سه قفل با یک کلید؟
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود :
نماز اول وقت شاه کلید است!
شما دینتون را فروختید و ما خریدیم...
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندقدار یک خانم بیحجاب و اصالتاً عرب بود.
صندوقدار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را میگرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز میانداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمیگفت و این باعث میشد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه میخوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور میخوای زندگی کن!»
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.
چرا دعای ابوحمزه با بسمالله شروع نمیشود؟
چرا دعای ابوحمزه با بسمالله شروع نمیشود؟
دعای ابوحمزه دعایی است که وجود مبارک امام سجاد، زین العابدین (ع) در تمام سحرهای ماه مبارک رمضان میخواندند. شایسته است پیروان عترت طاهرین تأسّی کنند و در سحرها بیدار باشند و این دعای نورانی را قرائت نمایند.
این دعا در جوامع روایی و حدیثی ما آمده، در مصباح کَفعَمی است و در اقبال سیّدبن طاووس نیز وجود دارد. مرحوم سیّدبن طاووس میگوید: با سند خاصی که ما به هارون بن موسیِ تلعلُکبُری داریم، او از حسن بن محبوب سراد و او از ابوحمزه ثمالی نقل میکند. این هارون بن موسیِ تلعکبُری که ابن طاووس سلسله سندش در نقل این دعای نورانی به او ختم میشود، از بزرگان حدیث بوده و مورد وثوق است.
دعا طبق بیان نورانی امام سجاد(ع) بهترین عبادت است و ذات اقدس اله در این آیه مبارکه که فرمود: «ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین»؛ به سه نکته اشاره کرد. نکته اول این که دعا عبادت است، دوم این که ترک دعا استکبار است و سوم این که خداوند مستکبران را، یعنی تارکان دعا را به دوزخ تهدید کرده است.
اُکبُر از رجال بنام اسلام است. مکان و منطقه مخصوصی به عنوان طَلّ اُکبُری نام گذاری شده است که این هارون بن موسی مال آن منطقه و محدوده خاص است. هارون بن موسیِ طَلّ اُکبُری! او از حسن بن محبوب که هم به صَرّآء و هم به ضَرّآء ملقّب است نقل میکند که او هم موثّق است.
حسن بن محبوب از ثابت بن دینار، مُکنّی به ابوحمزه ثمالی نقل میکند. ابوحمزه ثمالی طبق بیاناتی که از ائمه علیهمالسلام رسیده است از نظر زهد، سلمان عصر خود بود. از وجود مبارک امام رضا سلام الله علیه نقل شده است که ابوحمزه ثمالی لقمان عصر خود بود. او چهار امام را اِدراک کرد.
از محضر نورانی چهار امام، معارف الهی را فراگرفت. خدمت امام زین العابدین علیه السلام رسید، شاگردی امام باقر سلام الله علیه افتخار او شد. تلمّذ محضر امام صادق سلام الله علیه بهره او شد و مقداری هم از عصر امام کاظم سلام الله علیه را درک کرد، بنابراین این حدیث نورانی از نظر سند تام است.
گذشته از این که از جهت مضمون و محتوا بسیار بلند است. روایت را از دو جهت میتوان معتبر دانست. یکی از نظر سند که طریق، طریقیت دارد، نه موضوعیت. گاهی ممکن است روایت ضعیف باشد، ولی محتوای او بسیار عمیق و بلند باشد. با خطوط کلّی قرآن و روایات هماهنگ باشد. این هم یک تبیّن علمی است. یعنی انسان وثوق دارد، اطمینان دارد که این مضمون از غیر خاندان عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین نمیرسد و نرسیده است. و این که گفته شد: «إنْ جآءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاءٍ فَتَبَیَّنُوا» (۲)برای آن است که انسان وثوق پیدا کند این مطلب رسیده است.
وثوق به صحت مطلب گاهی از راه طریق است و گاهی از نظر متن. ولی در اینجا جامع بین طریق و محتواست. یعنی هم سند معتبر است، و هم مضمون و محتوا.
مطلب دیگر آن است که دعا طبق بیان نورانی امام سجاد سلام الله علیه بهترین عبادت است و ذات اقدس اله در این آیه مبارکه که فرمود: «ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین»؛ به سه نکته اشاره کرد. نکته اول این که دعا عبادت است. دوم این که ترک دعا استکبار است. سوم این که خداوند مستکبران را، یعنی تارکان دعا را به دوزخ تهدید کرده است. این بیان از امام سجاد سلام الله علیه در صحیفه سجادیه او نقل شده است.
مطلب سوم آن است که همان طوری که قرآن «یُفَسِّرُ بَعضُهُ بَعضاً، یَنْطِقُ بَعضُهُ بِبَعض، یَشهَدُ بَعضُهُ بِبَعض»، آیات را باید با یکدیگر تفسیر کرد. ادعیه این چنین است، احادیث این چنین است، روایات دیگر این چنین است. اگر ما خواستیم دعاها را خوب تفسیر کنیم، باید از یکدیگر کمک بگیریم. برخی از دعاها شاهد و مفسّر دیگرند. مخصوصاً آنچه که از امام سجاد سلام الله علیه در این زمینه رسیده است. یعنی صحیفه سجادیه یک شرح نورانی است برای دعای ابوحمزه ثمالی. این دعا که امام سجاد را با سائر ادعیه آن وجود مبارک میتوان به خوبی حل کرد.
مطلب بعدی آن است که در غالب این ادعیه کلمه بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم در طلیعه و آغازش نیست. با این که به ما دستور دادند هر کاری که شروع میکنید اول نام ذات أقدس إله را ببرید. پاسخ این سوال این است که هر کاری را باید به نام خدا شروع کرد. نام خدا گاهی به صورت بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم است، گاهی به صورت اذکار و اُوراد دیگر . هیچ دعایی نیست که بدون نام خدا شروع شده باشد. همین دعای ابوحمزه ثمالی گرچه اولش بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم ندارد، اما اول «الهی» و مانند آن است. خدایا! «الهی! لا تُؤدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکْ وَلا تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکْ». پس به نام خدا شروع شده است؛ چون به نام شروع شده است، مشمول آن احادیثی نخواهد بود که هر کاری که به نام خدا شروع نشده است، ابتر و بی نتیجه است.
مطلب بعدی آن است که این دعای نورانی، فرازهای گوناگون و جملههای متعددی دارد. همه اینها یک سطح نیست. چون همه دعا کنندگان یک سطح نیستند. بعضی مشکل خوف دارند، بعضی در مرحله رجاء مشکل دارند. بعضی دیگر مشکلات دیگر دامنگیر آنها شده است. لذا این دعای جامع برای همگان سودمند است. البته بحثهای محوری این دعا همان مسئله توحید است که در خِلال این مسائل بازگو میشود.
چکیده تحقیق پایانی با عنوان رابطه ایمان وآرامش در زندگی فردی
عنوان تحقیق:رابطه ایمان وآرامش در زندگی فردی
محقق:فاطمه سلیمی-مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
استاد راهنما:نگار کلوندی
چکیده:
روش برخورد شما در زندگی با مسائل چگونه است ؟ اصلاً به موردی که برایتان اتفاق می افتد و باعث می شود روند زندگی شما دگرگون شود چه اسمی می دهید ؟ مساله یا مشکل ! یادتان باشد هر چیزی در زندگی قابل حل می باشد. در تحقیق حاضر قصد بررسی مساله آرامش و رابطه ی آن با ایمان در زندگی فردی می باشد لذا به همین دلیل برای آشنایی با این موضوع ابتدا به اضطراب و بررسی آثار و نشانه ها و پیامدهای آن پرداخته شده است اضطراب پیامدهای زیستی ، روانی و اجتماعی دارد با شناخت آنها می توان به حل این معضل کمک کرد چرا که اضطراب و استرس یکی از معضلات عصر حاضر و از دستاوردهای زندگی ماشینی می باشدو تقریباً همه ی اقشار مردم با آن مواجه هستند در جامعه ی بشری کنونی استفاده از داروهای آرامبخش روز به روز در حال افزایش است که حاصل آنها آرامش کاذب می باشد بشر به بیراهه رفته و از مسیر اصلی منحرف شده است . بعد از آشنایی با موضوع اضطراب راههای رسیدن به آرامش برای حل این مشکل بیان شده است قرآن کریم راه حل این مشکل را بیان کرده است و یاد خدا را تنها راه رسیدن به آرامش معرفی می کند . چون این موضوع را می توان از دو منظر دینی و روان شناسی بررسی کرد سعی شده است در این تحقیق هر دو جنبه لحاظ شود البته به صورت مختصر ، آسان و مبسوط . راه حل هایی مفید و کاربردی از آموزه های دینی ، یافته ها و پژوهش های روان شناسان و روان پزشکان از قبیل تقویت ایمان ، صبر ، توبه ، توکل و … وجود دارد .امید است خوانندگان این تحقیق با استفاده از این راهها و در پناه حی لایزال زندگی شرشار از آرامش داشته باشند و به زندگی دلخواه خود برسند . در آخر راههای عملی پشنهاد شده از است تا اینکه با استفاده از آن ها بتوان به آرامش دلخواه رسید .
نظر فقها وعلما در قبال پخش سریال در ماه رمضان چیست؟
به گزارش جهان به نقل از مشرق، “همه ساله در شبهای ماه مبارک رمضان شاهد پخش سریالهای متعدد از شبکههای مختلف سیما، آن هم بهصورت فشرده و پیاپی هستیم. برخی معتقدند به علت اینکه پخش سریالها با ساعات عبادت شبانه و تلاوت قرآن و حضور مردم در مساجد تلاقی پیدا میکند باعث میشود مردم جذب سریال شوند و در مسجد حضور پیدا نکنند. برخی هم بر این باورند که رسالت صدا و سیما و برخی مسایل اقتضا میکند تا این سریالها حتی در ماه مبارک رمضان پخش شود. نظرتان جنابعالی در این خصوص چیست؟” این پرسشی بوده که ما از چهرههای مذهبی، فرهنگی، هنری و برخی سیاسیون پرسیدیم. در بخش نخست این گزارش، نظر برخی از علما درباره سریالهای مناسبتی ماه رمضان پیش روی شماست.
حجتالاسلاموالمسلمین سید احمد خاتمی: جواب در دل سؤال است
اصلا سؤالتان همراه با جواب است. من معذورم از پاسخگویی این سؤال.
آیت الله تحریری: برنامههای سیما با کار کارشناسی تولید شود
آن توصیهای که بزرگان دین و خدای متعالی و اهل بیت(ع) دارند، این است که باید مساجد مملو از نمازخوان باشد. ارتباط دینی و پخش دین و مذاکره معارف دین باشد. ما این مقدار سفارش از اهل بیت(ع) داریم که میبایست معارف دین را فرا بگیریم. ماه رمضان ماه بسیار مناسبی است برای چنین کاری، که سفارشات زیادی شده برای عبادت و خواندن قرآن و مناجات و دعا و بحث های معارف دین. امام صادق(ع) وقتی مریض می شدند سفارش می کردند ایشان را با همان حالت به مسجد ببرند و ایشان در جمع احیاگران شبهای قدر قرار گیرند.
توصیه به مردم این است که در این ماه برنامه های اساسی را باید در صدا و سیما دنبال کنند. باید تذکر داد به مسؤولان که برنامههای مفیدی بگذارند و گاهی مسائلی را در نظر میگیرند و این سریالها را پخش میکنند، چرا که ممکن است در نبود این سریالها برخیها به مفاسد دیگری روی بیاورند. باید سعی شود این برنامه ها با یک کارشناسی بیشتری تولید شود و فرصتهایی را برای حضور مؤمنین در مساجد قرار دهند. این تذکر باید از سوی بزرگان به صدا و سیما داده شود.
حجتالاسلام حسینخانی، معاون تهذیب حوزههای علمیه سراسر کشور: هر سریالی نباید رؤیت شود
صدا و سیما که قاعدتاً برنامهها و زمان پخش برنامههای ماه رمضان را بسته است. ولی درخواست ما این است که برای رمضانهای آینده یک زمانی را برای تدبر، تفکر، تأمل و خلوت مؤمنین با خداوند متعال که هدف ماه رمضان است قرار دهند. سریالهای مختلفی از شبکه های مختلف پس از افطار پخش میشود، تا سریال این شبکه تمام میشود شبکه بعدی و شبکههای بعدی هم سریال پخش میکنند و در نهایت آخر شب میشود و ممکن است مردم برای سحر بیدار شدن و نماز صبح هم به مشکل بر بخورند. اما خود مردم بزرگوار باید توجه داشته باشند که هر چیزی که از صدا و سیما پخش می شود این لزوماً نباید مورد رؤیت قرار گیرد. هر کسی باید شرائط خودش را بسنجد و به هر حال هدف اصلی ماه را که انس با خداوند و انس با قرآن کریم و اهل بیت(ع) هست مورد توجه قرار دهیم.
حجتالاسلام شجونی: آقای ضرغامی عامل خانهنشینی مردم نشود
ماه رمضان ماه قرآن است و ماه دخول به مساجد است. بعد از افطار مردم مقداری خسته و سنگین می شوند اگر این برنامه های تلویزیون طوری باشد که مردم را در خانه میخکوب کند واقعاً آن سنت پاک و بیآلایش مسجد رفتن کمرنگ می شود. باید کاری کرد که هم رسانه دانشگاه باشد و هم حالات عبادی در مساجد مخصوصا ماه رمضان تضعیف نشود. این ماه رمضان است و ماه خدا هست و عشقی که آدم در مسجد پیدا می کند پای تلویزیون پیدا نمی کند. آقای ضرغامی باید این مسائل را بداند که میداند و آدم مسلمان و معتقدی هست. تذکر دادن خوب است. ما به عنوان یک برادر دینی و روحانی از برادر عزیزمان آقای ضرغامی می خواهیم کاری نکنند که مردم از رفتن به مساجد منع شوند و در خانه بنشینند. در روایات ما یک تعصبی وجود دارد به اینکه مساجد پر شود. کاری نباید کرد که مسجد به خاطر چند تا سریال یا فیلم سینمایی تعطیل شود یا کمرنگ شود.
مساجد هم باید جاذبه داشته باشند و برنامه های خوبی ارائه دهند. مقداری جوانها را تشویق کنند و جایزه بگذارند. این آقای احمدی نژاد یک هزار تومان به وعاظ کشور نداد ولی به ورزشکاران میلیونها تومان هدیه میدهد روز قیامت این بیتالمال یقه رئیسجمهورها را خواهد گرفت که چگونه خرج کردند.
حجتالاسلام سالک: سریالها معارفی باشد نه کمدی
آنچه در این ماه بسیار مهم هست بسترسازی برای رشد خودسازی با محوریت توجه به واجبات و دوری از آنچه عنوان محرم دارد و حرام است. این نکته ای ارزشی است که باید به آن توجه ویژه ای کرد. اگر از این طریق ما فاصله بگیریم مطمئنا در مسائل مختلف مسلما گرفتاریهایی خواهیم داشت. برای اینکه بستر خودسازی و دیگرسازی در سایه معنویت و روحانیت در ماه مبارک رمضان استفاده بهینه شود، صدا و سیما می بایست بستر این حرکت معنوی را فراهم کند. اگر سریال هایی بخواهد پخش کند که فکر مردم را مشغول کند تا آخر شب و بعد مردم با همان افکار استراحت کنند طبیعی است که مردم فاصله پیدا می کنند با آن مباحث معنوی. لذا یا باید سریالها به گونه ای باشد که بستر رشد معنویت و حاکم کردن احکام دین در جامعه را فراهم کند در این صورت مناسب است.
اگر سریالها از کلیدواژههای مختلف معارف دین استفاده کنند، مثلا از کلید واژه های استقامت، صبر، توبه، انس با خدا و صالحین، موجبات رشد معنوی را نیز فراهم کردهاند و اگر بخواهد به کمدی و اینگونه مباحث ختم شود مسلماً ظلم مضاعفی است به مردم. من مطمئنم صدا و سیما روی این مباحث ارزشی تأکید خواهد کرد.
حجتالاسلام رفیعی: چهار درصد مردم در ماه رمضان به مسجد میروند
به نظر بنده پخش این سریالها ربطی ندارد به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد می روند 10 درصد هم نیستند. به خاطر این 10 درصد نمی توان 90 درصد را فدا کرد. مثلاً در قم فرض کنید اگر تمامی مساجد پر شود نهایتاً 10 درصد مردم را میتواند در خود جای دهد؛ که البته پر نمی شود. شاید حدود چهاردرصد در ماه رمضان به مسجد می روند. نمیشود اینها را فدای آنها کرد.
الان تلویزیون 24 ساعت فیلم پخش میکند. از شبکه تماشا و آیفیلم و شبکه های مختلف همیشه فیلم پخش میشود. پس به نظر من سریالهای ماه رمضان مانع مسجد رفتن مردم نمیشود. به نظر من اینها باید باشد.
حجت الاسلام طائب: سریالها برای همه اقشار نیست
ما مردم را باید با طیف های مختلف فرهنگی، آموزشی تربیتی در نظر بگیریم. اینکه این سریالها پخش میشود صدا و سیما مخاطبین را در نظر می گیرد و سریال پخش می کند. ممکن است برای بعضی از مردم این سریال ها مانع مسجد رفتنشان شود ولی برای طیفی ممکن است این بحث کاملا متفاوت باشد. ممکن است اگر این سریال ها نباشد کسانی اصلا به مباحث معنوی هیچ توجهی نکنند. حتی به همین میزانی که تلاش میشود در این سریالها مباحث معنوی مطرح شود هم از دست بدهند. به هر ترتیب در این سریالها کارشناسی انجام میشود تا مباحث فرهنگی تربیتی دینی با لسان هنر به مردم انتقال داده شود. گرچه لسان هنر یک لسان چندجانبه است.
یعنی ممکن است در راه تربیت در هنر وارد شویم اما به دلیل ابزارهایی که استفاده میشود نقاط منفی هم وجود داشته باشد، این ناخواسته ممکن است صورت گیرد. اما اگر این سریالها برای طیفی پخش نشوند آن طیفها محروم میشوند لذا ما باید بیاییم و تلاش کنیم که این سریالهایی که پخش میشوند غنای محتوا پیدا کنند و در جهت ارائه معنویتها هم تا حدی حضور پیدا کند. از آن طرف برای اقشار مختلف این مسئله را جا بیندازیم که این سریالها برای تمامی اقشار نیست و کسانی که مثلا مسجدی هستند باید در نظر داشته باشند این سریالها نباید باعث ماندن آنها در کلاسهای پایینتر مباحث معنوی که از طریق این سریالها مطرح میشود بمانند.
آیتالله ممدوحی: سریالی که مانع مسجدرفتن شود ضدفرهنگ است
این مطلبی که باید عرض کنم به صدا و سیما این است که صدا و سیما به جای اینکه بیاید خدمات فرهنگی به جامعه و مردم ارائه دهد، نباید مانع خدمات فرهنگی حقیقی در جامعه شود. با پخش این سریالها به این صورت مانع خدمات فرهنگی مساجد می شود.
صدا و سیما که باید خوراک فرهنگی این نظام را بدهد اگر با این سریالها باعث شود که جلوی ورود مردم به مسجد را بگیرد نهتنها خدمتی نکرده بلکه خدمتی ضد فرهنگ کرده است.
حجت الاسلام غرویان: از این سریالها چیز مفیدی حاصل نمیشود
حقیقت این است که ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و ماه قرآن است. مسؤولان فرهنگی صدا و سیما میتوانند در این رابطه نقش مهمی را ایفا کنند. تا حدی هم برنامههای ویژهای برای ماه مبارک در شبکه های مختلف می گذارند. شب ها بعد از افطار و زمان افطار، سیما بینندههای زیادی دارد. برنامه ها اولا باید انسانساز باشد به دور از خرافه گرایی. و ثانیا زمان پخش این سریال ها نباید به گونه ای تنظیم شود که مانع حضور مردم در مساجد شود. ما باید توجه داشته باشیم به هیچ وجه فضای معنویی که مسجد می تواند فراهم کند آن را نمیتوان در خانه این فضا را ایجاد کرد.
مردم متدین که یک سال انتظار رسیدن این ماه را که ماه خدا هست میکشیدند باید به وظیفه خودشان عمل کنند. نباید فرصت های زیادی که در این ماه هست را به بهانه دیدن این سریالها از دست بدهند. چرا که این فرصتها به هیچ وجه تکرار نمی شود. شبهای ماه مبارک رمضان از یک معنویت خاصی برخوردار است. حیف است که انسان وقتش را بگذارد برای سریال هایی که تجربه داریم چیز مفیدی از آنها برای مان حاصل نمی شود. آنطور که باید سازنده باشد نیست. چه بهتر این است که این وقت را بگذاریم در مساجد و ظرفیت هایی که در مساجد هست استفاده کنیم.
حجت الاسلام ذوالنور: برنامههای سیما نباید مردم را میخکوب کند
این موضوع بسیار مهم است و نیاز به بررسی کارشناسی و جامع دارد. معایب و محاسن سریال ها و تلاقی ساعت پخش با حضور مردم در مساجد نیاز به بررسی دارد. اجمالا این است که هیچ برنامه تلوزیونی تا کنون نتوانسته آن غنای لازم و آثار مثبت حضور در مساجد را داشته باشد. البته سریال و فیلم بسیار مهم است در تأثیر گذاری بر روی طیف های مختلف مخاطبان، گاهی بشود مطلبی را از زبان هنر به مخاطب مطرح کرد که با منبر نمی توان آن را مطرح کرد. حضور در نماز جماعت و مسجد و مواعظی که بدون هیچ تبعاتی به مردم گفته می شود را نمی توان با هیچ فیلم و سریالی جایگزین کرد. لکن باید به مسئولین صدا و سیما تذکر داد که زمان حضور مسجد در مردم را سریالی پخش نکند که مانع حضور مردم در مساجد شود.
برنامه های تلوزیون نباید طوری باشد که مردم را میخکوب کند. شاید برخی کارشناسان بگویند اگر برنامه های مساجد جذاب باشد مردم پای تلوزیون نمی شینند. آنها برنامه شان را جذاب کنند تا مردم به مسجد برود. این قیاس مع الفارق است. فیلم یک جذابیت هایی در داستان، درام، صحنه های چشم پر کن بازیگران و غیره دارد که مسلما آن جذبه را عموم مردم از جذبه مسجد بیشتر می دانند. البته اگر انسان مومن حقیقی باشد جذبه ای برای او بالاتر از جذبه مسجد نیست. در هر صورت نمی توان گفت که مسجد جذابیت پائینی دارد. مثالی برای این بحث بزنم. ممکن است کسی در راه رفتن به مسجد صحنه تصادفی ببیند و جذب آن شود و مسجدش را از دست بدهد، معنی ش این نیست که مسجد جذب کننده نیست.
ببینید مثلا شخصی را تصور کنید که از خستگی روز فائق آمده، افطاری کرده و با لباس راحتی تکیه کرده بر متکا، سر افطار به قدری خورده است که سنگین شده است، حالا این بخواهد لباس بپوشد و برود مسجد مقداری برای او سنگین است. خب وقتی سریال جذابی هم باشد مانع حضور این گونه افراد در مساجد می شود. صدا و سیما نباید بر این موانع بیفزاید.
آیتالله فاضل لنکرانی: مساجد هم برنامههای جذاب بگذارند
اولا باید از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بابت ترویج معارف دینی از طریق زبان هنر، فیلم و سریال تشکر کنیم. واقعاً در این چند ساله شاهد هستیم که محتوای فیلمها و سریال ها بهتر شده است. البته شاید اشکالاتی هم وجود داشته باشد.
ثانیاً این تذکر را باید به مسؤولان محترم صدا و سیما داد که زمان پخش برنامههای تلوزیونی و سریالهایشان را طوری تنظیم کنند که مانع رفتن مردم به مساجد نشود. توصیهای هم که به مساجد کشور میتوان داشت این است که برنامههای ویژه و جذبکنندهای برای مردم در این ماه مبارک بگذارند تا مردم بیشتری جذب مساجد شوند.
آیتالله مؤمن: اقبال به تلویزیون بیش از مسجد است
باید از دو زاویه به این مسئله نگاه کرد. یک زاویه این مسئله که ممکن است حضور در مساجد به واسطه این فیلمها و سریالها کم شود. زاویه دیگری که می توان به این مسئله نگاه کرد این است که آیا ما با این فیلمها و سریالها می توانیم به مردم خوراک معنوی بدهیم یا خیر؟ اول باید این مسائل آسیب شناسی و کارشناسی شود.
من یک مسجدی رفته بودم سمت خیابان ابوذر، مسجد المهدی(عج) که در ماه شعبان برگزار کرده بودند بالای شصت درصد مومنین و معتکفان نوجوانها بودند. به قدری این مساجد پر از نوجوان بود که بنده لذت بردم. در مساجد ما چقدر درصدد جذب نوجوان ها هستیم. بخواهیم یا نخواهیم اقبال به سمت تلوزیون بیشتر از مساجد هست. پس چقدر خوب است که وقتی میخواهیم یک مطلب دینی برای خانواده ها بگذارند پیغام دینی خوبی داشته باشد.
من امروز به صورت اتفاقی فیلمی دیدم که اسمش دو قدم مانده به بهشت بود. پسری لب حوض نشسته بود و می خواست وضو بگیرد. اول دست چپش را شست و بعد دست راستش را. خب این خیلی نادرست است. کسانی که فیلم مذهبی میسازند باید کار کارشناسی بکنند. مثلا فیلم اغماء آیا در تعالیم دینی ما هم همینگونه هست؟ باید با حوزه در تعامل باشند فیلمسازان، صدا و سیمای ما اگرچه ادعا می کند در تعامل است ولی واقعاً در تعامل نیست. حالا که اقبال به سمت تلویزیون هست، مخصوصا با هجمه هایی که از سوی غرب مطرح می شود، حالا بیاییم کارشناسی کنیم و مسائلی که مورد ابتلاء مردم هست را دقیق مطرح کنیم. در پایان به طور خلاصه میخواهم عرض کنم که مسؤولان ما کمربند ایمنی را به عنوان مثال فرهنگسازی می کنند، ولی در زمینه حجاب تا کنون فرهنگسازی مناسبی صورت نگرفته است.
حجتالاسلام رجبی: هر چه مانع انس با قرآن شود مطلوب نیست
در این ماه آنچه مهم است این است که بندگان خدا مسئله شان بحث های عبادی و انجام مسائل عامالمنفعه مانند کمک به نیازمند و تلاوت و انس با قرآن باشد. صدا و سیما الحمدالله برنامههای مناسبی هم داشته است. باید این مسئله را توجه کند که هر چه مانع حضور مردم از این امور کند نادرست است و بدون شک مطلوب نیست.
صدا و سیما زمان پخش سریال هایش را باید طوری تنظیم کند که با زمان مساجد تلاقی پیدا نکند. البته ممکن است برخی از مردم که بیمار هستند و مشکلاتی دارند که نمی توانند به مساجد بروند از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیازهای معنوی خودشان را تا حدودی تأمین کنند.
شرط استجابت دعا از منظر آیت الله مجتبی تهرانی
امروز ششمین روز ماه ضیافت الهی است؛ ماهی که پیامبر(ص) در خطبه مشهورش درباره آن میفرماید: «ای مردم، ماه خدا، همراه برکت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روی آورده است، ماهی که از همه ماهها ارزشمندتر و بافضیلتتر است، روزهایش ارزشمندترین روزهاست و شبهایش بافضیلتترین شبهاست و ساعتهایش از همه ساعتها ارزشمندتر و ارجمندتر است…».
ماه رمضان امسال با همه شور و حلاوت روحانیاش برای تهرانیها غمی در دل نهفته دارد و آن خلأ بزمهای معرفت و اخلاق استاد مبرز فقید اخلاق و عرفان آیتالله آقامجتبی تهرانی است.
شرط استجابت دعا از منظر آیت الله مجتبی تهرانی
عرض کردم افضل اعمال در ماه مبارک رمضان، یکی تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است، و دیگری دعا است که عبد با ربّش گفتوگو میکند و تقاضاهایش را مطرح میکند. اهل معرفت از این دعا به «قرآن صاعد» تعبیر میکنند. دعا را به مأثور و غیرمأثور تقسیمبندی کردیم و عرض کردیم که دعای مأثور موقّت و غیرموقّت داریم؛ دعای مأثور موقّت یعنی دعاهایی که از معصومین(صلواتاللهعلیهماجمعین) برای ما رسیده است و باید در زمان یا مکان خاصّی خوانده شوند. در مورد تأثیر این زمان و مکان در اجابت دعا هم بحث کردیم.
در جلسه گذشته عرض کردم که ما در ابتدای غالب دعاهای مأثور میبینیم که اسم جلاله مثل «الهی» یا «اللّهم» به کار میرود و در بسیاری میبینیم که اسم نیست، بلکه صفت «ربّ» است که ربوبیّت را مطرح میکند. جلسه گذشته رابطه بین دعا و ربوبیّت و آیاتی را که در این رابطه بود مطرح کردم.
در دعا خودت را بر دیگران مقدم کن
امّا در این جلسه میخواهم سراغ روش دعاهای مأثور بروم. خودِ این روش دعا، بحثی بسیار زیبا و مفصّل است. ابتدا سراغ مسأله تقدیم و تأخیر نسبت به دعا میروم، بعد هم به بحث مضمون میپردازم. ما در ادعیه مأثوره و حتّی در آیات الهی در قرآن مجید میبینیم که داعی ابتدا نسبت به خودش و بعد دیگران دعا میکند، امّا نه بهطور مطلق. آیات متعدّدی داریم؛ مثلاً در سوره ابراهیم میفرماید: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی»؛ اوّل برای خودش دعا میکند، بعد دیگران را هم دعا میکند: «وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنین».
در سوره نوح میفرماید: «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات». یا به دعای بیست و چهارم صحیفه سجّادیه مراجعه کنید، امام زینالعابدین(ع) خیلی زیبا و مفصّل دعا میکنند، امّا اوّل خودشان را دعا می کنند. پس در تقدیم و تأخیر نسبت به کسی که میخواهی برای او دعا کنی، خودت را مقدّم کن.
چرا باید اول برای خودت دعا کنی؟
من این نکته را عرض کنم که این تقدیم خویش در دعا، بهطور مطلق نیست؛ چون خواستههای انسان از خداوند، خواستههای مختلفی است. در آیات که نگاه میکنیم، میبینیم جایی که داعی اوّل برای خودش دعا میکند، خواستهاش چیست؟ مضمون دعا چیست؟ مضمون دعا «غفران» است؛ «رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ». در غفران، خودش را بر دیگران مقدَّم میدارد. خدایا اوّل من را بیامرز، بعد پدر و مادرم را و بعد سایر مؤمنین و مؤمنات را بیامرز. امّا چرا چنین آمده است؟
من در گذشته این نکته را گفتم که یکی از دستوراتی که در شیوه دعا کردن وارد شده، این است که اگر انسان بخواهد دعایش مستجاب شود، اوّل خودش را از گناهان تطهیر کند و بعد دعا کند. من این نکته را غالباً، بهخصوص در لیالی قدر تذکّر میدهم که اوّل صلوات بفرستید، بعد استغفار کنید، بعد دوباره صلوات بفرستید و بعد حاجتهای خودتان را بخواهید. اوّل خودتان را تمیز کنید، آمرزش بخواهید تا خدا گناهانتان را ببخشد؛ حالا اگر با این زبانی که آمرزیده شده دعا کنی، دعایت مستجاب میشود.
بعد از خودت برای خاندانت دعا کن
ما خیلی مسائل زیبایی در بحث دعا داریم؛ خصوصاً اگر به آیات مراجعه کنید، میبینید که میگوید خدایا اوّل من را بیامرز. وقتی او را آمرزید، سراغ دیگران میرود. حالا میگویم که چرا برای آنها هم از خدا غفران میطلبد؟ «رَبَّنَا اغْفِرْ لی». چرا اوّل میگویم من را ببخش؟ چون میخواهم برای شخص دیگری دعا کنم و شرط استجابت دعای من این است که اوّل خودم را تطهیر کرده باشم.
این که گفتم تقدیم خود در دعا مطلق نیست، مرادم این بود که در مسأله غفران، انسان باید خود را مقدّم کند؛ امّا در مسائل دیگر بهطور مطلق نیست. در آیات متعددی هم میبینیم که به همین شکل است. مثلاً میفرماید: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ». در مرتبه بعد، میبینیم که خاندان و وابستگان و فرزندان انسان هستند؛ اینها بر دیگران مقدّم هستند.
دعای انبیا در حق اهل بیتشان
در سوره ابراهیم دارد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء». حالا که میخواهد دعا کند، میگوید: «ربّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ». میفرماید: «ربّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ» اوّل برای خودش، «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» بعد بچهها و وابستگانش، بعد هم میگوید: «رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ». قبلش هم داشت: «إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء»، بعد هم میگوید: «رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ».
در سوره بقره از زبان ابراهیم(علیهالسلام) دارد: ««وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیم؛ رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک». اینجا سراغ ذریّه رفت. در سوره شعرا از زبان حضرت نوح(علیهالسلام) میگوید: «رَبِّ نَجِّنی وَ أَهْلی مِمَّا یَعْمَلُون؛ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعین». در سوره اعراف از زبان حضرت موسی(علیهالسلام) میگوید: «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِأَخی وَ أَدْخِلْنا فی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین». یعنی انبیای الهی به هنگام دعا، در مرتبه متأخره نسبت به خودشان، سراغ فرزندان و ذرّیه و اهل و خاندان میروند.
چرا در دعا خاندان انسان بر دیگران مقدّم هستند؟
جهت این تقدیمها چیست؟ من بحثی در باب تربیّت داشتم که اینجا آن را به کار میگیرم. با بحث دعا هم کمالِ ربط را دارد. انسان که میمیرد و از این نشئه به نشئه دیگر میرود، خودش هست و اعمالش. پس اوّل برای خودم دعا میکنم و غفران و مغفرت و رحمت میطلبم. امّا از اینجا که به نشئه برزخ میروم، انقطاع کلّی از این نشئه پیدا نمیکنم. ما وقتی میمیریم به نشئه برزخ میرویم و بعد از آنجا به نشئه قیامت میرویم. ما در نشئه برزخ، انقطاع کلّی از این عالم نداریم و لذا یک سنخ تعلّقاتمان مثل فرزندانمان و خاندانمان هنوز هستند و تا حدودی رابطه با این نشئه برقرار است.
از طرفی چون این رابطه هست و فرزند دنباله وجودیِ انسان در این عالم است، گویا بخشی از هستیام را در اینجا گذاشتهام و رابطهام با نشئه دنیا قطع نشده است. لذا من عرض کردم که میراث حقیقی، فرزند است نه مال؛ چون وقتی میمیرم انقطاع کلّّی از مال پیدا میکنم. ریاست هم همینطور است. چرا که یک رابطه اعتباری بود و با مرگ تمام شد. همه اینها تمام شد، هیچ رابطه دیگری نیست، فقط یک رابطه هست و چون این رابطه هست، میراث حقیقی برای انسان فرزندان او هستند.
ثمره دعا برای اهل بیتت به تو هم میرسد
هر چه از این ارثیهای که گذاشتهام و رفتهام صادر شود، با من رابطه دارد. اگر صالح باشد، اعمال صالحهاش به من هم میرسد؛ چون اعمال او به تربیت کردن من بستگی داشته و محصول کار من است. اگر نعوذ بالله طالح باشد، باز هم به من میرسد. اینکه شما میبینید در آیات این مسأله را پیش میکشد به همین جهت است. این رابطه دقیق بود. من رابطه فرزندی را با میراث مطرح کردم که خیلی روشن بود. پدر و مادر هم همینطور هستند؛ آنها برای این که من در این عالم و این نشئه بیایم، علل معدّه بودند.
ما بهطور کلّی تعبیر اهل بیت و خاندان را به کار می بریم. این رابطهها، چون از رابطههای دیگر قویتر هستند، مؤثّر هستند و چون مؤثّر هستند دعاهای خیری را که برای خودت میکنی، در مرتبه متأخر برای آنها بکن؛ چون ثمرهاش به تو هم میرسد. این غیر از آن بحثی است که من سابق کردم. یکوقت اینها را با هم خلط نکنید. قبلاً گفتیم که اگر انسان برای غیر دعا کند، خدا چندین برابر به او عنایت میکند. این یک بحث کلّی بود که من در باب دعا برای غیر بحث کردم. این مسأله غیر از آن چیزی است که در این جلسه گفتیم. این بحث دقیقتری بود. آن دعای برای غیر یک بحث کلّی بود؛ امّا این بحث تقدیم و تأخیر است که من از آیات قرآن استفاده کردم.
دعای پیامبر اکرم(ص) برای اهل بیت(ع)
در روایتی اُمسلمه نقل میکند: «بینما رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جالس عندی فأرسل إلى الحسن و الحسین و فاطمة و علی»؛ میگوید پیغمبراکرم پیش من بود؛ بهسوی امام حسن و امام حسین و علی(علیهمالسلام) و حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) فرستاد. «فانتزع کساء»؛ سپس عبای من را از سر من برداشت. «فألقاه علیهم»؛ عبا را روی آنها انداخت و فرمود: «اللهم إن هؤلاء أهل بیتی»؛ خدایا، اینها اهلبیت من هستند. «فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا». پلیدی را از آنها دور فرما و پاکِ پاکشان کن.
روایت دیگری را ابنعباس از اسماء بنتعمیس نقل میکند و میگوید: «فَأَخْبَرَتْنِی أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ أَنَّهَا رَمَقَتْ رَسُولَ اللَّهِ فَلَمْ یَزَلْ یَدْعُو لَهُمَا خَاصَّةً»؛: دیدم پیغمبر اکرم(ص) همینطور برای آن دو، یعنی علی و فاطمه(علیهماالسلام) بهطور خاص دعا میکند. بعد هم میگوید: «وَ لَا یُشْرِکُهُمَا فِی دُعَائِهِ أَحَداً». یعنی غیر از آن دو بزرگوار کس دیگری را هم اضافه نمیکردند.
دعا و دعوت؛ روش تمام اولیای خدا
این روش تقدیم و تأخیر در دعا بود که گفتم اوّل خودت، بعد فرزندانت، خاندانت، پدر و مادرت و کسانی که به تو وابسته هستند را دعا کن. بحث دعا برای غیر هم یک بحث جداگانه است که در آینده وارد بخشی از آن که قبلاً بحث نکردهام میشوم؛ و آن راجع به پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و نسبت به ائمه و انبیا(علیهمالسلام) است که در مرتبه بعد نسبت به امّت دعا میکنند.
این روش در دعاهای مأثور است؛ جهتش این است که آنها گویا دو چیز اساسی در نظرشان بود؛ یکی «دعا» و دیگری «دعوت». من نمیخواهم بگویم بین اینها هم تقدیم و تأخیر است؛ امّا دو چیز بوده است که همه آنها دارند؛ دعا و دعوت. پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هم همین کار را میکرد؛ هم دعوت میکرد و هم دعا میکرد. تمام اولیا هم سلسلهوار همین روش را به کار گرفتند که سرآمد آنها حسین(علیهالسلام) است.
دعوت امام حسین(علیهالسلام) از زهیر
حسین(علیهالسلام) در تمام مسیر که میآمد، هم دعا میکرد و هم دعوت میکرد. همه را دعوت میکرد؛ به مذهبش هم نگاه نمیکرد. شما شنیدهاید دیگر که زهیر عثمانمسلک است، علیمسلک نیست. حتی زهیر میگوید که عمل حجّم تمام شده بود و برمیگشتم، در راه مقیّد بودم که با امام حسین برخورد نکنم و اصلاً او را نبینم. عجیب است! میخواست حسین(علیهالسلام)را نبیند! میگفت هرجا که او خیمه و خرگاهش را برپا میکرد، من از آنجا حرکت میکردم و میرفتم؛ ولی جایی مجبور شدیم در کنار هم اُتراق کنیم.
زهیر از شخصیّتهای بزرگ عرب است؛ خاندان و ثروتش و غلامها و عشیرهای که همراهش بودند خیلی معروف است. راوی میگوید در خیمه نشسته بودیم و داشتیم غذا میخوردیم؛ ناگهان دیدیم یکی به خیمه زهیر آمد، به زهیر گفت: «یا زهیر، أجب ابا عبدالله»! حسین اهل دعا و دعوت است؛ نمیگوید خدایا زهیر را هدایتش کن! نه، دعوتش هم میکند.
راوی میگوید چنان سکوت ما را فرا گرفت که: «کَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِنَا الطَّیْر»؛ مثل اینکه پرنده روی سر ما نشسته باشد، بهگونهای که انسان تکان نمیخورد که نکند پرنده بپرد! همینطور سرهایمان پایین بود. کسی که سکوت را شکست همسر زهیر بود. گفت سبحان اللّه! پسر پیغمبر تو را دعوت میکند و میخواند، تو بلند نمیشوی بروی؟! برو ببین چه میگوید! حرفهایش را گوش کن و برگرد.
زهیر به خیمه حسین(علیهالسلام) رفت. گفتوگوی بین امام حسین و زهیر را در تاریخ به طور روشن نداریم؛ امّا این هست که میگویند: «فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً». وقتی زهیر از خیمه امام حسین بیرون آمد، دیدند چیز دیگری شده است؛ بشارت در صورتش هویدا است. «قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهُ»؛ اصلاً نوری به صورت او آمده و تلألؤیی دارد.
همین که زهیر به خیام خودش رسید، به همه آنها رو کرد و گفت همگی بروید! با شما هیچ کاری ندارم! گفتند زهیر چه شده است؟ گفت: «وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَیْن». بنا گذاشتم که با حسین باشم؛ من از او جدا نمیشوم. زمینه مساعد، دعوت و داعی ببین چه اثری گذاشت! حتّی به همسرش گفت تو هم برو! همسرش در جواب گفت من کجا بروم؟! من منشأ سعادت تو شدم. چگونه است که تو میخواهی روز قیامت پیش پیغمبر سرافرازی کنی،، امّا من پیش فاطمه(سلاماللهعلیها) این کار را نکنم؟!
یا ابا عبدالله! نظری هم به ما بفرما! ما مشکلات دنیایی و آخرتی زیادی داریم. آیا میشود آن نگاهی که به زهیر کردی، امشب به ما هم بکنی؟ یا حسین! ماه مبارک رمضان است، ماه رحمت الهی است، نگاهی به این جمع ما بفرما!… عصر عاشورا بود؛ صحنه جنگ تمام شد؛ همسر زهیر با غلامش آمده بود؛ کفنی به غلام داد و گفت برو آقا و مولایت را کفن کن. این غلام آمد، ولی آقایش را کفن نکرد و برگشت؛ همسر زهیر به او گفت چرا مولایت را کفن نکردی؟ غلام گفت چگونه مولایم را کفن کنم و حال آنکه بدن پسر پیغمبر بدون کفن است؟
گزیده:
یکی از دستوراتی که در شیوه دعا کردن وارد شده، این است که اگر انسان بخواهد دعایش مستجاب شود، اوّل خودش را از گناهان تطهیر کند و بعد دعا کند. من این نکته را غالباً تذکّر میدهم که اوّل صلوات بفرستید، بعد استغفار کنید، بعد دوباره صلوات بفرستید و بعد حاجتهای خودتان را بخواهید. حالا اگر با این زبانی که آمرزیده شده دعا کنی، دعایت مستجاب میشود… .
دل نوشته:سلام به ماه خدا....
سلام به ماه خدا…
سلام به ماه دلدادگی…
سلام به ماه رمضان …
بارالها:سفره برکتت را گشوده ای تا من میهمانت شوم ای کاش قدر میزبان را بدانم . صدایی می آید ! آری صدای دفهای فرشتگان است ، در آسمان شوری برپا شده است ، هیاهویی بپا شده است ، میلیاردها موجود انسان نما متوجه اتفاقی شده اند و آن ماه میهمانی خدا است . دلها یادش کرده اند صدایش میکنند ، نور را نشان همه میدهند ، ۳۰روز عاشقی و عشق بازی در راه است ، اما در این طریق همه حرمت میزبان را نگه خواهند داشت .
و من هنوز در کنار مسیر جاده ی منتهی به خدا در مانده ام و منتظرم تا کسی دستم را بگیرد . الهی! توفیق ده رمضان امسال نامهای زیبات از همه وجودم برخیزد…. فرصت ده رمضان امسال شب قدر را قدر بدانم و درک کنم …. توفیق وقت سحر لحظه دلدادگیم باشد…. از لحظه سحر تا افطار تنها ذکرم برای تو باشد لحظه آخر غرق دروجودت شوم…. عید فطر با تمام وجود حس کنم که ۱۱ ماه باقی مانده را هم رمضان خواهم دانست…. خدایا! کمکم کن ماه رمضان امسال برای من هم ماه رمضان باشد و ۱۱ ماه باقی مانده رمضانی بمانم………………..
خدایا در این ماه فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیک بفرما ، سلامتی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای و به همه شیعیان جهان مخصوصا پدر و مادر ها ، برادر و خواهر ها و همسران و فرزندان ما عنایت بفرما . خدایا نسل بعد از ما را محب اهل بیت علیه السلام قرار بده . خداوندا به زندگی همه مسلمانان و همه کاربران و اعضای سایت رهبران شیعه را که بودنشان نعمت است ونبودنشان غمی به بزرگی عالم سلامتی همراه با سرشاری وبرکت عنایت بفرما.آمین یا رب العالمین
فاطمه حیدریان-مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س)کامیاران
چکیده تحقیق پایانی با عنوان شب زنده داری وتأثیرات آن بر اخلاق وتربیت
عنوان تحقیق:شب زنده داری وتاثیرات آن بر اخلاق وتربیت
محقق:ذلیخا سعید محمدی-مدرسه علمیه الزهرا(س)قروه
استاد راهنما:پوران منتشلو
چکیده :
از آنجا که انسان موجودی دو بعدی و دو ساحتی است و یک بعد وجودش تجرد و روحانیت است؛ باید همواره در پی رسیدگی به این بعد وجودیش باشد تا بتواند قوای آن را به فعلیت برساند و در نهایت به کمال شایسته خویش نائل آید. یکی از اموری که باید انسان برای پرورش روحش به آن توجه داشته باشد خلوت کردن با خود و مناجات با خالق می باشد که در شب هنگام، به دلیل فقدان اموری که باعث غفلت می گردند، این خلوت وراز و نیاز و توجه به خود و خدا بیشتر است و لذت عمیق تری برای فرد دارد به طوری که تداوم این مساله باعث آرامش روحی و به فعلیت رساندن قوای آن می گردد.
سالکان راه حقیقت و پویندگان مسیر هدایت و عبودیت همواره می کوشند تا بر اساس آموزه های وحیانی قرآن به دو بخش از ابعاد وجودی خود که یکی جان و دیگری تن باشد پاسخ در خور دهند، چرا که این دو بخش نیازهای مختص به خود را دارند که به حکم شریعت می بایست به آنها رسیدگی کرد تا شخص به انسان متعادل کمالی تبدیل گردد. از طرف دیگر پروردگار عالمیان برای رسیدن به این هدف والا دو ظرف زمانی شب و روز را مقرر فرموده است روز به عنوان ظرفی برای رسیدگی به امور مادی ، ارتباطات اجتماعی ، سیاسی ، سامان بخشیدن به نیازهای زندگی و شب بهترین زمان برای تزکیه و خود سازی است از این مطلب شاید بتوان به هدف شب زنده داری و تهجد دست یافت.
کلید واژه ها: شب زنده داری، تهجد، اثر، اخلاق، تربیت
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان+صوت
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»
پروردگارا! در این روز مرا از استغفارکنندگان درگاهت قرار ده و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت و در این روز مرا از یاران و دوستان نزدیکت قرار ده به حق مهربانىات، اى مهربانترین مهربانان!
سخنان مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی در آستانه ماه رمضان:
مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی در یکی از سخنرانی های خود که در آستانه ماه مبارک رمضان انجام گرفت، به تشریح دعایی که ائمه اطهار(ع) در آغاز ماه ضیافت الله قرائت می فرمودند، پرداخته است که در پی می آید:
در مناجاتهايي كه از ائمه اطهار(ع) نقل شده است، دو مناجات را ديدهام كه همه ائمه(ع) آن را ميخواندند؛ يكي مناجات شعبانيه است که در مفاتيح هست، يكي هم مناجاتی است كه با اين جملات شروع میشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ…»؛ مرحوم مجلسي۱ در بحارالأنوار نقل ميكند كه این مناجات از علي(ع) است و همه ائمه هم آن را ميخواندند. براي اينكه اين جملات دعا را كمي توضيح دهم، به طوري كه مرتبط با ايام ماه مبارك رمضان هم باشد، يكي دو نكته را مقدمتاً عرض مي كنم.
ماه رمضان، ماه تقرب به خدا
مطلب اول اينكه درباره ماه مبارك رمضان اهل معرفت اين تعبير را دارند كه این ماه، دار ضیافت الهی و يكي از منازل سالکين إليالله است. «سلوك إليالله» يعني سير معنوي روح به سوي خدا و تقرّب به او كه البته این سیر و این تقرّب، داراي درجات و مراتب است.
منازل سير و سلوك به سوي خدا
گام اوّل، تجليه؛ اين سير و سلوك چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبير ميكنند به «تجليه»، يعني آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل كردن به دستورات شارع مقدس در اين ماه مبارك رمضان؛ یعنی همين روزه گرفتن و آداب ظاهريه. پس گام اول، قدم اول تجليه است.
گام دوم، تخليه؛ گام دوم و قدم دوم در اين سير «تخليه» است. تخلیه پيراستن است نه آراستن؛ پيراستن باطن از رذائل اخلاقي و چه بسا پاك كردن و منزه كردن نفس از آثار آثام ـيعني سيئات و گناهانـ است. چه بسا اولين دعايي كه نسبت به اولين روز ماه مبارك رمضان وارد شده که شخص روزهدار ميخواند، اشاره به همين مسأله تخليه دارد. چون خود را تجليه كرده، يعني روزه گرفته و به آداب ظاهريه عمل كرده است و حالا از خدا ميخواهد كه او باطنش را از اين آثار پيرايش كند.
لذا در روز اول ماه مبارك رمضان اين دعا را میخوانيم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِیهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرمِينَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.
گام سوم، تحليه؛ گام سوم كه از آن تعبير به «تحليه» ميكنند، اين است كه انسان روح را به صفات ملكوتيه كماليه آرايش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهيّه كند، كه اين هم داراي مراتبي است. گام چهارم، فناء في الله؛ گام چهارم مرحلهای است كه اهل معرفت از آن به «فناء فيالله تعالي» تعبير ميكنند و مرادشان اين است كه روح سالك يعني همان شخصي كه سير معنوي ميكند، از إنّيّت در شهود حق فاني شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. اين تعبير را به كار مي¬برند كه فناء في الله عبارت است از: «فاني شدن روح از إنّيّت در شهود حق». از نظر مسير معنوي، اين آخرين منزل سير و سلوك است.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان/ نزول سخن خدا، براي ساختن بنده اش
اما مطلب دوم؛ ماه مبارك رمضان اينطور است كه هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اينکه ماه نزول است را شما خوب ميتوانيد بفهميد؛ چون در قرآن و در دعاهاي ماه مبارك رمضان مطرح است كه كلام الهي-قرآن كريم- در این ماه، از مصدر وحي بر نبي مكرم اسلام(ص) نازل ميشود كه خداوند به وسيله همان كلمات، انسانها را در جميع ابعاد پرورش مي دهد و ميسازد. در سوره دخان میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» و در سوره قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ». در سوره بقره هم میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ».
«قوس نزول» و«قوس صعود» در اين ماه
همین تعبیر در دعاي روزانه ماه رمضان هم هست. در اكثر دعاهاي ماه رمضان به اين «قوس نزولي» اشاره شده است كه ماه مبارك رمضان، ماه نزول كلام الهي است. به تعبير ديگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهي است كه ربّ، براي ساختن عبدش و راهنمايي او به سوي قربِ خويش، با او سخن ميگويد و سخن گفته است. بنابراین قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد و به تعبير اهلش به صورت «جُملةً واحده» -به طور كلي و يك¬پارچه- در شب قدر، بر قلب پيغمبر اكر(ص) فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است. تا اينجای مطلب شبههاي نيست؛ اين آيات قرآن است و اين هم دعاهايي كه شما در ماه رمضان ميبينيد و این مطلب در همه آنها هست.
اما ماه مبارك رمضان همچنين ماه صعود است؛ يعني چه؟ درست برعكس آن «قوس نزولي» که گفتيم، اينجا «قوس صعودي» مطرح است. یعنی این ماه، ماه كلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد ميتواند با ربّ خودش سخن بگويد، ولي يك موقعيت خاصي هست كه اين سخن گفتن، از نظر سازندگي، بُرد بيشتري پیدا میکند.
دعا، الهام خدا است
در اينجا يك بحث مطرح ميشود و آن بحث اين است كه عبد در چه قالبي میتواند با ربّ خود سخن بگوید. اين را بدانيد که اين هم در ارتباط با ربّ است. یعنی خودِ ربّ به اولياء خود الهام ميكند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصي ميريزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد ميآموزند كه «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اينگونه که به تو میآموزیم با او حرف بزن. خدا در ماه مبارك رمضان با تو صحبت كرده و كلامش را بر پيغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به شما تحويل داده و گفته است كه اينها حرفهايي است كه خدا با شما زده است. خدا در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل «يا أَيُّهَا النَّاس» و «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، دارد حرف ميزند و به من و تو خطاب ميكند. قرآن را نگاه كن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف ميزند. خوب، تو نميخواهي جوابش را بدهي؟ او در ماه مبارك رمضان با تو سخن گفته است، تو هم بايد در همين ماه با او سخن بگويي؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه كلام ربّ و عبد است. لذا شما اگر به رواياتی كه در باب ماه مبارك رمضان وارد شده است، مراجعه كنيد، همين مطلب را ميبينيد.
سفارش به «زياد دعا كردن» در اين ماه
من حالا يكي دو تا روايت ميخوانم که اصل اين روايات در فروع كافي است ولي من از وسائلالشیعه نقل ميکنم. روایت از امام صادق(ع) است که «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛ یعنی علی(ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار». در روايت ديگر آمده است: «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛ یعنی حضرت امام سجاد(ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نميكرد، مگر اینکه تمام جملاتي كه از ايشان صادر ميشد مضامين دعايي داشت. ما در این زمینه روايات بسیاری داريم. بنابر این آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظيفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.
«تجليه، تخليه و تحليه» زمينهساز سخن گفتن بنده با خدا
در باب ماه مبارك رمضان روايات زيادی داريم كه ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و سلوک است. از نظر ظاهری كه خودت را آراسته كردهاي به همين آداب ظاهري و دهانمان را از خوردن و آشاميدن بستهايم. اين همان قدم اوّل یعنی تجليه است؛ اما آنچه مهم است گامهای دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اينها است که زمينه را فراهم ميكند براي اينكه بتواني با خداي خودت حرف بزني. از الطاف الهيه اين بوده كه آنچه كه مايحتاج عبد است تا بتواند با خداي خودش حرف بزند، آنها را پيشاپيش خودش عنايت كرده است.
سر ريزشدن رحمت الهي در اين ماه
حالا يكي دو تا روايت ميخوانم؛ در يك روايت دارد: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِينَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ كُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِيهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِي جَمِيعِهِ». يعني خداوند در ماه رمضان هنگام افطار ۷۰ هزار هزار نفر از افرادي را كه مستحق آتش هستند نجات ميدهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات میدهد. همه اينها نشانه سرريز شدن فضل و رحمت الهي در این موقعیت زمانی است.
در روایت ديگري دارد: «إذَا كَانَ أوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَ كُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَيْلَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ». یعنی همينطور هر شب با ضريب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر ميكند، تا اين حجابهاي ظلمانيه آنها برطرف شود. اينها همه مقدمه اين است كه اين عبد بتواند با او حرف بزند.
ماهِ مخصوصِ ارتباطِ دو طرفه خدا و بنده اش
لذا اهل معرفت گفتهاند كه يك «قرآن نازل» داريم و يك «قرآن صاعد» داريم؛ آن هم كلام است، اين هم كلام است؛ آن كلام ربّ است با عبد، اين كلام عبد است با ربّ؛ هر دو هم قرآن است. بنابراین اصلاً این ماه اختصاص به این ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از اين طرف هم قرآن صاعد -بالا رونده- را داریم که عبارت است از آن راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق -به اذن ربّ- با او داشتهاند و سخن گفتهاند.
آداب ظاهري ماه رمضان، زمينه ساز ارتباط با خدا
ما از آن سخن گفتن ها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار: تعبیر میکنیم. اصلاً ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و این آداب ظاهری که در این ماه داریم، همه برای فراهم کردن زمینه همین رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا اینها با هم حرف بزنند؛ که از پایین به بالا، یعنی از طرف عبد به سوی ربّ، تقاضا و طلب و سؤال و درخواست است که ما از آن تعبیر می کنیم به «دعا». پس دعا سخنی بین عبد و ربّ است. یعنی بنده با پروردگارش صحبت میکند و از او درخواست میکند.
تفاوت « ندا، دعا، نجوا» در کلام حضرت امیر(ع)
به اين تعبيراتي كه علی(ع) در این مناجات به کار برده است نگاه كنيد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ». اول صلوات میفرستد و بعد شروع میکند به گفتن آن جملات تا به اینجا میرسد که «وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ». اینجا دیگر بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اينكه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صدای بلند نیست. «مناجات و نجوا» بیصدا است. لذا اینجا تعبیر میکند «وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ»، دیگر نمیگوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلکه یک امر دروني و قلبی است. این از تعبیرات زیبا و لطیف علی(ع) است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه «بین اثنینی» و دو طرفه هستند، ولي اين تفاوت ها را با يكديگر دارند.
عدم اجابت دعا، به خاطر وجود حجاب ها
بحث دیگری که در اینجا مطرح میشود، بحث حُجُب و موانع دعا است. ممکن است من با شما صحبت کنم، شما هم با من صحبت کنید، اما به تعبیر ساده ممکن است مانعی در کار باشد که موجب شود شما سخنان من را نشنوید یا به آن اعتنا نکنید ـکه این اعتنا نکردن هم، مثل نشنیدن استـ و برعکس ممکن است شما بگویید و من نشنوم. اگر اینطور باشد، این سخن گفتنها و این ردّ و بدل كردنها، بیفایده است. آیا اینطور نیست؟ چه زمانی این گفتوگوها فایده دارد؟ آن زمانی که شما حرف من را بشنوید و به خواستههای من اعتنا کنید و همچنین برعکس.
لذا من عرض کردم که ندا، دعا و مناجات، همه اینها «بین اثنینی» است و ممکن است گاهی اوقات چیزی مانع از این رابطه دو طرفه شود.
گناه، حجاب دعا
یک وقت هست که یک سنخ از اعمال، حجاب میشوند برای اجابت دعا؛ مثل گناه. یعنی معصیتهایی که از ناحیه اعضا و جوارح من و شما صادر میشود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتیم که «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطیع خدا شدی، آنجا است که خداوند هم درخواست تو را اعتنا میکند و میپذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا میشود. این مربوط به اعضا و جوارح من و شما است. اگر دروغ بگویی، غیبت کنی، مال مردم را بخوری و امثال این محرمات را انجام دهی، اینها مانع اجابت دعا است. میبینی چرا وقتي میگویم: «خدا! خدا! خدا!» خدا اصلاً به من اعتنا نمیکند؛ چون این گناهان مانع اجابت دعاهای من است.
حجابهای باطنی دعا
یک وقت هم هست که یک سنخ ملکات و امور درونی هستند که مانع اجابت دعا میشوند. این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب میشود که این گوش دل راز الهی را نشنود. چون گفتیم که ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است؛ امّا گاهی راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد است. خوب، اگر راز از ربّ است، در اینجا این بحث مطرح میشود که باید حُجُبی که در ارتباط با باطن است هم برطرف شود. اما حجابی از ناحیه ربّ نیست. حجاب از ناحیه عبد است و باید این حجاب را برطرف کند. اما این حجابها و موانع با چه مقامی از مقامهای معنویه بر طرف میشود؟
باز شدن درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد
روایت از پیغمبر اکرم(ص) است؛ «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ». حضرت فرمود: درهای آسمان در اولین شب از شبهای ماه مبارک رمضان باز میشود و تا آخرین شب از شبهای این ماه هم بسته نمیشود. این یعنی چه؟ منظور از «سماء» در اینجا آسمان نیست! اشتباه نکنید. «سماء» اشاره به آن جهت عِلوی از عوالم وجودی و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در این «دنیا» در عالم ناسوت هستیم. این عالم دنیا پستترینِ عوالم وجود است.
اینکه در روایت فرمود که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان درهای آسمان را باز میکند، یعنی چه؟ یعنی میخواهد بگوید از ناحیه آن عوالم برتر وجودی هیچ مانع و حاجبی در کار نیست. پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز میگوید، اما گوش من نمیشنود. حالا من چه کار کنم تا این حجابها را بتوانم رفع کنم؟ در مقامات معنویه مقامی هست که آن را باید به دست بیاوریم؛ لذا میرویم سراغ روایت دوم تا ببینیم چه کار باید بکنیم.
«مقام رضا»، ثمره نهایی روزه
در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم(ص) وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد «یَا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»؛ ای احمد، میدانی روزه چه اثری در پی دارد و چه چیزی به ارث میگذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛ روزه دو اثر دارد؛ یکی اثر ظاهری است که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت است که ما به آن «صومِ صمت» میگوییم. اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، این موجب میشود که حکمت پیدا کنی. آن وقت میراث حکمت، معرفت است و معرفت هم یقین را از خود به ارث میگذارد و ثمره یقین هم «مقام رضا» است و این همان مقامی است که با آن میتوانی حجابها را برطرف کنی.
روزه اي براي همه؛ حتي ناتوان ها و پيرها
من به آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمیتوانند روزه بگیرند و غصه میخورند که من محروم شدم از برکات صوم و ماه مبارک رمضان، میخواهم بگویم که این دیدگاه و نگرش تو یک نگرش مادی است. شما خیال کردهاید که روزه، نخوردن و نیاشامیدن است؟ براي تو هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و كم خوردن است؛ آن چیست؟ جلوی زبانت را بگیر؛ یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مومن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه اینجا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و اِلم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد.
«روزه شكمي» و «روزه معنوي»
در روایات داریم که فردي خدمت پیغمبر اکرم(ص) آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ کن!» دید همینطور دارد تکهتکه گوشت از حلقش بیرون میآید. پرسید: «این چیست؟» حضرت فرمود: «غیبت کرده ای! این روزه نیست.» روايت میخواهد همین را بگوید که من اشاره کردم. این اصلاً روزه نیست. روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.
«صمت» اصلاً حرف نزدن نيست!
پیغمبر اکرم(ص) فرمود «وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ»؛ یعنی میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم میشود منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلّت کلام» و پرهیز از بیهودهگویی است. اتفاقاً بعضی جاها باید حرف بزنی؛ با خدا باید حرف بزنی؛ باید دعا بخوانی. نه اینکه هر چیزی که از دهانت بیرون بیاید را بگویی. آن چیزی که برای تو حُجُب را برطرف میکند و تو را به «مقام رضا» میرساند، آن را مراقبت کن…