهاي طولاني استفاده ميكرد مورد اعتراض قرار ميدادند، ميگفت تا وقتي كه ميشود استفاده كرد، استفاده ميكنم.
همواره رسيدگي به خانوادههاي شهداء را تأكيد ميكرد و اگر برايش مقدور بود به همراه مسئولان لشكر بعد از هر عمليات به منزلشان ميرفت و از آنان دلجويي و براي رفع مشكلات آنها اقدام ميكرد. ميگفت امروز در زمره خانوادههاي شهداء قرار گرفتن جزو افتخارات است و اين نوع زندگي از با فضيلتترين زندگيهاست.
** مهدي باكري در عملياتها
مهدي باكري با استعداد و دلسوزي فراوان خود توانست در «عمليات فتحالمبين» با عنوان معاون «تيپ نجف اشرف» در كسب پيروزيها مؤثر باشد. در اين عمليات يكي از گردانها در محاصره قرار گرفته بود كه ايشان به همراه تعدادي نيرو، با شجاعت و تدبير بينظير آنان را از محاصره بيرون آورد. در همين عمليات در منطقه «رقابيه» از ناحيه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از يك ماه در عمليات بيتالمقدس (با همان عنوان) شركت كرد و شاهد پيروزي لشكريان اسلام بر متجاوزين بعثي بود.
در مرحله دوم عمليات بيتالمقدس از ناحيه كمر زخمي شد و با وجود جراحتهايي كه داشت در مرحله سوم عمليات، به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بيسيم هدايت كند.
در «عمليات رمضان» با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بيامان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بار نيز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصممتر از پيش در جبههها حضور مييافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي، هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانهروز تلاش ميكرد.
در عمليات «مسلم بن عقيل» با فرماندهي او بر لشكر عاشورا و ايثار رزمندگان سلحشور، بخش عظيمي از خاك گلگون ايران اسلامي و چند منطقه استراتژيك آزاد شد.
باكري در «عملياتهاي والفجرمقدماتي و والفجر يك، دو، سه و چهار» با عنوان فرمانده لشكر عاشورا ، در انجام تكليف و نبرد با متجاوزين، آمادگي و ايثار همهجانبهاي را از خود نشان داد.
در «عمليات خيبر» و زماني كه برادرش حميد، به شهات رسيد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنين گفت: شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال خانواده ما شده است. و در نامهاي خطاب به خانوادهاش نوشت: من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا است همچنان در جبههها ميمانم و به خواست و راه شهيد ادامه ميدهم تا اسلام پيروز شود.
نقش باكري و لشكر عاشورا در حماسه قهرمانانه خيبر و تصرف جزاير مجنون و مقاومتي كه آنان در دفاع پاتكهاي توانفرساي دشمن از خود نشان دادند بر كسي پوشيده نيست.
در مرحله آمادهسازي مقدمات عمليات بدر، اگرچه روزها به كندي ميگذشت اما مهدي با جديت، همه نيروها را براي نبردي مردانه و عارفانه تهييج و ترغيب كرد و چونان مرشدي كامل و عارفي واصل، آنچه را كه مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت بايد بدانند و در مرحله نبرد بكار بندند، با نيروهايش درميان گذاشت و گفت: همه برادران تصميم خود را گرفتهاند، ولي من به خاطر سختي عمليات تاكيد ميكنم شما بايد مثل حضرت ابراهيم(ع) باشيد كه رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش برويد. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهيد كرد. بايد در حد نهايي از سلاح مقاومت استفاده كينم.
هرگاه خداوند مقاومت ما را ديد رحمت خود را شالم حال ما ميگرداند. اگر از يك دسته 22، يك نفر بماند بايد همان يك نفر مقاومت كند و اگر فرمانده شما شهيد شد نگوييد فرمانده نداريم و نجنگيم كه اين وسوسه شيطان است. فرمانده اصلي ما، خدا و امام زمان(عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستيم، ما وسيله هستيم براي بردن شما به ميدان جنگ. وظيفه ما مقاومت تا آخرين نفس و اصاعت از فرماندهي است. تا زماني كه دستور حمله داده نشده كسي تيراندازي نكند.
با هر رگبار سبحانالله بگوييد. در عمليات خسته نشويد. بعد از هر درگيري و عمليات، شهداء و مجروحين را تخليه كرده و با سازماندهي مجدد كار را ادامه دهيد.
حداكثر استفاده از وسايل را بكنيد. اگر اين پارو بشكند، به جاي آن پاروي ديگري وجود ندارد. با همين قايقها بايد عمليات بكنيم. لباسهاي غواصي را خوب نگهداري كنيد. يك سال است دنبال اين امكانات هستيم.
مهدي در شب عمليات وضو ميگيرد و همه گردانها را يك يك از زير قرآن عبور ميدهد. مداوم توصيه ميكند: برادران! خدا را از ياد نبريد نام امام زمان(عج) را زمزمه كنيد. دعا كنيد كه كار ما براي خدا باشد. از پشت بيسيم نيز همه را به ذكر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشويق ميكند.
لشكر عاشورا در كنار ساير يگانهاي عمل كننده نيروي زميني سپاه، در اولين شب «عمليات بدر»، موفق به شكستن خط دشمن ميشود و روز بعد به تثبيت مواضع در ساحل رود ميپردازد.
در مرحله دوم عمليات،از سوي لشكر عاشورا حملهاي نفسگير به واحدهايي از دشمن كه عامل فشار براي جناح چپ بودند آغاز ميشود. حملهاي كه قلع و قمع دشمن و گرفتن انتقام و قطع كامل دست دشمن از تعرض به نيروها در جناح چپ، ثمره آن بود.
نحوه شهادت: 15 روز قبل از «عمليات بدر» به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعليبن موسيالرضا(ع) خواست كه خداوند توفيق شهادت را نصيبش كند. سپس خدمت حضرت امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي رسيد و با گريه و اصرار و التماس درخواست كرد كه براي شهادتش دعا كنند.
اين فرمانده دلاور در زو 25 اسفند سال 1363 و طي « عمليات بدر» به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول به خطرناكترين صحنههاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزديك هدايت ميكرد، تلاش ميكرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهاي دشمن تثبيت كند كه در نبردي دليرانه، براثر اصابت تير مستقيم مزدوران عراقي، نداي حق را لبيك گفت و به لقاي معشوق نايل شد.
هنگامي كه پيكر مطهرش را از طريق آبهاي هورالعظيم انتقال ميدادند، قايق حامل پيكر وي، مورد هدف گلوله آر.پي.جي دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دريا پيوست.
وصيتنامه سردار شهيد اسلام مهندس مهدي باكري فرمانده لشكر ٣١ عاشورا
يا الله،يا محمد،يا علي،يا فاطمه زهرا،يا حسن،يا حسين،يا مهدي (عج) وتو اي ولي مان يا روح الله و شما اي پيروان صادق شهيدان.
خدايا چگونه وصيت نامه بنويسم در حالي كه سراپا گناه و معصيت و نافرمانيام. گرچه از رحمت و بخشش تو نااميد نيستم ولي ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم. ميترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم. يا رب العفو، خدايا نميرم در حالي از ما راضي نباشي. اي واي كه سيه روز خواهم بود.خدايا چقدر دوست داشتني و پرستيدني هستي! هيهات كه نفهميدم. يا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد براي ديدار ربش، و چه كنم كه تهيدستم،خدايا تو قبولم كن.
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر كفر و الحاد،عصر مظلوميت اسلام وپيروان واقعي اش. عزيزانم شبانه روز بايد شكرگزار خدا باشيم كه سرباز راستين صادق اين نعمت شويم و بايد خطر وسوسههاي دروني و دنيافريبي را شناخته و بر حذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است.
اي عاشقان اباعبدالله بايستي شهادت را در آغوش گرفت،گونهها بايستي از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درك و عمل كنيم تا بلكه قدري از تكليف خود را در شكر گزاري بجا آورده باشيم.
وصيت به مادرم وخواهران و برادرانم و اهل فاميل: بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد،پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد،اهميّت زياد به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله و شهداء بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد و فرزندان خود را نيز همانگونه تربيت كنيد تا سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح وارث حضرت ابولفضل براي اسلام ببار آيند. از همه كساني كه از من رنجيدهاند و حقي بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و اميد دارم خداوند مرا با گناهان بسيار بيامرزد.
تودیع و معارفه
مراسم تودیع و معارفه مدیر محترم حوزه علمیه ریحانه النبی (س)
در روز چهارشنبه 18/12/90 مراسم تودیع و معارفه مدیر محترم حوزه علمیه ریحانه النبی (س) سنندج با حضور مدیر محترم مدیریت استانی، اعضای هیئت امناء و جمعی از طلاب و فارغ التحصیلان حوزه سنندج برگزار گردید.
در طی این مراسم از سرکار خانم سوری سرپرست حوزه با توجه به استعفای خود از طرف مدیر محترم مدیریت استانی قدردانی به عمل آمد و سر کار خانم زارعی به عنوان سرپرست موقت حوزه معارفه گردید
بانوی بانوان سخن می گوید
فرازی از سخنان حضرت زهرا (س) در مسجد پیامبر (ص)
خداوند ایمان را برای پاکی شما از شرک و نماز را برای دوریتان از تکبر و خودپرستی و زکات را موجب پاکیزگی جانتان ساخت و فزونی روزی تان را در آن قرار داد. روزه را برای پایداری در اخلاص و حج را برای استواری در دین و عدل را برای یکپارچگی دل ها و پیروی ما - اهل بیت – را برای همبستگی در امت و امامت و پیشوایی ما – اهل بیت – را به خاطر ایمنی از تفرقه واجب ساخت. جهاد را موجب عزت اسلام و ذلت و خواری کفار و منافقان و صبر را مایه ی استحقاق پاداش و امر به معروف را به خاطر مصلحت عموم و نیکی به پدر و مادر را به جهت حفظ از خشم خود بنیان نهاد، صله ی ارحام را مایه ی طول عمر و فزونی نفرات، و قصاص را مایه ی حفظ خونها و وفای به نذر را موجب آمرزش و امر به پیمانه ی پر وزن کامل را - در معاملات- به خاطر پیشگیری از کم فروشی و نهی از شراب خواری را برای کناره گرفتن از پلیدی حکم نمود. و خودداری از تهمت و نسبت های ناروا را برای ایمن ماندن از لعنت شدن و ترک دزدی را موجب عفت قرار داد. خداوند شرک را حرام کرد تا عقاید نسبت به پرودگاری اش خالص گردد. پس (ای مردم) از خدا آن گونه که شایسته است بترسید و تا پای مرگ مسلمان بمانید خدا را در آنچه به شما فرمان داده و نهی نموده است اطاعت کنید.
هفت سین قرآنی
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
” از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود.”
این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : ” در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که “سلام بر شما ای بهشتیان” ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.
2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)
” درود بر نوح در میان جهانیان.”
چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ ” العالمین” معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.
3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)
” درود بر ابراهیم.”
در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]
4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)
” درود بر موسی و هارون.”
درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)
- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)
- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.
5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)
” درود بر پیروان الیاس” (1)
خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)
امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به ” ال یاسین” به حای” الیاس” یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه ” الیاس” بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.
6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)
” … سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]
در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.
7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)
” [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . “
این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.
کلام انیس
امام علی (ع) : زکات زیبایی ، پاکدامنی است.
شهدای غریب
مقام معظم رهبری :
شهدای کردستان ،شهدای غریب ومظلوم هستند.
دیدار مدیر کل محترم مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان و کارکنان مرکز از یادمان پیشمرگان کرد مسلمان به مناسب 28دیماه روز ملی مقاومت کردستان.
شادی روح شهدای مظلوم کردستان صلوات.
خبر - شورای فرهنگی استان
دوشنبه ،مورخ90/10/26در دفتر نماینده ولی فقیه در کردستان پنجاه وچهارمین جلسه ی شورای فرهنگ عمومی استان با حضور آیت اله حسینی شاهرودی و مدیرمرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران استان جاب حجت الاسلام والمسلمین صالحی و مدیران ارشد استان برگزار گردیدکه دراین جلسه برای هرچه باشکوه تربرگزار شدن مراسمات یوم الله دهه فجر که مصادف با هفته وحدت میباشد تبادل نظر و مشورت گردید و در این جلسه مصوباتی جهت ارتقاء کیفی وکمی مراسمات فرهنگی استان به تصویب رسید.
خبر - تودیع ومعارفه
روز گذشته سه شنبه 90/10/27جلسه اعضاء محترم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان با حضور میهمان ویژه جناب آقای آبخضرقائم مقام محترم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور واستاندار محترم کردستان و سایر مدیران ومسئولان ارشد استان در سالن دولت استانداری کردستان برگزار گردید که دراین جلسه از زحمات چندین ساله ی حجت الاسلام والمسلمین شریفی (زید عزه)قدردانی وتودیع شد وهمچنین جناب حجت الاسلام والمسلمین صالحی (زیدعزه)باحفظ سمت مدیرکل مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان به عنوان رئیس جدید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان کردستان معارفه گردید.
یادوخاطره ی 220شهید و143جانباز28دیماه1365 روز بمباران شهر سنندج ونام گذاری این روز به نام روز ملی مقاومت سنندج گرامی می داریم. شادی روح شهداء صلوات.
قضاوتهای علوی
قضاوت پس از مسئله خلافت ورهبری در فرهنگ وتمدن اسلامی از مهم ترین ودشوارترین مناصب است.
چرا که در این منصب مثلثی دشوار وجود دارد که عبارتند ازدو طرف یا اطراف دعوا وادعا.اصل واقعه و حق وباطل بیرونی ،شخصیت وتخصصی ودغدغه ها ووسوسه ها و… قاضی ،بدین جهت دربسیاری از موارد دشواری رویداد مورد دعوا ویا تهدیدها وتطمیع ها مسئله قضاوت راتبدیل به شغلی بسیار دشوار ودرمعرض لغزش ها وخطا قرار می دهد به ویژه که حکم قاضی برمرگ وزندگی یا چگونگی ادامه مسیر زندگی طرفین تاثیر به سزایی می گذارد.
ازسویی دیگر اسلام ،دینی شریعت گرا بوده ودامنه وسیعی از حقوق وتکالیف رادارد که پیش نیاز قضاوت آگاهی واحاطه بردانش های اسلامی وقدرت تحلیل و محاسبه گری قوی می باشد.وبدین جهت است که ناظر به پیش نیازهای علمی ویا درمعرض وسوسه ها ولغزش ها بودن قاضی ،برای قضاوت شرایط ویژه ودشواری همانند علم وعدالت در نظر گرفته شده است.
درتاریخ اسلام پس از پیامبر وهمانند ایشان در مسئله قضاوت علی بن ابی طالب (ع) بود وشاهد این مدعا درکنار گزاره های نبوی درباره دانش وتخصصی قضاوت برتر امیرالمومنین باگزاره های تاریخی از قضاوت های علوی درصحنه وعرصه جامعه است.قضاوت های آن حضرت درزمان پیامبر درضمن سفر به یمن وپس ازآن در سراسر دوران خلفا به هنگام درماندگی آن ها شاهدی محکم بر افضلیت وشایستگی وبرتری امیرالمومنین هم درحوزه قضاوت وهم رهبری است.
شاخصه وویژگی قضاوت های علوی موارد زیر است:
- قضاوت امام نشانگر علوم و دانش های گوناگون حضرت .
- قضاوت امام تجلی گر عدالت اجتماعی وقضایی حضرت.
- قضاوت امام بیانگر توجه امام به ابعاد روانشناختی در کشف حقیقت از طرفین دعوا و کنارزدن تزویرها ودروغ ها.
- قضاوت حضرت نشانه شاگردی تام کمال آن حضرت نزد پیامبر وفراگیری دانش قضاوت از پیامبر .
- قضاوت های حضرت شاخه های تاریخی بر نیازمندی خلفای غاصب جاهل به امام عالم عادل.
اختتامیه دوره اول مرکز آموزشهای آزاد دفتر تبلیغات اسلامی.
پنجشنبه مورخ 15/10/90درمرکز بزرگ اسلامی غرب کشور مراسم اختتامیه دوره اول مرکز آموزشهای آزاد دفتر تبلیغات اسلامی ویژه آموزش طلاب و فضلای ارجمن خواهر وبرادر استان کردستان باحضور مسئولین ومدیران ارشد استان برگزار گردیدکه دراین مراسم جناب حجةالاسلام والمسلمین شفیع پور مدیر کل امور استانها ی رکز آموزشهای آزاد دفتر تبلیغات اسلامی از همکاریهای ومساعدت های بی دریغ وصمیمانه ای جناب حجةالاسلام والمسلمین صالحی ،مدیرکل محترم مرکز مدیرت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان تشکروقدردانی نمودند.درضمن درهمین جلسه- مراسم افتتاحیه دوره ی دوم مرکز آموزشهای آزاد دفتر تبلیغات اسلامی نیز صورت گرفت.
حج ابراهیمی
سهمیه عمره مفرده طلاب واساتید وکادر اداری مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان.
درطی ابلاغ سهمیه عمره مفرده -تعداد 20عضو از اساتید ،طلاب ومدیران و کارکنان مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران متقاضی تشرف به سرزمین وحی می باشند که دراین مرکز ثبت نام بعمل آورده اند .
مسابقات قرانی
برگزاری مسابقات قرآن مرحله استانی (نسیم -تبیان - اشراق - قرائت قرآن)
چهرشنبه 15/10/90درمدرسه علمیه الزهراء شهرستان قروه باحضور طلاب،اساتید وداوران مسابقات قرآنی مرحله استانی برگزار گردید که برگزیدگان این مسابقه به مرحله کشوری راه یافتند.
مدیریت علوی
در جزیرةالعرب تا جاهلییت بود،اصولا نه سیاستی بود ونه جامعه ای تعریف شده و معیارها وملاک ها براساس جاهلیت براسا س زور و زر بود . پس ازظهور اسلام برمبنای عبودیت ،علم، عدالت،عمل صالح وتخصص گرایی وشایسته سالاری به طراحی بدنه وسازمان حاکمیت و جامعه اسلامی بپردازد . حاکمیت مجدد خلفا مجددا باعث بازگشت ارزش های جاهلی شده به گنه ای که در زمان خلیفه سوم معیار انتخاب کارگزاران روابط فامیلی همراه با آزاد گاشتن دست آنها ازظلم وفساد بود.
ولی جامعه علوی همانند جامعه نبوی به احیای مدیریت سیاسی،اجتاماعی ،اقتصادی ،نظامی وفرهنگی برمبنای ارزش های فوق پرداخت .بدین جهت بین دوران قبل وبعد علوی وجامعه علوی تفاوت های بسیار است جلوه های بارز مدریت علوی درابعاد گوناگون چنین است:
- مدیریت ساسی :امام پس ازانتخاب تمام کارگزاران اسد خلفا راعزل کرد وانتخاب کارگزارانش برمبنای تعهد وتخصص وعدالت گرای ومردم داری بود.
- مدیریت اجتماعی : امام در مدیریتی متقابل ازیک سو مردم رابه نظم وقانون وولایت پذیری فرا می خواند وازسویی دیگر والیان خودرا به خوش رفتار و توجه ویژه به مردم وعدم فاصله گذاری بین خودومردم دستور می داد. ودرنظام اجتماعی به همسایه داری ،توجه به ایتام واقشار مروم جامعه و خانواده شهدا جزو برنامه های ویژه حضرت بود.
-مدیریت اقتصادی : امام عدالت اقتصادی و برابر تمام آحاد جامعه در برابر درآمدهای اجتماعی وسعی برای ازبین بردن شکاف طبقاتی از مهم ترین برنامه هاش بود.
- مدیریت نظامی وجنگی ک درنبردها همیشه خود واطرافیانش جزو یشگامان بودند.وبه سربازان توصیه اکید داشت که جهاد ویا دفاع توجیه گر هروسیله و شیوه ای نیست واصول اسلامی وانسانی باید در نبرد ها رعایت گردد.
مدیریت فرهنگی : او در دوران خلافت همانند دوران نبوی مسجد کوفه راهمانند مسجد النبی کانون تحولات شهری قرار داد. به بدعت زدایی وخرافه زدایی اهتمام ورزید وبا حاکمیت بخشی به شاگردان علمی خود سعی کرد ورح دانش اندوزی و رهنگ سازی اسلامی مبتنی بر علوم و ارزش های اسلامی را در جامعه رواج دهد.
کلام پیر عشق
امام خمینی (ره) :
یکی از ضروری ترین تشکلها، بسیج دانشجو وطلبه است.